پارک

جر و بحث دائمی با همسایگان!

انجمن: 
سلام و خسته نباشید در ساختمانی زندگی می کنیم 4 طبقه و هر طبقه یک واحد. هر کسی برای خودش یک جای پارک دارد ولی دو واحد هر کدام دو الی سه خودرو دارند. اوایل بسیار برای ما ایجاد مزاحمت می کردند. خودرو را در پارکینگ و جلوی درب پارک می کردند و ... اما با جروبحث و دعوا این مشکلات برطرف شد. اما الان مشکلات دیگری دارم. بصورت ذاتی حرف پدرم بر روی ما تاثیر زیادی دارد و احساس می کنیم که حق با اوست. اما از ابتدا و نزدیک 8 سال است که از کوچک و بزرگ با هم به مشکل خورده اند. مثلا پدرم می گوید چرا در پشت بام رخت پهن می کنند؟ چرا در حیات فرش میشورند آب مشترک است ما راضی نیستیم. چرا ماشین میشورند. (شستن فرش و ماشین دائمی نیست شاید سه ماه یکبار یا شاید طولانی تر). چرا داخل حیات مکانیکی می کنند؟ ( که البته این موضوع هم با جر و بحث به حداقل رسیده). آنها می گویند چرا  شما جلوی بالکن پنجره زده اید نمای ساختمان خراب شده است؟(نمای ساختمان خراب نشده تنها از نپرسیدن از آنها ناراحت هستند). خلاصه تا بگویم از این مشکلات ریز و درشت.  اما تازگی ها کار به جاهای باریک کشیده است. بابای من پادری آنها را که در حیات برای شستن گذاشته بودن انداخت داخل کوچه. این موضوع به دعوای خیلی شدیدی منجر شد و به پلیس زنگ زدن. (قبلا هم پدر من طناب رخت انها را از پشت بام باز کرد که بسیار به آنها برخورده بود و آنها به دروغ یا لجبازی میگفتن که بابای شما طناب را پاره و لباس ها را به کوچه پرت کرده بود اما پدر من موضوع پادری را قبول اما موضوع لباس ها را به شدت و قاطعیت رد کرد). خلاصه دیشب متوجه شدیم که طبقه چهارم آهن ربای مربوط به ماشین ما را برداشته که قیمت زیادی دارد (حدود 70 هزار تومن) و این بار چندم است که این کار را کرد. سر شما را درد نیاورم طبقه سوم و چهارم که تعداد ماشین زیادی دارند با هم یکی شده و طبقه اول و ما نیز که یک ماشین داریم با هم یکی شده ایم. امروز صبح نیز قبل از آمدن به سرکار من به پلیس بابت آهن ربا ماشین زنگ زدم.  در راه رفتن به سر کار به پدرم گفتم بابا بی خیال ماشین آوردن اینها داخل پارکینگ شو. یکجور وانمود نکن که راضی هستی اما باهاشون کاری نداشته باش به وسایلشون دست نزن. اونها هم تلافی می کنند. هر هفته دعواست خسته شدیم. اگر میخواستی موضوع ماشین آوردنشون رو حل کنی تا حالا که چند سال گذشته حلش میکردی الان فقط آرامش درون خونه ی ما سلب شده. اما میگه نه اینها حق ندارند ماشین داخل بیارن (پدر من شل کن سفت کن راه انداخته یکبار بی خیال میشه یکبار هم جَری میشه و سخت میگیره). تا اینجا که نوشتم شاید 50 تا اتفاق دیگه یادم رفته باشه که بنویسم. فقط می تونم بگم تا اینجا من یکی کم آوردم و گفتم از شما یک مشاوره بگیرم.  ممنونم از لطفتون 

خواستگاری در پارک یا کافی شاپ ؛ چرا؟؟؟

درود بر شما.از خانمهای در شرف ازدواج یه سوال دارم.اقایونم اگه میدونن پاسخ بدن.چرا اکثر خونواده ها میگن جلسه اول خواستگاری تو کافی شاپ باشه؟حتی بعضی ها با پارک مخالفن و میگن چون تو دید عموم هست زشته بهتره برن کافی شاپ.میگن جلسه اول و دوم تو خونه نباشه.من واقعا وقتی یه همچین خونواده هایی را میبینم میگم بهتره که از همین الان خودشونو نشون میدن.خونواده هایی که اینجوری هستن همون بهتر نرم خواستگاری.سوال:چرا اینجوری هستن؟مگه میخایم بخوریم خونشونو؟مگه من در ماه چقدر پول در میارم که بدم پول کافی شاپ بعدشم جواب منفی بگیرم!:khaneh: