وسواس فکری

وسواس فکری نسبت به نگاه کردن

انجمن: 

با سلام خدمت شما و تشکر از مرکز خوبتون.
راستش من چن وقته که دچار یه وسواس فکری شدم. نگاه‌ به محارمم برام تحریک کنندس بدون اینکه من بخوام. از این موضوع به شدت ناراحتم و غیرتم اجازه تحمل چنین افکاری رو نمیده و در صدد درمان اون هستم. من 15 سالمه. چطور باید این مشکلمو رفع کنم؟ اینم بگم که من شخص فوق العاده مذهبی هستم
.

درمان وسواس فکری

انجمن: 

سلام وقت خوش
من وسواس فکری زیاد دارم
آیا خدا به فکری که آدم دلش نمی خواد یک دفعه میگه اهمبت میده و برآورده میکنه؟
مثلا من ذکر میگم چند ساعت بعد یاد این می افتم که بک نفر به یک نفر دیگه کمک کرده اونوقت وسوسه فکری میاد سراغم و میگم ثواب عبادتم برای فلانی
چکار کنم وسواس فکری نداشته باشم
تشکر از راهنمایی تون

مشاوره برای درمان وسواس

انجمن: 

سلام خسته نباشید
من یک فرد دچاروسواسم که نزدیک به هفت ساله بامنه
اوایل دنبال درمانش نتونستم بیقتم چون شرایط جورنبود بعدا درمان کردم که الان کمی مونده بهتربشم والانم به مشاوره حضوری میزم میام حرفش یادم میره یا به سوالی که پرسیدم گیرمیدم و...کلا الان اینجوری شدم میخواستم بدونم من نمیخوام به مشاوره برم واز راه هایی که شما عرض کنین میخوام درمان بشم توسایتتون راهنمایی هایی که هست عالیه میخوام از اونا استفاده کنم درضمن از لحاظ رساله هم مشاورم گفته اون برای زمان قدیم بود الان لزومی نداره بهش عمل کنم اون زمان قدیم اونو نوشتندتا بهداشت رعایت بشه من خیلی حساس شدم به امر مشاوره میخوام کمکم کنین دکترهم رفتم دارو دادن داروهای سرترالین برای وسواسم ویه داروی خواب اور به اسم هیدروکسی زین برای اختلال خوابم چون شبام فکرمیکنم نمیتونم بخوابم من میخوام خوب بشم برای ماه رمضون کلا باخدا باشم فرصت خوبیه تا این وسواس کلا دست از سرم برداره خودمم هفت ماهه باردارم میشه داروها رو هم نندازم اما درمان بشم؟؟
قبلا هم وسواسم به طهارت ونجاست وشست وشو بود وبه تمام کارهام رخنه کرده بود وسواس عملیم الان کم شده اما فکریم عذابم میده وتقریبا درهمه کارهام رخنه کرده اما درکل الان حالم خیلی بهتره اگه مشکل وسواس فکریم حل بشه؟
کمکمممممممممممممممممممم کنید

مبتلا به وسواس هستم و از درمان قطع امید کرده ام!

انجمن: 

من حدود ۱۲ سال است که وسواس دارم و در این مدت شدت و ضعف داشت.دارو و درمان هم زیاد استفاده کردم اعم از طب سنتی اسلامی و جدید ولی فایده ای نداشت الان ۶ ماه است که داروها را قطع کردم و اوائل کمی اذیت شدم ولی عادت کردم .درحال حاضر غسلم نیم ساعت طول میکشد و مدتی است که دیگر حال غسل هم ندارم و غسل نمیکنم یعنی دیگر حال و حوصله هیچ کاری را ندارم افکارم بشدت به هم ریخته است هم وسواس فکری دارم و هم عملی تازگی ها فهمیدم چه افکاری خوب است و چه افکاری بد ولی قدرت مقابله ندارم ناامید نیستم ولی توان هیچ کاری را ندارم حتی روزه هم نگرفتم فقط از آخرتم میترسم میترسم که مانند بینمازها برم ته جهنم وهمین افکار قدرت هرکاری را از من گرفته است دوسال هم حوزه درس خواندم و وسواس من در آنجا شدت گرفته تقریبا در همه موارد و زمینه ها وسواس دارم متاسفانه خانواده من دیگر هیچ کاری برایم انجام نمی دهند در جهت رفع بیماری چون آن ها قطع امید کردند

افکار مزاحم و راهکار مقابله با آنها

سلام عرض میکنم.
1-حس میکنم وسواس فکری دارم به این شکل که من خیلی وقت پیش از دروغ گفتن توبه کردم و الان هم یکی از ترسهام همینه که وای نکنه دروغ بگم یا چیزی رو دقیق به اطلاع اون شخصی که ازم سوال پرسیده نرسونم اما با این حال بازم گاهی حرف هایی از دهنم شاید از روی بی اعصابی یا بیحوصلگی میپره که دروغ هست یا دقیق نیست.
2-و مشکل دیگه ای هم که دارم اینه که شاید هوش هیجانی پایینی داشته باشم که گاهی احساساتم رو متوجه نمیشم مثلا الان نمیدونم آیا گشنه هستم یا نه!
3-مشکل دیگه ای هم که دارم اینه که از خودم با این اوضاعی که دارم مخصوصا دومی توی ذهنم زیاد سوال میپرسم ودیوونم کرده.

ممنون میشم کمکم کنید واقعا اگر حل نشه شاید پیشرفته تر بشه وپیامد های خیلی بدی داشته باشه.

ریزبینی در مسائل؛ واقعيت يا توهم؟

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان ضمن حفظ امانت، جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم، با نام کاربری "مدیر ارجاع سؤالات" درج می شود:


نقل قول:


با سلام
این سوال مدت هاست که ذهن منو به خودش مشغول کرده، نمی دونم آیا این احساس من توهم ذهنی هست یا یک واقعیت؟
آیا باید به آنها توجه کنم یا اینکه از آنها بدون وسواس رد بشم ؟
آیا این ها شیطانی است یا الهی ؟

من در زندگی شخصیم خیلی ریز بین هستم، مثلا اگر استکانی بشکند به دنبال دلیل هستم که چرا این اتفاق افتاد؟
علت همچین اتفاق از سمت خدا چی بوده ؟
یا مثلا نماز صبح بیدار نشدن یا زیاد از حد در ترافیک موندن ‼!
فراموش کاری ها و ...، همه همه به دنبال حکمت آن هستم ‼!

به نظرم خداوند قبل از اینکه ناخواسته بخواهد اتفاق بدی بیافتد من را با اسباب دنیایی از آن اتفاق با خبر می کند، تا از آن کار منصرف بشم.
آیا همچین چیزی ممکن هست ؟

چند نمونه اش رو میگم.
دفترچه بیمه ام رو برای دندان پزشکی گم کرده بودم، وقتی پیدا کردم و رفتم دندان پزشکی فهمیدم ابزارشون خراب هست.

برای کلاس ورزشی در ترافیک شدیدی موندم، به کلاس که رسیدم دیدم استاد مسابقه داشته اون روز و کلاس تعطیل بوده.

برای پروژه دانشگاهم به هر کسی می گفتم انجامش بده، بعد از تلاش های زیاد که پروژه ام رو انجام دادم فهمیدم استاد نمره پروژه رو حذف کرده.

خواستگاری که میخواست منجر به ازدواج بشه، روز خواستگاری کلی وسایل به طور غیر عادی شکست،
آخرش فهمیدیم خواستگار آدم خیلی بدی هست و با دروغ و کلاهبرداری به خواستگاری آمده بود.
و غیره…

ممنون.



با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

:Gol:

کمک برای درمان وسواس فکری

انجمن: 

[=&amp][=&amp]با[/][=&amp]عرض[/][=&amp]سلام[/][=&amp]و[/][=&amp]خسته[/][=&amp]نباشید و [/][/][=&amp][=&amp]صلوات[/][=&amp]بر[/][=&amp]خاتم[/][=&amp]انبیا[/][=&amp]محمد[/][=&amp]مصطفی[/][=&amp] (ص)
[/][/]
[=&amp][=&amp]ببخشید[/][=&amp]اگه[/][=&amp]پرسش[/][=&amp]من[/][=&amp]بسیار[/][=&amp]طولانی[/][=&amp]می‌باشد [/][=&amp]ولی[/][=&amp]خواهش[/][=&amp]میکنم[/][=&amp]که[/][=&amp]با[/][=&amp]دقت[/][=&amp]بخوانید[/][=&amp]و[/][=&amp]جواب[/][=&amp]من[/][=&amp]را[/][=&amp]بدهید
[/][=&amp]انشا[/][=&amp]الله[/][=&amp]خدا[/][=&amp]ثواب[/][=&amp]این[/][=&amp]کار[/][=&amp]را[/][=&amp]به[/][=&amp]شما[/][=&amp]بدهد
[/][/]
[=&amp][=&amp]من[/][=&amp]دچار[/][=&amp]چند[/][=&amp]مسئله[/][=&amp]شده[/][=&amp]ام:

[/][/]

[=&amp][=&amp]۱[/][=&amp].[/][=&amp]ایا[/][=&amp]وسواس[/][=&amp]در[/][=&amp]کار[/][=&amp]ها[/][=&amp] ( [/][=&amp]عبادت[/][=&amp]و[/][=&amp]...) [/][=&amp]جزو [/][=&amp]افراط [/][=&amp]هست؟

[/][/]

[=&amp][=&amp]۲[/][=&amp].[/][=&amp]من[/][=&amp]خیلی[/][=&amp]دچار[/][=&amp]وسواس[/][=&amp]میشوم[/][=&amp]مخصوصا[/][=&amp]در[/][=&amp]عبادت[/][=&amp]مثلا[/][=&amp]بار[/][=&amp]ها[/][=&amp]شده[/][=&amp]نماز[/][=&amp]عشا[/][=&amp]رو[/][=&amp]بیش[/][=&amp]از[/][=&amp]۵بار[/][=&amp]بخوانم

[/][/]

[=&amp][=&amp]۳[/][=&amp].[/][=&amp]من[/][=&amp]دچار[/][=&amp]یکسری[/][=&amp]افکار[/][=&amp]میشم[/][=&amp]که[/][=&amp]باعث[/][=&amp]یکسری[/][=&amp]از[/][=&amp]کار[/][=&amp]ها[/][=&amp]میشه، [/][=&amp]مثال[/][=&amp]: [/][=&amp]من[/][=&amp]با[/][=&amp]دیدن[/][=&amp]عکس[/][=&amp]خانه[/][=&amp]کعبه[/][=&amp]مقدس[/][=&amp]،[/][=&amp]حرم[/][=&amp]امام[/][=&amp]دچار[/][=&amp]افکار[/][=&amp]وسواسی[/][=&amp]شده[/][=&amp]و[/][=&amp]از[/][=&amp]جای[/][=&amp]خود[/][=&amp]بلند[/][=&amp]شده[/][=&amp]و[/][=&amp]به[/][=&amp]عکس[/][=&amp]ها[/][=&amp]سلام[/][=&amp]میدهم[/][=&amp]یا[/][=&amp]با[/][=&amp]دیدن[/][=&amp]عکسی[/][=&amp]از[/][=&amp]نوشته[/][=&amp] «[/][=&amp]الله[/][=&amp]» [/][=&amp]چندین[/][=&amp]ثانیه[/][=&amp]به[/][=&amp]آن[/][=&amp]خیره[/][=&amp]شده[/][=&amp]و[/][=&amp]به[/][=&amp]آن[/][=&amp]سلام[/][=&amp]داده[/][=&amp]آیا[/][=&amp]لازم[/][=&amp]هست؟[/][=&amp]چه[/][=&amp]کار[/][=&amp]کنم؟

[/][/]

[=&amp][=&amp]۴[/][=&amp].[/][=&amp]من[/][=&amp]همش[/][=&amp]فکر[/][=&amp]میکنم[/][=&amp]که[/][=&amp]جنب[/][=&amp]هستم[/][=&amp]و[/][=&amp]موقع[/][=&amp]غسل[/][=&amp]و[/][=&amp]بعد[/][=&amp]از[/][=&amp]غسل[/][=&amp]دچار[/][=&amp]افکار[/][=&amp]وسواسی[/][=&amp]میشوم[/][=&amp]که[/][=&amp]آیا[/][=&amp]غسل[/][=&amp]رو[/][=&amp]درست[/][=&amp]انجام[/][=&amp]داده[/][=&amp]ام؟

[/][/]

[=&amp][=&amp]۵[/][=&amp].[/][=&amp]من[/][=&amp]موقع[/][=&amp]وضو[/][=&amp]گرفتن[/][=&amp]،[/][=&amp]غسل[/][=&amp]کردن[/][=&amp]و[/][=&amp]شروع[/][=&amp]نماز[/][=&amp]موقع[/][=&amp]نیت[/][=&amp]کردن[/][=&amp]دچار[/][=&amp]وسواس[/][=&amp]شده[/][=&amp]چندین[/][=&amp]بار[/][=&amp]نیت[/][=&amp]میکنم

[/][/]

[=&amp][=&amp]۶[/][=&amp].[/][=&amp]من[/][=&amp]در[/][=&amp]حال[/][=&amp]انجام[/][=&amp]غسل[/][=&amp]بودم[/][=&amp]و[/][=&amp]شستن[/][=&amp]سمت[/][=&amp]راست[/][=&amp]بدنم[/][=&amp]تمام[/][=&amp]شد[/][=&amp]و[/][=&amp]شروع[/][=&amp]کردم[/][=&amp]سمت[/][=&amp]چپ[/][=&amp]بدنم[/][=&amp]رو[/][=&amp]بشورم[/][=&amp]ولی[/][=&amp]در[/][=&amp]لحظات[/][=&amp]اول[/][=&amp]شستن[/][=&amp]طرف[/][=&amp]چپ[/][=&amp]دچار[/][=&amp]وسواس[/][=&amp]شدم[/][=&amp]که[/][=&amp]آیا[/][=&amp]زیر[/][=&amp]ناخن[/][=&amp]های[/][=&amp]پای[/][=&amp]راستم[/][=&amp]را[/][=&amp]شسته[/][=&amp]ام؟[/][=&amp]در[/][=&amp]آن[/][=&amp]لحظه[/][=&amp]زیر[/][=&amp]ناخن[/][=&amp]های[/][=&amp]پای[/][=&amp]راستم[/][=&amp]را[/][=&amp]شستم[/][=&amp]و[/][=&amp]بعد[/][=&amp]غسل[/][=&amp]رو[/][=&amp]ادامه[/][=&amp]دادم[/][=&amp]آیا[/][=&amp]غسل[/][=&amp]من[/][=&amp]صحیح[/][=&amp]هست[/][=&amp]دیگر[/][=&amp]نیاز[/][=&amp]نبود[/][=&amp]که[/][=&amp]بعد[/][=&amp]شستن[/][=&amp]زیر[/][=&amp]ناخن[/][=&amp]دوباره[/][=&amp]تمام[/][=&amp]طرف[/][=&amp]راستم[/][=&amp]رو[/][=&amp]بشورم؟؟[/][=&amp]اگر[/][=&amp]دوباره[/][=&amp]طرف[/][=&amp]راستم[/][=&amp]رو[/][=&amp]میشستم[/][=&amp]اشکال[/][=&amp]داشت؟

[/][/]

[=&amp][=&amp]۷[/][=&amp].[/][=&amp]من[/][=&amp]خیلی[/][=&amp]غسل[/][=&amp]کردنم[/][=&amp]طول[/][=&amp]میکشد[/][=&amp]چیزی[/][=&amp]حدود۴۵دقیقه

[/][/]

[=&amp][=&amp]۸[/][=&amp].[/][=&amp]من[/][=&amp]موقع[/][=&amp]دیدن[/][=&amp]قرآن[/][=&amp]کریم[/][=&amp]دچار[/][=&amp]افکار[/][=&amp]وسواسی[/][=&amp]شده[/][=&amp]و[/][=&amp]به[/][=&amp]عنوان[/][=&amp]احترام[/][=&amp]شروع[/][=&amp]به[/][=&amp]بوس[/][=&amp]کردن[/][=&amp]قرآن[/][=&amp]میکنم[/][=&amp]و[/][=&amp]این[/][=&amp]افکار[/][=&amp]بسیار[/][=&amp]ادامه[/][=&amp]دارد[/][=&amp]و[/][=&amp]تعداد[/][=&amp]بوس[/][=&amp]ها[/][=&amp]زیاد[/][=&amp]میشود

[/][/]

[=&amp][=&amp]۹[/][=&amp].[/][=&amp]من[/][=&amp]بعد[/][=&amp]اتمام[/][=&amp]نماز[/][=&amp]و[/][=&amp]موقع[/][=&amp]تکبیر[/][=&amp]گفتن[/][=&amp]و[/][=&amp]بوس[/][=&amp]کردن[/][=&amp]مهر[/][=&amp]هم[/][=&amp]دچار[/][=&amp]وسواس[/][=&amp]میشوم[/][=&amp]و[/][=&amp]زیاد[/][=&amp]تکبیر[/][=&amp]میگویم[/][=&amp]و[/][=&amp]مهر[/][=&amp]را[/][=&amp]بوس[/][=&amp]میکنم[/][/]

[=&amp]
[/]

[=&amp][=&amp]خواهش[/][=&amp]میکنم[/][=&amp]به[/][=&amp]تمام[/][=&amp]۹[/][=&amp]مورد[/][=&amp]پاسخ[/][=&amp]بدید[/][/][=&amp][=&amp]خیلی[/][=&amp]ممنون[/][=&amp]که[/][=&amp]وقت[/][=&amp]گذاشتید.[/][/]

[=&amp]
[/]

[=&amp][=&amp]یا[/][=&amp]علی[/][/][=&amp][=&amp]در[/][=&amp]پناه[/][=&amp]حق[/][/][=&amp][=&amp]خدا[/][=&amp]حافظ[/][/]

وسواس فکری - جنسی

با نام و یاد دوست

سلام علیکم

طاعات و عبادات تان قبول باشد

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

با عرض سلام خدمت شما
پسری 17 ساله هستم،
من وسواس فکری دارم و گاهی افکار و تخیلاتی نسبت به محارمم در ذهنم است که تحریک کننده جنسی هم هستند اما لزوما وسواس گونه نیستند!
چند بار با تصور رابطه با خواهر غیرواقعی و خیالی خودارضایی کردم نه خواهر واقعی!(اینگونه تصورات خواهر و برادری یا حتی مادر و پسری تحریک کننده تا مدتی قبل زیاد در ذهنم بودند اما الان تا حدودی کم شدند) در مورد اینها خودم را سرزنش میکنم که چرا با این تصورات خاص خودارضایی کردم و هر وقت یادم می آید خاطرم مکدر میشود.
در معاشرت با برادرزاده ام(که پسر است و یک سال و چندماه سن دارد) وقتی که او را بغل میکنم،میبوسم و...احساسات خاص جنسی به من دست میدهد و من نسبت به او احساس گناه میکنم چون فکر میکنم نسبت به او سوء نیت جنسی دارم یا نه،چرا این احساس را میکنم،آیا واقعا نیت جنسی دارم؟!...
البته شبیه این احساسات را نسبت او قبل از وسواسی شدنم داشتم اما الان هم بیشتر و گسترده تر شده اند و هم فکر مسایل جنسی ذهنم را مشوش کرده اند،نکند واقعا نیت جنسی دارم اما خودم نمیخواهم بپذیرم و دارم خودم را به نحوی گول میزنم!؟؟؟
امروز به صورت اتفاقی رو کف پایم نشست و من به دلیل همین حساسیت هایی که دارم پایم را کشیدم و هنگام بلند شدن او این در ذهنم بود که او به جای آنکه دست های خود را به زمین بزند،دست هایش را بر پایم میگذارد(که البته نگذاشت) اما امروز به شدت این تبدیل به نشخوار شده است اما ذهنم وسواسگونه به این گیر داده است و سعی میکنم خودم را قانع و توجیه کنم که نیت جنسی نداشتم و به خودم میگویم اگر نیت جنسی داشتم از راهای دیگری میتوانستم از او سوء استفاده کنم البته این توجیه ها هم مخلوط با افکار جنسی بودند که قضیه را بدتر میکرد.(این مورد خیلی من را درگیر کرده)نکند قصد من واقعا جنسی بود!

یا مثلا خواهرم در چند متری من نشسته بود،وقتی با گوشه چشمم نگاهم به او می افتاد احساسات جنسی به من دست میداد و من سعی میکردم با دستم یا پرت کردن حواسم نگاهم را محدود کنم و نمیدانم چرا این احساسات به من دست داد در حالی که سابقه نداسته که محارمم برایم جاذبه جنسی داشته باشن و قبل از مبتلا شدن به این نوع وسواس آنها هرگز برایم تحریک کننده نبودند و حتی الان هم...(اینها برایم حساسیت برانگیز هستند)
یا اینکه یک نفر با حالت خاصی نشسته بود و من پشت او را دیدم و فکر کردم که شخص دیگری است اما بعد متوجه شدم که خواهرم است و الان من درگیر این موضوع هستم!!

یا مثلا در تخیلات هنگام خودارضایی یکباره درگیر این شدم که چرا ساپورت این شخص خیالی که تصور میکنم شبیه لباس خواهرم است و چرا این را تصور کردم!
هنگام تماشای مصاحبه بازیگر مردی که خیلی دوستش دارم و زیبا رو است،یکدفعه با نگاه به چهره او(در آن لحضه چون ریش و سبیل نداشت زیبایی خاصی داشت مثل خانم ها،البته این برداشت خودم است)احساس تحریک شدن کردم و من بعد از آن چندبار همان قسمت را نگاه کردم که چرا این احساسات را نسبت به کسی که دوستش دارم،تجربه کردم و با چندبار نگاه کردن،هر دفعه یک احساس خاص جنسی به من دست میداد و افکار جنسی به ذهنم می آمد که من را می آزارد و از این بابت به شدت در عذابم چون دیگر نمیتوانم مانند قبل طرفدار او باشم برای این که افکار و احساسات جنسی به من دست دادند!(این مورد خیلی مهم است)
اگر افکار،نگاه ها یا احساساتی مثل این در مورد پیرزن ها،کودکان،اشخاص فوت شده و...برایم پیش بیاید هم اینگونه به طور وسواسگونه ای با خودم درگیری فکری پیدا میکنم یعنی به طور مثال اگر به تصویر جنس مخالف نگاه کنم و افکار مختلف خطور کنند و تحریک شوم با خود میگویم شاید این شخص فوت کرده باشد چرا نسبت به نظر نامناسب داشتم!بعضی نگاه های من ریشه وسواسگونه ای دارند مثلا وقتی که به پشت دختر برادرم در قندان نگاه کردم و حس خاص جنسی کردم به خاطر وجدان وسواسگونه سختگیری که دارم با خودم کلنجار میرفتم که چرا نگاه کردم و آیا نیت جنسی داشتم که نگاه کردم! به خاطر همین برای قانع کردن خودم دوباره یا سه باره نگاه میکردم که آیا نگاه به این موضوع تحریک کننده است و من نیت جنسی دارم!
در ضمن،توجه من به مسایل جنسی بسیار زیاد شده و گاهی چه به بازیگران تلوزیون یا عکس ها در فضای مجازی و چه در بیرون نگاه های جنسی و چشم چرانی میکنم به خاطر همین شاید اگر به محارم خودم(در این مورد گاهی نگاهم به پشت آنها می افتد و من با خودم کلجار وسواسگونه میروم که چرا نگاه کردم در حالی که در گذشته بعد از این نوع نگاه ها درگیری فکری نداشتم چون میدانستم که نیت جنسی ندارم مدت ها قبل نگاهم به پای خواهرم افتاد و احساس تحریک شدن کردم و بعد از آن مظطرب شدم که چرا نگاه کردم)کودکان یا حتی برادرم هم نگاه کنم فکر میکنم که آیا این نگاه ها به همان نیت است یا نه

یا مثلا قبل از به دنیا آمدن دختر برادرم در ذهنم یک داستان خیالی را دنبال میکردم و در آن داستان تصوری نسبت به دختر برادرم کردم که قدری تحریک کننده بود!اینهم آزارم میدهد.
در ذهنم افکار و جمله های درونی زشتی نسبت به محارم خودم در ذهنم است که من از وجود آنها ناراحت هستم،اگر بخواهم در مورد محارم خودم غیرت به خرج بدهم که مثلا اگر فامیل به تفریح و پارک میروند،نگران پسرهای فاسد فامیل هستم و در این میان افکار جنسی در مورد محارم من به ذهنم می آیند که تحریک کننده هم هستند.
حتی اگر دستم به بدن آنها برخورد کند افکار جنسی در ذهنم می آیند و فکر میکنم نیت بدی دارم!
یا اگر گاهی با لب های خود بازی کنم و آن ها را در دهانم با زبانم و..لمس کنم افکار نامناسب جنسی دراین باره راجع به محارمم و یک شخص خیالی دیگری به ذهنم می آیند و تحریک کننده جنسی هستند که گاهی منجر به خودارضایی همراه با تخیلات(غیر از محارم واقعی)جنسی میشوند.
گاهی به دلیل تحریک شدن یا مناسب نبودن لباس حالت نعوظ(یا پیدا بودن آلت تناسلی از پشت لباس) برای من پیش می آید و با این حالت در نگاه خانواده قرار میگیرم اگرچه خودم مراقب هستم کسی متوجه نشود اما به دلیل سهل انگاری فکر میکنم گاهی محارم من متوجه این موضوع شده اند و از لحاظ روانی از این موضوع اذیت میشوم.
فکر کردن به این موارد برایم بسیار آزار دهنده است و به خودم احساس بسیار منفی پیدا میکنم و این موضوع برایم نقطه ضعف بزرگی است...
اگر کسی به خانواده اش سوء نیتی داشته باشد مرگ برایش بسیار بهتر است،بارها آرزوی مرگ کرده ام...
تک به تک موارد فوق حال من را خراب میکنند و لطفا در هر مورد بفرمایید که چگونه اینها را در ذهنم حل و فصل و توجیه کنم با خودم فکر میکنم که اگر من فرزند واقعی خانواده نباشم آیا باز هم همین حساسیت را خواهم داشت یا خیر؟!!!
لطفا به من کمک کنید تا این مشکلم را حل کنم؛مراجعه به یک روانشناس به دلیل محدودیت های مختلف برایم مقدور نیست پس لطفا در حد ظرفیت مشاوره کتبی راهنمایی ام کنید.
با سپاس فراوان از شما


با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

@};-

چطور می توانم وسواس را از خودم دور کنم؟

انجمن: 

با عرض سلام و خسته نباشی
چطور میتوان وسواس را از خودم دور کنم
و نشانه های فرد وسواسگر می توانند چه باشند

به دنبال درمان وسواس شدید

انجمن: 

سلام من الان 28 سالمهیک بار حدود 10 سال پیش سال 87 دچار وسواس شدم و حدود 4-5 ماه طول کشید از وسواس فکری شد بعدش به وسواس تو طهارت و نجاست تبدیل شد
دومین بار سال 90 تقریبا دچار شدم اینم یک مدت 4-5 ماه طول کشید


این بار سال 96 از دی تقریبا دوباره دجار شدم علتشم اینه که یک مشکل روحی روانی برام پیش اومده
بیشتر اذیت شدن من اینه چون لباسمو پاک نمیدونم ( یعنی شک دارم) به مسجد محل های زیارتی نمیرم
اصلا وحشت میکنم برم مثلا دست بزنم به ضریح امام رضا چون دستم نجسه اونجام نجس بشه و عذاب اخروی ابدی برای من نوشته بشه چون پاک ترین مکان ها را نجس کردم

موارد وسواسی من به ترتیب شک در طهارت در دستشویی - خروج رطوبت مشکوک - شک در درست بودن استبرا بیشتر است