جمع بندی آیا شیر خوردن پیامبر از دایه‌ی بت پرست اشکالی دارد؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا شیر خوردن پیامبر از دایه‌ی بت پرست اشکالی دارد؟

سلام
کارشناس محترم تاریخ در این تاپیک:

شیر خوردن پیامبر(ص) از دایه‌ی بت پرست

گفتند:

مقداد;1005812 نوشت:

اين مسأله نشان مى دهد كه مسير تربيت و تغذيه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)، مسيرى ويژه و مورد عنايت پروردگار بوده است

شیر خوردن از دایه بت پرست(بفرض اگه حلیمه بت پرست بوده) مگه چه اشکالی داره؟ شیر شیره دیگه.
بت پرستی حلیمه رو شیرش تاثیر میذاره مگه؟

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد مسلم

[TD][/TD]

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

Miss.Narges;1005880 نوشت:
شیر خوردن از دایه بت پرست(بفرض اگه حلیمه بت پرست بوده) مگه چه اشکالی داره؟ شیر شیره دیگه.
بت پرستی حلیمه رو شیرش تاثیر میذاره مگه؟


در اینکه خوردن شیر یک زن بت پرست می تواند به صورت تکوینی در فرزند تأثیر منفی بگذارد؛ و همچنین در اینکه انبیاء از همان ابتدای تولد مورد توجه و عنایت خاص خداوند بوده و مسیر رشد و تربیت آنها یک مسیر ویژه است، حرفی نیست، اما در خصوص سوال باید چند نکته دیگر عرض کنم:

نکته اول:

در اینکه حلیمه بت پرست بوده یا خیر به لحاظ تاریخی مسئله شفاف و روشن نیست، بنده سند روشنی در این خصوص نیافتم، و در کتاب ها تصریح شده است که از زندگی حلیمه تا پیش از دایگی پیامبر(صلی الله علیه و آله) در منابع تاریخی گزارش چندانی نیامده است؛ بنابراین با ضرس قاطع نمی توان گفت که حلیمه بت پرست بوده است.

نکته دوم:

عمده مشرکین در زمانی پیامبر(صلی الله علیه و آله) خداوند را به عنوان خالق قبول داشتند وشرکشان در خصوص توحید در ربوبیت بوده است، یعنی تدبیر عالم را در دست بت ها می دانستند، همانطور که قرآن کریم می فرماید:
«وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّه‏»؛ و هر گاه از آنان سؤال كنى: «چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است؟» مسلّماً مى‏گويند: «اللَّه».(1)

اما در برخی تعابیر و جملاتی که از حلیمه و همسرش نقل شده است قرائنی یافت میشود بر اینکه ایشان علاوه بر توحید در خالقیت، در تدبیر عالم نیز به خداوند اعتقاد داشته اند، و برکات حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) را از جانب «الله تبارک و تعالی» می دانستند، که به دو مورد اشاره میشود:
زمانی که حلیمه تصمیم گرفت حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) را با اینکه یتیم بود و خیلی سود مالی از بابت آن انتظار نمی رفت بپذیرد، همسرش به او گفت: «عسى الله ان يجعل لنا فيه بركة»؛ شاید خداوند برای ما در آن برکت قرار دهد(2)

و همچنین خود حلیمه می گوید:
فلم نزل نتعرف من الله الزيادة والخير حتى مضت سنتاه وفصلته»؛ دائماً از خداوند فزونی و خیر بر ما می رسید تا آن که [پیامبر(صلی الله علیه و آله)] دوساله شد و او را از شیر گرفتم.(3)

نکته سوم:

شیر یک انسان غیر موحد مثل مال حرام، حرام نیست، یعنی کفر تلازمی با حرام بودن اموال ندارد، اینطور نیست که اموال کفار که از راه حلال به دست آورده اند حرام باشد.
همچنین تأثیرات تکوینی منفی مثل لقمه حرام، یا شیر زن غیر مسلمان، تاثیرات قطعی نیست، یعنی اینها علت تامه نیستند، بلکه مقتضی هستند، و خداوند می تواند با علل دیگری، اراده خویش را محقق کرده، و اینها را بی تأثیر سازد.

نکته چهارم:

اگرچه اعتقاد مهم بوده و در یک انسان نقش تکوینی دارد؛ اما ورای کفر و ایمان های ظاهری، کفر و ایمان حقیقی هم در این مسئله نقش دارند، مهم است که انسان در درون خودش کافر نباشد، امام باقر(ع) در روایتی حقیقت کفر و ایمان را اینچنین به تصویر می کشند:
«كُلُّ شَيْ‏ءٍ يَجُرُّهُ الْإِقْرَارُ وَ التَّسْلِيمُ فَهُوَ الْإِيمَانُ وَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ يَجُرُّهُ الْإِنْكَارُ وَ الْجُحُودُ فَهُوَ الْكُفْرُ»؛ هر چيزى كه نتيجه اقرار و تسليم و روح پذيرش حقيقت باشد او ايمان است و هر چيزى كه نتيجه روح عناد و سرپيچى از حقيقت باشد او كفر است‏.(4)

بنابراین کسی که اگر حق برایش روشن شود آن را بدون تعصب و لجاجت می پذیرد، در او حقیقت و روح ایمان وجود دارد ولو آنکه به خاطر عدم آگاهی همچنان در تاریکی مانده باشد.
حلیمه به هر دین و مذهبی بوده باشد، چه موحّد بوده و چه غیر موحّد، از آن کسانی بوده که حقیقت ایمان و ظرفیت ایمان را داشته است، همان طور که در منابع تاریخی آمده است که پس از ظهور اسلام با همسرش ایمان آورده و مسلمان شدند.(5)

پی نوشت ها:
1. لقمان:25/31.
2. ابن هشام، السیرة النبویه، نشر دارالجیل، بیروت، 1411ق، ج1، ص300.
3. همان، ج1، ص301
4. کلینی، محمد، الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج2، ص387
5. ابن‌جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۲ ج ۲، ص ۲۷۰، به نقل از دانشنامه جهان اسلام، مدخل «حلیمه سعدیه».

مسلم;1006109 نوشت:
ر اینکه خوردن شیر یک زن بت پرست می تواند به صورت تکوینی در فرزند تأثیر منفی بگذارد؛ و همچنین در اینکه انبیاء از همان ابتدای تولد مورد توجه و عنایت خاص خداوند بوده و مسیر رشد و تربیت آنها یک مسیر ویژه است، حرفی نیست

سلام

اتفاقا حرف سوال بنده در این است شما میفرمایید حرفی نیست؟

چرا باید بت پرستی در شیر حلیمه تاثیر تکوینی بگذارد؟
اگر این تاثیرات رو بپذیریم باید در حق میلیاردها انسان ظلم شده باشد چون افرادی که پدر مادر کافر مشرک داشتند یا زنا زاده هستند بخاطر این تاثیرات تکوینی راه رشد انها کند خواهد بود .در صورتیکه خودشان مقصر نیستند.

مسلم;1006109 نوشت:
همچنین تأثیرات تکوینی منفی مثل لقمه حرام، یا شیر زن غیر مسلمان، تاثیرات قطعی نیست، یعنی اینها علت تامه نیستند، بلکه مقتضی هستند، و خداوند می تواند با علل دیگری، اراده خویش را محقق کرده، و اینها را بی تأثیر سازد.
به هر حال اگرچه علت تامه نیستند اما بخاطر همین تاثیر اندکشان هم باعث سخت شدن مسیر حرکت رشد و یا حتی کفر فرد میشن.این یعنی ظلم و برای اینکه این ظلم نباشد بهتره قبول کنیم اعتقادات فرد نباید تاثیری در مواردی مثل شیر انعقاد نطفه و ... داشته باشد.

مسلم;1006109 نوشت:
بنابراین کسی که اگر حق برایش روشن شود آن را بدون تعصب و لجاجت می پذیرد، در او حقیقت و روح ایمان وجود دارد ولو آنکه به خاطر عدم آگاهی همچنان در تاریکی مانده باشد.
استاد عزیز این درست اما با توجه به حرفهای قبلی من این قبولی حق برای کسیکه از شیر بت پرست خورده یا زنا زاده بوده یا پدرش بهش لقمه حرام داده سختره.

Miss.Narges;1006220 نوشت:
اتفاقا حرف سوال بنده در این است شما میفرمایید حرفی نیست؟
چرا باید بت پرستی در شیر حلیمه تاثیر تکوینی بگذارد؟
اگر این تاثیرات رو بپذیریم باید در حق میلیاردها انسان ظلم شده باشد چون افرادی که پدر مادر کافر مشرک داشتند یا زنا زاده هستند بخاطر این تاثیرات تکوینی راه رشد انها کند خواهد بود .در صورتیکه خودشان مقصر نیستند.

Miss.Narges;1006220 نوشت:
به هر حال اگرچه علت تامه نیستند اما بخاطر همین تاثیر اندکشان هم باعث سخت شدن مسیر حرکت رشد و یا حتی کفر فرد میشن.این یعنی ظلم و برای اینکه این ظلم نباشد بهتره قبول کنیم اعتقادات فرد نباید تاثیری در مواردی مثل شیر انعقاد نطفه و ... داشته باشد.

با سلام و احترام
تأثیر تکوینی لقمه حرام، یا تأثیر تکوینی نطفه، و مانند آن چیزی است که در روایات به آن تصریح شده است، بنده خودم به خودی خود بر آن اصراری ندارم! و این هم ظلم نیست، تأثیر علّی و معلولی است. همانطور که پدر و مادر به لحاظ جسمی می توانند بر کودک تأثیر بگذارند مثلا در صورت ابتلاء به دیابت و سرطان و مانند آن، کودک را هم مستعد به این بیماری ها می کنند و این تأثیر تکوینی ظلم تلقی نمیشود، در مسائل معنوی نیز چنین است.

البته دو نکته وجود دارد:
اولا این مسئله منجر به جبر نشده، و هر انسانی آن حداقل ها را برای هدایت دارد، وگرنه در این صورت بود که ظلم میشد؛ اما هر انسانی حتی اگر حرامزاده باشد، و لقمه حرام تغذیه شده باشد، و همچنین از شیر یک بت پرست لجوج خورده باشد باز هم توانایی هدایت را با عقل و اختیارش خواهد داشت.
ثانیا: توقع خداوند متناسب با این توانایی هاست، و هرچقدر یک فعل دشوارتر باشد، پاداش آن بیشتر و هرچقدر ترک یک فعل دشوارتر باشد مجازات ارتکابش کمتر است.

چون موضوع تاپیک چیز دیگری است من پاسخی اجمالی بدون اشاره به متن آیات و روایات داشم، اما تفصیل بیشتر را باید در تاپیک مستقلی پی بگیرید.

سلام
همانطور که استاد فرمودند، در اثر داشتن غذا به خصوص شیر هیچ شکی نیست.

اهمیت شیر مادر از آن جهت بیشتر است که بنیان و اساس شخص را در روزهای اولیه زندگی اش بنا می نهد.

احادیث زیادی داریم که مضمونشان اینست که شیر باعث انتقال صفات روحی و اخلاق می شود. و لذا سعی کنید موقع خواستگاری رفتن، زنی را انتخاب کنید که از خاندان بزرگ و با شرافت باشد و اخلاقش خوب باشد.

میدانید در گوش نوزاد اذان و اقامه میخوانند.
این کار را بی دلیل میکنند؟ حتما اثر دارد. اثرش هم در سعادت یا شقاوت نهایی فرد است، نه اثر در همان لحظه ای یا روزهایی که خوانده میشود.

وقتی کلمات اذان و اقامه در گوش نوزادی که هیچ سخنی را درک نمیکند، اثر بگذارد، آیا غذایی که میخورد اثر نخواهد داشت؟

ملاصدرا در فلسفه فرموده است و علامه جوادی آملی هم در برخی آثار خود فرموده اند که به این مضمون که
غذایی که انسان میخورد، در بدن انسان، دو مسیر را در پیش میگیرد: یا جذب بدن می شود ... یا به معز می رود و موجب تولید فکر می شود. طبیعتا غذایی که مشکلی داشته باشد، اقتضای تولید افکار و عقاید و حالات روحی درست و متعالی را ندارد و حتی مانع و حجابی برای آنها هم می شود. (به صورت کلی عرض شد. عین کلمات این بزرگان در ذهنم نیست).

شخصی که شاگرد یکی از عرفا بود، استادش را به صرف نهار دعوت کرد. وقتی آن عارف بر سر سفره حضور یافت، دست دراز کرد و نانی را برداشت. اما فورا دوبازه آن را سر جایش گذاشت و نخورد. شاگرد (صاحبخانه) پرسید چرا نان را میل نکردید؟ عارف گفت: زنی که این نان را پخته، در ایام عادت ماهیانه اش آن را پخته. صاحبخانه مسأله را از اهل منزل سؤال کرد و دید حقیقت دارد.

وقتی عادت ماهیانه زن روی نانی که می پزد اثر دارد و یک عارف که متوجه آن اثر می شود، آن را نمیخورد، قطعا اثر شیر بیشتر و بنیادی تر است.

از طرف دیگر، کسی که قرار است به مقام پیامبری برسد و واسطه بین مخلوق و خالق شود و اینقدر پرواز کند که بع قاب قوسین أو أدنی برسد، باید هیچ مانعی در سرشت او نباشد.

از سوی دیگر، اینها ظلم نیست. چون اینها باعث اجبار شدن کسی به شقی شدن نمی شود. اینها فقط گرایشات و زمینه در شخص ایجاد میکنند. شخص میتواند با اراده و عمل خود بر آنها غلبه کند. و از سوی دیگر این عوامل، شخص را از زمره سعدا خارج نمیکنند و در زمره أشقیا قرار نمی دهند بلکه میتوانند بدون اینکه شخص از گروه سعدا خارج شود، رتبه و مقام او را کاهش دهند یعنی از اوج کمال او کم می شود نه اینکه کلا عاقبت به شر شود.

این برای افراد عادی است. اما مقام پیامبری چیزی است که شخص باید در اوج کمالات و استعداد معنوی و زمینه مناسب باشد تا بتواند به عالم بالا وصل بشود و وحی الهی را دریافت کند. بنابراین حتی همین گرایشات و عوامل زمینه ای هم نباید در پیامبر وجود داشته باشد و گرنه به چنین جایگاهی دست نخواهد یافت.
به مفاد حسنات الأبرار سیئات المقربین توجه بفرمایید.

پرسش:
اگر حلیمه بت پرست بوده، با توجه به تأثیر تکوینی تغذیه، آیا شیر خوردن پیامبر(صلی الله علیه و آله) از دایه‌ی بت پرست بر ایشان تأثیر منفی نمی گذارده است؟ اصلا اعتقاد باطل بر شیر یک انسان تأثیر می گذارد؟ اگر تأثیر می گذارد این ظلم در حق کودک نیست؟


پاسخ:

در اینکه خوردن شیر یک زن بت پرست می تواند به صورت تکوینی در فرزند تأثیر منفی بگذارد حرفی نیست، قرآن کریم همانطور که لفظ «طیّب» را برای تغذیه به کار برده است:
«يا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ»اى پيامبران! از غذاهاى طیّب، و پاكيزه بخوريد.(1)
برای انسان ها نیز به کار برده است، که برخی انسان ها طیب هستند، و برخی طیّب نیستند:
«الْخَبيثاتُ لِلْخَبيثينَ وَ الْخَبيثُونَ لِلْخَبيثاتِ والطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبينَ وَ الطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبات‏»؛ زنان ناپاك از آن مردان ناپاكند، و مردان ناپاك نيز به زنان ناپاك تعلّق دارند و زنان پاك از آن مردان پاك، و مردان پاك از آن زنان پاكند!(2)

بنابراین اصل مسئله که شیر یک زن می تواند تأثیر تکوینی بگذارد شکی وجود ندارد، اما در خصوص سوال و تغذیه پیامبر(صلی الله علیه و آله) از شیر حلیمه، باید چند نکته عرض کنیم:

نکته اول
:
در اینکه حلیمه بت پرست بوده یا خیر به لحاظ تاریخی مسئله شفاف و روشن نیست، بنده سند روشنی در این خصوص نیافتم، و در کتاب ها تصریح شده است که از زندگی حلیمه تا پیش از دایگی پیامبر(صلی الله علیه و آله) در منابع تاریخی گزارش چندانی نیامده است؛ بنابراین با ضرس قاطع نمی توان گفت که حلیمه بت پرست بوده است.

نکته دوم
:
عمده مشرکین در زمانی پیامبر(صلی الله علیه و آله) خداوند را به عنوان خالق قبول داشتند وشرکشان در خصوص توحید در ربوبیت بوده است، یعنی تدبیر عالم را در دست بت ها می دانستند، همانطور که قرآن کریم می فرماید:
«وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّه‏»؛ و هر گاه از آنان سؤال كنى: «چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است؟» مسلّماً مى‏گويند: «اللَّه».(3)

اما در برخی تعابیر و جملاتی که از حلیمه و همسرش نقل شده است قرائنی یافت میشود بر اینکه ایشان علاوه بر توحید در خالقیت، در تدبیر عالم نیز به خداوند اعتقاد داشته اند، و برکات حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) را از جانب «الله تبارک و تعالی» می دانستند، که به دو مورد اشاره میشود:
زمانی که حلیمه تصمیم گرفت حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) را با اینکه یتیم بود و خیلی سود مالی از بابت آن انتظار نمی رفت بپذیرد، همسرش به او گفت: «عسى الله ان يجعل لنا فيه بركة»؛ شاید خداوند برای ما در آن برکت قرار دهد(4)

و همچنین خود حلیمه می گوید:
«فلم نزل نتعرف من الله الزيادة والخير حتى مضت سنتاه وفصلته»؛ دائماً از خداوند فزونی و خیر بر ما می رسید تا آن که [پیامبر(صلی الله علیه و آله)] دوساله شد و او را از شیر گرفتم.(5)

نکته سوم
:
شیر یک انسان غیر موحد مثل مال حرام، حرام نیست، یعنی کفر تلازمی با حرام بودن اموال ندارد، اینطور نیست که اموال کفار که از راه حلال به دست آورده اند حرام باشد.
همچنین تأثیرات تکوینی منفی مثل لقمه حرام، یا شیر زن غیر مسلمان، تاثیرات قطعی نیست، یعنی اینها علت تامه نیستند، بلکه مقتضی هستند، و خداوند می تواند با علل دیگری، اراده خویش را محقق کرده، و اینها را بی تأثیر سازد.

نکته چهارم
:
اگرچه اعتقاد مهم بوده و در یک انسان نقش تکوینی دارد؛ اما ورای کفر و ایمان های ظاهری، کفر و ایمان حقیقی هم در این مسئله نقش دارند، مهم است که انسان در درون خودش کافر نباشد، امام باقر(علیه السلام) در روایتی حقیقت کفر و ایمان را اینچنین به تصویر می کشند:
«كُلُّ شَيْ‏ءٍ يَجُرُّهُ الْإِقْرَارُ وَ التَّسْلِيمُ فَهُوَ الْإِيمَانُ وَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ يَجُرُّهُ الْإِنْكَارُ وَ الْجُحُودُ فَهُوَ الْكُفْرُ»؛ هر چيزى كه نتيجه اقرار و تسليم و روح پذيرش حقيقت باشد او ايمان است و هر چيزى كه نتيجه روح عناد و سرپيچى از حقيقت باشد او كفر است‏.(6)

بنابراین کسی که اگر حق برایش روشن شود آن را بدون تعصب و لجاجت می پذیرد، در او حقیقت و روح ایمان وجود دارد ولو آنکه به خاطر عدم آگاهی همچنان در تاریکی مانده باشد.
حلیمه به هر دین و مذهبی بوده باشد، چه موحّد بوده و چه غیر موحّد، از آن کسانی بوده که حقیقت ایمان و ظرفیت ایمان را داشته است، همان طور که در منابع تاریخی آمده است که پس از ظهور اسلام با همسرش ایمان آورده و مسلمان شدند.(7)

نکته پنجم:

تأثیر تکوینی نطفه، تغذیه و مانند آن ظلم نیست، تأثیر علّی و معلولی است. همانطور که پدر و مادر به لحاظ جسمی می توانند بر کودک تأثیر بگذارند مثلا در صورت ابتلاء به دیابت و سرطان و مانند آن، کودک را هم مستعد به این بیماری ها می کنند و این تأثیر تکوینی ظلم تلقی نمیشود، در مسائل معنوی نیز چنین است.

البته دو نکته وجود دارد:
اولا: این مسئله منجر به جبر نشده، و هر انسانی آن حداقل ها را برای هدایت دارد، وگرنه در این صورت بود که ظلم میشد؛ اما هر انسانی حتی اگر حرام زاده بوده، و از لقمه حرام تغذیه شده باشد، و همچنین از شیر یک بت پرست لجوج خورده باشد باز هم توانایی هدایت را با عقل و اختیارش خواهد داشت.

ثانیا: توقع خداوند متناسب با این توانایی هاست، یعنی خداوند متناسب با امکاناتی که به صورت تکوینی در اختیارانسان ها گذاشته است از ایشان توقع دارد، همانطور که می فرماید:
«وَ هُوَ الَّذي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ في‏ ما آتاكُم‏»؛ و او كسى است كه شما را جانشينان (و نمايندگان) خود در زمين ساخت، و درجات بعضى از شما را بالاتر از بعضى ديگر قرار داد، تا شما را به وسيله آنچه در اختيارتان قرار داده بيازمايد.(8)

بنابراین هرچقدر یک فعل دشوارتر باشد، پاداش آن بیشتر، و هرچقدر ترک یک فعل دشوارتر باشد مجازات ارتکابش کمتر است، همان طور که پیامبر(صلی الله علیه و اله) در روایتی می فرمایند: «أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ أَحْمَزُهَا»؛ برترین اعمال، دشوارترین آنهاست.(9)

پی نوشت ها:
1. مومنون:51/23.
2. نور:26/24.
3. لقمان:25/31.
4. ابن هشام، السیرة النبویه، نشر دارالجیل، بیروت، 1411ق، ج1، ص300.
5. همان، ج1، ص301
6. کلینی، محمد، الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج2، ص387
7. ابن‌جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۲ ج ۲، ص ۲۷۰، به نقل از دانشنامه جهان اسلام، مدخل «حلیمه سعدیه».
8. انعام:165/6.
9. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، دار إحياء التراث العربي‏، بیروت، چاپ دوم، 1403ق، ج67، ص191.

موضوع قفل شده است