جمع بندی دلیل برخی احکام وضو

تب‌های اولیه

117 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

شروحیل;1001060 نوشت:
بنده طبق روایاتی که دیده ام و شنیده ام سعی می کنم مثل پیامبر (ص) و امیر مومنان (ع) وضو بگیرم و نماز بخوانم !!!!
شما هم سعی کنید مثل انها این امور را انجام دهید، نه مثل مردم !!!!

درست متوجه منظورتان نشدم،
ولی ان شاء الله مقصود، همان وضویی است که در مکتب پیامبر و اهل بیت پیامبر، از اول تا الان رواج داشته.

شروحیل;1000821 نوشت:
بیش از یک میلیارد نفر ، برداشت دیگری دارند! برای آن ها اثبات شده که به فعل اول بر می گردد

روش تشخیص دو روایت متعارض:
برای رفع تعارض احتمالی بین دو دسته روایت مسح با شستن، می فرمایید وقتی اکثر افراد، به روایات شستن عمل می کنند، نمی شود به راحتی از کنار آن گذشت!
اولا: اهل سنت، اهل استدلال و اثبات نیستند. این جمله معروف هنوز هم بر اندیشه و فرهنگ اهل سنت حاکم است:
«السوال بدعة»، سوال پرسیدن و اشکال و اعتراض، بدعت گذاری در دین است [و باید به همه چیز، متعبد باشید.]
ثانیا: اتفاقا یکی از ملاکهایی که اهل بیت (علیهم السلام) برای تشخیص دو روایت متعارض بیان کرده اند، این است: «روایتی را بگیرید که مخالف نظر آنهاست!»
ثالثا: از کی تا حالا در مسائل تخصصی و علمی که قواعد و اصول آن مشخص و بدون ابهام است، نظر اکثریت ملاک شده؟ آنهم در جایی که نظرشان با قواعد ادبیات عرب سازگار نیست؟

مستنبط;1001187 نوشت:
اتفاقا یکی از ملاکهایی که اهل بیت (علیهم السلام) برای تشخیص دو روایت متعارض بیان کرده اند، این است: «روایتی را بگیرید که مخالف نظر آنهاست!»

پس چرا روایت های تحریف قرآن را اینگونه نمی سنجید ؟ مثلا در همین آیه وضو که نوشته :

فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ

بنده زیاد عربی بلد نیستم ولی چرا نگفته :

فاغسلوا وجوهکم و أیدیکم من المرافق

___________________

واقعا این با اون اعجاز شگفت انگیز قرآن که بیشتر مسلمانان مدعی هستند سازگاره ؟

نزدیک مرگ;1001075 نوشت:
خود پیامبر در آن زمان چگونگی قرار گرفتن سوره ها و آیه ها رو برای این جمع آوری گفته بودند.این نبوده که بتوانند از طرف خودشون جابجا کنند.مثلا یکی از آخرین آیاتی که در آخرین روزهای وحی نازل شد پیامبر فرمود بدون ترتیب نزول در سوره بقره بین آیات ربا و آیه دین قرار دهند. و خود اهل بیت (ع) بودند و تایید کردند جمع آوری آیات رو.که روایتش هم هست که حضرت علی (ع) تایید کردند.

خوده پیامبر ولایت حضرت علی را نگفته بودند ؟ چطور جابجا کردند ؟ خود اهل بیت کجا تایید کردند قرآن فعلی را ؟ میشود حدیث ها را نقل کنید ؟

به من بیاموز;1001212 نوشت:
فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ
بنده زیاد عربی بلد نیستم ولی چرا نگفته :
فاغسلوا وجوهکم و أیدیکم من المرافق

«الی»، برای تعیین غایت «دست» است نه غایت و جهت شستن. همان طور که برخی از مفسرین سنی هم تصریح کرده اند.
ید (دست) که در آیه آمده است بر سه چیز اطلاق می شود:
1. انگشتان تا مچ
2. انگشتان تا آرنج (مرفق)
3. انگشتان تا شانه و کتف.
"الی" در اینجا به معنی تعیین محدوده «دست» است، نه برای تعیین محدوده یا سمت شستن. مثل اینکه قرآن بخواهد بفرماید:
دستها را بشویید، و منظورم از دست مقداری است که تا مرفق و آرنج می باشد، نه آن مقدار که تا شانه است.

به من بیاموز;1001212 نوشت:
فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ
بنده زیاد عربی بلد نیستم ولی چرا نگفته :
فاغسلوا وجوهکم و أیدیکم من المرافق

مستنبط;1001467 نوشت:
«الی»، برای تعیین غایت «دست» است نه غایت و جهت شستن.

توضیحات تفسیر المیزان درباره معنی «الی»:
«... بنا بر اين كلمه" دست" سه معنا دارد، 1- از نوك انگشتان تا مچ 2- از نوك انگشتان تا مرفق 3- از نوك انگشتان تا شانه.
اين اشتراك در معنا باعث شده كه خداى تعالى در كلام خود قرینه اى بياورد تا يكى از اين سه معنا را در بين معانى مشخص كند، و آن قرينه كلمه‏" إِلَى الْمَرافِقِ" است، تا بفهماند منظور از شستن دستها در هنگام وضو، شستن از نوك انگشتان تا مرفق است نه تا مچ دست و نه تا شانه، چيزى كه هست از آنجا كه ممكن بوده كسى از عبارت "دستها را بشوئيد تا مرفق" خيال كند كه منظور، "از شانه تا مرفق" است؛ سنت اين جمله را تفسير كرد به اينكه منظور از آن قسمتى از دست هست كه كف در آن قرار دارد.» (1)

پی نوشت:
1. علامه طباطبايى، سید محمدحسين، ترجمه تفسير الميزان، ج 5، ص 365، 20جلد، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، دفتر انتشارات اسلامى - ايران - قم، چاپ: 5، 1374 ه.ش.

.

مستنبط;1001467 نوشت:
«الی»، برای تعیین غایت «دست» است نه غایت و جهت شستن. همان طور که برخی از مفسرین سنی هم تصریح کرده اند.
ید (دست) که در آیه آمده است بر سه چیز اطلاق می شود:
1. انگشتان تا مچ
2. انگشتان تا آرنج (مرفق)
3. انگشتان تا شانه و کتف.
"الی" در اینجا به معنی تعیین محدوده «دست» است، نه برای تعیین محدوده یا سمت شستن. مثل اینکه قرآن بخواهد بفرماید:
دستها را بشویید، و منظورم از دست مقداری است که تا مرفق و آرنج می باشد، نه آن مقدار که تا شانه است.

یعنی اگه میگفت من المرافق نمیشد ؟ اینطور مردم متوجه نمیشدند که منظور قرآن این است که دست را از آرنج تا نوک انگشتان بشویید ؟ اینطوری یک تیر و دو نشان نمیشد ؟

به من بیاموز;1001554 نوشت:
یعنی اگه میگفت من المرافق نمیشد ؟ اینطور مردم متوجه نمیشدند که منظور قرآن این است که دست را از آرنج تا نوک انگشتان بشویید ؟ اینطوری یک تیر و دو نشان نمیشد ؟

خیر، قید "الی المرافق"، قرار است منظور از دست را مشخص کند، نه جهت و مسیر شستن را. بنا بر این، بر فرض که "من" بجای "الی" استعمال می شد، باز هم جهت شستن را که از بالا به پایین باشد یا از پایین به بالا، نشان نمی داد. بلکه باز هم قیدی بود برای دست، نه برای غسل.

مستنبط;1001567 نوشت:
خیر

خب این موضوع چطور اثبات میشه ؟ قاعده ای چیزی داره میشه اینو برای بنده روشن کنید ؟

به من بیاموز;1001596 نوشت:
خب این موضوع چطور اثبات میشه ؟ قاعده ای چیزی داره میشه اینو برای بنده روشن کنید ؟

توضیح مطلب، همانی است که از علامه طباطبایی هم آورده شد. "الی المرافق" قید است. حال یا باید قید فاغسلوا باشد یا قید ایدیکم. قاعده عرفی این است که قید، به نزدیک ترین کلمه ممکن باید برگردد که در اینجا "ایدی" می باشد. مخصوصا که "ید"، سه استعمال هم دارد، بنا بر این نیاز به توضیح دارد.
مطلب علامه طباطبایی، بار دیگر نقل می شود:
توضیحات تفسیر المیزان درباره معنی «الی»:
«... بنا بر اين كلمه" دست" سه معنا دارد، 1- از نوك انگشتان تا مچ 2- از نوك انگشتان تا مرفق 3- از نوك انگشتان تا شانه.
اين اشتراك در معنا باعث شده كه خداى تعالى در كلام خود قرینه اى بياورد تا يكى از اين سه معنا را در بين معانى مشخص كند، و آن قرينه كلمه‏" إِلَى الْمَرافِقِ" است، تا بفهماند منظور از شستن دستها در هنگام وضو، شستن از نوك انگشتان تا مرفق است نه تا مچ دست و نه تا شانه، چيزى كه هست از آنجا كه ممكن بوده كسى از عبارت "دستها را بشوئيد تا مرفق" خيال كند كه منظور، "از شانه تا مرفق" است؛ سنت اين جمله را تفسير كرد به اينكه منظور از آن قسمتى از دست هست كه كف در آن قرار دارد.» (1)

پی نوشت:
1. علامه طباطبايى، سید محمدحسين، ترجمه تفسير الميزان، ج 5، ص 365، 20جلد، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، دفتر انتشارات اسلامى - ايران - قم، چاپ: 5، 1374 ه.ش.


به من بیاموز;998308 نوشت:
اگر آب غیر وضو به محلی که قرار است بر آن مسح کشیده شود بریزد باید ابتدا آن را خشک کرد و بعد مسح کشید اگر این سخن صحیح است لطفا همچنین بگویید این حکم بر اساس کدام آیه یا حدیث است و دلیل و حکمت آن چیست ؟

مستنبط;999011 نوشت:
این مطلب از روایات همان باب فهمیده می شود. علاوه بر آن، روایت پنجم باب، به صراحت این مطلب را بیان فرموده است: «ثُمَّ مَسَحَ رَأْسَهُ وَ قَدَمَيْهِ بِبَلَلِ كَفِّهِ لَمْ يُحْدِثْ لَهُمَا مَاءً جَدِيدا»، سپس سر و قدمش را با تری کف دست، مسح می کشد در حالیکه آب دیگری بر آن دو حادث نشده است.(1)

شروحیل;999275 نوشت:
به طور مثال چون فلان فرقه پاهایشان را می شورند تا بو ندهد و کثیف و نجس نباشد ( طبق روایات ) پس فلانی فتوا می دهد ورود آب غیر وضو ، وضو را باطل می کند!

شروحیل;999634 نوشت:
استنباط اهل سنت با توجه به روایات این است

UTD;999854 نوشت:
ببخشید اخر نتیجه چه شد؟ چگونه وضو گرفتن صحیح هست؟ پاها رو باید شست یا مسح کرد؟
الان روایت از امام هست پا ها رو باید شست... یه روایت دوباره از امام است باید مسح کرد... هم از منابع شیعه حدیث وجود دارد که شستن پا ها درست است و هم از منابع اهل سنت حدیث وجود دارد که مسح پاها صحیح است... . اخر چه کنیم؟


تفاوت مهم روایات مسح و غسل: روایات شیعه صریح و ناظر به آیه است اما نقل مخالف، ناظر به فعل صحابه یا پیامبر.

روایات مسح پا با روایات غسل پا تفاوت جدی دارند.
اولا: برخی روایات شیعه که مسح را می فرماید، مستقیما در تفسیر آیه و ناظر به عبارت قرآن پرسیده شده و امام پاسخ داده اند.
ثانیا: به صراحت و بدون اینکه امکان توجیه دیگری باشد، مسحی که در ظاهر آیه آمده را تایید می کند.
اما نقل اهل سنت در غسل پا، نقل فعل صحابه یا پیامبر است و ناظر به آیه نیست. بنا بر این قابل حمل بر شستشوی قبل یا بعد از وضو می تواند باشد.
علامه طباطبایی به این نکته مهم توجه می دهد که «رواياتى كه از طرق اهل سنت آمده هر چند كه ناظر به تفسير لفظ آيه نيست، و تنها عمل رسول خدا (ص) و يا فتواى بعضى از صحابه را حكايت مى‏كند، كه در وضو پاى خود را می شسته اند، و ليكن از آنجايى كه خود آن روايات در مضمونى كه دارند متحد نيستند، و در بين خود آنها اختلاف است، بعضى حكايت كرده ‏اند كه رسول خدا (ص) پاى خود را مسح مى‏ كرده، و بعضى ديگر حكايت كرده ‏اند كه مى‏ شسته، و چون اين دو دسته روايات با هم متعارضند، ناگزير بايد طبق روايات ائمه اهل بيت عمل كرد.»(1)

به من بیاموز;999722 نوشت:
لطفا اینارو هم توضیح بدید اگه میشه :

روایاتی که سوال کرده بودید، در چارچوب بالا و نیز برخی نوشته ها که قبلا ارسال شد، قابل توضیح است. برخی روایات که به غسل و شستن پا اشاره دارند، می تواند به سنت اشاره داشته باشد، نه اینکه عمل وضو باشد. در واقع عمدتا به فعل اشاره دارند و این متفاوت است با روایاتی که به تفسیر آیه در مسح پا اشاره دارند. بنابر این معمولا این روایات یا صراحت ندارند در اینکه غسل پا، جزو وضو است، یا قابل توجیه می باشد.

پی نوشت:
1. علامه طباطبايى، محمدحسين، ترجمه تفسير الميزان، ج 5، ص 361، 20 جلد، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، دفتر انتشارات اسلامى - ايران - قم، چاپ: 5، 1374 ه.ش.

مستنبط;1001768 نوشت:


بعضى حكايت كرده ‏اند كه رسول خدا (ص) پاى خود را مسح مى‏ كرده، و بعضى ديگر حكايت كرده ‏اند كه مى‏ شسته، و چون اين دو دسته روايات با هم متعارضند، ناگزير بايد طبق روايات ائمه اهل بيت عمل كرد.»

سلام و عرض ادب

برادر گرامی چه تعارضی!

شما آیه و روایات را به توجه به برداشت خود از آیه تفسیر می کنید
و اهل سنت با توجه به برداشت خود

هدف طهارت است

چه با مسح

چه با شستشو

چه ایرادی دارد شیعیان مسح کنند
و سپس پاهایشان را بشویند

من باب استحباب

اگر حرجی نباشد
شستن پا چه ضرری دارد؟

حداقلش این است که دیگر کسی از بوی ناشایست مساجد شیعیان گلایه نمی کند !!!!

باور بفرمایید بنده کسانی را دیده ام که طبق روایات اهل سنت عمل میکنند

اما از بسیاری از مدعیان تشیع در عمل به دستورات ائمه ، شیعه تر هستند!

شیعه بودن به عمل است ، نه به حرف

کدام امام از ائمه بزرگوار با پای متعفن و بدبو وارد مسجد می شدند و مسجد را کثیف می کردند؟؟؟؟؟؟؟

مستنبط;1001128 نوشت:
هر علمی، قواعد فنی خودش را دارد. برای بررسی روایات، قواعد خاصی وجود دارد.
این چه حرفی است که می فرمایید: "به قلب خود رجوع کنید تا از بین روایات شیعه و سنی، به بهترین حدیث برسید".
این روش شما، بسیار از منطق فنی و علمی به دور است.

سلام و عرض ادب

قواعدی که شما تایید میکنید ، قوانینی است که شما با پیش فرض های خود ساخته اید

این ها برای شما اتمام حجت است
( البته اگر جزو کسانی باشید که اگر در آمریکا هم متولد می شدید
مسلمان و شیعه می بودید
و همین تفکرات و برداشت ها را می داشتید )

نه برای کسی که در اصول دینش و سپس فروع آن تقلید کرده !

این حرف بنده نیست

آیه قرآن است!!!


فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذینَ هَداهُمُ اللَّه

مستنبط;1001184 نوشت:
پیامبر (صلی الله علیه و آله)، گاهی نمازها را در شرایط کاملا عادی، با هم و بدون فاصله اقامه می کردند.

سلام و عرض ادب

برادر گرامی

جمع نماز گاهی ، فقط و فقط گاهی برای رفع حرج انجام می شده

می توانید بگویید ائمه اطهار اکثر اوقات نماز هایشان را جمع می خواندند ، یا به تفریق؟؟؟؟؟
مسلما ً به تفریق و گاهی اوقات به جمع

حال این که پیروان اسمی ائمه (ع) ، تمام نماز هایشان را در جماعت به جمع می خوانند

به پیروی از کدام امامان است ؟

ائمه اطهار (ع)

یا ائمه ای دیگر غیر از ایشان ؟؟

مستنبط;1001182 نوشت:

بخاطر این است که چرا مردم به جدا جدا خواندن نمازها تن نمی دهند..

سلام و عرض ادب

برادر گرامی

مهم نیت است

وقتی شخص عملی را با این نیت در بین مردم رواج می دهد ، تا گروهی را از گروه دیگر تمایز دهد

حتی در حالی که سیره ائمه هم نبوده است

نیتش جز ایجاد جدایی بین دو گروه چه چیزی می تواند باشد ؟؟؟

وقتی اشخاصی از این می ترسند

که پیرو سنت پیامبر(ص) و ائمه (ع) شناخته شوند

و مقبولیت ایشان بین اطرافیان کم شود

نمی توان این اشخاص را پیرو ائمه اطهاری دانست
که پیروانشان را به شرکت در نماز جماعت اشخاص پیرو سنت پیامبر (ص) فرمان می دادند

مسلمان کسی است که از وحدت مسلمانان ترسان نباشد به سبب از دست دادن مقبولیت در بین اطرافیان

پرسش:
اگر بعد از شستن دست چپ و پیش از انجام مسح آب خارج از آب وضو روی کف دست ها بریزد، مسح کشیدن با آن آب باطل است و باید با قسمتی از کف دست که آب خارج از وضو نرسیده است مسح بکشید. همچنین اگر آب غیر وضو به محل مسح بریزد باید ابتدا آن را خشک کرد و بعد مسح کشید. این دو حکم بر اساس کدام آیه یا حدیث است و دلیل و حکمت آن چیست؟

پاسخ:
بررسی آیه وضوء:

آیه 6 سوره مائده، درباره وضوء می باشد. در این آیه، تعبیر غسل (شستن)، برای دست و صورت و تعبیر مسح (دست کشیدن) برای سر و روی پا به کار رفته است.(1) همچنین روایات باب وضوء با استناد به این آیه، نحوه وضو و غسل و مسح را توضیح داده اند. به عنوان مثال مرحوم شیخ "کلینی" در کتاب شریف "الکافی" در باب "صفة الوضوء"، نه روایت نقل کرده است.(2) از باب نمونه، در روایت اول این باب، حضرت در توضیحات مربوط به مسح، می فرمایند: «ثُمَّ مَسَحَ بِمَا بَقِيَ فِي يَدِهِ رَأْسَهُ وَ رِجْلَيْهِ وَ لَمْ يُعِدْهُمَا فِي الْإِنَاءِ»، سپس با باقیمانده آب دستش، سر و دو پا را مسح می کشد و برای این کار، -پس از اینکه برای شستن صورت و دستها، از ظرف آب برداشت- دوباره نباید آب بردارد.
وجوب خشک کردن محل مسح، از روایات همان باب فهمیده می شود. علاوه بر آن، روایت پنجم باب، به صراحت این مطلب را بیان فرموده است: «ثُمَّ مَسَحَ رَأْسَهُ وَ قَدَمَيْهِ بِبَلَلِ كَفِّهِ لَمْ يُحْدِثْ لَهُمَا مَاءً جَدِيدا»، سپس سر و قدمش را با تری کف دست، مسح می کشد در حالیکه آب دیگری بر آن دو حادث نشده است.(3)

مسح جزو مسلمات است:
ظاهر قرآن این است: "صورت را بشویید و دستها را و سر را مسح کنید و پاها را". روایات متعددی این آیه را توضیح داده است. علاوه بر روایات شیعی، روایات مسح در اهل سنت هم وجود دارد. برخی امور مانند مسح کشیدن پا جزو مسلمات فقه است. بر خلاف برخی مسائل که اختلافات زیادی در آن دیده می شود، کسی از فقهای شیعه شکی ندارد که سنت معصومین مسح پا بوده است.

روایات غسل پا:

چند روایت که شستن پا در آن آمده است (4)، یا به شستن و نظافت پا قبل یا بعد از وضو اشاره کرده است، یا از روی تقیه و در شرایط خاص صادر شده است. بهر حال هیچکدام صراحت در نفی مسح و جایگزینی شستن بجای دست کشیدن ندارد.
مرحوم فیض کاشانی در کتاب گرانقدر "الوافی"، توضیح راهگشایی درباره برخی از این نقلها آورده است. ایشان با توجه به سبک زندگی و شرایط اعراب، مخصوصا اعراب بادیه نشین و اعراب جاهلی،می نویسد از آنجایی که بسیاری از اعراب، پا برهنه راه می رفتند، معمولا پاشنه پایشان ترک خورده و خونی بود. گذشته از آن، به دلیل عادت و عقیده ای که از قبل از اسلام داشتند، برای درمان شکافهای پا، بر آن ادرار هم می کردند. بعضی روایات که در این زمینه شستن پا وارد شده است، اگر صحت آن را بپذیریم، می تواند ناظر به تطهیر و نظافت پا از کثیفی، خون ترکهای پا یا نجاست ناشی از ادرار باشد.(5)

تفاوت طهارت و نظافت و بیان فایده و علت:
فواید وضو مانند تمیزی و نظافت شخصی با علت وضو که تطهیر الهی است، متفاوت است. خداوند سبحان، در انتهای آیه، قصد خود را از تشریع وضو بیان می فرماید: «وَ لكِنْ يُريدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَ لِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون‏»، ولی خدا می خواهد که شما را تطهیر کند و نعمتش را بر شما تمام نماید، باشد که شاکر باشید.(6) باید به "تفاوت فاعل ها" و "افعال" دقت کرد. ابتدا افعال "شستن" و "مسح کردن" و ... مطرح می شود. فاعل در افعال وضو (شستن و مسح کردن)، تیمم و ... "انسان" است، اما وقتی هدف تشریع وضو مطرح می شود، فعل "تطهیر" می آید و فاعل آن "حق تعالی" است.
فوایدی مانند تمیزی ناشی از آب ریختن روی دست و صورت یا رفع بوی پا با شستشوی قبل یا بعد وضو، امری شخصی است و با فعل الهی که خدا از آن به عنوان علت وضو یاد می کند، متفاوت است.
شاهد دیگر بر تفاوت نظافت شخصی با تطهیر الهی، تیمم است که در همین آیه مطرح می شود. تیمم در ظاهر باعث خاکی و غبار آلود شدن است و بر خلاف نظافت به نظر می رسد، اما از طرفی تطهیر الهی، شامل حال کسی که تیمم می کند، هم هست.
توصیه های زیادی به نظافت و تمیزی در آیات و روایات آمده است، اما با اینکه این امور جزو فواید وضو و غسل هستند، اما نباید حکمت اصلی یا علت تشریع را با این فواید اشتباه گرفت.

پی نوشت ها:
1. «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ ... وَ لكِنْ يُريدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَ لِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون »، سوره مائده/ 6.
2. كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي، ج 3، ص 24 تا 27، 8جلد، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
3. الكافی، ج‏3، ص26، ح 5.
4. «عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا نَسِيتَ فَغَسَلْتَ ذِرَاعَكَ قَبْلَ وَجْهِكَ فَأَعِدْ غَسْلَ وَجْهِكَ ثُمَّ اغْسِلْ ذِرَاعَيْكَ بَعْدَ الْوَجْهِ فَإِنْ بَدَأْتَ بِذِرَاعِكَ الْأَيْسَرِ قَبْلَ الْأَيْمَنِ فَأَعِدْ غَسْلَ الْأَيْمَنِ ثُمَّ اغْسِلِ الْيَسَارَ وَ إِنْ نَسِيتَ مَسْحَ رَأْسِكَ حَتَّى تَغْسِلَ رِجْلَيْكَ فَامْسَحْ‏ رَأْسَكَ‏ ثُمَ‏ اغْسِلْ‏ رِجْلَيْكَ‏»، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي، 8جلد، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج 3، ص 35، ح 6.
5. نگاه کنید: فيض كاشانى، محمد محسن بن شاه مرتضى، الوافي، ج 6، ص 298، 26جلد، كتابخانه امام أمير المؤمنين على عليه السلام - اصفهان، چاپ: اول، 1406 ق.
6. سوره مائده/ 6.

پرسش:
هر چقدر دقت می کنم باز هم مقداری آب غیر وضو به روی پایم می ریزد و مسح را مشکل میکند، علاوه بر آن نمی توانم شیر آب را هنگام وضو ببندم و آب هدر میرود (چون در این صورت دستم به آب غیر وضو میخورد). این مسائل باعث ایجاد ناراحتی برای انسان می شود. چرا احکام وضو، محدودیت و مشکل ایجاد کرده است؟

پاسخ:
سختی قانون یا سخت گیری شخصی:
محدودیت، طبیعت هر قانونی است. تمام قوانین، چه شرعی باشد، چه عرفی یا عقلایی، گذشته از آنکه برای نظم و تسهیل امور لازم است، اما به هر حال برخی تنگناها را ایجاد می کند.

عمل به وسواس حرام است:
شریعت در کارهایی مثل وضو گرفتن به شما اجازه سخت گیری و دقتهای غیر عرفی نمی دهد. اساسا عمل به وسواس حرام است. اگر هم نمی توانید وسواس را کنار بگذارید، آن را در اموری مثل حق الناس، غیبت کردن، صرف عمر و تلف شدن وقت و مانند آن به کار بگیرید.

بستن شیر آب در حین وضو:
اولا: معمولا آبی روی شیر نمی ماند یا آنقدر کم است که عرف به آن توجه نمی کند.
ثانیا: آب غیر وضو، در شستن صورت و دست راست مانع نیست و مشکلی ایجاد نمی کند.
ثالثا: زمانی که شما آب را روی آخرین عضو شستنی، یعنی دست چپ ریختید، شیر را می بندید و سپس مشغول شستن دست چپ می شوید. بنا بر این آب شیر، ربطی به مسح پیدا نمی کند و بر فرض که آبی هم روی شیر بوده، جزو آب شستن دست چپ می شود و دیگر آب غیر وضو محسوب نمی شود.

وضوی راحت:
اگر آبی روی محل مسح ریخته است، به راحتی قابل برطرف شدن است، مگر نه این که معمولا افراد محل مسح پا را در حین وضو، به سرعت و به راحتی به پشت ساق پای دیگر می کشند تا آب آن گرفته شود؟ مهم این است که آبی بر روی پا نباشد که بر آب مسح، غلبه کند. نمناک بودن محل مسح بخاطر شستشوی قبل یا حین وضو، در وضو اشکالی ایجاد نمی کند. مهم این است که تر نباشد.

تحلیل عرفی:
تمام آنچه توضیح داده شد، بیان مبسوطی است از نگاه و فهم عموم کسانی که وضو می گیرند. منتهی تمام این مطالب، در یک لحظه از ذهن عرف می گذرد، ولی نگارش آن، باعث تفصیل می شود.

موضوع قفل شده است