ناگ حمادی

انجیل های کشف شده در ناگ حمادی تا چه میزان اعتبار دارند؟

کشف دست نوشته ها

مدت کوتاهی قبل از آنکه محمد علی السمان و برادرانش در یک دعوای خانوادگی خونین انتقام قتل پدرشان را بگیرند و دست و پای دشمنانشان را قطع کنند.به وسیله شترهایشان به کوه جبل الطریف در نزدیکی روستای ناگ حمادی رفتند تا به دنبال سباخ (خاک نرمی که به عنوان کود از آن استفاده می کردند) بگردند.کوه جبل الطریف به علت وجود غارها مانند لانه ی زنبور بود و برخی از آنها بیش از چهار هزار سال به عنوان آرامگاه مورد استفاده قرار گرفته بود.در حین اینکه آنها مشغول کندن زمین دور یک صخره ی بزرگ بودند به یک کوزه ی بزرگ قرمز رنگ سفالین از نوع "علی بابا" که ارتفاع آن دو یا سه فوت بود برخورد کردند.این ظرف به صورت دقیقی مهر و موم شده بود.
در ابتدا آنها فکر می کردند که یکی از کوزه هایی را که حضرت سلیمان و یا جادوگران دیگر در دورانهای قدیم جهت زندانی کردن جنها از آن استفاده می کردند کشف کرده اند.
ترس و وحشت آنها از آزاد سازی چنین موجودی بسیار واقعی و حقیقی بود و تنها با این فکر که این کوزه ممکن است پر از طلا باشد از میان رفت.محمد که آدم دلیر و با جراتی بود کلنگ خود را بالا برد و آن کوزه را خرد کرد.شما ناراحتی و سرخوردگی آنها را تصور کنید زمانی که 13 متن پاپیروسی که در چرم پیچیده شده بود به بیرون افتاد.
آن برادر ها پاپیروسها را به خانه ی خود برده و آنها را کنار تنور انداختند. مادر محمد مقدار زیادی از پاپیروسها را به همراه حصیر در تنور سوزاند تا خانه را گرم کند.این خانواده باقیمانده ی دست نوشته ها را به قیمت اندکی فروختند در حالی که نمی دانستند در دستان آنها یکی از عظیم ترین زرادخانه های دینامیتهای روحی که جهان از زمان پیدایش مسیحیت تا کنون آن را مشاهده کرده قرار گرفته بوده است.

محتوای دست نوشته ها

در ماه دسامبر سال 1945 در نزدیکی شهر ناگ حمادی در مصر علیا کتابهایی که حاوی تعداد زیادی از اسرار و رموز دین مسیحیت می باشد به دست محمد علی السمان که یک روستایی عرب می باشد کشف گردید.

ارزش دست نوشته هایی که در نزدیکی شهر ناگ حمادی کشف شدند و از زمان مخفی کردنشان که تقریبا دوهزار سال قبل بود دست نخورده باقی مانده بود به اندازه ی ارزش "تومارهای دریای مرده" بود.این متون و نوشته جات نسبتا سالم و از میان نرفته دوره های زمانی ماقبل و مابعد حیات حضرت مسیح را دربر می گیرند.
مسئله ای که شاید غیرطبیعی می باشد مدت زمان تاخیری است که محققان صرف آن کردند تا این دو مجموعه بسیار مهم از اسناد(یکی تومارهای دریای مرده و دیگری دست نوشته های ناگ حمادی) در انگلستان در دسترس عموم قرار گیرد.نخستین ترجمه ی این نوشته جات به زبان انگلیسی تا سال 1977 عزضه نگردید.ویراستاری که مسئولیت این پروژه بر عهده ی وی بود بیان داشت که برای انتشار مقالات و نوشته ها با یکسری از موانع سیاسی و علمی روبرو شده است.در نتیجه علیرغم آن که از کشف راله های ناگ حمادی حدود سی و دو سال می گذرد اما هنوز هم این متون به صورت کاملی به هریک از زبانهای مدرن در دسترس قرار نگرفته است.
از میان 13 نسخه خطی که باقی مانده است.جمعا 53 متن مجزا شناسایی شده اند و این نوشته جات بر روی بیش از هزار قطعه پاپیروس نوشته شده اند.ما فقط می توانیم حدس بزنیم که اگر مادر محمد آن پاپیروسها را به عنوان هیزم استفاده نمی کرد در آن صورت چه حجم بیشتری از اطلاعات امکان آن را داشت تا در دسترس ما قرار بگیرد.
در میان این 53 نوشته تعدادی از اناجیل اولیه وجود دارد از جمله انجیل های محرمانه ای که در کتاب عهد جدید وارد نگردیده است.و نیز فلسفه ومتون یونانی از جمله بخشهایی از کتاب جمهوریت افلاطون-فلسفه ی عالم هستی-اشعار-تمرینات صوفی گرایانه-تکنیکهای جنسی جادویی-مرکابای یهودیت(عرابه ی اسرار آمیز)-نوشته جاتی غیر قابلفهم و کمتر از پنج کتاب مکاشفات مستقل.
کتاب مکاشفات پولس خلاصه ای است از عروج این حواری به آسمان و آنچه که بر او گشوده شد به همراهی دستوراتی برای سایر ارواح در زمینه ی این که در خلال داوری (منظور قیامت است) چگونه رفتار مند.
اولین مکاشفه ی یعقوب دربرگیرنده ی آموزشهای محرمانه ی حضرت عیسی می باشد که از سوی مسیح به یعقوب عادل ارائه گردید.در این مکاشفه یعقوب از عیسی مسیح به عنوان "رب" به معنای آموزگار و نه خداوند یاد می کند.عیسی (ع) به یعقوب هشدار می دهد که اورشلیم را ترک کند زیرا که این شهر محل زندگی تعدادی از افسران(فرشته های رانده شده یا شیطانی) می باشد.
از اورشلیم به عنوان شهری یاد می شود که "همواره جام تلخی و ناراحتی را به پسران نور و روشنایی می دهد" عیسی (ع) به یعقوب تعلیم می دهد که هنگامی که به وسیله ی ماموران آسمان مورد بازجویی قرار می گیرد چه باید بگوید تا از دروازه های آسمان عبور کند_به یاد داشته باشید که این متن قبل از آنکه ماموریت به پطرس سپرده شود نوشته شده بود!
کتاب مکاشفه ی بعدی اپوکالیپس دوم یعقوب و مکاشفه ی آدم می باشد .
اپوکالیپس پولس اثر ثبت شده ای از رویای پولس مقدس می باشد که در طی آن پولس با روح حضرت عیسی سخن می گوید.در این نوشته به پولس به صورت آشکار و روشن به عنوان رهروی حقیقی حضرت عیسی و پایه گذار گروه عرفا نگریسته می شود.پولس در عالم رویا در ابتدا کاهنان عصبانی را می بیند که به نظر می رسد می خواهند او و حضرت عیسی را به قصد کشت سنگسار کنند.
در ادامه پولس مصلوب شدن حضرت عیسی را به یاد می آورد که در طی آن عیسی (ع) در کنار او ایستاده و با او صحبت می کند.پولس می پرسد:"فردی که خوشحال است و بر بالای درخت (صلیب) می خندد چه کسی است؟ و آیا فرد دیگری است که دستها و پاهای وی توسط آنها مورد حمله قرار می گیرد؟
عیسی (ع) پاسخ می دهد: آن کسی که تو او را بالای درخت (صلیب) می بینی و شاد و خندان می باشد.عیسای زنده و جاوید است.اما کسی که آنها (احتمالا منظور کاهنان است) ناخنهای خود را در گوشت دستها و پاهای او فرومی کنند بدلی است تا باعث خجل شدن و شرمندگی آنها شود و کسی است که شبیه او شده است.اما به او و به من نگاه کن.

این تفسیر از مصلوب شدن عیسی (ع) برای کلیسایی که نظریات آن در مورد رویداد اصلی مسیحیت به نحو قابل ملاحظه ای در طی قرون متمادی تغییر یافته است مشخصا ناراحت کننده می باشد.بنابراین چندان تعجب آور نیست کهحتی در این دوران آزادی نسبی برای آنکه رازشان برای مدت بیشتری پوشیده بماند فشارهایی وارد شده باشد.
از آنجا که پولس این گونه می نویسد:"سپس این چیز ها که تو آن را دیدی برای آنانی که از نژاد دیگر بوده و در این عصر وجود ندارند آشکار خواهد شد" به نظر می رسد وی متوجه شده است که مدت زمان زیادی سپری خواهد شد که کتاب او خوانده شده و مفهوم آن درک گردد.