جمع بندی مدتی است در قبول برخی از فضائل شک دارم!

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مدتی است در قبول برخی از فضائل شک دارم!

حدود یک سالی است در باب برتری حضرت ابراهیم و امام علی بر هم دیگر در حال تحقیق هستم و به نتیجه ای نرسیدم! اما نتیجه این تحقیقم صرفا این بوده که جدیدا وقتی حدیثی در باب فضیلت های اهل بیت میشنوم برام غیر قابل باور هستن و دنبال سند ها میرم و به گونه ای سند هارو ضعیف میدونم!!!!
یکم پیچیدست به عنوان مثال تو همین انجمن حدیثی نقل شده بود از امام علی ع که به صعصعه گفتند [من از ابراهیم برترم چون یقینم به خدا بیشترست یا علمم بالاتر است ]به این مضمون یا تعبیر بنده این بود !!!!!! که این خلاف نص صریح قران هست که میگه ملاک برتری مومن ایمان تقوا وعمل صالحه و صرف ادعای چند مورخ هرچند شیعه و سنی و نقلش نمیتونه برای صحت این حدیث و امثالهم سندیت داشته باشه یا در جایی گفته شده خداوند افرینش رو به واسطه وجود امام علی ع خلق کرده !!!! یا اهل بیت قبل از خلق حضرت ادم خلق شده بودند و معراج امام علی و خوردن سیب در اسمان چهارم !!!یا در باب معجزات و وحی به اهل بیت !و.....

احادیث فراوانی شنیدم میدونم که علم رجال و درایه ندارم و در اون حدی از علم نیستم که بتونم تشخیص بدم حدیثی صحیح یا غلطه اما نمیتونم چیزی که بر خلاف اصل و بر خلاف قران و بر خلافه عقله قابل حس هم نیست و صرفا یک یا چند مورخ از یک راوی مطمئن نقلش کرده رو قبول کنم

اعتقاد دارم خداوند متعال ولایتی رو به پیامبر متعال و ائمه همچنین حضرت ابراهیم داده اما به این معنی نیست اعوذو بالله مثل علی اللهی ها که خود امام در صدر اسلام اعدامشون کرد ما امام علی رو صرف ولایتش و داشتن ارادت تا جایگاه خدایی بالا ببریم !!!!! در ضمن در تحقیقاتم متوجه یک نکته شدم که عمده این فضیلت ها مربوط به امام علی و امام حسین نقل شده یعنی حضرت علی رو تا عرش فضیلت دادن در حالی که در مورد بقیه ائمه از جمله امام حسن ع و......کم کاری شاید کوتاهی در نقل شده!شاید هم کمتر اسرائیلیات نقل شدن !این صرفا یک نظر شخصی هست. حالا در صورت امکان انتظار چند جواب روشن دارم!فکر میکنم یکم ادامه پیدا کنه عقاید اصلیم هم در خطر هستن!!!!!!

اولا :تمام فضیلت های ذکر شده پیرامون اهل بیت مخصوصا حضرت علی قابل قبول هستند صرف این که فضیلت هستند!{از یک عالم شنیدم در باب فضیلت ها اصل رو بر صحت میزارن}؟
ثانیا: در باب برتری جایگاه در پیشگاه خداوند برای حضرت ابراهیم و امام علی ع غیر از ایمان تقوا و عمل صالح چیز دیگری قابل ذکر است؟اگر هست ایا خلاف قران نیست؟
ثالثا : ایا وسواس بنده در قبول احادیث فضیلت نوعی ایمان کم یا یقین پایین و رضیلت است یا یک فضیلت و قابل تایید؟

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"]
[/TD]


کارشناس بحث: استاد مسلم

[TD][/TD]

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

ircyberan;1003900 نوشت:
اولا :تمام فضیلت های ذکر شده پیرامون اهل بیت مخصوصا حضرت علی قابل قبول هستند صرف این که فضیلت هستند!{از یک عالم شنیدم در باب فضیلت ها اصل رو بر صحت میزارن}؟
ثانیا: در باب برتری جایگاه در پیشگاه خداوند برای حضرت ابراهیم و امام علی ع غیر از ایمان تقوا و عمل صالح چیز دیگری قابل ذکر است؟اگر هست ایا خلاف قران نیست؟
ثالثا : ایا وسواس بنده در قبول احادیث فضیلت نوعی ایمان کم یا یقین پایین و رضیلت است یا یک فضیلت و قابل تایید؟

برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید:

نکته اول:

در این که نسبت به روایات بیان کننده فضائل اهل بیت(علیهم السلام) به لحاظ سندی چقدر سخت گیری کرد باید عرض کنم اگر فقط ما بودیم و چند روایت خب بررسی دقیق سندی لازم بود، اما چند مطلب وجود دارد که با ضمیمه کردن آنها به این روایات دیگر چندان نیاز به بررسی سندی این فضائل نیست:

الف) دلیل عقلی:
هر دینی راهنمایانی دارد که باید به اندازه عمق آن دین آگاهی داشته باشند، بنابراین طبیعتا کامل ترین دین باید کامل ترین راهنمایان را داشته باشد که بر تمام راهنمایان پیشین برتری دارند.(آیت الله خرازی، بدایة المعارف، ج1، ص282)
راهنمایان کامل ترین دین کسانی هستند که علم به تمام کتب آسمانی پیشین نزد آنهاست چون آنها به کامل ترین کتاب آسمانی که جامع علوم انبیاء گذشته است علم دارند، به همین خاطر قرآن کریم در مدح امیرالمومنین(ع) می فرماید: «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب‏»؛ کسی که علم الکتاب نزد اوست.(رعد:43)

ب) کثرت روایات:

یکی از چیزهایی که ما را از بررسی سندی بی نیاز می کند کثرت روایات است، یعنی اگر تعداد روایات در یک موضوعی به قدری زیاد بود که برای ما یقین آورنده بودند دیگر نیاز به بررسی سندی آنها نیست.
روایات در مورد افضلیت ائمه(علیهم السلام) بر تمام خلائق بسیار زیاد است، مثلا فقط در مورد اینکه خلقت حقیقت ایشان قبل از خلقت آدم(علیه السلام) بوده است بیش از 30 روایت در بحار آمده است؛ این فقط در خصوص خلق پیشینی آنهاست، حالا شما روایات دیگر را هم به آن ضمیمه کنید خواهید دید فوق حد شمارش خواهند بود.

شما باب های کتاب الحجه در ابتدای کتاب کافی را ببینید، بابی در خصوص اینکه ائمه(علیهم السلام) به هرچه که بر پیامبر(ص) و سایر انبیاء نازل شده آگاه هستند(ج1، ص223)؛ بابی در خصوص اینکه ائمه(علیهم السلام) به تمام کتب آسمانی پیشین آگاه هستند(ج1، ص227)؛ بابی در خصوص اینکه تمام نشانه ها و معجزات انبیاء، با ائمه(علیهم السلام) است(ج1، ص231)؛ بابی در اینکه هرچه به ملائکه، و انبیاء داده شده، به صورت یکجا به ائمه(علیهم السلام) داده شده است(ج1، ص255) و بقیه باب های متعددی که بر این فضائل دلالت دارند.

علاوه بر اینکه خودشان فرموده اند هر فضیلتی که ما را از انسان و بنده بودن بالاتر نمیبرد می توانید به ما نسبت دهید:
امیرالمومنین(علیه السلام) می فرمایند: « قُولُوا إِنَّا عَبِيدٌ مَرْبُوبُونَ وَ قُولُوا فِي فَضْلِنَا مَا شِئْتُم‏»؛ (صدوق، خصال، ج2، ص614)
و همچنین امام صادق(علیه السلام): «ما جاءكم عنا مما يجوز أن يكون في المخلوقين و لم تعلموه و لم تفهموه فلا تجحدوه ردوه إلينا، و ما جاءكم عنا و لا يجوز أن يكون في المخلوقين فاجحدوه و لا تردوه إلينا»؛ (اثبات الهداة، ج5، ص390)

علاوه بر روایات، برخی آیات نیز بر این مطلب دلالت دارند، مانند آیه مباهله که علی(علیه السلام) را جان و نفس پیامبر(صلی الله علیه و آله) که در تراز ایشان است بیان فرموده، یا آیه ابتلاء ابراهیم(علیه السلام) که نشان می دهد بعد از مقام نبوت و در کهولت سن به مقام امامت نائل آمد.

نکته دوم:
در مورد انسان های عادی این حرف درست است که صرف عالم تر بودن ملاک افضلیت نخواهد بود چون تا دلتان بخواهد عالم بی عمل داریم، اما معصوم کسی است که از علمش بهره می گیرد، اصلا منشأ عصمت عملی در آن بزرگواران، عصمت علمی است، پس هر چقدر یک معصوم عالم تر بوده و به لحاظ علمی سعه گسترده تری داشته باشد مرتبه اش بالاتر خواهد بود؛ چرا که وقتی کسی معصوم باشد یعنی ظرف او به لحاظ عمل پُر است، طبیعتا چنین شخصی هر چه عالم تر باشد، عامل تر نیز خواهد بود، و به همین خاطر مرتبه اش بالاتر خواهد بود.

علاوه بر اینکه اینطور نیست خود علم فضیلتی به حساب نیاید! قطعا علوم توحیدی و معارف الهی خودشان فضیلت به حساب می آیند، و این مطلبی نیست که مخالف قرآن کریم باشد، خود قرآن کریم تصریح می کند کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند مساوی نیستند:
«قُل هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُون‏»؛ بگو: «آيا كسانى كه مى‏ دانند با كسانى كه نمى‏ دانند يكسانند؟(زمر:9)

و نیز می فرماید:
«يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجات‏»؛ خداى تعالى مؤمنين را به يك درجه، و کسانی که به آنها علم داده شده را به چند درجه برترى داده‏(مجادله:11)
بنابراین تردیدی وجود ندارد که علم نیز خصوصا در معصومین ملاک برتری خواهد بود.

نکته سوم:

مسئله برتری امام علی(علیه السلام) بر حضرت ابراهیم(علیه السلام) مسئله عقل ستیز یا عجیب و غریبی نیست که برای پذیرش آن استبعاد وجود داشته باشد، اصلا اگر روایات را کنار بگذاریم چه استبعادی در این خصوص وجود دارد که مثلا امام علی(علیه السلام) بر ابراهیم(علیه السلام) افضل باشد؟ این مسئله به خودی خود بعید نیست، به لحاظ مقایسه دو نفر عقل می گوید هر کدام از این دو ممکن است بر دیگری برتر باشند و برتری یکی بر دیگری هیچ استبعادی ندارد، فقط باید ببینیم ادله عقلی و نقلی چه می گویند، و وقتی سراغ ادله عقلی، و ادله نقلی می آییم می بینیم از برتری امیرالمومنین(علیه السلام) سخن میگویند.

نکته چهارم:
اینکه بروز و نمود روایات فضائل امام علی(علیه اللسام) بیشتر است علاوه بر افضلیت آن حضرت(ع) نسبت به سایر ائمه(ع)، عمدتا به خاطر علل دیگری است، یکی اینکه اختلاف در امامت امام علی(ع) آغاز انحراف در اسلام است، به گونه ای که اگر این اختلاف ایجاد نمیشد اصلا اختلافات بعدی هم هرگز پدید نمی آمد.

علاوه بر اینکه پیامبر(صلی الله علیه و آله) می بایست در برابر جریانات ضد علی(علیه السلام) که قرار است بعد از رحلت آن حضرت علیه امام علی قیام کنند بایستد، می دانست منع کتابت حدیث اتفاق خواهد افتاد، جعل حدیث بر علیه امیرالمومنین(علیه السلام) و به نفع خلفا اتفاق می افتد و...؛ لذا می بایست در فضیلت علی(ع) به وضوح و وفور سخن می گفت تا نتوانند این نور را خاموش کنند، به همین خاطر بروز و نمود فضائل علی(ع) از خود پیامبر(ص) هم پررنگ تر است.
این به خاطر شدت دشمنی ها با علی(ع) بوده است.

نکته پنجم:
اگر کسی به امامت و عصمت امیرالمومنین(علیه السلام) و سایر ائمه(علیهم السلام) معتقد باشد و آنها را واجب الاطاعه بداند مسلمان و شیعه است، حتی اگر حضرت ابراهیم(علیه السلام) را برتر از ایشان بداند؛ این مسئله برتری دو شخصیت الهی بر یکدیگر از اصول دین نیست که انسان را به ورطه کفر و خروج از اسلام بکشاند.
بنابراین در این مسئله وسواس به خرج ندهید، چون حساسیت روی یک موضوع موجب التهاب ذهن نسبت به آن می شود، و به گونه ای احساسات انسان را در خصوص آن دخالت داده و تهییج می کند.

وسواس شما در پذیرش احادیث فضیلت مطلقا به معنای ضعف ایمان شما نیست، گاهی انسان روی یک مسئله که حساس بشود چنین آثاری که عمدتا از عوامل روانشناختی نشأت می گیرند را در پی خواهد داشت، اما این به معنای ضعف ایمان نیست.

چنین انسانی در خصوص مواضعش غرضی ندارد فقط چون ذهنش نسبت به یک مسئله ملتهب شده است ممکن است دیرباورتر باشد، اگر فکر کردن به آن رها شده و به آن اعتن نشود کم کم کمرنگ تر شده و از بین میرود، و در مقابل هرچه بر مسئله ای که ملتهب شده بیشتر تمرکز کنید بیشتر ملتهب میشود.
بنابراین یک مرور اجمالی روی ادله داشته باشید، اگر با کمی بحث و مطالعه قانع شدید که الحمدلله، اما اگر دیدید ذهنتان روی این مسئله حساس شده است آن را رها کنید تا وسواس شما نسبت به این مسئله افول کند و سپس بحث را به صورت علمی پی بگیرید.

[="Navy"]

ircyberan;1003900 نوشت:
حدود یک سالی است در باب برتری حضرت ابراهیم و امام علی بر هم دیگر در حال تحقیق هستم و به نتیجه ای نرسیدم! اما نتیجه این تحقیقم صرفا این بوده که جدیدا وقتی حدیثی در باب فضیلت های اهل بیت میشنوم برام غیر قابل باور هستن و دنبال سند ها میرم و به گونه ای سند هارو ضعیف میدونم!!!! یکم پیچیدست به عنوان مثال تو همین انجمن حدیثی نقل شده بود از امام علی ع که به صعصعه گفتند [من از ابراهیم برترم چون یقینم به خدا بیشترست یا علمم بالاتر است ]به این مضمون یا تعبیر بنده این بود !!!!!! که این خلاف نص صریح قران هست که میگه ملاک برتری مومن ایمان تقوا وعمل صالحه و صرف ادعای چند مورخ هرچند شیعه و سنی و نقلش نمیتونه برای صحت این حدیث و امثالهم سندیت داشته باشه یا در جایی گفته شده خداوند افرینش رو به واسطه وجود امام علی ع خلق کرده !!!! یا اهل بیت قبل از خلق حضرت ادم خلق شده بودند و معراج امام علی و خوردن سیب در اسمان چهارم !!!یا در باب معجزات و وحی به اهل بیت !و..... احادیث فراوانی شنیدم میدونم که علم رجال و درایه ندارم و در اون حدی از علم نیستم که بتونم تشخیص بدم حدیثی صحیح یا غلطه اما نمیتونم چیزی که بر خلاف اصل و بر خلاف قران و بر خلافه عقله قابل حس هم نیست و صرفا یک یا چند مورخ از یک راوی مطمئن نقلش کرده رو قبول کنم اعتقاد دارم خداوند متعال ولایتی رو به پیامبر متعال و ائمه همچنین حضرت ابراهیم داده اما به این معنی نیست اعوذو بالله مثل علی اللهی ها که خود امام در صدر اسلام اعدامشون کرد ما امام علی رو صرف ولایتش و داشتن ارادت تا جایگاه خدایی بالا ببریم !!!!! در ضمن در تحقیقاتم متوجه یک نکته شدم که عمده این فضیلت ها مربوط به امام علی و امام حسین نقل شده یعنی حضرت علی رو تا عرش فضیلت دادن در حالی که در مورد بقیه ائمه از جمله امام حسن ع و......کم کاری شاید کوتاهی در نقل شده!شاید هم کمتر اسرائیلیات نقل شدن !این صرفا یک نظر شخصی هست. حالا در صورت امکان انتظار چند جواب روشن دارم!فکر میکنم یکم ادامه پیدا کنه عقاید اصلیم هم در خطر هستن!!!!!! اولا :تمام فضیلت های ذکر شده پیرامون اهل بیت مخصوصا حضرت علی قابل قبول هستند صرف این که فضیلت هستند!{از یک عالم شنیدم در باب فضیلت ها اصل رو بر صحت میزارن}؟ ثانیا: در باب برتری جایگاه در پیشگاه خداوند برای حضرت ابراهیم و امام علی ع غیر از ایمان تقوا و عمل صالح چیز دیگری قابل ذکر است؟اگر هست ایا خلاف قران نیست؟ ثالثا : ایا وسواس بنده در قبول احادیث فضیلت نوعی ایمان کم یا یقین پایین و رضیلت است یا یک فضیلت و قابل تایید؟
سلام...حضرت ابراهیم (ع) نسبت به امام علی (ع) مثل نسبت خورشید ما هست به ابر اخترهایی مثل اُنتاروس یا همقطارهای اون ستاره...که نسبتشون مثل توپ فوتبال هست به عظمت کره زمین!.... حضرت ابراهیم پیامبر بود فقط و فقط وقتی در آخر عمرش عرش خدا رو دید امام شد!...شک معنی نداره که!

نقل قول:
سلام...حضرت ابراهیم (ع) نسبت به امام علی (ع) مثل نسبت خورشید ما هست به ابر اخترهایی مثل اُنتاروس یا همقطارهای اون ستاره...که نسبتشون مثل توپ فوتبال هست به عظمت کره زمین!.... حضرت ابراهیم پیامبر بود فقط و فقط وقتی در آخر عمرش عرش خدا رو دید امام شد!...شک معنی نداره که

جوری میگید که انگار نمیدونید حضرت ابراهیم امام بودن و ولایت داشتن معصوم بوده و شریعت داشتن !!! نبی بودن و پیامبر بودن !!!!! الولعزم بوده و بارها و بار ها معجزه کردند و وحی دریافتکردن !!! و قوم برگزیده از نوادگان ایشون هستن و چند پیامبر و ولی خداوند از جمله خود پیامبر اکرم به نواده حضرت ابراهیم بودن افتخار کردن!!!!! بعد مثل خورشید و کهکشان و توپ فوتبالو زمین میزنید!!!! کاملا غیر منطقیه

مسلم;1004358 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

ب) کثرت روایات:

یکی از چیزهایی که ما را از بررسی سندی بی نیاز می کند کثرت روایات است، یعنی اگر تعداد روایات در یک موضوعی به قدری زیاد بود که برای ما یقین آورنده بودند دیگر نیاز به بررسی سندی آنها نیست.

سلام و عرض ادب

گزینه جالبی بود !

به طور مثال اگر یک میلیارد نفر به واسطه چند هزار نفر نقل کنند که عیسی (ع) پسر خداست و آیات انجیل را نیز بدین منظور تفسیر به رای کنند

ما باید به این نتیجه برسیم که نیازی به بررسی سند نیست و این فضیلت صحیح است و ایشان پسر خداست!

شروحیل;1004833 نوشت:
گزینه جالبی بود!
به طور مثال اگر یک میلیارد نفر به واسطه چند هزار نفر نقل کنند که عیسی (ع) پسر خداست و آیات انجیل را نیز بدین منظور تفسیر به رای کنند
ما باید به این نتیجه برسیم که نیازی به بررسی سند نیست و این فضیلت صحیح است و ایشان پسر خداست!

با سلام و احترام
حجیت تواتر تقریبا مورد اتفاق همگان است؛ اما منشأ اشکال شما به نظرم عدم توجه به معنای تواتر است.
ببینید جناب شروحیل عزیز، تواتر باید از روی حس باشد، نه حدس یا تعقل! یعنی اگر تعداد کثیری چیزی را نقل کردند که خود دیده اند و احتمال اجتماع بر کذب هم داده نمیشود، اینجا محل تواتر است، نه اینکه چیزی را نقل کنند که خود فکر کرده اند، یا خود اعتقاد دارند! اینجا اصلا تواتر به حساب نمی آید.
آنچه که شما فرمودید از اینکه عیسی(ع) پسر خداست یک بحثی نیست که بتوان آن را مشاهده کرد یا شنید! این یک اعتقاد، ویک تحلیل فکری است که اصلا جای بحث بر سر تعداد معتقدین به آن نیست! هیچ کسی چنین اجتماعی را حجت نمی داند.

مسلم;1004837 نوشت:
با سلام و احترام
حجیت تواتر تقریبا مورد اتفاق همگان است؛

اگر از اکثريت مردم پيروي کني و به‌گونه‌ای که آن‌ها قبول دارند، رفتار کنی، تو را از راه خدا گمراه خواهند کرد.

این که تعدا کثیری امری را قبول دارند

به معنای صحت ان نیست

در حال حاضر اکثریت مردم ایران ، پیش بینی سود و وجه التزام را ربا نمی دانند !
و تا دلتان بخواهد توجیه و استدلال و حدیث در این مورد دارند!

این بدان معنا نیست که این امور ربا نیست !

عقل می گوید :

کثرت معتقدین و محدثین ، به معنای صحت مساله نیست

حتی طبق ایات قرآن

عکس این قضیه قابل اثبات است!

در پناه حق تعالی

شروحیل;1004847 نوشت:
این که تعدا کثیری امری را قبول دارند به معنای صحت ان نیست

اصلا بحث ازقبول داشتن اکثریت نیست!!!
روشن است که اصلا پاسخ بنده را نخواندید وگرنه دوباره از "قبول داشتن" سخن نمیگفتید!!

مسلم;1004837 نوشت:
با سلام و احترام
حجیت تواتر تقریبا مورد اتفاق همگان است؛ اما منشأ اشکال شما به نظرم عدم توجه به معنای تواتر است.
ببینید جناب شروحیل عزیز، تواتر باید از روی حس باشد، نه حدس یا تعقل! یعنی اگر تعداد کثیری چیزی را نقل کردند که خود دیده اند و احتمال اجتماع بر کذب هم داده نمیشود، اینجا محل تواتر است، نه اینکه چیزی را نقل کنند که خود فکر کرده اند، یا خود اعتقاد دارند! اینجا اصلا تواتر به حساب نمی آید.
آنچه که شما فرمودید از اینکه عیسی(ع) پسر خداست یک بحثی نیست که بتوان آن را مشاهده کرد یا شنید! این یک اعتقاد، ویک تحلیل فکری است که اصلا جای بحث بر سر تعداد معتقدین به آن نیست! هیچ کسی چنین اجتماعی را حجت نمی داند.

با سلام و درود

بنده یک مثالی ذهنم رسید درباره این موضوع
آیا این طور هست ؟

فرض میکنیم که مجلسی دایر هست و بزرگی صحبت میکنه

60 نفر سخنان ایشون رو می شوند

از شصت نفر 50 نفر سخن مشابهی رو از ایشون نقل می کنند

اینکه 50 نفر سخن مشابهی رو از ایشون نقل کرده اند میتونه دلیلی بر مستند بودن این سخن در نظر گرفته بشه

نسبت به اینکه مثلا 10 نفر یا کمتر نقل کنه

یعنی احتمال اینکه 50 نفر یکجا دروغ نقل کرده باشند کمتر هست تا اینکه مثلا 5 نفر .

ابوالفضل;1004864 نوشت:
بنده یک مثالی ذهنم رسید درباره این موضوع
آیا این طور هست ؟
فرض میکنیم که مجلسی دایر هست و بزرگی صحبت میکنه
60 نفر سخنان ایشون رو می شوند
از شصت نفر 50 نفر سخن مشابهی رو از ایشون نقل می کنند
اینکه 50 نفر سخن مشابهی رو از ایشون نقل کرده اند میتونه دلیلی بر مستند بودن این سخن در نظر گرفته بشه
نسبت به اینکه مثلا 10 نفر یا کمتر نقل کنه
یعنی احتمال اینکه 50 نفر یکجا دروغ نقل کرده باشند کمتر هست تا اینکه مثلا 5 نفر .

با سلام و احترام
بله همینطور است، هر خبری که ناقلین بیشتری داشته باشد احتمال صحت خبر افزایش پیدا می کند، تا جایی که به تواتر می رسد که یقین آور است.
مثلا ما هیچکدام مان چنگیز خان مغول را ندیده ایم اما به واسطه کثرت اخبار به وجود او یقین داریم.

اشتباه برخی دوستان این است که گمان می کنند ما می گوییم هر اعتقاد و تفکری که بیشترین طرفدار را داشت بر حق است! در حالی ک چنین نیست، فقط سخن از آن اتفاقی است که نقل کنندگان با چشم خود دیده اندف یا با گوش خود شنیده اند و دارند از آن خبر می دهند، نه آنچه که با فکر به آن رسیده اند!

[="Arial"]

ircyberan;1003900 نوشت:
حدود یک سالی است در باب برتری حضرت ابراهیم و امام علی بر هم دیگر در حال تحقیق هستم و به نتیجه ای نرسیدم!

ircyberan;1003900 نوشت:
کر میکنم یکم ادامه پیدا کنه عقاید اصلیم هم در خطر هستن!!!!!!

[=arial]سلام
اسمتون چقدر سخته هرکاری مینم تلفظ نمیشه که ...
ببینید نمیخوام عقاید یا روش زندگیتون رو زیر سوال ببرم
اتفاقا به نظرم تحقیق راجع به ائمه و پیامبرا خیلی هم خوب و ارزشمنده
ولی بحث من سر نتیجه این تحقیقاته
شما یک سال وقت گذاشتی برای پیدا کردن جواب سوالی که
نه تنها به جوابش نرسیدی
بلکه به گفته خودتون عقاید اصلیتون رو هم به چالش کشیده این تحقیق و جستجو
تحقیق و یافتن جواب سوالها خیلی خوبه
ولی قبلش باید یاد بگیریم
اگه روزی در تحقیقم به بن بست رسیدم
مشکل از عقل منه
که نمیتونه حکمت هرچیزی رو درک کنه
نه از عقاید و باورهای دینیم ...
الان خود من با کلی از احکام اسلام مشکل دارم
نمیتونم بفهممشون
ولی دیگه در درستی اسلام شک نمیکنم
بلکه نوک پیکان شک رو به طرف عقل خودم و نسبی بودنش میگیرم

از اون گذشته گیریم حالا شما به نتیجه رسیدی
حضرت علی برتر هستن
یا متوجه شدین حضرت ابراهیم برتر هستن
انصافا چه مشکلی از بشریت یا حتی خود شما حل میشه؟
چیزی که واضحه و تکلیف
اینه که خدایی که قبولش داریم گفته به پیامبران اولوالعزم و امامان بعد از اونها ایمان بیارید
منی که عقلم درجه و رتبه انسانهای معمولی رو در پیشگاه خداوند نمیتونه تشخیص بده
و حتی از قضاوتشون نهی شدم
چطور میتونم تشخیص جایگاه نبی و وصی رو بدم؟
و حتی اگه بدم نه تو جایگاه اونها تاثیری داره نه تو ایمان و جایگاه من.

مسلم;1004860 نوشت:
اصلا بحث ازقبول داشتن اکثریت نیست!!!
روشن است که اصلا پاسخ بنده را نخواندید وگرنه دوباره از "قبول داشتن" سخن نمیگفتید!!

سلام و عرض ادب

برادر گرامی

تعداد n نفر میگویند ما شنیده ایم که n نفر از n نفر شنیده اند که عیسی(سلام بر او) گفته من پسر خدا هستم

این هم انجیلی که او آورده که حرف ما را ثابت می کند!

آیا این تواتر و کثرت در نقل ، به معنای صحت این سخن است؟؟؟؟؟

در تمامی همین فرقه های اسلام نیز n نفر از پیامبر (صلوات الله علیه) چیزهایی شنیده اند ، که با عقل سلیم جور درنمیاید

آیا به صرف کثرت در نقل و تواتر می توان سخنی را که با عقل و قرآن در تعارض است پذیرفت؟

با سلام و احترام

شروحیل;1004968 نوشت:
تعداد n نفر میگویند ما شنیده ایم که n نفر از n نفر شنیده اند که عیسی(سلام بر او) گفته من پسر خدا هستم

جناب شروحیل خواهش می کنم لحظه ای، فقط لحظه ای قبل از اشکال گرفتن سعی کنید سخن را بفهمید و بعد نقد کنید.
طبق مثال شما در صورت تحقق تواتر فقط اثبات می شود که واقعا n نفر چنین سخنی گفته اند، همین!! اما اینکه حالا آن چیزی که شنیده اند مطابق با واقع است یا نه بحث دیگری است!
مثلا فرض کنید یک نفر در یک جمع کثیری می گوید من قوی ترین انسان جهان هستم؛ خب مردم هم این خبر را نقل می کنند؛ آنچه که با تواتر این اخبار حاصل می شود این است که آن شخص واقعا چنین حرفی زده است، نه اینکه واقعا درست گفته و قوی ترین مردم جهان است!

این یقین حاصل از تواتر هم در صورتی است که احتمال اجتماع بر کذب و مانند آن داده نشود، وگرنه اگر یک عده جمع شدند یک چیز عقل ستیز را نقلکردند خود این یک قرینه ای است که دارند دروغ می گویند.
بحث در جایی است که خبرهای متعددی از یک واقعه یا یک روایت بیان میشود که منافاتی با عقل ندارد، در این صورت اگر تعداد این اخبار به تواتر برسد قطعا یقین آور هست، اگر غیر از این بود شما هرگز به تاریخ علم پیدا نمیکردید. الان شما که به پادشاهان قاجار علم دارید از چه طریقی است؟ خودتان آنها را دیده اید؟ روشن است که علی رغم این که خودتان آنها را ندیده اید به وجود آنها یقین دارید.

در هر صورت نمی خواهم تاپیک به بحث از تواتر کشیده شود، اگر مسئله روشن شد ه خدا را شکر، اما اگر باز در این خصوص همچنان ابهام داشتید باید در تاپیک مستقلی دنبال بفرمایید، اگر توفیقی بود بنده در تاپیک مستقل پاسخگوی شما خواهم بود.
با تشکر

مسلم;1004984 نوشت:
با سلام و احترام

سلام و عرض ادب

برادر گرامی

سخن بنده این بود که تواتر نمی تواند دلیل محکمی برای اثبات یک مدعا باشد
با توجه به این سخن شما :

اگر تعداد روایات در یک موضوعی به قدری زیاد بود که برای ما یقین آورنده بودند دیگر نیاز به بررسی سندی آنها نیست.

شما حتی نیاز به سند را نیز در صورت وجود کثرت روایات رد می کنید !

مهم این است که تعداد روایات ، هر چقدر هم که زیاد باشد ، نمی تواند یقین آورنده باشد

باور بفرمائید جعل کثرت در روایات و تواتر کار سختی نیست !

کافی است نگاهی به دوره عباسیان داشته باشید !

در نهایت این که سخنی مورد پسند ماست و عده کثیری نیز در نقل ان نقش داشته اند ، دلیل بر صحت آن نمی تواند باشد


به نطر بنده این مطلب و دیگر مطالبی از این دست ، با غلو در مقام ائمه همراه است و عقل ستیز است

افراط کنندگان در دوستی ائمه (سلام بر انها) ، تفاوتی با افراط کنندگان در دوستی عیسی (سلام بر او) ندارند

به طور کلی افراط و تعصب باعث بسته شدن چشم انسان بر روی حقیقت می گردد

حتی اگر صرف امامت را مقام بدانیم

باز هم ابراهیم ( سلام بر او ) هم نبی بوده و هم امام !

در حالی که ائمه ( سلام بر آنها ) مقام نبوت نداشته اند!

در پناه حق تعالی

با سلام و احترام

شروحیل;1005061 نوشت:
اگر تعداد روایات در یک موضوعی به قدری زیاد بود که برای ما یقین آورنده بودند دیگر نیاز به بررسی سندی آنها نیست.

باز هم تکرار می کنم اشکال شما نشأت گرفته از عدم درک صحیح از تواتر است، ولی بیش از این نمی توانم در خصوص آن در این تاپیک سخن بگویم، اما با کمال میل حاضر هستم در تاپیک مستقلی این مسئله را با هم دنبال کنیم.

پرسش:
آیا روایات پیرامون فضیلت اهل بیت(علیهم السلام) حمل بر صحت شده و فارغ از بحث­های سندی پذیرفته می­شوند؟ مثلا برتری امام علی(علیه السلام) بر حضرت ابراهیم(علیه السلام) که در علم دانسته شده، آیا خلاف قرآن نیست که فقط تقوا را عامل برتری می داند؟ من در پذیرش روایات فضیلت دچار نوعی وسواس شده ام، آیا وسواس بنده در قبول این احادیث، نوعی ضعف ایمان یا رذیلت اخلاقی به حساب می ­آید یا خیر؟


پاسخ:

برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید:

نکته اول:
در این که نسبت به روایات بیان کننده فضائل اهل بیت(علیهم السلام) به لحاظ سندی چقدر سخت گیری کرد باید عرض کنم اگر فقط ما بودیم و چند روایت خب بررسی دقیق سندی لازم بود، اما چند مطلب وجود دارد که با ضمیمه کردن آنها به این روایات دیگر چندان نیاز به بررسی سندی این فضائل نیست:

الف) دلیل عقلی:
هر دینی راهنمایانی دارد که باید به اندازه عمق آن دین آگاهی داشته باشند، بنابراین طبیعتا کامل ترین دین باید کامل ترین راهنمایان را داشته باشد که بر تمام راهنمایان پیشین برتری دارند.(1)
راهنمایان کامل ترین دین کسانی هستند که علم به تمام کتب آسمانی پیشین نزد آنهاست چون آنها به کامل ترین کتاب آسمانی که جامع علوم انبیاء گذشته است علم دارند، به همین خاطر قرآن کریم در مدح امیرالمومنین(علیه السلام) می فرماید: «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب‏»؛ کسی که علم الکتاب نزد اوست.(2)

ب) کثرت روایات:
یکی از چیزهایی که ما را از بررسی سندی بی نیاز می کند کثرت روایات است، یعنی اگر تعداد روایات در یک موضوعی به قدری زیاد بود که برای ما یقین آورنده بودند دیگر نیاز به بررسی سندی آنها نیست.
روایات در مورد افضلیت ائمه(علیهم السلام) بر تمام خلائق بسیار زیاد است، مثلا فقط در مورد اینکه خلقت حقیقت ایشان قبل از خلقت آدم(علیه السلام) بوده است بیش از 30 روایت در بحار آمده است؛ این فقط در خصوص خلق پیشینی آنهاست، حالا شما روایات دیگر را هم به آن ضمیمه کنید خواهید دید فوق حد شمارش خواهند بود.

شما باب های کتاب الحجه در ابتدای کتاب کافی را ببینید، بابی در خصوص اینکه ائمه(علیهم السلام) به هرچه که بر پیامبر(ص) و سایر انبیاء نازل شده آگاه هستند؛(3) بابی در خصوص اینکه ائمه(علیهم السلام) به تمام کتب آسمانی پیشین آگاه هستند؛(4) بابی در خصوص اینکه تمام نشانه ها و معجزات انبیاء، با ائمه(علیهم السلام) است(5)؛ بابی در اینکه هرچه به ملائکه، و انبیاء داده شده، به صورت یکجا به ائمه(علیهم السلام) داده شده است(6) و بقیه باب های متعددی که بر این فضائل دلالت دارند.

ج) تمام فضائل امکانی در ائمه(علیهم السلام):

علاوه بر اینکه در برخی روایات خودشان فرموده اند هر فضیلتی که ما را از انسان و بنده بودن بالاتر نمیبرد می توانید به ما نسبت دهید:
امیرالمومنین(علیه السلام) می فرمایند: « قُولُوا إِنَّا عَبِيدٌ مَرْبُوبُونَ وَ قُولُوا فِي فَضْلِنَا مَا شِئْتُم‏»؛ (7)
و همچنین امام صادق(علیه السلام): «ما جاءكم عنا مما يجوز أن يكون في المخلوقين و لم تعلموه و لم تفهموه فلا تجحدوه ردوه إلينا، و ما جاءكم عنا و لا يجوز أن يكون في المخلوقين فاجحدوه و لا تردوه إلينا»؛ (8)

د) ادله قرآنی:

علاوه بر روایات، برخی آیات نیز بر این مطلب دلالت دارند، مانند آیه مباهله که علی(علیه السلام) را جان و نفس پیامبر(صلی الله علیه و آله) که در تراز ایشان است بیان فرمود(9)، یا آیه ابتلاء ابراهیم(علیه السلام) که نشان می دهد بعد از مقام نبوت و در کهولت سن به مقام امامت نائل آمد(10)

نکته دوم:
در مورد انسان های عادی این حرف درست است که صرف عالم تر بودن ملاک افضلیت نخواهد بود چون تا دلتان بخواهد عالم بی عمل داریم، اما معصوم کسی است که از علمش بهره می گیرد، اصلا منشأ عصمت عملی در آن بزرگواران، عصمت علمی است، پس هر چقدر یک معصوم عالم تر بوده و به لحاظ علمی سعه گسترده تری داشته باشد مرتبه اش بالاتر خواهد بود؛ چرا که وقتی کسی معصوم باشد یعنی ظرف او به لحاظ عمل پُر است، طبیعتا چنین شخصی هر چه عالم تر باشد، عامل تر نیز خواهد بود، و به همین خاطر مرتبه اش بالاتر خواهد بود.

علاوه بر اینکه اینطور نیست خود علم فضیلتی به حساب نیاید! قطعا علوم توحیدی و معارف الهی خودشان فضیلت به حساب می آیند، و این مطلبی نیست که مخالف قرآن کریم باشد، خود قرآن کریم تصریح می کند کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند مساوی نیستند:
«قُل هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُون‏»؛ بگو: «آيا كسانى كه مى‏ دانند با كسانى كه نمى‏ دانند يكسانند؟(11)

و نیز می فرماید:
«يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجات‏»؛ خداى تعالى مؤمنين را به يك درجه، و کسانی که به آنها علم داده شده را به چند درجه برترى داده‏(12)
بنابراین تردیدی وجود ندارد که علم نیز خصوصا در معصومین ملاک برتری خواهد بود.

نکته سوم:
مسئله برتری امام علی(علیه السلام) بر حضرت ابراهیم(علیه السلام) مسئله عقل ستیز یا عجیب و غریبی نیست که برای پذیرش آن استبعاد وجود داشته باشد، اصلا اگر روایات را کنار بگذاریم چه استبعادی در این خصوص وجود دارد که مثلا امام علی(علیه السلام) بر ابراهیم(علیه السلام) افضل باشد؟ این مسئله به خودی خود بعید نیست، به لحاظ مقایسه دو نفر عقل می گوید هر کدام از این دو ممکن است بر دیگری برتر باشند و برتری یکی بر دیگری هیچ استبعادی ندارد، فقط باید ببینیم ادله عقلی و نقلی چه می گویند، و وقتی سراغ ادله عقلی، و ادله نقلی می آییم می بینیم از برتری امیرالمومنین(علیه السلام) سخن میگویند.

نکته چهارم:
اینکه بروز و نمود روایات فضائل امام علی(علیه السلام) بیشتر است علاوه بر افضلیت آن حضرت(علیه السلام) نسبت به سایر ائمه(علیهم السلام)، عمدتا به خاطر علل دیگری است، یکی اینکه اختلاف در امامت امام علی(علیه السلام) آغاز انحراف در اسلام است، به گونه ای که اگر این اختلاف ایجاد نمیشد اصلا اختلافات بعدی هم هرگز پدید نمی آمد.

و دیگر اینکه پیامبر(صلی الله علیه و آله) می بایست در برابر جریانات ضد علی(علیه السلام) که قرار است بعد از رحلت آن حضرت علیه امام علی(علیه السلام) قیام کنند بایستد، می دانست منع کتابت حدیث اتفاق خواهد افتاد، جعل حدیث بر علیه امیرالمومنین(علیه السلام) و به نفع خلفا اتفاق می افتد و...؛ لذا می بایست در فضیلت علی(علیه السلام) به وضوح و وفور سخن می گفت تا نتوانند این نور را خاموش کنند، به همین خاطر بروز و نمود فضائل علی(علیه السلام) از خود پیامبر(صلی الله علیه و آله) هم پررنگ تر است.
این به خاطر شدت دشمنی ها با علی(علیه السلام) بوده است.

نکته پنجم:
اگر کسی به امامت و عصمت امیرالمومنین(علیه السلام) و سایر ائمه(علیهم السلام) معتقد باشد و آنها را واجب الاطاعه بداند مسلمان و شیعه است، حتی اگر حضرت ابراهیم(علیه السلام) را برتر از ایشان بداند؛ این مسئله برتری دو شخصیت الهی بر یکدیگر از اصول دین نیست که انسان را به ورطه کفر و خروج از اسلام بکشاند.
بنابراین در این مسئله وسواس به خرج ندهید، چون حساسیت روی یک موضوع موجب التهاب ذهن نسبت به آن می شود، و به گونه ای احساسات انسان را در خصوص آن دخالت داده و تهییج می کند.

وسواس شما در پذیرش احادیث فضیلت مطلقا به معنای ضعف ایمان شما نیست، گاهی انسان روی یک مسئله که حساس بشود چنین آثاری که عمدتا از عوامل روانشناختی نشأت می گیرند را در پی خواهد داشت، اما این به معنای ضعف ایمان نیست.

چنین انسانی در خصوص مواضعش غرضی ندارد فقط چون ذهنش نسبت به یک مسئله ملتهب شده است ممکن است دیرباورتر باشد، اگر فکر کردن به آن رها شده و به آن اعتنا نشود کم کم کمرنگ تر شده و از بین میرود، و در مقابل هرچه بر مسئله ای که ملتهب شده بیشتر تمرکز کنید بیشتر ملتهب میشود.
بنابراین یک مرور اجمالی روی ادله داشته باشید، اگر با کمی بحث و مطالعه قانع شدید که الحمدلله، اما اگر دیدید ذهنتان روی این مسئله حساس شده است آن را رها کنید تا وسواس شما نسبت به این مسئله افول کند و سپس بحث را به صورت علمی پی بگیرید.

پی نوشت ها:
1. خرازی، سید محسن، بدایة المعارف، موسسه نشر الاسلامی، قم، چاپ چهارم، 1417ق، ج1، ص282.
2. رعد:43/13.
3. کلینی، محمد، الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج1، ص223
4. همان، ج1، ص227
5. همان، ج1، ص231
6. همان، ج1، ص255.
7. صدوق، محمد بن علی، الخصال، جامعه مدرسين‏، قم، چاپ اول، 1362ش، ج2، ص614
8. حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداة، نشر اعلمى‏، بیروت، چاپ اول، 1425ق، ج5، ص390
9. آل عمران:61/3
10. بقره:124/2.
11. زمر:9/39.
12. مجادله:11/58.

موضوع قفل شده است