کریم

جایگاه منطقی دعا

انجمن: 

به نام خدا

ما خداوند را دارای صفاتی از جمله: مهربان (رحمان) مطلق ، حکیم مطلق ، جواد مطلق ، کریم مطلق و ... می شناسیم.

بر اساس این شناخت ، خداوند به دلیل رحمت بی حد خود (رحمان ) و جود و کرم بی حد خود ، هر چیزی را که بندگانش نیاز داشته باشند به آنها عطا خواهد فرمود. مگر آنکه حکمتی ، مانع از این عطا شود. در این حالت ، عطای آن نیاز یا خواسته ، به مصلحت بندگانش نیست. وگرنه خداوند به دلیل همان صفات رحمت و جود و کرم بی حدش ، آن را عطا می فرمود.

پس:
اگر تأمین شدن نیاز من ، به صلاح من باشد ، خداوند به دلیل همان صفات فوق الذکر خود ، آن را عطا خواهد فرمود و حتی منتظر درخواست کردن من هم نمی شود. زیرا کریم مطلق و جواد مطلق منتظر درخواست کسی نمی ماند و قبل از درخواست عطا می کند. اگر منتظر درخواست بماند ، محدودیت جود و کرم است.

اگر هم تأمین نیاز من به صلاح من نباشد ، خداوند به دلیل حکمتش ، آن را عطاء نخواهد کرد. و همین ، عین مهربانی اوست.

پس:
در تأمین شدن یا نشدن خواسته و نیازهای بندگان ، صفات جحود و کرم و رحمت و نیز صفت حکمت در کار هستند.

در این میان ، دعا چه جایگاهی دارد؟

آیا ممکن است چیزی به صلاح من باشد و خداوند آن را به من عطا نکند تا زمانیکه من از او بخواهم (دعا کنم)؟ آیا این محدودیت جود و کرم او نخواهد بود؟

یا آیا ممکن است طبق حکمت خداوند ، چیزی به صلاح من نباشد ، ولی با دعا کردن من ، حکمت خداوند تغییر کند و آن چیز به صلاح من بشود؟

اینجا برای همدیگر دعا کنیم**هرکس التماس دعا دارد تشریف بیاورد***

بسم الله الرحمن الرحیم



خداوند به موسی(ع) وحی کرد: ای موسی، مرا با زبانی بخوان که گناه نکرده است. موسی عرض کرد: خداوندا! آن زبان را از کجا بیاورم؟
خطاب آمد:
با زبان دیگری مرا دعا کن.
(
الجواهر السنیه، باب هفتم ص ۱۴۶)

سلام علیکم

قطعا همه ما در مسیر زندگی حوائجی داریم که نیازمند دعای خیر یکدیگریم ،بر این اساس بنده تصمیم گرفتم به لطف الهی این تاپیک را ایجاد نمایم تا هرکس نیاز به دعای دوستان داشت بیاید اینجا و از اعضای پاکدل این سایت بخواهد تا برای حل مشکلش یا برآورده شدن حاجتش دعاکنند
ان شاءالله در راس تمام دعاهایمان تعجیل در فرج و سلامتی مولایمان امام عصر (روحی وارواحنافداه ) و سلامتی امام خامنه ای (روحی فداه) باشد

اکنون بنده حقییر از شما بزگوران عاجزانه التماس دعا دارم ،باشد که به برکت صفای باطن و روح پاک شما خوبان ،خداوند نظر رحمتش را شامل حال گنهکاری چون من نیز بگرداند

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

یازهرا(س)

*********************************************
مهربان خدای من...
وقتی دلم برای توست دلنوشته هایم بیشتر بهانه ات را میگیرند پس بگذار باز هم برایت بنویسم ...بنویسم که عاشقانه دوستت دارم وقتی تو داری عاشقانه برایم خدایی میکنی...بگذار بنوسم بدون تو زندگی برایم بی معناست وقتی تو معنای زندگیم هستی...بگذار بنویسم انتهای مقصدم وصال توست و میخواهم به تو برسم وقتی رسیدنم با تو شروع میشود مهربان خدای من...!

خدای خوبم ...
من که جز روسیاهی چیزی به درگاهت ندارم،اما خوب میدانم اینجا کسانی هستند که قلبها و دلهایشان پاک است و نگاهشان به آسمان خداییت گره خورده است،کسانی که بااشکهایشان وضو میگیرند و با قلبهایشان نماز عاشقی برایت میخوانند

معبود من...
شاید دستهای گنه کار من به آسمانت نرسد اما مطمئنم اینجا کسانی هستند که تا دستانشان را به سوی تو بلند میکنند ملائکه سبد سبد عاشقی در دستانشان میگذارند و دستهایشان را به چشمه زلال بخشندگیت متصل میکنند

پروردگارم....
من که آبرویی به درگاهت ندارم اما خوب میدانم اینجا کسانی هستند که آنقدر به درگاه تو آبرو دارند که میتوانند بهشتت را برای دیگران قسمت کنند

پس از تو میخواهم به حق آبرو داران درگاهت از خطاهای من بگذری و حوائج همه این جمع و بنده حقیرت را برآورده سازی که جز رسیدن به تو چیز دیگری نمیخواهم ،پس هر چه در این مسیر مانع رسیدن بندگانت به توست از سر راهشان بردار و هرچه آنان را به تو میرساند به بندگانت عطا بفرما و حوائج مشروع همه بندگانت را برآورده ساز گه تو تواناترین توانایی




[SPOILER]
[=&amp]تنها دلم خوش است به مولای یا مولای....[/] [=&amp]

خداوندا،[/]

[=&amp]در این ثانیه های پراز اجابت، برسر سجاده عشق با چشمهایی که به آسمان خداییت گره خورده است به امید بخشش و مهربانیت مینشینم و الهی العفو هایم را به امید اجابت توگریه کنم ...
مهربان خدای من
[/][=&amp]![/][=&amp]آنقدر در لحظه لحظه عمرم تاکنون پایم لغزیده است ،قلبم لرزیده است ،افکارم به خطا رفته و وجودم گناه را به چله نشسته است که جز شرمندگی چیزی برای گفتن ندارم...اما باز هم مثل همیشه این تویی که مرا به مهربانیت میخوانی و این منم که باز شرمنده تر از گذشته به درگاهت پناه می آورم و تنها دلم خوش است به مَوْلایَ یا مَوْلایَ اَنتَ الغَفُورُ و اَنَا المُذنِبُ وَهَل یَرحَمُ المُذنِبَ اِلَّا الغَفُور...[/]
[=&amp]پروردگارا، [/][=&amp]مانده ام از تو چه خواهم در حالی که تمام [/][=&amp]نعمتت را[/][=&amp]بر من [/][=&amp]عطا کرده ای و این منم که در غفلت به سر میبرم واز آنچه عاشقانه به من داده ای بهره نمی گیرم...
معبودا،
من شاکر نبوده ام اما تو باز هم برمن بخشیدی....هر آنچه راکه هرگز قدرش را ندانستم و شکر[/][=&amp]ش[/][=&amp] را به جای نیاوردم،[/][=&amp]هزار[/][=&amp]ا[/][=&amp]ن نعمتی که من روسیاه، چشم بر روی همه آنها بستم و معترضانه به درگاهت کفران نعمت کردم...
خدواندا
در این لحظات عزیز شکرکدام نعمتت را به جای آورم و به خاطر کدام گناه ،شرمندگیم را گریه کنم......[/] [=&amp]تو تاج شیعه بودن را برسرم نهادی و ولایت مولایم را زینت زندگیم کردی و چشم امیدم را به چراغ شفاعتش تا لحظه وصالت روشن نمودی، نعمتی که به تنهایی بس است تا قیامت شرمنده لطف بیکران الهیت باشم،......[/] [=&amp].
وقتی میان در و دیوار تنهایی، گناهانم مرا زمین گیر میکند تو به من مادری عطا کردی که تا دست به دامانش میشوم چادر سبزش را بر روی سرم میکشد و آبرویم را میخرد برای همیشه.........[/]
[=&amp]تو به من مولایی دادی که وقتی دستم از همه جا کوتاه میشود، مانند کودکی بی پناه سرم را روی زانوهایم میگیرم و چشم امیدم را به دستهای مهربانش میدوزم و او مهربانانه و پدرانه دستم را میگیرد و آرام بلندم میکند تا هرگز زمین نخورم وپشتم گرم باشد به مولائیش........[/] [=&amp]
وقتی تب غصه هایم وجودم را فرا میگیرد مسیر حرم را به من نشان میدهی و من سردرگم و خسته از همه جا دلم را گره میزنم به پنجره فولادش و دردهایم را دانه دانه گریه میکنم وآقای رئوف حرم اشکهایم را پاک میکند و مرا برسر سفره کرمش مینشاند.......[/]
[=&amp]وقتی نگاهم مه آلود میشود و قلبم زنگار بی حیایی به خود میگیرد مرا میکشانی تا محرم...ومن یک جرعه غیرت از دستان عباس مینوشم تا تمام وجودم وضو بگیرد و [/][=&amp]ندبه [/][=&amp]کنان در مقابل آقایم زانو می زنم و آن تن نازنین بی سر بر سرم دست میکشد تا در حریمش پناه بگیرم و پیله وجودم پروانه ای شود برای پرواز........[/] [=&amp].
و وقتی در این زمانه غربت بر سر دو راهی های شک و تردید آواره میشوم خورشید پشت ابرت را به دادم میرسانی تا مبادا فتنه های روزگار مرا به اسارت ببرد و از قافله سالار عشق جامانده شوم و چه زیبا مولاو آقا و صاحبم دستم را میگیرد ومرا میرساند تا مقصد، تا خود خود خدا.....خدایی که خودت آن را به من دادی ،با آفرینش من، تا اشرف مخلوقاتت باشم.... و تو چه عاشقانه خدایی میکنی درحالی که من لحظه ای هم بندگی نمیکنیم ......[/]
[=&amp]تو تمام نعمتهایت را به من عطا کردی ... و من شرمنده و خجالت زده از این همه لطف و بخشش و مهربانیت باز به درگاهت مینشینم تا باورم کنی جز این خانه جایی را نمی شناسم ......[/]
[=&amp]پرودگارا ،[/][=&amp]مانده ام از تو چه خوا هم در حالی که نعمتت را، حجتت را برمن تمام کرده ای و من غرق در نعمتهای بیکران توام، اما انگار در این هیاهوی زندگی چیز ی را گم کرده ام و آن قدر و شان و منزلتی است که تو با آفرینش انسان به من عطا نمودی و من دراین روزگار وانفسا آن را به دست فراموشی سپرده ام ،من فراموش کرده ام که هستم ، برای چه هستم....من فراموش کرده ام وجودم را هدفم را مقصدم را انسانیتم را،من خودم را گم کرده ام، خودم را ...... اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى [/]

[=&amp]
نویسنده: بنده روسیاهت که بعد سالها هنوز رسم بندگی نمیداند...[/]

[=&amp]یازهرا(سلام الله علیها)
[/]

[=&amp]
[/]

[/SPOILER]


اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم