کعبه

***** مولود کعبه *****

1 - تاریخ و مکان ولادت:
مشهور آن است که امام علی (ع) در سال سیزدهم رجب سی سال پس از عام الفیل به دنیا آمده است. (1)
علامه مجلسی (م 1110) به نقل از تهذیب شیخ طوسی مینویسد:"وُلٍدَ [علی(ع) ] بمکه فی البیت الحرام فی یوم الجمعه لثلاث عشره لیله خلت من رجب بعد عام الفیل بثلاثین سنه"؛(2) علی (ع) در شهر مکه و در خانه خدا و در روز جمعه سیزدهم رجب سی سال پس از عام الفیل ولادت یافت. یکی از ویژگیهای امام علی(ع)آن است که او در خانه خدا متولد شده است.
حاکم نیشابوری مینویسد : "و قد تواترت الاخبار انّ فاطمه بن اسد ولدت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب کرم الله وجهه فی جوف الکعبه". (3) روایات در این مورد که فاطمه بنت اسد علی بن ابیطالب(ع) را در خانه کعبه به دنیا آورده، در حد تواتر است:
در کعبه شد پدید و به محراب شد شهید
نازم به حُسن مطلع و حُسن ختام تو
2 - شکلگیری شخصیت:
بی تردید سه عامل تأثیر گذار در شخصیت علی(ع) بوده است که جمیع این عوامل سبب شد که دومین شخصیت جهان اسلام بعد از پیامبر اسلام (ص) بهوجود آید؛ که این سه، عبارتند از :
1 - وراثت.
2 - تعلیم و تربیت.
3 - محیط زندگی.
علی (ع) از پدری چون ابوطالب دیده به جهان گشود. او کانونی از سماحت شجاعت، بخشش، عطوفت، مهر و جانبازی و. . . بود. مادر علی (ع) فاطمه بنت اسد فرزند هاشم است. وی نخستین زنی است که به پیامبر(ص) ایمان آورد و پیش از بعثت از آیین ابراهیم (ع) پیروی میکرد. وجود چنین پدر و مادری نقش بنیادی در شکلگیری شخصیت والای امام علی (ع) داشتند.
حساس ترین بخش زندگانی امام علی (ع) از آن زمانی آغاز میگردد که پیامبر(ص) رسما تربیت و تعلیم او را بر عهده گرفته و به پرورش علی(ع) پرداخت. پیامبر (ص) از همان آغاز ولادت علی(ع) به او علاقه داشته و حتی گهواره او را حرکت میداد و شیر در کام علی(ع) میریخت و میفرمود : این کودک برادر من است و در آینده ولی و وصی و همسر دختر من خواهد بود. (4)
مراقبت های ویژه پیامبر(ص) از علی (ع) سبب شد که حضرت از همراهی خود با پیامبر یاد کرده و آن را یکی از امتیازات وافتخارات خود بداند و می فرمود : " شما ای یاران پیامبر (ص) از خویشاوندی نزدیک من با رسول خدا و مقام مخصوصی که نزد حضرت داشتم کاملا آگاه هستید. میدانید که من در آغوش پر مهر او بزرگ شدهام؛ هنگامی که نوزاد بودم مرا سینة خود میگرفت. در کنار بستر خود از من حمایت میکرد. دست بر بدن من می مالید و من بوی خوش او را استشمام میکردم، او غذا در دهان من میگذاشت ". (5)
هم چنین علی(ع) فرمود: "من به سان بچه ناقه ای که به دنبال مادر خود میرود، در پی پیامبر میرفتم؛ هر روز یکی از فضایل اخلاقی خود را به من تعلیم میکرد که ازآن پیروی کنم". (6)
در اکثر روایات تصریح شده است که علی (ع)در شعب ابیطالب و در غار حرا(7) در کنار پیامبر بود.
علی (ع) فرمود: "لقد کان یحاور فی کل سنة بحراء فآراه و لا یراه غیری"؛(8) پیامبر هر سال در کوه حرا به عبادت میپرداخت و جز من کسی او را نمیدید. " از سوی دیگر در برخی از روایات تصریح شده است که وقتی که جبرئیل نخستین بار بر پیامبر نازل شد، و او را به مقام رسالت مفتخر نمود، علی(ع) در کنار حضرتش بود. بر همین اساس بود که علی فرمود:"اَری نُورَ الوحی و الرساله و اشم ریحَ النّبوّه"؛(9) در همان دوران کودکی هنگامی که در حرا کنار پیامبر بودم، نور وحی و رسالت را که به سوی پیامبر سرازیر بود، میدیدم و بوی نبوت را استشمام میکردم ".
در کنار پیامبر بودن و تعلیم و تربیت علی(ع) از سوی حضرت سبب شد که شخصیت برجسته امام علی شکل گرفته و او در اوج و قله معنویت، عدالت و. . . قرار گیرد.
پیوند عمیق تعلیم علی(ع) از سوی پیامبر(ص) سبب شد که پیامبر فرمود: "اَنَا مدینه العلم و علیً بابها. . . ". (10)
3 -شرکت در جنگها
یکی از فرازهای مهم زندگی امام شرکت و جانبازی او در جنگها است. علی(ع) در جنگ بدر فداکاری نمود و به جهاد پرداخت. (11)
"تمام اهل شرک و ضلال که در جنگ بدر کشته شدند؛ چهل و نه نفر بودهاند. هجده نفر آنها را امیرالمؤمنین به تنهایی به هلاکت رساند و در هلاکت چهار نفر دیگر آنها نیز شریک بود". (12)
امام در جنگ احد نیز شرکت فعال داشته و حماسه جاوید آفرید. علی(ع) در سازماندهی نیروهای اسلام بعد از شکست و حفظ جان پیامبر(ص)نقش بنیادی داشت. طبق نقل برخی از مورخان، وقتی شمشیر علی(ع) در میدان احد شکست، پیامبر "ذوالفقار" خود را به او داد تا بجنگد و از جان پیامبر دفاع کند. علی(ع) به قلب دشمن حمله نمود و جان وی به خطر افتاد، آن گاه پیامبر(ص) دست به دعا برداشت و برای او دعا نمود، (13) در این هنگام ندایی از آسمان رسید ؛ پیامبرسر برداشت. . . دید که جبرئیل ندا میدهد! لا فتی الاّ علی لاسیف الاّ ذوالفقار. (14)
علی(ع) در جنگ خندق نیز جهاد و فداکاری چشمگیری داشت. جنگ حضرت با عمر و بن عبدود و پیروزی او بر عبدود بود که پیامبر فرمود:"قتل علی لعمر و بن عبدود افضل من عباده الثقلین"؛(15) ارزش کشتن عمر بن عبدود به دست علی(ع) از عبادت جهانیان برتر است". "ارزش شمشیری که علی(ع) در روز خندق بر عمر و بن عبدود زد، از پاداش عمل امتم تا روز قیامت برتر اشت". (16)
4 - منشأ علم علی(ع)
معارف و علوم امام منشأ در تعلم و دانش پیامبر(ص) دارد. در کنار پیامبر بودن و تعلّم علی(ع) از سوی پیامبر سبب شد که علی (ع) از اقیانوس بیکران معارف الهی برخوردار گردد. امام صادق(ع) فرمود:"پیامبرهزار باب دانش به علی (ع) آموخت که از هر باب آن هزار باب دیگر گشوده شد"(17) هم چنین علی(ع) فرمود: " رسول خدا (ص)هزار حدیث به من آموخت که هر حدیثی دارای هزار باب علم بود ، ". (18)
علی(ع) خود فرمود: " علم نخستین و آخرین نزد من است. آگاه باشید! به خدا قسم اگر بر مسند قضاوت نشینم، بین اهل تورات به تورات و بین اهل انجیل به انجیل و بین اهل زبور به زبور و بین اهل قرآن به قرآن حکم خواهم نمود، تا آن جا که همه کتب ادیان بگویند سوگند به خدا، علی(ع) به حکم خدا که در ماهیت ما است قضاوت نمود". (19)
5 - علل سکوت
یکی از فرازهای مهم دیگر زندگانی علی(ع) علی سکوت حضرت در برابر خلفای سه گانه است.
علی (ع) در ابتدا در برابر خلفا سکوت نکرد، بلکه بارها به فعالیتهای گسترده پرداخته و به دفاع از حق خود پرداخت. او با عدم بیعت با ابابکر عدم قانونی بودن رهبری او را اعلام کرد.
حضرت با عدة دیگر از اصحاب خود به در خانه خود متحصن شد(20) تا عملا اثبات کنند که خلیفه، غاصب حکومت است. هم چنین حضرت بارها از خلفا انتقاد نمود(21) که حق او را غصب کردهاند؟ آن چه از کلمات امام علی(ع) استفاده میشود، سکوت او در راستای حفظ وحدت اسلامی و حفظ دین صورت گرفته است. بعد از رحلت پیامبر مسلمانان دچار اختلاف شده بودند(22) از سوی دیگر، حمله احتمالی رومیان جهان اسلام را تهدید میکرد (23)، از این رو جامعه اسلامی نیاز مبرم به وحدت و همگرایی داشت. بر این اساس علی(ع) سکوت کرد. چنان که علی(ع)بعد از شکلگیری شورای شش نفره فرمود:" میدانید که من از همه برای خلافت شایسته ترم. به خدا سوگند! مادامی که کار مسلمانان رو به راه باشد و تنها بر من جور و جفا شده باشد، مخالفتی نخواهیم کرد. "(24)
هم چنین فرمود:" به خدا سوگند اگر بیم وقوع تفرقه میان مسلمانان و بازگشت کفر و تباهی دین نبود، رفتار ما با آنان طور دیگر بود". (25)
ائمه(ع) حکومت را برای حفظ و احیای دین و احیای سنت رسول خدا(ص) میخواستند، چنان که امام حسین(ع) به آن اشاره کرد. علی (ع) نیز یکی از اهداف تشکیل حکومت را حفظ دین و اجرای قوانین الهی دانست. (26)حفظ اسلام در فرهنگ ائمه محور بوده و قیام و سکوت و صلح آنان در راستای حفظ اسلام بوده است. اگر در شرایطی، اسلام به واسطه قیام حفظ میشد، آنان قیام میکردند. اگر به واسطه سکوت و صلح حفظ میشد، آنان سکوت میکردند، اگر چه این سکوت موجب از بین رفتن حقّ مسلم آنان گردد؛ بر این اساس بود که علی(ع) یکی از علل سکوت خود را حفظ دین دانست، گر چه حضرت این سکوت را خار در چشم و استخوان در گلو دانسته است. (27) او در خصوص حفظ اسلام فرمود: "دست نگه داشتم تا این که دیدم. گروهی از مردم از اسلام برگشتند (مرتد شدند) و مردم را به محور دین محمد(ص) دعوت میکنند، ترسیدم اگر در این لحظات حساس اسلام و مسلمین را یاری نکنم، شاهد نابودی و شکاف در اسلام باشم که مصیبت آن برای من از محروم شدن خلافت بر شما بزرگ تر بود، چرا که این بهره دوران چند روزة دنیا است که زایل و تمام شود". (28)
6 - تشکیل و نحوة حکومت:
امام علی (ع) بعد از قتل عثمان در سال 35 به خلافت ظاهری رسید. در تاریخ خلافت اسلامی هیچ خلیفهای مانند علی(ع) با اکثریت قریب به اتفاق آرا برگزیده نشد؛(29) چنان که علی(ع) خود در نحوه بیعت مردم و اقبال مردم از حکومت او میگوید: "آنان به سان ازدحام شتر تشنهای که ساربان عقال و ریسمانش را باز کند و رهایش سازد بر من هجوم آورند، که گمان کردم، می خواهند مرا بکشند". (30): "مردم مانند موی گردن گفتار به دور هم ریختند و از هر طرف به سوی من هجوم آوردند، تا آن جا که حسن(ع) و حسین(ع) به زیر دست و پا رفتند و طرف جامع و ردای من پاره شد و بسان گلة گوسفند پیرامون مرا گرفتند تا من بیعت آنان را بپذیرم". (31)
یکی از شاخصههای مهم حکومت امام عدالت گرایی و قانون پذیری بود. رعایت قانون و عدالت هم در تفسیر بیت المال(32) و هم در عزل و نصب مدیران حکومتی(33)، رعایت حقوق تمام شهروندان(34) و برخورد با مخالفان(35) و. . . ظهور میکند. نحوه برخورد امام با برادرش عقیل (36) حکایت از عدالت گرایی دارد. علی(ع) در تقسیم بیت المال سیره پیامبر را رعایت میکرد. سیره حضرت تقسیم بالسویه بیت المال بین عرب و عجم، سیاه و سفید بود. او فرمود : "ای مردم !هیچ کس از مادر غلام و کنیز به دنیا نیامده. اکنون بیت المال حاضر است و آن را میان سفید و سیاه، به طور مساوی تقسیم خواهم کرد". (37)
علی(ع) در عزل و نصب مدیران نیز عدالت و قانون را رعایت میکرد. عزل معاویه از استانداری شام، نیز بر اساس عدالت صورت گرفت. برخی از سیاستمداران عقیده داشتند که عزل معاویه پیامدهای منفی بر حکومت دارد، ولی علی(ع) او را عزل نموده فرمود:" به خدا سوگند ! در دینم مدارا نمیکنم و امور مملکت را به دست افراد پست نمی سپارم". (38)
یکی از سیاستهای حکومت علوی فقر زدایی و حمایت از محرومات است. علی(ع) عملا به حمایت از محرومان پرداخته و مدیران خود را به حمایت از محرومان سفارش نمود(39) چنان که خطاب به مالک اشتر فرمود:"ثم الله الله فی الطبقه السفلی". (40)
عدالت و قانون­گرایی امام علی(ع) موجب شد که قانون شکنان و عدالت گریزان با حضرت مخالفت نموده، جنگهای جمل، صفین و خوارج را به وجود آوردند. متأسفانه این جنگها که با انگیزه حب ریاست و دنیاگرایی به وجود آمد، سبب شد که علی(ع) در دوران امامت به اهداف بلند و آرمان مقدس خود دست نیابد. امام سعی کرد از جنگهای داخلی جلوگیری شده و پیامدهای منفی آنها دامنگیر جهان اسلام نگردد، ولی ناکثین، قاسطین و مارقین نصیحت های خیر خواهانه امام را نادیده گرفته و جنگهای خانمان سوز را بهوجود آوردند. علی(ع) نیز به خاطر نظام دینی و رعایت مصالح عمومی به دفاع پرداخت.

پی نوشت ها:
1. ارشاد مفید، ص 2؛ اعیان الشیعه، ج 2، ص 7؛ سفینه البحار، ج 2، ص 229 و کشف الغمه، ج1، ص 175.
2. بحار الانوار، ج 35، ص 7.
3. المستدرک، ج 3، ص 438، ر. ک : الغدیر، ج 6، ص 22؛ الفصول المهمه، ص 30 ؛ اعیان الشیعه، ج 2، ص 7 ؛ فروغ ولایت، ص 357 و کشف الغمه، ج 1، ص 81.
4. فروغ ولایت، ص 36.
5. نهجالبلاغه، خطبه قاصعه.
6. نهجالبلاغه، عبده، ج 2، ص 182.
7. فروغ ولایت، ص 38.
8. نهجالبلاغه، خطبه قاصعه.
9. فروغ ولایت، ص 39.
10. البدایه و نهایه، ج 7 و 8، ص 394؛ الاستیعاب، ج 3، ص 1102 ؛ بحار الانوار، ج 40، ص 203 و جامع الاحادیث الشیعه، ج 11، ص 24.
11. کشف الغمه، ج 1، ص 25.
12. همان.
13. بحار الانوار، ج 20، ص 105.
14. همان، کامل ابن اثیر، ج 1، ص 55؛ تاریخ طبری؛ ج 2، ص 197 و کشف الغمه، ج 1، ص 259.
15. سیرة حلبی، ج 2، ص 224، به نقل از اصغر ناظم زاده، مظهر ولایت، ص 370.
16. مستدرک حاکم، ج 3، ص 34 ؛ تاریخ بغداد، ج 13 ص 19، به نقل از مظهر ولایت، ص 370.
17. بحار الانوار، ج 40، ص 129.
18. همان. ص 127
19. مناقب ابن شهرآشوب، ج 2، ص 38.
20. الامامه و السیاسه دینوری، ص 16.
21. نهجالبلاغه، خطبه شقشقیه و سیری در نهجالبلاغه، ص 159.
22. فروغ ولایت، ص 171.
23. مهدی پیشوایی، سیرة پیشوایان، ص 70.
24. نهجالبلاغه، خطبة 119.
25. سیری در نهج البلاغه، ص 179.
26. تاریخ طبری، ج 4، ص 266.
27. سیری در نهجالبلاغه، ص 176.
28. شرح ابن ابی الحدید، ج 17 _ 18، ص 107 و سیری در نهجالبلاغه، ص 182.
29. جعفر سبحانی، فروغ ولایت، ص 341.
30. نهجالبلاغه، خطبة 53.
31. همان، خطبة 3.
32. نهجالبلاغه، نامة 43 و خطبة 126.
33. مجله حکومت اسلامی، ویژه نامة حکومت علوی، ص 214 _ 236.
34. همان، ص 187 _ 211.
35. همان، ص 387 _ 398.
36. عبد المجید معادیخواه، فرهنگ آفتاب، ج 4، ص 2154.
37. وسائل الشیعه، ج 11، ص 79 ؛ روضه کافی، ص 158 و بحار الانوار، ج 41، ص 121.
38. عباس عقاد، عبقریه الامام علی، ص 122.
39. نهج البلاغه، نامة 53 و فرهنگ آفتاب، ج 4، ص 2154_ 2156.
40. نهجالبلاغه، نامه 53 و فرهنگ آفتاب، ج 4، ص 2156.

کعبه را هم باید تخریب کرد!!!

دوستان سلام


کعبه را هم باید تخریب کرد!!!

در این فیلم یک عالم وهابی در قبرستان بقیع در پاسخ به سوال یک جوان شیعه می گوید باید کعبه راهم تخریب کرد چون شرک است!

[FLV]http://roshangari.ir/files/videos/org/70/1393/11//2331420148345.mp4[/FLV]

لینک دانلود


علی علی
برچسب: 

نماد بالای ابراج البیت، نمادی اسلامی است یا ماسونی؟

به نام خدا
با سلام
آیا این نماد نماد اسلامی است؟
این را که این نماد بافومت است و نماد ماسونی است را میدانم.

و

ولی این نماد در بالای مقام ابراهیم هم هست:

این نماد در بالای مناره های مسجد الحرام هم دیده میشود.
با تشکر

فرق کعبه و بت در چیست ؟؟؟

انجمن: 

سلام علیکم

کعبه و بت از منظر های فراوانی شبیه به هم هستند ، مثلا از نظر جنس ، از نظر کار ، از نظر اینکه کانون سجده ها هستند ، اصولا تفاوت این دو در چیست ؟

✿ مسافرین محترم...! اینجا آسمان مکه است... ✿ دل نوشته ای زیبا از یک فرشته ✔

بسم الله الرحمن الرحیم

مسافرین محترم! اینجا آسمان مکه است

دل نوشته ای از یک فرشته

اینجا مسجدالحرام
زیر آسمان
روی زمین خدا
بین زمین و هوا
روبروی ناودان طلا
سیاهی پرده کعبه، قدرتمندرین رنگ اینجاست.



مردم در حال طواف و من چند متری بالای سرِ حاجیان، نظاره می کنم طواف دایره وارشان را.
من یک فرشته ام.
قرن هاست این بالا، از دو سه متری می بینم و می خندم و گریه می کنم.
گاهی حیران می مانم.
من طواف انبیاء را دیده ام.
دیدنی ترین طواف برای ابراهیم بود، بعد از نبی خدا رسول اکرم، محمد مصطفی(ص). فتح مکه را شما یادتان نیست.
یاد خنده های علی(ع)، هنوز خنده بر لب هایم می آورد.
تا قیامت با همان خنده ها زنده ام. خنده های علی اگر نبود مرده بودم تا حالا.

- آه! دلم گرفت. علی(ع) با پیامبر(ع) در حال طواف بودند.
علی(ع) مثل همیشه نمی خندید.
اصلا نمی خندید.
شنیدم که پیامبر به علی(ع) می گفت: این آخرین طواف من است علی جان.
جان تو و جان فاطمه(س).
فاطمه(س) چند قدم جلوتر بود. همهمه ی جمعیت نگذاشت فاطمه(س) این حرف ها را بشنود.

صبر کنید.
می خواهم گریه کنم.
با شما هستم. صبر کنید.
ادامه متن را بعدا بخوانید.

- از دور کریمی را دیدم که پایش را می کشید و راه می رفت. داشت به من نزدیک می شد. از مدینه پیاده آمده بود. پاهایش زخم بود. صحبتش همه جا بود. حتی در طواف. می گفتند چند باری همه اموالش را بخشیده. دوست داشتم برای یک بار هم که شده پایین بروم و صورت چون ماه حسن(ع) را ببوسم. طوافش صف ملائکه را به هم ریخته بود.

- روزهای بدی بود. ترسم از این بود که خون حسین(ع) جلوی چشمان من ریخته شود. وقتی نگاهم به عباس(ع) می افتاد دلم آرام می گرفت. مثل کودکانی که در طواف بازی می کردند.

و من طواف خوبان و بَدان عالم را دیده ام.

حسرت دیدن قدم های حسن عسگری(ع) به دلم مانده. آنقدر منتظرش ماندم. نیامد که نیامد. آمدید اینجا به نیت ایشان طواف کنید. خوب های خدا که اینجا می آیند برای حضرت عسگری(ع) طواف به جا می آورند.

دلتان بسوزد.....
من طواف مهدی(عج) را هم دیده ام. می کُشد مرا وقتی از اینجا عبور می کند.
دلتان بیشتر بسوزد.....
من صدای قرآنش را هم شنیده ام.
من قرار است روز ظهور را هم ببینم.
دلتان از این هم بیشتر بسوزد.......

از مسجدالحرام با شما صحبت می کنم. ماه رجب است و من پُرکارترین روزهای سال را تجربه می کنم. این روزها بهترین روزهای خداست. دوستانم مدام در مسیر رفت و آمد اند. بین آدم ها و خدا. نیمه های شب، خدا دوستانم را از کار برکنار می کند. من و دوستانم این روزها به حال شما بیشتر غبطه می خوریم.

حرف های آخرم را بگویم و بروم، گفتم که این روزها سر ما عجیب شلوغ است.

عمره آمدید، رجب بیایید. معرکه است.

خبرهای عجیبی است در این ماه.

دل تان اینجا باشد کافی است.

اینجا یعنی خدا.
به خدا بدهید دل تان را.
اعتکاف این ماه را از دست ندهید.
نزدیک است.

از میلیون ها نفری که آمده اند مسجدالحرام و رفته اند، آدم های زیادی اینجا معتکف شده اند. بعضی هایشان اصلا اینجا نبودند. نیت کنید که در مسجد الحرام معتکف شوید. اگر نیت تان قربه الی الله باشد، شما را اینجا می بینم.

خالص باشد لطفا.

غفلت کنید به من ربطی ندارد.
سه روز اعتکاف شما هم در چشم به هم زدنی برای من خاطره می شود. شما هم برای من خاطره شوید.
آمدم! آمدم! صدایم می کنند. باید بروم.

حرف آخر.
خاطره خوبی شوید.


حدیثی درباره ثواب نگاه کردن به...؟(كارشناس:مجيد)

انجمن: 

سلام علیکم

وقت بخیر

اول یک پیشنهادی به همکاران بخش حدیث.گمان میکنم اگر تاپیکی زده بشه که فقط در اون حدیث های درخواستی کاربران درج بشه خیلی بهتر از هم گسستگی اونهاست. البته باز هرجور صلاح میدونید.

بنده حدیثی رو از محضرتون درخواست دارم که در اون ذکر شده که نگاه به چند چیز ثواب بالایی دارد. یکی خانه خدا(کعبه) و یکی چهره علما و...؟ متن حدیث و سند اون رو ذکر بفرمایید .

بسیار سپاسگزارم:Gol:

آيا رها كردن هاجر در بيابان و ذبح اسماعيل نوعي ظلم در حق آنها نبوده؟

انجمن: 

آيا رها كردن هاجر در بيابان و ذبح اسماعيل نوعي ظلم در حق آنها نبوده چون براي امتحان پدر قرباني شدند؟در هر دو مورد دستور و فرمان الهى را حضرت ابراهيم عملى ساخت و به فرموده قرآن خداوند به هيچ كس ظلم نمى‏كند ولا يظلم ربك احدا و پروردگارت به هيچ كس ستم نمى‏كند.
اولاً، جريان اسكان حضرت هاجر و اسماعيل در بيابان و نيز قربانى كردن اسماعيل همچنان كه براى حضرت ابراهيم امتحان است براى خود هاجر و اسماعيل نيز امتحان و آزمونى بزرگ بوده است در ماجراى زندگى هر كسى به نحوى مورد آزمايش قرار مى‏گيرد. در اين دو واقعه، علاوه بر ابراهيم همسر و فرزندش نيز مورد آزمون قرار گرفتند.
ثانيا، جريان اسكان هاجر و اسماعيل در آن وادى مقدس، صرف امتحان نبود، بلكه اراده خداوند بر معرفى و احياى آن وادى مقدس (مسجدالحرام و خانه كعبه) بود كه علاوه بر اين كه تكريم و احترام و نشان دادن آيات خود از جمله جوشانيدن چشمه آب، هاجر و اسماعيل بود، در قبال اين مشقت و سختى اجرى عظيم و بزرگ براى آنان نزد خداوند محفوظ است

چرا خدا «کعبه» را از آتش امویان نجات نداد؟

انجمن: 

چرا خدا «کعبه» را از آتش امویان نجات نداد؟


پرسشی که مطرح می شود این است که آیا مگر نه این است که خداوند متعال کسی که قصد تخریب کعبه را داشته باشد به وی امان نخواهد داد و همچون اصحاب فیل آنان را نابود می کند ، پس این واقعه تاریخی چگونه با این اعتقاد توجیه می شود.


قسمت چهاردهم سریال تاریخی مختار نامه ، هجوم امویان به خانه خدا و به آتش کشیدن بیت الله الحرام را به تصویر کشید. خداوند به سرزمین و به مکه‏ای سوگند یاد می‏کند که پیامبر خدا ‏صلی الله علیه و آله و سلم در آن باشد وگرنه مکه بدون پیامبر و کعبه بدون ولایت [4] خانه‏ای عادی است. هر گاه حاکم جوری همچون عبدالله بن زبیر بر آن سرزمین پاک حکمرانی و در آن پناه گیرد ، چه تضمینی بر حفاظت و صیانت از آن بیت عتیق وجود دارد؟
پرسشی که مطرح می شود این است که آیا مگر نه این است که خداوند متعال کسی که قصد تخریب کعبه را داشته باشد به وی امان نخواهد داد و همچون اصحاب فیل آنان را نابود می کند ، پس این واقعه تاریخی چگونه با این اعتقاد توجیه پذیر است؟
برای پاسخ به این پرسش در ابتدا نکته ای تاریخی درباره هجوم به خانه خدا توسط امویان در عصر زبیریان بیان می کنیم

فلسفه ساخت کعبه و عدم جسمیت خداوند

فلسفه ساخت کعبه و عدم جسمیت خداوند؛
اگر کعبه به منزله خانه جسمی خداوند یا مکانی که خداوند در ان حلول کرده است باشد ،سازگار با جسمیت خدا بود.در حالی که قران و روایات در باره ساخت کعبه ،آن را نمادی از برکات و هدایت الهی و محل عبودیت وحضرت حق افاضه خیر در قالب "رزاقیت" خود را نمایش داده است. وبا ارائه این حقیقت که آنجا محلی برای وصول قرب الهی است چگونگی سلوک بندگی را با تشریع یک سری اعمال خاص به تصویر کشیده است.
می آموزد آدمی باید از نفس خود هجرت کرده با پاک سازی درون از هرگونه آلودگی ،تعلق،رنگ و هیئت غیر خدایی و با اخلاص ،اقبال و توبه خاص به مقام ربوبی باریاید.1. لذا خداوند دستور ساخت این خانه را داد تا به عنوان قبله در نماز و... دلهای به ظاهر متفرق را به یک سو جمع کرده تا روح توحید را در انها بپروراند.2

چرا یی استقبال(رو به قبله بودن)؛

_ کعبه زمینی و جسمی نمادی ازتوجه به کعبه حقیقی است که مرتبه ای بالاتر از عالم جسمانی است. علامه حسن زاده عاملی مینویسد:[در نماز] توجه به کعبه حقیقی می نمایی که عبارت از دل است که در عالم بدن انسان منزله "کعبه" است ، و به منزله "بیت المعمور" است و در آسمان چهارم به منزله " عرش " است.3

_ کعبه از جهت انتساب به خداوند و شهرت به بیت الله ، شرافت خاصی دارد و موجب توجه دل به اوست ،رعایت و احترام آن لازم است.لذا سفارش شده در حالتهای معنوی خوب رو به قبله باشیم.
امام باقر علیه السلام می فرماید: هرگاه نماز گزار رو به قبله می ایستد به جانب خدای مهربان رو کرده است.4
امام خمینی (ره) مینویسد:نکته باریکی در قبله است و نباید از ان غافل نبود.قبله در لغت ،اسم عمل است نه اسم کعبه، ولی چون این عمل رو به روی این خانه انجام میشود کم کم اسم خود خانه شده است.قبله بر وزن "وجهه" طرز ایستادن و روبه رو شدن با چیزی است که با حضور ذهن انجام میگیرد. که با حالت خبردار می ایستد و با نظم و احترام و با حضور ذهن کلی. اقبال به همراه گسستن از غیر و رنگ پیوستن به او، در عمل آشکار باشد.5

_ توجه به بعد سیاسی –اجتماعی؛ درهر شبانه روز نگاه تمامی مسلمین جهان در کعبه به هم میرسدکه در هیچ یک از ادیان وجود ندارد.و رمز وحدت و استقلال مسلمانان است.

گلادستون (نخست وزیر اسبق انگلیس) در پارلمان این کشور: تا زمانی که نام محمد صلی الله علیه واله در مأذنه ها بلند است و کعبه پا برجا و قران راهنما و پیشوای مسلمانان است ؛امکان ندارد پایه های سیاسی ما درکشورهای اسلامی استوار گردد.6


_ روبه قبله بودن (کعبه)؛یادآور شکنجه گاه بلال، قربانگاه اسماعیل، زادگاه علی بن ابی طالب،پایگاه قیام حضرت مهدی علیه السلام ،محل آزمایش ابراهیم علیه السلام و عبادتگاه تمامی انبیا و اولیااست.



_ همانطور که در امور مادی نیازمن نظم هستیم در عبادات نیز چنین است از جمله استقبال کعبه که نمونه عالی نظم در عبادت است.


1- محمد حسین طباطبایی، المیزان،ج1،ص 298.
2- همان،ج3،ص354.
3-حسین دیلمی،هزار و یک نکته در باره نماز،ص100،نکته103.
4-محمد فرید نهاوندی،رموز نماز ، ،ص65.
5-روح الله موسوی الخمینی،اداب الصلوة ، ،ص128-129.
6-ناصر مکارم شیرازی،تفسیر نمونه،ج4،ص438.