هاوکینگ

چطور هاوکینگ (فیزیکدان معروف) وجود خدا را نقض می کند؟

سلام.وقت شما بخیر
یک سوالی از حضورتون داشتم:
با یکی داشتم بحث میکردم در مورد مسائل اعتقادی.بهم میگفت من به وجود خدا و قران اعتقاد ندارم . دلیلش هم اینه که هاوکینگ که یک فیزیکدان معروف هست پیدایش جهان هستی را با دلیل و فرمول و قواعد اثبات میکنه .درحالیکه قران خودش چندجا توی پیدایش جهان اشتباه کرده مثلا یکجا گفته جهان را در هفت روز افریدیم.یکحایی دیگه گفته ای پیامبر به بندگانت بگو جهان در شش روز آفریده شده و ..... و خود خدا و قران با دلیل افرینش جهان را اثبات نکردن ولی هاوکینگ با علم دقیق اثبات کرده
آیا اینکه با چنین دلایلی وجود خدا را نقض کنند صحیح هست؟ چطور میتوان برای خودمان رفع شبهه کنیم؟ اینکه بگیم قران پیدایش جهان را در چندجا متفاوت ذکر کرده دلیل بر این هست که قران تناقض در حرفهاش هست؟
ممنون میشم برایم رفع شبهه کنید تا به اون فردی که چنین نظری دادند هم صحبتهای شما را بگویم. Smile

آیا هاوکینگ همه را خلع سلاح کرد؟

[="Tahoma"][="Navy"]سلام
یکی از باورهای سخت اهل ادیان آغاز جهان است. چیزی که ماتریالیستها سالهای متمادی آنرا رد می کردند و جهان مادی را ازلی و ابدی معرفی می نمودند. اما یافته های جدید علم فیزیک نشان می دهد که جهان واقعا آغاز و پایانی دارد. نظریه بیگ بنگ یا انفجار بزرگ این آغاز را بطور علمی بیان می کند. اما ظاهرا انطباق این یافته علمی بر باورهای دینی با مذاق برخی افراد که دوست ندارند علم بر باورهای دینی منطبق شود سازگار نبوده و سعی کرده اند راهی برای عدم انطباق بیابند. این تلاش از سوی دانشمند معروف فیزیک یعنی آقای هاوکینگ ظاهرا به ثمر نشسته و ایشان مدعی شده است جهان واقعا یک ابتدای زمانی نمی تواند داشته باشد. ایشان با تصور یک وجود کوانتومی برای جهان که فرا زمان و فرا مکان است به زعم خودش از شر اغاز زمانی جهان خلاص شده است. حالا اگر فرض بگیریم این نظریه هاوکینگ درست باشد آیا همه متدینین در مساله آغاز زمانی جهان خلع سلاح شده اند؟
پاسخ ما منفی است.
اگر نظریه هاوکینگ درست باشد تنها متکلمین اند که خلع سلاح شده اند. ( هرچند شاید برای آنها هم راه حلی وجود داشته باشد) چراکه تنها متکلمین هستند که حدوث را برپایه حدوث زمانی تفسیر می کنند. اما فلاسفه که حدوث را بر پایه حدوث ذاتی تفسیر می کنند با این نظریه مشکلی ندارند بخصوص که آنها حتی بر دوام فیض هم تاکید می کنند.
بگذارید توضیحی بدهم.
اول اینکه حدوث پایه نیازجهان به یک خالق است. یعنی ما با حادث بودن جهان به وجود خالق پی می بریم.
حدوث زمانی یعنی جهان یک لحظه آغازی دارد. خب اگر نظریه هاوکینگ می گوید یک لحظه آغاز وجود ندارد پس حدوث زمانی متکلمین بی معنا می شود در نتیجه نیاز جهان به خالق هم منتفی می گردد.
اما حدوث وجودی یعنی پایه حدوث، نیاز جهان به خالق است نه آغاز زمانی آن. به عبارت دیگر جهان از این جهت مخلوق است که به خالقش برای افاضه وجود نیاز دارد. لذا در حدوث وجودی اصلا زمان مطرح نیست بلکه اتفاقا عدم زمان مطرح است چراکه خدای متعال دائم الفیض است و دائم الفیض مخلوق همیشگی می خواهد پس زمان در حدوث، محور نیست بلکه ذات مخلوقات است که مخلوقیت آنها را رقم می زند.
با این بیان و با فرض صحت نظریه هاوکینگ او تنها توانسته حدوث زمانی مد نظر متکلمین را رد کند اما نتوانسته حدوث وجودی فلاسفه را رد نماید بنابر این برپایه اصول فلسفی جهان نیاز به خالق دارد و این حقیقتی است که دین مطرح کرده و می کند.
یا علیم
[/][/]