ولایت فقیه

نيابت امام زمان(عج)----ولايت فقيه

[=Tahoma][=Arial][=&quot]نيابت امام زمان(عج)

بنده اين مطلب را قبلا در تايپك ديكري آوردم كه بعدا با مطالب ديگري درهم اميخته شد و براي همين تايپك مستقلي ايجاد كردم.

نیابت یعنی جانشینی و نمایندگی و وكالت از طرف شخص یا اشخاص، به طوری كه در غیاب او كار و كارهایی به نایب و نماینده سپرده می‌شود و نماینده موظف به انجام كارهایی است كه بدو محول شده است.
و از طرف شخصی كه نماینده اوست، باید به دقت و با احساس وظیفه به مسئولیتی كه به عهده او سپرده شده، آنها را انجام دهد.

در غیر اینصورت از نظر شرع مسئول و جوابگوی قصور خود در انجام وظایف محول بوده و احتمال دارد از طرف موكل خود از این مسئولیت عزل شود و یا رأساً به سبب قصور در وظایف به خودی خود منعزل شود.

نیابت احتمال دارد اختصاصی به وظیفه خاص و یا تمام وظایف موكل باشد. یعنی تمام اختیارات او را دارا باشد و احتمال دارد فرد خاص از طرف موكل نیابت داشته باشند یا با ذكر برخی از خصوصیات طبقه‌ای با داشتن این ویژگیها عهده‌دار وكالت شوند و از طرف خودشان یكی را به عنوان صاحب اختیار انتخاب كنند.(1)
[/]
[=&quot] ریشه نیابت در اسلام به صدر اسلام و به زمان پیامبر اكرم برمی‌گردد كه آن حضرت گاهی برخی از صحابه را به نیابت از طرف خود مأمور انجام كارهای خود می‌نمود.

مثلاً امیرالمؤمنین علی(ع) را به نیابت از طرف خود به تبلیغ دین و ابلاغ احكام الهی به جایی می‌فرستاد یا او را در جای خود می‌گماشت در مدینه و خودش به غزوه می‌رفت.(2)

[/] [=&quot] این شكل از نیابت ازطرف امیر المؤمنین نیز انجام گرفته و امام حسن و امام حسین ـ علیهم السّلام ـ نیز بدین ترتیب نایب و نمایندگانی در نقاط مختلف و به شهرهای مختلف گسیل داشته‌اند،

چنان كه امام زین العابدین نیز نایبی داشته، به هر شكل كه بود و تحت شرایط زمان و مكان و موقعیت سیاسی نیابت از طرف امام معصوم بوده است.
چه اینكه امام معصوم و رهبر معصوم حاكم جامعه باشد و چه نباشد و چه در دوران اختناق شدید سیاسی و تحت شرایط سخت بوده باشند و چه در فضای باز سیاسی زندگی نموده و امامت داشته‌اند،

در هر صورت نمایندگی از طرف رهبر اسلامی وجود داشته و از جمله اصول محوری شیعه بوده كه ضامن بقای تشیع و بسط و حفظ و انتقال افكار و اندیشه تشیع در طول تاریخ بوده است،

پیشوایی و رهبری از جمله اصول مسلم اسلام است كه در طول تاریخ با ولایت و امامت و نیابت و وكالت در دو شكل خاص و عام صورت گرفته، و جامعه شیعه حتی یك لحظه بدون رهبر و پیشوا نبوده است.

چنان كه سرپرستی برای یك خانواده در هر صورت و تحت هر شرایط لازم و یك امر ضروری عقلی و عرفی می‌باشد، وجود پیشوا و رهبر و نیابت خاص و یا عام نیز از ضروریات و اولیات یك مذهب می‌باشد،(3)

این ضرورت به این صورت از اولیات محسوب می‌شود كه حتی در جوامع بدوی و وحشی و قبیلگی اهلِ آن مجموعه، برای خود رئیس قبیله و قوم دارند و برایش جانشین انتخاب می‌كنند.

[/] [=&quot] ادامه دارد.....

پي نوشت:[/][/]

[=Arial][=&quot]1-[/][=&quot] این نوع از نیابت در دوره غیبت كبری توسط رهبر كبیر انقلاب امام خمینی (ره) عملی شد و خبرگان رهبری این وظیفه را انجام می‌دهند؛ آیت الله جوادی، ولایت فقیه،ص 189 و 188.
2- شیخ مفید، الارشاد، ج 1، ص 53 و 65.
3- یكی از ضروریات عقلی وجود رهبر یا جانشین او در بین مردم است، شهید مطهری، امامت و رهبری، ص 25 ـ 27 و 29 ـ 61.
[/]
[=&quot]
[/]
[/][/]

معنای ولایت فقیه از کلام حضرت آیت الله مصباح یزدی

معناي ولايت‌فقيه

ولايت‌فقيه يعني اين‌که در شرايطي که حکومت امام معصوم عملاً ميسر نيست و مردم دسترسي به امام معصوم ندارند و نمي‌توانند نيازهاي حکومتي‌شان را به وسيلة او مرتفع کنند خدا يک بدلي برايش قرار داده است. اگر اشکالي به نظر نرسد بگوييد بدل اضطراري. منتها بدلي که خود شارع تعيين کرده است. مثل اين‌که فرموده است وضو و غسل بر شما لازم است اما اگر نتوانستيد، تيمم کنيد. تيمم، حکم شرعي است اما بدل از يک حکم اصلي ديگر است.

آن‌چه از اول شارع مقدس براي حفظ نظام تشريع فرموده، جلوگيري از اختلال نظام، جلوگيري از هرج و مرج، و ساير مسايلي است که بر حکومتِ حق مترتب مي‌شود. اما خداوند متعال مي‌دانسته است که انسان‌ها هميشه تن به حکومت معصوم نمي‌دهند. همان‌هايي که سال‌ها پاي منبر پيغمبر بودند با اين‌که هفتاد روز قبل از وفاتش جانشين‌اش را معين کرد و فرمود: «هذا علي مولاه»؛ بعد از هفتاد روز يادشان رفت. حالا يا ذهنا يادشان رفت يا عملا يادشان رفت و به فراموشي سپردند. چه کساني؟ همين اصحاب بدر و حنين، نه کفار. آدميزاد اين‌گونه است. خدا مي‌دانست بناست اين‌گونه بشود. با اين‌که دوازده معصومي که يک موي سر هر کدام‌شان به عالمي مي‌ارزد خدا اين‌ها را براي حکومت مردم تعيين کرد، اما مي‌دانست که مردم زير بار نمي‌روند. حالا که اين‌چنين مي‌شود، قهر کند و بفرمايد من چند سالي برايتان، حکومت علي را قرار دادم بعدش ديگر هيچ! ول کنيد برويد گم شويد؟ اين از رحمت خدا به دور است؛ البته من در مقام اثبات نيستم و فقط مي‌خواهم آن تعريف را اجمالا عرض کنم. اين‌ها زمينه است براي بيان اين تعريف.
ولايت‌فقيه يعني يک حکم دست دوم؛ بدل اضطراري از حکم ديگري که شارع آن را ابتدا براي تنظيم امور جامعه و حفظ نظام جامعه و تأمين مصالح اجتماعي تعيين فرموده بود. تکوينا هم مصداق آن را خلق کرده بود تا دوازده نفر پشت سر هم يکي پس از ديگري بتوانند متصدي اين حکومت بشوند. اين‌ها را آفريده بود. حکم شرعي‌اش را هم تعيين کرده بود اما مي‌دانست که عمل نمي‌شود. باز هم خداي متعال از فضل و رحمت خودش آمد يک حکم بدلي هم قرار داد. فرمود حالا که معصوم زنداني مي‌شود تبعيد مي‌شود يا در حالت تقيه است، مردم نمي‌توانند از او استفاده کنند. مي‌دانيد بهترين زمان‌هايي که مردم از ائمه استفاده کردند زمان امام باقر و امام صادق سلام‌الله‌عليهما بود، اما مي‌دانيد چه‌طور بود؟ بسياري از اوقات شيعه‌ها وقتي مي‌خواستند سئوالي از امام بپرسند بايد به عنوان يک دست‌فروش بروند در کوچه داد بزنند. به بهانه تخم‌مرغ فروختن، سبزي فروختن، خيار فروختن بروند در خانه امام صادق (ع) و از ايشان مسأله بپرسند. تازه عصر اين دو امام بهترين زمان‌ها بود. حتي در چنين زماني که‌؛ امام زنده است، ظاهرا زندان هم نيست، کرسي درس هم دارد و هزاران نفر از شهرهاي اطراف مي‌آيند از محضرش استفاده مي‌کنند، آن کسي که در شهرهاي دور زندگي مي‌کند، فرض کنيد در خراسان آن روز، فاصله را نسبت به مدينه حساب کنيد که بايد با شتر اين مسافت را طي کنند شايد يک سال طول مي‌کشيد که از خراسان به مدينه بروند. براي اين فرد اگر مشکلي پيش مي‌آمد بايد چه کار کند؟ مسائل اجتماعي، سياسي را که ايجاب مي‌کرد به حکومت مراجعه کند نزد چه کسي برود؟ در ميان مردم اگر اختلافي پيدا شد چه کنند؟ اين‌جا فرمودند ولايت‌فقيه معتبر است؛ يعني کسي که جاي امام باشد به عنوان يک بدل اضطراري. چنين فردي همه مصالح امام را نمي‌تواند تأمين کند چون امام معصوم است و اشتباه نمي‌کند، از چيزي غفلت نمي‌کند؛ او نبايد بگويد فيه تردد،‌؛ الاشبه کذا، الاقوي کذا؛ او حکم واقعي خدا را مي‌داند. تحت تاثير عوامل ديگري هم واقع نمي‌شود، اما همه مردم که به او دسترسي ندارند و نمي‌توانند نيازشان را به وسيلة او تأمين کنند. پس اسلام دست از حکومتش بکشد؟! يعني اين ‌شأن از زندگي اجتماعي مردم را که شايد بدون شبهه بشود گفت قوي‌ترين بعد زندگي انسان است، رها بشود؟ چون اگر زندگي اجتماعي نباشد معلوم نيست انسان به چه معناي ديگري وجود دارد. يک موجود فردي که در جنگل يا غاري زندگي مي‌کند ديگر تحصيل علم يا تعليم و تعلم، نماز جماعت،‌؛ جهاد يا... هيچ‌کدام از اين‌ها موضوع پيدا نمي‌کند. همه اين‌ها به برکت زندگي اجتماعي است و زندگي اجتماعي نياز به حکومت دارد. آيا امکان دارد شارع بگويد حالا که شما امام معصوم را نپذيرفتيد پس رهايتان مي‌کنم تا هر کاري که خودتان مي‌خواهيد، انجام دهيد؟ امام فرمود اين جور نيست. حتي در زمان حضور امام معصوم اگر دسترسي به امام معصوم نداشتيد به فقيه مراجعه کنيد. فقيه، بدل اضطراري ماست؛ «والرد عليه کالرد علينا»؛ بعد از آن هم يک جمله‌اي دارد که خيلي تکان‌دهنده است: «و هو علي حد الشرک بالله»؛ ببين چه‌قدر براي امام معصوم مسألة وجود حکومت اهميت دارد که اين قدر پاية ولايت‌فقيه را محکم مي‌کند و نمي‌گويد انکارش، مي‌گويد ردش -‌که ظاهرا رد عملي منظور است «والرد عليه کالرد علينا و هو علي حد الشرک بالله». ولايت‌فقيه يعني اين. اما آيا غير از فقاهت شرط ديگري هم دارد يا نه؟ اين مسأله‌اي است که بعدا بايد به ادلة آن مراجعه کنيم. ببينيم آن ادله‌اي که چنين ولايتي را اثبات مي‌کند آيا شرط ديگري هم دارد يا نه، اين بستگي به آن ادله دارد.

ادلة تعبدي اين موضوع را بزرگاني مثل امام رضوان‌الله‌عليه و ساير بزرگان زياد بحث کرده‌اند. همين‌طور که عزيز ما هم اشاره فرمودند بنده در يکي دو جلسه ـ اگر حياتي باشد و موفق بشوم ـ بيشتر آن را که جنبه عرفي دارد و به اصطلاح دليل عقلي مسأله است و بيشتر در بحث‌هاي با جوانان کاربرد دارد آن را عرض خواهم کرد و خواهيم گفت که غير از فقاهت آيا چيز ديگري هم در آن اعتبار دارد يا ندارد.

و صلي‌الله علي محمد و آله ‌الطاهرين.

اثبات ولایت مطلقه فقیه در 5 دقیقه

دوستان سلام


علی علی
برچسب: 

چرا به حضرت آیت الله خامنه ای می گوییم ولی امر مسلمین؟

با سلام

جمعیت مسلمین 1.6 میلیارد نفر هست در حالی که شیعیان فقط 200 میلیون نفر از این جمعیت را تشکیل میدهند. اگر خوش خیالانه فکر کنیم که کل جمعیت ایران ولایتمدار هستند و جمعیت ایران هم 80 میلیون نفر هست و همچنین جمعیت شیعیان ولایتمدار خارج از ایران را هم تخیلی بگوییم 20 میلیون نفر هستند کلا میشود 100 میلیون نفر از 1.6 میلیارد نفر! پس چرا رسانه های ایران تاکید دارند که آیت الله خامنه ای ولی امر مسلمین جهان است حال آنکه اکثریت مطلق مسلمین جهان خودشان را تحت ولایت وی نمیدانند؟! آیا ولایت جبری هست یا انتخابی؟! اگر جبری هست براساس چه چیزی جبری هست و اگر انتخابی است چرا صدا و سیمای ما خیلی تاکید دارد که مسلمین جهان تحت ولایت آیت الله خامنه ای هستند؟!

با تشکر

چرا بقیه به این نتیجه نرسیدند؟ (تشکیل حکومت و ولایت فقیه)

با سلام

بیش از 1000 سال است که امام زمان در غیبت کبری قرار دارند و سوال من این است که چگونه است که 1000 سال علمای شیعه به این نتیجه نرسیدند که در زمان غیبت باید حکومت ولایت فقیه شکل بگیرد و به یکباره آیت الله خمینی با استناد به چند حدیث به این نتیجه رسیده اند که باید در زمان غیبت حکومت اسلامی تشکیل شود؟!

با تشکر

وقتی انسان عاشق شد موانع سر راهش را نگاه نمی‌کند


بسم الله الرحمن الرحیم

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ



باعرض سلام و ادب خدمت خانواده بزرگ اسک دین

در این تاپیک قصد داریم اگر خداوند توفیق دهد به دفعات شرح یکی از احادیث اخلاقی مقام معظم رهبری (روحی فداه)که در ابتدای درس خارج معظم‌له مطرح می‌شود را بیان نماییم و با عمل به فرمایشات مولایمان راه سعات را طی نموده و به سر منزل مقصود نائل گردیم انشاالله





حسن خُلق زندگی انسان را شیرین می‌کند


حدیث:

فیِ الکافیِ، عن الصادق (علیه السلام) قال لحُمران بن أعینِ: ... و لا عَیشَ أهنأَ من حُسن الخُلق، و لامالَ أنفع من القنوعِ بالیسیر المُجزی، و لاجَهل أضَرّ منِ العُجب.[1]


شرح:

هیچ زندگی‌ای گواراتر از آن زندگی‌ای که با حسن خلق همراه باشد، نیست؛ وجهش هم علی الظاهر این است که انسانی که دارای خوش اخلاقی با مردم، تواضع با مردم، رفتارگرم و خوش آیند با مردم است، زندگی برای او آسان و شیرین است؛ چون در محیط اجتماعی، ارتباطات و برخوردها متقابل و متبادل است.

شما اگر در مقابل دیگرانِ تواضع کنید، دیگران با این چشم به شما نگاه می کنند که: انسانِ متواضعی است. اگر تکبر بورزید، با این چشم نگاه می کنند که: انسان متکبرّی است. معلوم است که همۀ آدمهای عالم از انسان متواضع بیشتر خوششان می آید تا انسان متکبرّ. اگر خُلق را به معنای وسیعِ آن بدانیم ،یعنی اخلاق حسنۀ انسانی مثلاً: آدمِ صبوری باشد، آدم شکوری باشد ،آدم کریم و بخشنده ای باشد و هلمّ جرّا، اگر به این معنا هم بگیریم نیز همین‌طور است.

کسی که از او خیر میترًاود، از او متانت و وقار، صبر و سکینۀ در امور، در تلاطم‌ها به چشم می‌آید و از این قبیل، طبعا در چشم مردم، انسانِ محترم و مبارکی است، در نتیجه زندگی برای چنًین انسانی، زندگیِ گوارایی خواهد شد.

پول در همۀ امور گره گشاست، انسان پولدار، هم در راه‌های حلال، هم خدای نکرده ـ اگر اهلش باشد ـ در راه‌های حرام، دستش باز است، خیلی کارها می‌تواند بکند.
پس پول، به حسب نگاه سطحی‌ای که انسان دارد یک چیز نافعی است، اما می‌فرماید: هیچ مالی نافعتر از قناعت نیست، انسان قانع باشد بالیسیر المُجزی، همان قدری که در زندگیِ او کفایت کند. کفایت یعنی: محتاج این و آن نباشد، بتواند زندگیِ متعارف خودش را پیش ببرد ولو کم باشد. این، از همۀ اموال انفع است؛ چون آن نفع واقعی‌ای که انسان از این مال می‌برَد، همان بهره‌ای است که از مال می‌برد؛ و بیشترین بهره را آن کسی می‌برد که دارای قناعت است؛ چون آن دغدغه و ناراحتی و نگرانی؛ به کی بدهم؟ چطوری نگهدارم؟ اینها را ندارد. لذا در روایات دارد که از خدا بخواهید به قدر کفایت به شما بدهد. لذا می‌بینید کسانی را که مقامات بالاتری دارند و مراحلی طی کرده‌اند، به استقبال برخی از سختی‌ها می‌روند. این، برای افراد معمولی امثال ماست که اگر قناعت داشته باشند، زندگی راحت خواهد بود؛ همۀ جهل‌ها زیانبار است، اما آن جهلی که انسان خودش را بزرگ ببیند و بزرگ بداند، این از همۀ جهل‌ها ضررش بیشتر است.
بله، جهل به یک واقعیتی، ممکن است برای انسان ضرر داشته باشد، هر چه انسان علمش بیشتر باشد، برایش بهتر است، ضررش کمتر است. اما از همۀ جهل‌ها زیانبارتر، جهلی است که در عجب وجود دارد. عُجب یعنی خودشگفتی، از وضع خودش، از فضائل خودش به شگفت بیاید ،خودش را بزرگ ببیند، هیچ جهلی از این مضُرتر نیست. این آدم، طبعاً توقعاتش هم از مردم زیاد است. به مجردی که یک نفری گفت بالای چشمت ابروست، به او برمیخورد! می گوید: این، درست نمی فهمد ،مقامِ من را درک نمی کند. امام سجاد (علیه‌السلام) در آن دعای مکارم الاخلاق می‌فرمایند: «و لاترَفعنی فی الناس درجة الاّ حطتتنی عند نفسی مثلهَا یا بقِدرِها»، اگر انسان در بین مردم، در چشم مردم عزّتی پیدا می کند ،شأنی پیدا می‌کند، در دل خودش دچار این اشتباه نشود که این شأنی که من در بین مردم دارم، حقّم هست. این، اشتباه است، توجه کند به درون خودش که چه ضعفهایی دارد، ضعفهای خودش را نگاه کند؛ «بل الانسان علی نفسه بصیرة». انسان ممکن است صدها ضعف داشته باشد ،که مردم نمی‌دانند و نمی‌بینند، اماّ خود ما می‌بینیم، انسان اگر به نواقص و عیوب خودش توجّه بکند، هیچگاه دچار عجب نمی‌شود.


[/HR] [1] - الشافی، صفحه 851

منبع :مشرق نیوز


اللّهم احفظ قائدنا امام خامنه ای
یازهرا(س)

حس شما از شنیدن این پاسخ قابل تامل چیه ؟

بسم الله الرحمن الرحیم

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ

مدتها پیش داشتم در سایتهای مختلف قدمی میزدم که مطلبی خیلی نظرم را جلب کرد ...

در گفت و گوی شبکه المنار با یکی از محافظان سید حسن نصرالله (حفظه الله) از وی سؤال می شود: چقدر سید حسن را دوست داری؟ وی پاسخ می دهد:آنقدر که امر کند الان بمیر؛ می میرم.
در ادامه مجری شبکه از او می پرسد:
چقدر امام خامنه ای(حفظه الله) را دوست داری؟ محافظ دبیرکل حزب الله لبنان پاسخی قابل تأملی می دهد و می گوید:آنقدر که اگر امر کند سر سید حسن را بیاور؛ می بَرم!




و چه زیبا سید حسن نصرالله (حفظه الله) شاگردانشان را تربیت کرده اند ...مانند خودشان عاشق ولایت ،عاشق مولایشان ...
عشق به امام خامنه ای (روحی فداه ) که در رگ های این محافظ جریان دارد از رگهای قلب سید حسن نصرالله (حفظه الله) نشات گرفته است و آبیاری میشود
خداوندا ،مارا نیز از سربازان واقعی مولایمان امام خامنه ای (روحی فداه ) قرار بده
الهی آمین...


التماس دعا یازرهرا(س)

برچسب: 

آیا جمهوریت نظام هم برگرفته از ادله ی حکومت اسلامی است؟

سلام علیکم
سوال بنده این است که آیا جمهوریت هم جزو حکومت اسلامی است؟
یعنی آیا این هم مانند ولایت فقیه از اسلام برداشته شده یا اینکه جمهوری اسلامی ترکیبی از یک حکومت اسلامی و یک نظام دموکراسی غربی است؟
آیا چنین چیزی در مبانی و ادله ی حکومت اسلامی وجود داشته یا صرفا به خاطر همراهی مردم و مصالح زمان آن را به نظام اسلامی اضافه کرده اند؟

به عبارت دیگر:
آیا جمهوریت نظام هم برگرفته از ادله ی حکومت اسلامی است؟
یعنی میشه اونو از منابع دینی استخراج کرد یا جمهوری اسلامی ترکیبی از یک حکومت با مبانی اسلام و یک نظام دموکراسی غربی هست؟
اصولا در اسلام و منابع شیعی چیزی به نام جمهوریت داریم؟

منبع سخن عالم مصری در مورد ولایت فقیه

سلام علیکم و عرض ادب خدمت همه دوستان گرامی
در یکی از کتاب ها دیدم که محمد حسین هیکل عالم مصری در مورد ولایت فقیه می گوید::
ولایت فقیه بمبی بود که علی بن ابی طالب ع در قرن اول کاشت و امام خمینی ره در پایان قرن چهاردهم ان را منفجر کرد
این عبارت را اگر امکانش هست عبارت عربی آن و منبع ان یعنی کتاب محمد حسین هیکل را عرض کنید ممنون می شوم
با تشکر

اختیارات ولی فقیه تا چه حد است؟ (قانونی یا فرا قانونی؟)

سلام علیکم

بحث مهمی که همواره با گنجاندن اصول 57 و 110 ( به خصوص 110 ) در قانون اساسی به وجود آمده و روز به روز جنجالی تر می شود ، دایره عملی اختیارات ولی فقیه است .

بنابر سخن سید محمد خاتمی در دی ماه 1387 و به گزارش تاریخ در پیش نویس قانون اساسی که در زمان دولت موقت مهندس بازرگان تدوین شده بود و به تایید امام خمینی و تصویب شورای انقلاب رسیده بود ، بحثی از ولایت فقیه نشده بود و این بحث بعدا و در جلسه ای 75یا 70 نفره به ریاست شهید بهشتی به پیش نویس اضافه شد . و با گنجاندن اصل های 57 و 110 در سال 68 بحث ها و اختلافات جدی میان علما و روحانیون به وجود آمد . آیت الله شریعتمداری اصل 110 قانون اساسی را به رسمیت نشناخته و به آن رای نداد . در همین زمان بود که شرط مرجعیت از شرایط ولی فقیه حذف شد و عبارت مطلقه به آن اضافه شد ( چرا این اتفاقات افتاد ؟ )

اما اصل مورد بحث یعنی اصل 110 قانون اساسی که مطابق آن وظایف ولی فقیه و رهبر جامعه به صورت کلی مشخص شده است :


  1. تعیین سیاستها کلی نظام جمهوری اسلامی ایران پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام.
  2. نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی نظام.
  3. فرمان همه‏پرسی.
  4. فرماندهی کل نیروهای مسلح.
  5. اعلام جنگ و صلح و بسیج نیروهای.
  6. نصب و عزل و قبول استعفای‏:
    1. فقه‏های شورای نگهبان.
    2. عالیترین مقام قوه قضاییه.
    3. رییس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران.
    4. ریییس ستاد مشترک.
    5. فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
    6. فرماندهان عالی نیروهای نظامی و انتظامی.
  7. حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه گانه.
  8. حل معضلات نظام که از طرق عادی قابل حل نیست، از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام.
  9. امضاء حکم ریاست جمهوری پس از انتخاب مردم صلاحیت داوطلبان ریاست جمهوری از جهت دارا بودن شرایطی که در این قانون می‌آید، باید قبل از انتخابات به تأیید شورای نگهبان و در دوره اول به تأیید رهبری برسد.
  10. عزل رییس جمهور با در نظر گرفتن مصالح کشور پس از حکم دیوان عالی کشور به تخلف وی از وظایف قانونی، یا رأی مجلس شورای اسلامی به عدم کفایت وی بر اساس اصل هشتاد و نهم.
  11. عفو یا تخفیف مجازات محکومیت در حدود موازین اسلامی پس از پیشنهاد رییس قوه قضاییه.

بنده در اینجا قصد ندارم که خود قانون را مورد بحث قرار دهم و رابطه آن با آزادی ها و استقلال ارگان های اجرایی کشور و یا احاطه تقریبا کامل بر قسمت های قانونی و اجرایی کشور را بررسی کنم ، هدف من اینست که میزان عمل به همین قانون و اجرای آن توسط رهبری را سوال کنم و از حضرات بپرسم که تعیین مصالح نظام تا چه حدودی را شامل می شود ؟ آیا مثلا عزل و نصب یک وزیر یا مشاور یک مقام یا دخالت در امور مربوط به مجلس را شامل می شود ؟ کلا تعیین مصالح نظام تا کجا پیش می رود ؟

وبعد اینکه آیا اختیارات رهبر قانونی است یا فراقانونی ؟ مثلا آیت الله مصباح اعتقاد راسخ دارد که اختیارات رهبر بنابر یک سری معادلاتی که خود انجام می دهد ، فراقانونی است .

با تشکر