گاتها

دستکاری در گاتهای زرتشت و گمراهی در مطالعات ثانوی

با سلام

گاتهای زرتشت که بخش‌هایی پراکنده و نویافته از دل متون اوستایی است، به مانند دیگر متون باستانی و کتیبه‌ها، جزو اسناد و منابع دست اول دانسته می‌شود.
منابع دست اول برای پژوهشگران مطالعات باستانی، مانند داده‌های آماری است برای یک تحلیلگر آمار و یا مانند مواد و عناصر است برای یک شیمیدان.
چنانچه منابع و داده‌های اولیهٔ آماری به شکلی غیرواقعی و دستکاری‌شده در اختیار تحلیلگر قرار گیرد، تمامی استنتاجات او نادرست خواهد شد و برنامه‌ریزی‌ها و آینده‌نگری‌های مبتنی به آنرا به هرج‌ومرج و آشفتگی سوق خواهد داد.

اینچنین است اگر آزمایش‌ها و تحقیقات یک شیمیدان با مواد و عناصر غیرواقعی، دستکاری‌شده و یا ناخالص انجام شود. در این صورت نیز حاصل تحقیقات، نادرست و گمراه‌کننده خواهد بود و نه تنها آزمایشگر را دچار نتیجه‌گیری غلط خواهد نمود، بلکه همهٔ کسانی که با اتکای به داده‌های او به مطالعات ثانوی پرداخته‌اند، گمراه خواهند شد و نتایج مصیب‌باری از خود برجای خواهد نهاد.
گاتها و دیگر متون دست اول، در حکم مهمترین منابع و داده‌ها برای مطالعات باستانی و پیگیری واقعیت‌های روزگاران گذشته است.
چنانچه پژوهشگر یا مترجم به این متون وفادار نباشد و آنها را مطابق با ذوق شخصی خود و یا مطابق با هنجارها و دلپسندهای امروزی دستکاری کند، نه فقط منبع مهمی را تحریف کرده و خواننده را از دستیابی به راستی و واقعیت‌ها باز داشته است، که تمامی تحقیقات و شرح و تفسیرها و استنباط‌های ثانوی‌ای که با اتکای بدان متن انجام شده است را گمراه نموده و به نتایج غلطی می‌رساند.

این نکته بخصوص در مورد گاتها که مترجمانش تأکید ویژه‌ای بر روی واژهٔ «راستی» دارند، اهمیت بیشتری پیدا می‌کند.
تا آنجا که نگارنده اطلاع دارد، تاکنون ده ترجمه از گاتها به زبان فارسی منتشر شده است که به ترتیب تاریخ نشر عبارتند از: ترجمه ابراهیم پورداود (سال ۱۳۰۵ و بازنگری در ۱۳۳۱)، موسی جوان (۱۳۴۸)، هاشم رضی (۱۳۴۸ و بازنگری در ۱۳۸۰)، موبد فیروز آذرگشسب (۱۳۵۱ تا ۱۳۵۸)، عباس شوشتری (۱۳۵۴)، علی‌اکبر جعفری (۱۳۵۹)، حسین وحیدی (۱۳۶۶)، جلیل دوستخواه (۱۳۷۴)، موبد رستم شهزادی (۱۳۷۷) و آبتین ساسانفر (۱۳۸۳).
هیچیک از استادان و بزرگوارانِ یاد شدهٔ بالا به صراحت در پیشگفتار کتاب توضیح کامل و روشنی نداده‌اند که آیا ترجمه خود را مستقیماً از روی متن اوستایی انجام داده‌اند، یا بر اساس یک ترجمه اروپایی و یا بر اساس ویرایش و بازنگری در ترجمه‌های فارسیِ ماقبل خود.

در نتیجهٔ تمامیِ مسئولیتِ درستی یا نادرستی ترجمه بر عهدهٔ خود آنان است.

تنها استثناء در این میان، موسی جوان است که ترجمه خود را برگردانی از ترجمه فرانسوی جیمز دارمستتر معرفی کرده و تا جایی که بررسی کرده‌ایم، به متن اصلی وفادار بوده است.

شگفت است که ترجمه موسی جوان، ناشناخته‌ترین و گمنام‌ترین ترجمه‌های موجود از گاتها است.

ادامه دارد......!!

آیا استناد به اوستا (و گاتها) امكان پذير است؟ ؟

با سلام

دوستان گرامی مدتی است که یاوه گویان در داخل و خارج از کشور سعی در بزرگ نمایی زرتشتیگری و تضعیف اسلام و حق نشان دادن عقاید خود کرده وقصد بازیچه قرار دادن افکار عمومی و ترویج عقاید باطل را دارند
سعی میکنیم که انشالله با کمک کارشناسان و دوستان عزیز چالشهای زرتشتیگری را عنوان کنیم تا حق و حقانیت مشخص شود !
ازینرو به سخن حق امام رضا (ع)استناد میکنیم :

امام رضا علیه السلام در مورد مناظره با ادیان می فرمایند : همیشه برای مناظره با ادیان از کتب و اسناد خود آنان استفاده کنید ، مثلا برای مناظره با زرتشتیان می فرمایند که در مورد " اوستا " با آنان سخن بگویید .
و واقعا در این مورد در می یابیم که بهترین روش مناظره و مباحثه همین استفاده از اسناد خود این ادیان است زیرا اگر در این موارد با استفاده از اسناد خود سخن به میان آوریم هرگز یه سخنان ما اعتنا نخواهند کرد مثلا : هیچ گاه کتاب قرآن برای زرتشتیان سند قابل قبولی نیست .
آیا کتاب اوستا به راستی تراوش نویسندگان است یا که وحی از سمت خداست بر این پیامبر زرتشتی یا که تلفیقی از هر دو این ها ؟

آیا یک زرتشتی می تواند صریحا اثبات کند که کتاب اوستا وحی از سمت خداست ؟
اوستایی که در حال حاضر در دست زرتشتیان است شامل 5 قسمت است که این قسمت ها شامل :
1 – یشتها
2 – یسنا
3 – ویسپرد
4 – وندیداد
5 _ خرده اوستا
حالا نظر دانشمندان و مورخین زرتشتی را در مورد این کتاب بررسی می کنیم :
" کتاب نیایش آتش " از رستم وحیدی در صفحه 23 از این کتاب می گوید : در مورد اوستا و یسنا ، اوستا نامه دینی و نیایش های دین زرتشتی است ، این متون مهم دکترین و اعتقادات و آداب و رسوم اولیه ایرانیان را نشان می دهد آنها قدیمی ترین باورهای ایرانیان را همانند وداع ها که باور هندیان را منهکس می کند در بر دارد ..... مجموعه متون اوستا در زمان ساسانیان دارای 21 نسک ( بخش ) و 348 فصل بوده و حدودا 330000 واژه را در بر داشته لیکن در حال حاضر فقط یک چهارم از اوستای زمان ساسانیان باقی مانده .
پس اگر فرض کنیم کتاب اوستا در زمان ساسانیان در حالی که بنا به گفته زرتشتیان حضرت زرتشت خیلی پیش از ساسانیان بوده اند بلکه 10 یا 100 سال بعد از ایشان پدید آمده اند ، در آن زمان اوستا یک چهارم بوده ولی حجم اصلی این کتاب در زمان زرتشت چه مقدار بوده ؟ معلوم نیست !!!