نور

خدا نور است یا تاریکی؟

انجمن: 
با سلام خلاصه شبهه: در مورد مکتبی به نام «اسنی» مطلبی خواندم که آنها بر خلاف ادیان معتقداند خداوند از جنس نور نیست بلکه تاریکی است. تلاش برای توصیف خداوند به نور زاییده ترس انسان از تاریکی است. اما اعتقاد به خدایی از جنس تاریکی کمک میکند انسان بر ترس های خود غلبه کند ... تفصیل: مطلبی رو مطالعه کردم که به این میپرداخت که خداوند تاریکی است و نور نیست و نقد به اسلام  لطفا پاسخ دهید. مکتبِ سرّیِ کهنی وجود دارد که شاید نامش را نشنیده باشید؛ مکتبی که «مکتب اِسِـنـی» خوانده می‌شود. عیسی، خود آموزش دیده‌ی همین مکتب بود و به گروه «اسنی» تعلق داشت. «اسنی»‌ها تنها مکتبی هستند که خدا را «تاریکی مطلق» می‌دانند. قرآن می‌گوید «خدا نور است»؛ اوپانیشاد می‌گوید «خدا نور است»؛ کتاب مقدس می‌گوید «خدا نور است» اما «اسنی»‌ها تنها سنت تاریخ بشرند که می‌گویند: خدا تاریکی مطلق است؛ سیاهی نامتناهی؛ همچون تیره شبی بی‌پایان. بسیار زیباست! عجیب است اما زیباست... و بسیار پرمعنی. شما باید معنای آن را دریابید تا بتوانید از این تکنیک بهره ببرید زیرا این همان تکنیکی است که «اسنی»‌ها برای ورود به تاریکی استفاده می‌کنند؛ برای یکی شدن با آن. چرا همه جا خدا را مظهر نور دانسته‌اند؟... نه به این دلیل که خدا نور است بلکه به این دلیل که انسان از تاریکی وحشت دارد. این ترس و ادراکی بشری است. ما نور را دوست داریم و از تاریکی می‌ترسیم بنابراین نمی‌توانیم خدایی را به شکل تاریکی و سیاهی متصور شویم. ما خدا را به شکل نور می‌پنداریم چرا که از تاریکی می‌ترسیم. خدایان ما همگی از ترس‌های ما زاده شده‌اند. ما به آن شکل و شمایل بخشیده‌ایم و از آنجایی که این شکل و شمایل‌ها از ماست، چیزی از ما را برمی‌تاباند و ربطی به خدایان‌مان ندارد. آنها مخلوق ما هستند. ما از تاریکی می‌ترسیم پس خدا باید نور باشد. اما این تکنیک‌ها از مکتب دیگری آمده‌اند. «اسنی»‌ها می‌گویند خدا تاریکی است و مفهوم ژرفی پشت این سخن آنهاست. نخست این که تاریکی، ابدی و ازلی است. نور می‌آید و می‌رود اما تاریکی همچنان برجاست. هر روز صبح خورشید بیرون می‌آید و نور هست و هر روز عصر با فرو رفتن خورشید تاریکی سربرمی‌آورد. تاریکی به چیزی نیازمند نیست و همیشه سرجایش است. هرگز نه طلوع می‌کند نه غروب. نور همیشه منبعی دارد که از آن می‌آید اما تاریکی بی‌نیاز از منبع است. هر آنچه نیازمند منبعی است طبیعتا کرانمند و پایان‌پذیر است اما آنچه منبعی ندارد می‌تواند بی‌پایان و بی‌کران باشد. نور به نوعی منبع آشفتگی نیز هست و از این روست که نمی‌توانید به راحتی زیر نور بخوابید. نور تنش‌زاست اما تاریکی سرچشمه‌ی آرمیدگی است. آرامش مطلق. اما چرا ما از تاریکی می‌ترسیم؟... زیرا نور برای ما یادآور زندگی است، که هست و تاریکی یادآور مرگ است که البته هست! زندگی از نور برمی‌آید و زمانی که می‌میرید به نظر می‌رسد در تاریکی بی‌پایانی فرو می‌روید. از همین روست که همیشه در نگاره‌ها، فرشته مرگ سیاه‌پوش است و سیاه لباس عزاداری است. خدا نور است و مرگ سیاهی است! این بازتاب ذهن ما از ترس‌هایمان است. در واقع تاریکی بی‌نهایت و نور کرانمند است. تاریکی به زهدانی می‌ماند که همه چیز از آن بیرون می‌آید و در نهایت نیز همه چیز در آن فرو می‌افتد. این دیدگاه «اسنی»‌هاست. بسیار زیبا و نیز بسیار یاری‌بخش زیرا اگر بتوانید به تاریکی عشق بورزید دیگر از مرگ هراسی نخواهید داشت. اگر بتوانید وارد تاریکی شوید؛ و این تنها زمانی میسر است که از آن نترسید؛ آن‌گاه به آرامشی بی‌کران دست خواهید یافت. اگر بتوانید با تاریکی یکی شوید در آن حل می‌شوید و این معنای «تسلیم» است. حال دیگر هیچ هراسی نیست زیرا با تاریکی یکی شده‌اید، با مرگ یکی شده‌اید. حال دیگر نمی‌توانید بمیرید. «بی‌مرگ» شده‌اید. تاریکی بی‌مرگ است. نور زاده می‌شود و می‌میرد اما تاریکی فقط هست. بی‌زوال. برای انجام این تکنیک‌ها نخست به یاد داشته باشید که نباید کوچک‌ترین هراسی از تاریکی و سیاهی در ذهن‌تان وجود داشته باشد در غیر این صورت چگونه می‌توانید این آزمون را از سر بگذرانید؟ و اما نخستین گام در این مسیر: در تاریکی اتاق یا شبی سیاه بنشینید. همه چراغ‌ها را خاموش کنید و تاریکی را با رویکردی عاشقانه احساس کنید. بگذارید لمس‌تان کند. به آن نگاه کنید. چشمان‌تان را در تاریکی باز کنید، به آن نگاه کنید و با آن صمیمی شوید؛ بگذارید درون‌تان از آن انباشته شود... طبعا ترس وجودتان را فراخواهد گرفت و در این صورت تکنیک‌ها به کارتان نخواهد آمد و از انجام آن‌ها منصرف خواهید شد. ایجاد یک رابطه دوستانه عمیق با تاریکی در گام نخست ضروری است. برخی شب‌ها که همه به خواب رفته‌اند با تاریکی بیدار بمانید. هیچ کاری نکنید و فقط سرجایتان بمانید. صِرف بودن با تاریکی، شعله‌ی احساسی ژرف را نسبت به آن در شما روشن می‌کند چرا که بسیار آرامش‌بخش است. تاکنون با آن بیگانه بوده‌اید تنها به این دلیل که از آن می‌ترسیدید. به طور طبیعی اگر شبی خواب‌تان نیاید فورا چراغ را روشن می‌کنید و شروع به خواندن چیزی یا انجام کاری می‌کنید اما هرگز با تاریکی سر نمی‌کنید. با تاریکی سر کنید تا دریچه‌های نویی برایتان گشوده شود و پیوندی تازه با آن برقرار سازید. انسان ذهن‌اش را به کلی به روی تاریکی بسته است و برای این امر دلایلی باستانی وجود دارد: برای نیاکان غارنشین یا جنگل‌نشین ما شب منبع خطرات گوناگون بود. روزها امنیت بیشتری وجود داشت زیرا می‌توانستند اطراف‌شان را ببینند تا از گزند حیوانات وحشی در امان بمانند. روزها آن‌ها می‌توانستند با تجهیزات دفاعی خود در برابر حملات دوام بیاورند یا دست‌کم از مهلکه بگریزند، اما شب‌ها تاریکی همه جا را فرا می‌گرفت و آن‌ها درمانده و بی‌دفاع می‌شدند. از این رو شب ترسناک شد و این ترس در ناخودآگاهی انسان‌ها ریشه دواند و تا امروز با ماست. امروز دیگر نه در غارها زندگی می‌کنیم و نه هیچ درنده‌ای به کمین‌مان نشسته است. حمله‌ای در کار نیست اما ترس آن هنوز به جاست زیرا این ترس برای میلیون‌ها سال در اعماق ناخودآگاهی انسان‌ها ریشه دوانده است. ناخودآگاه شما از آن خودتان نیست بلکه چیزی عاریتی است که نیاکان‌تان برایتان به ارث گذاشته‌اند. این ترس همواره همان جاست و از این روست که نمی‌توانید خود را با تاریکی سازگار کنید. نکته دیگر این که: به سبب همین ترس بود که انسان شروع به پرستیدن آتش کرد. زمانی که آتش کشف شد، به خدا بدل شد، نه به این دلیل که آتش، خداست بلکه چون تاریکی ترسناک بود... روزها روشن و انسان در پناه آن ایمن بود اما در دل شب‌های تاریک، آتش گرم و نورانی به راستی که خدایی در خور پرستش می‌نمود! پارسی‌ها (زرتشتیان هند) هنوز هم به درگاه آتش، نیایش می‌برند. پرستش آتش به سبب هراس انسان از تاریکی به وجود آمد. در شب‌های تاریک، آتش، دوست و حامی آسمانی بشر شد... و در در کامنتی در انتهای این مطلب : خدایی ک ب ما فهموندن چیزی بود ک همه جای جهان وجود دارع.. همه جای کائنات تاریکی هست.. نور تاریکی رو نابود نمیکنع فقط باعث میشع ما تاریکی رو نبینیم.. ینی هرجایی ک فکرشو کنید تاریکی وجود دارع.. تنها چیزی ک سریع تر از نور حرکت میکنع تاریکیع..  

آیا آیت الله خوئی چنین گفته اند؟ (قرآن بر اساس ترتیب نزول)

با سلام و احترام

یک بنده خدایی گفت
ترتیب سوره ها در قرآن های کنونی به ترتیب نزول هستند.
مثلا اگر در ترتیب سوره ها اول سوره ی نور است و بعدش سوره احزاب
به این معناست که اول سوره نور نازل شده و بعد سوره احزاب.
و به همین شکل ....
مثلا سوره های کوتاه در آخر قرآن که بیشترشان مکی هستند بعد از سوره بقره و توبه و انفال و نساء نازل شده اند.
این حرف خیلی خنده دار است و هر کسی میداند اشتباه است.
اما کسی به من گفت این گفته ی آیت الله خویی است و حتی برخی علما این را گفته اند.

آیا چنین حرفی صحت دارد یا دروغ و کذب است؟

دسترسی به نرم افزارهای نور بدون نیاز به نصب نرم افزارها

[="Tahoma"][="Black"]

سامانه دسترسی از دور نور (سداد نور) از مجموعه پایگاه های مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی است. وظیفه این پایگاه فراهم سازی امکان دسترسی به نرم افزارهای نور از طریق اینترنت و بدون نیاز به نصب برنامه ها و همچنین اجرا در بسترهای غیر ویندوزی است.


بر کسی پوشیده نیست که امروزه مجموعه نرم افزارهای نور به ابزارهای مهمی در پژوهش های اسلامی تبدیل شد‌ه‌اند. با ورود تلفن های هوشمند و تبلت ها بازار از سلطه کامپیوترهای رومیزی و سیستم عامل ویندوز خارج شده است. تنوع سیستم عامل ها نیازمندی به اجرای مجموعه محصولات نور در پلتفرم های مختلف را به وجود آورده است.

در همین راستا مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی تصمیم گرفت راه حلی برای پوشش این نیاز بیابد. از آنجا که محصولات مرکز دارای حجم زیادی بوده و جهت اجرا نیازمند امکانات سخت افزاری قوی می باشد، امکان عرضه برنامه کاربردی آنها روی تبلت ها و تلفن های هوشمند با توجه به محدودیت های آنها وجود ندارد. به همین دلیل با توجه به فراگیرشدن استفاده از اینترنت، مرکز تصمیم گرفت از مدل vDesktop برای عرضه محصولات خود در این بسترها استفاده کند.

http://www.sadaadnoor.com/#introPage

[/][/]

درخواست روایات و احادیثی درباره حضرت علی علیه السلام و ترجمه آنها

انجمن: 

با سلام خدمت شما

میخواستم لطف کنید دو حدیث زیر را کامل و دقیق ترجمه نمائید .

با تشکر ...

1) « کنت انا وعلی نورا بین یدی الله قبل ان یخلق الله ادم بأربعه عشر الف عام ، فلما خلق الله آدم قسم ذلک النور جزءین رکبا فی ادم فجزء أنا وجزء علی بن أبی طالب ، فنور الحق معنا نازل حیثما نزلنا . »

2) « کنت أنا وعلی بن أبی طالب بین یدی الله عز وجل قبل أن یخلق آدم بأربعه آلاف عام ، فلما خلق آدم قسم ذلک النور جزءین ، فجزء أنا وجزء علی »

بررسی صحت و اعتبار و منابع یک حدیث (همه چیز محدود است جز ...)

با سلام خدمت شما

میخواستم بپرسم حدیث زیر از کدام معصوم صادر شده و اینکه لطفا منابع این حدیث را بگذارید و صحت حدیث رو بررسی نمائید . ( بررسی سندی و درایه ای )

« همه چیز محدود است جز علی و نورش »

و اینکه این علی منظور خداوند است غلام عشق علی بن ابی طالب سلام الله علیه ؟

سپاس از شما ...

درخواست متن کامل و ترجمه و منبع چند حدیث

با سلام و عرض ادب و احترام

در یک سخنرانی از یکی از مراجع بزرگوار تقلید ، ایشان احادیثی ذکر کردند که میخواستم متن عربی کامل و ترجمه و منابع و گوینده این احادیث را بگذارید .

با تشکر از شما ...

مضمون احادیث عبارت بودند از :

خداوند ، نور حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را چهل هزار سال قبل از آفرینش آسمانها و زمین خلق نمود ، پس دو هزار دهر فقط خدا بود و نور پیغمبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم ، سپس خداوند نور اهل بیت پیغمبر را از نور رسول خدا خلق فرمود ( نور حضرت علی و فاطمه و حسنین علیهم السلام) ،

بعد از آن خداوند عرش را از نور پیغمبر و ملائکه را از نور امیرالمومنین و آسمانها و زمین را از نور حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و خورشید و ماه و ستارگان را از نور امام حسن مجتبی علیه السلام و بهشت و نور نه امام بعد از حضرت سید الشهدا را از نور امام حسین علیه السلام آفرید . بعد از آن روح انبیاء را

خلق فرمود .

:Rose::Rose::Rose:

یک تناقض و شبهه ی در مورد ذات و صفات الهی

انجمن: 

با سلام

چند وقت پیش به یک شبهه ی خیلی مهم برخودم که تناقض در آیات قرآن و موازین اسلام را نشون میداد :

« "در آیات قرآن آمده است که خدا در هنگام خلقت آدم ابوالبشر از روح خود در او دمید " (( و نفخت فیه من روحی / از روح خود در او دمیدم )) بر اساس این آیه قرآنی میتوان نتیجه گرفت که روح انسان مشتق شده و نشات گرفته شده از روح الهی است ، این یعنی روح انسان شبیه به روح خداوند است (نعوذ باالله!) چون از روح خدا درون کالبد آدمی دمیده شده است در حالیکه در همین قرآن آمده است که (( لیس کمثله شیء / هیچ چیز مانند او (خدا) نیست )) ----> (((تناقض اول))) »

« در سوره ی توحید آمده است که (( لم یلد و لم یولد * و لم یکن له کفوا احد / خداوند نه میزاید و نه زاده میشود * و هیچ مثل و مانندی ندارد )) در حالیکه بر اساس آیه قرآنی « و نفخت فیه من روحی» روح و یا ذات خدا مشتق پذیر است و قابلیت زاد و ولد دارد !! »

و در حدیثی هم آمده است که نور حضرت محمد صلی الله علیه و آله پیامبر اسلام از نور خدا آفریده شده است ، یعنی نور پیامبر مشتق شده از نور خدا و مانند نور الهی است چون از نور خداوند خلق شده است و این یعنی تناقض با آیات فوق الذکر و مهم ترین اصل دین اسلام یعنی توحید .

حدیثی از امام رضا علیه السلام هم وارد شده است که شخصی از حضرت سوال نمود : اگر کسی معتقد باشد که ذره ای از ذات الهی در جوهره ی آدمی است این چگونه اعتقادی است ؟ حضرت فرمود : این شخص بر طریقه سنت نیست و زندیق است !!
* دقیقا این حدیث هم با آیه (و نفخت فیه من روحی) و حدیث فوق (نورانیت پیامبر و خلق این نور از نور الهی) در تعارض و تناقض است .

ممنون میشم این شبهه بسیار مهم رو دقیق و علمی و موشکافانه پاسخ دهید با تشکر ...

این فقط دو خط از تاریخ جنگ ابادان و خرمشهر است نه بیشتر

انجمن: 

با سلام .

در این تاپیک قصد دارم هم به نوعی دو موضوع جالب را برایتان تعریف کنم
و هم قدری از گمنامی شهدای ابادان و خرمشهر را بکاهم.

احتمالا شنیده اید که حرم امام حسین چنانچه در حدود اذان صبح به سمت ضریح بروید بوی سیب میدهد.
داستان این بوی سیب مفصل است که جا دارد کارشناسی در اینجا بهش اشاره کند.
و در این باب هم یک نوحه را اقای مهدی عبدلی ارایه داده اند که همان نوحه معروف بوی سیب و حرم حبیب و حسین غریب و ... است.

خوب نکته خاصی که اینجا وجود دارد این است که همه توفیق استشمام این بو را ندارند.
فرضا من میروم و یکی هم کنارم میاید او میگوید به چه بوی خوش سیبی میاید و من این بو را حس نمیکنم.
مشکل کاملا واضح است یا من گناهکارم و امام این توفیق را از من سلب میکند .
یا اینکه بینی بهشتی برخی در این دنیا فعال است و برای برخی فعال نیست.

این مسیله را ارتباط دهید با بوی پیراهن حضرت یوسف که
برادران حضرت یوسف بوی ان پیراهن را متوجه نمیشوند در حالی که حضرت یعقوب با استمشام ان بو هم دلشاد میشود و هم بینایی اش را باز میابد.
پس فی الواقع هم حضرت یوسف و هم حضرت یعقوب به دلیل عصمت این کرامت را داشته اند یا اینکه بینی بهشتی انها در این دنیا فعال بوده و بینی بهشتی برادران فعال نبوده است.

بهر روی حس کردن این بو توفیق میخواهد که در بالا بهش اشاره کردم.

بسیار شنیده اید که گفتند فلان شهید بعد از شهادت بوی خوش میداد و این درحالی است که برخی که در همان مکان بوده اند این بو را حس نمیکردند و بر میگشتن میگفتند فلانی تو خرافاتی شده ای
در حالی که انها خرافاتی نشده بودند و این مشکل از سمت خودشان بود که این بوی خوش را استشمام نمیکردند.

خوب بحث را کاملا باز کردم تا اینجای کار.

شهید مهدی فرهانیان شاید برای شما نام اشنا نباشد که علتش هم برخی کم کاریها بوده که سبب شده شهدای خرمشهر کم نام باشند و به حضور بسیاری معرفی نشده باشند(بحث این تاپیک نیست و نمیخوام سر شما را درد بیاورم).
ولی یک ادرس بخواهم به برخی بدهم این است که اقا مهدی برادر شهیده مریم فرهانیان هستند که در این سالها صددرصد نام این شهیده را شنیده اید.

خوب این اقا مهدی ما و شما بعد از شهادت بوی گل میداده و بسیاری هم این بو را حس کرده اند .
و همین مدتی پیش یکی از دوستان که میخواسته در یک کتاب دفاع مقدس به ان اشاره کند حامی به او میگوید بابا دست از خرافات بردار بوی گل کجا بوده.
و من امروز به ان حامی میگویم بوی گل بوده و به شما سرورانی که این مطلب را میخوانید هم میگویم بوی گل و گلاب وجود قطعی داشته و هنوز هم دارد.
البته این را اضافه کنم این خانواده کلا 4 شهید داده است . یک دختر و 3 پسر
این موضوع را هم اضافه کنم گل سر سبد این بوی گلاب هم شهید پلارک هستند که لابد از این موضوع اطلاع دارید .
این شد بحث اول این تاپیک که مربوط به یک شهید خرمشهری بود


شبهه: خداوند چگونه نور خویش را کامل یا تمام می کند؟

سلام .
در سوره صف آیه 8 داریم :
« يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّـهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّـهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ ﴿٨﴾»
یعنی :
«مى‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند و حال آنكه خدا -گر چه كافران را ناخوش افتد- نور خود را كامل خواهد گردانيد»{فولادوند}
چگونه خدایی که نقصی ندارد نور کامل خویش را کامل کند ؟
یا اگر معنی «متم» تمام کردن باشد چگونه خدایی که ابدیت دارد نور اش تمام شود ؟

چگونه از نظر عقلی می توان ثابت کرد نور پیامبر و امامان قبل از خلق عالم افریده شده اند ؟

سلام

احادیثی وجود دارد مبنی بر اینکه پیامبر و امامان دارای نور هستند
و حتی نور انان قبل از خلقت عالم خلق شده است
حالا صرف نظر از اینکه منظور از نور اینجا چیست
چگونه از نظر عقلی می توان ان را ثابت کرد ؟

با تشکر