جمع بندی اوضاع نابسامان جامعه و کارآمد نبودن حکومت اسلامی

تب‌های اولیه

167 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

مسلم;999889 نوشت:
متاسفانه می بینیم که دشمن خوب توانسته ما را نسبت به خودمان بدبین کند!! یعنی حتی برخی از خود ما هم پذیرفته ایم که کشوری ظالم و قلدر و زورگو هستیم و دشمن حق دارد از ما بترسد!!!
انگار ما بودیم که به صدام بمب شیمیایی دادیم! ما هستیم که گروهک های تروریستی را نتجهیز و حمایت می کنیم! انگار منافقین تحت حمایت ما 17000 نفر را کشتند! انگار عبدالمالک ریگی در اعترافاتش گفته از جانب ایران حمایت میشده! انگار ما با بمب اتم یش از 200 هزار نفر را در ژاپن ذوب کردیم!انگار ما هستیم که با داشتن بیش از 400 کلاهک هسته ای عضو پیمان منع گسترش سلاح های اتمی نمیشویم!!!

برادر من مسئله برعکس است، یک عده استعمارگر جانی از اینکه یک کشور با شعار عدالت و حمایت از مظلومین قدرت یابد و علیه 1 درصد مافیای ثروت و قدرت در دنیا بایستد ترسیده اند، و دنیا را می خواهند از ما بترسانند، اما متاسفانه خود ما هم از خودمان ترسیده ایم!!

دیگر حرفی در این رابطه با شما ندارم؛ واقعا متأسفم؛ همین!

جناب شروحیل من باب مثال از لفظ بچه ی قلدر استفاده کردند و در مثل جای مناقشه نیست. و الا کاملا مشخصه که قصد ندارند ایران را مقصر دشمنیمان با غرب معرفی کنند.

موضوع تاپیک کارامدیست و ما داریم در مورد اندازه این کارامدی صحبت میکنیم. فکر نمیکنم هیچ کدام در حقانیت اصل مبارزه با ستمگر اختلافی داشته باشیم. بحث ما در مورد میزان موفقیت در این مسیر است.

مباحثه گاهی اوقات تند و شدید میشود و ناراحتی پیش می آید، این طبیعیست، از شما انتظار دارم این ناراحتی را بیشتر تحمل بنمایید.

من انتقاداتی هم نسبت به مواضع جناب شروحیل دارم. اما فعلا در مسیر بحث، نوک پیکان انتقاداتم به سمت شما نشانه رفته. پوزش میطلبم.

امیدوارم بتونید بپذیرید هدف، نتیجه گیری مثبته و نیت سوئی وجود ندارد.

شروحیل;999900 نوشت:
این خود جای بحث دارد که چرا در برابر آمریکا مرگ مرگ هست و در برابر چین سکوت محض

یکی از سوالاتی که هیچ وقت به آن پاسخ داده نشده و به نظر هم نمیاد پاسخ براش وجود داشته باشه.

در یـــمــن مسلمانان رو قتل عام میکنند، چه کسی ارتش عربستان را تجهیز میکند؟ آمریکا و متحدانش
در میانمار مسلمانان رو قتل عام میکنند، چه کسی ارتش مــیانمــار را تجهیز میکند؟ چین و روسیه! میتونید خودتون تحقیق کنید.

شروحیل;999900 نوشت:
راه حل این است که شما صبر کنید، سکوت کنید، اسلحه تهیه کنید و بدون سر و صدا دخلش را بیاورید!

البته اگر شما صبر کنید، دشمن صبر نمیکند. دشمن تا نابودی ما را نبیند آرام نمیگیرد، البته ماهم همینطور!

momi14;999908 نوشت:
در یـــمــن مسلمانان رو قتل عام میکنند، چه کسی ارتش عربستان را تجهیز میکند؟ آمریکا و متحدانش

دوست عزیز ائمه زیدیان را بعد از قیام زید از قیام کردن منع کردند. نه اعلمیت دارند برای قیام نه نیروی کافی.

بدبختی مردم مظلوم یمن امروزه دو تیغه دارد یک تیغه اعراب و غرب و پیروانش و تیغه بعدی حوثی ها و ایران

momi14;999908 نوشت:
در میانمار مسلمانان رو قتل عام میکنند، چه کسی ارتش مــیانمــار را تجهیز میکند؟ چین و روسیه! میتونید خودتون تحقیق کنید.

سوالی که باید از دولتمردان پرسید این است که چرا ما همان رفتاری را که با اسرائیل می کنیم با چین نداریم.

چرا ظالم خوب و ظالم بد داریم

موفق و سلامت باشید

شروحیل;999838 نوشت:
سلام و عرض ادب

جمهوری اسلامی یعنی مطابق کردن اسلام با نظر اکثریت حاکم ! نه تغییر نظر اکثریت به سمت اسلام ! ( اون چیزی که بنده تو این 40 سال دیدم ! )

به طور مثال در اسلام ربا حرام هست

خوب جمهوری اسلامی این مشکل مردم را حل کرد !

هم مردم و بانکها نزول می دهند و می گیرند

هم اسمش ربا نیست

با اسم پیش بینی سود !

همگام با مردم ( مقبولیت اجتماعی ) ، همنام با اسلام ( مشروعیت ظاهری ) !

هر موردی که از نظر اسلام حرام باشد ، می توان با تصویب قانونی مطابق با نظر اکثریت با اسمی جدید اجرا کرد !
( مانند ربا به اسم پیش بینی سود ، جریمه دیرکرد با اسم وجه التزام ، تبعیض نژاد به اسم قانون مهاجرت و ... )

یا هر موردی را که از نظر اسلام حلال باشد ، ولی از نظر اکثریت مردم قبیح باشد را می توان منع کرد
( منع تعدد زوجین به اسم حمایت از خانواده ، منع بیع آزاد به اسم جلوگیری از قاچاق و ... )

برخی موارد سلیقه ای را نیز می توان به اسم اسلام به جامعه تحمیل کرد

به طور مثال حجاب که اختصاص به مومنین و مسلمین دارد را بر غیر مسلمانان به اجبار به اسم اسلام تحمیل کرد

این چیزی است که بنده از جمهوری اسلامی برداشت کرده ام .

سلام

خیلی خوب گفتی شروحیل گرامی

پیشرفتهایی که به نام جمهوری اسلامی نوشته میشه فقط به صورت کمیتی بهش نگاه میکنن ولی کیفیت ماجرا و اینکه چه طور حاصل شده رو نگاه نمیکنن.

مثلا ممکنه دولت بگه من 10 هزار مسکن ساختم ولی نمیگه پولش رو چه طور به دست آورد؟ از مالیات مخفی باعث تورم؟ از ناعدالتی در توزیع وام به سازندگان مسکن؟ از خلق پول نا به جا؟ از دیکرد یا از ربا ؟

مثلا میگن ما چند تا ورزشگاه ساختیم؟ ولی چرا اقتصاد ما باید از جیب همه بزنه تا یک عده ی خاص به خواسته هاشون برسن. مثلا بودجه احزاب از کجا میاد؟ بودجه باشگاه پرسپولیس و استقلال از کجا میاد؟ این بودجه های هنگفت رو نباید مردم بدن.. خیلی از اینها توی کشورهای دیگه توسط بخش خصوصی انجام میشه و بخش خصوصی هم از خودش پول میذاره یا از طرفداران میگیره...
اینکه از یک طرف به بانکها پادشاهی بدیم از اون طرف تولید کننده ها رو برده خودمون کنیم و بهشون وام های کلانی بدیم که باز از سپرده ها و اموال مردم به دست اومده، این اسمش عدالت و پیشرفت نیست...
اینها رو نمیشه دستاورد خوبی برای جمهوری اسلامی دونست.
بله اگه فقط قراره کمیت نگر باشیم میگیم جوانهای ما چند تا مقاله علمی دارن... فلان موسک رو ساختیم... در گندم خودکفا شدیم... طبق قانون دولت مکلف است هر روستای مثلا بالای بیست خانوار را برقرسانی کند و الان این کار تا حد بالایی انجام شده ..

خباء;999913 نوشت:
سلام

خیلی خوب گفتی شروحیل گرامی

پیشرفتهایی که به نام جمهوری اسلامی نوشته میشه فقط به صورت کمیتی بهش نگاه میکنن ولی کیفیت ماجرا و اینکه چه طور حاصل شده رو نگاه نمیکنن.

مثلا ممکنه دولت بگه من 10 هزار مسکن ساختم ولی نمیگه پولش رو چه طور به دست آورد؟ از مالیات مخفی باعث تورم؟ از ناعدالتی در توزیع وام به سازندگان مسکن؟ از خلق پول نا به جا؟ از دیکرد یا از ربا ؟

مثلا میگن ما چند تا ورزشگاه ساختیم؟ ولی چرا اقتصاد ما باید از جیب همه بزنه تا یک عده ی خاص به خواسته هاشون برسن. مثلا بودجه احزاب از کجا میاد؟ بودجه باشگاه پرسپولیس و استقلال از کجا میاد؟ این بودجه های هنگفت رو نباید مردم بدن.. خیلی از اینها توی کشورهای دیگه توسط بخش خصوصی انجام میشه و بخش خصوصی هم از خودش پول میذاره یا از طرفداران میگیره...
اینکه از یک طرف به بانکها پادشاهی بدیم از اون طرف تولید کننده ها رو برده خودمون کنیم و بهشون وام های کلانی بدیم که باز از سپرده ها و اموال مردم به دست اومده، این اسمش عدالت و پیشرفت نیست...
اینها رو نمیشه دستاورد خوبی برای جمهوری اسلامی دونست.
بله اگه فقط قراره کمیت نگر باشیم میگیم جوانهای ما چند تا مقاله علمی دارن... فلان موسک رو ساختیم... در گندم خودکفا شدیم... طبق قانون دولت مکلف است هر روستای مثلا بالای بیست خانوار را برقرسانی کند و الان این کار تا حد بالایی انجام شده ..

یه نکته ای که دوست دارم روش تاکید کنم اینه که همه ی کشورهای توسعه یافته هم یک روزی در همچین جایگاهی بودن، بی حساب و کتابی و بدبختی و تضییع حقوق مردم کف جامعه، چپاول اموال عمومی و غیره.
پیشرفت اونا از زمانی شروع شد که دست از توجیه وضعیت موجود برداشتند و پذیرفتند که باید تغییرات اساسی به وجود بیارن و از همه مهمتر اینکه هیچ فرد و جریان و دستگاهی تحت هیچ عنوانی نباید مستثنی بشه. به هر میزانی که بیشتر به این اصل توجه شده، به همون میزان هم بهتر نتیجه گرفته شد. حالا هر ملتی به شیوه ی خودش.
حالا ما در اسلام سخت گیرانه ترین شیوه رو داریم که مسلما در صورت عمل بهش بالاترین نتیجه رو خواهیم گرفت که همان سعادت نوع بشره. اما کو عمل کننده؟
به نظر من در اولین گام همه باید این رو برای خودمون جا بندازیم که حق نداریم کشور رو به دو دسته تقسیم کنیم و خودمون رو در یک دسته جا بدیم و تقصیرها رو به گردن دسته ی دیگه بندازیم.
تا زمانی که این بازی رو تمام نکنیم، این اختلافات ادامه پیدا میکنه و تا زمانی که این اختلافات ادامه پیدا کنه، اتفاق مثبتی رخ نمیده.

دوستان به نظر میرسه لحن مباحثه لطیف تر شده. لطفا نظراتتون رو بیان کنید، موضوع مهمیه. تاثیرگذاری خودتون رو داشته باشید.

momi14;999908 نوشت:

البته اگر شما صبر کنید، دشمن صبر نمیکند. دشمن تا نابودی ما را نبیند آرام نمیگیرد، البته ماهم همینطور!

سلام و عرض ادب

برادر گرامی

شروع هر دشمنی دلیلی دارد

من شب نمی خوابم ، صبح بیدار شوم و دشمن شما شوم!

وقتی ما به طور مثال مخالفان صدام را علیه صدام تجهیز و تحریک کنیم ( کردها و مخالفین حزب بعث)

صدام نمی ایستد ما را نگاه کند!

حمله می کند و کشور ما را 50 سال از دنیا عقب می اندازد!

یا اگر شهر های عراق را بمباران کنیم

مردم عراق دیگر نمی گویند ایرانیان بر حق هستند!

همگی بسیج می شوند و به نبرد علیه ایران می پردازند !

این یک مساله بدیهی است.

حال اگر به جای قلدر بازی ، سکوت می کردیم
و قوای نظامی خود را تجهیز می کردیم

و سپس با آمادگی کامل ضد صدام اقدام قانونی می کردیم

چنین تبعاتی را در پی نداشت و شاید جنگ نمی شد یا در صورت آغاز به یک ماه هم نمی کشید .

البته این بحث که از کجا این دشمنی آغاز شد باید ریشه یابی شود تا درس عبرتی برای آیندگان باشد

به طور مثال ما می بینیم که امیر مومنان(ع) در زمانی که نیروی کافی ( از نظر عام ) برای سرنگونی عثمان دارد

به جای حمایت از حمله به عثمان

حسنین را برای دفاع از عثمان و ایجاد صلح می فرستد

همین مورد در جمل و صفین و نهروان دیده می شود

در همه جنگ ها ابتدا سعی شده مساله با صلح و سخن گفتن حل شود

اگر حل نشد به اندازه کافی تدارکات دیده شود

در اوضاع متشنج نمی توان به یک کلام واحد رسید

همین طور از نقطه ضعف ، نمی توان کسی را تهدید کرد!

تا زمانی که ضعف هست ، هدف باید ایجاد آرامش و صلح باشد ، نه دشمن تراشی !

*************************************
*************************************

اگر هدف حمایت از مظلوم است

مانند بسیاری از بلاد کفار ،

می توان به مظلومان پناهندگی داد!

نه این که با توپ و تانک و فشفشه بر وخامت اوضاع افزود !!!

اما حقیقت این است که مساله چیز دیگری است ...

وگر نه مظلومان همین مملکت خودمان

آنقدر زیاد هستند که نوبت به دیگر مظلومان نرسد!!!!!

momi14;999916 نوشت:
یه نکته ای که دوست دارم روش تاکید کنم اینه که همه ی کشورهای توسعه یافته هم یک روزی در همچین جایگاهی بودن، بی حساب و کتابی و بدبختی و تضییع حقوق مردم کف جامعه، چپاول اموال عمومی و غیره.
پیشرفت اونا از زمانی شروع شد که دست از توجیه وضعیت موجود برداشتند و پذیرفتند که باید تغییرات اساسی به وجود بیارن و از همه مهمتر اینکه هیچ فرد و جریان و دستگاهی تحت هیچ عنوانی نباید مستثنی بشه. به هر میزانی که بیشتر به این اصل توجه شده، به همون میزان هم بهتر نتیجه گرفته شد. حالا هر ملتی به شیوه ی خودش.
حالا با در اسلام سخت گیرانه ترین شیوه رو داریم که مسلما در صورت عمل بهش بالاترین نتیجه رو خواهیم گرفت که همان سعادت نوع بشره. اما کو عمل کننده؟
به نظر من در اولین گام همه باید این رو برای خودمون جا بندازیم که حق نداریم کشور رو به دو دسته تقسیم کنیم و خودمون رو در یک دسته جا بدیم و تقصیرها رو به گردن دسته ی دیگه بندازیم.
تا زمانی که این بازی رو تمام نکنیم، این اختلافات ادامه پیدا میکنه و تا زمانی که این اختلافات ادامه پیدا کنه، اتفاق مثبتی رخ نمیده.

دوستان به نظر میرسه لحن مباحثه لطیف تر شده. لطفا نظراتتون رو بیان کنید، موضوع مهمیه. تاثیرگذاری خودتون رو داشته باشید.

نمیدونم منظورتون از دو دستگی چیه؟
و منظورتون از گردن بقیه انداختن...
[SPOILER]شما قبلا عضو بودید و نمیشناسمتون ولی آدم احساس میکنه مدیری مسئولی چیزی هستید... لحن صحبتتون یه جور خاصی هست [/SPOILER]

شروحیل;999918 نوشت:
البته این بحث که از کجا این دشمنی آغاز شد باید ریشه یابی شود

با این گفته شما کاملا موافقم. اگه ریشه یابی کنیم (که خیلی شهامت میخواد و خیلی ها سودشون و نونشون در اینه که هیچ وقت این اتفاق نیفته) خواهیم دید که مبنای درستی برای بسیاری این دشمنی ها وجود نداره. (دقت کنید، نمیگم دشمن نیستند، میگم مبنای درستی برای دشمنی وجود نداره)

اما این ریشه یابی خیلی پیچیده ست. این که مثلا ما با یک حکومتی مثل حکومت بعثی عراق چه دشمنی داشتیم یک موضوعه، این که با مردمی که تحت اون حکومتن چه دشمنی میتونه وجود داشته باشه یه موضوع دیگه ست.

بدون شک امام حسن برای جنگ و دشمنی با معاویه دلیل و مبنای کافی داشت، اما جامعه نه.
امام حسین دلیل داشت، مختار ثقفی نه.
امام علی در صفین دلیل داشت، اصحابش نه. اصحابش در ابتدا در جنگ همراه امام بودند، در جبهه ی حق هم میجنگیدند، در رکاب امام زمان، اما مبنای درستی نداشتند، این بی مبنایی وسط معرکه خودش را نشان داد و همه چیز را خراب کرد، مسیر سعادت گم شد، معصوم دستش از قدرت کوتاه شد، (نمیخوام زیاد ادامه بدم، خودتون شکایت امیرالمومنین از مردم رو بخونید) تاظهور مهدی، هر گناهی که اتفاق بیفته، اون اصحاب بی مبنا درش شریک هستند.

امام هم به ناچار برای حفظ باقی مانده اسلام مجبور شد کوتاه بیاد، یعنی چون میدید جامعه مسلمان واقعی در وضعیتی نیست که بتونه از خودش دفاع کنه، مجبور شد بیشتر بر دلیل دشمنی اصرار نکند. اما فکر نمیکنم در اصل دلیل دشمنی بحثی بین ما وجود داشته باشد.

حالا ما در این زمان با دشمنی مثل صهیونیزم روبه رو میشیم که خودش رو مظلوم و دشمنش رو خونخوار نشون میده، افکار مردم دنیا دستشه، بدون شک تو همچین وضعیتی، اگر حساب شده کار نکنیم، در واقع بیشتر به دشمن کمک کردیم که مظلوم نمایی بیشتری بکنه. من با دم به دقیقه صحبت کردن از نابودی اسرائیل، اونهم بدون اینکه دقیقا مشخص کنیم چرا، کاملا مخالفم.

اما منظورم از اینکه دشمن صبر نمیکنه اینه که معتقدم دشمنی اصلی رو اونا شروع کردن نه ما. نمیشه صبر کنیم تا سر فرصت به خدمتشان برسیم، غفلت کنیم چیزی ازمون باقی نمیمونه.
فکر میکنیم اختلاف نظر ما در آغازگر دشمنی باشه.

خباء;999923 نوشت:
نمیدونم منظورتون از دو دستگی چیه؟
و منظورتون از گردن بقیه انداختن...

در حال حاضر خیلی ها نشستن همه ی تقصیر ها رو گردن نظام و رهبر میندازن و ادعا میکنن به دلیل بی صلاحیتی نظام و رهبره که کشور به این حال و روز دراموده، در حالی که نظام و هر شخصی که در اون نظام بر هر منصبی تکیه زده، جزئی از یک ساختار بزرگتر به اسم جامعه است و تک تک ما در این ساختار تاثیر گذاریم. حتی اگر رهبر یا هر مقام دیگری اشکال و ایرادی داشته باشه، بقیه ساختار میتونه تا حد خیلی زیادی با رعایت درست وظیفه خودش، جلوی صدمات ناشی از این اشکالات رو بگیره.

به طور مثال چند وقت پیش موضوع شفافیت آرای نمایندگان در دارالمنافقین رای نیاورد (یه بخش از جامعه کارشو درست انجام نمیده)، یعنی به شکل قانون تصویب نشد و هیچ یک از نمایندگان موظف نیست رایش رو اعلام کنه، اما با فشار مردم (بخش دیگری از جامعه ) بخشی از نمایندگان خودشون آراشونو منتشر کردن (در همون مجلس، یه بخش کوچک تر داره تلاششو میکنه) و حالا هم مخالفان تصویب cft درخواست دادن که آراشون منتشر شه، با اینکار تا حدی مشخص میشه موافقان طرح هم کی بودن، در واقع موافقان بدون اینکه خودشون بخوان، رایشون توسط مخالفان فاش میشه. هیچ منع قانونی هم نداره.

توی این مثال سعی کردم تا حدی نشون بدم که چطور اگر بخشی از جامعه نخواد کارشو درست انجام بده، قدرت هم دستش باشه و حتی قانون هم به نفعش باشه، بخش دیگه جامعه میتونه بدون نقض قانون، تا حد زیادی جلوی فساد رو بگیره، اگر این روند ادامه داشته باشه، یعنی مردم و اون یه بخش اقلیت مجلس خسته نشن و ادامه بدن، میتونیم امیدوارم باشیم، شفایت آرا و اموال در مجلس بعد تصویب خواهد شد. این یعنی پیشرفت، یعنی همون کاری که کشورهای توسعه یافته انجام دادند، حالا ببینیم معترضان وضع جامعه خودشون چند مرده حلاجند و چقدر در به موفقیت رسیدن این مسیر حاضر به خودشون زحمت بدن.

اما دسته ی دیگه، موافقان رهبر و نظام هستند که متاسفانه هیچ حرکت مفیدی انجام نمیدن، علتشم اینه که اصلا نیازی نمیبینند که کاری بکنند، از نظرشون همه چی اوکیه و در حال پیشرفت هستیم، صبح به صبح هم خار تو چشم دشمن رو با خار جدید عوض میکنیم که بیشتر زجر بکشه. خودمون که برحقیم، نیازی هم نیست که بخوایم توضیح بدیم، اگه احیانا کسی هست که مشکلی هم داره، مشکل از خودش و گمراهیه خودشه، به ما مربوط نمیشه، بره تو گمراهی خودش بمیره، ما کم رفتیم بهشت!

دیگه نه جذب افکار عمومی بلده (عمومی که میگم یعنی عموم مردم دنیا) نه جریان سازی بلده، نه احترام به افکار مخالف سرش میشه، نه حتی ذره ای در درستی افکار خودش شک میکنه، هیچ برنامه ای در ارتقا سطح فکری خودش و دوستاش نمیکنه (چون از نظرش الان در سطح مطلوب هست) نه به اشتراک تجربه با سایرین اعتقاد داره، شیوه صحیح تبلیغات به سبک معصومین رو نمیدونه، و خیلی چیزهای دیگه. از دل همین تفکره که عجایب خلقتی در میاد که ملاک نمره دینی رو میزان بیرون بودن موی دانش آموزاش از زیر مقنعه قرار میده.
این مدل تفکر خودش رو از هرگونه خطا و اشتباهی مبری میدونه. پس نیاز داره ابتدا دشمنی رو تصویر کنه که در مرحله بعد، تقصیر همه ی خطاها رو به گردنش بندازه؛ غافل از اینکه بزرگترین خطا، بی تحرکیه خودشه. خیلی از این افراد از تنهایی رهبر میگن، در حالی که دقیقا خودشون تنهاش گذاشتن، در واقع رهبر رو سپری کردن که خودشون در آرامش باشن. این گروه هم خودش رو در دسته مظلومین و دردمندا قرار میدن و آرزو میکنن خدا شر دسته ی دیگه رو کم کنه.

وقتی صحبت از میانه روی میشه، یعنی حرکت بین این دو دسته، اصلا یعنی از بین بردن این دسته بندی و جذب حداکثری همه ی افکار و اعتقادات. اگر این کار درست انجام بشه، اونایی که فی قلوبهم مرض هستند، خودشون اتومات حذف میشن.

خباء;999923 نوشت:
[SPOILER]لحن صحبتتون یه جور خاصی هست [/SPOILER]

چجور خاصی؟ خوشحال میشم بدونم.

با سلام وعرض ادب

اصلا وطیفه رهبر چیه ؟!

آبادانی سرزمین ایرانه یا عاقبت بخیری اسلام و مسلمین ؟!

اگه اسلام ومسلمینه به حکمرانی کشور ایران وظیفش نیست باید به علم فقه خودش رسیدگی کنه .و و رهبری مسلمین رو به عهده بگیره

من نمیدونم تخصص علما ء عظام فقاهته .چطور میخوان یا میتونن مدیریت تخصصهای دیگه کشور رو به عهده بگیرن ؟!

اصلا چرا این مسئولیت رو قبول کردین مگه علم لدنی دارند؟!

همای رحمت;999963 نوشت:
من نمیدونم تخصص علما ء عظام فقاهته .چطور میخوان یا میتونن مدیریت تخصصهای دیگه کشور رو به عهده بگیرن ؟!

اصلا چرا این مسئولیت رو قبول کردین مگه علم لدنی دارند؟!

پیچیده نیست.
ممکنه یه نفر فقه بدونه، ولی سیاست ندونه. خب... به فقه ش میپردازه.
ممکنه یه نفر سیاست بدونه، ولی فقه ندونه. خب... به سیاستش میپردازه.
ممکنه یه نفر هم سیاست بدونه، هم فقه بدونه.اگه واقعا اینطور باشه، میتونه از ترکیب این دو عملکرد فوق العاده ای داشته باشه.

اما مطمئنا هیچکس به همه ی علوم اشراف کامل نداره، قرار هم نیست اشراف داشته باشه. وقتی در یک ساختار بزرگ هر فردی و هر چیزی سرجاش باشه، عملکردش مفید خواهد بود. مشکل از جایی شروع میشه که افراد از جایگاهشون میان بیرون یا ما ازشون انتظار داریم که از جایگاهش بیاد بیرون. مثل اینکه به نظر من خیلی از ایرانی های رنجدیده از اوضاع مملکت، از رهبر انتظار دارن در مسائلی ورود کنه که مربوط به رهبر نمیشه. جالب اینجاست که در بررسی مسائلی که به رهبر مربوط میشه هیچکس ورود نمیکنه!

همای رحمت;999956 نوشت:

اصلا وطیفه رهبر چیه ؟!

آبادانی سرزمین ایرانه یا عاقبت بخیری اسلام و مسلمین ؟!

آبادانی سرزمین و عاقبت بخیری اسلام و مسلمین وظیفه همه ی ماست و هر کی کوتاهی کنه باید جواب پس بده، رهبر و غیر رهبر هم نداره. رهبری هم نسبت به شرایط خودش وظایفی به گردنشه که درستی یا نادرستی انجام این وظیفه جای بررسی داره.

بقیه هم وظایفی دارن که درستی یا نادرستی انجامش باید بررسی بشه.

momi14;999935 نوشت:
در حال حاضر خیلی ها نشستن همه ی تقصیر ها رو گردن نظام و رهبر میندازن و ادعا میکنن به دلیل بی صلاحیتی نظام و رهبره که کشور به این حال و روز دراموده، در حالی که نظام و هر شخصی که در اون نظام بر هر منصبی تکیه زده، جزئی از یک ساختار بزرگتر به اسم جامعه است و تک تک ما در این ساختار تاثیر گذاریم. حتی اگر رهبر یا هر مقام دیگری اشکال و ایرادی داشته باشه، بقیه ساختار میتونه تا حد خیلی زیادی با رعایت درست وظیفه خودش، جلوی صدمات ناشی از این اشکالات رو بگیره.

به طور مثال چند وقت پیش موضوع شفافیت آرای نمایندگان در دارالمنافقین رای نیاورد (یه بخش از جامعه کارشو درست انجام نمیده)، یعنی به شکل قانون تصویب نشد و هیچ یک از نمایندگان موظف نیست رایش رو اعلام کنه، اما با فشار مردم (بخش دیگری از جامعه ) بخشی از نمایندگان خودشون آراشونو منتشر کردن (در همون مجلس، یه بخش کوچک تر داره تلاششو میکنه) و حالا هم مخالفان تصویب cft درخواست دادن که آراشون منتشر شه، با اینکار تا حدی مشخص میشه موافقان طرح هم کی بودن، در واقع موافقان بدون اینکه خودشون بخوان، رایشون توسط مخالفان فاش میشه. هیچ منع قانونی هم نداره.

توی این مثال سعی کردم تا حدی نشون بدم که چطور اگر بخشی از جامعه نخواد کارشو درست انجام بده، قدرت هم دستش باشه و حتی قانون هم به نفعش باشه، بخش دیگه جامعه میتونه بدون نقض قانون، تا حد زیادی جلوی فساد رو بگیره، اگر این روند ادامه داشته باشه، یعنی مردم و اون یه بخش اقلیت مجلس خسته نشن و ادامه بدن، میتونیم امیدوارم باشیم، شفایت آرا و اموال در مجلس بعد تصویب خواهد شد. این یعنی پیشرفت، یعنی همون کاری که کشورهای توسعه یافته انجام دادند، حالا ببینیم معترضان وضع جامعه خودشون چند مرده حلاجند و چقدر در به موفقیت رسیدن این مسیر حاضر به خودشون زحمت بدن.

اما دسته ی دیگه، موافقان رهبر و نظام هستند که متاسفانه هیچ حرکت مفیدی انجام نمیدن، علتشم اینه که اصلا نیازی نمیبینند که کاری بکنند، از نظرشون همه چی اوکیه و در حال پیشرفت هستیم، صبح به صبح هم خار تو چشم دشمن رو با خار جدید عوض میکنیم که بیشتر زجر بکشه. خودمون که برحقیم، نیازی هم نیست که بخوایم توضیح بدیم، اگه احیانا کسی هست که مشکلی هم داره، مشکل از خودش و گمراهیه خودشه، به ما مربوط نمیشه، بره تو گمراهی خودش بمیره، ما کم رفتیم بهشت!

دیگه نه جذب افکار عمومی بلده (عمومی که میگم یعنی عموم مردم دنیا) نه جریان سازی بلده، نه احترام به افکار مخالف سرش میشه، نه حتی ذره ای در درستی افکار خودش شک میکنه، هیچ برنامه ای در ارتقا سطح فکری خودش و دوستاش نمیکنه (چون از نظرش الان در سطح مطلوب هست) نه به اشتراک تجربه با سایرین اعتقاد داره، شیوه صحیح تبلیغات به سبک معصومین رو نمیدونه، و خیلی چیزهای دیگه. از دل همین تفکره که عجایب خلقتی در میاد که ملاک نمره دینی رو میزان بیرون بودن موی دانش آموزاش از زیر مقنعه قرار میده.
این مدل تفکر خودش رو از هرگونه خطا و اشتباهی مبری میدونه. پس نیاز داره ابتدا دشمنی رو تصویر کنه که در مرحله بعد، تقصیر همه ی خطاها رو به گردنش بندازه؛ غافل از اینکه بزرگترین خطا، بی تحرکیه خودشه. خیلی از این افراد از تنهایی رهبر میگن، در حالی که دقیقا خودشون تنهاش گذاشتن، در واقع رهبر رو سپری کردن که خودشون در آرامش باشن. این گروه هم خودش رو در دسته مظلومین و دردمندا قرار میدن و آرزو میکنن خدا شر دسته ی دیگه رو کم کنه.

وقتی صحبت از میانه روی میشه، یعنی حرکت بین این دو دسته، اصلا یعنی از بین بردن این دسته بندی و جذب حداکثری همه ی افکار و اعتقادات. اگر این کار درست انجام بشه، اونایی که فی قلوبهم مرض هستند، خودشون اتومات حذف میشن.

تا اونجا که متوجه شدم شما دو دسته معرفی کردید
دسته ای که میخوان رهبر و نظام رو بی صلاحیت بدونن و تمام اشکالات رو گردن اون بندازن.
در حالی که بخش عمده اشکالات به مسئولین و مردم بر میگرده و اشکالات به تناسب به کل مجموعه ربط داره.

یک دسته موافقان نظام و رهبری هستند که تنها موضع تدافعی دارن نسبت به رهبر و برای خودشون وظیفه ای نمبینن یا کوتاهی میکنن.

خوب حالا بذارید من بگم :
من قبول دارم که دشمن در صدد تخریب سیستم است. که این تخریب بیشتر از همه متوجه مقام رهبری و شورای نگهبان و بعد متوجه مجلس خبرگان و بعد قوه قضائیه و صدا و سیما است.
اما اگر به این بهانه که انتقاد کردن، باعث دو دستگی و سوء استفاده میشود انتقاد را رها کنیم، نتیجه در جا زدن است.
پس میتوان انتقاد کرد اما خود را در خط نظام و انقلاب تعریف کرد.در انتقاد هم شفاف و منصفانه برخورد کرد.
مثلا اگر یادتان باشد در زمان فتنه ، رهبری فرمودند خط خود را از فتنه جویان و دشمنان جدا کنید و به تعبیر برخی ها جزو ساکتین نباشید.
روش انتقاد هم مهم است ما میتوانیم کورکورانه نقد کنیم یا همان حرفهای دشمن در تریبون را تکرار کنیم که اشتباه است.
به هر حال نقد باید وجود داشته باشد اما به نظرم مسیر نقد کردن از حیث قانونی و در بیان مسئولین نظام شفاف نیست و حمایت قانونی وجود ندارد.
وقتی مسیر یک امر حق عملا بسته باشد قطعا مورد سوء استفاده قرار میگیرد.
انتقادات به رهبری در حوزه وظایف ایشان قابل طرح است و منتقدین به همین ها نقد میکنند.
مثلا میگویند چرا سیاست های کلی نظام این طوری است؟ چرا نهادهای زیر مجموعه رهبری آن طوری است؟ چرا رهبری در فلان جا مصلحت را بر مفاسد ترجیح دادند؟ چرا رهبری شفاف نظر نمیدهد تا هر یک از مسئولین یا هر گروه از مردم از رهبری به نفع خویش بهره نبرد؟ و کلی مطالب دیگر؟
وقتی به نقش مفید یا مخرب یک مسئولیت نگاه کنیم اهمیت آن معلوم میگردد. و به همین جهت اگر شورای نگهبان اشتباهی بکند، تاثیرش بسیار زیاد است. اگر رئیس جمهور اشتباه بکند هزینه هنگفتی باید بپرداریم.

ولی من با این مدل نقدها مخالفم ، کدام نقدها؟
اینکه بگوییم مجلس دارالمنافقین است
یا بگوییم رئیس جمهور جاسوس است
یا این طور نقدها که به انگیزه و اعتقاد و باور آنها باز میگردد.
من به نقدهایی معتقدم که به عملکرد افراد تحت قوانین جمهوری اسلامی بپردازد و راه کار قانونی برای اصلاح آن وجود داشته باشد. در این عملکرد ما کار نداریم مسئول چه قدر نیت خوبی دارد و چه قدر خیر خواه است ما به بازدهی او تحت قوانین عمل میکنیم و اگر قوانین ایراد دارد آنها را اصلاح میکنیم. من با شخصیت محوری در ریاست جمهوری مخالفم.
به این جهت من به مدیریت رهبری و قوانین صادره تحت امر ایشان انتقاد دارم اما در کنارش به مدیریت سایر مسئولین هم انتقاد دارم. و انتظار دارم از رهبری و ریاست جمهوری و مجلس که قوانین را طوری بچینند که چنین محصولی نداشته باشیم.
در واقع بنده بیشتر از آنکه به اشخاص نقد داشته باشم به قوانین صدر تا ذیل این نظام نقد دارم.
مثلا اگر سیاستهای کلی نظام، قوانین مجلس ، قوانین بانکی، بخشنامه های دولتی، قوانین شهرداری، قوه قضاییه و غیره اصلاح گردد مشکل عمده حل میگردد.
و بزرگترین نقش در قوانین قوانین کلی نظام و مسئولین آن هستند. باید اصلاح از بالا اتفاق بیافتد. چون اصلاح از پایین شخص محور است نه قانون محور و فقط یا اشخاص عوض میشوند یا انقلاب میشود.
اما اصلاح از بالا قانون محور است و خود مسئولان را نیز مهار میکند و جلوی سو استفاده را میگیرد.
حرف زیاد است....
بیان شما زیباست و انسان فرهیخته و مودبی هستید.

خب عموم مردم چه میدونن وظایف رهبری چیه؟

خب بیچارها همه چیز رو به همه چی ربط میدن .

من هم خیلی سوالها برام در حال حاضر بی پاسخ مونده و پاسخهای کارشناس محترم هم قانع کننده نیست برام و اجبارا سکوت رو ترجیح میدم .

خباء;999969 نوشت:
تا اونجا که متوجه شدم شما دو دسته معرفی کردید
دسته ای که میخوان رهبر و نظام رو بی صلاحیت بدونن و تمام اشکالات رو گردن اون بندازن.
در حالی که بخش عمده اشکالات به مسئولین و مردم بر میگرده و اشکالات به تناسب به کل مجموعه ربط داره.

یک دسته موافقان نظام و رهبری هستند که تنها موضع تدافعی دارن نسبت به رهبر و برای خودشون وظیفه ای نمبینن یا کوتاهی میکنن.

خوب حالا بذارید من بگم :
من قبول دارم که دشمن در صدد تخریب سیستم است. که این تخریب بیشتر از همه متوجه مقام رهبری و شورای نگهبان و بعد متوجه مجلس خبرگان و بعد قوه قضائیه و صدا و سیما است.
اما اگر به این بهانه که انتقاد کردن، باعث دو دستگی و سوء استفاده میشود انتقاد را رها کنیم، نتیجه در جا زدن است.
پس میتوان انتقاد کرد اما خود را در خط نظام و انقلاب تعریف کرد.در انتقاد هم شفاف و منصفانه برخورد کرد.
مثلا اگر یادتان باشد در زمان فتنه ، رهبری فرمودند خط خود را از فتنه جویان و دشمنان جدا کنید و به تعبیر برخی ها جزو ساکتین نباشید.
روش انتقاد هم مهم است ما میتوانیم کورکورانه نقد کنیم یا همان حرفهای دشمن در تریبون را تکرار کنیم که اشتباه است.
به هر حال نقد باید وجود داشته باشد اما به نظرم مسیر نقد کردن از حیث قانونی و در بیان مسئولین نظام شفاف نیست و حمایت قانونی وجود ندارد.
وقتی مسیر یک امر حق عملا بسته باشد قطعا مورد سوء استفاده قرار میگیرد.
انتقادات به رهبری در حوزه وظایف ایشان قابل طرح است و منتقدین به همین ها نقد میکنند.
مثلا میگویند چرا سیاست های کلی نظام این طوری است؟ چرا نهادهای زیر مجموعه رهبری آن طوری است؟ چرا رهبری در فلان جا مصلحت را بر مفاسد ترجیح دادند؟ چرا رهبری شفاف نظر نمیدهد تا هر یک از مسئولین یا هر گروه از مردم از رهبری به نفع خویش بهره نبرد؟ و کلی مطالب دیگر؟
وقتی به نقش مفید یا مخرب یک مسئولیت نگاه کنیم اهمیت آن معلوم میگردد. و به همین جهت اگر شورای نگهبان اشتباهی بکند، تاثیرش بسیار زیاد است. اگر رئیس جمهور اشتباه بکند هزینه هنگفتی باید بپرداریم.

ولی من با این مدل نقدها مخالفم ، کدام نقدها؟
اینکه بگوییم مجلس دارالمنافقین است
یا بگوییم رئیس جمهور جاسوس است
یا این طور نقدها که به انگیزه و اعتقاد و باور آنها باز میگردد.
من به نقدهایی معتقدم که به عملکرد افراد تحت قوانین جمهوری اسلامی بپردازد و راه کار قانونی برای اصلاح آن وجود داشته باشد. در این عملکرد ما کار نداریم مسئول چه قدر نیت خوبی دارد و چه قدر خیر خواه است ما به بازدهی او تحت قوانین عمل میکنیم و اگر قوانین ایراد دارد آنها را اصلاح میکنیم. من با شخصیت محوری در ریاست جمهوری مخالفم.
به این جهت من به مدیریت رهبری و قوانین صادره تحت امر ایشان انتقاد دارم اما در کنارش به مدیریت سایر مسئولین هم انتقاد دارم. و انتظار دارم از رهبری و ریاست جمهوری و مجلس که قوانین را طوری بچینند که چنین محصولی نداشته باشیم.
در واقع بنده بیشتر از آنکه به اشخاص نقد داشته باشم به قوانین صدر تا ذیل این نظام نقد دارم.
مثلا اگر سیاستهای کلی نظام، قوانین مجلس ، قوانین بانکی، بخشنامه های دولتی، قوانین شهرداری، قوه قضاییه و غیره اصلاح گردد مشکل عمده حل میگردد.
و بزرگترین نقش در قوانین قوانین کلی نظام و مسئولین آن هستند. باید اصلاح از بالا اتفاق بیافتد. چون اصلاح از پایین شخص محور است نه قانون محور و فقط یا اشخاص عوض میشوند یا انقلاب میشود.
اما اصلاح از بالا قانون محور است و خود مسئولان را نیز مهار میکند و جلوی سو استفاده را میگیرد.
حرف زیاد است....
بیان شما زیباست و انسان فرهیخته و مودبی هستید.

کلیت حرف منم همینه.
مثل هر کار دیگه ای، در انتقاد هم رعایت انصاف واجبه. نیت اگر پاک باشه، حرکت منصافانه خواهد بود. خب حتما میدانید که بالاترین مراتب انتقاد، انتقاد از خوده، اینکه از نیش جوالدوز ابایی نداشته باشیم که با آغوش باز ازش استقبال هم بکنیم. که اگه همه اینگونه باشیم، دیگه دو دستگی و چند دستگی به وجود نمیاد.

شفافیت در هر مسئله ای حرف اول و آخر را میزند، البته که مسائل امنیتی نباید شفاف باشد، اما اصحاب قدرت با بهانه کردن امنیت، سعی میکنن هر انتقاد جدی و واقعی رو در نطفه خفه کنن. دردم بیشتر از هموطن هاییه که این بهانه را میپذیرند و نه تنها خودشون سکوت میکنند، بقیه را هم تشویق به سکوت میکنند و فکر میکنند اینطوری دارند از نظام حفاظت میکنند و این شکلی سالهاست که خودمون جاده صاف کنه دشمن شدیم.
انتقادات به رهبری هم واقعا وارده. خیلی جالبه برام که دوستان بگن وقتی رهبری اصلاحاتی رو در مجموعه های زیر نظر خودشون به وجود میارن، چه برداشتی دارن؟
این یعنی اون مجموعه ضعفی داره، شکافی داره، راه نفوذی داره، و حتما فرد یا افرادی یه خرابکاری کردند و گندش درومده که رهبری دست به اصلاح میزنه. اون دسته دوم اصلا به این نکته توجهی ندارند.
خب اقدامات اینچنینی از طرف رهبری بسیار قابل تقدیره، اما مگه ما باید صبر کنیم که خود رهبر حتما کاری انجام بده؟ رهبر حواسش به چند جا باشه؟ اصلا حواسش به چند جا میتونه باشه؟ آیا شما اشکالی میبینید که مثلا یکی از نزدیکان رهبری دچار فساد بشه؟ غیر ممکنه همچین چیزی؟ آیا غیرممکنه یک فرد عادی مثل من متوجه این ایراد بشه، در حالی که خودشون نمیدونن؟ اینجاست که وقتی یکی قصد روشنگری داره، بلافاصله با سیلی از حملات رو به رو میشه که متهمش میکنن به آب به آسیاب دشمن ریختن. خود اون دشمن هم تو این وضعیت تا میتونه از این وضعیت نهایت سوءاستفاده رو میکنه. نتیجه ش میشه این وضعیتی که میبینید.

در رابطه با نقد عملکرد افراد تخت قوانین هم بسیار صحیح و دقیق اشاره کردید و کاملا با شما موافقم. اگر من از تعبیر دارالمنافقین استفاده کردم، به این دلیل بود که همین اصلاح قانونی که شما ازش صحبت میکنید، کار همین مجلسه. همون نمکی که دیگه گندیده. هر چند قلبا به دارالمنافقین بودن مجلس فعلی ایران اعتقاد دارم، اما چشم، دیگه از این اصطلاح استفاده نمیکنم.

یکی از قابلیت های دستگاه ها و سازمان ها باید این باشد که خود اصلاح گر باشند. ما نظام ها را روی کار میاوریم که هر جا مشکلی بود، اصلاح کنن، خودشونم اگه مشکل داشتن، دست به خود اصلاح گری بزنن. اما خب... به نظر میرسه در ایران قضیه بدجوری پیچیده شده. نمیتونیم صبر کنیم تا نظام کاری بکنه. در همین بحث شفافیت آرا و اموال، شروع موضوع با مردم بود، اگه به خود نظام باشه، نظام ما هیچ نیازی به شفاف سازی نمیبینه.

از لطفی که به بنده دارید هم ممنونم. بنده قبلا عضو سایت نبودم وبرای طرح یک سوال عضو شدم و اتفاقی متوجه این تاپیک شدم. دیگه نمیدونم چه گناهی کردید که خدا منو نصیبتون کرده که مختونو بخورم.
بنده مسوول جایی نیستم و حتی تحصیلات دانشگاهی هم ندارم. فقط حرف هایی که میزنم رو زندگی کردم. همین.

همای رحمت;999970 نوشت:
خب عموم مردم چه میدونن وظایف رهبری چیه؟

خب بیچارها همه چیز رو به همه چی ربط میدن .

من هم خیلی سوالها برام در حال حاضر بی پاسخ مونده و پاسخهای کارشناس محترم هم قانع کننده نیست برام و اجبارا سکوت رو ترجیح میدم .

همین که شما این جمله رو نوشتین، یعنی سکوت نکردین. ممنونم ازتون. ما با همین گفتگوهاست که به دانسته هامون اضافه میشه. به شرطی که بدونیم قرار نیست باهم دست به یقه شیم.

با سلام و احترام خدمت دوستان

با توجه به پست های متعدد که نیازمند پاسخگویی هستند، و همچنین حاشیه هایی که دارد به صورت بی ارتباط به موضوع اضافه میشود تاپیک موقتا بسته میشود.

با تشکر از همراهی و همکاری شما

با سلام و احترام

ببینید هر تاپیکی موضوع خاص و روشنی دارد و نمی توان بحث را از آن فراتر برد، چون هم موضوع زیر سوال میرود و هم برخی مباحث را میشود آنقدر گسترده کرد که دیگر نمیتوان آنها را جمع بندی کرد!
بنابراین این مباحث را که مطرح می کنید نمیتوان به آنها پرداخت:

momi14;999857 نوشت:
اصل موضوع که مسوولیت خودمونه

momi14;999857 نوشت:
ما هنوز تعریف واحدی از اسلام نداریم، چطور میتونیم ادعای داشتن حکومتی اسلامی رو داشته باشیم؟

momi14;999857 نوشت:
هدفش از انقلاب و تشکیل حکومت، استعمار ستیزی و فروکردن خار تو چشم استعمار

momi14;999930 نوشت:
مبنای درستی برای بسیاری این دشمنی ها وجود نداره

اینها خودشان هر کدام تاپیک مستقل و مجال واسعی می طلبد.
موضوع بحث را آغازگر تاپیک تعیین می کند، و اگر در پست اول بنگرید در حقیقت سخن از کارمدی حکومتی تحت نظر ولی فقیه است، پس این جمله شما کاملا موضوع را از تاپیکش خارج خواهد نمود:

momi14;999857 نوشت:
ربط دادن موضوع به رهبری کاملا باعث بی نتیجه موندن بحث میشه

قطعا همه ما مسئولیتی داریم، این پرسش های شما پرسش های حقی است، اما ما در این تاپیک دنبال این نیستیم که بگوییم وظیفه ما چیست؛ ما دنبال این هستیم که آیا تحقق این نظام اسلامی به خاطر کاستی هایش، اصل کارآمدی ولی فقیه را زیر سوال می برد یا خیر؟


momi14;999908 نوشت:
در یـــمــن مسلمانان رو قتل عام میکنند، چه کسی ارتش عربستان را تجهیز میکند؟ آمریکا و متحدانش
در میانمار مسلمانان رو قتل عام میکنند، چه کسی ارتش مــیانمــار را تجهیز میکند؟ چین و روسیه! میتونید خودتون تحقیق کنید.

علاوه بر سوالاتی که عرض کردم برخی حواشی مطرح شده نیز به تاپیک مربوط نیست، اگرچه بین این دو که فرموده اید تفاوت جدی وجود دارد و من نمیخواهم وارد آن شوم، اما تفاوت آنها با اندکی تأمل روشن میشود؛ هم در اصل اثبات مطلب، هم در شفافیت آن، هم در کیفیت آن، در همه اینها تفاوت وجود دارد.
علاوه بر اینکه ما که از شعارهای مردم دفاع نمی کنیم، من اگر روسیه و چین که هیچ، اگر مسئولی از کشتار مسلمانان حمایت کند مرگ بر آن مسئول را هم شعار خواهیم داد.

momi14;999857 نوشت:
در رابطه با این جمله شما هم که فرمودید "مانند کسی است که به زور به خانه کسی هجوم ببرد و او را اسیر کند و حالا در این بین به او غذای خوب هم بدهد!" باید بگم که کاملا با شما موافقم! حالا دیگه نمیدونم منظورم رو متوجه شدید یا نه.

منظورتون رو متوجه شدم اما قطعا چنین تعریفی در خصوص حکومت ایران صدق نمی کند؛ که خود این مسئله باز از مسائلی است که بحث مستقلی می طلبد...

momi14;999905 نوشت:
استعمار از یه جایی به بعد صدام را هم برنتابید، الان این از ویژگی های مثبت صدام محسوب میشود؟

من تعجب می کنم از شما! خواهش می کنم روی کلمه استعمار ستیزی دقت بیشتری بفرمایید، اینکه من بر سر دزدی و چپاول ملت ها با سایر دزدها درگیر شوم استعمار ستیزی نیست! در چنین فرضی من خودم استعمارگر هستم که دنبال زیاده خواهی هستم، این را کسی نمی گوید استعمار ستیزی! این را می گوید زیاده خواهی!

علاوه بر اینکه استکبار ستیزی تنها هدف نیست، من به عنوان یکی از مهمترین اهداف و محور اساسی یک حرکت از آن نام بردم.

momi14;999916 نوشت:
یه نکته ای که دوست دارم روش تاکید کنم اینه که همه ی کشورهای توسعه یافته هم یک روزی در همچین جایگاهی بودن، بی حساب و کتابی و بدبختی و تضییع حقوق مردم کف جامعه، چپاول اموال عمومی و غیره.
پیشرفت اونا از زمانی شروع شد که دست از توجیه وضعیت موجود برداشتند و پذیرفتند که باید تغییرات اساسی به وجود بیارن و از همه مهمتر اینکه هیچ فرد و جریان و دستگاهی تحت هیچ عنوانی نباید مستثنی بشه. به هر میزانی که بیشتر به این اصل توجه شده، به همون میزان هم بهتر نتیجه گرفته شد. حالا هر ملتی به شیوه ی خودش.


نکته درستی فرموده اید، تمام کشورهایی که به پیشرفت رسیده اند، و تمام انقلاب هایی که به چشم اندازهایشان دست یافته اند تاریخ پر فراز و نشیبی را طی کرده اند، و این هم نکته درستی است که ما نباید وضعیت موجود را توجیه کنیم، نه امام خمینی(ره)، و نه مقام معظم رهبری هم چنین نظری ندارند؛ بنده هم هرگز نباید از سخنانم چنین برداشت شود که مشکلی نیست و ما به آرمان هایی که برای انقلاب ترسیم کرده ایم رسیده ایم. اگر موضوع تاپیک ناکارآمدی ها و کاستی های نظام بود من بسیار مفصل تر می نوشتم!

من سخنم این است که اگر می خواهید انقلاب ایران را با سایر انقلاب ها و حکومت های نوپا مقایسه کنید، کامل مقایسه کنید، مشکلاتی که آنها در مسیر داشتن را با مشکلات ما بسنجید، چهل سالگی ما را با چهل سالگی آنها بسنجید نه 200 سالگی آنها! لیبرالیسم امروز به این شکوه پوشالی رسیده است، اما روزی بیش از 100 میلیون نفر را در جنگ های جهانی به خاطر خود به کشتن داد!

همای رحمت;999956 نوشت:
اصلا وطیفه رهبر چیه ؟!
آبادانی سرزمین ایرانه یا عاقبت بخیری اسلام و مسلمین ؟!

همای رحمت;999963 نوشت:
من نمیدونم تخصص علما ء عظام فقاهته .چطور میخوان یا میتونن مدیریت تخصصهای دیگه کشور رو به عهده بگیرن ؟!


دقیقا عمده نقدهایی که به عملکرد ولی فقیه می شود ناشی از اشتباه در همین مسئله است، شما روی بزنگاه سوال دست گذاشتید.
بسیاری از مردم متوجه نیستند که رهبری نه اقتصاددان است، نه دیپلمات است، نه پزشک است، نه مهندس صنعت است، نه مهندس امور تولید و کشاورزی است؛ و بعد تمام ناکارآمدی های حوزه دلار و ارز، بهداشت، صنعت و تجارت و کشاورزی و مانند آن را از ولی فقیه دانسته و آن را ناکارآمد تصور می کنند!
اگر اینها بر عهده رهبری بود که رهبری فقط باید به دست یک انسان معصوم می بود که در تمام این علوم تخصص داشته باشد! اصلا فلسفه ولی فقیه این ها نیست! اینها که هر کدام متولی متخصص خودش را دارد، وزارت بهداشت دست پزشکان است، وزارت صنعت دست مهندسین، وزارت خارجه به دست دیپلمات ها، وزارت اقتصاد و بانک مرکزی به دست اقتصاددانان و....

کشور دو حرکت دارد، بگذارید در قالب مثال عرض کنم، منظومه شمسی را تصور کنید که تمام سیارات به دور خورشید در حال چرخش هستند، این یک حرکت جزئی است، دوباره خود این خورشید هم در حال حرکت در یک مدار بسیار کلان تر است؛ کار مسئولین مانند آن حرکت سیارات است، و کار رهبری مانند آن حرکت کلان منظومه شمسی! یعنی رهبری مجموعه حرکت های مسئولین را جهت دهی می کند نه اینکه در کار آنها که تخصص ندارد دخالت کند!

عمده مردم متوجه این مسئله نیستند و بعد بالا رفتن قیمت دلار و ارز را مثلا از چشم رهبری می بینند! گوجه گران میشود از چشم رهبری می بینند! در هیچ کجای جهان چنین نیست! در تمام دنیا این مشکلات متولی خودش را دارد، و در دولت و مجلس به لحاظ ساختاری ما فرقی با سایر کشورهای دنیا نداریم، این «ولی فقیه» را برای امری فراتر از این ها در قانون اساسی گنجانده ایم وگرنه در سایر کشورها که ولی فقیه ندارند این کارها روی زمین نمانده است.

خباء;999969 نوشت:
من به نقدهایی معتقدم که به عملکرد افراد تحت قوانین جمهوری اسلامی بپردازد و راه کار قانونی برای اصلاح آن وجود داشته باشد. در این عملکرد ما کار نداریم مسئول چه قدر نیت خوبی دارد و چه قدر خیر خواه است ما به بازدهی او تحت قوانین عمل میکنیم و اگر قوانین ایراد دارد آنها را اصلاح میکنیم

خباء;999969 نوشت:
در واقع بنده بیشتر از آنکه به اشخاص نقد داشته باشم به قوانین صدر تا ذیل این نظام نقد دارم.

جناب خباء عزیز حرف شما زیباست اما نشدنی است، قانون را نمیشود جزئی نوشت، قانون در تمام کشورها کلی است...
مثلا بر سر برجام اختلاف نظر وجود دارد، این یا به مصلحت مردم و نظام است یا خیر، خب حالا در قانون باید چه نوشته میشد؟ مگر میشود تمام رفتار رئیس جمهور از ریز تا درشت را در قالب قانون ترسیم کرد؟ خب رئیس جمهور وظیفه دارد در ارائه لوایح، و اجرای مصوبات مصلحت نظام را رعایت کند، اما آیا این مصلحت در پذیرش برجام است یا در رد آن؟ در پذیرش fatf است یا در نپذیرفتن آن؟ شما خیلی ساده انگارانه به مسئله نگاه میکنید.
شما حتی برای یک خانواده نمیتوانید یک قانون تعریف کنید که تمام رفتارهای بچه ها به صورت مستقیم در آن گنجانده باشد آن موقع در مورد بالاترین مقامات اجرایی کشور چنین توقعی دارید؟
شما هر قانونی بنویسید باز نمیتوانید جزئیات و وقایع جدید را در آن ثبت کنید.

من باید نکته ای کلی در پاسخ به موضوع تاپیک عرض کنم، نکته ای که در تاپیک های دیگر هم عرض کرده ام:

بحث ما بر سر این نیست که آیا با وجود ولی فقیه تمام مشکلات رفع میشود یا خیر؟ بحث کارآمدی بر سر این است که با ولی فقیه مشکلات ما به صورت قابل توجهی کمتر میشود یا بیشتر؟ وضعیت ما بهتر میشود یا بدتر؟!
قطعا و یقینا روشن است که وضعیت من و شما در هر مرتبه ای که باشد با نبود ولی فقیه بهتر که نخواهد شد، بسیار بدتر خواهد شد.
رهبری مانند ترمزی در برابر انحرافات و زیاده خواهی های مسئولین است، کسی برای رفع این انحرافات و زیاده خواهی های مسئولین، ترمز را برنمیدارد! کسی به خاطر رفع نقاط ضعفش، نقاط قوتش را از بین نمی برد!

خدا میداند که برخی از این آقایان اگر ولی فقیه بالای سرشان نباشد که تشر بزند، اگر رهبری نباشد که بگوید پشت پرده دارند چه میکنند، اگر رهبری نباشد که مرتب پیگیری حقوق های نجومی را یادآوری کرده و آن را تا حصول نتیجه زنده نگه دارد، اگر ولی فقیه نباشد که بگوید دارند چه اسناد غربی را اجرا می کند، اگر رهبری نباشد که آنها را از مذاکره بر سر تسلیحاتشان باز دارد و...، خدا می داند چه بلایی بر سر مردم می آورند.

مسلم;1000016 نوشت:
جناب خباء عزیز حرف شما زیباست اما نشدنی است، قانون را نمیشود جزئی نوشت، قانون در تمام کشورها کلی است...
مثلا بر سر برجام اختلاف نظر وجود دارد، این یا به مصلحت مردم و نظام است یا خیر، خب حالا در قانون باید چه نوشته میشد؟ مگر میشود تمام رفتار رئیس جمهور از ریز تا درشت را در قالب قانون ترسیم کرد؟ خب رئیس جمهور وظیفه دارد در ارائه لوایح، و اجرای مصوبات مصلحت نظام را رعایت کند، اما آیا این مصلحت در پذیرش برجام است یا در رد آن؟ در پذیرش fatf است یا در نپذیرفتن آن؟ شما خیلی ساده انگارانه به مسئله نگاه میکنید.
شما حتی برای یک خانواده نمیتوانید یک قانون تعریف کنید که تمام رفتارهای بچه ها به صورت مستقیم در آن گنجانده باشد آن موقع در مورد بالاترین مقامات اجرایی کشور چنین توقعی دارید؟
شما هر قانونی بنویسید باز نمیتوانید جزئیات و وقایع جدید را در آن ثبت کنید.

برداشت شما چون نشات گرفته از حال و روز سیاسی جامعه است متوجه مقصود نشدید و تصور قوانین جزیی از صحبتهای من،ساده انگارانه بود.
زمانی بود که رهبری در سخنرانی فرمودند نقش مجلس و قانون گزار مثل ریل گذاری برای قطار است.
شاید دولتی ها مثل شما ساده انگارانه فکر میکردند که گویا قوانین اینطوری است...
قوانین میتواند بدون اینکه جزئی باشد سالم باشد.
قطع بدانید بسیاری از مشکلات کشور در همین قوانین موجود و نبود قوانین لازم است.

این نقص از سیاستهای کلی نظام شروع میشود و تا ریز ترین قوانین اثرش را میگذارد.
مثلا فرض کنید مجلس قانون میگذارد که مسئولین باید اموالشان را در معرض آگاهی مردم قرار بدهند. بعد این قانون به شورای نگهبان می رود و میگویند این خلاف حریم خصوصی و حق انسانی انها است و آن را خلاف اسلام و قانون اساسی تشخیص میدهند.
مثلا تشخیص مصلحت نظام سیاست های کلی می نویسد و خلق پول و نظام بانکی را تعریف میکند و بعد رهبری زیرش را امضا میزند.
مثلا قوانین مجلس می رود مجمع تشخیص و فلان اقتصاد دان باید تاییدش کند که در راستای اهداف سیاستهای کلی هست یا نه؟
نگاه کنید بزرگوار من دوست ندارم انتقاد شفاف کنم و وارد این مسائل شوم چون صداقت شما باید اثبات شود برای من. قبلا هم به شما عرض کردم.
این طور فایده ندارد که من بیایم نقدی بکنم و بعد شما بگویید خوب این هم نقد است چه کار کنم؟ نقد باید ثمره داشته باشد فقط حرف زدن که دردی دوا نمیکند.
یا مثلا فلانی بیاید نقد کند و بعد به جرم مقابله با اثل نظام یا توهین به فلان و فلان دستگیر شود.
اینطور که نمیشود صداقت کسی را فهمید.
شما حمایت قانونی کنید و صداقت خود را در زیر مجموعه خویش نشان بده بعد حرف بزن و نقد از بالا به پایین کن.
برای کسی که آن بالا نشسته خوب راحت است از این حرفها بزند...
باز هم حرفم همان است که مشکل ما در برنامه و قانون است و انتقادات باید به این جهت سوق پیدا کند...
اینکه هر روز این یکی را ضد انقلاب آن یکی را کاسب تحریم بخوانیم و هر روز یک برچسب اختراع کنیم و تصور کنیم مشکلات کشور با افراد حل میشود اشتباه است.
دیدگاه تجربی به ما میگوید مشکل را پیدا کن و حل کن با آدم عوض کردن مشکلات کشور حل نمیشود.
شما موسوی را بردار خامنه ای بگذار او را بردار هاشمی بگذار او را بردار خاتمی بگذار او را بردار احمدی نژاد بگذار او را بردار روحانی بگذار او را بردار لاریجانی بگذار.. اینها مشکل حل کن نیست... مشکل کشور اینطوری حل نمیشود...

خباء;1000027 نوشت:
مثلا فرض کنید مجلس قانون میگذارد که مسئولین باید اموالشان را در معرض آگاهی مردم قرار بدهند. بعد این قانون به شورای نگهبان می رود و میگویند این خلاف حریم خصوصی و حق انسانی انها است و آن را خلاف اسلام و قانون اساسی تشخیص میدهند.
مثلا تشخیص مصلحت نظام سیاست های کلی می نویسد و خلق پول و نظام بانکی را تعریف میکند و بعد رهبری زیرش را امضا میزند.
مثلا قوانین مجلس می رود مجمع تشخیص و فلان اقتصاد دان باید تاییدش کند که در راستای اهداف سیاستهای کلی هست یا نه؟


اولا مثل هایی که شما می فرمایید که تصویب شده ولو اینکه مخالف نظر شما باشد بالاخره عده ای به مصلحت دیده و تصویب کرده اند؛ هر قانونی که تصویب میشود هم مخالفانی دارد و هم موافقانی! مثلا همین مصوبه منع حمایت مالی از تروریسم که چند روز پیش در مجلس تصویب شد خب هم در خود مجلس، و هم در میان مردم موافق داشته و هم مخالف! هر کدام هم ادله خاص خودشان را دارند، اگر تصویب بشود عده ای می گویند این قانون به ضرر کشور است؛ اگر تصویب نشود باز هم عده ای خواهند گفت به ضرر کشور است! شما که می فرمایید این قوانین به اشتباه تصویب شده اند خودتان هم یک طرف ماجرا هستید، اما طرف دیگر که تصویب کرده آن را مصلحت دیده! در این کش و قوس اختلاف نظرها حق با چه کسی است؟
طبیعتا این هم در مسائلی نیست که نظر اسلام واضح باشد، یک سیاست است، یک تاکتیک است، یک مسئله موضوعی است، بنابراین چاره ای از واگذاری آن به آراء عمومی نیست.
رهبری نمی تواند در این مسائل دیکتاتوری کرده و نظر خودش را دیکته کند، بله می تواند ملاک کلی بدهد اما این که در همه جا به جای دولت ومجلس تصمیم گیری کند به مصلحت نیست، هم رهبری و هم مراجع نظرشان در خصوص این مصوبه اخیر را در قالب بیان ملاک ها ارائه کردند، اما تأکید داشتند مجلس در این باره تصمیم بگیرد تا منتخبین مردم باشند که قانونگذاری می کنند، نه اینکه مردم احساس کنند یک نفر بخواهد برای یک ملت نسخه بپیچد.

مدیریت کلان یک حکومت نقدر دشوار است که ذره ای تصمیم گیری های احساساتی و مش و منش بدون تفکر، و تک روی بساط حکومت را در هم می پیچد.

[="Times New Roman"][="Black"]دوستان برای بهبود اوضاع جامعه یه پیشنهاد دارم

سال دیگه انتخابات مجلس هست و هرچه به انتخابات نزدیک تر بشیم نماینده های منافق بیشتر خودشون رو نشون میدن

دم انتخابات یاد حق و حقوق مردم میفتن و شروع میکنن عربده کشی توی مجلس که های مردم ندارن بدبختن و چند تا قانون پیاز و سیب زمینی تصویب میکنن

تا خرشون از پل بگذره. بعدش دوباره بدبختی مردم با این نماینده های بی خاصیت شروع میشه

خواهش میکنم از سر معده از سر شکم از سر فامیل بازی از سر لج بازی رای ندید

به ریش و تسبیح و عمامه و اینا رای ندید

با دقت نماینده ها رو انتخاب کنید و تا جایی که می تونید از الان به اطرافیان خودتون آگاهی بدید

از آسیب هایی که در اثر انتخاب نادرست می بینن آگاهشون کنید

دیگه با فلانی تا 1402 جواب نمیده.

لطفا توی انتخاب نماینده هاتون خیلی دقت کنید[/]

مسلم;1000033 نوشت:

اولا مثل هایی که شما می فرمایید که تصویب شده ولو اینکه مخالف نظر شما باشد بالاخره عده ای به مصلحت دیده و تصویب کرده اند؛ هر قانونی که تصویب میشود هم مخالفانی دارد و هم موافقانی! مثلا همین مصوبه منع حمایت مالی از تروریسم که چند روز پیش در مجلس تصویب شد خب هم در خود مجلس، و هم در میان مردم موافق داشته و هم مخالف! هر کدام هم ادله خاص خودشان را دارند، اگر تصویب بشود عده ای می گویند این قانون به ضرر کشور است؛ اگر تصویب نشود باز هم عده ای خواهند گفت به ضرر کشور است! شما که می فرمایید این قوانین به اشتباه تصویب شده اند خودتان هم یک طرف ماجرا هستید، اما طرف دیگر که تصویب کرده آن را مصلحت دیده! در این کش و قوس اختلاف نظرها حق با چه کسی است؟
طبیعتا این هم در مسائلی نیست که نظر اسلام واضح باشد، یک سیاست است، یک تاکتیک است، یک مسئله موضوعی است، بنابراین چاره ای از واگذاری آن به آراء عمومی نیست.
رهبری نمی تواند در این مسائل دیکتاتوری کرده و نظر خودش را دیکته کند، بله می تواند ملاک کلی بدهد اما این که در همه جا به جای دولت ومجلس تصمیم گیری کند به مصلحت نیست، هم رهبری و هم مراجع نظرشان در خصوص این مصوبه اخیر را در قالب بیان ملاک ها ارائه کردند، اما تأکید داشتند مجلس در این باره تصمیم بگیرد تا منتخبین مردم باشند که قانونگذاری می کنند، نه اینکه مردم احساس کنند یک نفر بخواهد برای یک ملت نسخه بپیچد.

مدیریت کلان یک حکومت نقدر دشوار است که ذره ای تصمیم گیری های احساساتی و مش و منش بدون تفکر، و تک روی بساط حکومت را در هم می پیچد.

من که متوجه نشدم شما میدانید انتقاد من چیست؟ حرف حساب من چیست؟

همین چند پست قبل نگفتم نقدی را قبول دارم که در چهارچوب قانون باشد؟ آیا من گفتم رهبری دیکتاتوری کند؟ کمی دقت داشته باشید.

آیا سیاستهای کلی نظام که ایجاد و نظارت بر آن جزو وظایف قانونی رهبری است، دیکتاتوری است؟!
کمی از این بحثهای سیاسی خارج شوید و فارغ از این جدال ها به حرف من گوش دهید.
آیا اعلام موضع رهبری در مسائل حیاتی کشور، دیکتاتوری است؟ آیا شروطی که رهبری گذاشتند دیکتاتوری بود؟
چرا حرف منتقدان را در قالب انتقادهای کلیشه ای و پاسخ های کلیشه ای امثال پناهیان خلاصه میکنید؟ ( پناهیان را دوست دارم و برایم عزیز است)

مسلم;1000033 نوشت:

.

جناب مسلم ما که قبلا در همین تاپیکهای مجاور صحبتهایی داشتیم نقدهایی کردیم همه دود شد رفت هوا...
کجاست صداقت و تحمل نقد...
الان هم شما دارید تو جاده خاکی میرید و حرفهایی میزنید که یا بی ارتباط است به صحبتهای من یا مغلطه ..
حداقل یکبار هم شده بروید وظایف رهبری را بخوانید و تعمق کنید.
شما را به حرفهای گذشته در تاپیک همجوار ارجاع میدهم

خباء;1000040 نوشت:
من که متوجه نشدم شما میدانید انتقاد من چیست؟ حرف حساب من چیست؟

همین چند پست قبل نگفتم نقدی را قبول دارم که در چهارچوب قانون باشد؟ آیا من گفتم رهبری دیکتاتوری کند؟ کمی دقت داشته باشید.

آیا سیاستهای کلی نظام که ایجاد و نظارت بر آن جزو وظایف قانونی رهبری است، دیکتاتوری است؟!
کمی از این بحثهای سیاسی خارج شوید و فارغ از این جدال ها به حرف من گوش دهید.
آیا اعلام موضع رهبری در مسائل حیاتی کشور، دیکتاتوری است؟ آیا شروطی که رهبری گذاشتند دیکتاتوری بود؟
چرا حرف منتقدان را در قالب انتقادهای کلیشه ای و پاسخ های کلیشه ای امثال پناهیان خلاصه میکنید؟ ( پناهیان را دوست دارم و برایم عزیز است)

جناب خباء عزیز
من و شما در پست های متعدد نه فقط در این تاپیک، بلکه در تاپیک های متعدد در این خصوص با هم صحبت کرده ایم، اما این بار هم چون تاپیک های گذشته شما هنوز می فرمایید بنده متوجه منظور شما نشده ام! شاید واقعیت اینچنین باشد، نمی دانم، شاید آی کیو بنده در حد سخنان شما نیست، هیچ ادعایی در این باره ندارم.
لذا ترجیح میدهم در برابر سخنان شما سکوت کنم تا با ابراز نظر متهم به نافهمی نشوم.
منتظر می مانم اگر کسی از دوستان مقصود شما را در حد فهم بنده به بنده توضیح داد و بنده کاملا متوجه شدم وارد گفتگو میشوم، اگر نه که تجربه تاپیک های گوناگون و پست های متعدد نشان داده فهم بنده در حد بیان شما نیست.
با تشکر از شما

مسلم;1000050 نوشت:
جناب خباء عزیز
من و شما در پست های متعدد نه فقط در این تاپیک، بلکه در تاپیک های متعدد در این خصوص با هم صحبت کرده ایم، اما این بار هم چون تاپیک های گذشته شما هنوز می فرمایید بنده متوجه منظور شما نشده ام! شاید واقعیت اینچنین باشد، نمی دانم، شاید آی کیو بنده در حد سخنان شما نیست، هیچ ادعایی در این باره ندارم.
لذا ترجیح میدهم در برابر سخنان شما سکوت کنم تا با ابراز نظر متهم به نافهمی نشوم.
منتظر می مانم اگر کسی از دوستان مقصود شما را در حد فهم بنده به بنده توضیح داد و بنده کاملا متوجه شدم وارد گفتگو میشوم، اگر نه که تجربه تاپیک های گوناگون و پست های متعدد نشان داده فهم بنده در حد بیان شما نیست.
با تشکر از شما

مسلم جان
آخر حرفهای شما نمیدانم روی چه حساب است
من کی گفتم قوانین جزئی است؟ که شما بگویید نسدنی است؟
من کی از fatf صحبت کردم؟
من کی گفتم نمایندگان اختلاف نظر ندارند؟
من کی گفتم رهبری دیکتاتوری کند؟
من کی گفتم آنچه تصویب شد قانون نیست؟

هموطن ما به یاری سبز شما امیدواریم!
من میگویم نقد به شخصیت افراد نکنید
برچسب نزنید
این یکی نگوید انها می برند و میخورند
این یکی نگوید فلانی دیکتاتور است و فلانی منافق و فلانی ضدنظام و ضد ولایت فقیه است..
وقتی روی این طور چیزها مانور بدهیم و تمرکز کنیم از نقد منصفانه فاصله میگیریم
من میگویم نقد باید به برنامه و عملکرد باشد.
مثلا من میروم قانون اساسی را نگاه میکنم
وظایف رهبری را نگاه میکنم تحقیق میکنم
بعد می بینم ایشان در سیاستهای کلی نظام کوتاهی کردند.
اینجا می ایم نقد میکنم که فلان موارد نقص داشته و فلان اثرات را بر وضع مملکت حاکم کرده است.
توجه فرمودید؟!
اگر شما نقد را قبول دارید؟ اگر آن را اسلامی یا قانونی میدانید؟! آن را بپذیرید. برایش راهکار قرار دهید حمایت قانونی کنید. با حذف کردن و حرفهای جناحی که نمیتوان نقد کرد...
اگر نقد این موارد درباره رهبری یا قانون اساسی ممنوع است یا جرم است خوب یه کلام بگویید نقد ممنوع است...
دیگر این حواشی که حرف در دهان من بگذارید چه معنا دارد؟!
خوب ما فرض میکنیم شما متوجه صحبت ما نشدید
اما از انجا که خودتان همین چند پست قبل فرمودید
من گاهی اوقات پاسخ میدهم تا بحث روشن باشد برای مخاطب و الا در تغییر نظر دوستان همیشه نمیتوان امید بست....

مسلم;1000019 نوشت:
با ولی فقیه مشکلات ما به صورت قابل توجهی کمتر میشود یا بیشتر؟ وضعیت ما بهتر میشود یا بدتر؟!
قطعا و یقینا روشن است که وضعیت من و شما در هر مرتبه ای که باشد با نبود ولی فقیه بهتر که نخواهد شد، بسیار بدتر خواهد شد.
رهبری مانند ترمزی در برابر انحرافات و زیاده خواهی های مسئولین است، کسی برای رفع این انحرافات و زیاده خواهی های مسئولین، ترمز را برنمیدارد! کسی به خاطر رفع نقاط ضعفش، نقاط قوتش را از بین نمی برد!

خدا میداند که برخی از این آقایان اگر ولی فقیه بالای سرشان نباشد که تشر بزند، اگر رهبری نباشد که بگوید پشت پرده دارند چه میکنند، اگر رهبری نباشد که مرتب پیگیری حقوق های نجومی را یادآوری کرده و آن را تا حصول نتیجه زنده نگه دارد، اگر ولی فقیه نباشد که بگوید دارند چه اسناد غربی را اجرا می کند، اگر رهبری نباشد که آنها را از مذاکره بر سر تسلیحاتشان باز دارد و...، خدا می داند چه بلایی بر سر مردم می آورند.


من این سخن شما را کاملا تائید میکنم.

مسلم;1000015 نوشت:

کشور دو حرکت دارد، بگذارید در قالب مثال عرض کنم، منظومه شمسی را تصور کنید که تمام سیارات به دور خورشید در حال چرخش هستند، این یک حرکت جزئی است، دوباره خود این خورشید هم در حال حرکت در یک مدار بسیار کلان تر است؛ کار مسئولین مانند آن حرکت سیارات است، و کار رهبری مانند آن حرکت کلان منظومه شمسی! یعنی رهبری مجموعه حرکت های مسئولین را جهت دهی می کند نه اینکه در کار آنها که تخصص ندارد دخالت کند!

سلام و عرض ادب

به همین دلیل است که شخصی غیر از امام نمی تواند جامعه اسلامی را هدایت کند

حتی اگر عادل ترین و دانا ترین و اعلم ترین باشد

هر چه باشد امام نیست

( خورشید نیست)

شما جای خورشید کنونی ، یک ستاره ضعیف تر تصور کنید
( بماند که تفاوت امام با فقیه اعلم ، از زمین است تا آسمان !)

بدون شک در چنین منظومه ای حیات منقرض خواهد شد !

حکومتی که امام حقیقی در صدر آن نباشد ، اسلامی نیست

و معرفی کردن چنین حکومتی با نام حکومت اسلامی ، نتیجه ای جز فراری دادن مردم از اسلام نخواهد داشت .

باور بفرمایید قرار گرفتن فقیهی که علمش در فقه محدود است
و به دیگر علوم تسلط کافی ندارد ،

نتیجه ای جز وضع کنونی نخواهد داشت

وظیفه فقها در زمان غیبت نظارت بر اجرای صحیح امور است

نه پرداختن به اموری که در آن تخصص ندارند!

حاکم باید در تمامی امور در حد نیاز سر رشته داشته باشد

حاکمی که از علم اقتصاد بهر ه ای نبرده

جز دستور دادن برای پایین آوردن نرخ ها ،

راه حل دیگری ندارد!

کشور را صرفا با دستورات نمی تواند اداره کرد

حکومت کردن علم می خواهد

علم مدیریت ، علم اقتصاد ، علم جامعه شناسی و...

در پناه حق تعالی

خباء;1000059 نوشت:
مسلم جان
آخر حرفهای شما نمیدانم روی چه حساب است

خباء عزیز شما مثل برادر بنده هستید، من که با کسی دشمنی ندارم، بنده همواره سعی کرده ام احساساتم را نسبت به کاربران مثبت نگه دارم
الان منصفانه من همین مطلب شما را به تحلیل می نشینم:

خباء;1000059 نوشت:
من میگویم نقد به شخصیت افراد نکنید
برچسب نزنید
این یکی نگوید انها می برند و میخورند
این یکی نگوید فلانی دیکتاتور است و فلانی منافق و فلانی ضدنظام و ضد ولایت فقیه است..

خب بنده هم سعی کرده ام همواره در قالب ملاک ها و بیان قاعده نقد کنم، سعی کرده ام اسمی از شخصیت ها یا جناح ها نبرده و کسی را نقد و از کسی حمایت نکنم.
در هر صورت بنده اگر قلمم در جایی لغزشی داشته عذرخواهی می کنم...

خباء;1000059 نوشت:
با حذف کردن و حرفهای جناحی که نمیتوان نقد کرد...
اگر نقد این موارد درباره رهبری یا قانون اساسی ممنوع است یا جرم است خوب یه کلام بگویید نقد ممنوع است...

بنده نه جایی پستی را حذف کردم، و نه اعلام ممنوعیت کردم، نه حتی به کسی هشدار دادم، بنده تا حدی که توهین به کسی نشود یا حواشی غیر مرتبط مطرح نشود هیچ مخالفتی با ارائه افکار و نظرات ندارم.
شما می بینید که دوستان در این تاپیک و تاپیک های دیگری که در مورد ولایت فقیه بوده و بنده کارشناس آنها بوده ام به راحتی نقدهایشان را نسب به اصل ولایت فقیه و یا رفتار مقام معظم رهبری بیان میکنند، نه من کسی را از این کار نهی کرده ام، نه ترسانده ام، نه حذف کرده ام و نه...
اصلا هدف از ایجاد چنین محیطی طرح این مسائل و پاسخگویی به آنهاست وگرنه این که پست بزنیم و نظرات مخالف را حذف کنیم که هیچ انسان عاقلی وقت و زمان و هزینه خودش را صرف چنین کاری نمی کند!

خباء;1000059 نوشت:
اما از انجا که خودتان همین چند پست قبل فرمودید
من گاهی اوقات پاسخ میدهم تا بحث روشن باشد برای مخاطب و الا در تغییر نظر دوستان همیشه نمیتوان امید بست....

بنده این جمله را کلی عرض کردم، از باب قاعده، نه اینکه بخواهم برای پاسخگویی به اشخاص مختلف سطح تعیین کنم. قاعده این است که در جایی که میبینیم مطلب برای خوانندگان روشن است اما طرف از آن کسانی است که کوتاه نمی آید خب ادامه بحث به مصلحت نیست.

فارغ از این حواشی، اما اصل مطلب:

خباء;1000059 نوشت:
مثلا من میروم قانون اساسی را نگاه میکنم
وظایف رهبری را نگاه میکنم تحقیق میکنم
بعد می بینم ایشان در سیاستهای کلی نظام کوتاهی کردند


خب عرض بنده هم در همین راستا بود که شما چطور تشخیص دادید که رهبری کوتاهی کردند؟ رهبری مصوبه مجمع تشخیص مصلحت را که می پذیرند یعنی پذیرش مصوبه ای که عالی ترین مجمع کشور آن را تصویب کرده است، شما اگر آن را اشتباه یا خلاف قانون میدانید، حداقلش این است که معلوم نیست حق با شماست و یا آنها؛ اینجا نمیتوان رهبری را به کوتاهی متهم کرد، بحث اینکه در مصوبات همواره اختلاف نظر وجود دارد و رهبری هم نمی تواند دیکتاتوری کند را هم از این باب مطرح کردم که شما می فرمایید بی ربط است:

خباء;1000059 نوشت:
من کی گفتم نمایندگان اختلاف نظر ندارند؟
من کی گفتم رهبری دیکتاتوری کند؟

شروحیل;1000091 نوشت:
سلام و عرض ادب

به همین دلیل است که شخصی غیر از امام نمی تواند جامعه اسلامی را هدایت کند

حتی اگر عادل ترین و دانا ترین و اعلم ترین باشد

هر چه باشد امام نیست

( خورشید نیست)

شما جای خورشید کنونی ، یک ستاره ضعیف تر تصور کنید
( بماند که تفاوت امام با فقیه اعلم ، از زمین است تا آسمان !)

بدون شک در چنین منظومه ای حیات منقرض خواهد شد !

حکومتی که امام حقیقی در صدر آن نباشد ، اسلامی نیست

و معرفی کردن چنین حکومتی با نام حکومت اسلامی ، نتیجه ای جز فراری دادن مردم از اسلام نخواهد داشت .

باور بفرمایید قرار گرفتن فقیهی که علمش در فقه محدود است
و به دیگر علوم تسلط کافی ندارد ،

نتیجه ای جز وضع کنونی نخواهد داشت

وظیفه فقها در زمان غیبت نظارت بر اجرای صحیح امور است

نه پرداختن به اموری که در آن تخصص ندارند!

حاکم باید در تمامی امور در حد نیاز سر رشته داشته باشد

حاکمی که از علم اقتصاد بهر ه ای نبرده

جز دستور دادن برای پایین آوردن نرخ ها ،

راه حل دیگری ندارد!

کشور را صرفا با دستورات نمی تواند اداره کرد

حکومت کردن علم می خواهد

علم مدیریت ، علم اقتصاد ، علم جامعه شناسی و...

در پناه حق تعالی

الان ما امام حقیقی از کجا بیاریم؟

من موضع شما رو دقیقا نمیدونم چیه.
آیا شما اینطور برداشت کردید که الان سیستم حکومت اینطوری تعریف شده که همه ی دستگاه ها صبر میکنن تا ببیند رهبری مثلا در زمینه اقتصاد چه دستوری میدهند و بعد اجرا کنند؟ یعنی از خودشون اختیاری ندارند؟

میخوام نظر شما رو در مورد این فرض بدونم. این که اگر فرضا ما بتونیم یک تیم کاملا هماهنگ و یکپارچه فراهم کنیم که هر کدوم از اعضا در یکی از زمینه های مورد نیاز جامعه بالاترین تخصص ممکن تا اینجایی که علم بشر بهش دست پیدا کرده رو داشته باشه، و یک شورای رهبری رو به وجود بیاریم که اعضای این شورا از شدت هماهنگی، همانند یک فکر واحد تصمیم بگیرند و عمل کنند، آیا میتونیم یک شبه امام داشته باشیم؟

شروحیل;1000091 نوشت:
حتی اگر عادل ترین و دانا ترین و اعلم ترین باشد
هر چه باشد امام نیست
( خورشید نیست)
شما جای خورشید کنونی ، یک ستاره ضعیف تر تصور کنید
( بماند که تفاوت امام با فقیه اعلم ، از زمین است تا آسمان !)
بدون شک در چنین منظومه ای حیات منقرض خواهد شد !

جناب شروحیل عزیز این فقط یک مثال بود برای اینکه تفاوت وظیفه رهبری با سایر مسئولین روشن شود، وگرنه ولی فقیه خاک پای امام معصوم هم نمیشود.
اما بالاخره هر مملکتی یک حکومتی میخواهد، حکومتی که مسیر آن جامعه را تعیین خواهد کرد. در همان مثال وقتی چاره ای از حرکت نیست، اگر خورشید نبود طبیعتا نورانی ترین ستاره را جانشین آن می کنیم تا حرکت ادامه داشته باشد. بله، اگر میشد که بدون حرکت ماند تا خورشید بیاید چنین می کردیم اما وقتی چاره ای از حرکت نیست، طبیعتا باید نورانی ترین ستاره را جایگزین خورشید کرد.

شروحیل;1000091 نوشت:
قرار گرفتن فقیهی که علمش در فقه محدود است
و به دیگر علوم تسلط کافی ندارد ،
نتیجه ای جز وضع کنونی نخواهد داشت

اگرچه پاسخ شما را در پست های پیشین داده ام که حل این معضلات در سایر رشته ها بر عهده ولی فقیه نیست، اما اکنون فقط یک سوال از شما می پرسم، اگر این ولی فقیه نبود، وضعیت ما بهتر میبود یا بدتر؟!

مسلم;1000103 نوشت:
.

فارغ از این حواشی، اما اصل مطلب:


خب عرض بنده هم در همین راستا بود که شما چطور تشخیص دادید که رهبری کوتاهی کردند؟ رهبری مصوبه مجمع تشخیص مصلحت را که می پذیرند یعنی پذیرش مصوبه ای که عالی ترین مجمع کشور آن را تصویب کرده است، شما اگر آن را اشتباه یا خلاف قانون میدانید، حداقلش این است که معلوم نیست حق با شماست و یا آنها؛ اینجا نمیتوان رهبری را به کوتاهی متهم کرد، بحث اینکه در مصوبات همواره اختلاف نظر وجود دارد و رهبری هم نمی تواند دیکتاتوری کند را هم از این باب مطرح کردم که شما می فرمایید بی ربط است:

برادر خیلی ساده آیا هر چیزی که قانونی است به معنای درست بودن آن است؟
خیر
اگر قرار بود هر چیزی که روال قانونی را طی میکند درست باشد پس اصلا نقد معنا نداشت الان هم باید اسلام ناب محمدی حاکم بود و کشور گل و بلبلی داشتیم.
این از نکته اول.
پس اینکه بگویید مجمع تشخیص یه کاری کرده و رهبری تایید و ابلاغ کرده هیچ ربطی به نقد کردن من و درست بودن تشخیص آنها ندارد.
پس امکان دارد هم مجمع تشخیص اشتباه کرده باشد و هم رهبر اشتباه کرده باشد.
نکته دوم این است که رهبری یک ربات نیست که هر چه مجمع تشخیص تشخیص داد رهبر امضا بزنند.
مجمع تشخیص فقط نقش مشورتی دارد و هیچ لزومی ندارد رهبری حرف آنها را بپذیرد. نقش رهبری این است که تشخیص دهد که این سیاستها و مواردی که تشخیص مصلحت میدهد به نفع کشور باشد و موجب اجحاف در حق مردم نشود و بعد آن را ابلاغ کند.
اگر قرار باشد رهبر هر چه مجمع تشخیص داد تایید و امضا و ابلاغ کند تفاوتش با کامپیوتر پیش روی شما چیست؟ اگر رهبری این کار را بکند که اصلا خلاف وظیفه عمل کرده است.
یک اشتباه هم که ظاهرا شما دارید این است که تصور کردید با توجیه اینکه هر کس نظری دارد اشتباه بودن رای افراد را انکار کنید. والله منتقدان دین و اسلام هم میگویند اگر دین حق است پس این همه اختلاف نظر و این همه تفسیر برای جیست؟! پس لطفا از ابزار اختلاف نظر در جهت توجیه کردن استفاده ننمایید.
یک اشتباه دیگر این است که ممکن است شما بگویید وقتی مجمع تشخیص مصلحت هست و وقتی مجلس خبرگان هست من حق ندارم نقد کنم و حتما اشتباه میکنم و آنها از حیث قانونی و تشخیصی هیچ اشکالی ندیدند پس حتما من و دیگر منتقدان اشتباه تشخیص دادند.
اگر از این توجیهات و مغلطه ها عبور کنیم به اینجا می رسیم که
من حق دارم نقد کنم
سایر مردم و قوا باید از من حمایت قانونی کنند و آزادی بیان داشته باشم
نقد من میتواند درست باشد و رهبری کاملا به خطا رفتند
کما اینکه یک بار و شاید چند بار توبه کردند. یک موردش درباره سیاست های کنترل فرزند بود و ... که خود اعتراف کرده و توبه فرمودند...

اینکه من چه طور کوتاهی ایشان را فهمیدم مرحله بعدی است.
اینکه میگویم نقد باید به برنامه و عملکرد باشد از این رو است.
من چند تا مثال میزنم
یکی از وظایف رهبری تعیین و نظارت بر حسن اجرای سیاست های کلی نظام است.
بخشی از سخنان رهبری را قبلا اورده بودم در تاپیک همجوار به آنجا مراجعه کنید و ببینید خودشان چه توضیحی دادند.
من نقدم به طراحی کلی مجمع است که توسط رهبری انجام شده.
نقد بعدی تاخیر چندین ساله در پیاده کردن وظایف محوله در قانون اساسی است
نقد بعدی درباره تایید برخی سیاستهای کلی است.
نقد بعدی ورود نکردن به مسائلی که باید ورود میکردند
نقد بعدی شفاف نکردن بیانات خود و مورد سوء استفاده قرار گرفتن توسط هر جناح و هر فرد. حتی نمایندگان مجلس نفهمیدند نظر ایشان چه بود و شبهه داشتند...این یک رویه شده است...
نقد بعدی جدا نکردن بعد حقوقی خویش از بعد حقیقی خودشان است. و لذا در تکلیف امر به معروف و نهی از منکر به اندازه یک سلبریتی نقش ایفا نکردند ( منظورم اندازه تاثیر است و الا نقش برخی سلبریتی ها ممکن است مخرب باشد. مقصودم اصل تاثیرگذاری است)

مسلم;1000106 نوشت:
فقط یک سوال از شما می پرسم، اگر این ولی فقیه نبود، وضعیت ما بهتر میبود یا بدتر؟!

سلام و عرض ادب

برادر گرامی بنده علم غیب ندارم

شما علم غیب دارید که می دانید اگر ولی فقیه نبود ، وضعیت کشور بهتر از این نمی شد؟

فقط ذکر همین نکته کافیست که کشور های بسیاری هستند که ولی فقیه ندارند

اما از لحاظ سیاست و حکومت داری و اجتماعی صد پله از ما بهتر هستند

در این کشور ها هیچ کس را اجبار به تبعیت از دین خاصی نمی کنند

و مسلمان و غیر مسلمان کنار هم زندگی می کنند و خرخره یکدیگر را پاره نمی کنند !

حتی یک مسلمان متخصص می تواند به پست ریاست جمهوری
( که در این کشور ها حرف اول را می زند ، نه حرف دوم )
هم برسد

باور بفرمایید اگر هر امری به متخصص آن امر سپرده شود

حتی در مبحث دین داری و دین مداری هم کشور ما پیشرفت قابل توچهی خواهد کرد

حداقل امر این است که دیگر بد بینی نسبت به ناکارآمد بودن اسلام کمرنگ خواهد شد

و تقصیر ناکارآمدی بر گردن افراد خواهد بود

نه دین

همین فقها

روزی باید برای این که بدون تخصص وارد این حوزه شدند
و دین را ناکارامد نشان دادند
جواب پس دهند

کاری نکردن ، بهتر از خرابکاری کردن است!

در پناه حق تعالی

شروحیل;1000155 نوشت:
فقط ذکر همین نکته کافیست که کشور های بسیاری هستند که ولی فقیه ندارند

سلام دوست عزیز

شما اصلا اعتقادی به موضوع ولایت فقیه ندارید؟

دو نقد دیگه هم اضافه کنم
حسن اجرای سیاستها درست انجام نشد
مدیریت قضایی و فقهی با اشخاص، زیرمجموعه و نهادهای تحت امر داشتن که کاملا مدیریتی ناکارامد و بدون بازده است.

مسلم;1000103 نوشت:

الان منصفانه من همین مطلب شما را به تحلیل می نشینم:

خب بنده هم سعی کرده ام همواره در قالب ملاک ها و بیان قاعده نقد کنم، سعی کرده ام اسمی از شخصیت ها یا جناح ها نبرده و کسی را نقد و از کسی حمایت نکنم.
در هر صورت بنده اگر قلمم در جایی لغزشی داشته عذرخواهی می کنم...

[/]

من وارد تاپیک شدم و به طور کلی گفتم نقد باید به برنامه باشد نه به شخصیت. و توضیحاتی دادم.
حالا نمیدانم چرا تصور کردید خطاب من به شما است؟ که بعد بیایید جواب بدهید که این طور نیستید؟ که مثلا اسمی از شخصیتی برده باشید.

بعد از شروع گفتگو بین من و شما، چیزی که من به شما گفتم این بود در شنیدن انتقادها از پیش داوری خودداری کنید و تصورات کلیشه ای درباره نقدها را دور بریزید.
به همین خاطر گفتم از بحث سیاسی fatf و بحث دیکتاتوری و آنچه امثال پناهیان میگویند و در ذهن ها جا افتاده خارج شوید و همه چیز را در قالب نقد علمی ببینید.
البته یک نکته در باب ارسال قبلی تان میگویم :
شما گفتید من نمیتوانم رهبری را به کوتاهی متهم کنم.
خوب شاید شما این کار را تهمت و اتهام زنی می دانید که گفتید :

نقل قول:
اینجا نمیتوان رهبری را به کوتاهی متهم کرد،

لطفا در این زمینه اگر توضیحی لازم است بگویید.
چون اگر قرار است نقدهای من اتهام زنی یا تهمت باشد بهتر است اسمش را عوض کنیم و بگوییم تهمت های علمی و بعد هم بگوییم تا چیزی در دادگاه اثبات نشده حق اعتراض و تهمت نداریم و ما قانون داریم پس ترجیح میدهم ارسالهایم را پاک بفرمایید.

شاید این بحث را ادامه ندهم ولی تا اندازه ای مشخص شد که نقد مسئولین خصوصا رهبری، پشتوانه و حمایت قانونی ندارد. قوانین ما طوری هستند و نوشته شدند که میتوان منتقد را متهم دانست و مجازات کرد.
موفق باشید

در ادامه صحبت های شما جناب خباء عزیز، من نقل قول هایی رو از یه بنده خدایی (اسم نمیبرم، ولی همه میدونید کیه) اینجا به کار میبرم، ببینید چطور پشت نام هایی مثل رهبری، انقلاب، امام، آرمان ها و غیره پناه گرفتن و نسبت به نزدیک شدن به این پناهگاه به مردم هشدار میدن:

همواره نهادهای وابسته به رهبری همچون سپاه، ناجا، نمازجمعه و مجلس خبرگان رهبری مورد آماج حمله دشمنان بوده اند غافل از اینکه این نهادها خلل ناپذیر هستند. (خدا از سر تقصیرات ما غافلان بگذره!)
توصیه می کنم به این جایگاه (یعنی نماز جمعه که وابسته به رهبریست) که مین گذاری است نزدیک نشوید و چنانچه نزدیک شوید با مین به هلاکت خواهید رسید و بهتر است دست از این بچه بازی ها بردارید.

خباء;1000151 نوشت:
خیلی ساده آیا هر چیزی که قانونی است به معنای درست بودن آن است؟
امکان دارد هم مجمع تشخیص اشتباه کرده باشد و هم رهبر اشتباه کرده باشد.

بله، ما هم نه ولی فقیه، و نه مجمع تشخیص مصلحت را معصوم نمی دانیم، اما آیا شما با یک مسئله امکانی و احتمالی می خواهید رفتار ولی فقیه را نقد کنید؟

خباء;1000151 نوشت:
رهبری یک ربات نیست که هر چه مجمع تشخیص تشخیص داد رهبر امضا بزنند.
مجمع تشخیص فقط نقش مشورتی دارد و هیچ لزومی ندارد رهبری حرف آنها را بپذیرد. نقش رهبری این است که تشخیص دهد که این سیاستها و مواردی که تشخیص مصلحت میدهد به نفع کشور باشد و موجب اجحاف در حق مردم نشود و بعد آن را ابلاغ کند.

خب این هم حرف درستی است، اما باز هم در حیطه امکان و احتمال اشتباه حرف می زنید، این قاعده به صورت کلی و عمومی درست است به شرط آنکه اولا به صورت قطعی اثبات شود مصوبه مجمع تشخیص مصلحت اشتباه بوده، و ثانیا مصلحت مهمتری در پذیرش نظر مجمع تشخیص مصلحت وجود نداشته باشد.

خباء;1000151 نوشت:
یک اشتباه دیگر این است که ممکن است شما بگویید وقتی مجمع تشخیص مصلحت هست و وقتی مجلس خبرگان هست من حق ندارم نقد کنم و حتما اشتباه میکنم و آنها از حیث قانونی و تشخیصی هیچ اشکالی ندیدند پس حتما من و دیگر منتقدان اشتباه تشخیص دادند.
اگر از این توجیهات و مغلطه ها عبور کنیم به اینجا می رسیم که
من حق دارم نقد کنم

خب این انتقادات هم که ظاهرا معلوم نیست ناظر به چه کسی است! بعید می دانم این نقدها نسبت به بنده باشد، من اگر دفاع کنم باز خواهید گفت که این انتقادات را به بنده ندارید، همانطور که قبلا هم فرمودید:

خباء;1000209 نوشت:
نمیدانم چرا تصور کردید خطاب من به شما است؟

خباء;1000151 نوشت:
من نقدم به طراحی کلی مجمع است که توسط رهبری انجام شده.
نقد بعدی تاخیر چندین ساله در پیاده کردن وظایف محوله در قانون اساسی است
نقد بعدی درباره تایید برخی سیاستهای کلی است.
نقد بعدی ورود نکردن به مسائلی که باید ورود میکردند

خباء;1000172 نوشت:
دو نقد دیگه هم اضافه کنم
حسن اجرای سیاستها درست انجام نشد
مدیریت قضایی و فقهی با اشخاص، زیرمجموعه و نهادهای تحت امر داشتن که کاملا مدیریتی ناکارامد و بدون بازده است

این نقدها که یک سری کلیات مبهم و ادعایی هستند که خودشان نیازمند اثبات هستند، و عمدتا هم نشأت گرفته از ناآگاهی نسبت به اولا مسائل کلان مدیریتی، و ثانیا نسبت به جلسات خصوصی رهبری با مسئولین است، بنده از یکی از معاونین وزرا شنیدم که رهبری با چه پی گیری و جدیتی در جلسات خصوصی مسائل را دنبال می کند که گاهی حتی به اوقات تلخی و لحن تند کشیده میشود.
خودشان هم در برخی از سخنرانی ها اشاره دارند که مایل به رسانه ای شدن جلسات خصوصی که شاید ده برابر جلسات عمومی باشد نیستند.

خباء;1000151 نوشت:
نقد بعدی شفاف نکردن بیانات خود و مورد سوء استفاده قرار گرفتن توسط هر جناح و هر فرد. حتی نمایندگان مجلس نفهمیدند نظر ایشان چه بود و شبهه داشتند...این یک رویه شده است...

وظیفه رهبری تعیین ملاک ها و چارچوب ها و مشی فراجناحی است، وقتی کسی ملاک ها را به صورت کلی تبیین کند طبیعتا کسی که بخواهد پیروی کند مسیر برای پیروی روشن است و کسی که بخواهد توجیه کند هم مسیر برای توجهی باز است؛ دقیقا مانند معرفی امیرلمومنین(ع) در قرآن کریم؛ هم راه برای حق جویان باز است و هم راه برای توجیه کسانی که نمی خواهند بپذیرند.
الان شما بی طرفانه جملات رهبری در خصوص fatf را مطالعه بفرمایید ببینید انصافا نظر ایشان روشن نیست؟

خباء;1000151 نوشت:
نقد بعدی جدا نکردن بعد حقوقی خویش از بعد حقیقی خودشان است. و لذا در تکلیف امر به معروف و نهی از منکر به اندازه یک سلبریتی نقش ایفا نکردند ( منظورم اندازه تاثیر است و الا نقش برخی سلبریتی ها ممکن است مخرب باشد. مقصودم اصل تاثیرگذاری است)

واقعا جز تعجب چیزی نمی توانم ابراز کنم...!!!

خباء;1000209 نوشت:
اگر قرار است نقدهای من اتهام زنی یا تهمت باشد بهتر است اسمش را عوض کنیم و بگوییم تهمت های علمی و بعد هم بگوییم تا چیزی در دادگاه اثبات نشده حق اعتراض و تهمت نداریم و ما قانون داریم پس ترجیح میدهم ارسالهایم را پاک بفرمایید.
شاید این بحث را ادامه ندهم ولی تا اندازه ای مشخص شد که نقد مسئولین خصوصا رهبری، پشتوانه و حمایت قانونی ندارد. قوانین ما طوری هستند و نوشته شدند که میتوان منتقد را متهم دانست و مجازات کرد.

برادر عزیز، من که دیگر نباید بدیهیات را توضیح بدهم! ما که بحث حقوقی و قضایی نمی کنیم که از واژه اتهام، معنای اصطلاحی برداشت کرده و قابل پیگرد قضایی دانستید! در عُرف هر کسی را که به کوتاهی توصیف کنیم در ادبیات تعبیر اتهام به کار می رود. مثلا اینکه من به کسی بگوبم من شما را به کم فهمی متهم نمی کنم اما...؛ اینها بحث های عرفی است نه اصطلاح حقوقی!
اگر لازم است توضیح بدهم که اینکه میگویم: "شما رهبری را به کم کاری متهم می کنید" به معنای همین است که "رهبری را به کم کاری توصیف می کنید" اگر این توضیحات بدیهی هم لازم است خب بفرمایید از این به بعد اینگونه بیان میکنم.

momi14;1000214 نوشت:
در ادامه صحبت های شما جناب خباء عزیز، من نقل قول هایی رو از یه بنده خدایی (اسم نمیبرم، ولی همه میدونید کیه) اینجا به کار میبرم، ببینید چطور پشت نام هایی مثل رهبری، انقلاب، امام، آرمان ها و غیره پناه گرفتن و نسبت به نزدیک شدن به این پناهگاه به مردم هشدار میدن:

همواره نهادهای وابسته به رهبری همچون سپاه، ناجا، نمازجمعه و مجلس خبرگان رهبری مورد آماج حمله دشمنان بوده اند غافل از اینکه این نهادها خلل ناپذیر هستند. (خدا از سر تقصیرات ما غافلان بگذره!)
توصیه می کنم به این جایگاه (یعنی نماز جمعه که وابسته به رهبریست) که مین گذاری است نزدیک نشوید و چنانچه نزدیک شوید با مین به هلاکت خواهید رسید و بهتر است دست از این بچه بازی ها بردارید.

اینکه یک عده در دفاع از جبهه حق اشتباه می کنند نباید موجب شود که ما هم جبهه حق و باطل را گم کنیم! برخی در دفاع از علی(ع) او را از مقام انسانیت بالاتر برده و به الوهیت می رساندند، خب این دفاع باطل، حقانیت علی(ع) را زیر سوال نمی برد.
ما باید خیلی مراقب باشیم، جبهه باطل گاهی همین دفاع ها را به گونه ای بُلد کرده و به خورد مردم می دهد که آنها را نسبت به جبهه حق بدبین کند! باید بین اصل یک چیز، و دلیل آن تفاوت قائل شویم، اگر یک دلیل باطل بود، تلازمی ندارد که اصل آن مسئله هم باطل باشد، باید سایر ادله را هم دید.

من مخالف نقد منصفانه سپاه و خبرگان و سخنان ائمه جمعه نیستم، اما این را بدانیم که دشمن هم بزرگترین دشمنی را با این نهادها دارد، پس قطعا این ها مانعی بر سر اهداف دشمن هستند، وگرنه کسی به مُرده چوب نمی زند!

مسلم;1000229 نوشت:
من مخالف نقد منصفانه سپاه و خبرگان و سخنان ائمه جمعه نیستم، اما این را بدانیم که دشمن هم بزرگترین دشمنی را با این نهادها دارد، پس قطعا این ها مانعی بر سر اهداف دشمن هستند، وگرنه کسی به مُرده چوب نمی زند!

دشمن کارشو خیلی خوب بلده، در این شکی نیست، ما هم خیلی باید حواسمون جمع باشه که آب به آسیاب دشمن برزیم، اینم شکی نیست. قطعا منظور من نفی ارکان نظام و رهبری و غیره نبوده، فکر میکنم توی صحبت هام مشخصه.

صحبت سر اینه که ما هم دنبال یافتن مسیری برای رسیدن به همین نقد منصفانه هستیم، مسیری که مورد توافق اکثریت باشه، الان این مسیر وجود نداره به نظر من، حالا درسته که به قول شما موضوع تاپیک چیز دیگه ای بود و شما هم موظفید از به حاشیه رفتن بحث جلوگیری کنید، اما من فکر میکنم فرصت خوبی پیش آمده که به یک نقطه مشترک برسیم. میتونیم در صورت رسیدن به این نقطه، یه تاپیک جدید براش باز کنیم.
اما فعلا به نظرم این نقطه مشترک هم وجود نداره، ضمن اینکه برام سواله که چرا در ابتدای جمله تون که موافقت خودتونو با نقد منصفانه اعلام کردید، چرا در کنار سپاه و خبرگان و غیره، کلمه رهبری وجود نداره؟ ما کلی سر همین کلمه دعوا داشتیم!

مسلم;1000227 نوشت:


نقل قول:
اما آیا شما با یک مسئله امکانی و احتمالی می خواهید رفتار ولی فقیه را نقد کنید؟

خیر
من با امکان و احتمال نمی خواستم نقد کنم.
برای اینکه نقد کنیم ابتدا باید آن را به رسمیت بشناسید.
برای اینکه بگویم قانونی بودن به معنای درست بودن نیست.
گفتم اینکه بگویید روال قانونی توسط رهبری طی شده است، به معنای درست بودن تشخیص رهبر نیست.
وقتی بین قانونی بودن و درست بودن تفکیک قائل شوید آن وقت نمی توان با توجیه قانون، نقدها را منکوب کرد.
یکبار دیگر ارسال قبلی را نگاه کنید.
بگذارید از زاویه ی دیگری مطلب را بگویم. اول حرف خودتان را نقل کنم :
نقل قول:
شما چطور تشخیص دادید که رهبری کوتاهی کردند؟ رهبری مصوبه مجمع تشخیص مصلحت را که می پذیرند یعنی پذیرش مصوبه ای که عالی ترین مجمع کشور آن را تصویب کرده است، شما اگر آن را اشتباه یا خلاف قانون میدانید، حداقلش این است که معلوم نیست حق با شماست و یا آنها

نگاه کنید شما تشخیص کوتاهی رهبر را به طی شدن یا نشدن یک روال قانونی حواله دادید.
مغلطه شما اینجاست که حقانیت نقد را قبول نمی کنید به این دلیل که نهادی قانونی نظری خلاف من داشته است. تشخیص را هم واگذار به نهاد قانونی کردید.
در حالی که تشخیص هر انسان هم ارزش معرفتی دارد و هم حجیت دارد.
استدلال های هر انسانی نیز قابل انتقال به سایر انسان ها است و برای آنها می تواند هم ارزش معرفتی داشته باشد و هم برای آنها حجیت بیاورد.
پس هر چیزی که قانونی هست لزوما درست نیست.
پس احتمال دارد امری قانونی باشد و در عین حال اشتباه باشد.
پس رهبری می تواند قانونی رفتار کند ولی اشتباه کند.
اما در ادامه گفتید
نقل قول:
به شرط آنکه اولا به صورت قطعی اثبات شود مصوبه مجمع تشخیص مصلحت اشتباه بوده،

اثبات قطعی را چه می دانید ؟ مراجع قانونی ؟ یا تشخیص فرد به صورت مستدل و موجه ؟ اگر قانون را مرجع اثبات قطعی می دانید پس بحث کردن با شما بی فایده است چون شما معرفت را در مراجع قانونی خلاصه کردید و بدیهیات را منکر شدید.
اگر برای عقلتان نیز حجیت و معرفت قائل هستید، می توان برای بحث کردن امیدی متصور شد.

نقل قول:
و ثانیا مصلحت مهمتری در پذیرش نظر مجمع تشخیص مصلحت وجود نداشته باشد.

اولا اینکه می گویم نقد به برنامه داشته باشید، به همین جهت است. برنامه و قانون چیزی است که روی کاغذ نوشته اند و ما می توانیم اثرات آن را بررسی کنیم.
ما کار نداریم رهبری چه مصلحتی در ذهنشان بوده است ؟ ما کار نداریم رهبری نیت سوئی داشتند یا جاهل بودند ؟
ما به برنامه ای که ایشان زیرش را امضا کرده است نقد داریم.
این برنامه باعث چنین اثراتی در زیرمجموعه و بر جامعه و مردم داشته است.
حالا شما هر چه قدر دوست دارید در ذهنتان احتمال بسازید که شاید یک مصلحت بالاتری بوده و ما اطلاع نداریم یا رهبری حواسشان نبوده و جاهل بودند به موضوع...
از این مصالح تا دلتان می خواهد اختراع کنید ولی باعث نمیشود نقدهای ما به برنامه اشتباه باشد.
دوما برخی تصور می کنند وظیفه تشخیص مصلحت این است که اگر قانون مجلس توسط شواری نگهبان رد شد و مجلس اصرار بر آن قانون کرد، مجمع تشخیص ورود میکند و مصلحت سنجی می کند.
در حالی که تشخیص مصلحت کارهای دیگری هم دارد مثل همین تنظیم سیاست های کلی نظام. مثل مطابقت دادن قوانین مجلس با سیاست های کلی نظام.
توجیه مصلحت سنجی در اختلاف بین مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان مطرح میشود نه در سیاست های کلی نظام.
نقل قول:
من اگر دفاع کنم باز خواهید گفت که این انتقادات را به بنده ندارید، همانطور که قبلا هم فرمودید

قیاس مع الفارق نکنید.
انجا که من گفتم چرا شما به خودتان گرفتید، به این خاطر بود که اصلا از شما نقل قول نگرفته بودم.
اصلا شما را خطاب قرار نداده بودم. مخاطب من کاربر محترم momi 14 بود.
البته در این نقل قول ، دفع دخل مقدر کردم و گفتم ممکن است شما چنین بگویید ...
چرا دفع دخل مقدر کردم چون قبلا گفتید : "مصوبه ای که عالی ترین مجمع کشور آن را تصویب کرده است"
تاکیدی که شما روی مراجع قانونی دارید مرا بر آن داشت که دفع دخل مقدر کنم. و البته در ابتدای این پست توضیحاتی بیشتری هم دادم.
نقل قول:
این نقدها که یک سری کلیات مبهم و ادعایی هستند

مسئله این بود که شما اصلا در یک فضای دیگری بودید و سخن از fatf بود و اینکه اگر رهبری دخالت کند می گویند دیکتاتوری است و اگر نکند می گویند ... شما در یک فضای دیگری بودید متوجه عرض من نبودید که مقصودم از نقد به برنامه چیست.
به همین خاطر برایتان نقدهایی را به صورت سرفصل شده آورم.
نقل قول:
خودشان نیازمند اثبات هستند

اثبات از نظر شما چیست ؟ چیزی که مراجع قانونی تشخیص بدهند ؟ یا برای عقلتان هم ارزش معرفتی قائل هستید ؟
مبنای تشخیص نقص در مدیریت یک شخص را چه می دانید ؟ شهادت دو شاهد عادل ؟ یا ارتکاب حرام ؟
مثلا مجلس خبرگان وظیفه اش نظارت بر احراز اوصاف رهبری است. مثلا تقوا دارد، شجاع است و مانند آن.
آیا شما تصور کردید در کشورهای غربی تشخیص ضعف و نقص یک برنامه را مثل ما تشخیص می دهند ؟
نقل قول:
عمدتا هم نشأت گرفته از ناآگاهی نسبت به اولا مسائل کلان مدیریتی

قانونی که زیرش را امضا می زنید ربطی به مسائل کلان مدیریتی ندارد. شما وقتی چیزی را امضا می کنید باید تمام عواقبش را هم در نظر بگیرید. شما اگر 110 سکه مهریه امضا کنید بعدا نمی توانید دبه کنید و بگویید که الان قیمت سکه چند برابر شده و من باید به همان قیمت قبلی مهریه بدهم و به قوه قضائیه اعتراض دارم.
نقل قول:
رهبری با چه پی گیری و جدیتی در جلسات خصوصی مسائل را دنبال می کند که گاهی حتی به اوقات تلخی و لحن تند کشیده میشود.

اولا اگر این پیگیری و جدیت جزو وظایف ایشان است لزومی به اوقات تلخی و لحن تند ندارد. به صورت رسمی یک نامه می نویسند و حکم اجرا میشود و الا با متخلفین توسط قوه قضائیه برخورد می شود. روال کارهای قانونی و رسمی اینطوری است. حرف زدن که دردی را دوا نمی کند.
دوما اگر این پیگیری و جدیت از باب دلسوزی و توصیه است باز هم می توان گفت به اوقات تلخی و لحن تند نیازی نیست چون نوعی اعمال فشار و فضولی در اختیارات مسئولین است. بله اگر در حد معمولی باشد که طرف به فکر فرو رود خوب و مفید است. ولی اگر مخاطب ایشان احساس ترس کند و احساس کند رهبری دارد در مسئولیت ایشان دخالت می کند نه ایشان حق ندارد چنین کاری انجام دهد.
سوما ما که گفتیم رهبری کار کند منظورمان اوقات تلخی و حرف نبود. مثلا آن جوانی که کمپین می زند و کلی طرفدار جمع می کند و کلی کار تشکیلاتی می کند فقط حرف زده است ؟ آیا جای مسئولی را تنگ کرده است ؟ آیا به مسئولی زور گفته است ؟
نقل قول:
وظیفه رهبری تعیین ملاک ها و چارچوب ها و مشی فراجناحی است

مسلم جان چرا توجیه می کنید ؟ رهبری هر جا قرار است قراردادی امضا شود که خلاف مصلحت کشور است موظف است جلوی آن را بگیرد. اگر هم نتواند جلویش را بگیرد باید بگوید مخالفم. کسی نگفته است رهبری وظیفه اش ملاک اعلام کردن است.
خودتان تصورش را بکنید بخواهند مثلا قرار دادی مثل دارسی را در کشور پیاده کنند بعد رهبری بگوید من طبق قانون اساسی فقط وظیفه دارم ملاک ارائه کنم!
اگر هم این قرار داد جزو سلایق سیاسی است و جزو وظایف رهبری نیست که اصلا بحث سالبه به انتفاع موضوع است.
بله رهبری می تواند سلیقه خودش را اعلام کند و بگوید به نظرم این بهتر است ولی این سلیقه در حد یک شخص حقیقی به نام سید علی خامنه ای تقلیل می یابد.
نقل قول:
واقعا جز تعجب چیزی نمی توانم ابراز کنم...!!!

خسته نباشید
نقل قول:
اینکه میگویم: "شما رهبری را به کم کاری متهم می کنید" به معنای همین است که "رهبری را به کم کاری توصیف می کنید"

شما تصور کردید با تغییر کلمه متهم به توصیف، حقیقت ماجرا تغییر می کند ؟
بله ممکن است شما که یک فرد حقیقی هستید برایتان مهم نباشد اما از حیث حقوقی چنین امکانی وجود دارد چون قانون شفاف نیست و حمایتی هم در کار نیست.
مثلا تصور کنید من فردا در دو سایت خبررسانی معروف در ایران، سندی را ارائه کنم که رهبری زیرش را امضا کرده اند.
بعد بگویم این سند چنین تاثیراتی را در اقتصاد و جامعه خواهد گذاشت. اگر چه رهبری بی اطلاع باشند.
آیا تصور کردید اصلا چنین خبری اجازه انتشار خواهد یافت ؟ آیا تصور کردید من فقط یک منتقد خواهم بود ؟
من فقط در همین حد می گویم که
اولا نقدها به برنامه و نوع مدیریت است نه به شخصیت اگر چه از حیث قانونی حمایتی نداریم و ممکن است منتقد ، متهم شود و مجازات گردد.
دوما عقل شما ارزش معرفتی دارد، حجیت دارد. لازم نیست حتما برنامه یا قانونی در مراجع قانونی ، نقصش آشکار شود تا بعد شما متوجه شوید آن برنامه یا قانون نقص داشته است.
سوما سرفصل نقدها را مطرح کردم تا تصور نکنید نقدها همین نقدهای کلیشه ای است که عنوان می شود.
موفق باشید.

momi14;1000214 نوشت:
در ادامه صحبت های شما جناب خباء عزیز، من نقل قول هایی رو از یه بنده خدایی (اسم نمیبرم، ولی همه میدونید کیه) اینجا به کار میبرم، ببینید چطور پشت نام هایی مثل رهبری، انقلاب، امام، آرمان ها و غیره پناه گرفتن و نسبت به نزدیک شدن به این پناهگاه به مردم هشدار میدن:

همواره نهادهای وابسته به رهبری همچون سپاه، ناجا، نمازجمعه و مجلس خبرگان رهبری مورد آماج حمله دشمنان بوده اند غافل از اینکه این نهادها خلل ناپذیر هستند. (خدا از سر تقصیرات ما غافلان بگذره!)
توصیه می کنم به این جایگاه (یعنی نماز جمعه که وابسته به رهبریست) که مین گذاری است نزدیک نشوید و چنانچه نزدیک شوید با مین به هلاکت خواهید رسید و بهتر است دست از این بچه بازی ها بردارید.

این صحیت شما مرا یاد این جمله رهبری انداخت :

مگس روی زخم باز نمی نشیند

مسلم;1000227 نوشت:
این نقدها که یک سری کلیات مبهم و ادعایی هستند که خودشان نیازمند اثبات هستند، و عمدتا هم نشأت گرفته از ناآگاهی نسبت به اولا مسائل کلان مدیریتی، و ثانیا نسبت به جلسات خصوصی رهبری با مسئولین است، بنده از یکی از معاونین وزرا شنیدم که رهبری با چه پی گیری و جدیتی در جلسات خصوصی مسائل را دنبال می کند که گاهی حتی به اوقات تلخی و لحن تند کشیده میشود.
خودشان هم در برخی از سخنرانی ها اشاره دارند که مایل به رسانه ای شدن جلسات خصوصی که شاید ده برابر جلسات عمومی باشد نیستند.

این شما به ما اعلام میکنید که این نقدها نیازمند اثبات هستند، دقیقا و دقیقا و دقیقا به این معنیست که دارید به ما توصیه میکنید تو چیزی که ازش سر در نمیاریم دخالت نکنیم. بعد برای اثبات عدم توانایی ما در سر درآوردن از این قضیه، ما رو حواله میدید به جلسات خصوصی ...
برادر من، آخه من چه میدونم تو اون جلسه خصوصی چی گذشته؟ به من چه که ایشون خطاب تند میکنند؟ وقتی ایشون مایل نیستند این جلسات علنی بشه، یعنی اصلا قرار نیست من و شما چیزی از محتویات این جلسه بدونیم که من تا اینجای داستان رو مشکلی ندارم. مشکل من با نظر شماست، از یه طرف ما رو حواله میدید به چیزی که نمیدونیم، از طرف دیگه باید به این ندانسته اعتماد کنیم؟
میشه همچین چیزی؟

اینجاست که شما یه قداست خاصی به بعضی چیزها میبخشید، چنین قداستی برای هیچ کس و هیچ چیزی وجود نداره.

من به اثر کار توجه میکنم، این که رهبری و مجمع تشخیص مصلحت و شورای نگهبان و مجلس خبرگان چقدر سود میبخشند و چقدر ضرر میزنند، ملاکم برای تشخیص هم چشم هام و عقل خودم هست. نه اینکه رهبری در جلسه خصوصی چه گفته. خودتون دارید میگید خصوصی، معنای خصوصی معلومه دیگه.

هدفم هم اینه که از نقطه نظر خودم ضررها به حداقل و منفعت ها به حداکثر برسن. چقدر میتونم به این هدفم برسم اگه بشینم به ندانسته ها اکتفا کنم؟

momi14;1000248 نوشت:
من فکر میکنم فرصت خوبی پیش آمده که به یک نقطه مشترک برسیم. میتونیم در صورت رسیدن به این نقطه، یه تاپیک جدید براش باز کنیم.

قطعا بنده هم استقبال می کنم

momi14;1000248 نوشت:
ضمن اینکه برام سواله که چرا در ابتدای جمله تون که موافقت خودتونو با نقد منصفانه اعلام کردید، چرا در کنار سپاه و خبرگان و غیره، کلمه رهبری وجود نداره؟ ما کلی سر همین کلمه دعوا داشتیم!

چون در نقل قولی که از شما گرفتم، خود رهبری نبود، بلکه به نهادهای مرتبط با ایشان اشاره کردید:

momi14;1000214 نوشت:
همچون سپاه، ناجا، نمازجمعه و مجلس خبرگان رهبری

وگرنه بنده هرگز ابایی از طرح اشکالاتی که در ذهن دوستان نسبت به عملکرد رهبری وجود دارد نیستم، و در پست های پیشین در این تاپیک یا تاپیک های دیگر بر آن تصریح کرده ام:

مسلم;1000103 نوشت:
بنده نه جایی پستی را حذف کردم، و نه اعلام ممنوعیت کردم، نه حتی به کسی هشدار دادم، بنده تا حدی که توهین به کسی نشود یا حواشی غیر مرتبط مطرح نشود هیچ مخالفتی با ارائه افکار و نظرات ندارم.
شما می بینید که دوستان در این تاپیک و تاپیک های دیگری که در مورد ولایت فقیه بوده و بنده کارشناس آنها بوده ام به راحتی نقدهایشان را نسب به اصل ولایت فقیه و یا رفتار مقام معظم رهبری بیان میکنند، نه من کسی را از این کار نهی کرده ام، نه ترسانده ام، نه حذف کرده ام و نه...
اصلا هدف از ایجاد چنین محیطی طرح این مسائل و پاسخگویی به آنهاست وگرنه این که پست بزنیم و نظرات مخالف را حذف کنیم که هیچ انسان عاقلی وقت و زمان و هزینه خودش را صرف چنین کاری نمی کند!


از این سخن شما احساس می کنم شما در ناخودآگاهتان بنده را کسی می دانید که اینجا ایستاده ام به هر قیمتی که شده از رهبری و یک سری خطوط قرمز دفاع کنم! باور کنید چنین نیست، اینکه انسان از چیزی که خودش آن را باور ندارد دفاع کند در نگاه بنده خیلی چندش آور و تحقیر کننده است؛ بنده آنقدر اعتماد و اعتقاد به عملکرد ایشان دارم که با روی باز از انتقادات استقبال می کنم.
ما دنبال حق هستیم تعصب هم روی شخص و حزب یا جناح و مانند آن نداریم، اگر مرید رهبری هستیم چون او مرید آرمان های اسلام بوده و واقعا نسبت به آنها دغدغه دارد.
انسان بی اطلاعی هم نیستم که با حرف های کوچه بازاری ذهنم نسبت به یک شخصیت تعصب پیدا کرده باشد، بنده شاگرد 6، 7 نفر از اعضای خبرگان بوده ام، و همچنین پای درس برخی مراجع شاگردی کرده ام.

خباء;1000259 نوشت:
مگس روی زخم باز نمی نشیند

نمی نشیند یا می نشیند؟

مسلم;1000266 نوشت:
باور کنید چنین نیست

بسیار شاد و خرسند میشوم که این چنین نباشه و اشتباه کرده باشم.

مشکل اینجاست که وقتی میگیم نقد منصفانه، میگید استقبال میکنیم.
وقتی نقد میکنیم، میگید منصفانه نیست!
وقتی میگیم چرا منصفانه نیست؟ میگید چون ما بی اطلاعیم و سردر نمیاریم.
من واقعا نمیدونم نقد منصفانه از نظر شما چه شکلیه؟
مثلا اگه من به یکی از مواضع رهبر انتقاد داشته باشم و به فرض یک به روی بینهایت! درصد نقدم وارد باشه، دقیقا باید چجوری نقد کنم که آخر داستان همه به خوبی و خوشی زندگی کنیم؟

موضوع قفل شده است