جمع بندی معیار برای پرستش خداوند

تب‌های اولیه

312 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

من از این حکایت فیل و خانه تاریک مولوی خیلی خوشم می آید و از خواندنش بسیار لذت می برم: فیلی را در خانه تاریکی قرار داده اند و کسانی را که هرگز فیل ندیدند فرستادند ببینند آیا کسی می تواند آن را شناسایی کند یا خیر، یکی خرطومش را لمس می کند و تصور می کند ناودانی است، دیگر گوشش را بادبزن می انگارد، آن یکی وقتی پایش را لمس می کند، به شکل ستون در نظرش می آید....
حکایت قرآن حکایت همان فیل است، هر کس از آن آیه ای را بیرون می کشد و بدون توجه به آیات دیگر، در باره آن رأی می دهد و زمانی که تشتت آراء را می بیند گمان می کند با مسئله پیچیده و پر شاخ و برگی مواجه شده است در حالیکه اگر آیات را از قرآن جدا نمی کرد و آنها را در متن کتاب مورد بررسی قرار می داد و کراراً این کتاب را مطالعه می نمود آنگاه، اگر خدا می خواست، حتماً در می یافت مسئله به آن پیچیدگی که تصور می کرد نیست.
اگر معیار پرستش فقط قرآن باشد می شود توحید، می شود اسلام و لی اگر غیر حکم قرآن، به هر دلیل و بهانه ای، حکم دیگری را تعبد کردیم می شود شرک، می شود دوگانه پرستی.
دانستن معنای حقیقی و قرآنی پرستش خیلی اهمیت دارد ولی متأسفانه اکثراً با آن آشنا نیستند، دلیلش هم این است که قرآن نمی خوانند یا اگر می خوانند گرایشات فرقه ای دارند و این خود مهمترین مانع فهم معانی قرآن است.
عزیزان!
پرستش یعنی تسلیم امری شدن، یعنی در حوزه شریعت حکم کسی را حجت دانستن، یعنی اطاعت بی قید و شرط عبد از مولا.
وقتی روزی ده مرتبه با خدا عهد می بندید که جز او را نپرستید یعنی جز حکم او را پرستش نکنید و تسلیم حکم غیر او نشوید و حکم خدا یعنی فقط آن چیزی که در قرآن و کتاب حکم الله آمده است.
مبادا با این بهانه های قدیمی: خدا خودش خواسته، خدا خودش به او گفته، خدا او را واسطه قرار داده،خدا ما را به آن امر کرده.... مانند اقوام پیشین فریب بخورید و دوگانه پرست شوید!
انبیاء و رسولان الهی جز آن چیزی که مأمور به ابلاغش بودند وظییفه دیگری در قبال شریعت نداشتند مبادا از زبان آنها حکم صادر کنند و شما تسلیم شوید! مبادا هر حکمی را به رسول خدا نسبت دادند گردن نهید!
راه مستقیم همین قرآن است و اگر شما، همانگونه که روزی ده مرتبه عهد می بندید، واقعاً جز خدا را تعبد و پرستش نکنید همین قرآن هادی شما خواهد بود. مگر مولایتان نمی گوید: این کتاب بی هیچ شک و تردیدی راهنمای پرهیز گاران(= کسانی که عهد خود را رعایت می کنند) است؟
آیا به حرف مولایتان اطمینان ندارید که آن را کافی نمی دانید؟ آن را کامل نمی دانید و به دنبال حکم دگرانید تا قرآن را برایتان کامل کنند؟
چرا در هادی بودن قرآن احساس ایمنی نمی کنید؟
ایمان یعنی همین احساس ایمنی، اگر چنین احساسی نسبت به قرآن نداشته باشید شما را هدایت نخواهد کرد چون این اولین شرط هدایت است.
پس چکار می کنید؟ قران را کافی می دانید و نسبت به آیاتش احساس ایمنی دارید یا مانند گذشتگان آن را ناقص و مجمل می دانید و گمان می کنید کسی باید بیاید آن را برایتان کامل کند؟
شیطان با خدا عهد کرده بر سر راه مستقیم(= کتاب آسمانی) بنشیند و با نشانی ها و آدرسهای غلطی که می دهد نگذارد کسی از این راه برود و تا کنون بسیار در کار خود موفق بوده است پس زنهار سر از قبیله شیطان در نیاورید و او را مولای خود قرار ندهید و شیطان پرست نشوید!

شروحیل;1007015 نوشت:
سلام و عرض ادب
برادر عزیز
این مسئله را قبلا هم شرح داده بودم
این که شخص دیگری که زنده است و می تواند عرفاً حرف بزند ، از طرف شما دعا کند
به معنای خواندن خود او به خدایی نیست
به معنای کمک کردن به یکدیگر و در خواست اجابت دعا از خداست !!!! نه از آن شخص !

با سلام
قرار بود :

شعیب;1007011 نوشت:
لطفا بدون طفره رفتن جواب دهید

لطف کنید و طفره نروید فقط به این جواب دهید دعا کردن یک امر معنوی است یا مادی؟؟
اگر امر معنوی است چه نیازی به کمک دیگران دارد؟؟
فقط همین را جواب دهید کاری به چیز دیگر نداشته باشید .
فقط همین.

(گام به گام جلو بیایید تا موضع تحریف مشخص گردد ان شا الله)

شروحیل;1007036 نوشت:
تثلیثْ واحد است. ما قائل به سه خدا نیستیم،
بلکه به یک خدای واحد در سه شخص، یعنی «تثلیثِ هم‌ذات»
وقتی مسیحیت زباناً می گوید من یکتا پرست هستم نمی شود از بعد نظری برای او استدلال کرد
اما انجا که در عمل از غیر خدا درخواست اجابت دعا می کند ، عملاً درمی یابید که کار او اشتباه است

مسیحیان چه در عقیده و جه در عمل خدا را سه می دانند البته سه تایی که یکی است!!!!
آنها درباره استقلال عیسی از خدا می گویند:
عیسی مسیح پسر خدا، مولود از پدر، یگانه مولود که از ذات پدر است، خدا از خدا، نور از نور، خدای حقیقی از خدای حقیقی، که مولود است نه مخلوق، از یک ذات با پدر، ... او به خاطر ما آدمیان و برای نجات ما نزول کرد و مجسم شده، انسان گردید ... لعنت‏ باد بر کسانی که می‏گویند زمانی بود که او وجود نداشت و یا این که پیش از آن که وجود یابد نبود، یا آن که از نیستی به وجود آمد، و بر کسانی که اقرار می‏کنند وی از ذات یا جنس دیگری است، و یا آن که پسر خدا خلق شده یا قابل تغییر و تبدیل است (میلر،و.م.،تاریخ کلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران، ص 244، ترجمه علی نخستین، انتشارات حیات‏ ابدی، تهران، 1981م.)

البته شما نمی خواهد وارد تثلیث شوید درباره همان لزوم مراجعه گناهکاران و واسطه قرار دادن پیامبر که از یقینیات قرآن است توضیح دهید کفایت می کند.

shahed1;1007046 نوشت:
خداوند در آیات 44 و 46 سوره مریم گفتگویی دیگر از ابراهیم با پدرش را نقل می کند که خطاب به او می گوید:
إِيَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا يَسْمَعُ وَلَا يُبْصِرُ وَلَا يُغْنِي عَنْكَ شَيْئًا - ای پدر چرا چیزی را می پرستی که نه می شنود و نه می بیند و تو را از چیزی بی نیاز نمی کند
يَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ ۖ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَٰنِ عَصِيًّا - ای پدر شیطان را پرستش نکن چرا که شیطان نسبت به رحمان نافرمان است.
با توجه به آیات فوق، آیا پدر ابراهیم علاوه بر اینکه بت پرست بود شیطان پرست هم بود؟

با سلام
اگر ذهن شریفتان باشد مراتب عبادت و اطاعت در قرآن را در پستی از همین تاپیک خدمتتان عرض کردم و روایتی از پیامبر در این مورد آوردم:
از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) چنین نقل شده : من اصغی الی ناطق فقد عبده، فان کان الناطق عن الله عز و جل فقد عبد الله و ان کان الناطق عن ابلیس فقد عبد ابلیس !: کسی که به سخن سخنگوئی گوش ‍ فرا دهد (گوش دادن از روی تسلیم و رضا) او را پرستش کرده، اگر این سخنگو از سوی خدا سخن می گوید خدا را پرستیده است، و اگر از سوی ابلیس سخن می گوید ابلیس را عبادت
@@تفسیر نمونه جلد 13 صفحه 79@@@
کرده .**سفینة البحار جلد 2 صفحه 115(ماده عبد)***

پیدا است که منظور از عبادت در اینجا عبادت به معنی سجده کردن و نماز و روزه برای شیطان بجا آوردن نیست، بلکه به معنی اطاعت و پیروی فرمان است که این خود یکنوع از عبادت محسوب می شود.

این مضمون را خود خدای تعالی در جای جای قرآن بیان فرموده است:
خداوند در آیه60-61 سوره یس همه افراد انسان (بنى آدم) را مخاطب ساخته؛ مى فرماید: (اى فرزندان آدم! آیا با شما عهد نکردم که شیطان را نپرستید،که او براى شما دشمن آشکارى است؟!)؛ «اَلَمْ اَعْهَدْ اِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ اَنْ لاَ تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ اِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ».
(و این که مرا بپرستید که راه مستقیم این است؟!)؛ «وَاَن اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ».

معنی عبادت و پرستش آنقدر وسیع است که حتی گوش دادن به سخن کسی به قصد عمل کردن به آن را نیز شامل می گردد و نیز قانون کسی را به رسمیت شناختن یکنوع عبادت و پرستش او محسوب می شود.
به هر حال ابراهیم به پدرش میخواهد این واقعیت را تعلیم کند که انسان در زندگی بدون خط نمی تواند باشد یا خط الله و صراط مستقیم است و یا خط شیطان عصیانگر و گمراه، او باید در این میان درست بیندیشد و برای خویش تصمیم - گیری کند و خیر و صلاح خود را دور از تعصبها و تقلیدهای کورکورانه در نظر بگیرد.

shahed1;1007066 نوشت:
مبادا با این بهانه های قدیمی: خدا خودش خواسته، خدا خودش به او گفته، خدا او را واسطه قرار داده،خدا ما را به آن امر کرده.... مانند اقوام پیشین فریب بخورید و دوگانه پرست شوید!

با سلام
ره زن بحث های شما همین جمله است.
شما خدا را (قرآن را ) تا آنجایی قبول دارید که نظریه التقاطی تان را اشراب کند وقتی که می بینید در قرآن آیه ای است که واسطه قرار دادن مردم اولیای الهی را نقل می کند و بر آن صحه می گذارد و یا دستور به آوردن وسیله می کند و یا دستور به واسطه قرار دادن دعای پیامبر می کند و ... سریع دست به تاویل می زنید و از روال خود خارج می شوید که به قرآن عمل کنید !!
این یعنی تفسیر به رای .
این یعنی تحمل معارف قرآن تا آنجا که نظر شما را تامین کند !!

اگر به همان مسلک ظاهر گرایی خودتان هم پایبند بودید به حقیقت راه می یافتید .
قرآن تبیان است خوب بنگرید و از معارف آن بدون پیش دوری بهره ببرید.
قرآن هم شفا است هم دوا است هم فایده دهنده است برای کسانی که از او هدایت بخواهند هم ضرر زننده و خسران رساننده برای کسانی است که بخواهند هوای نفس خود را بر قرآن تحمیل کنند و تفسیر به رای کنند.

shahed1;1007066 نوشت:
انبیاء و رسولان الهی جز آن چیزی که مأمور به ابلاغش بودند وظییفه دیگری در قبال شریعت نداشتند مبادا از زبان آنها حکم صادر کنند و شما تسلیم شوید! مبادا هر حکمی را به رسول خدا نسبت دادند گردن نهید!

کسی که فرق مخلِص و مخلَص را متوجه نمی شود می خواهد درباره قرآن نظر دهد !!
کسی که فرقی بین نبی و رسول و ولی و مجتبی و ناس نمی گذارد چگونه می خواهد درباره قرآن نظر دهد؟؟

و متاسفانه برخی هستند که نه دلیلی بر مبنای خود دارند و نه دلیل دیگران را بر خلاف بودن مبنایشان گوش می دهند و حتی از حدود حکم عقل هم تبعیت نمی کنند این ها چگونه می خواهند درباره حکم خدا قضاوت کنند و به دیگران سفارش هم می کنند.
بارها گفته ام مبنای غلط انسان را به ضلالت می برد و در همه جا راهزن اوست بر مبناهای خودتان و تصحیح آن کوشا باشید که دنیا و آخرت شما به آن بستگی دارد.

shahed1;1007066 نوشت:
راه مستقیم همین قرآن است و اگر شما، همانگونه که روزی ده مرتبه عهد می بندید، واقعاً جز خدا را تعبد و پرستش نکنید همین قرآن هادی شما خواهد بود. مگر مولایتان نمی گوید: این کتاب بی هیچ شک و تردیدی راهنمای پرهیز گاران(= کسانی که عهد خود را رعایت می کنند) است؟
آیا به حرف مولایتان اطمینان ندارید که آن را کافی نمی دانید؟ آن را کامل نمی دانید و به دنبال حکم دگرانید تا قرآن را برایتان کامل کنند؟
چرا در هادی بودن قرآن احساس ایمنی نمی کنید؟

بارها این جملات از شما شنیده شده و پاسخ داده شده است.
اگر یک کتابی و یک دستور نامه ای آمد و 10 دستور داد و در یک دستور آن آمده بود که از فلانی تبعیت کنید و در آخر گفت من جامع و کامل هستم اگر مردم به فلانی مراجعه کردند نشانه ناقص بودن و عدم اطمینان به این نامه است یا بر عکس اتفاقا مردم درست دارند به آن نامه عمل می کنند که به فلانی مراجعه می کنند.

آنقدر این مساله در آیات قرآن واضح آمده که انکار آن از سوی شما تعجبم را بر می انگیزاند

shahed1;1007066 نوشت:
ایمان یعنی همین احساس ایمنی، اگر چنین احساسی نسبت به قرآن نداشته باشید شما را هدایت نخواهد کرد چون این اولین شرط هدایت است.
پس چکار می کنید؟ قران را کافی می دانید و نسبت به آیاتش احساس ایمنی دارید یا مانند گذشتگان آن را ناقص و مجمل می دانید و گمان می کنید کسی باید بیاید آن را برایتان کامل کند؟

همان حرف های بالا کافی است!!

shahed1;1007066 نوشت:
شیطان با خدا عهد کرده بر سر راه مستقیم(= کتاب آسمانی) بنشیند و با نشانی ها و آدرسهای غلطی که می دهد نگذارد کسی از این راه برود و تا کنون بسیار در کار خود موفق بوده است پس زنهار سر از قبیله شیطان در نیاورید و او را مولای خود قرار ندهید و شیطان پرست نشوید!

اتفاقا شیطان یکی از کارهایی که می کند این است که فرد را بر عقاید باطل خودش متصلب می کند که گمان کند همان چه که می گوید درست است و دیگران اشتباه می گویند!! و این افراد همان متکبران و مغروران علمی اند که هیچ فکر نمی کنند.
اتفاقا شیطان از همین تکبر و غرور از بهشت رانده شد از آنجا که نخواست بر در برابر ولی خدا کرنش کند (همان کاری که شما هم گرفتار آن هستید) خوب فکر کنید خدا به شیطان امر کرد در مقابل آدم سجده کند !!! خدا خواست از راه سجده شیطان بر آدم پرستش شود و شیطان این را نمی پیندید.
خدا خواست که آدم معلم باشد و فرشتگان دانش آموزان او و شیطان که خود را کسی می دانست این را بر نتافت .
و چقدر حرف های شما شبیه حرف محاجات شیطان با خداست.
حتما شیطان با خود این گونه فکر کرد که من جز بر خدا سجده نمی کنم!! چرا بر آدم سجده کنم!! واسطه که پیش می آید برخی کنار می کشند و هر چقدر می گویی این واسطه را خدا قرار داده است باید با این واسطه به درگاه خدا بار یابی . باز قبول نمی کنند و این عجیب ترین رفتار است که خدا را قبول دارند ولی حرف خدا را قبول ندارند.

کمی فکر می خواهد کمی انصاف !!!!

شعیب;1007213 نوشت:

پیدا است که منظور از عبادت در اینجا عبادت به معنی سجده کردن و نماز و روزه برای شیطان بجا آوردن نیست، بلکه به معنی اطاعت و پیروی فرمان است که این خود یکنوع از عبادت محسوب می شود.

معنی عبادت و پرستش آنقدر وسیع است که حتی گوش دادن به سخن کسی به قصد عمل کردن به آن را نیز شامل می گردد و نیز قانون کسی را به رسمیت شناختن یکنوع عبادت و پرستش او محسوب می شود.
به هر حال ابراهیم به پدرش میخواهد این واقعیت را تعلیم کند که انسان در زندگی بدون خط نمی تواند باشد یا خط الله و صراط مستقیم است و یا خط شیطان عصیانگر و گمراه، او باید در این میان درست بیندیشد و برای خویش تصمیم - گیری کند و خیر و صلاح خود را دور از تعصبها و تقلیدهای کورکورانه در نظر بگیرد.

با سلام

اما قبلاً نظرتان درباره عبادت چیز دیگری بود:

شعیب;1003231 نوشت:

عبادت و پرستش به معنای نهایت خضوع و خشوع و تذلل و پیروی و اطاعتی است که به همراه اعتقاد به اولوهیت از انشان صادر می گردد. (الیس الله به کاف عبده)

به هر حال من بر اساس همین نظری که دادید، چندین بار از شما پرسیدم: اگر قوم ابراهیم یا قوم پیامبر، بتهای سنگی را عبادت می کردند به چه صورت این کار را انجام می دادند، چون بتها نه می توانستند بشنوند، نه ببینند و نه از خود حکمی صادر کنند که در خور عبادت( = اطاعت ) باشد، اما شما هربار از پاسخ دادن امتناع کردید و همچنان آیات مربوط به محاوره ابراهیم با پدر و قومش را آوردید.
این بود که تصمیم گرفتم گفتگویی بین ابراهیم و پدرش را خدمتتان عرضه کنم تا شاید از این راه بتوانم جواب سئوالم را بگیرم.
ابراهیم به پدرش گفت: ای پدر! چرا چیزی را عبادت می کنی که نه می شنود و نه می بیند و نه از دستش کاری بر می آید؟ ای پدر ! شیطان را عبادت نکن! و این یعنی چیزی که پدر ابراهیم و قومش عبادت می کردند شیطان بود نه بتهای سنگی یا بهتر بگویم، نماد فرشتگان، اگر شما بازهم بر این عقیده اید که آنها هم فرشتگان، هم نمادهای فرشتگان( بتهای سنگی) و هم شیطان و هم خدا را عبادت می کردند این بار تقاضای بنده را ندید نگیرید و بگویید آنها چگونه آن بتهای سنگی را عبادت می کردند؟

بدون شک ابراهیم و قومش خدا را عبادت می کردند( = اطاعت می کردند)
آنها همچنین به خیال خود فرشتگان و مقدسین را نیز عبادت می کردند (= اطاعت می کردند)
آنها شیطان را نیز عبادت می کردند( = اطاعت می کردند)
با این وجود آنها بتهای سنگی را چگونه عبادت می کردند( = اطاعت مکی کردند)؟!

shahed1;1007220 نوشت:
با سلام

اما قبلاً نظرتان درباره عبادت چیز دیگری بود:


سلام
اگر کمی بیشتر در همان صفحه دقت می کردید پست 29 بنده گفته بودم:
شعیب;1003906 نوشت:
با سلام
مشکل بحث این جاست که شما بین معنای اصطلاحی (حقیقی) و معنای مجازی عبادت در رفت و آمد هستید و به جای هم از آنها استفاده می کنید و نتیجه می گیرید به روایت زیر توجه کنید :
مَنْ أَصْغَى‏ إِلَى‏ نَاطِقٍ‏ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ كَانَ النَّاطِقُ عَنِ اللَّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ كَانَ النَّاطِقُ يَنْطِقُ عَنْ لِسَانِ إِبْلِيسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلِيسَ.
فرق است بین معنای اصطلاحی و معنای مجازی بله به صورت مجازی عبادت در اطاعت هم به کار می رود اما معنای اصطلاحی عبادت آن خضوع و خشوع و پیروی است که به اعتقاد الوهیت و مستقل در تاثیر بودن آن است
اگر برخی ملائکه را عبادت می کردند اگر مسیحیان عیسی را می پرستیدند اگر مشرکین بت ها را می پرستیدند چون آنها را مستقل در تاثیر می دانستند.
آری الله و اله متفاوت است الله به وضع تعیینی یک اله خاص است افراد می توانند اله های متعددی داشته باشند مال شهوت غضب هوای نفس و هر آنچه انسان به آن سر سپرده باشد و نقد زندیگی خود را در آن بگذارد و صرف کند اما عبادت این االه ها به معنای مستقل در تاثیر بودن آنها نیست بلکه به معنای مجازی است.

امید داشتیم مسائلی که قبلا درباره آن بحث کرده بودیم را به این زودی فراموش نفرمایید.


shahed1;1007220 نوشت:
به هر حال من بر اساس همین نظری که دادید، چندین بار از شما پرسیدم:

خب اشتباه می فرمایید بنده بر اساس پست 29 برای شما توضیحات مکفی را داده ام و نیازی به توضیح بیشتر نیست می توانید به صفحه 3 همین تاپیک مراجعه فرموده و تمام سوالات خود را جوابش را دریافت کنید.

shahed1;1007220 نوشت:
چندین بار از شما پرسیدم: اگر قوم ابراهیم یا قوم پیامبر، بتهای سنگی را عبادت می کردند به چه صورت این کار را انجام می دادند، چون بتها نه می توانستند بشنوند، نه ببینند و نه از خود حکمی صادر کنند که در خور عبادت( = اطاعت ) باشد، اما شما هربار از پاسخ دادن امتناع کردید و همچنان آیات مربوط به محاوره ابراهیم با پدر و قومش را آوردید.

و من بارها پاسخ دادم(و نمی دانم چرا متاسفانه شما نمی بینید و دو باره سوال می کنید) که اتفاقا مشکل بت پرستی همین است که آنها موجوداتی را تقدیس می کنند و می پرستند و از آنها چیزی می خواهند که در واقع هیچکاری از دستشان بر نمی آید . جند بار این را توضیح دادم. (اگر نیازی هست نقل قول و شماره پست ها را خدمتتان تقدیم کنم) بنابر این سخافت و پستی و بی مایگی کار بت پرستان همین است که آنها از بت های بی مقدار و بی اراده و بی هویت خواسته هایی داشتند و در داستان ابراهیم بت شکن این مطالب در قرآن آمده است.

shahed1;1007220 نوشت:
ابراهیم به پدرش گفت: ای پدر! چرا چیزی را عبادت می کنی که نه می شنود و نه می بیند و نه از دستش کاری بر می آید؟

این آیه موید بیان ماست دیگر دنبال چه هستید.

shahed1;1007220 نوشت:
و این یعنی چیزی که پدر ابراهیم و قومش عبادت می کردند شیطان بود نه بتهای سنگی

پست 29 .

shahed1;1007220 نوشت:
یا بهتر بگویم، نماد فرشتگان،

چی شد که یک دفعه فرشته را جایگزین شیطان کردید ؟؟
با این روندی که شما بیان می فرمایید یعنی قوم ابراهیم بتی داشتند که نماد شیطان بود؟؟ خودتان این حرف را باور می کنید ؟؟

shahed1;1007220 نوشت:
این بار تقاضای بنده را ندید نگیرید و بگویید آنها چگونه آن بتهای سنگی را عبادت می کردند؟

بتی را با دست خود می تراشیدند و در کنار کعبه و یا بتخانه می اوردند و نامی بر او می گذاشتند و او را تقدیس می کردند برای او قربانی می کردند و از او می خواستند که کاری برایشان بکند !! همین .
اما این کار اینقدر در نزد ما سخیف است که نمی توانیم باور کنیم که کسی که بتی را خود از چوب و سنگ تراشیده از او خواسته ای بخواهد مگر می شود ؟؟ بله . بت پرستان این کار را می کردند و امروزه به آن توتم پرستی می گویند فرد چیزی را با دست خود می سازد و برای آن شیء روح می انگارد و از آن شی بی جان خواسته های خود را می خواهد.
آیه 95 و 96 صافات «أتعبدون ماتنحتون* و الله خلقکم و ما تعملون؛ [ابراهیم] گفت: آیا آنچه را که [با دست خود] می تراشید، می پرستید؟ حال آن که خداوند هم شما را آفریده و هم آنچه را که می سازید.»


shahed1;1007220 نوشت:
بدون شک ابراهیم و قومش خدا را عبادت می کردند( = اطاعت می کردند)

سه اشکال اساسی در این جمله هست:
1- بین معنای عبادت اصطلاحی (خضوع و خشوع در مقابل چیزی به نیت الوهیت و استقلال آن) و عبادت لغوی خلط شده است
2- بین اطاعت و عبادت نسبت مساوی انگاشته شده در حالی که بین این ها عموم خصوص من وجه است.
3- اصل جمله هم اشتباه است: ابراهیم خدا را عبادت می کرده اما قومش بت ها را عبادت می کردند(صحیح)

shahed1;1007220 نوشت:
آنها همچنین به خیال خود فرشتگان و مقدسین را نیز عبادت می کردند (= اطاعت می کردند)

علاوه بر سه اشکال پیش گفته ، تایید آیی بر این مدعا وجود ندارد (در مورد قوم ابراهیم) (اگر هم باشد نه کمکی به بحث ما می کند و نه ضرری می زند چرا که خصوص من وجه را ثابت مب کند نه عموم را)


shahed1;1007220 نوشت:
آنها شیطان را نیز عبادت می کردند( = اطاعت می کردند)

سه اشکال جمله اول در این جا پر رنگ تر است
و به خاطر خلط بین معنای اطاعت و پرستش به این جمله و اشتباه گرفتار شده اید که نتیجه گرفته اید که شیطان را پرستش می کرده اند.

shahed1;1007220 نوشت:
ا این وجود آنها بتهای سنگی را چگونه عبادت می کردند( = اطاعت مکی کردند)؟!

فهم اشتباهات و مشکلات جملات بالا می تواند به شما کمک کند تا مشکل این جمله را در یابید
مشرکان از روی جهل بت هایی که هیچ تاثیری در زندگی آنها نداشته اند را می پرستیدند و از آنها چیز طلب مب کردند به امید این که آنها منشا اثر در عالم هستند و اصلا پیامبر ها آمدند که این اشتباه فکری بشر را به آنها بفهمانند و امروزه اینقدر این اشتباه برای ما مبرهن و واضح است -که مگر می شود یک تکه سنگ منشا اثر باشد - که دیگر نمی توانیم باور کنیم که انسان هایی بودند که بت را به این شکل بپرستند.
إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ ۖ وَإِن يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَّا يَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ۚ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ

شعیب;1007245 نوشت:

چی شد که یک دفعه فرشته را جایگزین شیطان کردید ؟؟
با این روندی که شما بیان می فرمایید یعنی قوم ابراهیم بتی داشتند که نماد شیطان بود؟؟ خودتان این حرف را باور می کنید ؟؟



با سلام

اگرچه من در پستهای گذشته این را توضیح داده ام، دوباره خدمتتان عرض می کنم آن کسی که قوم ابراهیم و دیگر اقوام انبیاء می پرستیدند و خودشان این را نمی دانستند، در اصل شیطان بود نه فرشته، شیطان بود نه یک شیء سنگی و طلایی، چون خداوند در همین قرآنش از فرشتگان اقرار گرفته و از آنها پرسیده:

أَهَٰؤُلَاءِ إِيَّاكُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ - آيا اينان شما را مى‌پرستيدند؟

و آنها پاسخ می دهند:

بَلْ كَانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ ۖ أَكْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ - بلکه آنها جن را می پرستیدند و اکثراً به آن ایمان داشتند. در اینجا منظور از جن شیطان است چون او از جنیان بود: كَانَ مِنَ الْجِنِّ. علاوه بر این آیات دیگری نیز وجود دارند که نشان می دهند اکثر مردم بجای خدا اجنه یا شیاطین را پرستش می کنند و گمان می کنند دارند خدا را عبادت می کنند.

shahed1;1007220 نوشت:
این بار تقاضای بنده را ندید نگیرید و بگویید آنها چگونه آن بتهای سنگی را عبادت می کردند؟

شعیب;1007245 نوشت:

بتی را با دست خود می تراشیدند و در کنار کعبه و یا بتخانه می اوردند و نامی بر او می گذاشتند و او را تقدیس می کردند برای او قربانی می کردند و از او می خواستند که کاری برایشان بکند !! همین .



بنده از همان ابتدا متوجه اشکال کار شما شده بودم و در همان یکی دو پست اول به شما توضیح دادم که عبادت از مقوله خواهش و ستایش نیست و شما نیز اگرچه بظاهر قبول داشتید که معنای اطاعت و فرمانبرداری می دهد ولی فحوای کلامتان نشان می داد نگاهتان به مقوله عبادت متأثر از آن نگاهی است که در جامعه وجود دارد.
تقدیس و ستایش از مقوله حمد است و طلبیدن و خواهش از مقوله استعانت اما باور عمومی جامعه همه اینها را از مقوله پرستش می داند در حالی که پرستش یعنی اطاعت بی قید و شرط و بی چون و چرا.
وقتی شما می گویید: الحمد لله در واقع التزام می دهید که ستایش و تقدیس مخصوص خداست
ایاک نعبد یعنی جز تو را فرمانبرداری نمی کنیم و تسلیمش نمی شویم.
ایاک نستعین یعنی از غیر تو نمی خواهیم و طلب نمی کنیم

ستایش و پرستش و خواهش از یک مقوله نیستند ولی عامه مردم عادت دارند همه اینها را به اسم پرستش و عبادت بشناسند و این چیزی است که از نوشتار شما نیز پیداست .
ممکن است کسی بظاهر مصنوعات خود را تقدیس و تحمید کند، که البته خودش هیچگاه این را قبول ندارد، ولی هرگز تعبد نمی کند چون آن اشیاء چیزی و حکمی برای تعبد کردن ندارند.
قوم ابراهیم تصور می کردند دارند فرشتگان و مقدسین را، که بتها نمادشان شده بودند، پرستش می کنند اما ابراهیم به آنها تذکر می داد که در اصل دارند شیطان را تعبد می کنند نه فرشتگان و مقدسین را.


بنابر این:

ایا تقدیس و تحمید بتها امکان دارد؟ بله امکان دارد
آیا استعانت و خواهش از بتها امکان دارد؟ بله امکان دارد
آیا تعبد و پرستش بتها امکان دارد؟ در مورد خود آن بت خیر امکان ندارد ولی در مورد چیزی که بت نمادش شده امکان پذیر است.

شعیب;1007246 نوشت:

3- اصل جمله هم اشتباه است: ابراهیم خدا را عبادت می کرده اما قومش بت ها را عبادت می کردند(صحیح)



باز هم داری اشتباه می کنی و مطابق باور عمومی جامعه رأی می دهی!
پدر ابراهیم و قومش مشرک بودند و یک مشرک خدا را عبادت می کند و غیر او را نیز، به بهانه اینکه دارد حرف خدا را می زند و حکمش حکم خداست، عبادت می کند. در حالی که یک موحد و یکتا پرست فقط و فقط خدا را تعبد می کند.
چیزی که ابراهیم از پدر و قومش می خواست این نبود که خدا را عبادت کنند بلکه از انها می خواست فقط خدا را عبادت کنند و در حکمش کسی را شریک نسازند.

شعیب;1007247 نوشت:
د
مشرکان از روی جهل بت هایی که هیچ تاثیری در زندگی آنها نداشته اند را می پرستیدند و از آنها چیز طلب مب کردند به امید این که آنها منشا اثر در عالم هستند و اصلا پیامبر ها آمدند که این اشتباه فکری بشر را به آنها بفهمانند و امروزه اینقدر این اشتباه برای ما مبرهن و واضح است -که مگر می شود یک تکه سنگ منشا اثر باشد - که دیگر نمی توانیم باور کنیم که انسان هایی بودند که بت را به این شکل بپرستند.

اگر عبادت را به معنای مصطلح و نا صواب خودش، یعنی تقدیس، ستایش و خواهش بدانیم، نیازی نیست راه دور برویم، کافیست نگاهی به اطراف خود بیندازیم تا دریابیم آن انسانها همیشه بوده، هستند و خواهند بود.

بعنوان مشتی از خروار

شعیب;1007211 نوشت:

با سلام
قرار بود :

لطف کنید و طفره نروید فقط به این جواب دهید دعا کردن یک امر معنوی است یا مادی؟؟
اگر امر معنوی است چه نیازی به کمک دیگران دارد؟؟
فقط همین را جواب دهید کاری به چیز دیگر نداشته باشید .
فقط همین.

(گام به گام جلو بیایید تا موضع تحریف مشخص گردد ان شا الله)

سلام عرض ادب

دوست گرامی

اگر با دقت پاسخ بنده را می خواندید

مسالهبرای شما روشن می شد

[=IRANSans]خداوند به موسی (سلام بر او) وحی کرد:‌ ای موسی، مرا با زبانی بخوان که گناه نکرده است.[=IRANSans]موسی عرض کرد: خداوندا! آن زبان را از کجا بیاورم؟ خطاب آمد: با زبان دیگری مرا دعا کن.

این که از زبان پیامبر (سلام بر او) که زنده است و بدن مادی دارد ، کمک بگیریم ، مساله ای مادی است!

که قبل تر هم توضیح دادم ، اما شما دقت نکردید!

اما اینکه از سنگ و چوب و طلای منصوب به شخصیتی خیالی که در ذهن خود از اولیاء خدا ساخته ایم ، طلب اجابت دعا کنیم ، می شود همان چیزی که بت پرستان انجام می دادند

از علامه طباطبایی پرسیده شد:
نحوه شرک بت پرستان در گذشته چگونه بود؟
ایشان در پاسخ گفتند:
آنان به شرک در ذات قائل نبودند بلکه معتقد بودند که خدا به تعلق و حس درنمی آید
و ممکن نیست او را عبادت کرد
بلکه باید خدایانی را که به حس و عقل درمی آیند اطاعت نمود

علامه در ادامه پاسخ به این سوال می گوید:
لذا آنان به شرک در ربوبیت حق اعتقاد داشتند
و عده ای از بندگان خدا را به عنوان رب و پروردگار خود انتخاب نموده و آنان را اطاعت می کردند
تا دل های آنان را به دست آورند و مورد عنایت آنان قرار گیرند.
در نتیجه شفیع آنان نزد خداوند می شدند.

[=IRAN]در سوره زمر آیه 3 به نقل از بت پرستان می فرماید:

[=IRAN]ما آنها را جز برای این که ما را هرچه بیشتر به خدا نزدیک کنند نمی پرستیم.[=IRAN]

در پناه حق تعالی

شعیب;1007247 نوشت:

که مگر می شود یک تکه سنگ منشا اثر باشد - که دیگر نمی توانیم باور کنیم که انسان هایی بودند که بت را به این شکل بپرستند.

سلام و عرض ادب

تفسیر المیزان
[=iransans]ج‏17، ص266

خواص از مشركین، عبادت را منحصر در رَب اصلی مى‏ كنند
و بت‏ها را تنها قبله و وسیله توجه به ارباب مى ‏دانند
ولیكن گاهی مشرکین عوام، خود بت‏ها را معبود و ارباب و آلهه مى ‏پندارند
و خود آنها را عبادت مى‏ كنند.

شروحیل;1007442 نوشت:
[=IRANSans]

اما اینکه از سنگ و چوب و طلای منصوب به شخصیتی خیالی که در ذهن خود از اولیاء خدا ساخته ایم ، طلب اجابت دعا کنیم ، می شود همان چیزی که بت پرستان انجام می دادند


بسیاری از مردم گمان می کنند یک بت پرست کسی است که مجسمه ای، بنایی چیزی با دست خود می سازد و به رازو نیاز با آن می پردازد و این شیوه ایست که با گذشت زمان و تعالی علم بشر، به فراموشی سپرده شده و امروزه به مدد اسلام و بعثت پیامبر خاتم، بت و بت پرستی نیز رخت بر بسته و برای همیشه به فراموشی سپرده شده است. در حالی که این حقیقت ندارد و اقوامی که قرآن از آنها اسم می برد و حکایتشان را نقل می کند، اگر بتی می ساخته اند، آن بت به زعم آنها، نمادی از موجودی خارق العاده و بسیار مقرب و آبرومند در درگاه الهی بوده است.
بنده این را نه از روی ظن و گمان می گویم و نه به تقلید بلکه تحقیقاً از کتاب خداوند به آن رسیده ام. در قرآن مشرک( یا بت پرست)در اصل به کسی گفته می شود که برای حکم خداوند شریک قائل است و در قلمرو شریعت، علاوه بر خداوند، رسولان الهی( اعم از ملائکه و پیامبران) را نیز صاحب حکم می داند هرچند به زبان می گوید: خدا خودش به آنها گفته، خدا خودش امر فرموده است!
با این وجود بسیار دیده می شود که مردم از همان مجسمه و بنا و بارگاه ساخته دسته خود طلب حاجت دارند و آن را متبرک و با برکت تصور کرده، به آن بند و دخیل می بندند، و در برابرش کرنش و تعظیم می کنند چرا؟ چون آنها موجودی را که بت نمادش شده نمی توانند ببینند ولی بت را می توانند لمس کنند و با آن راز و نیاز کنند. همین طلب حاجت و شفای مرض و تبرک جویی، عامل و انگیزه تعبد و پرستش می شود. یک بنده و عبد اگر ارباب و مولای خود را تعبد می کند برای روزی و ارتزاق است. برای همین است که خداوند می فرمایند: آنان که بجای خدا می خوانید مالک رزق شما نیستند، رزق خود را نزد خدا بجویید.

shahed1;1007281 نوشت:
با سلام
اگرچه من در پستهای گذشته این را توضیح داده ام، دوباره خدمتتان عرض می کنم آن کسی که قوم ابراهیم و دیگر اقوام انبیاء می پرستیدند و خودشان این را نمی دانستند، در اصل شیطان بود نه فرشته، شیطان بود نه یک شیء سنگی و طلایی، چون خداوند در همین قرآنش از فرشتگان اقرار گرفته و از آنها پرسیده:
أَهَٰؤُلَاءِ إِيَّاكُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ - آيا اينان شما را مى‌پرستيدند؟
و آنها پاسخ می دهند: بَلْ كَانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ ۖ أَكْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ - بلکه آنها جن را می پرستیدند و اکثراً به آن ایمان داشتند. در اینجا منظور از جن شیطان است چون او از جنیان بود: كَانَ مِنَ الْجِنِّ. علاوه بر این آیات دیگری نیز وجود دارند که نشان می دهند اکثر مردم بجای خدا اجنه یا شیاطین را پرستش می کنند و گمان می کنند دارند خدا را عبادت می کنند.

این آیات با بحثی که ما داشتیم فرق می کند و قیاس آن با بحث ما قیاس مع الفارق است
فراق را توضیح می دهم که در ادامه دچار این قیاس نشوید:
بحث ما این بود که این اشیاء مسی و طلایی و سنگ و چوب و ... آیا نماد چیزی هستند یا نه ؟ ما پاسخ دادیم که برخی از آنها نماد ملائکه بودند و برخی دیگر نماد چیزی نمی باشند . اما این گونه نبوده که آنها نمادی از شیطان را بگذارند و بگویند ما این را می پرستیم (همانند شیطان پرستی جدید) و بعد بگویند لیقربونا الی الله زلفی !! خیر!! آنها شیطان پرست نبودند.
اما این آیه مطلب دیگری دارد و آن این که در روزی که حقایق بر ملا می شود (روز قیامت ) خدا در احتجاج گونه ای از ملائکه می پرسد آیا اینها شما رامی پرستیدند؟؟ آنها جواب می دهند نه!! در حقیقت آنها شیطان را تبعیت می کردند نه این که از ما تبعیت کنند .
این دو مساله با هم متفاوت است.

shahed1;1007284 نوشت:
بنده از همان ابتدا متوجه اشکال کار شما شده بودم و در همان یکی دو پست اول به شما توضیح دادم که عبادت از مقوله خواهش و ستایش نیست

و بنده نیز کشف اشتباه شما را برایتان اینگونه نگاشتم:
که عبادت صرف طاعت و تبعیت نیست بلکه اطاعت و تبعیت و به عقیده این که آن فرد مستقل در تاثیر است عبادت است.

shahed1;1007284 نوشت:
در حالی که پرستش یعنی اطاعت بی قید و شرط و بی چون و چرا.

یعنی این که فرد سرطانی که از یک پزشک اطاعت بی چون و چرا می کند او را پرستیده است؟؟
بزرگوار لازم برای پرستش هست اما کافی نیست.
موارد نقض متعددی هستکه در پست های قبل آن را اشاره کرده ام.
پرستش و عبادت نیاز به اعتقاد به الوهیت و استقلال در تاثیر دارد.


shahed1;1007284 نوشت:
و این چیزی است که از نوشتار شما نیز پیداست .

اشتباه می فرمایید
در پست های ابتدایی معنای پرستش را برای شما بیان کردم(پست 29)

shahed1;1007284 نوشت:
ممکن است کسی بظاهر مصنوعات خود را تقدیس و تحمید کند، که البته خودش هیچگاه این را قبول ندارد، ولی هرگز تعبد نمی کند چون آن اشیاء چیزی و حکمی برای تعبد کردن ندارند.

اگر کسی به علم به این که فلان جامعه شناس و یا فیلسوف درباره جامعه یک نظر صحیحی دارد و طبق آن نظر دستوراتی دارد (مثلا جامعه مدنی افلاطون) اگر از آن تبعیت کند او را پرستیده است؟؟
فکر نکنم شما به لوازم حرف خودتان ملتزم باشید.

shahed1;1007284 نوشت:
قوم ابراهیم تصور می کردند دارند فرشتگان و مقدسین را، که بتها نمادشان شده بودند، پرستش می کنند اما ابراهیم به آنها تذکر می داد که در اصل دارند شیطان را تعبد می کنند نه فرشتگان و مقدسین را.

فارق این قیاس را در چند پست قبل توضیح دادم.

shahed1;1007284 نوشت:
بنابر این:

ایا تقدیس و تحمید بتها امکان دارد؟ بله امکان دارد
آیا استعانت و خواهش از بتها امکان دارد؟ بله امکان دارد
آیا تعبد و پرستش بتها امکان دارد؟ در مورد خود آن بت خیر امکان ندارد ولی در مورد چیزی که بت نمادش شده امکان پذیر است.


مقدماتتان را که ابطال کردم.
ولی اگر بخواهم با شما مماشات کنم با مقدمات پیش ساخته تان نتیجه گیری دومتان نیز باطل است (و بارها خودتان این را گفته اید:): مردم چگونه از بت هایی که اراده نداشته اند استعانت می کردند!!

shahed1;1007286 نوشت:
باز هم داری اشتباه می کنی و مطابق باور عمومی جامعه رأی می دهی!
پدر ابراهیم و قومش مشرک بودند و یک مشرک خدا را عبادت می کند و غیر او را نیز، به بهانه اینکه دارد حرف خدا را می زند و حکمش حکم خداست، عبادت می کند. در حالی که یک موحد و یکتا پرست فقط و فقط خدا را تعبد می کند.

اتفاقا قوم ابراهیم هیچگاه آن خداییی را که ابراهیم پرستش می کرد را پرستش نمی کردند و حتی شریک بت های خود هم قرار نمی داند خدای ابراهیم خدای ندیده بود و آنها خدای دیدنی می خواستند و اصلا خدای ابراهیم را قبول نداشتند.

shahed1;1007287 نوشت:
اگر عبادت را به معنای مصطلح و نا صواب خودش، یعنی تقدیس، ستایش و خواهش بدانیم

شما سعس کنید معنای صحیح عبادت را بفهمید که نخواسته باشید به هر تبرک جستن و هر تعظیم کردنی عبادت اطلاق کنید.
اگر در هر کجای عالم تحمید تقدیس و تعظیم، تبعیت ، اطاعت و ... (همه یا هر کدام به تنهایی ) از این ها را به همراه اعتقاد به استقلال در تاثیر دیدید بدانید که عبادت صورت گرفته است چه در نماز، چه در کنار ضریح چه در اتاق مدیر چه در کنار بت چه در سجده بر مهر و ... .
اما هر گاه یکی از این دو با هم نباشد پرستش و عبادت صورت نگرفته و این شمایید که گمان کرده اید که طرف دارد پرستش می کند.
به خاطر این کوته بینی برخی چوب تکفیر را بر داشته و همه را با آن می رانند و بعد به شمشیر تطهیرش می کنند.

بوسیدن کتاب خدا آیا شرک است؟؟ تحمید هست تقدیس هست اما اعتقاد به الوهیت و استقلال در تاثیر نیست.
تابوت مقدس را حمل کردن کار مشرکانه است؟؟ آیا استعانت به آن در جنگ اشکال داشت؟؟نعوذ بالله.
بوسیدن پیراهن یوسف و به چشم انداختن آن و بوییدن آن توسط یوسف ککار مشرکانه است؟؟ عبادت است؟؟ هرگز.
به تبرک بردن آب وضوی پیامبر آیا کار مشرکانه است؟؟ هرگز.

عبادت و پرستش حتما باید در کنار تقدیس و خضوع و کرنش اعتقاد به استقلال و الوهیت هم به همراه داشته باشد.

و الا اگر فقط خضوع و خشوع باشد نه به نیت الوهیت و استقلال بلکه به نیت تبرک و واسطه به درگاه الهی حد اقل چیزی که به تحقیق می توان گفت این است که شرک نیست اما اگر تایید عقل و شرع داشته باشد این کار مفید خواهد بود و الا اگر تایید عقل و شرع نداشته باشد تنها چیزی که هست لغو است.

shahed1;1007287 نوشت:
بعنوان مشتی از خروار

اول این که این یک بحث جدایی است
ثانیا نظر شخصی کارشناس آن صفحه و سایت است
ثالثا اگر به عنوان توجه می کردید ایشان در صدد این است که بگوید کار لغوی است نه این که کار مشرکانه است و این دو با هم تفاوت بعید دارد .

شروحیل;1007442 نوشت:
سلام عرض ادب
دوست گرامی
اگر با دقت پاسخ بنده را می خواندید
مسالهبرای شما روشن می شد
خداوند به موسی (سلام بر او) وحی کرد:‌ ای موسی، مرا با زبانی بخوان که گناه نکرده است.موسی عرض کرد: خداوندا! آن زبان را از کجا بیاورم؟ خطاب آمد: با زبان دیگری مرا دعا کن.
این که از زبان پیامبر (سلام بر او) که زنده است و بدن مادی دارد ، کمک بگیریم ، مساله ای مادی است!
که قبل تر هم توضیح دادم ، اما شما دقت نکردید!

با سلام
چه توجیه خوبی (شما بخوانید چه طفره زیبایی)
خوب است که قبول دارید در دعا که مهمترین امر معنوی است و خواستن از خداست می توان واسطه ای قرار داد .
پس در امور معنوی می توان واسطه قرار داد.
خب!! این واسطه چه کسی باشد را خدا برای ما معین می کند دیگر.
شما که برگ درخت را نمی توانید واسطه دعای خود کنید یک نفس پاک که گناه نکرده است را واسطه دعای خود قرار می دهید.
اصلا توسل ما به حضرات اهلبیت عصمت و طهارت چیزی جز این نیست .
یا وجیه عند الله اشفع لنا عند الله.

انشا الله که این مساله برای شما روشن است و اگر اصل مساله را فهمیده اید حد اقل به عقل خودتان احترام بگذارید و در درون به آن ملترم باشید (هر چند که نفستان نمی گذارد که بگویید قبول کردم)

به همین راحتی.
فقط کافی است کمی با قرآن مانوس باشیم می بینیم که خدا هم تبرک را جایز می داند هم توسل را هم ساختن قبور را و هم تمامی مظاهری که همه مسلمین از صدر اول تا کنون به آن ملتزم بوده اند الا وهابیت.

شروحیل;1007445 نوشت:
سلام و عرض ادب

تفسیر المیزان
ج‏17، ص266

خواص از مشركین، عبادت را منحصر در رَب اصلی مى‏ كنند
و بت‏ها را تنها قبله و وسیله توجه به ارباب مى ‏دانند
ولیكن گاهی مشرکین عوام، خود بت‏ها را معبود و ارباب و آلهه مى ‏پندارند
و خود آنها را عبادت مى‏ كنند.


اگر می خواهید بحث علمی بکنید لطفا مطلب را صحیح و کامل بیاورید:
فقوله: «قُلْ أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ» أي أقم الحجة عليهم بانيا لها على هذه المقدمة المسلمة عندهم أن الله خالق كل شي‏ء و قل مفرعا عليه أخبروني عما تدعون من دون الله، و التعبير عن آلهتهم بلفظة «ما» دون «من» و نحوه يفيد تعميم البيان للأصنام و أربابها جميعا فإن الخواص منهم و إن قصروا العبادة على الأرباب من الملائكة
الميزان في تفسير القرآن، ج‏17، ص: 267
و غيرهم و اتخذوا الأصنام قبلة و ذريعة إلى التوجه إلى أربابها لكن عامتهم ربما أخذوا الأصنام نفسها أربابا و آلهة يعبدونها و نتيجة الحجة عامة تشمل الجميع.

و متن را هم در ترجمه تحریف نفرمایید:
:" قُلْ أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ" معنايش اين است كه: اى پيامبر من! عليه اين مشركين احتجاج كن و حجت خود را بر اين مقدمه كه مسلم نزد خود ايشان است مبتنى كن كه خدا خالق هر چيز است، وقتى اعتراف كردند، نتيجه بگير و بگو: به من خبر دهيد از اين خدايان كه معتقديد شريك خدا هستند و از آنها به لفظ آلهه تعبير مى‏كنيد، آيا چيزى خلق كرده‏اند يا نه؟ خواهند گفت: نه! نتيجه بگير: كه پس آنها مدبر هم نيستند، چون تدبير عبارت است از خلقت چند چيز مترتب.
و اگر در آيه شريفه از خدايان مشركين به كلمه" ما- آنچه" تعبير كرد، نه به كلمه" من- آنان كه" و يا" الذين- كسانى كه" به اين منظور بود كه عموميت بيشترى به بيان دهد، و احتجاج در آيه، هم شامل بت‏ها شود و هم شامل ارباب آنها، چون خواص از مشركين هر چند عبادت را منحصر بر ارباب كه ملائكه هستند و يا جن و يا كملين از بشر مى‏كنند و بت‏ها را قبله آن ارباب و آلهه و وسيله توجه به ارباب مى‏دانند و ليكن عوام از ايشان بسا مى‏شود كه خود بت‏ها را معبود و ارباب و آلهه مى‏ پندارند، و براى خود آنها عبادت مى‏ كنند، در نتيجه احتجاج در آيه متوجه هر دو طايفه مى‏شود.

و فرق است بین این دو تعبیر!!!

شعیب;1007594 نوشت:

این آیات با بحثی که ما داشتیم فرق می کند و قیاس آن با بحث ما قیاس مع الفارق است
فراق را توضیح می دهم که در ادامه دچار این قیاس نشوید:
بحث ما این بود که این اشیاء مسی و طلایی و سنگ و چوب و ... آیا نماد چیزی هستند یا نه ؟ ما پاسخ دادیم که برخی از آنها نماد ملائکه بودند و برخی دیگر نماد چیزی نمی باشند . اما این گونه نبوده که آنها نمادی از شیطان را بگذارند و بگویند ما این را می پرستیم (همانند شیطان پرستی جدید) و بعد بگویند لیقربونا الی الله زلفی !! خیر!! آنها شیطان پرست نبودند.
اما این آیه مطلب دیگری دارد و آن این که در روزی که حقایق بر ملا می شود (روز قیامت ) خدا در احتجاج گونه ای از ملائکه می پرسد آیا اینها شما رامی پرستیدند؟؟ آنها جواب می دهند نه!! در حقیقت آنها شیطان را تبعیت می کردند نه این که از ما تبعیت کنند .
این دو مساله با هم متفاوت است.



با سلام

شما یا سرتان خیلی شلوغ است و فرصت نمی کنید

مطالب را بدقت بخوانید، یا متوجه نوشتار بنده هستید و قصد پیچاندن دارید. اولاً برای بار nام تذکر می دهم پرستش آن چیزی نیست که عوام الناس می دانند و هیچ یک از اقوام انبیاء به سبک شیطان پرستان امروزی شیطان را ستایش و تمجید و تحمید نکرده اند. بلکه آنها فقط آن چیزهایی را تبعیت یا تعبد می کردند که شیطاطین جنی به شیاطین انسی القاء می کردند و به انبیاء و ملائکه سبت می دادند و به خداوند افتراء می زدند. این معنای حقیقی شیطان پرستی است.

إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ
- آنها بجای خداوند شیاطین را اولیاء گرفته اند و گمان می کنند ره یافته اند.

آری هیچکس گمان نمی کند دارد شیطان را تبعیت و پرستش می کند همگی تصور می کنند دارند اولیاء الله را تبعیت می کنند چون شیاطین حرف و حدیث خود را به انبیاء و ملائکه و مقدسین فرقه ها منسوب می سازند. اگر باور نداری صد آیه دیگر خدمتتان معرفی کنم.

شعیب;1007597 نوشت:

یعنی این که فرد سرطانی که از یک پزشک اطاعت بی چون و چرا می کند او را پرستیده است؟؟



بحث ما در اینجا بر سر موضوع دین است نه پزشکی و تخصصهای دیگر. شما اگر در حوزه دین و شریعت کسی را بی چون و چرا تبعیت کنی او را رب خود قرار داده ای و این چیزی است که من در صفحات گذشته بارها و بارها توضیح داده ام و حالا نمی دانم چرا دارید دوباره می پرسید!
اگرچه یک بنده و عبد، ارباب و مولای خود را تعبد می کند اما این تعبد و پرستش اشکالی ندارد چون عبودیت و پرستاری در غیر حوزه دین تحریم نشده است

شعیب;1007597 نوشت:

پرستش و عبادت نیاز به اعتقاد به الوهیت و استقلال در تاثیر دارد.



در آیه 31 سوره توبه آمده که یهود و نصارا علمای دین خود را به خدایی می گرفتند و تعبدشان می کردند، آیا آنها واقعاً اعتقاد به الوهیت علمای خود داشتند؟!

نقل از تفسیر المیزان:

نقل قول:
و مقصود از اینکه مى فرماید: (بجاى خداى تعالى احبار و رهبان را ارباب خود گرفته اند) این است که بجاى اطاعت خدا احبار و رهبان را اطاعت مى کنند و به گفته هاى ایشان گوش فرا مى دهند، و بدون هیچ قید و شرطى ایشان را فرمان مى برند، و حال آنکه جز خداى تعالى احدى سزاوار این قسم تسلیم و اطاعت نیست .

نقل از تفسیر نمونه:

نقل قول:

شک نیست که یهود و نصارى در برابر علماء و راهبان خود سجده نمى کردند و براى آنها نماز و روزه و یا سائر عبادتها را انجام نمى دادند، ولى از آنجا که خود را بدون قید و شرط در اطاعت آنان قرار داده بودند و حتى احکامى را که بر خلاف حکم خدا مى گفتند واجب الاجرا مى شمردند قرآن از این پیروى کورکورانه و غیر منطقى تعبیر به عبادت کرده است .

این معنى در روایتى که از امام باقر و امام صادق (علیه السلام ) نقل شده ، آمده است که فرمودند: (اما و الله ما صاموا لهم و لا صلوا و لکنهم احلوا لهم حراما و حرموا علیهم حلالا فاتبعوهم و عبدوهم من حیث لا یشعرون ):
(به خدا سوگند آنان (یهود و نصارى ) براى پیشوایان خود روزه و نماز بجا نیاوردند ولى پیشوایانشان حرامى را براى آنان حلال ، و حلالى را حرام کردند و آنها پذیرفتند و پیروى کردند و بدون توجه آنان را پرستش نمودند).

مثال: خداوند در قرآن هیچ یک از آبزیان را حرام نکرده حال اگر کسی حکم به حرام بودن بعضی از آنها بدهد ، آنهم به تصور اینکه ممکن است فلان ماهی که پولک ندارد یک یهودی مسخ شده باشد! و مردم به تبعیت از این حکم نخورند در حقیقت آنکس را عبادت کرده و به خدایی گرفته اند.

شعیب;1007598 نوشت:

اشتباه می فرمایید
در پست های ابتدایی معنای پرستش را برای شما بیان کردم(پست 29)



وقتی به آن عمل نمی کنی چه فایده؟! وقتی بازهم تحمید و راز و نیاز را پرستش می دانی مجبورم دوباره تذکر بدهم

شعیب;1007599 نوشت:

اتفاقا قوم ابراهیم هیچگاه آن خداییی را که ابراهیم پرستش می کرد را پرستش نمی کردند و حتی شریک بت های خود هم قرار نمی داند خدای ابراهیم خدای ندیده بود و آنها خدای دیدنی می خواستند و اصلا خدای ابراهیم را قبول نداشتند.

همینطوری بدون اطلاع و آگاهی نظر بده تا ببینم به کجا می رسیم!
قوم ابراهیم مانند قوم پیامبر مشرک بودند و بدان که در آن سوی دیگر شرک همواره خداست. آیا مشرکین قوم پیامبر خدا را قبول نداشتند؟!
من بر خلاف شما که همینطوری چیزی می نویسید، تا برای نوشته ام سند قرآنی نداشته باشم نمی نویسم:

این گفتگوی ابراهیم با قوم خود است:

وَحَاجَّهُ قَوْمُهُ ۚ قَالَ أَتُحَاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَقَدْ هَدَانِ ۚ وَلَا أَخَافُ مَا تُشْرِكُونَ بِهِ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ رَبِّي شَيْئًا ۗ وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا ۗ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ( انعام آیه 80)
و قومش با او به ستيزه برخاستند. گفت: آيا درباره اللّه با من ستيزه مى‌كنيد، و حال آنكه او مرا هدايت كرده است؟ من از آن چيزى كه شريك او مى‌انگاريد، نمى‌ترسم. مگر آنكه پروردگار من چيزى را بخواهد. علم پروردگار من همه چيز را در برگرفته است. آيا پند نمى گيريد؟

آنها خدا را شریک بتها نمی کردند بلکه بتها را با خدا شریک می ساختند

شعیب;1007600 نوشت:

با سلام
چه توجیه خوبی (شما بخوانید چه طفره زیبایی)
خوب است که قبول دارید در دعا که مهمترین امر معنوی است و خواستن از خداست می توان واسطه ای قرار داد .
پس در امور معنوی می توان واسطه قرار داد.
خب!! این واسطه چه کسی باشد را خدا برای ما معین می کند دیگر.
شما که برگ درخت را نمی توانید واسطه دعای خود کنید یک نفس پاک که گناه نکرده است را واسطه دعای خود قرار می دهید.
اصلا توسل ما به حضرات اهلبیت عصمت و طهارت چیزی جز این نیست .
یا وجیه عند الله اشفع لنا عند الله.

انشا الله که این مساله برای شما روشن است و اگر اصل مساله را فهمیده اید حد اقل به عقل خودتان احترام بگذارید و در درون به آن ملترم باشید (هر چند که نفستان نمی گذارد که بگویید قبول کردم)

به همین راحتی.
فقط کافی است کمی با قرآن مانوس باشیم می بینیم که خدا هم تبرک را جایز می داند هم توسل را هم ساختن قبور را و هم تمامی مظاهری که همه مسلمین از صدر اول تا کنون به آن ملتزم بوده اند الا وهابیت.

سلام و عرض ادب

چه جمع بندی خوبی !

بهتر بود برای مدعای خود ، حجتی ارائه می کردید

جالب اینجاست که روایاتی که آیات را تاویل کند مورد پسند شماست

اما روایاتی که حقیقت را روشن کند ، از نظر شما طفره و غیر مرتبط تلقی می شود !

مهم این است که حجت بر شما تمام شد

[=me_quran]إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا

در روایات بنده ندیده ام ائمه از ائمه از دنیا رفته قبل از خود ، طلب حاجت و اجابت دعا کنند !

توسل ، تبرک ، طلب اجابت دعا از غیر خدا و... نه از اصول دین است و نه از فروع دین !

عقل سلیم می گوید رعایت احتیاط بهتر از تبعیت از ظن و گمان و پدران و بزرگان و... است !!!!

در پناه حق تعالی

شعیب;1007600 نوشت:

با سلام
چه توجیه خوبی (شما بخوانید چه طفره زیبایی)
خوب است که قبول دارید در دعا که مهمترین امر معنوی است و خواستن از خداست می توان واسطه ای قرار داد .
پس در امور معنوی می توان واسطه قرار داد.
خب!! این واسطه چه کسی باشد را خدا برای ما معین می کند دیگر.
شما که برگ درخت را نمی توانید واسطه دعای خود کنید یک نفس پاک که گناه نکرده است را واسطه دعای خود قرار می دهید.
اصلا توسل ما به حضرات اهلبیت عصمت و طهارت چیزی جز این نیست .
یا وجیه عند الله اشفع لنا عند الله.

انشا الله که این مساله برای شما روشن است و اگر اصل مساله را فهمیده اید حد اقل به عقل خودتان احترام بگذارید و در درون به آن ملترم باشید (هر چند که نفستان نمی گذارد که بگویید قبول کردم)

به همین راحتی.
فقط کافی است کمی با قرآن مانوس باشیم می بینیم که خدا هم تبرک را جایز می داند هم توسل را هم ساختن قبور را و هم تمامی مظاهری که همه مسلمین از صدر اول تا کنون به آن ملتزم بوده اند الا وهابیت.

سلام و عرض ادب

چه جمع بندی خوبی !

بهتر بود برای مدعای خود ، حجتی ارائه می کردید

جالب اینجاست که روایاتی که آیات را تاویل کند مورد پسند شماست

اما روایاتی که حقیقت را روشن کند ، از نظر شما طفره و غیر مرتبط تلقی می شود !

مهم این است که حجت بر شما تمام شد

[=me_quran]إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا

در پناه حق تعالی

شعیب;1007602 نوشت:

اگر می خواهید بحث علمی بکنید لطفا مطلب را صحیح و کامل بیاورید:
فقوله: «قُلْ أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ» أي أقم الحجة عليهم بانيا لها على هذه المقدمة المسلمة عندهم أن الله خالق كل شي‏ء و قل مفرعا عليه أخبروني عما تدعون من دون الله، و التعبير عن آلهتهم بلفظة «ما» دون «من» و نحوه يفيد تعميم البيان للأصنام و أربابها جميعا فإن الخواص منهم و إن قصروا العبادة على الأرباب من الملائكة
الميزان في تفسير القرآن، ج‏17، ص: 267
و غيرهم و اتخذوا الأصنام قبلة و ذريعة إلى التوجه إلى أربابها لكن عامتهم ربما أخذوا الأصنام نفسها أربابا و آلهة يعبدونها و نتيجة الحجة عامة تشمل الجميع.

و متن را هم در ترجمه تحریف نفرمایید:
:" قُلْ أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ" معنايش اين است كه: اى پيامبر من! عليه اين مشركين احتجاج كن و حجت خود را بر اين مقدمه كه مسلم نزد خود ايشان است مبتنى كن كه خدا خالق هر چيز است، وقتى اعتراف كردند، نتيجه بگير و بگو: به من خبر دهيد از اين خدايان كه معتقديد شريك خدا هستند و از آنها به لفظ آلهه تعبير مى‏كنيد، آيا چيزى خلق كرده‏اند يا نه؟ خواهند گفت: نه! نتيجه بگير: كه پس آنها مدبر هم نيستند، چون تدبير عبارت است از خلقت چند چيز مترتب.
و اگر در آيه شريفه از خدايان مشركين به كلمه" ما- آنچه" تعبير كرد، نه به كلمه" من- آنان كه" و يا" الذين- كسانى كه" به اين منظور بود كه عموميت بيشترى به بيان دهد، و احتجاج در آيه، هم شامل بت‏ها شود و هم شامل ارباب آنها، چون خواص از مشركين هر چند عبادت را منحصر بر ارباب كه ملائكه هستند و يا جن و يا كملين از بشر مى‏كنند و بت‏ها را قبله آن ارباب و آلهه و وسيله توجه به ارباب مى‏دانند و ليكن عوام از ايشان بسا مى‏شود كه خود بت‏ها را معبود و ارباب و آلهه مى‏ پندارند، و براى خود آنها عبادت مى‏ كنند، در نتيجه احتجاج در آيه متوجه هر دو طايفه مى‏شود.

و فرق است بین این دو تعبیر!!!

سلام و عرض ادب

برادر عزیز فرقش را بیان نکردید !

خواص مشرکین آن چه طلا و آهن بدان منصوب است را شریک خداوند در اجابت دعا قرار می دهند و طلا و آهن را وسیله آن شریک خدا قرار می دهند

هر چند خود آن ها که شریک قرار گرفته اند از این موضوع تبری می جویند!
و چنین دستوری از آنان صادر نشده است !

و عوام خود طلا و اهنی را که با اموال و دست های خود ساخته اند را به اسم های مختلفی ( غیر از شرک ) عبادت می کنند

و به آن دخیل می بندند و از آن طلب اجابت دعا می کنند .

در هر حال هیچ مشرکی خودش قبول نمی کند که مشرک است

و با زبان اقرار به این امر نمی کند

تقریبا اکثر مشرکین خود را یکتا پرست می نامند
و می گویند :
اینها وسیله تقرب ما به خدا هستند و ما این ها را شریک خدا قرار نداده ایم !

اما در عمل خلاف این را انجام می دهند

در حالی که طلب اجابت دعا از غیر خدا ، نه جزو اصول دین است و نه فروع دین !!!!

در پناه حق تعالی

شروحیل;1007681 نوشت:

در حالی که طلب اجابت دعا از غیر خدا ، نه جزو اصول دین است و نه فروع دین !!!!

با سلام

بله جناب شروحیل طلب حاجت از پیامبر و ائمه اصلا واجب نیست...
و در رساله ها نیز میگویند انسان در مسائل اجتهادی یا تقلید میکند یا اجتهاد یا احتیاط..

اما سوال برای آن کسانی که توسل می کنند این است که هر کاری حلال است مگر دلیلی بر حرمتش پیدا کنیم.

ما در قرآن آیه ای نداریم که صراحتا توسل به مردگان را نهی کند.
بله برخی آیات به صورت کلی تر هست که از خواندن من دون الله نهی میکند اما بسیاری از انسانها در طول تاریخ چنین برداشتی از آیات نداشتند...

و کاملا برایشان واضح بوده که مقصود خواندن آلهه است نه کمک گرفتن از بندگان....

یک بحثی هم از قدیم بوده که آیا مردگان می شنوند یا نه ؟
از حیث عقلی امکانش وجود دارد
از برخی آیات و روایات استفاده کردند که چنین امکانی وجود دارد...

شعیب;1007599 نوشت:

شما سعس کنید معنای صحیح عبادت را بفهمید که نخواسته باشید به هر تبرک جستن و هر تعظیم کردنی عبادت اطلاق کنید.


سلام

من نتنها هر تبرک جستن و هر تعظیم کردنی راعبادت نمی دانم بلکه هیچ گونه و هیچ قسم تحمید، تعظیم و کرنش و تبرک جستن و بند و دخیل بستن و با مردگان راز و نیاز کردن و و و را عبادت نمی دانم چون هیچکدام از اینها که می گویی از سنخ عبادت نیستند عبادت از اطاعت و فرمانبرداری و تسلیم شدن می آید نه این اموری که گفتی. اما چه فایده؟!
من این همه گفتم و گفتم و گفتم اما شما باز کار خودتان را کردید و می کنید و خواهید کرد!

نقل قول:
اگر در هر کجای عالم تحمید تقدیس و تعظیم، تبعیت ، اطاعت و ... (همه یا هر کدام به تنهایی ) از این ها را به همراه اعتقاد به استقلال در تاثیر دیدید بدانید که عبادت صورت گرفته است چه در نماز، چه در کنار ضریح چه در اتاق مدیر چه در کنار بت چه در سجده بر مهر و ... .

شما اگر در حوزه شریعت تسلیم حکم احدی غیر از الله شوید و از آن تبعیت کنید عبادت صورت گرفته اما اگر در این حوزه هر کسی را، چه به استقلال و چه غیر آن تحمید، تقدیس، تعظیم کنید تحمید و تقدیس و تعظیم صورت پذیرفته نه عبادت چون این موارد از جنس عبادت نیستند

نقل قول:
بوسیدن کتاب خدا آیا شرک است؟؟

هرگز

نقل قول:
تابوت مقدس را حمل کردن کار مشرکانه است؟؟

هرگز

نقل قول:
آیا استعانت به آن در جنگ اشکال داشت؟؟نعوذ بالله.

هرگز
نقل قول:
بوسیدن پیراهن یوسف و به چشم انداختن آن و بوییدن آن توسط یوسف ککار مشرکانه است؟؟ عبادت است؟؟ هرگز.

هرگز هرگز هرگز...

نقل قول:
به تبرک بردن آب وضوی پیامبر آیا کار مشرکانه است؟؟ هرگز.

هرگز هرگز هرگز...

بیت المعمور;1007695 نوشت:
با سلام

بله جناب شروحیل طلب حاجت از پیامبر و ائمه اصلا واجب نیست...
و در رساله ها نیز میگویند انسان در مسائل اجتهادی یا تقلید میکند یا اجتهاد یا احتیاط..

اما سوال برای آن کسانی که توسل می کنند این است که هر کاری حلال است مگر دلیلی بر حرمتش پیدا کنیم.

ما در قرآن آیه ای نداریم که صراحتا توسل به مردگان را نهی کند.
بله برخی آیات به صورت کلی تر هست که از خواندن من دون الله نهی میکند اما بسیاری از انسانها در طول تاریخ چنین برداشتی از آیات نداشتند...

و کاملا برایشان واضح بوده که مقصود خواندن آلهه است نه کمک گرفتن از بندگان....

یک بحثی هم از قدیم بوده که آیا مردگان می شنوند یا نه ؟
از حیث عقلی امکانش وجود دارد
از برخی آیات و روایات استفاده کردند که چنین امکانی وجود دارد...

سلام و عرض ادب

برادر عزیز

ما در زمینه خفی و پنهان بودن شرک آیات و روایات فراوانی داریم

همین طور هیچ لزومی در طلب اجابت دعا از غیر خدا وجود ندارد

با توجه به این که دسترسی عادی
( مانند انچه در آیات قران گفته شده ، برای طلب استغفار از زبان پیامبر) ،
در حال حاضر وجود ندارد

احتیاط شرط عقل است

چرا باید غیر خدا را با واسطه طلا و اهن منصوب به آن ها بخوانیم

در حالی که خدا را می توانیم به وسیله ترک معاصی و انجام اعمال صالح ، که مورد تایید قرآن است ، بخوانیم ؟؟؟؟

آیا خداوند ما را برای طلب اجابت دعا نکردن از غیر او بازخواست خواهد کرد؟؟؟؟؟؟

shahed1;1007622 نوشت:
شما یا سرتان خیلی شلوغ است و فرصت نمی کنید مطالب را بدقت بخوانید، یا متوجه نوشتار بنده هستید و قصد پیچاندن دارید.

با سلام
گر چه سرم شلوغ است اما روی این بحث هم وقت کافی را می گذارم و هم تمرکز وافی بر این بحث داشته ام و هم الحمد لله به لطف خدا تسلط کافی بر این بحث و گریزگاه های آن دارم.
پس شما از این جهت نگران نباشید و بحث دقیق پیگیری کنید که انشا الله فجر نزدیک است (البته به شرط این که از بحث فرار نکنید)

shahed1;1007622 نوشت:
اولاً برای بار nام تذکر می دهم پرستش آن چیزی نیست که عوام الناس می دانند

این تذکرتان به درد خودتان هم نمی خورد . برادر من معنای عبادت را اشتباه فهمیده ای روی فهم نادرس خود تذکر هم می فرمایی؟؟
اتفاقا فهم مردم از و به قول شما عوام الناس از عبادت از آنچه که شما محققانه یافته اید !!! دقیق تر و صحیح تر است.
در هر کجای عالم که بروید مردم آن حمد و ستایش و کرنش و تبعیت و طاعتی را که به نیت استقلال در تاثیر(شما بخوانید الوهیت) پرستش نمی دانند . و هرگاه این ها همراه با این نیت و هیئت باشد عبادت و پرستش می دانند هیچ گاه فرد سرطانی که تبعیت تام از دکتر خود دارد را پرستش گر آن دکتر نمی دانند چون او را اله نمی داند.

shahed1;1007622 نوشت:
و هیچ یک از اقوام انبیاء به سبک شیطان پرستان امروزی شیطان را ستایش و تمجید و تحمید نکرده اند. بلکه آنها فقط آن چیزهایی را تبعیت یا تعبد می کردند که شیطاطین جنی به شیاطین انسی القاء می کردند و به انبیاء و ملائکه سبت می دادند و به خداوند افتراء می زدند. این معنای حقیقی شیطان پرستی است.

به قول حکما: ما قصد لم یقع و ما وقع لم یقصد
آن چه شما از این بحث اراده کرده اید به در این بحث نمی خورد (چون این گزارش ملائکه برای قیامت است و آن چه که در حقیقت واقع شده است یعنی پرستش شیطان توسط بت پرستان بوده است نه این که در این دنیا کسانی بخواهند با بت پرستی شیطان را بپرستند)
و آن چه در این بحث به دردتان می خورد و شمااراده نکرده اید.

به هر حال اگر شما بپذیرید واقعا بت پرستان آنچه را می پرستیدند (اراده پرستش از سوی بت پرستان) شیطان نبوده است آنها یا خود این بت را می پرستیدند(اکثری) و یا این بت را نماد و نمود فرشتگان قرار می دادند (اقلی) و حقیقتا آنچه که بعد از کشف الغطاء روز قیامت مبرهن می شود این است که آنها تبعیت شیطان می کردند در این بت پرستی.

این نتیجه خوبی است که بگیرید ولی این نتیجه هیچ کمکی به بحث شما نمی کند.

شروحیل;1007702 نوشت:

چرا باید غیر خدا را با واسطه طلا و اهن منصوب به آن ها بخوانیم

من واقعا متوجه این جمله نمیشوم...
هر کسی که توسل میکند می داند که طلا و آهن را واسطه نمیکند بلکه پیامبر و امام را واسطه میکند.
یکی توی مغازه یکی توی خیابان...

شما اگر هم اشکال دارید باید می گفتید
چرا باید خدا را به واسطه پیامبر و امام بخوانیم؟
خوب مستقیما از خدا بخواهیم چه کاری است بگوییم
خدایا بحق پیامبرت مشکلم را حل کن؟
یا بدتر
ای پیامبر مشکلم را حل کن؟!

shahed1;1007623 نوشت:
بحث ما در اینجا بر سر موضوع دین است نه پزشکی و تخصصهای دیگر. شما اگر در حوزه دین و شریعت کسی را بی چون و چرا تبعیت کنی او را رب خود قرار داده ای و این چیزی است که من در صفحات گذشته بارها و بارها توضیح داده ام و حالا نمی دانم چرا دارید دوباره می پرسید!
اگرچه یک بنده و عبد، ارباب و مولای خود را تعبد می کند اما این تعبد و پرستش اشکالی ندارد چون عبودیت و پرستاری در غیر حوزه دین تحریم نشده است

اولا : درباره تبعیت بی چون و چرا قبلا چند بار توضیح دادم که 1- در هر کجا باشد چه در دین و چه در غیر آن یعنی مطلق انگاری فرد از اطاعت شونده و این خود نوعی شرک است اگر پزشک گفت برای سلامت خود باید شراب بخوری آیا به حرف او گوش می کنی؟؟؟ حتی در اعتقاد به تاثیر گذاری اگر همان پزشک را هم مستقل در تاثیر دانستید باز مشک هستید 2- تبعیت در امر دین اگر بی چون چرا باشد و کسی را مستقل در تشریع از خدا بدانید این جا هم شرک است. 3- ما کسی را بی چون چرا در حوزه دین تبعیت نمی کنیم.

ثانیا:هر نوع ربوبتی چه در حوزه دین و چه در حوزه غیر دین اگر استقلالی باشد موجب شرک است فرق نمی کند یک وقت کسی گمان می کند که او را فرد الف خلق کرده استقلالا این شرک در خالقیت است . کسی گمان می کند فرد ب او را رزق می دهد استقلالا؛ این شرک در رزاقیت است کسی گمان می کند فرد ج بر او استقلالا حکومت دارد این شرک در حاکمیت است و .... در هر حوزه ای اگر نگاه استقلالی باشد باعث شرک در همان حوزه می شود و اختصاصی به دین ندارد (این نکته مهمی است که لازم است چند بار بخوانید و بر ان دقت نمایید)
ثالثا: انحصار ربوبیت در دین را از کجا آوردید؟؟ بحث در انحصار است نه در اصل ربوبیت در دین.؟؟؟؟؟ شما مدعی هستید سرپرستی در حوزه های دیگر اشکال ندارد و در دین فقط اشکال دارد این انحصار را ثابت کنید.

اتفاقا ما قائل هستیم ربوبیت در همه حوزه ها استقلالا مختص به خداست و تبعا و غیر استقلالی خدا ان را به دیگران واگذار می کند.(در طول)

shahed1;1007623 نوشت:
در آیه 31 سوره توبه آمده که یهود و نصارا علمای دین خود را به خدایی می گرفتند و تعبدشان می کردند، آیا آنها واقعاً اعتقاد به الوهیت علمای خود داشتند؟!

چاره ای ندارید جز این که معنای عبادت را در قرآن دارای مراتب بگیرید و آنچه که بحث اصلی ما است این است در پرستش مصطلح است و الا همان طور که در پست 29 عرض کردم گاهی عبادت به معنای تبعیت است که تبعیت صرف موجب شرک نمی شود .

shahed1;1007623 نوشت:
نقل از تفسیر المیزان:

و مقصود از اینکه مى فرماید: (بجاى خداى تعالى احبار و رهبان را ارباب خود گرفته اند) این است که بجاى اطاعت خدا احبار و رهبان را اطاعت مى کنند و به گفته هاى ایشان گوش فرا مى دهند، و بدون هیچ قید و شرطى ایشان را فرمان مى برند، و حال آنکه جز خداى تعالى احدى سزاوار این قسم تسلیم و اطاعت نیست .
نقل از تفسیر نمونه:

شک نیست که یهود و نصارى در برابر علماء و راهبان خود سجده نمى کردند و براى آنها نماز و روزه و یا سائر عبادتها را انجام نمى دادند، ولى از آنجا که خود را بدون قید و شرط در اطاعت آنان قرار داده بودند و حتى احکامى را که بر خلاف حکم خدا مى گفتند واجب الاجرا مى شمردند قرآن از این پیروى کورکورانه و غیر منطقى تعبیر به عبادت کرده است .
این معنى در روایتى که از امام باقر و امام صادق (علیه السلام ) نقل شده ، آمده است که فرمودند: (اما و الله ما صاموا لهم و لا صلوا و لکنهم احلوا لهم حراما و حرموا علیهم حلالا فاتبعوهم و عبدوهم من حیث لا یشعرون ):
(به خدا سوگند آنان (یهود و نصارى ) براى پیشوایان خود روزه و نماز بجا نیاوردند ولى پیشوایانشان حرامى را براى آنان حلال ، و حلالى را حرام کردند و آنها پذیرفتند و پیروى کردند و بدون توجه آنان را پرستش نمودند).


اگر ذهن شریفتان باشد عرض شد اگر تبعیت بی چون و چرا باشد یعنی تبعیت از رهبان را در عرض تبعیت از خدا بدانند این خود نوعی شرک در ربوبیت است و تفسیر المیزان و نمونه نیز به همین معنا اشاره دارند.
تبعیت بی چون چرا از هر کس به معنای استقلالی و بریده از خدا شرک است.

shahed1;1007623 نوشت:
مثال: خداوند در قرآن هیچ یک از آبزیان را حرام نکرده حال اگر کسی حکم به حرام بودن بعضی از آنها بدهد ، آنهم به تصور اینکه ممکن است فلان ماهی که پولک ندارد یک یهودی مسخ شده باشد! و مردم به تبعیت از این حکم نخورند در حقیقت آنکس را عبادت کرده و به خدایی گرفته اند.

خداوند پیامبرش را مبین آیات قرآن معرفی کرده است و حکم پیامبر خدا ، به حکم خدا ، دین خداست . تبعیت از دستور پیامبر خدا تبعیت از غیر خدا نیست.

shahed1;1007624 نوشت:
وقتی به آن عمل نمی کنی چه فایده؟! وقتی بازهم تحمید و راز و نیاز را پرستش می دانی مجبورم دوباره تذکر بدهم

مشکل شما اینجاست که بر پیش فرض های ذهنی خود استوارید و نه تنها قرآن بلکه حرف دیگران(کارشناس ) را هم تفسیر به رای می کنید.

شعیب;1007714 نوشت:
مشکل شما اینجاست که بر پیش فرض های ذهنی خود استوارید و نه تنها قرآن بلکه حرف دیگران(کارشناس ) را هم تفسیر به رای می کنید.


مشکل شما نیز در اینجاست که قرآن را کتاب بی در و پیکری می بینید که می توان هر معنی دلخواهی را به کلمات آن تحمیل کرد. خداوند همانگونه که خودش می فرماید: کمبود کلمه ندارد بگونه ای که اگر تمام درختان قلم شوند و دریاها مرکب باز هم تمام می شوند در حالی که کلمات پروردگار تمامی ندارند. اگر حمد را جدا آورده و استعانت را جدا و عبادت را جدا و ... بخاطر این است که منظور و مفهوم هریک از اینها متفاوت است و شما مجاز نیستید همه اینها را یکی کنید و نامش را عبادت بگذارید. معادل فارسی عبد می شود پرستار اگر خداوند از عباد و پرستاران خود عبادت و پرستش می خواهد منظورش اطاعت و فرمانبرداریست. خودش می فرماید جن و انس را برای عبادت(= فرمانبرداری) آفریده نه تمرد و نافرمانی. او جن و انس را آفرید تا به حرفش گوش کنند و به سعادت و رستگاری دنیا و آخرت برسند نه اینکه او را نافرمانی کنند و به فنا بروند.

حدسش را می زدم برای پست 230 پاسخی نداشته باشید، شاید سعی خودتان را هم کردید ولی متوجه شدید این یکی را دیگر نمی توانید منکر شوید و به هیچ نحوی نمی توانستید توجیهش نمایید و معنایش را بپیچانید .حالا باید خدمتتان عرض کنم؛ آیه ای را که معرفی کردم هر آنچه را تا اینجا نوشتید نقش بر آب می کند و نشان می دهد قوم ابراهیم مانند قوم پیامبر نازنین ، به خداوند اعتقاد داشتند و اگر چیزی را شریک او می ساختند هرچند به زعم باطل و دروغ خود، من باب تقرب به آستان الهی بود ولی در اصل برای جلب شفاعت و نصرت آن شرکاء صورت می گرفت و الا مگر ممکن است کسی از مجسمه و درخت و غیره طلب شفاعت و حاجت داشته باشد؟!

شعیب;1007713 نوشت:

خداوند پیامبرش را مبین آیات قرآن معرفی کرده است و حکم پیامبر خدا ، به حکم خدا ، دین خداست . تبعیت از دستور پیامبر خدا تبعیت از غیر خدا نیست.

یعنی می خواهید بگویید پیامبر فرموده ماهیان بدون پولک، در اصل یهودی هایی هستند که خداوند آنها را به شکل ماهی مسخ کرده است؟!

shahed1;1007742 نوشت:
یعنی می خواهید بگویید پیامبر فرموده ماهیان بدون پولک، در اصل یهودی هایی هستند که خداوند آنها را به شکل ماهی مسخ کرده است؟!

با سلام بنده این را عرض نکردم
فقط مبنای شما در بحث را از ریشه نقد کردم

shahed1;1007741 نوشت:
مشکل شما نیز در اینجاست که قرآن را کتاب بی در و پیکری می بینید که می توان هر معنی دلخواهی را به کلمات آن تحمیل کرد. خداوند همانگونه که خودش می فرماید: کمبود کلمه ندارد بگونه ای که اگر تمام درختان قلم شوند و دریاها مرکب باز هم تمام می شوند در حالی که کلمات پروردگار تمامی ندارند. اگر حمد را جدا آورده و استعانت را جدا و عبادت را جدا و ... بخاطر این است که منظور و مفهوم هریک از اینها متفاوت است و شما مجاز نیستید همه اینها را یکی کنید و نامش را عبادت بگذارید.

شما به راحتی پرانتز باز می کنید و در پرانتز جلوی عبادت می نویسید اطاعت !!! آیا به قول شما خدا خود نمی توانست هر کجا که می خواه بگوید عبادت بگوید اطاعت؟؟
کمی تفکر کنید خوب است.

shahed1;1007741 نوشت:
معادل فارسی عبد می شود پرستار اگر خداوند از عباد و پرستاران خود عبادت و پرستش می خواهد منظورش اطاعت و فرمانبرداریست. خودش می فرماید جن و انس را برای عبادت(= فرمانبرداری) آفریده نه تمرد و نافرمانی. او جن و انس را آفرید تا به حرفش گوش کنند و به سعادت و رستگاری دنیا و آخرت برسند نه اینکه او را نافرمانی کنند و به فنا بروند.

و چقدر سخیف است که کسی بخواهد از ترجمه برگردان فارسی برای قرآن معنایی در بیاورد .

shahed1;1007741 نوشت:
حدسش را می زدم برای پست 230 پاسخی نداشته باشید، شاید سعی خودتان را هم کردید ولی متوجه شدید این یکی را دیگر نمی توانید منکر شوید و به هیچ نحوی نمی توانستید توجیهش نمایید و معنایش را بپیچانید .حالا باید خدمتتان عرض کنم؛ آیه ای را که معرفی کردم هر آنچه را تا اینجا نوشتید نقش بر آب می کند و نشان می دهد قوم ابراهیم مانند قوم پیامبر نازنین ، به خداوند اعتقاد داشتند و اگر چیزی را شریک او می ساختند هرچند به زعم باطل و دروغ خود، من باب تقرب به آستان الهی بود ولی در اصل برای جلب شفاعت و نصرت آن شرکاء صورت می گرفت و الا مگر ممکن است کسی از مجسمه و درخت و غیره طلب شفاعت و حاجت داشته باشد؟!

إنْ يَتَّبِعُونَ إلَّا الظَّنَّ وَ إنْ هُمْ إلَّايَخْرُصُونَ.

بنده خدا حد اقل برای اظهار شادمانی یک روز صبر می کردید !! بنده امروز کلاس داشتم و اولین فرصتی که پیدا کردم به خدمت شما و مطالب نا میزانتان رسیدم.
فَارْتَقِبْ إِنَّهُمْ مُرْتَقِبُونَ

اما پست 230 شما:

shahed1;1007626 نوشت:
همینطوری بدون اطلاع و آگاهی نظر بده تا ببینم به کجا می رسیم!
قوم ابراهیم مانند قوم پیامبر مشرک بودند و بدان که در آن سوی دیگر شرک همواره خداست. آیا مشرکین قوم پیامبر خدا را قبول نداشتند؟!
من بر خلاف شما که همینطوری چیزی می نویسید، تا برای نوشته ام سند قرآنی نداشته باشم نمی نویسم:

این گفتگوی ابراهیم با قوم خود است:

وَحَاجَّهُ قَوْمُهُ ۚ قَالَ أَتُحَاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَقَدْ هَدَانِ ۚ وَلَا أَخَافُ مَا تُشْرِكُونَ بِهِ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ رَبِّي شَيْئًا ۗ وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا ۗ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ( انعام آیه 80)
و قومش با او به ستيزه برخاستند. گفت: آيا درباره اللّه با من ستيزه مى‌كنيد، و حال آنكه او مرا هدايت كرده است؟ من از آن چيزى كه شريك او مى‌انگاريد، نمى‌ترسم. مگر آنكه پروردگار من چيزى را بخواهد. علم پروردگار من همه چيز را در برگرفته است. آيا پند نمى گيريد؟

آنها خدا را شریک بتها نمی کردند بلکه بتها را با خدا شریک می ساختند

اگر خوب بنگری و آیه درست بفمید این آیه دلالت می کند که قوم ابراهیم خدای ابراهیم (الله ) را به خدایی قبول نداشتند چرا در ابتدای آیه می فرماید: أَتُحَاجُّونِّي فِي اللَّهِ
یعنی در خدای من ابراهیم که الله است با من به ستیزه بر می خیزید ؟؟ این ستیزه جویی کی پیش می آید وقتی که او را قبول نداشته باشند اگر قبول داشتند که بحث ستیزه جویی نبود .
ابراهیم در ادامه یک خبر به انها می دهد که خدای واحد الله است و شما قوم بت های خود را به خدایی گرفته اید و برای او شریک آورده اید.
در واقع این که شریک آورده اند برای خدا حرف ابراهیم است نه آنچه که آنها قبول داشته اند. چرا که در ابتدای آیه فرمود درباره خدا با من ستیزه جویی می کنید .(پس آنها خدای ابراهیم را نمی پرستیدند)
انشا الله که واضح شده باشد.


shahed1;1007626 نوشت:
آیا مشرکین قوم پیامبر خدا را قبول نداشتند؟!

بحث ما درباره قوم ابراهیم بود نه حضرت پیامبر اسلام.

البته این را بدانید که این آیه ها هیچ کمکی به اصل بحث شما نمی کند چه نفیا و چه اثباتا.
و نمی توانید تمام معنای عبادت را در اطاعت خلاصه کنید گر چه یکی از از معانی عبادت در قرآن اطاعت است البته اطاعت بی چون چرا. استقلالا(این کلید بحث است)

شروحیل;1007663 نوشت:
سلام و عرض ادب

چه جمع بندی خوبی !

بهتر بود برای مدعای خود ، حجتی ارائه می کردید

جالب اینجاست که روایاتی که آیات را تاویل کند مورد پسند شماست

اما روایاتی که حقیقت را روشن کند ، از نظر شما طفره و غیر مرتبط تلقی می شود !

مهم این است که حجت بر شما تمام شد

إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا

در پناه حق تعالی

با سلام

قسمت شما از هدایت در بحث ها همین گونه خدا حافظی از بحث است.
متاسفانه تا امر برایتان روشن می شود به جای این که بپذیرید بحث را رها می کنید !!

حد اقل از این بحث و این تاپیک همین یک نتیجه را گرفته باشید که" واسطه در امور معنوی قرار دادن نیز اشکالی ندارد" برای ما کافی است

shahed1;1007700 نوشت:
سلام

من نتنها هر تبرک جستن و هر تعظیم کردنی راعبادت نمی دانم بلکه هیچ گونه و هیچ قسم تحمید، تعظیم و کرنش و تبرک جستن و بند و دخیل بستن و با مردگان راز و نیاز کردن و و و را عبادت نمی دانم چون هیچکدام از اینها که می گویی از سنخ عبادت نیستند عبادت از اطاعت و فرمانبرداری و تسلیم شدن می آید نه این اموری که گفتی. اما چه فایده؟!
من این همه گفتم و گفتم و گفتم اما شما باز کار خودتان را کردید و می کنید و خواهید کرد!

از بس رفت و برگشت در بحث دارید فکر کنم خودتان هم ندانید چه چیز را قبول دارید یا ندارید.
ولی با این وجود ؛ اگر یک کلمه "استقلالا" در ادامه باور خود بیاورید می توان مماشاتا حرف شما را پذیرفت.
ببین برادر مشکل کار این جاست که شما می خواهید تمام معنای عبادت را در اطاعت منحصر کنید اطاعت با عبادت از لحاظ معنا متفاوت است اگر اطاعت را با اعتقاد به استقلال در تاثیر بدانید باز قابل قبول است.
مثلا اطاعت پسر از پدر اطاعت هست اما عبادت نیست پس فرق بگذارید بین اطاعت و عبادت و حد اقل قید آن را لحاظ بفرمایید

shahed1;1007700 نوشت:
شما اگر در حوزه شریعت تسلیم حکم احدی غیر از الله شوید و از آن تبعیت کنید عبادت صورت گرفته اما اگر در این حوزه هر کسی را، چه به استقلال و چه غیر آن تحمید، تقدیس، تعظیم کنید تحمید و تقدیس و تعظیم صورت پذیرفته نه عبادت چون این موارد از جنس عبادت نیستند

اصلا بحث در این نیست که تحمید و تقدیس عبادت است و بنده هم این ادعا را نکردم . بحث این است که تبعیت اگر باذن الله باشد مشکلی پیش نمی آورد :

[=me_quran]وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ

[=me_quran]جایی که اذن خدا باشد اطاعت از رسول اشکالی ندارد نه تنها اشکالی ندارد(شرک نیست) بلکه دستور خداست که اطاعت کنید تبعیت کنید.

مهم این است که تبعیت استقلالی است یا ماذونه.
هر کجا خدا اذن بدهد اطاعت جاری خواهد بود.

[=me_quran]به نظرم بحث واضح و آشکار است.
[=me_quran]

موضوع قفل شده است