کلام عاشقانه امام حسین ع

کلام عارفانه و عاشقانه امام حسین ع در دعای عرفه

سلام :Gol:
الهی ان اختلاف تدبیرک و سرعه طواء مقادیرک منعا عبادک العارفین بک عن السکون الی عطاء والیاس منک فی بلاء
خدای من تدبیر مستمرت و سرعت ظهور تقدیرات تو بندگان عارفت را از اینکه به عطایی بسنده کنند یا به بلایی ناامید شوند بازداشت
الهی ما اقربک منی و ابعدنی عنک
خدای من چقدر تو به من نزدیک و من از تو دورم
الهی علمت باختلاف الاثار و تنقلات الاطوار ان مرادک منی ان تتعرف الی فی کل شی حتی لا اجهلک فی شی
خدای من به گونه گونی آثار و اطوار عالم دانستم که می خواهی خودت را در همه چیز به من بشناسانی تا اینکه در هیچ چیز نادان به تو نباشم
الهی ترددی فی الآثار یوجب بعد المزار فاجمعنی علیک بخدمه توصلنی الیک
خدای من گشت گذارم در آثارت موجب دوری وقت دیدار شد پس مرا از این پراکندگی به خدمتی جمع آور تا به وصل تو برسم
ایکون لغیرک من الظهور مالیس لک حتی هوالمظهر لک متی غبت حتی تحتاج الی دلیل یدل علیک و متی بعدت حتی تکون الاثار هی التی توصل الیک عمیت عین لا تراک علیها رقیبا و خسرت صفقه عبد لم تجعل له من حبک نصیبا
آیا برای غیر تو ظهوری است که مال تو نباشد تا اینکه او آشکار کننده تو باشد ( تو خود ظاهری ) کی غایب شدی تا نیازمند دلیلی باشی که به تو راهنمایی کند و کی دور گشته ای تا آثار آنی باشد که به تو رساند کور است چشمی که تورا همراه خود نمی بیند و زیان دیده قلب آن بنده ای که از محبتت بهره ای ندارد
الهی امرت بالرجوع الی الاثار فارجعنی الیک بکسوه الانوار و هدایه الاستبصار حتی ارجع الیک منها مصون السر عن النظر الیها و مرفوع الهمه عن الاعتماد علیها انک علی کل شی قدیر
خدای من فرمان دادی تا بسوی آثار بازگردم پس مرا در کسوت انوار وهدایت بینش بسوی خود بازگردان تا اینکه بسوی تو بازگردم در حالی که سرّ و قلبم از توجه به آن مصون و همتم از اینکه بدان تکیه کند برداشته باشد ، تو بر هرچیزی توانایی
الهی حققنی بحقایق اهل القرب واسلک بی مسلک اهل الجذب
خدای من مرا به حقایق اهل قرب برسان و در مسیر اهل جذب سالک ساز
الهی اغننی بتدبیرک عن تدبیری و باختیارک عن اختیاری
خدای من مرا با تدبیر خودت از تدبیرم و با اختیارت از اختیارم بی نیاز ساز
انت الذی اشرقت الانوار فی قلوب اولیائک حتی عرفوک و وحدوک و انت الذی ازلت الاغیار عن قلوب احبائک حتی لم یحبوا سواک و لم یلجئوا الی غیرک
تو آنی که انوار معرفت را در قلب دوستانت تاباندی تا اینکه تو را شناختند و یگانه ات یافتند و تو آنی که خیال غیر را از قلب دوستدارانت زدودی تا غیر تو را دوست نداشته باشند و به غیر تو پناه نبرند
یا من اذاق احبائه حلاوه الموانسه فقاموا بین یدیه متملقین و یا من البس اولیائه ملابس هیبته فقاموا بین یدیه مستغفرین
ای آنکه شیرینی انس را به دوستدارانش چشاند تا در پیشگاهش به تملق بایستند و ای آنکه لباس هیبتش را بر دوستانش پوشاند تا در پیشگاه او به استغار مشغول شوند
انت الذی تعرفت الی فی کل شی فرایتک ظاهرا فی کل شی و انت الظاهر لکل شی
تو آنی که در هر چیزی خود را به من شناساندی تا تورا در هرچیزی آشکارا دیدم و تو برای هرچیزی آشکارایی
کیف تخفی وانت الظاهر
چگونه مخفی باشی حال که تنها تو آشکاری
موفق باشید