ولایت فقیه

ولایت فقیه در کلام شهدا

[="palatino linotype"][="red"]یاحبیب

سپهبد شهید علی صیاد شیرازی :

عظیم ترین نعمت خدا را نعمت ولایت می دانم و استحکام در پیوند با ولایت را ضمانت بخش و عافیت بخیری می پندارم و لذا نه تنها با قلب و زبان بلکه در عمل کوشیده ام ارادتم را به ولایت به ثبوت برسانم و از خداوند متعال مسئلت دارم مرا در این مهم یاری فرماید.
[/][/]

ღ✿ღ اشعاروپیامک های ولایی در وصف مقام معظم رهبری دامت برکاته ღ✿ღ

رهبر من نور چشمان من است

عشق او آيين و ايمان من است

ذوالفقار حيدري در دست او

طاعتش ميثاق و پيمان من است

سيدي از نسل پاك فاطمه(س)

هم ز نسل شير يزدان من است

در ولايت وارث آل نبي (ص)

جانشيني از امامان من است

همچو مه تابد به قلب شيعيان

نائب خورشيد پنهان من است

در هدايت سوي حق آرد مر ا

اين هدايت سمت قرآن من است

دوستانش دوست مي دارم همي

دشمن او دشمن جان من است

آنكه مهر او ندارد در وجو د

بي گمان همكيش نادان من است

در سخن چون ابر مي بارد به دل

در كوير خشك باران من است

در حضورش موج دريا ديده ام

در كلامش راحت جان من است

در نگاهش غرق دريا مي شو م

واژه هايش در و مرجان من است

قلب تارم را صفايي مي دهد

جامع فكر پريشان من است

من مريد آن دل وارسته ام


او مراد و پير عرفان من است

بوي يوسف مي دهد پيراهنش

گرچه خوديعقوب كنعان من است

من چو سنگم او چو كوه بيستون

من چو مورم او سليمان من است

من چو بلبل او چو باغ پر زگل

من چوبرگ او سرو بستان من است

نام او ورد زبانم روز و شب

عشق او درد است ودرمان من است

آرزوي ديدنش دارم به دل

در فراقش شهر زندان من است

اي خوش آن روزي كه بينم رهبرم

ساعتي در خانه مهمان من است




هرگز اي ياران دعايش مي كنيد

شب نمازش ذكر ياران من است

روي خوبش با دو چشمت ديده اي

چهره اش چون ماه تابان من است

غرق درياي تهاجم را چه غم

ناجي كشتي ز طوفان من است

گر چه دشمن نقشه ها دارد بسي

حامي او حي سبحان من است

در امانت او ‹‹ امين ›› انقلا ب

در شجاعت شير ميدان من است

راه او باشد ره پير خمين (ره)

رهرو راه شهيدان من است

افتخار ما بود ‹‹ سيد علي ››

سرور من جان جانان من است

چون فقيه وعالم است ودين شناس

مرجع تقليد دوران من است

روز ششم ماه تير از سال شصت

رهبرم جانباز ايران من است

اي خداوندا نگهدارش تو با ش

چون دعاي او نگهبان من است

شعر امروزم كه وصف رهبر است

بهترين اشعار ديوان من است

پيروانش ني به پاكستان و هند

درفلسطين است و لبنان من است

گوئيا مهدي(عج) چنين گويد كه او

بهترين اصحاب و ياران من است


پشتوانه ی ولایت فقیه چیست؟

بسم الله
قال الله الکریم فی کتاب المجید:

إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ(55)
وَ مَن يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَلِبُونَ(56)
جز اين نيست كه ولىّ شما خداست و رسول او و مؤمنانى كه نماز مى‏خوانند و هم چنان كه در ركوعند انفاق مى‏كنند. (55)
و هر كه خدا و پيامبر او و مؤمنان را ولىّ خود گزيند، بداند كه پيروزمندان گروه خداوندند. (56)

با ادلّه ی عقلیّه و نقلیّه ثابت می شود که ولایت به معنی سرپرستی است
و با دلایل نقلیّه ثابت می شود که الَّذِينَ ءَامَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ اولاد اطهار حضرت رسول الله اند .
و در ابتدای آیه فرموده انّما ...
با فرض گرفتن این آیه چهار گزینه ممکن است واقع باشد:
یا ولایت فقیه خداست ( که این شرک محض است)
یا ولایت فقیه رسول الله است ( که این هم کفر مطلق است)
یا ولایت فقیه جزو ائمّه ی اطهار است( که این هم دست کمی از کفر ندارد)
یا ولایت فقیه والی از جانب خدا یا رسول یا ائمّه ی اطهار است.(که احتمالا همه ی معتقدان به ولایت فقیه همین نظر را دارند)
این طور که بنده می دانم هیچ اشاره ای در قرآن به ولایت فقیه نشده( که خود جای تامل دارد)
پس اگر می شود در این جا احادیث صحیح در این مورد بیان فرمایید یا لینک بگذارید مراجعه می کنم

الان به هیچ وجه دنبال جدل بی فایده نیستم
بنده به شدّت در این موضوع سردر گم شده ام

و صل الله علی محمد و اله الطیبین الطاهرین

بررسی شبهه انحصارگرائی و استبداد جامعه ولائی

با سلام

برخی در گفتار و نوشتارهای خود جامعه ولايي را انحصارگرا و مستبد معرفی می کنند در این مجال قصد داریم که این شبهه و دیدگاه قائلین به آن را نقد و بررسی کنیم:

ابتدا ريشه‌هاي استبداد را بررسي مي كنيم، سپس مقايسه‌اي داشته باشيم با جامعه ولايي، آن‌گاه قضاوت را برعهده مخاطب يا مخاطبين عزيز مي‌گذاريم كه آيا جامعه‌اي كه ولي فقيه در رأس آن قرار گرفته مترادف با جامعه‌اي كه يك حاكم مستبد بر آن حكومت مي‌كند، خواهد بود يا خير.

از مهم‌ترين عوامل انگيزش استبداد، بي‌تقوايي و تبعيت از هوي و هوس، فقدان مشروعيت و وابستگي قدرت‌هاي خارجي و ثروت‌اندوزي مي‌باشد و اساساً واژه مستبد به كسي اطلاق مي‌شود كه كارها را به اراده و رأي خويش و بدون مشورت با ديگران انجام دهد.[1] در مقابل ولي فقيه در آيات و روايات به كسي اطلاق مي‌شود كه علم و تقوي و دوري از هوي و هوس، از ويژگي‌هاي خاص او می باشد، ولي فقيه در انجام هر عملي بايد خواست الهي و مصلحت عموم را در نظر بگيرد و آن را بر رأي و نظر شخصي مقدم بداند.

ولي فقیه باید در چارچوب قوانين و مقررات الهي عمل ‌كند و نمي‌تواند همانند يك حاكم مستبد به هر كاري كه دلش خواست اقدام كند. اساساً بواسطۀ دارا بودن ویژگی های خاص و ملکات نفسانی و کمالی که برای ولی فقیه برشمردیم رفتار او برخلاف فرد مستبد، دل بخواهانه و مطلق نيست بلكه در واقع حكومت ولي فقيه حكومت قانون است در حالي كه فرد مستبد، قانوني جز رأي خود نمي‌شناسد.

امّا براي اين‌كه حكومت ولي‌فقيه، تبديل به حكومت استبدادي نشود در قانون تمهيداتي انديشيده شده است و حداقل 4 نوع كنترل براي منتفي شدن چنين فرضي در قانون اساسيِ‌ها پيش‌بيني شده است:

1. كنترل صفاتي رهبر: در اين بخش، قانون شرائط و صفات ممتاز و خاصي را براي ولي فقيه حاكم در نظر گرفته تا به اصطلاح، يك فرد ظالم و مستبد بر جامعه اسلامی حاكم نشود.[2]
2. كنترل قانوني رهبر: كه توسط مجلس خبرگان كه خود منتخبين مردم هستند انجام مي‌شود.[3] البته این کنترل در حد کنترل استطلاعی است.
3. كنترل ماليِ رهبر: توسط قوه قضائيه.[4]
4. كنترل رهبر به وسيله مشورت:[5] در قانون اساسي پيش‌بيني شده كه رهبر جامعه اسلامی، ناگزير از مشورت با متخصصين و كارشناسان مختلف مي‌باشد تا تصميمات او دقيقاً در راستاي تأمين منافع و مصالح عموم باشد در حالي كه حاكم مستبد جز به مصلحت شخصي به چيز ديگري نمي‌انديشد و هرگز چنين كنترل‌ها و اعمال نظرهايي بر وي وجود ندارد او آزاد است تا هر طور ميل اوست عمل كند و كسي هم حق اعتراض ندارد.

بعلاوه ولي فقيه در جامعه هيچ امتيازي بر سايرين ندارد و در برابر قانون با ديگران يكسان شمرده مي‌شود.[6] حكم و دستور ولي فقيه برخلاف حاكم مستبد،‌ هرگز حالت استبدادي و ظالمانه ندارد به اين دليل كه اگر فقيه، حكم و فتوائي صادر كرد خودش هم مشمول آن حكم خواهد بود زيرا حاكم اصلي خداست نه او تا هر آنچه بخواهد انجام دهد.[7]

با مطالبي كه بيان شد به وضوح روشن مي‌شود كه اساساً حكومت و زمامداري در اسلام، يك تكليف و وظيفه سنگين الهي محسوب مي‌شود نه يك فخر و بزرگي نسبت به ديگران. لذا وليِّ فقيه و حاكم مسلمين تا زماني كه ولايت داشته باشد هرگز احساس نمي‌كند ديگران زيرسلطه او قرار دارند چه كه در غير اين صورت ولايت او ساقط مي‌شود و بيان شد كه قانون اساسي هم به اهرم دروني نظارت تأكيد بسيار كرده و بر لزوم تقوايِ رهبر و دنياگريزي او تاكيد نموده است بطوري كه قبول اوصاف لازم رهبري يا كشف خلاف بعدي را موجب عزل رهبري توسط خبرگان مي‌داند و بر همين اساس هم كميسيون تحقيق در مجلس خبرگان شكل گرفته است. [8]

شما در خصوص این شبهه و در تکمیل بحث، چه نظری دارید؟

موفق باشید ...:roz:


پاورقی_________________________________
[1] . فرهنگ معين.
[2] . قانون اساسي، اصول 5 و 109.
[3] . همان، اصل 111.
[4] . همان، اصل 142.
[5] . همان، اصل 112.
[6] . همان، اصل 107.
[7] . آيت‌الله جوادي آملي، عبدالله، ولايت فقيه، مركز فرهنگي رجاء، 1367.
[7] . بنقل از سایت اندیشه قم، با کمی تغییر

دانلود کتاب حکومت اسلامی و ولایت فقیه(مخصوص همراه)


[="Blue"]فهرست بخش حکومت اسلامی[/]

[="Magenta"]فهرست بخش ولایت فقیه[/]

دانلود از کتابخانه:

لینک مستقیم:
http://www.askdin.com/downloads.php?do=file&id=511
لینک غیر مستقیم:
http://www.askdin.com/downloads.php?do=file&id=511

▓◄▫╔مجموعه سخنرانی با موضوع ولایت فقیه و رهبری ╗▫►▓

انجمن: 

[="purple"]سلسله نشست های معظم له در مدرسه فیضیه [/]
[="darkgreen"]جلسه اول

[="magenta"]معنا و مبناي ولايت فقيه[/]

شامل دو فایل سخنرانی[/]