جمع بندی معیار برای پرستش خداوند

تب‌های اولیه

312 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

shahed1;1006405 نوشت:
بنده خوب یادم هست پیش از این چه گفته ام، من الآن نیز همین را می گویم؛ اینکه قوم پیامبر یا قوم ابراهیم و سایر اقوام انبیاء به باور خود و به عقیده خود و به خیال خود و به ظن خود و به ....گمان می کردند دارند آلهه ای را تعبد می کنند که بتها نمادشان شده بودند، این نماد را اولین بار خود شما گفتید، آیا شما نگفتید بت پرستان دوره پیامبر برای فرشتگان نمادهایی از بت ساخته بودند؟
اما آن فرشتگانی که بتها نمادشان شده بودند وجود خارجی نداشتند پس در حقیقت و در واقعیت، آن قوم داشتند نمادها و چیزهایی را پرستش می کردند که نه سودی به حالشان داشتند و نه ضرری، نه می شنیدند و نه می دیدیند و نه قادر به تکلم بودند.

به این می گویند بحث رفت و برگشتی و بیشتر از این وقت گذاشتن برای متوجه کردن شما بر این که پرستش بت ها و پرستش روح ما فوق بت ها چه تاثیری در بحث خواهد داشت به نظرم اتلاف وقت و اتلاف عمر است.
امیدوارم که موفق باشید.

شعیب;1006401 نوشت:

دوست عزیز
اگر ذهن مبارکتان باشد در تاپیک http://www.askdin.com/showthread.php?t=63808&page=8 به صورت مستوفی این بحث و آیات آن را بیان کردم اگر در این رابطه سوالی دارید حتما تاپیک جداگانه ای بزنید که در این تاپیک امکان بحث دوبراه در این باره نیست.
آیات متعددی در قرآن پیامبر را علاوه بر شان دریافت پیام دارای شان تبیین همدانسته است.

من درباره آن تاپیک از شما گله دارم چون به علت سفر زیارتی اربعین پاسخگویی را به بعد از زیارت محول کردید:

نقل قول:
السلام علیک یا اباعبدالله
با سلام خدمت همه دوستان گرامی
به علت سفر زیارتی اربعین حسینی تا اطلاع ثانوی قادر به پاسخگویی نمی باشم

بعد از چهارده روز برگشتید و برای پاسخگویی اعلام آمادگی کردید:

نقل قول:
السلام علیک یا ابا عبد الله
بنده در خدمت نظرات و فرمایشات دوستان هستم.

سپس در ظرف دو سه ساعت چند تا پست فرستادید و بلافاصله تاپیک را قفل کردید !

shahed1;1006409 نوشت:
من درباره آن تاپیک از شما گله دارم چون به علت سفر زیارتی اربعین پاسخگویی را به بعد از زیارت محول کردید:

shahed1;1006409 نوشت:
بعد از چهارده روز برگشتید و برای پاسخگویی اعلام آمادگی کردید:

shahed1;1006409 نوشت:
سپس در ظرف دو سه ساعت چند تا پست فرستادید و بلافاصله تاپیک را قفل کردید !

باسلام
دوست گرامی؛ خلاف واقع می فرمایید:
بنده در پست 70 مورخ 8/12 تاپیک را باز کرده پست زدم:
شعیب;1002976 نوشت:
السلام علیک یا ابا عبد الله
بنده در خدمت نظرات و فرمایشات دوستان هستم.

و بعد از حدود 10 روز در تاریخ 8/21 تاپیک را بسته و جمع بندی کردم.
آیا 10 روز کم است برای این که به سایت سر بزنید و نظرات خود را درباهر مطلبی بفرمایید؟؟

شعیب;1006413 نوشت:

دوست گرامی؛ خلاف واقع می فرمایید:
بنده در پست 70 مورخ 8/12 تاپیک را باز کرده پست زدم:

و بعد از حدود 10 روز در تاریخ 8/21 تاپیک را بسته و جمع بندی کردم.
آیا 10 روز کم است برای این که به سایت سر بزنید و نظرات خود را درباهر مطلبی بفرمایید؟؟

پروردگار خودش بر واقعیت آگاه است، وقتی شما پستهایتان را فرستادید من آمدم جواب بدهم که دیدم تاپیک را قفل کرده اید، ابتدا فکر کردم این قفل موقتی است و دوباره باز می کنید اما هرچه صبر کردم دیدم باز نکردید، حتی خواستم در تاپیکهایی که می نوشتید پستی بزنم و علت را جویا شوم ولی منصرف شدم خدا گواه است که این عین حقیقت است و من دروغ نمی گویم.

شعیب;1006396 نوشت:

خود شما می دانید این قسمت را بنده بارها به شما پاسخ داده ام .
خدا خود می تواند انسان را سیراب کند ؟؟
پس چرا تشنگی انسان را با آب فرو می نشاند ؟؟
آیا خدا خود می تواند انسان را از درد و رنج رهایی دهد ؟؟
چرا می گوید دارو بخورید ؟؟
مگر خدا از رگ گردن به ما نزدیک تر نیست؟
چرا می گوید در خانه من خدا واسطه بیاورید؟؟
«يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و ابتغوا اليه الوسيلة»

خب جواب دهید چرا خدایی که همه کاره انسان و عالم وجود است خود به ما گفته وسیله بیاورید چه در امور مادی مثل غذاو آتش و .. چه در امور معنوی مثل دعاو شفاعت و توسل؟؟

(دقیقا در آن تاپیک هم به این جا که رسیدیم بحث را رها فرمودید)

سلام و عرض ادب

دوست گرامی

بنده درک میکنم که قدرت فهم این مساله برای شما سخت است

ببینید

وقتی آب در دسترس و نزدیک شماست ، اینکه شما آب را بر ندارید و به دیگری که از شما دور است ، بگویید ، آب را به من بده ، عقلانی نیست !!!!

مشکل کار نیز همین عقلانی نبودن این مساله است

خداوند می گوید من به شما نزدیکم

از شما دور نیستم

نیازی نیست از واسطه ای بخواهید مرا به شما نزدیک کند!!!!

حال خدا نگفته برای قرب به من ، از من آب طلب کنید !

خدا گفته از غیر من ، خدا بودن را طلب نکنید! (شرک)

گفته انان که از ایشان قرب می خواهید ، خودشان بنده من هستند !!!!

و برای نزدیکی به من ، مرا میخوانند !!!

این حماقت است که از بندگان من ، مرا بخواهید!!!!!

حال شما بفرمایید خود خداوند چی چیزی را در قرآن وسیله قرب به او دانسته است؟

طلب حاجت از غیر او را؟؟؟؟؟

در پناه حق تعالی

shahed1;1006405 نوشت:
با سلام

بنده خوب یادم هست پیش از این چه گفته ام، من الآن نیز همین را می گویم؛ اینکه قوم پیامبر یا قوم ابراهیم و سایر اقوام انبیاء به باور خود و به عقیده خود و به خیال خود و به ظن خود و به ....گمان می کردند دارند آلهه ای را تعبد می کنند که بتها نمادشان شده بودند، این نماد را اولین بار خود شما گفتید، آیا شما نگفتید بت پرستان دوره پیامبر برای فرشتگان نمادهایی از بت ساخته بودند؟
اما آن فرشتگانی که بتها نمادشان شده بودند وجود خارجی نداشتند پس در حقیقت و در واقعیت، آن قوم داشتند نمادها و چیزهایی را پرستش می کردند که نه سودی به حالشان داشتند و نه ضرری، نه می شنیدند و نه می دیدیند و نه قادر به تکلم بودند.
برای اینکه موضوع خوب جا بیفتد و به کسی هم بر نخورد مثال صلیب عیسی و مجسمه او را خدمتتان عرض کردم که چگونه جمعیتهای صدها هزار نفری به دنبال صلیب و مجسمه عیسی راه می افتند و چه کارها که نمی کنند!
اگر به آنها بگویی چرا به دنبال این موجودات بی جان راه افتاده اید به شما چه خواهند گفت؟


سلام وعرض ادب

البته شبیه این را در ایران نیز بسیار دیده ایم

کسانی که به آهن و نقره و طلای منصوب به اولیاء خدا ، با نیت قربة الی الله متوسل می شوند !!!!

در پناه حق تعالی

شعیب;1006394 نوشت:

با سلام
این مطلب را فکر کنم در یک تاپیکی کاملا خدمتتان باز کردم و مساله در ان تاپیک حل شد (شما ادامه ندادید امیدوارم آن تاپیک را بتوانم پیدا کنم و خدمتتان تقدیم کنم)
اما این ملاکی که شما در اینجا برای الوهیت گفتید هیچ مبنایی ندارد مگر این که حرف خودتان را با قید بالاصاله مقید کنید.
صرف بودن یک موجود در همه جا و شدنیدن و اجابت آن در همه جا دلیل بر الوهیت او نیست چرا که خدا می تواند این قدرت را به برخی از موجودات عنایت فرماید که در همه جا باشند و و ببینند و اجابت کنند این به معنای بالغیر بودن این استجابت و نفی بالاصاله بودن آن است. فقط خدا فاعل بالاصاله در عالم است و هر موجودی هر فعلی النجام می دهد به اذنو عنایت خداست.

یک مثال متفاوت می زنم اگر کسی ادعا کند که شیطان در همه عالم دنیا هست و ما را می بیند قائل به الوهیت او شده است:
يَا بَنِي آدَمَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا ۗ إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ ۗ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ.

سلام و عرض ادب
برادر عزیز

اگر کسی قائل به این باشد که شیطان قدرت استجابت دعای همگان را دارد و از او طلب حاجت کند ، خب مسلما او را ولی خود گرفته است ! ( او را به خدایی گرفته است )

مَثَلُ الَذینَ اتَّخذوا مِنْ دونِ اللّهِ اولیاءَ کمَثلِ العنکبوتِ اتَّخَذَتْ بیتاً وَ اِنَّ أَوْهَنَ البیوتِ لبیتُ العنکبوتِ

شروحیل;1006567 نوشت:
سلام وعرض ادب

البته شبیه این را در ایران نیز بسیار دیده ایم

کسانی که به آهن و نقره و طلای منصوب به اولیاء خدا ، با نیت قربة الی الله متوسل می شوند !!!!

در پناه حق تعالی

با سلام

و اگر از آنها بپرسی چرا چنین می کنید می گویند ما که به این سنگ و چوب و طلا و نقره توسل نمی کنیم!
اما وقتی پای دیگران به میان می آید گمان می کنند آنها به همین جامدات توسل می کردند یا می کنند.

shahed1;1006428 نوشت:
پروردگار خودش بر واقعیت آگاه است، وقتی شما پستهایتان را فرستادید من آمدم جواب بدهم که دیدم تاپیک را قفل کرده اید، ابتدا فکر کردم این قفل موقتی است و دوباره باز می کنید اما هرچه صبر کردم دیدم باز نکردید، حتی خواستم در تاپیکهایی که می نوشتید پستی بزنم و علت را جویا شوم ولی منصرف شدم خدا گواه است که این عین حقیقت است و من دروغ نمی گویم.

با سلام
بنده نخواستم جسارتی کرده باشم و نسبتی به شما داده باشم.
در هر صورت این موضوع " مقام تبیین پیامبر در کنار دریافت وحی و ابلاغ آن " یک موضوع مهم اسست که به نظر می رسد تمام بحث های شما بر نفی این گزاره استوار است یعنی شما اختلاف مبنایی دارید و بهتر می دانم که به جای این که از میانه بحث بر اساس این مبنا وارد تاپیک ها شوید یک بار برای همیشه بر این اعتقاد خود تحقیق جدی کنید و تاپیکی در حد و اندازه های این بحث (که بسیار مهم هم هست) ایجاد کنید.
من در همان تاپیک واسطه فیض احساس کردم شما با مقداری معرفت افزایی در این بحث مشکلتان حل می شود یعنی شبهه شما شبهه عدم معرفت است نه بر اساس معرفت.
در هر صورت(من اصرار ندارم که ثابت کنم آن تاپیک تا چه زمانی باز بوده یا نبوده؛ هر چه بوده جمع بندی شده) بهتر می دانم شما در این رابطه تاپیکی ایجاد کرده و بحث را به صورت مستوفی آنجا داشته باشید.

شروحیل;1006562 نوشت:
وقتی آب در دسترس و نزدیک شماست ، اینکه شما آب را بر ندارید و به دیگری که از شما دور است ، بگویید ، آب را به من بده ، عقلانی نیست !!!!
مشکل کار نیز همین عقلانی نبودن این مساله است

با سلام
چرا طفره می روید
آیا خدا به شما نزدیک تر است یا آب؟؟
آیا خدا شما را سیراب می کند یا آب؟؟

مشکل شما همان است که به نسبت به بنده فرمودید!!
شما گمان می کنید خدا محذوری دارد که انسان را بدون آب سیراب کند؟/ چرا این کار را نمی کند ؟؟ مگر خدا به شما نزدیک نیست؟

شروحیل;1006562 نوشت:
خداوند می گوید من به شما نزدیکم
از شما دور نیستم
نیازی نیست از واسطه ای بخواهید مرا به شما نزدیک کند!!!!

خدا به شما از همه نزدیک تر است ولی در جاهایی شما از خدا دور هستید به این می گویند رابطه اشراقی .
این همان عدم درکی است که به بنده نسبت داده بودید.
با نگاه مادی ، فرد دو دست خودش را به هم نزدیک می کند و می گوید این دست که به آن دست نزدیک شد خوب این یکی هم به آن نزدیک می شود . و همه مناسبات معنوی را با همین قرب مادی می سنجد!!

شروحیل;1006562 نوشت:
خداوند می گوید من به شما نزدیکم از شما دور نیستم نیازی نیست از واسطه ای بخواهید مرا به شما نزدیک کند!!!!

خلاف قرآن می فرمایید:
قرآن می فرماید: «وابتغوا الیه الوسیله»

شروحیل;1006562 نوشت:
حال خدا نگفته برای قرب به من ، از من آب طلب کنید !
خدا گفته از غیر من ، خدا بودن را طلب نکنید! (شرک)

مشکل شما همین جاست نمی توانید بین وسیله قرار دادن و پرستش تفکیک کنید گمان می کنید برای تقرب به خدا اگر کسی را واسطه کردید دارید او را می پرستید.
این مشکل را بازها برایتان توضح دادم از دو حالت خارج نیست یا نمی خواهید مطالب را دریافت کنید و یا بنده بد توضیح می دهم.

شروحیل;1006562 نوشت:
گفته انان که از ایشان قرب می خواهید ، خودشان بنده من هستند !!!!
و برای نزدیکی به من ، مرا میخوانند !!!
این حماقت است که از بندگان من ، مرا بخواهید!!!!!

همان مشکل قبلی که توضیح دادم

شروحیل;1006562 نوشت:
حال شما بفرمایید خود خداوند چی چیزی را در قرآن وسیله قرب به او دانسته است؟
طلب حاجت از غیر او را؟؟؟؟؟

اول این را بپذیرید که خدا واسطه قرار دادن و توسل به خودش را پذیرفته و وجه آن با پرستش و بی نیازی خدا از واسطه و نیاز مند بودن ما به واسطه را درک کنید تا بعد برویم سراغ این که این وسیله چه باید باشد.
ثبت اعرش ثم انقش

شروحیل;1006567 نوشت:
سلام وعرض ادب
البته شبیه این را در ایران نیز بسیار دیده ایم
کسانی که به آهن و نقره و طلای منصوب به اولیاء خدا ، با نیت قربة الی الله متوسل می شوند !!!!

وقتی کسی مشابهت ها را بدون درک درون مایه ها بنگرد کعبه را هم به بت پرستی تشبیه می کند(نعوذ بالله) مانند همان کسانی که تابوت سکینه را یک نوع بدعت دانستند و تمسک به آن را شرک !!
چون نگاه ظاهر گرایانه است درون مایه ها را نمی تواند تفکیک کند .
امیدوارم که بتوانیم بدون تعصب به حقایق رهنمون شویم

شروحیل;1006573 نوشت:
سلام و عرض ادب
برادر عزیز
اگر کسی قائل به این باشد که شیطان قدرت استجابت دعای همگان را دارد و از او طلب حاجت کند ، خب مسلما او را ولی خود گرفته است ! ( او را به خدایی گرفته است )
مَثَلُ الَذینَ اتَّخذوا مِنْ دونِ اللّهِ اولیاءَ کمَثلِ العنکبوتِ اتَّخَذَتْ بیتاً وَ اِنَّ أَوْهَنَ البیوتِ لبیتُ العنکبوتِ

مثالا شیطان برای مورد همه جا بودن و در همه جا دیدن بودن نه استجابت دعا.
وجوه را از یاد نبرید تا بتوانید بحث را کامل ببینید و الا دچار مغالطه خواهید شد.

shahed1;1006593 نوشت:
با سلام

و اگر از آنها بپرسی چرا چنین می کنید می گویند ما که به این سنگ و چوب و طلا و نقره توسل نمی کنیم!
اما وقتی پای دیگران به میان می آید گمان می کنند آنها به همین جامدات توسل می کردند یا می کنند.


متاسفانه از دستاورد های علمی طول تاپیک هیچ استفاده نمی کنید ده ها پست زدیم که نتیجه اش این شد که مشرکان همین بت ها را می پرستیدند و استنادات آیات قرآن آن نیز بیان شد ولی نمی دانم چرا دو باره همان حرف اول خودتان را در استنباط های خود به کار می گیرید.

شعیب;1006684 نوشت:

وقتی کسی مشابهت ها را بدون درک درون مایه ها بنگرد کعبه را هم به بت پرستی تشبیه می کند

سلام و عرض ادب

برادر گرامی

در متن قرآن از مسلمانان خواسته شده از سنگ و چوب کعبه حاجت بخواهند، ، یا از اسماعیل (سلام بر او) که آنجا مدفون است ، یا از خدای کعبه ؟

برادر عزیز

باور بفرمایید مسیحیان نیز همین مسائل را پیش می کشند

و اشتباهات خود را انکار می کنند

و از شرک بیزاری می جویند

و می گویند ما یکتا پرست هستیم!!!!

اما تا عمل اصلاح نشود ، اقرار زبانی سودی ندارد

در پناه حق تعالی

شعیب;1006683 نوشت:

با سلام

اول این را بپذیرید که خدا واسطه قرار دادن و توسل به خودش را پذیرفته و وجه آن با پرستش و بی نیازی خدا از واسطه و نیاز مند بودن ما به واسطه را درک کنید تا بعد برویم سراغ این که این وسیله چه باید باشد.
ثبت اعرش ثم انقش

سلام و عرض ادب

برادر گرامی

کلیسا نیز با چنین سخنانی گفت شما نمیتوانید خدای پدر را مستقیما درک کنید

پس به واسطه خدای پسر او را درک کنید!!!!

مساله از همین جا شروع می شود

خداوند چه چیزی را وسیله قرار داده؟؟؟

بنده ای مانند خودمان را ؟؟؟

یا معنویات و عمل صالح را!!!!!

خداوند گفته به واسطه عمل صالح به من نزدیک شوید

نه با حاجت خواستن از غیر من!!!!

شروحیل;1006726 نوشت:
خداوند گفته به واسطه عمل صالح به من نزدیک شوید

نه با حاجت خواستن از غیر من!!!!

سلام
به نظر من یک مبحثی هست که به دور از مبحث وسیله جستن برای تقرب به خدا نیست و آن کفایت امور مومنان توسط معصوم است که در راستای کفایت الهی است

یک اتفاقی برای بنده اتفاق افتاد که برای خودم حجت کاملی است بر اینکه می توان که کفایت ائمه و توسل به ایشان را به عنوان وسیله ای جهت تقرب به خدا در نظر گرفت.

حقیقتش چندسال پیش عادت داشتم دعای فرج را بعد از نماز صبح می خواندم و به این بند این دعا خیلی علاقه داشتم که میگوید

يامُحَمَّدُ ياعَلِيُّ، ياعَلِيُّ يامُحَمَّدُ، إِكْفِيانِي فَإِنَّكُما كافِيانَ

و با این اعتقاد و نیت این دعا را می خواندم که ای رسول خدا و ای امیرالمومنین شما برای تقرب من به خدا و بردن حاجات من به پیش خدا برای من کافی هستید!
یک روز بعد از خواندن این فراز از دعا به یاد آیه شریفه ی أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ افتادم و پیش خودم گفتم که این آیه مخالف این بند از این دعاست!!!!!
مثل اینکه یک سطل آب یخ روی سرم ریخته باشند!!!!
شک عمیقی به معارف تشیع که نزدیک بود منکر همه چیز بشوم!
همان لحظه با پریشانی رفتم قرآن را برداشتم و گفتم خدا یک چیزی فقط به من بگو تا شک من برطرف بشه!
سه بار سوره توحید را خواندم و قرآن را باز کردم و این آیه آمد:

وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَىٰ بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ ﴿الرعد: ٤٣﴾ آنها که کافر شدند می‌گویند: «تو پیامبر نیستی!» بگو: «کافی است که خداوند، و کسی که علم کتاب (و آگاهی بر قرآن) نزد اوست (امیرالمومنین) ، میان من و شما گواه باشند!» (۱۳: ۴۳)

در اون لحظه به ذهنم خطور کرد که امیرالمومنین علم و شهادتش کفایت امر اثبات رسالت پیامبر را هم میکند چه برسد به کفایت تقرب تو به خدا!

بعد دوباره شک کردم که از کجا معلوم این کسی که علم کتاب پیش اوست همان امیرالمومنین باشد؟!
در اینترنت سرچ کردم و دیدم که شان نزول این آیه در منابع اهل سنت عبدالله بن سلام است و مفسران شیعه آن را به امیرالمومنین نسبت داده اند.
و هنوز شک من باقی مانده بود

فردای آن روز جهت مطالعه دروس دانشگاه به کتابخانه رفتم بعد از کمی مطالعه خسته شدم و رفتم کتاب های کتابخانه را در قفسه ها ببینم
ناگهان چششم به کتاب اسرار آل محمد نوشته سلیم بن قیس افتاد و اون را برداشتم و مانند تفال به دیوان حافظ یک صفحه آن را باز کردم که ببینم اصلا این چه کتابی هست
که در آن صفحه چشمم افتاد به حدیثی از امیرالمومنین که مضمون آن این بود که شخصی از امیرالمومنین پرسید که آیا در قرآن آیه ای در مورد شما نازل شده؟
وحضرت اونجا اگر اشتباه نکنم دو آیه را ذکر می کنند که یکی همین آیه آخر سوره رعد بود و دیگری آیه ای از سوره هود

ویک لحظه جای خودم میخکوب شدم و این به نظرم رسید که این اتفاقات ، اتفاقی نبوده!

به هرحال عقیده شدیدی پیدا کردم به اینکه برای تقرب به خدا توسل به ائمه اطهار نه تنها کافی است بلکه برترین وسیله در این مسیر است.

(به قول خودم از جانب پیامبر خطاب به امیرالمومنین : ای علی برای اثبات رسالتم علم تو و شهادت تو که در راستای علم و شهادت خداست ،برای من که پیامبر خدا هستم ، کفایت می کند)

يامُحَمَّدُ ياعَلِيُّ، ياعَلِيُّ يامُحَمَّدُ، إِكْفِيانِي فَإِنَّكُما كافِيانَ

التوبة
وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَن يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَيَتَّخِذُ مَا يُنفِقُ قُرُبَاتٍ عِندَ اللَّهِ وَصَلَوَاتِ الرَّسُولِ أَلَا إِنَّهَا قُرْبَةٌ لَّهُمْ سَيُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
ﻭ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺍﺯ ﺑﺎﺩﻳﻪ ﻧﺸﻴﻨﺎﻥِ [ ﺟﺰﻳﺮﺓ ﺍﻟﻌﺮﺏ ] ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ، ﻣﺎﻳﻪ ﻗﺮﺏ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺩﻋﺎﻫﺎﻱ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻨﺪ ; ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﺷﻴﺪ ! ﺍﻧﻔﺎﻗﺸﺎﻥ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺗﻘﺮّﺏ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ ، ﺑﻪ ﺯﻭﺩﻱ ﺧﺪﺍ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﺣﻤﺘﺶ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ ; ﺯﻳﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ .(٩٩)

النساء
مَّن يَشْفَعْ شَفَاعَةً حَسَنَةً يَكُن لَّهُ نَصِيبٌ مِّنْهَا وَمَن يَشْفَعْ شَفَاعَةً سَيِّئَةً يَكُن لَّهُ كِفْلٌ مِّنْهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ مُّقِيتًا
ﻫﺮ ﻛﺲ ﻭﺳﺎﻃﺖ ﭘﺴﻨﺪﻳﺪﻩ ﺍﻱ ﻛﻨﺪ ، [ﺗﺎ ﻛﺎﺭ ﺧﻴﺮﻱ ﭼﻮﻥ ﺟﻬﺎﺩ ، ﺍﺣﺴﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺮﺩم ﻭ ﺣﻞّ ﻣﺸﻜﻠﺎﺕ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﮔﻴﺮﺩ ] ﺑﻬﺮﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ، ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﻭﺳﺎﻃﺖ ﻧﺎﭘﺴﻨﺪﻱ ﻛﻨﺪ [ ﺗﺎ ﺷﺮّﻱ ﻭ ﺑﺎﻃﻠﻲ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻳﺪ ﻭ ﺯﻳﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﻣﺮﺩم ﺭﺳﺪ ] ﺳﻬﻤﻰ ﺍﺯ [ ﮔﻨﺎﻩ ﻭ ﻭﺑﺎﻝ ] ﺁﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ; ﻭ ﺧﺪﺍ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﺑﺮ ﻫﺮ ﭼﻴﺰﻱ ﺍﺳﺖ .(٨٥)

التوبة
مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَن يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُوا أُولِي قُرْبَىٰ مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ
ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻭ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﺴﺰﺩ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺸﺮﻛﺎﻥ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺭﻭﺷﻦ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﻫﻞ ﺩﻭﺯﺧﻨﺪ ، ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﻛﻨﻨﺪ ، ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﻳﺸﺎﻥ ﺑﺎﺷﻨﺪ .(١١٣)

يوسف
قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ
ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺍﻱ ﭘﺪﺭ ! ﺁﻣﺮﺯﺵ ﮔﻨﺎﻫﺎﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻩ ، ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﻣﺎ ﺧﻄﺎﻛﺎﺭ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻳﻢ .(٩٧)

المنافقون
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُم مُّسْتَكْبِرُونَ
ﻭ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻮﻳﻨﺪ : ﺑﻴﺎﻳﻴﺪ ﺗﺎ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺧﺪﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ [ ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﻛﺒﺮ ﻭ ﻏﺮﻭﺭ ] ﺳﺮﻫﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﻰ ﮔﺮﺩﺍﻧﻨﺪ ، ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺑﻴﻨﻲ ﻛﻪ ﻣﺘﻜﺒﺮﺍﻧﻪ [ ﺍﺯ ﺣﻖ ، ] ﺭﻭﻱ ﻣﻰ ﮔﺮﺩﺍﻧﻨﺪ .(٥)
النساء
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا
ﻭ ﻫﻴﭻ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﻱ ﺭﺍ ﻧﻔﺮﺳﺘﺎﺩﻳﻢ ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﻪ ﺗﻮﻓﻴﻖ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﺷﻮﺩ . ﻭ ﺍﮔﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ [ ﺑﺎ ﺍﺭﺗﻜﺎﺏ ﮔﻨﺎﻩ ] ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺳﺘﻢ ﻛﺮﺩﻧﺪ ، ﻧﺰﺩ ﺗﻮ ﻣﻰ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ، ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﻃﻠﺐ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ ، ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺗﻮﺑﻪ ﭘﺬﻳﺮ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻣﻰ ﻳﺎﻓﺘﻨﺪ .(٦٤)

شروحیل;1006726 نوشت:
سلام و عرض ادب
برادر گرامی
کلیسا نیز با چنین سخنانی گفت شما نمیتوانید خدای پدر را مستقیما درک کنید
پس به واسطه خدای پسر او را درک کنید!!!!
مساله از همین جا شروع می شود
خداوند چه چیزی را وسیله قرار داده؟؟؟
بنده ای مانند خودمان را ؟؟
یا معنویات و عمل صالح را!!!!!
خداوند گفته به واسطه عمل صالح به من نزدیک شوید
نه با حاجت خواستن از غیر من!!!!

با سلام
خوب است اگر عادت کنیم روند بحث را از اول پی بگیریم این قدر بحث ها رفت و برگشتی نمی شود.
پس شما قبول دارید که که خدا از بندگان خواسته که واسطه اتخاذ کنند و واسطه بیاورند؟؟
البته که نمی توانید انکار کنید چون آیه قرآن است و کسی که وجود واسطه را بین خدا و بندگان انکار کند قرآن را انکار کرده است
پس تا این جا تکلیف این پست های شما مشخص شد:

شروحیل;1006562 نوشت:
خداوند می گوید من به شما نزدیکم
از شما دور نیستم
نیازی نیست از واسطه ای بخواهید مرا به شما نزدیک کند!!!!

شروحیل;1006562 نوشت:
حال خدا نگفته برای قرب به من ، از من آب طلب کنید !

وقتی به این جا رسیدید که خداوند با این که به ما از همه نزدیک تر است ولی از ما خواسته واسطه بیاورید
حال شما توضیح دهید که چرا خدایی که "اقرب من حبل الورید: است از ما واسطه خواسته است وسیله خواسته است.
به نظرم خودتان پاسخ دهید بهتر می توانیم با هم تعامل کنیم .

شروحیل;1006713 نوشت:
سلام و عرض ادب
برادر گرامی
در متن قرآن از مسلمانان خواسته شده از سنگ و چوب کعبه حاجت بخواهند، ، یا از اسماعیل (سلام بر او) که آنجا مدفون است ، یا از خدای کعبه ؟

مگر خدا "اقرب من حبل الورید نیست چرا به سوی کعبه نماز می خوانید چرا دور کعبه می چرخید اصلا چرا نماز می خوانید درون خود زمزمه ای بکنید خدا که می شنود چرا به مسجد می روید و نماز می خوانید؟
باز هم می گویم: مشکل شما شناختی است و تا وقتی بدون تعصب مطالب را گوش ندهید همین عقیده را خواهید داشت.
آیا وقتی ما به اهلبیت توسل می کنیم و آنها را واسطه در خانه خدا قرار می دهیم چه کسی را می خوانیم و از چه کسی حاجت می خواهیم: "اللهم انی اسئلک و اتوجه الیک بنبیک نبی الرحمه" همه چیز را از خدا می خواهیم و اگر اهلبیت را هم می خوانیم برای واسطه بودن می خوانیم نه بالاصاله.
فرق بسیار روشن است فقط باید اندکی از آن تعصب و تصلب رای خود فاصله بگیرید و این مطلب را بنگرید به حق نایل خواهید شد.

پر است قرآن از آیاتی که هم خدا سفارش کرده که به پیامبر روی بیاورید تا برای شما دعا کند و هم این که مردم به پیامبران روی آورده اند برای واسطه گری و خدا آن را تایید کرده است
می دانم که این آیات را بارها در تاپیک های متعدد خوانده اید و از نظر انداخته اید برای همین آن را نمی آورم و به نقل قول از یکی از دوستان اکتفا می کنم:

بیت المعمور;1006764 نوشت:
يوسف
قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ
ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺍﻱ ﭘﺪﺭ ! ﺁﻣﺮﺯﺵ ﮔﻨﺎﻫﺎﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻩ ، ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﻣﺎ ﺧﻄﺎﻛﺎﺭ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻳﻢ .(٩٧)

المنافقون
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُم مُّسْتَكْبِرُونَ
ﻭ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻮﻳﻨﺪ : ﺑﻴﺎﻳﻴﺪ ﺗﺎ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺧﺪﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ [ ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﻛﺒﺮ ﻭ ﻏﺮﻭﺭ ] ﺳﺮﻫﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﻰ ﮔﺮﺩﺍﻧﻨﺪ ، ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺑﻴﻨﻲ ﻛﻪ ﻣﺘﻜﺒﺮﺍﻧﻪ [ ﺍﺯ ﺣﻖ ، ] ﺭﻭﻱ ﻣﻰ ﮔﺮﺩﺍﻧﻨﺪ .(٥)
النساء
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا
ﻭ ﻫﻴﭻ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﻱ ﺭﺍ ﻧﻔﺮﺳﺘﺎﺩﻳﻢ ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﻪ ﺗﻮﻓﻴﻖ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﺷﻮﺩ . ﻭ ﺍﮔﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ [ ﺑﺎ ﺍﺭﺗﻜﺎﺏ ﮔﻨﺎﻩ ] ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺳﺘﻢ ﻛﺮﺩﻧﺪ ، ﻧﺰﺩ ﺗﻮ ﻣﻰ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ، ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﻃﻠﺐ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ ، ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺗﻮﺑﻪ ﭘﺬﻳﺮ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻣﻰ ﻳﺎﻓﺘﻨﺪ .(٦٤)

جبریل;1006758 نوشت:
سلام


شعیب;1006776 نوشت:
م:

سلام و عرض ادب

برادر گرامی

اگر بنده توحید ، نبوت و امامت رو قبول نداشتم که الان اینجا نبودم!!!

بحث سر اعتقاد به این مسائل نیست!!!!

بحث سر خواستن چیزی است که فقط باید از خدا خواست ، نه از غیر خدا

شما از چه کسی خواستید حقیقت رو در مورد امیر مومنان (سلام بر او ) برای شما روشن کنه؟

گفتم خدا یک چیزی فقط به من بگو تا شک من برطرف بشه!

حقیقت اینه در مسائل معنوی نباید از غیر خدا چیزی خواست

آب خواستن و غذا خواستن و ... اینها مسائل مادی هست

اینها رو هم باید از خدا خواست

اما با واسطه به ما می رسه

اما مسائل معنوی مستقیما از خداوند به ما می رسه

لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم

بنده گفتم برای اینکه این سخن قرآن برای شما هم اثبات بشه
، از هر که غیر خدا می خوانید ، بخواهید که سخن شما را برای بنده اثبات کند

شما یا آقای شعیب یا مسیحیان یا هر کس دیگه ای که چنین ادعایی داره

تا زمانی که نتونید این کار رو بکنید ادعاتون پوچ و بی اساس هست

دوستان گرامی این تحدی قرآن هست

نه حرف بنده

سخن خود را اثبات کنید
این آیه قرآن اثبات سخن بنده هست

شما هم سخن خودتون رو از اون کسی که غیر خدا قبول دارید که میتونه بهتون پاسخ بده بخواهید که پاسخ بده و برای بنده اثبات کنه


[=IRANSans]غیر خدا هر آن کس را که شما می‌خوانید
به حقیقت همه مثل شما بندگانی هستند،
اگر راستگویید آنها را بخوانید تا شما را اجابت کنند.


در پناه حق تعالی

شعیب;1006774 نوشت:

حال شما توضیح دهید که چرا خدایی که "اقرب من حبل الورید: است از ما واسطه خواسته است وسیله خواسته است.
به نظرم خودتان پاسخ دهید بهتر می توانیم با هم تعامل کنیم .

سلام و عرض ادب

برادر عزیز و گرامی

آیا خداوند گفته بنده ای مثل خودتان را به خدایی بگیرید ( از او درخواست اجابت دعا کنید) و وسیله رسیدن به من قرار دهید؟

العیاذ بالله

خداوند در همان قرآن فرموده منظور از وسیله ، عمل صالح است !!!! نه درخواست اجابت دعا از غیر من !!!!!

آیا خداوند گفته است از پیامبر بخواهید گناهان شما را ببخشد و توبه شما را بپذیرد /؟!!!!!

خیر

اجابت دعا از خداست

گفته است پیامبراستغفار گناهان شما را از خدا بخواهد
( از پیامبری که زنده است و در بین شماست ، نه از توهمی که از پیامبر در خیال شماست و یا آن را با آهن و طلا به او منصوب کرده اید !)

نه این که از او بخواهید ، دعای شما را اجابت کند و گناهان شما را بیامرزد!!!!!!

برادر گرامی

مدعای خودتان را به جای این همه طول و تفصیل ، از راحت ترین راه اثبات کنید

شما مدعی هستید طبق آنچه در ذهن دارید ،کسانی غیر از خدا هستند که می توانند دعای شما را اجابت کنند

از انچه غیر خدا دعای شما را اجابت می کند، درخواست کنید سخن شما را برای بنده اثبات کند

اگر بتوانند شما را اجابت کنند ، باید سخن شما برای بنده اثبات شود !

در پناه حق تعالی

تصور کنید شخصی عمل صالح زیاد ندارد
آیا ممکن است من بتوانم اعمال صالحی به نیابت او انجام دهم و ثوابش را بهاو هدیه کنم ؟

یعنی انسانی بدون اینکه عمل صالحی انجام دهد،گویا عمل صالح انجام داده است.

به این لینک مراجعه کنید
https://hawzah.net/fa/Question/View/64148/شریک-کردن-دیگران-در-ثواب-اعمال

راوی می گوید به امام کاظم علیه السلام گفتم: اگر کسی به حج برود و حج و عمره خود را و یا قسمتی از طواف خود را برای خویشاوند خود منظور کند، آیا اجر و پاداش خودش ناقص می شود؟ امام علیه السلام فرمود: نه، ثواب یک حج کامل برای خودش و ثواب یک حج کامل برای خویشاوند او منظور می شود. پاداش دیگری هم دارد که به خویشان و دوستان خود صله و خدمت کرده است. من گفتم: اگر آن شخص مرده باشد، باز هم ثواب حج به او می رسد و در موقعیت او تأثیر می گذارد؟ آن حضرت فرمود: آری. حتی ممکن است مورد خشم و غضب خدا باشد و به وسیله ثواب حج، مورد مغفرت قرار بگیرد، و یا اگر در تنگنا باشد، وسعت و گشایش یابد. من گفتم: مرده ای که در تنگنا بوده باشد، می فهمد که این گشایش و وسعت از کجا به او رسیده است؟ ایشان باز فرمودند: آری. من گفتم: اگر کسی باشد که با مذهب حق به دشمنی و ستیزه می پرداخته، باز هم ثواب حج برای او مفید واقع می شود؟ آن جناب فرمود: آری. عذاب او تخفیف می یابد.»(الکافی، ج ‏4، ص 315)

طبق این مبنا

شما میتوانید یک نفر باشید ولی از اعمال دیگران پل بسازید برای بهشتی شدن و ارتقاء درجه.

در آن دنیا نیز گویا هر کس میتواند از اعمال و ثوابهای خود برای کمک به دیگران بهره ببرد البته در قران برای شفاعت شرایطی ذکر شده است و انسانهای صالح هر کسی را شفاعت نمیکنند و باید یک سری شرایطی باشد.

حضرت رضا علیه السلام فرمود: من در سرزمین شما دفن می شوم و پاره تن و ستاره دودمان اویم؛ سپس فرمود: بدان هر که مرا با قید معرفت به حق واجبی که خداوند از اطاعت برایم قرار داده است، زیارت کند؛ من و پدران گرامی ام در روز قیامت شفیع او خواهیم بود و هر که را ما شفاعت کنیم، در قیامت نجات می یابد - ولو کان علیه مثل وزرالثقلین الجن و الانس- گر چه به گناه جن و انس آلوده باشد
https://hawzah.net/fa/Article/View/93619/چرا-زیارت-امام-رضا-از-زیارت-امام-حسین-بالاتر-است

شروحیل;1006792 نوشت:
شما از چه کسی خواستید حقیقت رو در مورد امیر مومنان (سلام بر او ) برای شما روشن کنه؟
گفتم خدا یک چیزی فقط به من بگو تا شک من برطرف بشه!

سلام
گفتم که از خدا خواستم که کمکی کند و از قرآن چیزی به من نشان دهد که شک من نسبت به وسیله جستن به ائمه به جهت تقرب به خدا برای من حل شود و این مساله را از معارف شیعه میدانستم.

خلاصه امر اینکه من جسارت نکردم بر اینکه شما نبوت و امامت را قبول ندارید!

شما گویا آنقدر سریع میخوانید که کلمات من دقت نکردید
من گفتم این رخداد برای خودم حجتی کامل بود نگفتم که برای شما حجت است
و شک من اکثر در این بود که آیا با توجه به کفایت خدا آیا توسل به امام هم میتواند موجب تقرب شود یا خیر
که جوابم را به صورت کامل گرفتم و درک کردم

فقط خواستم این مساله را شرحش را بگویم شاید بتواند گرهی باز کند و به آن آیه شریفه ای که گفته شد هم عنایت بفرمائید.

در مقابل مبنای فوق
احتمالا افرادی هستند که این را قبول نداشته باشند.

و تنها اعمال صالح را برای خودشان مفید می دانند.
و معتقدند، اعمال دیگران به ما هیچ کمکی نمیتواند بکند.
ممکن است اعمال مادی دیگران روی ما اثر بگذارد
اما نمیتواند در آخرت ما اثر بگذارد.
تنها چیزی که آینده ما را می سازد اعمال خودمان است نه اعمال دیگران.
لیس للانسان الا ما سعی

حالا فرض کنید ما مبنای اول را پذیرفتیم.

آیا حق داریم از شفاعت کنندگان تقاضای شفاعت کنیم؟

ما در آیات قران می بینیم که هر کسی نمیتواند شفاعت کند.
و شفاعت کنندگان هر کسی را شفاعت نمیکنند.

اما در آیات قرآن تقاضای شفاعت دیده نمیشود مگر همین طلب استغفار کردن و دعاهای پیامبر.
که البته برای اهلش تاثیر می گذارد. چه اینکه خداوند می فرماید اگر برای برخی مردم 70 بار استغفار کنی تاثیری ندارد...

شعیب;1006681 نوشت:

با سلام
بنده نخواستم جسارتی کرده باشم و نسبتی به شما داده باشم.
در هر صورت این موضوع " مقام تبیین پیامبر در کنار دریافت وحی و ابلاغ آن " یک موضوع مهم اسست که به نظر می رسد تمام بحث های شما بر نفی این گزاره استوار است یعنی شما اختلاف مبنایی دارید و بهتر می دانم که به جای این که از میانه بحث بر اساس این مبنا وارد تاپیک ها شوید یک بار برای همیشه بر این اعتقاد خود تحقیق جدی کنید و تاپیکی در حد و اندازه های این بحث (که بسیار مهم هم هست) ایجاد کنید.
من در همان تاپیک واسطه فیض احساس کردم شما با مقداری معرفت افزایی در این بحث مشکلتان حل می شود یعنی شبهه شما شبهه عدم معرفت است نه بر اساس معرفت.
در هر صورت(من اصرار ندارم که ثابت کنم آن تاپیک تا چه زمانی باز بوده یا نبوده؛ هر چه بوده جمع بندی شده) بهتر می دانم شما در این رابطه تاپیکی ایجاد کرده و بحث را به صورت مستوفی آنجا داشته باشید.

با سلام

من به همین منظور تاپیک:


را باز کرم اما کارشناس محترم آن تاپیک نیز به دلیل عدم آگاهی لازم از قرآن، دو تا پست فرستاد و موضوع را قفل کرد و بحث را ناتمام باقی گذاشت. من بر مبنای قرآن می گویم رسول در قبال شریعت جز ابلاغ شریعت وظیفه دیگری ندارد و کسانی که به بهانه اطاعت رسول، احکام منسوب به او را تعبد می کنند، در حالی که او خود از این موضوع بی اطلاع است، رسول را به خدایی گرفته اند.
شما اگر واقعاً اعتقاد داشتید مشکل من کمبود معرفت است، علی رغم قولی که داده بودید، وقتی از سفر برگشتید تاپیک را قفل نمی کردید.

شعیب;1006686 نوشت:

متاسفانه از دستاورد های علمی طول تاپیک هیچ استفاده نمی کنید ده ها پست زدیم که نتیجه اش این شد که مشرکان همین بت ها را می پرستیدند و استنادات آیات قرآن آن نیز بیان شد ولی نمی دانم چرا دو باره همان حرف اول خودتان را در استنباط های خود به کار می گیرید.

من هم قبول دارم که مشرکان در اصل بت پرست بودند، این را خداوند نیز تایید فرموده اند و آیاتش بیان گردید، و لی مشکل اینجاست که مشرکین خود این را قبول نداشتند چون همانگونه که خودتان نیز نوشتید:

شعیب;1004974 نوشت:

چرا خدا در ادامه سخن دیدن فرشتگن توسط پیامبر سخن از لات و عزی و منات می کند چون آنها این سه را نمادهای فرشتگان بر روی زمین و به صورت بت ساخته بودند و آن را می دیدند و فرشتگان را نمی دیدند.



آنهابه خیال خود کسانی را تعبد می کردند که بتها نمادشان شده بودند ولی چون در پس آن نمادها و تماثیل حقیقتی وجود نداشت این بود که مشرکین واقعاً بت پرست بودند و چیزی را با خدا شریک می ساختند که نه سودی به حالشان داشت و نه ضرری. اگر کسی به آنها می گفت چرا این تماثیل و موجودات بی جان را به خدایی گرفته اید قصد جانش را می کردند چون از نظر آنها تماثیل و بتها فقط نمادهایی بودند برای ملائکه بعنوان شفعا و اسطه های تقرب به درگاه الهی.
من برای روشن شدن مطلب، بت محبوب هندوها، گانشا، خدایی با سرفیل، و مجسمه حضرت عیسی و صلیب او را خدمتتان مثال زدم. بروید به هندوها بگویید چرا این مجسمه بی جان را به خدایی گرفته اید تا ببینید چه پاسخی به شما می دهند، بگویید چرا صلیب عیسی را بوسه می زنید و با عشق لمسش می کنید؟
صلیب عیسی مقدس و متبرک است چون نماد عیساست، مجسمه گانشا مقدس است چون نماد گانشا پسر شیوا می باشد.

بیت المعمور;1006809 نوشت:
تصور کنید شخصی عمل صالح زیاد ندارد
آیا ممکن است من بتوانم اعمال صالحی به نیابت او انجام دهم و ثوابش را بهاو هدیه کنم ؟

یعنی انسانی بدون اینکه عمل صالحی انجام دهد،گویا عمل صالح انجام داده است.

به این لینک مراجعه کنید
https://hawzah.net/fa/Question/View/64148/شریک-کردن-دیگران-در-ثواب-اعمال

راوی می گوید به امام کاظم علیه السلام گفتم: اگر کسی به حج برود و حج و عمره خود را و یا قسمتی از طواف خود را برای خویشاوند خود منظور کند، آیا اجر و پاداش خودش ناقص می شود؟ امام علیه السلام فرمود: نه، ثواب یک حج کامل برای خودش و ثواب یک حج کامل برای خویشاوند او منظور می شود. پاداش دیگری هم دارد که به خویشان و دوستان خود صله و خدمت کرده است. من گفتم: اگر آن شخص مرده باشد، باز هم ثواب حج به او می رسد و در موقعیت او تأثیر می گذارد؟ آن حضرت فرمود: آری. حتی ممکن است مورد خشم و غضب خدا باشد و به وسیله ثواب حج، مورد مغفرت قرار بگیرد، و یا اگر در تنگنا باشد، وسعت و گشایش یابد. من گفتم: مرده ای که در تنگنا بوده باشد، می فهمد که این گشایش و وسعت از کجا به او رسیده است؟ ایشان باز فرمودند: آری. من گفتم: اگر کسی باشد که با مذهب حق به دشمنی و ستیزه می پرداخته، باز هم ثواب حج برای او مفید واقع می شود؟ آن جناب فرمود: آری. عذاب او تخفیف می یابد.»(الکافی، ج ‏4، ص 315)

طبق این مبنا

شما میتوانید یک نفر باشید ولی از اعمال دیگران پل بسازید برای بهشتی شدن و ارتقاء درجه.

در آن دنیا نیز گویا هر کس میتواند از اعمال و ثوابهای خود برای کمک به دیگران بهره ببرد البته در قران برای شفاعت شرایطی ذکر شده است و انسانهای صالح هر کسی را شفاعت نمیکنند و باید یک سری شرایطی باشد.

حضرت رضا علیه السلام فرمود: من در سرزمین شما دفن می شوم و پاره تن و ستاره دودمان اویم؛ سپس فرمود: بدان هر که مرا با قید معرفت به حق واجبی که خداوند از اطاعت برایم قرار داده است، زیارت کند؛ من و پدران گرامی ام در روز قیامت شفیع او خواهیم بود و هر که را ما شفاعت کنیم، در قیامت نجات می یابد - ولو کان علیه مثل وزرالثقلین الجن و الانس- گر چه به گناه جن و انس آلوده باشد
https://hawzah.net/fa/Article/View/93619/چرا-زیارت-امام-رضا-از-زیارت-امام-حسین-بالاتر-است

سلام و عرض ادب

چگونه ممکن است کسی معرفت حقیقی نسبت به ائمه داشته باشد
و پیرو راه آنان باشد
و آنان را الگو قرار داده باشد
و در ضمن عمداً مرتکب گناهان انس و جن شود؟؟؟؟

کدام عقل سلیمی این را می پذیرد؟؟؟

ساینرژی ( تجمیع انرژی ) نیز از نظر علمی پذیرفته شده

اما شرط و شروطی دارد

مسلما کسی که با این خیال که گناهان عمدی اش نیز براحتی آمرزیده می شود ، عمداً گناه می کند و باکی از عقوبت الهی ندارد

نه پیرو اهل بیت است و نه مورد رحمت خداوند

چه رسد به این که در ثواب اعمال خیر دیگران شریک باشد!!!!

برای شراکت در اعمال خیر ، شخص باید قلبا خیر خواه باشد
و حتی اگر نتواند آن عمل را انجام دهد ، با کسانی که ان عمل را انجام می دهند ، شریک خواهد بود

در پناه حق تعالی

شروحیل;1006831 نوشت:
سلام و عرض ادب

چگونه ممکن است کسی معرفت حقیقی نسبت به ائمه داشته باشد
و پیرو راه آنان باشد
و آنان را الگو قرار داده باشد
و در ضمن عمداً مرتکب گناهان انس و جن شود؟؟؟؟

کدام عقل سلیمی این را می پذیرد؟؟؟

ساینرژی ( تجمیع انرژی ) نیز از نظر علمی پذیرفته شده

اما شرط و شروطی دارد

مسلما کسی که با این خیال که گناهان عمدی اش نیز براحتی آمرزیده می شود ، عمداً گناه می کند و باکی از عقوبت الهی ندارد

نه پیرو اهل بیت است و نه مورد رحمت خداوند

چه رسد به این که در ثواب اعمال خیر دیگران شریک باشد!!!!

برای شراکت در اعمال خیر ، شخص باید قلبا خیر خواه باشد
و حتی اگر نتواند آن عمل را انجام دهد ، با کسانی که ان عمل را انجام می دهند ، شریک خواهد بود

در پناه حق تعالی

با سلام

قبلا عرض کردم

شفاعت شدگان شرایطی دارند.
و در ایات قران و روایات شرایط کلی بیان شده است.

مثلا نقل شده است که امام صادق ع می فرماید
به شفاعت ما نمی رسد کسی که نماز را سبک بشمارد

برداشت شما از روایت با برداشت من متفاوت است.

در روایت امده کسی که به عمد گناه میکند مورد شفاعت نیست.
کسی که پشیمان میشود اما نتوانشته توبه کند ممکن است مورد شفاعت قرار گیرد.

در قران هم شفاعت برای ظالمین نفی شده است.

اما کسی که پشیمان شده و سعی در اصلاح دارد میتواند مورد شفاعت واقع شود.
حالا سوال این است که ارزش اعمال پیامبران و ائمه چه قدر است؟ اینجا میفرماید اگر وزر گناه انس و جن هم باشد، شفاعت ما آن را پوشش می دهد.

این روایت که نمیخواهد بگوید ما کسی که گناه انس و جن را دارد شفاعت می کنیم!

خلاصه طبق این مبنا، کاملا مسئله شفاعت منطقی و عقلایی است.

اما اگر شفاعت را با آیه لیس للانسان الا ما سعی در تناقض بدانیم دیگر جایی برای شفاعت شافعین باقی نمی ماند.

شروحیل;1006831 نوشت:
سلام و عرض ادب

چگونه ممکن است کسی معرفت حقیقی نسبت به ائمه داشته باشد
و پیرو راه آنان باشد

یک مطلب دیگه هم میخواستم بگویم
اعتقادات خیلی مهم هستند.
ما گاهی اوقات از اهمیت معارف و باورهایمان غافلیم و نقش آنها را در زندگی آخرت خود نادیده می گیریم.

اینکه کسی شهادت به وحدانیت خدا بدهد کم اعتقادی نیست
کسی که به پیامبران ایمان بیاورد کم اعتقادی نیست.
عصمت پیامبران
ولایت ائمه
برزخ و قیامت و شفاعت و توسل

همه اینها یک سری اعتقادات هستند.

خداوند می فرماید آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند برابرند؟
عقل حکم میکند خدا با عالم و جاهل به یک شیوه برخورد نکند.

حالا یک نفر نسبت به امام معرفتی دارد اما گناه کار هم هست.
اما گناه کار بودن او باعث نمیشود ارزش معرفت و اعتقاد او نادیده گرفته شود.
حتی کافری که جهنمی است وقتی عمل صالح انجام میدهد و شدت عذابش تاثیر گذار است.
مومنان هم ممکن است گناه کنند اما خداوند اعتقادات آنها را نادیده و هیچ در نظر نمی گیرد و آنها را از ثمرات چنین معارفی برخوردار خواهد کرد.

بیت المعمور;1006843 نوشت:
یک مطلب دیگه هم میخواستم بگویم
اعتقادات خیلی مهم هستند.
ما گاهی اوقات از اهمیت معارف و باورهایمان غافلیم و نقش آنها را در زندگی آخرت خود نادیده می گیریم.

اینکه کسی شهادت به وحدانیت خدا بدهد کم اعتقادی نیست
کسی که به پیامبران ایمان بیاورد کم اعتقادی نیست.
عصمت پیامبران
ولایت ائمه
برزخ و قیامت و شفاعت و توسل

همه اینها یک سری اعتقادات هستند.

خداوند می فرماید آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند برابرند؟
عقل حکم میکند خدا با عالم و جاهل به یک شیوه برخورد نکند.

حالا یک نفر نسبت به امام معرفتی دارد اما گناه کار هم هست.
اما گناه کار بودن او باعث نمیشود ارزش معرفت و اعتقاد او نادیده گرفته شود.
حتی کافری که جهنمی است وقتی عمل صالح انجام میدهد و شدت عذابش تاثیر گذار است.
مومنان هم ممکن است گناه کنند اما خداوند اعتقادات آنها را نادیده و هیچ در نظر نمی گیرد و آنها را از ثمرات چنین معارفی برخوردار خواهد کرد.

سلام و عرض ادب

برادر گرامی

خداوند در قرآن می گوید ایمان کسی که بدون دلیل و مشکلی ، وارد مرحله ایمان عملی نشود ، زمانی که اجلش فرا برسد ، سودی به حالش نخواهد شد

حال ممکن است کسی سهواً یا جهلا مرتکب گناه شود ، این شخص حسابش سوا است

اما چه طور ممکن است کسی معرفت داشته باشد اما جاهل باشد

جهل و شناخت؟؟؟؟ در کنار هم؟؟؟

بیت المعمور;1006836 نوشت:
با سلام

قبلا عرض کردم

شفاعت شدگان شرایطی دارند.
و در ایات قران و روایات شرایط کلی بیان شده است.

مثلا نقل شده است که امام صادق ع می فرماید
به شفاعت ما نمی رسد کسی که نماز را سبک بشمارد

برداشت شما از روایت با برداشت من متفاوت است.

در روایت امده کسی که به عمد گناه میکند مورد شفاعت نیست.
کسی که پشیمان میشود اما نتوانشته توبه کند ممکن است مورد شفاعت قرار گیرد.

در قران هم شفاعت برای ظالمین نفی شده است.

اما کسی که پشیمان شده و سعی در اصلاح دارد میتواند مورد شفاعت واقع شود.
حالا سوال این است که ارزش اعمال پیامبران و ائمه چه قدر است؟ اینجا میفرماید اگر وزر گناه انس و جن هم باشد، شفاعت ما آن را پوشش می دهد.

این روایت که نمیخواهد بگوید ما کسی که گناه انس و جن را دارد شفاعت می کنیم!

خلاصه طبق این مبنا، کاملا مسئله شفاعت منطقی و عقلایی است.

اما اگر شفاعت را با آیه لیس للانسان الا ما سعی در تناقض بدانیم دیگر جایی برای شفاعت شافعین باقی نمی ماند.

سلام و عرض ادب

برادر عزیز

طبق فرمایش خود شما مهم معرفت شخص است

شخصی که معرفت دارد گناه عمدی نمی کند !

گناه سهوی را هم که خداوند خودش در قرآن گفته می بخشد !

شفاعت احتمالا همان درخواست استغفار از طرف شفیعان موذن است ، برای گناهانی سهوی که قرار است با رحمت خداوند بخشیده شود

شفاعت مساله ای عقلایی است ، اگر اشتباه تشریح نشود !!

این طور نشود که شعور نماز واجب قضا شود ، برای شور عزاداری مستحب! با نیت شفاعت!!!

این طور نشود که موجب بی باکی شخص ، از عقوبت الهی گردد!!! و مانع از خوف الهی شود !

در پناه حق تعالی

شروحیل;1006846 نوشت:
سلام و عرض ادب

برادر گرامی

خداوند در قرآن می گوید ایمان کسی که بدون دلیل و مشکلی ، وارد مرحله ایمان عملی نشود ، زمانی که اجلش فرا برسد ، سودی به حالش نخواهد شد

حال ممکن است کسی سهواً یا جهلا مرتکب گناه شود ، این شخص حسابش سوا است

اما چه طور ممکن است کسی معرفت داشته باشد اما جاهل باشد

جهل و شناخت؟؟؟؟ در کنار هم؟؟؟

با سلام

جهل عملی وقتی رخ میدهد که هوای نفس و شیطان بر عقل غلبه می کند و انسان مرتکب گناه میشود.

گناه کردن به معنای این نیست که لزوما طرف کافر است.

درست است که ایمان ، عمل را در پی دارد اما این مسئله درجه بندی دارد و گناهکاران میتوانند دارای اعتقاد درست باشند و خداوند نیز اجرشان را خواهد داد.

النساء
وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّىٰ إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَلَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَٰئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا
ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺯﺷﺖ ﻣﺮﺗﻜﺐ ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ ، ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻣﺮﮒ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﻓﺮﺍ ﺭﺳﺪ [ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﻛﻪ ﺗﻤﺎم ﻓﺮﺻﺖ ﻫﺎ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺘﻪ ] ﮔﻮﻳﺪ : ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺗﻮﺑﻪ ﻛﺮﺩم . ﻭ ﻧﻴﺰ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻛﻔﺮ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﻣﻰ ﺭﻭﻧﺪ ، ﺗﻮﺑﻪ ﻧﻴﺴﺖ . ﺍﻳﻨﺎﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﻋﺬﺍﺑﻲ ﺩﺭﺩﻧﺎﻙ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻳﻢ .(١٨)

اما این افرد با این افراد متفاوت هستند

النساء
إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِن قَرِيبٍ فَأُولَٰئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا
ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺗﻮﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﻧﺎﺩﺍﻧﻲ ﻣﺮﺗﻜﺐ ﻛﺎﺭ ﺯﺷﺖ ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ ، ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﻱ ﺗﻮﺑﻪ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ; ﺍﻳﻨﺎﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻰ ﭘﺬﻳﺮﺩ ، ﻭ ﺧﺪﺍ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺩﺍﻧﺎ ﻭ ﺣﻜﻴﻢ ﺍﺳﺖ .(١٧)

النجم
الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنشَأَكُم مِّنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ فَلَا تُزَكُّوا أَنفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَىٰ
ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﺯﺷﺖ ﻛﺎﺭﻱ ﻫﺎ ﺟﺰ ﻟﻐﺰﺵ ﻫﺎﻱ ﻛﻮﭼﻚ ﺩﻭﺭﻱ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ [ ﻣﻮﺭﺩ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﺍﻧﺪ ] ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺁﻣﺮﺯﺵ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﻭ ﻭﺳﻴﻊ ﺍﺳﺖ . ﺍﻭ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﻜﻢ ﻣﺎﺩﺭﺍﻧﺘﺎﻥ ﺟﻨﻴﻦ ﺑﻮﺩﻳﺪ ، ﺩﺍﻧﺎﺗﺮ ﺍﺳﺖ ; ﭘﺲ ﺧﻮﺩﺳﺘﺎﻳﻲ ﻧﻜﻨﻴﺪ . ﺍﻭ ﺑﻪ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﻱ ﭘﻴﺸﻪ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ، ﺁﮔﺎﻩ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ .(٣٢)

خداوند میفرماید هر گناهی جز شرک را میتواند راسا ببخشد

بیت المعمور;1006849 نوشت:

جهل عملی وقتی رخ میدهد که هوای نفس و شیطان بر عقل غلبه می کند

.

برادر عزیز

گناه عمدی داریم

سهوی ( که این خود اقسام مختلف دارد)

و از روی جهل

وقتی علم به گناه هست ، دیگر جهل معنا ندارد !

حال ممکن است از روی فراموشی یا شرایط جسمی خاص یا ... مرتکب گناه شد ، که می شود سهوی

لا یکلف الله نفسا الا وسعها

گناه عمدی نیز که مشخص است

شیطان وسوسه می کند ، انسان با عقل سلیم میداند گناه است اما حب به گناه در او بیش از حب به خداست

پس هوای نفس را با خدای خود شریک می کند و از او اطاعت می کند

شیطان نمی تواند بر انسان غلبه کند ، مگر اینکه خود انسان بپذیرد !

خداوند به شما وعده حق داد؛ و من نیز به شما وعده دادم، و تخلّف کردم!

من بر شما تسلّطی نداشتم،

جز اینکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید!

بنابر این، مرا سرزنش نکنید؛ خود را سرزنش کنید!

نه من فریادرس شما هستم، و نه شما فریادرس من!

من نسبت به شرک شما درباره خود، که از قبل داشتید، بیزار و کافرم

شروحیل;1006851 نوشت:
برادر عزیز

گناه عمدی داریم

سهوی ( که این خود اقسام مختلف دارد)

و از روی جهل

وقتی علم به گناه هست ، دیگر جهل معنا ندارد !

حال ممکن است از روی فراموشی یا شرایط جسمی خاص یا ... مرتکب گناه شد ، که می شود سهوی

لا یکلف الله نفسا الا وسعها

گناه عمدی نیز که مشخص است

شیطان وسوسه می کند ، انسان با عقل سلیم میداند گناه است اما حب به گناه در او بیش از حب به خداست

پس هوای نفس را با خدای خود شریک می کند و از او اطاعت می کند

شیطان نمی تواند بر انسان غلبه کند ، مگر اینکه خود انسان بپذیرد !

خداوند به شما وعده حق داد؛ و من نیز به شما وعده دادم، و تخلّف کردم!

من بر شما تسلّطی نداشتم،

جز اینکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید!

بنابر این، مرا سرزنش نکنید؛ خود را سرزنش کنید!

نه من فریادرس شما هستم، و نه شما فریادرس من!

من نسبت به شرک شما درباره خود، که از قبل داشتید، بیزار و کافرم

با سلام

بله حرف شما صحیح است.

منظورم این است که جهل در این آیه در مقابل علم نیست.
جهل در مقابل عقل است.

پس شخص میتواند عالم به حکم باشد اما جاهل در عمل باشد.

یک استادی داشتیم که گفت فلان دانشمند ژاپنی میگوید جهل در عربی در مقابل عقل به کار می رود اما در این کتاب ادبیات این مطلب چند صد سال پیش اشاره شده و جهل در مقابل عقل به کار رفته است .

شروحیل;1006848 نوشت:
سلام و عرض ادب

شخصی که معرفت دارد گناه عمدی نمی کند !

با سلام

به نظرم شخص میتواند معرفت داشته باشد اما گناه عمدی بکند. یعنی با علم به حکم اما ضعف در ایمان دست به گناه بزند.( غلبه جهل بر عقل )

مثلا کسی میداند محمد پیامبر اسلام است و معصوم است و اطاعتش واجب است و شفاعت می کند.

اما با اینکه میداند خودارضایی حرام است مرتکب این گناه میشود.

آن معرفت ارزش خودش را دارد. اما خوب قبول دارم اعتقادات ما و باورهای ما درجه بندی دارد.

بیت المعمور;1006879 نوشت:
با سلام

به نظرم شخص میتواند معرفت داشته باشد اما گناه عمدی بکند. یعنی با علم به حکم اما ضعف در ایمان دست به گناه بزند.( غلبه جهل بر عقل )

مثلا کسی میداند محمد پیامبر اسلام است و معصوم است و اطاعتش واجب است و شفاعت می کند.

اما با اینکه میداند خودارضایی حرام است مرتکب این گناه میشود.

آن معرفت ارزش خودش را دارد. اما خوب قبول دارم اعتقادات ما و باورهای ما درجه بندی دارد.

سلام و عرض ادب

دوست گرامی

مشکل همین جاست که شفاعت به اشتباه تعریف شده است

برای ترک گناه ، به گناه کار می گویند بگرد و جایی را پیدا کن ، که خدا آن جا نباشد! بعد هر چقدر خواستی گناه کن !!!!

شفاعت نیز شامل حال کسانی است که به سیره زندگی انسان های پاک معرفت پیدا کنند و زندگی خود را طبق آن برنامه ریزی کنند !!!

نتیجه این می شود که شخص من باب معرفت ، مرتکب کبائر نخواهد شد و فقط گناهان کوچک و سهوی از او سر خواهد زد !!!!

اما برخی شفاعت را مانند به صلیب کشیده شدن عیسی(سلام بر او ) پنداشته اند

و می گویند ما هر گناهی کنیم چون اعتقاد به نبوت داریم مورد شفاعت خواهیم بود!!!!!

چنین دیدگاهی مانند همان شرک مسیحیت است ( شراکت انسان های پاک در بخشش گناهان با خدای یکتا) و از اسرائیلیات است!

در پناه حق تعالی

شروحیل;1006928 نوشت:
سلام و عرض ادب

دوست گرامی

مشکل همین جاست که شفاعت به اشتباه تعریف شده است

برای ترک گناه ، به گناه کار می گویند بگرد و جایی را پیدا کن ، که خدا آن جا نباشد! بعد هر چقدر خواستی گناه کن !!!!

شفاعت نیز شامل حال کسانی است که به سیره زندگی انسان های پاک معرفت پیدا کنند و زندگی خود را طبق آن برنامه ریزی کنند !!!

نتیجه این می شود که شخص من باب معرفت ، مرتکب کبائر نخواهد شد و فقط گناهان کوچک و سهوی از او سر خواهد زد !!!!

اما برخی شفاعت را مانند به صلیب کشیده شدن عیسی(سلام بر او ) پنداشته اند

و می گویند ما هر گناهی کنیم چون اعتقاد به نبوت داریم مورد شفاعت خواهیم بود!!!!!

چنین دیدگاهی مانند همان شرک مسیحیت است ( شراکت انسان های پاک در بخشش گناهان با خدای یکتا) و از اسرائیلیات است!

در پناه حق تعالی

با سلام

قبول دارم که شفاعت در ذهن برخی مردم تصویر و تعریف درستی ندارد.

اما چه کسی تعریف نادرستش را قبول دارد؟

آیا در میان مراجع و علمای کنونی، تعریف نادرستی سراغ دارید؟

تقریبا همه ی علما قبول دارند هر کسی شفاعت نمیکند.
و شفاعت کنندگان هم هر کسی را شفاعت نمی کنند.
اینها در آیات خداوند ذکر شده و فکر نمیکنم کسی منکرش بشود.

در تعریف گستره ی شفاعت تقریبا آنچه من خوانده ام این بوده که

گناه کاران هم مورد شفاعت قرار می گیرند و شفاعت مخصوص معصومین از گناه نیست.
حتی کسانی که مرتکب گناه کبیره شده اند ممکن است مورد شفاعت قرار گیرند لکن این افراد باید از گناهشان پشیمان باشند و در مسیر هدایت باشند.

حالا ممکن است شما بگویید فقط کسانی که مرتکب ضغایر بشوند مورد شفاعت واقع می شوند.

خوب این یک مسئله ای است که باید به دلایل دینی و شرعی رجوع کنیم.

مثلا آن طور که یادم هست شخصی از امام می پرسد که طبق آیه قران شفیعان ''لمن ارتضی'' شفاعت می کنند پس گناه کاران نباید مورد شفاعت واقع شوند.
اما امام این را نمی پذیرد و آن را برای کسی می داند که پشیمان نشده باشد...

تفصیل این ماجرا یک بحث اجتهادی میشود که باید در تاپیک خودش پیگیری شود و شما به هر چه رسیدید عمل کنید. حالا چه با تحقیق و اجتهاد خودتان و چه از طریق مشاوره با کارشناسان و بررسی نظر علما و مراجع

ولی خوب در این حد که :
شفاعت، یک امر هردمبیل و بی حساب و کتاب نیست.
شفاعت شرایط دارد
شفاعت برای لمن ارتضی است
شفاعت من بعد اذن الله است
شفاعت برای مشرکین نیست
شفاعت با پارتی بازی فرق دارد
و مانند این کلیات همه قبول دارند.

shahed1;1006818 نوشت:
من به همین منظور تاپیک:
اطاعت رسول یا عبادت رسول؟
را باز کرم اما کارشناس محترم آن تاپیک نیز به دلیل عدم آگاهی لازم از قرآن، دو تا پست فرستاد و موضوع را قفل کرد و بحث را ناتمام باقی گذاشت.

با سلام
البته ایشان مطلب را کامل و جامع بیان کرده اند ولی ناظر به اشکالات شما جا دارد که بحث کمی ادامه پیدا کند
در پیام خصوصی از کارشناس صدرا بخواهید که به سوالات شما در تاپیک پاسخ داده و بحث را ادامه دهند.

shahed1;1006818 نوشت:
من بر مبنای قرآن می گویم رسول در قبال شریعت جز ابلاغ شریعت وظیفه دیگری ندارد و کسانی که به بهانه اطاعت رسول، احکام منسوب به او را تعبد می کنند، در حالی که او خود از این موضوع بی اطلاع است، رسول را به خدایی گرفته اند.

بارها این بحث را به شما جواب داده ام و لازم نمی دانم که این جا دوباره به شما جواب دهم همان طور که گفتم بحث باید در یک تاپیک جداگانه باشد.

shahed1;1006818 نوشت:
شما اگر واقعاً اعتقاد داشتید مشکل من کمبود معرفت است، علی رغم قولی که داده بودید، وقتی از سفر برگشتید تاپیک را قفل نمی کردید.

وهنوز هم اعتقادم همان است.
اما درباره قفل بودن و یا قفل نبودن تاپیک مذبور گرچه بنده مطوئن هستم که تاپیک را برای پاسخگویی دوستان باز گذاشته بودم ولی راهی برای اثبات آن به شما ندارم.
بنده سعی می کنم با رای زنی با مسئوله مربوطه دوباره تاپیک را باز کنم که اگر سوالی دارید بپرسید و همان جا بحث را فیصله دهم(البته به شرط موافقت مدیر تدوین)
انشا الله

shahed1;1006822 نوشت:
من هم قبول دارم که مشرکان در اصل بت پرست بودند، این را خداوند نیز تایید فرموده اند و آیاتش بیان گردید، و لی مشکل اینجاست که مشرکین خود این را قبول نداشتند

اتفاقا ما به همان اصل قضیه کار داریم که این ها در واقع بت پرست بودند نه این که چیزی را ورای ان بپرستند که آیه هم از گفتگوی ابراهیم و آذر آوردم که "هذه التماثیل" را بیان کرد که هم خود آنها قبول داشتند که هذه التماثیل را می پرستند هم خدا آنها را برای همچنین کار احمقانه ای توبیخ می کند.

آنچه که درباره فرشته پرستی و نماد پرستی هم در آیا اشاره کردیم بخشی از کار است یعنی مشرکین هم بت و تمثال پرست بودند هم برخی از بت هایشان را نماد فرشتگان قرار می دادند که خدا در آیات سوره نجم به آنها اشاره می کند پس لات عزی و منات بتهای دست سازی بودند که نماد فرشته بودند که هم خود این ها پرستیده می شدند (به عنوان شیئی که که فرشته در آن حلول کرده )هم آن فرشتگان. هم بت های دست سازی که هیچ نمودی را ورای آنها به عنوان ملک قرار نداده بودند .
خب، بحث این جاست که همه این شکل ها بت پرستی و شرک است . و وجه تمایز این کار با تقدیس هایی که انجام می گیرد کاملا متفاوت است هر چند که برخی از این تقدیس ها کار اشتباه است مانند تقدیس صلیب ولی ماهیتا این دو با هم متفاوت است. مگر این که عده ای مسیحی پیدا شوند که بگویند روح مسیح که همان خدای آنهاست در این صلیب حلول کرده است که ما همچنین حرفی سراغ نداریم.

shahed1;1006822 نوشت:
از نظر آنها تماثیل و بتها فقط نمادهایی بودند برای ملائکه بعنوان شفعا و اسطه های تقرب به درگاه الهی.

با دو تفاوت :
1- آنها برخی بت ها را حلول یافتگان فرشته می دانستند
2- بت هایی که نشان فرشته ها بودند بخشی از بت پرستی مشرکین بود آنها به تعداد روز های سال بت داشتند که برخی خدای باران بود برخی خدای کوچ بود برخی خدای غذا بود و...

shahed1;1006822 نوشت:
من برای روشن شدن مطلب، بت محبوب هندوها، گانشا، خدایی با سرفیل، و مجسمه حضرت عیسی و صلیب او را خدمتتان مثال زدم. بروید به هندوها بگویید چرا این مجسمه بی جان را به خدایی گرفته اید تا ببینید چه پاسخی به شما می دهند، بگویید چرا صلیب عیسی را بوسه می زنید و با عشق لمسش می کنید؟
صلیب عیسی مقدس و متبرک است چون نماد عیساست، مجسمه گانشا مقدس است چون نماد گانشا پسر شیوا می باشد.

درباره صلیب فعلا سخنی نمی گویم تا به موقع خودش.
اما درباره بت های هندوها!! آیا آنها هیچ تاثیری برای این بت قائل نیستند ؟؟ یعنی آن را همانند سنگ ها و چوب های دیگر می دانند؟؟ و فقط آن را نماد می دانند؟؟ هرگز.
هر بتی که تراشیده می شود و به معبد مرکزی فرستاده می شود روح آن الهه در این سنگ دمیده می شود و می شود مقدس می شود الهه می شود کسی که در تاثیر مستقل است.
این تفاوت اساسی است.

شروحیل;1006792 نوشت:
حقیقت اینه در مسائل معنوی نباید از غیر خدا چیزی خواست
آب خواستن و غذا خواستن و ... اینها مسائل مادی هست
اینها رو هم باید از خدا خواست
اما با واسطه به ما می رسه
اما مسائل معنوی مستقیما از خداوند به ما می رسه
لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم

با سلام
چه فرقی بین مسائل مادی و معنوی هست که مسائل مادی با واسطه به مامیرسه و مسائل معنوی بدون واسطه؟؟؟

شروحیل;1006792 نوشت:
بنده گفتم برای اینکه این سخن قرآن برای شما هم اثبات بشه
، از هر که غیر خدا می خوانید ، بخواهید که سخن شما را برای بنده اثبات کند

کدام تحدی؟؟
اصلا بحثتان مشخص نیست!!
چند بار هم گفتید تحد تحدی!! ولی اصلا واضح بیان نفرمودید که حال باید چه بشود

شروحیل;1006792 نوشت:
غیر خدا هر آن کس را که شما می‌خوانید
به حقیقت همه مثل شما بندگانی هستند،
اگر راستگویید آنها را بخوانید تا شما را اجابت کنند.

بارها (
شاید بالغ بر 10 مرتبه ) این را توضیح دادم:
برادر من غیر از خدا یعنی چی ؟؟! ینی کسی را استقلالا خواندن.
از کسی استقلالا درخواست کردن .
اگر شما اعتقاد داشته باشید آب هم استقلالا می تواند شما را سیراب کند شما مشرک هستید .
اگر کسی پیامبر و یا ائمه و یا هر کس دیگر را به این نیت که آنها مستقل در تاثیر هستند بخواند مشرک است بدون شک

این را ده بار توضیح داده ام
باز تکرار م
ی کنید!!!!

شروحیل;1006797 نوشت:
سلام و عرض ادب
برادر عزیز و گرامی
آیا خداوند گفته بنده ای مثل خودتان را به خدایی بگیرید ( از او درخواست اجابت دعا کنید) و وسیله رسیدن به من قرار دهید؟
العیاذ بالله

برای بار چندم!!
درخواستاز ولی خدا به خدایی گرفتن او نیست خدا کسی است که استقلال در تاثیر دارد.هر ک
س امام را مستقل در تاثیر دانست مشرک است.
اصلا همین که ما می گوییم فلان چیز وسیله برای رسیدن به خداست یعنی آن چیز مستقل نیست وسیله که استقلال ندارد!!!

خیلی واضح است
شما فقط ادعای خود را تکرار می کنید بهتر است کمی
تامل کنید.

شروحیل;1006797 نوشت:
خداوند گفته است پیامبراستغفار گناهان شما را از خدا بخواهد

این خلاف حرف قبلی شماست که گفته بودید:

شروحیل;1006792 نوشت:
حقیقت اینه در مسائل معنوی نباید از غیر خدا چیزی خواست

آب خواستن و غذا خواستن و ... اینها مسائل مادی هست

اینها رو هم باید از خدا خواست

اما با واسطه به ما می رسه
اما مسائل معنوی مستقیما از خداوند به ما می رسه

!!!!
آیا دعا کردن یک امر معنوی هست یا نه ؟؟ پس چرا پیامبر را واسطه دعا قرار می دهید ؟؟ خودتان دعا کنید تا خدا اجابت کند؟؟
آیا استغفار امر معنوی نیست؟؟
پس چرا خدا امر می کنید که نزد پیامبر بروید و بگویید برای شما استغفار کند؟؟؟

لطفا بدون طفره رفتن جواب دهید

شعیب;1007007 نوشت:

برادر من غیر از خدا یعنی چی ؟؟! ینی کسی را استقلالا خواندن.

سلام و عرض ادب

برادر عزیز

مشرکین غیر خدا را با این نیت می خواندند که آن ها را به خدا نزدیک کند

آنها می دانستند خدای این ها نیز همان خدای آنهاست !

اتفاقا قرآن می گوید شما که می دانید این ها مثل خود شما هستند و مرا می خوانند

پس چرا به جای خواندن من ان ها را می خوانید؟؟؟؟

بحث خواستن از غیر خداست

با استقلالی بودن یا نبودن هم مشکلی حل نخواهد شد

مهم خواستن آنچه باید از خدا بخواهیم ، از غیر خداست

اگر بحث استقلال باشد

خب من مسیحی می گویم :

من می دانم و اعتراف می کنم مسیح مستقل از خدا نیست

هر انچه از مسیح می خواهم ، در واقع درخواست من از خداست

پس من مشرک نیستم!!!!

مهم بعد عملی است

نه صرفا نوشته های روی کاغذ و استدلالهایی که در عمل سودی ندارد .

در پناه حق تعالی

شعیب;1007011 نوشت:

این خلاف حرف قبلی شماست که گفته بودید:

!!!!
آیا دعا کردن یک امر معنوی هست یا نه ؟؟ پس چرا پیامبر را واسطه دعا قرار می دهید ؟؟ خودتان دعا کنید تا خدا اجابت کند؟؟
آیا استغفار امر معنوی نیست؟؟
پس چرا خدا امر می کنید که نزد پیامبر بروید و بگویید برای شما استغفار کند؟؟؟

لطفا بدون طفره رفتن جواب دهید

سلام و عرض ادب

برادر عزیز

این مسئله را قبلا هم شرح داده بودم

این که شخص دیگری که زنده است و می تواند عرفاً حرف بزند ، از طرف شما دعا کند

به معنای خواندن خود او به خدایی نیست

به معنای کمک کردن به یکدیگر و در خواست اجابت دعا از خداست !!!! نه از آن شخص !

خود خداوند گفته اگر 70 بار هم استغفار کنی من آنان را نمی بخشم

پس اینجا قبول داریم که شخص از پیامبر نخواسته دعای او را اجابت کند

فقط خواسته با زبان خود دعا کند

این مورد هم مساله ای است برای آزمایش کسانی که نبوت پیامبر را قلبا نپذیرفته بودند

بدیهی است که اینجا پیامبر اجابت کننده دعا ، مستقل یا غیر مستقل ، نیست

در اینجا شما به شخص می گویید برای من دعا کن

اما زمانی که شما شخص را مخاطب قرار می دهید و از او درخواستی که باید از خدا بخواهید می کنید می شود شرک

دقت کنید که اینجا شخصی که از او می خواهید از طرف شما دعا کند ، خود زنده و حاضر است !

پس در حیطه مادیات است !

خداوند کجا گفته است بروید از سنگ و طلا و چوب منصوب به کسی ، طلب اجابت حاجت کنید؟؟؟؟
( دقت کنید طلب اجابت حاجت با مسئله دعا خواهی تفاوت دارد )

شعیب;1007010 نوشت:

برای بار چندم!!
درخواستاز ولی خدا به خدایی گرفتن او نیست خدا کسی است که استقلال در تاثیر دارد.هر ک
س امام را مستقل در تاثیر دانست مشرک است.
اصلا همین که ما می گوییم فلان چیز وسیله برای رسیدن به خداست یعنی آن چیز مستقل نیست وسیله که استقلال ندارد!!!

خیلی واضح است
شما فقط ادعای خود را تکرار می کنید بهتر است کمی
تامل کنید.

سلام و عرض ادب

برای بار چندم

مسیحیان نیز ادعا می کنند که مسیح مستقل از خدا نیست!

و خدا یکتاست !!!

مساله این است که درخواست اجابت دعا از غیر خدا اشتباه است

حال شما زباناً اعتراف کنید که او مستقل هست یا نیست تفاوتی ندارد

برادر عزیز

اگر بنده زنا کنم و بگویم هدف من ازدواج بوده

بنده زنا کرده ام یا نه؟؟؟؟

با حرف زدن و دلیل تراشی اصل مساله حل نخواهد شد و سر جای خود باقی است

درخواست اجابت دعا از غیر خدا اشتباه است

مهم نفس عمل است

چه استقلالی ، چه غیر استقلالی

شروحیل;1007012 نوشت:
سلام و عرض ادب
برادر عزیز
مشرکین غیر خدا را با این نیت می خواندند که آن ها را به خدا نزدیک کند

آنها می دانستند خدای این ها نیز همان خدای آنهاست !


همه این ها را در همین تاپیک توضیح داده ام که فرق این دو چیست
مراجعه بفرمایید؟

شروحیل;1007012 نوشت:
اگر بحث استقلال باشد
خب من مسیحی می گویم :
من می دانم و اعتراف می کنم مسیح مستقل از خدا نیست
هر انچه از مسیح می خواهم ، در واقع درخواست من از خداست
پس من مشرک نیستم!!!!

اتفاقا مسیحی ها مسیح را یکی از اقانیم ثلاثه و مستقل از خدا می دانند و او را مستقل در تاثیر می دانند.
پدر /پسر / روح القدس
مستقل در تاثیر هستندو ذات قدیم دارند مستقل هستند.(در این باره مطالعه کنید

شعیب;1007031 نوشت:

اتفاقا مسیحی ها مسیح را یکی از اقانیم ثلاثه و مستقل از خدا می دانند و او را مستقل در تاثیر می دانند.
پدر /پسر / روح القدس
مستقل در تاثیر هستندو ذات قدیم دارند مستقل هستند.(در این باره مطالعه کنید

سلام و عرض ادب

این سخن ایشان است :

تثلیثْ واحد است. ما قائل به سه خدا نیستیم،
بلکه به یک خدای واحد در سه شخص، یعنی «تثلیثِ هم‌ذات»

وقتی مسیحیت زباناً می گوید من یکتا پرست هستم نمی شود از بعد نظری برای او استدلال کرد

اما انجا که در عمل از غیر خدا درخواست اجابت دعا می کند ، عملاً درمی یابید که کار او اشتباه است

واقعیت این است که هر شخصی برای تصورات ذهنی خودش استدلال تراشی می کند

اما حقیقت موضوع را باید از بیرون و به صورت کلی نگاه کرد

به همین خاطر خداوند می گوید در عمل ببینید چه کسی یکتا پرست است و چه کسی مشرک!

ببینید چه کسی از بنده ای مثل خود ، درخواست اجابت دعا می کند!


در پناه حق تعالی

شعیب;1007005 نوشت:

اتفاقا ما به همان اصل قضیه کار داریم که این ها در واقع بت پرست بودند نه این که چیزی را ورای ان بپرستند که آیه هم از گفتگوی ابراهیم و آذر آوردم که "هذه التماثیل" را بیان کرد که هم خود آنها قبول داشتند که هذه التماثیل را می پرستند هم خدا آنها را برای همچنین کار احمقانه ای توبیخ می کند.

با سلام

خداوند در آیات 44 و 46 سوره مریم گفتگویی دیگر از ابراهیم با پدرش را نقل می کند که خطاب به او می گوید:

إِيَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا يَسْمَعُ وَلَا يُبْصِرُ وَلَا يُغْنِي عَنْكَ شَيْئًا
- ای پدر چرا چیزی را می پرستی که نه می شنود و نه می بیند و تو را از چیزی بی نیاز نمی کند

يَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ ۖ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَٰنِ عَصِيًّا
- ای پدر شیطان را پرستش نکن چرا که شیطان نسبت به رحمان نافرمان است.

با توجه به آیات فوق، آیا پدر ابراهیم علاوه بر اینکه بت پرست بود شیطان پرست هم بود؟

معیار پرستش چیست؟

برخی می گویند خواندن غیر خدا نشانه پرستش است
برخی می گویند خواندن من دون الله یعنی خواندن آلهه و هر خواندنی اشکال ندارد چون در آیات تحدی نیز از من دون الله کمک می گیریم یا آیه ندع ابناءنا

برخی میگویند فرشته یا شیطان بودن
برخی می گویند مردگان
برخی می گویند اگر نشنوند ، شرک است
برخی می گویند اگر خارج از توان آنها باشد شرک است
برخی می گویند اطاعت بدون قید و شرط
یکی می گوید خم و راست شدن و قربانی و نذر کردن

هر کدام را که بررسی کنید آیاتی از قرآن برای شما خواهند آورد چه در تایید و چه رد کردن....

خلاصه بحث گسترده است و شاخه های زیادی دارد اما بعضی از مردم بین اینها قاطی می کنند و چون دچار تعصب و جزئی نگری هستند به همه آیات توجه نمی کنند و دچار اشتباه می شوند به همین دلیل خداوند می فرماید تدبر کنید تعقل کنید تفقه کنید و الا کسی که این توصیه ها را به کار نبرد در قرآن اختلاف خواهد دید :
دعا و خواندن ، من دون الله ، آلهه ، فرشتگان ، شیاطین و اجنه ، مردگان ، شهدا ، اصحاب قبور ، شفاعت ، وسیله و توسل ، تبرک

مثلا همین توسل خودش چند نوع دارد

یک مدل از خدا میخواهید اما پیامبر را وسیله می کنید.
یک مدل از خود پیامبر میخواهید. ( این مدل توسل خیلی اندک و شاید انگشت شمار باشد در تاریخ و احادیث )
یک مدل از خدا می خواهید اما ایمان و معرفت خود به پیامبر را وسیله می کنید.
یک مدل با اعمال خود توسل می کنیم مثل زیارت کردن یعنی مثل هدیه کردن نماز برای پیامبر و دعا کردن برای او و شهادت به مقام او و ذکر خصوصیات او در پیشگاه خدا
متاسفانه بعضی ها به اسم توسل و دعا، دیگران را مشرک میخوانند.

موضوع قفل شده است