tarikhe ghamari

نظریه ای بر رد تقویم قمری



ماه
Calander با مطالعه تاريخ نجوم از زمانهای اوليه و پيدايش تقويم متوجه مي شويم که انسانهای اوليه برای محاسبه زمان و نشان دادن گذشت زمان روی ديوارها ودرختها خط مي کشیدند.سنگ ريزه در جائي ميگذاشتند ويا بطريقي در جائي علامت های خاص را قرار ميدادند يا مي ساختند و وقايع مهم طبيعي خانوادگي و قبيله ای را به اين طريق ثبت مي کردند.
در آغاز مد ت زمان با روز حساب می شد که از غروب آفتاب تا غروب آفتاب و يا از طلوع آفتاب تا طلوع آفتابروز بعد بود وبدليل اينکه بشرتغیرات فيزيکي قابل مشاهده در طبيعت را احساس ميکرد دوره های فصلي مانند( باران-گرما-خشگي-سرما ) رابرای نگهداشتن زمان بکار بردن اعداد ضروری گرديد.بشر کشف کرد که بعضيزاعداد مانند 12 بسادگي قابل تقسيم به قسمت های کوچکتر مي باشد وبعضي مثل 13 به هيچ وجه قابل تقسيم نميباشد لذا عدد 12 یک عدد مناسب برای تقسيم زمان به واحدهای کوچکتر کرديد وبا اين محاسبه که حرکت خورشيد بدور کره زمين را سال ناميده و آنرا به 12 ماه تقسيم نمودند.
سوره توبه آيه 36
بی گمان شماره ماهها نزد خداوند دوازده ماه است در کتاب خدا روزی که آسمانها وزمين را آفريد...........
باگذ شت زمان و پيشرفت علم و اختراع وسائل جديد طلوع وغروب خورشيد حرکات ماه و ستارگان بيشتر مورد مطالعه قرار کرفت اهميت فصل ها بيشتر نمايان شد تقويم نيز پيشرفت کرد و د قيق ترکرديد.
مصرِی ها که بنيِان گذار تقويم (برمبنای نوشته دانشمندان ) تقويم فصلي را پذيرفتند وبخصوص برای ايام شکرگذاری وکشاورزی در موقع زياد شدن آب نيل و چون اين تغیرات فيزيکی در طول شبانه روزبخوبي مشاهدهمي شد چهارنقطه فلکی برابری شبانه روز(اعتدالين) وطولانی ترين و کوتاه ترين روزها (انقلابين) وزمانی رامبداء قرار داده و طول مدت اين تناوب را سال ناميدند که آنرا به 12 ماه تقسيم نمودند هر ماه را 30 روز و 5 روزبا قي مانده را در آخرسال به جشن وشکرگذاری مي گذراندند و از اين زمان تقويم خورشيدی ايجاد کرديد.این عمل بر مبنای تورات ( عهد عتيق) اشاره به قسمت شمالی ايران آرارت می باشد ( زمان پس از طوفان)در تورات اولين نشان از شمارش سال در زمان حضرت نوح ميباشد که بر مبنای علم ترتيب تاريِخه chronologyاز روی bibleزمان طوفان در سال2370 پيش از ميلادبوده و سال تقسيم شده بود به 12 ماه سی روزه و يک پنجه اضافه در آخر سال همانند تقويم مصری و پارسی.
سفرپيدايش باب هفتم. 24 / 11 : 7 باب هشتم 5 / 3 : 8
11- و در سال ششصد از زندگانی نوح در روز هفدهم از ماه دوم درهمان روز جميع چشمه های لجهعظيم شگافته شد و روزنهای آسمان گشوده.
24- و آب بر زمين صدوپنجاه روز غلبه يافت
باب هشتم
3- وآب رفته رفته از روی زمين برگشت وبعد از انقصای صدو پنجاه روز آب کم شد
5- و در روز هفدهم از ماه هفتم کشتی بر کوههای آرارات قرار کرفت.
اين عمل نشان دهنده آنست که از روز هفدهم در ماه دوم تا روز هفده از ماه هفتم برابر با 150 روز می باشد بنابراين هر ماه برابر است با 30روز است.
150/5=30

هم چنانکه ميدانيم گردش ماه بدور زمين بطور متوسط برابر است با 29 روز و12 ساعت و 44 دقيقه که بر حسب روز عبارت است از 5305/29 روز بنا براين در پنج ماه 65/147= 5*5305/29 روز می باشد.
عدد 147 نشان دهنده اين است که ماهها قمری نبوده چرا که غير ممکن است که پس از 150 روز هلال ماه دوباره ديده شود و اين خود نشان آنست که تقويم شمسی بوده دوازده ماه سی روزه ويک پنجه اضافه در آخر سال هماننده تقويم مصری.تاريخ نويس يهود josephas که در قرن اول ميلادی ميزيسته در کتاب Antiquities of the jews book I pag ,80ch3 , چنين آورده است.
اين واقعه اتفاق افتاد در ششصدمين سال حکومت ايام نوح که در آن زمان دومين ماه بوده که مقدونیها Macedonias آنرا ديوس Dios و يهوديان آنرا مرحشوان Marsuan می ناميدند و آن مطابق قرارداد تقويم مصری بوده است. جا لب اينجاست که مدت زندگانی ايام نوح در تورات و قران برابر با 950 سال است.
سفر پيدايش باب نهم 29/ 28 : 9
28- ونوح بعد از طوفان سيصدوپنجاه سال زندگانی کرد.
29- پس جمله ايام نوح نهصدوپنجاه سال بود که مرد.
سوره عنکبوت.
14- همانا فرستاديم نوح را بسوی قومش پس ماند در ايشان هزار سال بجز پنجاه سال پس گرفت ايشان را طوفان درحاليکه بودند ستمگران. 950 = 50 - 1000 سال
بحث ديگری که قابل توجه است وقايعی است که در تورات وقرآن مشترک می باشد.اينک بجاست به بينیم اين وقايع مشترک در کجا بيان شده.
تعبير خواب حضرت يوسف در مصر بوده و همانطور که در تاريخ علم اثر جورج سارتن ص 23 کتاب خود بيان ميدارد. مصريان حساب زمان و تقويم را بر حسب خورشيد قرار داده بودند. البته خود متن تفسير خواب اشاره به تقويم فصلی ( خورشيدی ) است.
سوره يوسف.
47- گفت کشت کنيد هفت سال پياپی پس آنچه را درويديد بکذاريدش در خوشه خود جز اندکی از آنچه ميخوريد.
سفر پيدايش باب 41 30 / 29 : 41
29- همانا هفت سال فراوانی بسيار در مصر ميآيد.
30- و بعد از آن هفت سال قحطی پديد آيد وتمامی فراوانی مصر در زمين.
سوره يوسف
48- پس بيايد پس از اين هفت سال سخت که ميخوردند آنچه آماده کرديد برای آنها بجز اندکی از انچه نگه ميداريد.
داستان سر گردانی قوم يهود بمدت چهل سال.
سفر اعداد باب 14 34/ 33 : 14
33- و پسران ايشان در صحرا چهل سال آواره بود.
34-بر حسب شمار روزهائيکه زمين را جاسوسی ميکردند يعنی چهل روز يکسال بعوض هر روز.
سوره مائده.
26- گفت همانا حرام است برايشان چهل سال سر کردان مانند در زمين پس در يغ نخور بر گروه کافران.

درجهان اسلام پس ا ز رحلت حضرت محمد (ص) اعراب بخاطر مسيحیت ذ دا ئي و يهوديت تغیرات بنيادی در اسلام انجام داده وبعد با ارائه تز برتری نژاد آنرا به نام اسلام بر قسمتي از جهان تحميل نمودند که يکي ازآنها تقويم و..........
تقويم قمری فعلِي تقويمی است که در زمان خلافت عمر که دست به تعقیرات بنیادی در اسلام محمدی زد صورت گرفته که با اين عمل یک بحث علمي را با تفاسير غلط به آيات قرآن تحميل نمودند.
در آثارالباقيه ابوريحان بیرونی روايتی را از ميمون بن مهران مستندی آورده است (ص 48)
" نزد عمربن خطاب آوردند که ظرف پرداخت آن ماه شعبان بود و عمر گفت که مراد کدام شعبان است
آيا اِ ين شعبان که ما در آنيم يا شعبان آينده.پس اصحاب را جمع کرد ودر اين کار با ايشان مشاوره نمود و گفت اين حيرت راکه در امر تاريخ روی داده شما رفع کنيد واصحاب گفتند ما بايد چاره آن را از عادت ايرانيان بدست آوريم وهرمزان را حاضر کردند واين اشکا ل را بدو بازگفتند.هرمزان گفت ما ايرانيان را حسابی است که ماه روز مي گویند يعني حساب ماهها وروزها وچون اين لفظ را تعريف مورخ شد و مصدر آنرا تاريخ قرار دادند وعمر به اصحاب پيغمبر گفت برای مردم تارِيخی وضع کنيد که مردم بکار بندد "
بهمين دليل است که مي بینيم اغلب خاورشناسان که برروی تاريخ اسلام کار نموده اند در شک و ترديد بوده.
خاورشناس کرلوالفونسونلينو استاد دانشگاه مصر ودانشگاه پالوم ايتاليا در کتاب خود علم ا لفلک ترجمه احمد آرام نشرپژوهشهاي اسلامي ص 106 چنين آورده است.
نمونه مسائلي که هنوز در باره آ ن ترديد و شک داريم نگاهداری حساب وسال در نزد مردم مکه در اواخر دوره جاهليت و اوايل اسلام است و به همين جهت است که نمی توان به درستی معني کلمه نسئ را که در قرآن سوره توبه آ مده است معلوم کرد.
مفسرين کارشان تطبيق بوده نه تفسير وحق تفسير آنست که قرآن بوسيله قرآن تفسير شود وهمانطور که بيان خواهم داشت متوجه مي شويد لغت کلمه نسئ را چگونه مفسرين تا به امروز تفسير نموده اند.
سوره توبه آيه- 37
جز اين نيست که فرا موشي ( تعدادی از روزهای سال ) فزونی در کفر است.گمراه ميشوند بدان کساني که کافر شدند یک سال آنرا حلال شمرند و يکسال آنرا حرام ميکنند.تا شمار( ماههايی) را که خدا حرام کرده موافق نمايند پس حلال کنند آنچه را که خدا حرام کرد.اعمال بد ايشان بر آنها آراسته شد و خدا گروه کافران را هدايت نمي کند همانطورکه بیان شد درقرآ ن کلمه (سال) تنها به سالهای شمسي اطلاق مي شود نه سال قمرِی واِ ين آیه درست
همان چيزی را مي گوید که ما بدان گرفتار شده ايم فراموشي تعدادی از روز هاي سال به مدت 11 روز و هر سال گرفتار آنيم وهنوز هم استادان کار که حقيقت را در می يابند بخاطر افکار غلط گذشته خود دست از تفاسير غلط بر نداشته و با الفاظ شروع به بازی می نمايند وبعضِي الفاظ چنان تعريف می نمايند که هيچ گونه ربطي به موضوع ندارد.
سوره آ ل عمران آ يه 78
" عده ا ي از اِ يشان زبان را به کتاب می پيچانند تا گفتارشان را از کتاب حساب کنند در صورتيکه از کتاب نيست پس مي بينيم ايرادی که از اين کتاب الهي گرفته می شود وبعضي آ يات با بحث های علمی درست در نمی آ يد از قرآ ن نیست ايراد را بايد از کساني گرفت که با نداشتن علم آ ن شروع به تفاسيرآ يات قرآ ن نموده اند وبا تفاسير خود تقويمي را ساخته اند که هيچگونه پايه واساس علمی نداشته وآ ن را به پيامبر اسلام نسبت ميدهند. نقل قولي را از ابوريحان بيرونی که در آثارالباقيه ترجمه اکبرداناسرشت ص 101بيان ميدارد برايتان نقل ميکنم در تواريخ خوانده ام که ابوجعفرمحمد بن سليمان از طرف منصور حاکم بر کوفه بود عبدالکريم ابن ابي العوجا را که دائي معن بن زائده باشد حبس کرد و اين مرد مانوی بود و شفيعان او در مدينه السلام زياد شدند وبه منصور اصرار کردند که او را رها کند.منصور به عا مل ..................................بياد من آور. پس از اينکه محمد بن سليمان از نماز آدينه بر گشت محمدبن جبار عبدالکريم را يادآوری کرد محمد بن سليمان فرمود گردن او را بزنند همينکه او يقين پيدا کرد که کشته خواهد شد گفت بخدا سوگند ياد مي کنم که اکر شما مسلمانان مرا کشتيد من چهارهزار حديث در دين شما وضع کرده ام که حرام را درآنها حلال و حلال را حرام گردانيده ام و شما را روزیکه بايد روزه بداريد به افطا ر وا داشته ام وروزی را که بايد افطار کنيد به روزه.پس به فرموده محمد بن سليمان گردن او را زدند برای تحقيق در باره اينکه آيا تقويمی که پيش از حضرت محمد (ص) مورد استفاده قرار می گرفته شمسی بوده يا قمری بايد به کتاب زير مراجعه نمود.

A study in the origins and first development of the art of counting time among the primitive and early culture By Martin P. Nilson 1920


در اين کتاب در ص237 چنين آمده است
"سری ماههائی که حالا به وسيله مسلمانان استفاده ميشود را سری قديمی مکه می نامند که تعيين شده بود از روی اتفاقات مهمی که در آن زمان رخ می داده و نامهای سری مکه عبارت بودند از
1- صفر الاول 2- صفرالاخر 3- ربيع الاول 4- ربيع الاخر 5- جمادی الاول 6- جمادی الاخر 7- رجب 8- شعبان 9- رمضان 10- شوال 11- ذوالقعده 12-ذوالحجه
1- صفرالاول- نام آن را بعدها تغيير دادند و به نام محرم نامگذاری نمودند و يک ماه مقدس می باشد (بنا بر قول نويسنده عرب بخاری Buchari )
ريشه لغت صفريعنی خالی بودنTo be empty هم چنانکه دو ماه صفر در فصل زمستان قرار می گرفته و فصل بارندگی و سرما بوده است و چون هيچ محصولی در آن موقع برداشت نمی شده بدترين دوره برای بدست آوردن غذا بوده است ( ولهاوزن ص 96 ).
2- ربيع- پس از پائيز و باران زمستان آغاز می شده و جلگه ها سر سبز می گشته و قبيله ها گله های خود را در دشتها پراکنده می نمودند و شترها دهمين ماه بارداری خود را می گذراندندو اين گفته بوسيله علم صرف Etymology تائيد می شود.
3- ريشه لغت جماد به معنی سبز شدن سخت می باشد که متناسب است با سرمای تيز[1]
4- ماه رمضان يعنی سوزان که هيچ شکی در آن وجود ندارد
5- ماههای شوال و شعبان که ريشه معانی مطمئن آن در دست نيست[2]
6- سه ماه ديگر رجب - ذوالقعده- ذوالحجه از روی جشنها گرفته شده است. در ماه رجب جشنی برگزار می شده در مکان مقدس که شتر و گوسفند قربانی می نمودند و ريشه لغت به معنی بيم داشتن يا احترام گذاردن می باشد و بنا بر اين آن را مقدس می خواندند.
7- دو ماه ديگر نسبت داده شده به ماه زيارت رفتن. ذوالقعده به ماه جلسه يا نشست معروف است The month of sitting. اين نام را برای اين انتخاب نمودندچون هيچگونه سفری در اين ماه انجام نمی شده و يا هيچگونه گردش و شکاری در آن ماه صورت نمی گرفته و آن اولين ماه از ماه صلح می باشد. نام ذوالحجه از خود مراسم حج گرفته شده است."
همچنانکه ديديم ماههای عربی اصولا بر مبنای سال شمسی درست شده است و آن بايد ثابت بوده باشد در متد تجربی. البته ماههای سری مکه از اصلاح تقويم سريانی بدست آمده است همچنانکه می بينيم در تقويم سريانی ماهها همانند تقويم عربی می باشد. برای مثال کانون اول – کانون آخر و يا تشرين اول – تشرين آخرکه بر مبنای سالهای شمسی بوده که خود رساله ديگری می طلبد
حال به بينيم منظور از اهله که در قران آ مده است منظور چيست.
سوره بقره آ يه 189
از تو سئوال کنند در باره هلا لها بگو آنها هستند فصل های ثابت ( مواقع معين ) برای انسانها و حج آ ن درست... در مواقع معين هلالها که منظور بیش ازيک هلال است در صورتيکه اگر منظور هلال ماه باشد ما یک هلال نمی بينيم ؟ البته مترجم قرآ ن انگليسیMarmaduke-Pickthall مصری( مواقيت) را بهFixed Seasons فضول ثابت ترجمه نموده است. در ادامه آ يه برای انسانها و حج..... که در اينجا قرآ ن فقط یک تقويم را پيشنهاد می کند ولي متاسفانه در همين ايران عزيز داراي سه نوع تقويم می باشيم.
برای اینکه بدانيم منظور از هلالها چيست دانشمند فضائي امریکا Carl-Sagen در کتاب خود COSMOS در ص 47 بيان ميدارد.

On December 21 the first day of winter there are two daggers of sunlight that flank

The spiral a unique application of the midday sun the read the calendar in the sky.


در روز 21 دسامبر اولين روز ا ز زمستان ( ا ول ديماه ) نور خورشيد بصورت دو نشان مجموعه ای از هلالها (spiral( را در ميان گرفته و يک شکل بي نظير برای خواندن تقویم ازروی آ سما ن را بوجود می آ ورد.
البته اين یک بحث علمی است چون در آ ن روز خورشيد دروسط روز بر کره زمين عمود واقع ميشود وچون کره خورشيد بزرگتر از کره زمين است لهذا اشعه خورشيد پس از بر خورد به کره زمين روی خود انعکاس يافته و هلال ها را بروی خورشيد می توان مشاهده نمود.
اگرما مبنای تقویم خود را بروی ماههای قمری قرار دهيم نمی توانيم ماههای حرام وحلال یا روزهای خوب و بد را تشخيص دهيم.چنانکه در سوره ابراهيم آيه 5 ميفرماید:
" و به يقين ما موسِي رابا آيات خودمان فرستا د يم که قوم خويش را از تاريکی ها بسوی روشنائی در آورد و روزهای خدا را بيادشان بياورد." و درسوره الجاثيه آیه14 ميفرمايد
" آ نانکه ايمان آوردند بگو شما مومنان ا ز مردمی که به ایام الهی امیدوار نيستند در گذرید.
این آیات کاملا دلا لت بر ثابت بودن ماهها وداشتن روزهای معين دارد هم چنانکه در تورات آمده است.
سفر خروج باب 23
14- درهر سال سه مرتبه عید برای من نگاه دارید.
15- عید فطير را نگاه دار و چنانکه ترا امر فرموده ام هفت روز نان فطیر بخور در زمان معین در ماه ابیب زیرا که درآ ن از مصر بیرون آ مدی و هیچ کس بحضور من تهی دست حاضر نشود.
16- و عید حصاد (Harvest) نوبر غلات خود را که در مزرعه کاشته و عید جمع (Ingathering)را درآخر سال وقتی که حاصل خود را از صحرا جمع کرده.
سوره کهف آیه 12 چنین ميفرماید:
سپس آ نان را برانگيختیم تا بدانيم کداميک ا زدو گروه نگاهدار ترند روزگاری را که درنگ کردند ودر آ يه25 همان سوره می فرماِيد : ماندند در غارخوِیش سیصد سال وبيفزودند نه را ودر آ یه بعدی تاکید می کند بگو خدا داناتر است بدانچه ماندند.
همانطور که قبلا بیان داشتم در قران سا ل شمسی بوده وبرای اثبات آن فقط کافی است تعداد روزهائی که در قران آمده است را بوسيله یک نرم افزار به بینیم چقدر است 365روز و اکر سال قمری بود انرا 354 روز تکرار می نمود. البته بحث داستان اصحاب کهف و محاسبه انرا در کتاب اینجانب به طور کامل بیان داشته ام. اما سئوالی که در این آیه مطرح است جمع نمودن دو عدد با واحد ها ی مختلف است یعنی
سال شمسی + سال قمری(منظور عدد 9)= واحد مربوطه چیست ؟؟؟؟؟؟
در كتاب Life of Mohammad در قسمت What is Islam اثر W.Montgomery-Watt يكي از بزرگترين محققان غربي در اسلام در ص 187 چنين آمده است:
«يكي از غيرمعمول ترين مسائل اسلام قبول نمودن تقويم قمري است كه سال آن 12 ماه يا 354 روز است. و اين بدين معني است كه تمام ماهها حتي ماه زيارت و روزه در هر سال 11 روز زودتر از حد معمول انجام مي شود.»
حال براي اينكه ببينيم نويسنده كتاب (عرب از زمان هاي اوليه تا فروريختن بغداد) اثر Arthur-Gilman درباره ماه مبارك رمضان چه مي گويد. وي در صفحه 70 كتاب خود چنين مي گويد:
" نام ماه رمضان كه ماه روزه و نيايش است، معني اصلي آن (فصل گرماي زياد) استولی چون سالهای عربی اخذ شده از روی ماههای قمری است بنابراین دیگر جائی برای حقیقت نمی ماند و 12 ماه رفته رفته جاهای اصلی خود را نسبت به خورشید از دست داده وماه رمضان بجای اینکه در فصل گرمای زیاد قرار گیرد مطابق میشود با دسامبر و.." ماهها حتی ماه زیارت و روزه در هر سال 11 روز زودتر از حد معمول انجام می شود و شب قدر هم که در ماه مبارک رمضان قرار می گرفته در جای اصلی خود قرار نمی گیرد وشناسائی آن هم دیگر امکان ندارد.
برای اینکه بوجود حقیقی نامها پی ببریم وبدانیم که آنها چگونه منظم و مرتب درست شده و چگونه در زمانهای قبل انرا تهیه نموده اند کافی است تقویم اسلامی زمان پیامبر اسلام را با دقت مطالعه نمائیم.

نیمکره جنوبی


نيمكره شمال

ذوالقعده


محرم

Jan.

شوال


صفر

Feb.

رمضان

قطب جنوب=شب قدر=21

ربيع الاول

Mar.

شعبان


ربيع الآخر

Apr.

رجب


جمادي الاول

May.

جمادي الآخر


جمادي الآخر

Jun.

جمادي الاول


رجب

Jul.

ربيع الآخر


شعبان

Aug.

ربيع الاول

قطب شمال=شب قدر=23

رمضان

Sep.

صفر

عيد فطر=1

شوال

Oct.

محرم


ذوالقعده

Nov.

ذوالحجه

عيد قربان=1=ژانويه=محرم

ذوالحجه

Dec.





تطابق آن با ماههاي ايراني

نام ماهها




11 دي تا 11 بهمن

31 روز


محرم



12 بهمن تا 9 اسفند

29 يا 28 روز


صفر



10 اسفند تا 11 فروردين

31 روز


ربيع الاول



12 فروردين تا 10 ارديبهشت

30 روز


ربيع الآخر



11 ارديبهشت تا 10 خرداد

31 روز


جمادي الاول



11 خرداد تا 9 تيـر

30 روز


جمادي الآخر



10 تيـر تا 9 مرداد

31 روز


رجب



10 مرداد تا 9 شهريور

31 روز


شعبان



10 شهريور تا 8 مهر

30 روز


رمضان



9 مهر تا 9 آبان

31 روز


شوال



10 آبان تا 9 آذر

31 روز


ذوالقعده



10 آذر تا 10 دي

31 روز


ذوالحجه




نام ماهها و معاني آن با فصول



یکی از وحدانیت این دین الهی اسلام با مذاهب (یهودیت-مسیحت- محمدی) قرار کرفتن عید قربان یعنی بزرک ترین عید مسلمانان در آغاز سال ومشترک بودن این عید با عید ژانویه نیز گویای چه حقیقتی است و منظورپیام آور اسلام چه بوده است

محرم (صفرالاول)




11 دي تا 11 بهمن
فصل سرما: در اين دو ماه چيزي روئيده نمي شود.

صفر




12 بهمن تا 9 اسفند
از صفر يعني خالي بودن

ربيع الاول




10 اسفند تا 11 فروردين
فصل شبنم، شكوفه، باران

ربيع الآخر




12 فروردين تا 10 ارديبهشت

جمادي الاول




11 ارديبهشت تا 10 خرداد
از جماد بي حركت بودن

جمادي الآخر




11 خرداد تا 9 تيـر
فصل روئيدن سخت

رجب




10 تيـر تا 9 مرداد
بيم ترس[3]

شعبان




10 مرداد تا 9 شهريور
انشعاب طوايف و گله ها در صحرا

رمضان




10 شهريور تا 8 مهر
گرما

شوال




9 مهر تا 9 آبان
خنك شدن هوا (باد شوال) كه چندين روز پس از ميزان شروع مي شود

ذوالقعده




10 آبان تا 9 آذر
اعراب در خانه ها مي نشستند

ذوالحجه




10 آذر تا 10 دي
فصل حج


.
سوره ال عمران-19 همانا دین نزد خدا اسلام است و .................








متناسب با سرمای تيزدرست نبوده و متناسب است با گرمای تيز و نويسنده می بايد آن را از جمود که به معنای يخ بستن است گرفته باشد.
[2]ماخذ خارجی به خاطر نا آشنايی نتوانسته معانی آنرا بدست آورد در صورتيکه شوال به معنی خنک شدن هواست و اکثر کشاورزان آشنايی با باد شوال دارند که در حدود ده روز پس از ماه ميزان شروع می شود. اما شعبان عبارتست از انشعاب طوائف و گله ها در صحرا ( آثارالباقيه ص 91 ).
[3] . اين ماه درست ده روز پس از انقلاب صيفي است و از آنجا كه هلال خورشيد در 21 جمادي الآخر ديده مي شده اعراب جاهليت اين ماه را هم مقدس مي شمردند چون اين پديده باعث ترس و وحشت آنها مي شد به همين دليل است كه در آغاز ماه مراسم قرباني در مكان مقدس انجام مي دادند و حتي در بعضي از روايات آمده است كه اعراب در سال دو بار مراسم حج انجام مي دادند، مثلاً «حج سال 541 م در هنگام انقلاب صيفي صورت گرفته» البته منظور مقدس است نه حرام
اين متن از كتاب يوناني پروكوپيوس گرفته شده (Prokopios, Debello Persico, II, 16)
البته بهترين سند تاريخي در اين رابطه آياتي چند از قرآن كريم است.

نگاهي به تاريخچه پيدايش تقويم


انسانهاي اوليه براي محاسبه زمان و نشان دادن گذشت آن، روي درختها و ديوارها خط مي كشيدند، سنگ ريزه در جايي مي گذاشتند و يا به طريقي در جايي علامتهاي خاص را قرار مي دادند يا مي ساختند و وقايع مهم طبيعي، خانوادگي و قبيله اي را به اين طريق ثبت مي كردند.
در آغاز، بنا به روايت انسان شناسها، مدت زمان با روز حساب مي شد كه از غروب آفتاب تا غروب آفتاب روز بعد و يا از طلوع آفتاب تا طلوع آفتاب روز بعد حساب مي شد. در آن زمان به دليل اينكه بشر تغييرات فيزيكي قابل مشاهده در ماه را مي ديد، احساس مي كرد كه چيز خوبي براي محاسبه و نگه داشتن گذشت زمان پيدا نموده است. سپس به تدريج دوره هاي فصلي ايجاد گرديد. (باران، گرما، خشكي، سرما) و بكار بردن اعداد ضروري گرديد. بشر كشف كرد كه بعضي اعداد مانند 12 به سادگي قابل تقسيم به قسمتهاي كوچك تر مي باشد و بعضي ها مثل 13 به هيچ وجه قابل تقسيم نمي باشند. لذا عدد 12 يك عدد مناسب براي تقسيم زمان به واحدهاي كوچك تر گرديد كه با اين محاسبه، 12 ماه را يك سال ناميدند. با گذشت زمان و پيشرفت علم و اختراع وسايل جديد، تقويم نيز پيشرفت كرده و دقيق تر گرديد. طلوع و غروب خورشيد، حركات ماه و ستارگان زمين بيشتر مورد مطالعه قرار مي گرفت و اهميت فصلها بيشتر نمايان مي شد. مصري ها كه بنيان گذار تقويم در تاريخ بشر هستند، تقويم فصلي را پذيرفتند و به خصوص براي ايام شكرگزاري و كشاورزي در موقع زياد شدن آب رود نيل، زمان خاصي را تعيين كردند و تقويم خود را براساس گردش خورشيد بنا نهادند. سال را نيز به 12 ماه تقسيم نموده و هر ما ه را به 30 روز كه 5 روز باقي مانده را در آخر سال به جشن و شكرگزاري مي گذراندند. و از اين زمان به بعد ، تقويم خورشيدي ايجاد گرديد. اين تقويم از چهار هزار سال پيش از ميلاد مسيح ايجاد گرديد كه شروع سال از اول پاييز بود و همين تقويم بود كه به شرق و غرب برده شد و به نامهاي مختلف مشهورگرديد.
روميان كه در اوائل از تقويم قمري استفاده مي كردند و سال را به 5 ماه قمري سپس به 10 ماه قمري تقسيم نموده بودند چون شمارش اعداد 5 يا 10 از روي انگشتان دست براي آنان آسان بود در سال 714 پيش از ميلاد نوماپوپيليوس (Numa Pompilius) وظيفه هماهنگ كردن حركات خورشيد و ماه بر اساس تقويم 10 ماهه دو ماه جديد ژانويه (January) و فوريه (February) را معرفي نمود. چون سال از ماه مارس شروع مي شد، لذا ماههاي ژانويه و فوريه ماههاي 11 و 12 معرفي گرديدند و به همين دليل است كه مي بينيم دسامبر به معني 10، نوامبر به معني 9، اكتبر به معني 8 و سپتامبر به معني 7 مي باشد.
هر تقويمي مي بايست نقطه شروعي داشته باشد. حكم رانان از خود راضي و مغرور و جاه طلب گذشته، شروع سال را از روي تولد خود و يا روز به قدرت رسيدن خود تعيين مي كردند. درحالي كه ستاره شناسان اظهار مي دارند كه شروع سال بايد آغاز يك فصل باشد ولي كليسا ادعا داشت كه شروع سال بايستي عيد پاك باشد. پاپليوس (Pompilius) روز 25 مارس را كه آغاز فصل بهار بود، بعنوان شروع سال تقويم رومي معرفي كرد.
اين روش تا سال 153 قبل از ميلاد رواج داشت و هنوز هم در بيشتر ممالك از جمله ايران، مورد استفاده است. 180 سال قبل، انگلستان و آمريكا شروع سال را از 25 مارس به اول ژانويه تغيير دادند. تقويم فعلي را ژوليوس سزار (Julius Caesar) پس از فتح مصر و آوردن ستاره شناس مشهور (Sosigens) به روم در سال 46 پيش از ميلاد تغيير داد. تقويم جديد رومي داراي يك سيستم منظم علمي مبتني بر حركات خورشيد بود. طول سال در اين تقويم 4/1/365 روز تعيين گرديد كه بر 12 ماه تقسيم مي شد. ماههاي فرد داراي 31 روز و ماههاي زوج داراي 30 روز و ماه فوريه در مواقع كبيسه 29 روز بود.
از آنجا كه در تقويم هاي قبلي سال از 25 مارس شروع مي شده و ماه فوريه آخرين ماه بود، در تقويم جديد نيز ماه فوريه بعنوان ماه تغيير، تعيين گرديد. ضمناً فوريه به معني خالص كردن نيز مي باشد. همچنين مقرر گرديد كه هر چهار سال يك روز به تقويم اضافه شود، يعني سه سال داراي 365 روز و سال چهارم 366 روز باشد.
مجلس سناي روم بخاطر كارهاي جوليوس سزار در امر بنيانگذاري تقويم جديد رومي، ماه هفتم سال را با اقتباس از جوليوس، جولاي نامگذاري نمودند. سپس ماه ششم هم به اقتباس از نام آگوستس (Augustus) كه برادرزاده ژوليوس بود، بنام آگوست نامگذاري كردند. بعد از ملكه آگوستس تقويم آن زمان تا سيصد سال بدون تغيير باقي ماند. اگرچه در طي اين مدت كريسمس نيز بعنوان عاملي در تقويم مطرح گرديد، عامل جديد ديگر، هفته بود كه براي روميان ناشناخته بود و توسط تمدن و فرهنگ يهود عرضه گرديد.
در سال 321، كنستانتين كبير، تقسيم بندي تقويم رومي را بهم زد و هفته را براساس هفت روز، در تقويم رسمي وارد نمود و يكشنبه را بعنوان تعطيل و استراحت عمومي تعيين كرد. با اضافه شدن هفته، نظم تقويم ابداعي ژوليوس سزار بهم خورد و مردم مجبور شدند كه جداولي براي تعيين روزهاي هفته تهيه نمايند. از اين زمان به بعد بي نظمي روزهاي هفته در تقويم ظاهر شد و در همين زمان بود كه تعيين دقيق عيد پاك مورد بحث قرار گرفت. تقويم جوليوس كه بر مبناي 365 روز و 6 ساعت است كمي طولاني تر از سال خورشيدي واقعي است. اين اختلاف حدود 11 دقيقه و 14 ثانيه به مرور زمان باعث گرديد كه اول بهار به ماه آخر زمستان نقل مكان نمايند. در زمان پاپ گريگوري سيزدهم در سال 1582 بعد از ده سال مطالعه با محاسبه رياضي و نجومي تقويم از 21 مارس به 11 مارس عقب برده شد و فصلها بجاي اصلي خود برگشته شدند.
اين اصلاحات انجام شده توسط گريگوري مورد قبول كشورهاي كاتوليك رومي واقع گرديد ولي كشورهاي پروتستان تا مدتها از پذيرفتن اين تغيير خودداري مي كردند. كشور انگلستان و مستعمراتش نيز بعد از مدتها خودداري، بالاخره در سال 1752 تقويم گرگوري را پذيرفتند.
البته تقویم گرگوری هم دارای نواقصی هست که در مقاله دیگری مورد برسی قرار گرفته است.
با تشکر م- مهدی