کرامات شهدا

داستان زیبا از کرامات شهدا + زیباست ببینید

انجمن: 

با یاد خدا

این کلیپ حاوی یک داستان بسیار زیبا از کرامات شهدا در مورد یک دختر سه ساله
که چگونه پدرش به او میفهامند که من در کنار شما هستم +حتما ببینید اگر ارزوی شهادت در سردارید +تقدیم به عاشقان شهادت

.

[FLV]http://www.askdin.com/attachments/3006468841d1408270290-.mp4[/FLV]

.

انگشتر عقیقی که ترمیم شد.../کرامت شهید مفقودالاثر/

بسم الله الرحمن الرحیم

انگشتر عقیقی که ترمیم شد...

محمد رضا گفت: به علت علاقه‌ای که پدر در بین برادران به من دارد، اگر بیدارش کنم، دیگر نمی‌گذارد من برگردم. تا بیدار نشده برویم، من آثاری از خودم برایش گذاشتم.

« شهید محمدرضا خانه‌عنقا، انگشتر عقیقی داشت که سال‌ها مزین انگشتش بود. رکاب انگشتر در تمرینات نظامی ترک برداشته بود. محمدرضا وقتی در سال 1362 عازم جبهه بود، انگشتر را به مادرش سپرد و سفارش کرد که از آن خوب نگهداری کند تا پس از بازگشت تعمیرش کند. محمدرضا در عملیات خیبر مفقودالاثر شد و بعد از آن، این انگشتر مونس و همدم مادر بود تا اینکه شب سه‌شنبه پانزدهم فروردین1379 شهید با دو نفر از دوستانش را در خواب دیدم. دوستان خود را برای پذیرایی به منزل آورده بود و بعد از پذیرایی و گفت‌وگو با دوستانش، وقتی داشتند از منزل خارج می‌شدند، دوستان شهید به من اشاره کردند و گفتند: حالا که تا اینجا آمدیم لااقل پدرت را از خواب بیدار کن تا تو را ببیند. محمدرضا گفت: نه، به علت علاقه‌ای که ایشان در بین برادران به من دارد، اگر بیدارش کنم، دیگر نمی‌گذارد من برگردم. تا بیدار نشده برویم، من آثاری از خودم برایش گذاشتم.
بیدار که شدم، با کسی در مورد این خواب صحبت نکردم، اما دائم چشمم دنبال آثاری از شهید بود که به آن اشاره کرده بود. یک‌هفته بعد، هفتم محرم بود. زمانی که مادر شهید به سراغ انگشتر می‌رود، متوجه می‌شود که انگشتر از محل شکستگی به هم متصل شده! بلافاصله مرا خبر کرد و دیدم که انگشتر، کاملاً سالم است. »

(انگشتر اکنون در موزه شهدای تهران است.)

راوی: پدر شهید خانه عنقا
برگرفته از امتداد


بهانه های عاشقی...اینجا برای اثبات عشق جان می گیرند!!...کرامات شهدا

سلام به همه اسک دینی ها
تا دوسال پیش وقتی اسم شهید و شهادت رو میشنیدم فکر میکردم شهدا یه عده انسان بودن که برای دفاع از ناموس و خاک رفتن جنگیدن و کشته شدند..اما توفیقی شد و چیزایی دیدم و شنیدم که فهمیدم موضوع خیلی بالاتر از جنگیدن فقط برای ناموس و خاکه...شهادت یعنی خود عشق و شهید یعنی عاشق...اینجا برای اثبات عشق جان میگیرند...
تصمیم دارم تعدادی از کرامات شهدا رو برای دوستان بذارم انشالله که بهانه ای بشه برای عاشقی دوستان..فقط تقاضایی که دارم دوستان بین تاپیک ها مطلبی نذارن تا مطالب پشت سر هم باشه ..

برای سلامتی امام زمان(عج)و شادی روح شهدا صلوات

کوتاه و خواندنی ღ کرامات شهدا ღ

آرزو
دو ماه از شروع جنگ تحميلي گذشته بود. يك شب بچه‌ها خبر آوردند كه يك بسيجي اصفهاني در ارتفاعات كاني تكه‌تكه شده است. بچه‌ها رفتند و با هر زحمتي بود بدن مطهر شهيد را درون كيسه‌اي گذاشتند و آوردند.
آن‌چه موجب شگفتي ما شد، وصيت‌نامه‌ي‌ اين برادر بود كه نوشته بود: «خدايا! اگر مرا لايق يافتي، چون مولايم اباعبدالله‌الحسين (ع) با بدن پاره‌پاره ببر.»


منبع :كتاب كرامات شهدا - صفحه: 75
راوي : خاطره از بسيجي محمد