جمع بندی خدا نمیخواد من بنده اش باشم

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خدا نمیخواد من بنده اش باشم



با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا سوال ایشان ضمن حفظ امانت، جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم، با نام کاربری "مدیر ارجاع سؤالات" درج می شود:


نقل قول:


سلام
وقت بخیر
خانمی هستم متاهل و دارای فرزند
سعی بسیار زیادی دارم تا متدین به دین الهی و احکام اون باشم
البته من اینطور نبودم ولی خدا و اهل بیت منو از اون وضعی که داشتم به اینجا کشوندند
اگر ماجراهای دوره دبیرستان ام رو بگم همه به من به چشم یک دختر نابکار نگاه می کنند
ولی خدا بهم توفیق توبه و بازگشت داد و از این بابت خیلی ممونم
خدایا شکرت [-O

ولی از همون موقع من با خانواده ام که خیلی مذهبی نبودند دچار زاویه شدم
من رفتم توی رعایت احکام دین و اونها مدام مسخره ام می کردند
بماند که چقدر رنج کشیدم
به خاطر فرار از خانواده درس خوندم و کنکور دادم و رفتم دانشگاه تا راحت باشم
خدا رو شکر وضع بهتر شد ولی موقع ازدواج فرا رسید
ازدواج من و خواشتگارهایی که هر کدوم با توجه به وضع خانواده ام فکر می کردند منم مثل اونها هستم
همه رو رد کردم و شدم دختر ترشیده خانواده!!!
بعدش با یک آدم معمولی و نسبتا مذهبی ازدواج کردم
همه انگشت به دهان مونده بودند ولی من انتخابم رو کرده بودم
الحمدلله زندگی خوبی دارم ولی...
ولی الان همسرم از م درخواست هایی داره که برام قابل هضم نیست
اینکه بهم میگه تیپ و قیافه ام در بیرون چطور باشه
باید در بیرون آرایش کنم
توی مهمونی کمی راحت تر لباس بپوشم

و با دوستاش بگم و بخندم و .... :-s
این درخواست ها اصلا برام قابل هضم نیست

خدایا خودت منو انتخاب کردی برای این راه اما چرا این بلا داره سرم میاد؟
همسرم آدم خوبیه ، اهل هیچ گناهی نیست
ولی میگه میخوام با دوستام راحت باشی نمیخوام اونها فکرکنند تو املی، تو بی فرهنگی و...
حالا من چیکار کنم؟
یعنی خدا نمیخواد من توی مسیرش باشم؟
یعنی دوست نداره من بنده اش باشم؟
پس این همه مشکل توی زندگی من واسه چیه؟
اون از دوران مجردی و خانواده خودم و اینم از بعد از ادواج و ...
خسته شدم از این همه تناقض و اختلاف و درگیری
به خدا گاهی به سرم می زنه بزنم زیر همه چیز و بشم همون دختر دبیرستانی که هر کاری دلش می خواست می کرد و بعدش می شد سوگلی خانواده اش

به خدا دارم می برم
لطفا کمک کنید


با تشکر

در پناه قران و عترت موفق باشید


width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"]
[/TD]


کارشناس بحث: استاد حنیف

[TD][/TD]

پرسش: خانمی هستم متاهل و دارای فرزند. در دوره دبیرستان از نظر مذهبی وضعیت خوبی نداشتم، اما خداوند به من لطف کرده و توفیق توبه پیدا کردم. اما از همان زمان با خانواده ام دچار مشکل شده و برای مراعات احکام دین مورد تمسخر قرار می گرفتم. برای ازدواج هم مشکل داشتم و برخلاف نظر خانواده با یک فرد نسبتا مذهبی ازدواج کردم. اما الان همسرم از من انتظارهایی دارد که برایم قابل قبول نیست. از من می خواهد که در مهمانی ها راحت تر لباس بپوشم و با دوستانش شوخی و خنده داشته باشم. این درخواست ها برایم قابل هضم نیست. اگر خداوند به من توفیق توبه داده، چرا این بلاها به سرم می آید؟ خسته شدم از تناقضات و اختلاف و درگیری. لطفا مرا راهنمایی کنید.

پاسخ: مطمئنا خداوند همه بندگانش را دوست داشته و می خواهد که آنها در مسیر درست قدم بردارند و سعادتمند شوند. در عین حال زندگی دنیا هم پیچیده در مشکلات و بلایاست. راحتی مطلق در دنیا اصلا خلق نشده. نقل شده که روزی امام صادق (عليه السلام) به اصحاب خود فرمود: «لا تَتَمَنَّوا المُستَحِيلَ، قالوا: و مَن يَتَمَنَّى المُستَحيلَ؟! فقالَ: أنتُم، أ لَستُم تَمَنَّونَ الراحَةَ في الدنيا؟! قالوا: بَلى، فقالَ: الراحَةُ للمُؤمِنِ في الدنيا مُستَحيلَةٌ؛ آرزوى محال نكنيد! عرض كردند: مگر چه كسى آرزوى محال مى كند؟ فرمود: شما؛ مگر نه اين كه آرزومند آسايش در دنيا هستيد؟ عرض كردند: چرا. فرمود: آسايش براى مؤمن در دنيا محال است.» (۱)

مشکلات و دردسرهایی که شما در این دنیا متحمل می شوید، کاملا طبیعی ست و اگر در برابر آنها صبور بوده و از مسیر حق خارج نشوید، اجر و پاداش بسیار بزرگی برای شما خواهد بود. قرآن می فرماید: «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ؛ به یقین کسانی که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است! سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل می‌شوند که: نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است!» (۲)

اگر در طول تاریخ به زندگی بزرگان و مومنان نگاه کنید، پیچیده در مشکلات و مصائب بوده و آنها در برابر سختی ها نه تنها مقاوم بودند، بلکه مشکلات را رحمت و عنایت پروردگار می دیدند. چون هر مشکلی باعث می شود که طلای وجودی شما آبدیده تر شده و خالصتر و نابتر شوید. و انسان هرچه خالص تر شود، ظرف وجودی اش برای دریافت نعمات الهی وسیعتر شده و پذیرشش بالاتر می رود. پس به هیچ وجه از مشکلات ناراحت و نگران نباشید.

البته این بدان معنی نیست که نباید در رفع مشکل تلاش کنید؛ بلکه باید با حل و فصل کردن آنها و خارج نشدن از مسیر صحیح، از امتحانتان سربلند بیرون بیایید. اما در مورد درخواست های غیر معقول همسرتان، با ایشان به طور منطقی و به دور از ناراحتی، با نیت رفع مشکل صحبت کنید. برایش توضیح دهید که نمی توانید به خاطر درخواست ایشان خواست پروردگار را زیر پا بگذارید. اگر در بین دوستان یا فامیل کسی هست که همسرتان نسبت به او پذیرش بهتری دارد، می توانید از او کمک بگیرید. تلاش کنید کم کم و به طور نامحسوس، ارتباطتان را با آن دسته از دوستانتان که مسائل شرعی را مراعات نمی کنند کم کرده و در عوض با افراد متعهد و مومن رفت و آمد بیشتری داشته باشید. انسان خواه ناخواه شبیه افرادی می شود که با آنها ارتباط بیشتری دارد. در کنار همه اینها از دعا و درخواست کمک از اهل بیت (علیهم السلام) هم غافل نشوید که گره های بزرگ به دست این بزرگواران بازشدنی ست.


پی نوشت ها:
۱. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، مترجم شیخی، حمیدرضا، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم، ج ۴، ص ۵۴۹
۲. سوره فصلت، ۳۰

موضوع قفل شده است