وجوب

نقد سخن ابن حجر عسقلانی در نفی سجده بر خاک

انجمن: 

بسم الله الرحمن الرحیم

از روايات بیانگر وجوب سجده این روایت است:

«شَكَونا إِلى رَسُولِ اللّهِ سَجدَهَ الرّمضاءِ فى جِباهِنا وَاكفّنا فَلَمْ يَشُكَّنا». «از زيادى گرمى سجده گاه و زير دست ها به پيامبر شكايت برديم، او به شكايت ما ترتيب اثر نداد».

ابن حجر عسقلاني در پاسخ به این استدلال مطلبی دارد که نقد آنرا از کارشناسان سایت خواستارم.

وی می نویسد:

وَالْجَوَابُ عَنْ حَدِيثِ خَبَّابٍ أَنَّهُ مَحْمُولٌ عَلَى أَنَّهُمْ طَلَبُوا تَأْخِيرًا زَائِدًا عَنْ وَقْتِ الْإِبْرَادِ وَهُوَ زَوَالُ حَرِّ الرَّمْضَاءِ وَذَلِكَ قَدْ يَسْتَلْزِمُ خُرُوجَ الْوَقْتِ فَلِذَلِكَ لَمْ يُجِبْهُمْ أَوْ هُوَ مَنْسُوخٌ بِأَحَادِيثِ الْإِبْرَادِ؟!!

متوجه کلام ابن حجر نشدم لطفا پاسخ مستدلی بیان بفرمائید.

سپاس.

کمک به دیگران و تغییر سرنوشت آنها

انجمن: 

سلام وقت به خیر

فرض کنید می خواهید به عنوان یک انسان به همه کمک کنید به همین منظور بلند میشید و از همه کسانی که می شناسید حلالیت می طلبید و همه رموز موفقیت و خوشبختی که می شناسید به همه می گویید و هر کاری از دست تون برمیاد و دارید برای همه انجام می دهید، به نظر شما با این کارتان رفتار و سرنوشت دیگران عوض میشه؟
آیا خدا این کار را برای ما انسان ها واجب کرده است؟یعنی قضیه بالا ضرری برای شخص ندارد؟

کدام یک از فقهای شیعه معتقد به وجوب نماز عید فطر و قربان در عصر غیبت هستند؟

بسمه تعالی

سلام ببخشید میخواستم بپرسم از سال 329 هجری یعنی زمان آغاز غیبت کبری تا به امروز کدام یک از فقهای شیعه و چه تعدادی (با ذکر نام و کتاب) معتقد به وجوب نماز عید فطر و قربان به جماعت و فرادا هستند؟

با تشکر

برهان امکانی بدون نیاز به تسلسل

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

با عرض سلام

اکثر دوستانی که مطالعاتی در زمینه فلسفه داشته اند با نام برهان امکان و وجوب آشنا هستند. این برهان یکی از معروف‌ترین براهین اثبات وجود خداست که هم در فلسفه اسلامی به آن پرداخته شده و هم در فلسفه غرب. مقدمات این برهان تقریباً همگی یقینی هستند بجز یک مورد که آن هم باطل بودن تسلسل است. در خصوص باطل بودن تسلسل برهان های زیادی ارائه شده ولی حقیقت امر این است که بسیاری از این براهین دچار اشکالاتی هستند مانند برهان وسط و طرف که با وجود این که مورد قبول بسیاری از فلاسفه است، اما حقیقت امر این است که بر استقراء استوار است. قصد بنده از این تاپیک این نیست که براهین امتناع تسلسل را بررسی کنم. هدف این است که برهان امکان و وجوب را بدون نیاز به امتناع تسلسل مطرح کنیم.
برای حل این مسئله بنده در اینجا قصد دارم از برهان خواجه نصیرالدین طوسی برای امتناع تسلسل استفاده کنم. در واقع مسئله امتناع تسلسل در متن برهان رفع می شود. از دوستان گرامی تقاضا دارم اگر نقدی نسبت به مسئله دارند ارائه نمایند. تقریر مد نظر حقیر به شرح زیر است:

مقدمه 1:در بین تمامی موجودات، موجودی هست که معلول نیست.
برهان:
1-هر مفهومی که در نظر بگیریم، یا موجود است یا موجود نیست (حصر عقلی؛حالت دیگری نداریم).
2-یک چیز موجود نمی‌شود مگر این که وجودش ضرورت یابد (قضیه ای بدیهی).
3-یک چیز موجود نمی‌شود مگر این که امکان عدم نداشته باشد (معادل 2، ضرورت وجود هم ارز است با امتناع امکان عدم).
4-مجموعه موجودات جهان را در نظر می‌گیریم. یا عضو نامعلول در این مجموعه وجود دارد یا وجود ندارد (حصر عقلی).
5-عضو نامعلولی در این مجموعه وجود ندارد (فرض خلف).
6-تمامی موجودات جهان معلول هستند (معادل 5).
7-موجودی مانند x را در نظر می گیریم.
8- x معلول است (نتیجه از 6).
9-علت x را y می‌نامیم.
10-x موجود است اگر و تنها اگر y موجود باشد (بر اساس علیت تامه).
11-x معدوم است اگر و تنها اگر y معدوم باشد (هم ارز 10).
12-اگر و تنها اگر y نباشد x امکان عدم دارد (نتیجه از 11).
13-x امکان عدم ندارد اگر و تنها اگر y امکان عدم نداشته باشد (معادل 12).
14-y امکان عدم ندارد اگر و تنها اگر z (علتش) امکان عدم نداشته باشد (استنتاجی مشابه بالا).
15-هر معلول دلخواه از مجموعه امکان عدم دارد به نبودن علتش (نتیجه از استدلال بالا).
16-هر عضو دلخواه از مجموعه امکان عدم دارد به نبودن علتش (نتیجه از 6 و 15).
17- هیچ عضوی از این مجموعه موجود نخواهد شد (نتیجه از 3 و 16 ؛ این نتیجه خلاف فرض موجود بودن اعضای سلسله است).
18- گزاره 5 (فرض خلف) باطل است.
نتیجه: عضو نامعلولی در بین موجودات وجود دارد.

مقدمه2: عضو نامعلول امکان عدم ندارد.
اگر عضو نامعلول امکان عدم داشته باشد، در این صورت وجود نخواهد داشت. گفتیم مجموعه موجودات یا عضو نامعلول دارند یا ندارند. ثابت کردیم باید عضو نامعلولی در کار باشد. حال اگر این عضو نامعلول امکان عدم داشته باشد، نتیجتاً موجود نخواهد بود. پس نه مجموعه ای از موجودات جهان که عضو نامعلول داشته باشند موجود است نه مجموعه ای که عضو نامعلول نداشته باشند. این یعنی عملاً هیچ موجودی در خارج نداریم که چنین چیزی محال است و خلاف اولین اصل فلسفی (اصل وجود واقعیت) می‌باشد.

نتیجه: با توجه به دو مقدمه بالا نتیجه می‌گیریم که عضوی نامعلول وجود دارد که امکان عدم ندارد. حال این عضو یا واجب بالغیر است یا واجب بالذات. اما اگر فرض کنیم واجب بالغیر است، چون هر واجب بالغیر معلول است، پس این عضو هم معلول خواهد شد، اما ما گفتیم این عضو نامعلول است، پس این خلاف فرض است. پس این عضو باید واجب بالذات باشد.

تقریر کلی:هر مفهومی در جهان خارج یا موجود است یا موجود نیست. اگر موجود نباشد، امکان عدم دارد. اگر موجود باشد یا معلول است یا معلول نیست. اگر معلول باشد امکان عدم دارد به واسطه نبودن علتش. علتش هم یا معلول است یا نیست، که آن هم اگر معلول باشد امکان عدم دارد. پس مجموعه موجودات اگر همگی معلول باشند، همگی امکان عدم دارند و لذا هیچ یک موجود نخواهند شد که خلاف واقع است. اما اگر موجودی در این بین باشد که امکان عدم ندارد، در این صورت این موجود محال است معلول باشد چون در این صورت امکان عدم خواهد داشت که خلاف این فرض است که امکان عدم ندارد. از طرفی چون هر ممکن بالذات و واجب بالغیر معلول است، پس این موجود باید واجب بالذات باشد. در غیر اینصورت وجوب بالغیر این موجود با نامعلول بودن آن در تناقض خواهد بود. پس موجودی وجود دارد که واجب بالذات است و امکان عدم ندارد و با وجود این موجود، معلول ها دیگر امکان عدم نخواهند داشت چون به چیزی ختم می شوند که امکان عدم ندارد.

این استدلال به دلیل تأکید بر امکان عدم، برهان را به سمت برهان امکان فقری متمایل می‌کند. از طرفی بحث امکان و وجوب هم در آن مطرح است. علاوه بر این امتناع تسلسل عملاً در برهان اثبات می‌شود. چنین استدلالی برای نشان دادن امتناع تسلسل ظاهراً اولین بار توسط خواجه نصیرالدین طوسی صورت گرفته و شهید مطهری (ره) در پاورقی های اصول فلسفه و روش رئالیسم این برهان را بهترین برهان برای امتناع تسلسل می‌خوانند و شهید صدر (ره) نیز در کتاب فلسفتنا به شیوه مشابه در خصوص باطل بودن تسلسل استدلال می‌کنند.

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
و من الله التوفیق

اعتقاد علمای شیعه به عدم وجوب پرداخت خمس (پاسخ شبهه)

انجمن: 

با سلام
با سپاس از اساتید لطفا جواب این شبهه وهابیون را بدهید

خمس که مربوط به غنائم جنگی بوده متاسفانه در مذهب تشیع برای مردم عامی شیعی نیز واجب شده است و گویی مردم نزد آخوندها غنیمت جنگی محسوب می شوند. به هر حال هر کس عقل خویش را بکار نبندد باید منتظر ضررهای بیشتر از این نیز باشد و می بینیم که برخی مردم ساده لوح می گویند: ای وای! اگر خمس خود را ندهم مالم حرام است!!!
و البته محققان شیعی که به مطالب مندرج در کتب اهل سنت بسیار علاقه مند هستند، ظاهرا فراموش کرده اند که در کتب خودشان مطالب بسیاری بر ضد مذهب خود دارند ولی از آن طرف سرشان را از صبح تا شام کرده اند در کتب اهل سنت!!! در نوشته های زیر می بینید که علمای شیعه پرداخت خمس را واجب ندانسته و ظاهرا اجماعی بر سر این موضوع وجود نداشته و این نیز جزء کلاهان بزرگ دیگری است که مراجع گمراه رافضی بر سر مردم گذاشته اند تا در گمراهی تکمیل باشند.

اول – ابن جنید که از بزرگان علمای شیعه بوده در زمان دیالمه به نقل علامه در کتاب مختلف ج ۲ ص ۳۱٫


دوم – مرحوم ابن عقیل به نقل محقق سبزواری در کتاب ذخیره المعاد.


سوم – شیخ مفید به نقل محدث بحرانی در کتاب حدائق ج ۱۲ ص ۳۸٫


چهارم – شیخ صدوق محمدبن بابویه القمی در کتاب من لایحضر که سخنی از ارباح مکاسب و خمس تجارت نیاورده، ولی احادیث تحلیل خمس را برای شیعیان آورده. و از کلام حاج شیخ عباس قمی در منتهی‌الامال در ذکر جلالت شأن زکریا ابن آدم که نوشته: «و اهل قم اول کسانی هستند که خمس فرستادند بسوی ائمه علیهم السلام» معلوم می‌شود تا آن زمان خمس معمول نبوده است.


پنجم – شیخ طوسی درکتاب تهذیب ج ۴ ص ۱۴۳ فرموده : ائمه خمس متاجر را برای ما مباح کرده‌اند که تصّرف شیعه در آن جائز است، و نیز در کتاب المبسوط ج ۱ ص ۲۶۳ و در کتاب النهایه ص ۲۰۰ چنین فرموده است.


ششم – شیخ فقیه سلاّر حمزه بن عبدالعزیز به نقل علامه در مختلف ج ۲ ص ۳۰ و ۳۷ که راجع به خمس فرموده : «قد أحلونا ما نتصرف من ذلک کرما و فضلاً».

هفتم – محقق ثانی الکرکی در کتاب خراجیه ص ۲۶ فرموده خمس مناکح و متاجر و مساکن برای عموم شیعه حلال است که ندهند.


هشتم – مقدس اردبیلی در کتاب زبده البیان ص ۲۱۰ و در شرح ارشاد ص ۲۷۷ بکلی خمس را ساقط نموده.


نهم – الشیخ الجلیل ابراهیم القطیفی در خراجیه خود ص ۱۰۱ تا ص ۱۱۶ شرح داده که خمس برای شیعه مباح است تا روز قیام قائم و خمس و انفال را ائمه حلال و مباح نموده‌اند.
دهم – السید السند سید محمد صاحب مدارک درذیل جمله شرائع: «الخامس ما یفضل عن مؤنه السنه» فرموده : این خمس بطور مطلق عفو شده است.
یازدهم – مرحوم محقق سبزواری میرزا محمد باقر خراسانی در کتاب ذخیره المعاد.


دوازدهم – ملامحسن الفیض در کتاب وافی ج ۲ جزوه ۶ ص ۴۸ فرموده : سهم امام چون دسترسی به امام نیست پس بکلی ساقط است و چنین فرموده در المفاتیح. و شیخ یوسف بحرانی در کتاب حدائق ج ۱۲ ص ۴۴۲ سقوط حق امام را نسبت به کاشانی داده است.


سیزدهم – الشیخ الحر العاملی در وسائل الشیعه کتاب الخمس، سهم امام را در صورت تعذّر ایصال به امام برای شیعه مباح دانسته است. و در حدائق ج ۱۲ ص۴۴۲ فرموده او قائل به سقوط سهم امام است.


چهاردهم – صاحب الحدائق شیخ یوسف بحرانی در حدائق ج ۲ ص ۴۴۸ قائل به سقوط سهم امام است.

پانزدهم – صاحب جواهر در باب خمس فرموده : ظاهر اخبار این است که جمیع خمس مخصوص امام باشد و ایشان هم به شیعیان بخشیده‌اند، ولی نایبان ادعائی نفله کرده‌اند (شاه بخشیده شیخ علی خان نمی‌بخشد) چاپ تبریز ص ۱۶۴٫


شانزدهم – شیخ بزرگوار عبدالله بن الصالح البحرانی که فرموده : «یکون الخمس بأجمعه مباحا للشیعه و ساقطا عنهم».


هفدهم – به نقل علامه مجلسی در مرآت العقول ج ۱ ص ۴۴۶ که فرموده : جمعی از متأخرین خمس ارباح را واجب نمی‌دانند. [۱]


هجدهم: حکیم موذن بنی عبس: از امام صادق در تفسیر آیه خمس: به خدا قسم آن غنیمت بهره ها و ربحهای روز به روز است که به دست می آید جز آنکه پدرم بر شیعیان ما حلال فرمود تا نسل آنان پاک شود. ( استبصار ج ۲ ص ۵۴ )


نوزدهم: وافی ج ۶ ص ۲۷۶: امام باقر: ما خمس را برای شیعیان پاک ساختیم تا موالید آنان پاک و فرزندانشان حلال و پاکیزه گردند.


بیستم: جامع احادیث شیعه ج ۸ ص ۵۲۹: ابوبصیر گوید: امام باقر فرمود: هر چیزی که بر اساس شهادت به وحدانیت خدا و رسالت حضرت محمد در کارزار با کفار غنیمت گرفته شود خمس آن حق ماست و بر کسی حلال نیست که چیزی از خمس بخرد تا آنکه حق ما را به ما برساند. ( پس منافع مال چه؟ )
بیست و یکم: جامع احادیث شیعه ج ۸ ص ۵۳۳: محمد ابن مسلم گفت: از امام باقر درباره طلا و نقره و مس و آهن و سرب پرسیدم فرمود: در همه آنها خمس است.(آیا دولت خمس این معادن را به مراجع می دهد؟!!!)


بیست و دوم: جامع احادیث الشیعه ج ۸ ص ۵۹۳ داوود بن کثیر رقی: امام صادق: همه مردم در حقوق پایمال شده (خمس) ما زندگی می کنند جز آنکه ما برای شیعیان آنرا حلال کردیم.


بیست و سوم: جامع احادیث شیعه ج ۸ ص ۵۹۷ – فضیل از امام صادق: حضرت علی به فاطمه گفت: بهره ای را که از بیت المال داری به پدران شیعیان ما حلال کن تا پاکیزه شوند.


بیست و سوم: جامع احادیث شیعه ج ۸ ص ۵۹۵ – از امام صادق پرسیدند: یابن رسول الله به هنگامی که قائم شما از نظرها غائب است حالت شیعیان شما درباره ویژگی هایی که خدا به شما داده (خمس) چه خواهد بود؟ فرمود: اگر از آنان بگیریم با آنا انصاف نورزیده ایم و اگر به خاطر پرداخت نکردن آنانرا مواخذه کنیم دیگر ایشان را دوست نداشته ایم بلکه مسکنها و منزلها را مباحشان ساختیم تا عبادتهای ایشان درست باشد و نکاح ها و ازدواجها را بر آنها مباح کردیم تا ولادتشان پاک گردد و کسب و تجارت را مباح کریم تا اموال و دارای خود را پاک سازند.( به جز خمس!)


بیست و چهارم: قال‌الصادق(ع): لیس‌ الخمس إلا فی‌الغنائم خاصه (من لا یحضره‌الفقیه یکی از چهار کتاب اصلی و پایه شیعه) امام صادق(ع) فرمودند: خمس نیست مگر در غنایم. و لازم به تذکر است که دادن خمس غنائم به حاکم قبل از اسلام نیز رایج بوده است و در کتب تواریخ و سیَر از جمله کتاب تاریخ قم که از کتب معتبر شیعه است (ص ۲۹۱) می نویسد: ابومالک اشعری آنکسی است که خمس را قسمت کرد قبل از نزول قرآن بذکر خمس. و در (ص ۲۷۸) می‌نویسد: مالک بن عامر که از جمله مهاجران است ابتدا کرد پیش از نزول آیه خمس، خمس را قسمت کرد و این معنی در وقتی بود که مالک بن عامر غنیمتی را یافت در بعضی از غزوات، رسول (ص) فرمود او را که یک سهم از آن بهر خدا بنه، مالک بن عامر گفت خمس آن از بهر خداست، پس حق سبحانه و تعالی به قسمت مالک بن عامر رضا داده و آن قسمت را امضاء فرموده این آیه را فرستاد: ( وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ للهِ خُمُسَهُ….) و در پاره‌ای از کتب تاریخ است که اولین خمس را عبدالله بن جحش قبل از جنگ بدر در سریه خود بخدمت رسول خدا آورد (تاریخ ابوالفدا واقدی و ابن خلدون)



[/HR][۱] جالب است که اگر ما کسانی چون عبدالرزاق صنعانی را از قدمای شیعه بدانیم و مطلبی بر خلاف اعتقادات شیعیان فعلی از او نقل کنیم، فوری می بینیم که منتقدین گرامی مطالبی از کتب او بر خلاف عقاید مدعیان تشیع می آورند و او را بطور کل از مذهب تشیع خارج می کنند تا به این طریق ما نتوانیم به سخنان او استدلال کنیم، ولی این منتقدین فراموش کرده اند که پس این علمای شما نیز در اینجا خمس را واجب نداسته اند و علمایی دیگر نیز مواردی دیگر را، پس لطف کنید و همه آنها را (به جز جناب قزوینی) از دایره تشیع بیرون کنید!!!

برهان سینوی، اثباتی کاملاً عقلی در وجود خدا

خدمت کارشناس محترم سلام عرض میکنم.
اگر امکان داره برهان سینوی در اثبات واجب الوجود رو بیان بفرمایید.
و لطفاً بفرمایید آیا به جز این برهان، برهان دیگه ای که کاملاً فلسفی و نه شبه فلسفی (مثل برهان نظم) به مسئله اثبات وجود خدا پرداخته باشد وجود دارد یا نه؟

**مهريه زن باعث وجوب حج بر او ميشود ؟**

انجمن: 

[="Teal"]سلام به دوستان و كارشناسان بزرگوار :Gol:[/]

چند وقت پيش مطلبي خوندم راجع به وجوب حج بر زنان گفته شده بود كه بر زنان متاهل حج واجبه چون مهريه اونها (قريب به اتفاق زنان ) به اندازه هزينه حج واجب ميشه (مخصوصا الان كه سكه نزديك 500 هزار تومن شده !!!و مهريه بسياري از خانم ها شامل يه حج واجب هم ميشه )

ترجيح دادم اين مسالرو در سايت مطرح كنم تا از وجوب حج مطمئن و از شرايطش مطلع بشم و در عين حال بقيه خانومها هم در مورد حكم فقهي مساله آگاهي پيدا كنن

[="Teal"]آيا واقعا اين مطلب صحت داره و اگر مهريه زن به اندازه حج باشه , حج بر او واجب ميشه ؟ [/]

در صورت مثبت بودن جواب اگر مرد خود براي حج مستطيع نبود ولي توان پرداخت مهريه همسرش رو به اندازه حج داشت بر او واجبه كه اين كارو انجام بده ؟

[="Teal"]در صورتيكه زن تقاضاي بخشي از مهريرو داشته باشه براي انجام حج , اگر مرد از دادن هزينه حج به دليل اينكه مايل نيست همسرش به تنهايي به سفر حج بره امتناع كنه در صورتيكه توان مالي داره آيا وظيفه از گردن زن ساقط ميشه ؟ [/]

:goleroz: