niiyat

فلسفه وضو ، تيمم و غسل

فلسفه وضو، تيمم و غسل (1)

يا ايّها الّذين آمنوا اذا قمتم الي الصّلوة فاغسلوا وجوهكم و ايديكم الي المرافق و امسحوا برؤوسكم و ارجلكم الي الكعبين و ان كنتم جنباً فاطّهّروا و ان كنتم مرضي او علي سفر او جاء احد منكم من الغائط او لمستم النّساء فلم تجدوا مآءً فتيمّموا صعيداً طيّباً فامسحوا بوجوهكم و ايديكم منه ما يريد الله ليجعل عليكم من حرج و لكن يريد ليطهّركم و ليتمّ نعمته عليكم لعلّكم تشكرون.
اي كساني كه ايمان آورده‌ايد هنگامي كه براي نماز بپا خاستيد صورت و دست‌ها را تا آرنج بشوييد و سر و پاها را تا مفصل (يا برآمدگي پشت پا) مسح كنيد و اگر جنب باشيد خود را بشوييد (غسل كنيد) و اگر بيمار يا مسافر باشيد يا يكي از شما از محل پستي آمده (قضاي حاجت كرده) يا با زنان تماس گرفته باشيد (آميزش جنسي كرده‌ايد) و آب (براي غسل يا وضو) نيابيد با خاك پاكي تيمم كنيد و از آن بر صورت (پيشاني) و دست‌ها بكشيد، خداوند نمي‌خواهد مشكلي براي شما ايجاد كند بلكه مي‌خواهد شما را پاك سازد و نعمتش را بر شما تمام نمايد شايد شكر او را بجا آوريد. « مائده ، 6»
پاك‌سازي جسم و جان
در اين آيه به (طيبات روح) و آنچه باعث پاكيزگي جان انسان مي‌گردد اشاره شده است و قسمت قابل ملاحظه‌اي از احكام وضو و غسل و تيمّم كه موجب صفاي روح است تشريح گرديده، نخست خطاب به افراد باايمان كرده، احكام وضو را به اين ترتيب بيان مي كند:
اي كساني كه ايمان آورده‌ايد هنگامي كه براي نماز به پا خاستيد صورت و دست‌هاي خود را تا آرنج بشوئيد و قسمتي از سر و همچنين پا را تا مفصل (يا برآمدگي روي پا) مسح كنيد.
فلسفه وضو
شك نيست كه وضو داراي دو فايده روشن است: فايده بهداشتي و فايده اخلاقي و معنوي، از نظر بهداشتي شستن صورت و دست‌ها آن هم پنج بار و يا لااقل سه بار در شبانه روز اثر قابل ملاحظه‌اي در نظافت بدن دارد مسح كردن بر سر و روي پاها كه شرط آن رسيدن آب به موها يا پوست تن است سبب مي‌شود كه اين اعضا را نيز پاكيزه بداريم و همان طور كه در فلسفه غسل اشاره خواهيم كرد تماس آب با پوست بدن اثر خاصي در تعادل اعصاب سمپاتيك و پاراسمپاتيك دارد.
و از نظر اخلاقي و معنوي چون با قصد قربت و براي خدا انجام مي‌شود اثر تربيتي دارد مخصوصاً چون مفهوم كنايي آن اين است كه از فرق تا قدم در راه اطاعت تو گام برمي‌دارم مؤيد اين فلسفه اخلاقي و معنوي است.
در روايتي از امام علي بن موسي الرضا ـ عليه السّلام ـ مي‌خوانيم:
انما امر بالوضوء و بدء به لان يكون العبد طاهراً اذا قام بين يدي الجبار، ‌عند مناجاته اياه، مطيعاً له فيما امره، نقياً من الادناس و النجاسة، مع ما فيه من ذهاب الكسل، و طرد النعاس و تزكية الفؤاد للقيام بين يدي الجبار.
براي اين دستور وضو داده شده و آغاز عبادت با آن است كه بندگان هنگامي كه در پيشگاه خدا مي‌ايستند و با او مناجات مي‌كنند پاك باشند و دستورات او را بكار بندند از آلودگي‌ها و نجاست‌ها بر كنار شوند علاوه بر اين وضو سبب مي‌شود كه آثار خواب و كسالت از انسان برچيده شود و قلب براي قيام در پيشگاه خدا نور و صفا يابد.[1]
از توضيحاتي كه درباره فلسفه غسل خواهيم گفت نيز فلسفه وضو روشن‌تر مي‌شود.
فلسفه غسل
بعضي مي‌پرسند: چرا اسلام دستور مي‌دهد كه به هنگام جنب شدن تمام بدن را بشويند در حالي كه فقط عضو معيني آلوده مي‌شود و آيا ميان بول كردن و خارج شدن مني تفاوتي هست كه در يكي فقط محل را بايد شست و در ديگري تمام بدن را؟
اين سؤال يك پاسخ اجمالي دارد و يك پاسخ مشروح:
پاسخ اجمالي آن اين است كه خارج شدن مني از انسان يك عمل موضعي نيست (مانند بول و ساير زوايد) بدليل اينكه اثر آن در تمام بدن آشكار مي‌‌گردد و تمام سلول‌هاي بدن به دنبال خروج آن در يك حالت سستي مخصوص فرو مي‌روند و اين خود نشانه تأثير آن روي تمام اجزاء بدن است.
توضيح اين كه: طبق تحقيقات دانشمندان در بدن انسان دو سلسله اعصاب نباتي وجود دارد كه تمام فعاليت‌هاي بدن را كنترل مي‌كند(اعصاب سمپاتيك) و (اعصاب پاراسمپاتيك) اين دو رشته اعصاب در سراسر بدن انسان و در اطراف تمام دستگاه‌ها و جهازات داخلي و خارجي گسترده‌اند وظيفه اعصاب سمپاتيك (تند كردن) و به فعاليت واداشتن دستگاه‌هاي مختلف بدن است و وظيفه اعصاب (پاراسمپاتيك) (كند كردن) فعاليت آنهاست در واقع يكي نقش (گاز) اتومبيل و ديگري نقش (ترمز) را دارد و از تعادل فعاليت اين دو دسته اعصاب نباتي دستگاه‌هاي بدن به طور متعادل كار مي‌‌كند.
گاهي جريان‌هايي در بدن رخ مي‌دهد كه اين تعادل را به هم مي‌زند،‌ از جمله اين جريانها مسأله (ارگاسم) (اوج لذّت جنسي) است كه معمولاً مقارن خروج مني صورت مي‌گيرد.
در اين موقع سلسله اعصاب پاراسمپاتيك (اعصاب ترمز كننده) بر اعصاب سمپاتيك (اعصاب محرك) پيشي مي‌‌گيرد و تعادل به شكل منفي به هم مي‌خورد.
اين موضوع نيز ثابت شده است كه از جمله اموري كه مي‌تواند اعصاب سمپاتيك را بكار وادارد و تعادل از دست رفته را تأمين كند تماس آب با بدن است و از آن جا كه تأثير (ارگاسم) روي تمام اعضاي بدن به طور محسوس ديده مي‌شود و تعادل اين دو دسته اعصاب در سراسر بدن به هم مي‌خورد دستور داده شده است كه پس از آميزش جنسي يا خروج مني تمام بدن با آب شسته شود و در پرتو اثر حيات بخش آن تعادل كامل در ميان آن دو دسته اعصاب در سراسر بدن برقرار گردد.[2]
البته فايده غسل منحصر به اين نيست بلكه غسل كردن علاوه بر اين يك نوع عبادت و پرستش نيز مي‌باشد كه اثرات اخلاقي آن قابل انكار نيست و به همين دليل اگر بدن را بدون نيّت و قصد قربت و اطاعت فرمان خدا بشويند غسل صحيح نيست در حقيقت به هنگام خروج مني يا آميزش جنسي هم روح متأثر مي‌شود و هم جسم. روح به سوي شهوات مادي كشيده مي‌شود و جسم به سوي سستي و ركود غسل جنابت كه هم شستشوي جسم است و هم به علت اينكه به قصد قربت انجام مي‌يابد شستشوي جان است، اثر دوگانه‌اي در آن واحد روي جسم و روح مي‌‌گذارد تا روح را به سوي خدا و معنويت سوق مي‌دهد و جسم را به سوي پاكي و نشاط و فعاليت.
از همه اينها گذشته وجوب غسل جنابت يك الزام اسلامي براي پاك نگه داشتن بدن و رعايت بهداشت در طول زندگي است زيرا بسيارند كساني كه از نظافت خود غافل مي‌شوند ولي اين حكم اسلامي آنها را وادار مي‌كند كه در فواصل مختلفي خود را شستشو دهند و بدن را پاك نگاهدارند اين موضوع اختصاصي به مردم اعصار گذشته ندارد در عصر و زمان ما نيز بسيارند كساني كه به علل مختلفي از نظافت و بهداشت بدن غافلند. (البته اين حكم به صورت يك قانون كلي و عمومي است حتي كسي را كه تازه بدن خود را شسته، شامل مي‌شود).
مجموعه جهات سه گانه فوق روشن مي‌سازد كه چرا بايد به هنگام خروج مني (در خواب يا بيداري) و همچنين آميزش جنسي (اگر چه مني خارج نشود) غسل كرد و تمام بدن را شست.
در پايان آيه براي اينكه روشن شود هيچ گونه سخت‌گيري در دستورات گذشته در كار نبوده بلكه همه آنها به خاطر مصالح قابل توجهي تشريع شده است، مي‌فرمايد:
ما يريد الله ليجعل عليكم من حرج و لكن يريد ليطهركم و ليتم نعمته عليكم لعلكم تشكرون.
خداوند نمي‌خواهد شما را به زحمت بيفكند، بلكه مي‌خواهد شما را پاكيزه سازد و نعمت خود را بر شما تمام كند تا سپاس نعمت‌هاي او را بگوييد.
در حقيقت جمله‌هاي فوق بار ديگر اين واقعيت را تأكيد مي‌كند كه تمام دستورهاي الهي و برنامه‌‌هاي اسلامي به خاطر مردم و براي حفظ منافع آنها قرار داده شده و به هيچ وجه هدف ديگري در كار نبوده است خداوند مي‌خواهد با اين دستورها هم طهارت معنوي و هم جسماني براي مردم فراهم شود.
ضمناً بايد توجه داشت كه جمله( ما يريد الله ليجعل عليكم من حرج: خداوند نمي‌خواهد تكليف طاقت فرسايي بر دوش شما بگذارد) گرچه در ذيل احكام مربوط به غسل و وضو و تيمم ذكر شد اما يك قانون كلي را بيان مي‌كند، كه احكام الهي در هيچ مورد به صورت تكليف شاق و طاقت فرسا نيست بنابراين اگر مشاهده كنيم كه پاره‌اي از تكاليف در مورد بعضي از اشخاص صورت مشقت‌باري به خود بگيرد و غير قابل تحمل مي‌شود آن حكم در مورد آنها ـ به دليل همين آيه ـ استثناء‌ مي‌خورد و ساقط مي‌شود مثلاً اگر روزه براي افرادي همچون پير مردان و پير زنان ناتوان و امثال آنها مشقت‌بار گردد به دليل همين آيه روزه بر آنها واجب نيست.
البته نبايد فراموش كرد كه پاره‌اي از دستورات ذاتاً مشكل است و بايد به خاطر مصالح مهمي كه در آن است مشكلات را تحمل كرد همانند حكم جهاد با دشمنان حق.
فلسفه تيمم
بسياري مي‌پرسند دست زدن به روي خاك و به پيشاني و پشت دست‌‌ها كشيدن چه فايده‌اي مي‌تواند داشته باشد؟ به خصوص اينكه مي‌دانيم بسياري از خاك‌ها آلوده‌اند و ناقل ميكروب‌ها.
در پاسخ اين گونه ايرادها بايد به دو نكته توجه داشت:
الف ـ فايده اخلاقي: تيمّم يكي از عبادات است، و روح عبادت به معني واقعي كلمه در آن منعكس مي‌باشد زيرا انسان پيشاني خود را كه شريفترين عضو بدن است با دستي كه بر خاك زده لمس مي‌كند تا فروتني و تواضع خود را در پيشگاه او آشكار سازد يعني پيشاني من و همچنين دست‌‌هاي من در برابر تو تا آخرين حد خاضع و متواضعند، و به دنبال اين كار متوجه نماز و يا ساير عباداتي كه مشروط به وضو و غسل است مي‌شود و به اين ترتيب «در پرورش روح تواضع و عبوديت و شكرگزاري بندگان اثر مي‌گذارد.
پی نوشت ها:
[1] . وسائل الشيعه، ج 1، ص 257.
[2] . و اينكه مي‌بينيم در خبري از امام علي بن موسي الرضا ـ عليه السّلام ـ نقل شده كه فرمود: ان الجنابة خارجة من كل جسده فلذلك وجب عليه تطهير جسده كله» «جنابت از تمام بدن بيرون مي‌آيد و لذا بايد تمام بدن را شست» (وسائل الشيعه، ج 1، ص 466) گويا اشاره به همين موضوع است.