هسته ای

حدّ يَقفِ فشار آمريكا كجاست؟؟؟ آن را مشخّص كنيد!

بسمه تعالی

گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با نمایندگان مجلس در سال 1382
بازخوانی این بیانات، در این ایام خالی از لطف نیست.

دشمن، سياسى و سياستمدار است؛ مغزِ طرّاحِ سياسى دارد، فكر مى‌كند كه چه‌كار بايد بكند. يكى از طرّاحيها اين است كه حرف آخر را اوّل نزنند؛ آرام آرام و بتدريج طلبكارى ايجاد نمايند و طرفِ مقابل را وادار به عقب‌نشينى كنند. به‌مجرّدى كه عقب‌نشينى كرديد، طلبكارى ديگرى شروع خواهد شد. حالا بعضيها مى‌گويند چيزى بدهيم، چيزى بگيريم! بدهيمش درست است، بگيريمش درست نيست؛ هيچ چيز نخواهند داد. شعارهايى را درست مى‌كنند؛ ايران را در محور شرارت گذاشته‌اند. فلان كارها را بكنيم تا ما را از محور شرارت بردارند! اين شد حرف؟! غلط كردند گذاشتند كه حالا بخواهند بردارند. دوباره و هر وقت لازم شد، ما را در محور شرارت مى‌گذارند. اگر قرار است قدرتى اين امكان و توان را پيدا كند كه اخمهايش را در هم بكشد و بگويد من قوى هستم و مى‌زنم و مى‌بَرم و مى‌بندم؛ حواستان جمع باشد، انسان جا بخورد، اين جاخوردن، حدّ يقف ندارد؛
شما اين سنگر را عقب مى‌نشينيد، فرض كنيد فلان الحاقيه را قبول مى‌كنيد، بعد يك مطالبه ديگرى را مطرح مى‌كنند: فلان دولت غيرقانونى را به رسميت بشناسيد! باز همان فشارها و همان تهديدها. به‌مجرّدى كه فلان دولت غيرقانونى را به رسميت شناختيد، باز يك درخواست ديگر مطرح مى‌شود: اسم اسلام را از قانون اساسيتان برداريد! شما بايد ذرّه‌ذرّه عقب بنشينيد؛ اين حدّ يَقِفى ندارد. من اين موضوع را بارها به بعضى از مسؤولانى كه دچار وسوسه و واهمه‌هايى بودند، گفته‌ام كه حدّ يَقفِ فشار آمريكا كجاست؛ آن را مشخّص كنيد، كه اگر به آن‌جا رسيديم، ديگر بعد از آن هيچ فشارى عليه ما نخواهد بود. من عرض كنم حدّ يقف كجاست؟
آن‌جايى است كه شما - كه چنين حقّى را نه شما داريد، نه من - از طرف ملت ايران اعلام كنيد كه ما اسلام، جمهورى اسلامى و حكومت مردمى را نمى‌خواهيم؛ هر كسى كه شما مصلحت مى‌دانيد، بيايد در اين مملكت حكومت كند! اين حدّ يَقِف است؛ اوّلِ اسارت مملكت. مگر مى‌توانيم؟ من و شما مگر مى‌توانيم مملكت را به دست دشمن بدهيم؟ مگر ما چنين حقى داريم؟ اين ملت ما را براى اين سرِ كار نياورد.


http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3179

₪✜ نماهنگ زیبای «بابا خون داد» ✜₪ ویژه روز ملی فناوری هسته‌ای

انجمن: 

بسم الله الرحمن الرحیم

ویژه روز ملی فناوری هسته‌ای
نماهنگ زیبای «بابا خون داد»

[FLV]http://www.snn.ir/Images/News/AtachFile/20-1-1392/FILE635010917809979860.flv[/FLV]

بابا آب داد دیگه شعار ما نیست
بابا خون داد ، بابا خون داد
بابا نان داد دیگه شعار ما نیست
بابا جون داد ، بابا جون داد
...

دانلود
حجم : 17 مگابایت
مدت زمان: 05:31

ماجرای شیعه شدن دانشمند معروف هسته‌ای کانادا

ماجرای شیعه شدن دانشمند معروف هسته‌ای کانادا



خاطره ای از استاد بزرگ ...
...در سفری که به پاریس داشتم به صورت اتفاقی با یکی از دانشمندان معروف هسته‏ای کانادا آشنا شدم که سؤالات فروانی پیرامون اسلام و تشیع داشت که با وجود سفر به سرزمین وحی و پاسخ های غیر معقول سعودی ها، همچنان ذهن او درگیر پرسش‏ها و ابهامات بی‏پاسخ بود!.

بزرگترین اندیشمندان جهان جذب می شوند، اگر...


روایات اهل بیت (علیهم السلام) آن‏چنان از جامعیت ‌و عمقی برخورداراند که اگر به خوبی برای مردم تبیین شود، نه تنها عوام، بلکه بزرگترین و معروف‌ترین اندیشمندان جهان را به سوی خود جذب کرده و به این کلمات ایمان می آوردند.
یکی از معروف‌ترین دانشمندان و اساتید انرژی هسته‌ای کشور کانادا که به دنبال دین حق می‌گشت، به طور اتفاقی مرا در شهر پاریس ملاقات کرد و از آنجایی که کاملاً به زبان عربی تسلط داشت، درباره دین اسلام و مکتب اهل بیت (علیهم السلام) سؤالات مهم و جدی مطرح کرد.
این اندیشمند ‌کانادایی، بیش از 5 ساعت درباره دین اسلام و مکتب تشیع با من گفت‌وگو کرد و بیش از 30 سؤال مهم اعتقادی و کلامی پرسید و بعد از آنکه با حقایق دین اسلام آشنا شد و مکتب اهل بیت (علیهم السلام) را شناخت همان‌جا شیعه شد.


دستت را قطع کن تا با هم گفت وگو کنیم!


قبل از این ملاقات این اندیشمند کانادایی به عربستان سفر کرده بود تا با بزرگان دینی آنجا برای پیدا کردن دین حق گفت‌وگو کند، گویا سعودی ها نیز از این موضوع بسیار خوشحال می شوند و قبل از گفت‌وگو او را به صرف ناهار دعوت می کنند، اما از آنجایی که او غربی و چپ دست است،غذا را با دست چپ می خورد که با واکنش شدید بزرگان سعودی مواجه می شود که باید با دست راست غذا بخوری، او که ذاتاً چپ دست است، امتناع می کند و در عوض سعودی ها به او می‌گویند: چون بر خلاف سنت نبوی عمل کردی، ابتدا دستت را قطع کرده بعد با هم گفت‌وگو می کنیم، که این موضوع ناراحتی این دانشمند و ترک آن مجلس را به دنبال داشته است.

می ترسیدم به مسلمانان نزدیک شوم!


خودش می گفت که بعد از این حادثه از خیر دین اسلام گذشتم و چند وقت می‏ترسیدم به مسلمانان نزدیک شوم ولی از آنجایی که مطالعات فراوانی در زمینه دین اسلام داشته و سؤالات زیادی برایش ایجاد شده بود به دنبال فردی برای تعامل و گفت‌وگو می‏گشت، او که از طریق سایت، اطلاعات نسبی از من داشت در پاریس با من ملاقات کرد.
بعد از آنکه به همه سؤالات او که بعضاً سؤالات عقلی و کلامی بود با حوصله و صبر پاسخ دادم، از من پرسید این جواب ها را چه کسی به تو آموخته است که در پاسخش گفتم: این جواب ها برای مکتب اهل بیت (علیهم السلام) است، مکتبی عقلی، انسانی و الهی که بر مبنای حکمت و علم بنا شده است.

می روم تا بر اساس مکتب اهل بیت (علیهم السلام) برنامه ریزی کنم


بعد از آنکه سؤالاتش را پرسید و با حقایق، ظرایف و لطایف دین اسلام آشنا شد، مرا بغل کرد و بوسید و گفت: به عنوان یک دانشمند صددرصد یقین دارم که مکتب اهل بیت (علیهم السلام) حق است؛ بنابراین می روم تا همه کارها و برنامه‌هایم را بر مبنای دستورات این مکتب تنظیم و برنامه ریزی کنم.