م.10

آیا علوم انسانی ما با مبانی اسلام و قرآن در تعارض است؟

انجمن: 

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و عرض ادب خدمت کارشناسان گرامی

رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای گلایه ای را در علوم انسانی مطرح میفرمایند:

از علوم انسانی مان گلایه دارم. علوم انسانی ما با مبانی اسلام و قرآن تعارض دارد. (88/7/27)

لطفا در این رابطه یبیشتر توضیح دهید و بفرمایید برای رفع این اشکال چه باید کرد؟

با تشکر

آیا خدا عرش دارد ؟

انجمن: 

سلام و درود

سنی ها میگویند خداوند عرش دارد و از انجا نظاره گر است ولی شیعه میگوید خدا عرش ندارد و در همه جا حاضر است .

یعنی واقعا خدا در همه جا هست ؟ پیامبر (ص) وقتی به معراج رفت تا دو قدمی خدا پیش رفت . پس ما هم به خدا نزدیکترییم ؟:ok:

سوال در مورد فتنه های نام برده در برخی احادیث

سلام خدمت تمامی عزیزان.
ببخشید حقیر تحقیقی بر روی احادیث آخرالزمان دارم.به احادیثی رسیدم که نیاز به تحلیل دارن خواستم راهنمایی کنید:

فتنه ای به پا می شود و به دنبال آن فتنه ای دیگر برخیزد.فتنه اولی در مقابل فتنه دومی همانند تازیانه خوردن است.در مقایسه با ضربات لبه ی تیز شمشیر!
سپس فتنه ای پدید می آید که همه محرمات در آن حلال شمرده شود!آنگاه خلافت به بهترین مردم روی زمین می رسد در حالی که او در خانه اش نشسته باشد.
رسول اکرم (ص )
الحاوی للفتاوی،ج2،ص136

به نا گریز فتنه ای پدید خواهد آمد که هر گاه در نقطه ای ارامش پیدا کند،در نقطه ای دیگر نا آرامی شروع می شود و این چنین ادامه می یابد ،تا وقتی که منادی آسمان بانگ بر می اورد :امیر شما فلانی است، یعنی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
رسول اکرم (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم)
منتخب الاثر،ص451،الملاحم و الفتن،ص38

فتنه ای بر پا می شود و اجتماعی بر پا می گردد و آنگاه فتنه ای بر می خیزد وبه دنبالش اجتماعی فراهم گردد وسپس فتنه ای بر پا می گردد که تعادل روحی مردان رابه هم می زند و دیگر صاحب عقلی دیده نمی شود!
رسول اکرم (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم)
غایه المرام،ص679،الملاحم والفتن،ص85

بعد از من چهار فتنه بر شما فرود آید که در اولی خونها مباح می شود ،در دومی خونها و ثروتها مباح می شود ،در سومی خونها و ثروت ها و ناموس ها مباح می شود و در چهارمی کور و کر جهان را مضطرب می سازد آن چنان که کشتی غول پیکر آبهای مجاور را مضطرب کند،این فتنه شام را زیر پر می گیرد وعراق را می پوشاند ودر جزیره العرب دست وپا می زند، مردم تلخی حوادث و فشار اشوب را لمس می کنند،آن چنان که پوست به هنگام دباغی شدن،فشار وارده را لمس می کند.
کسی قدرت یک کلمه سخن گفتن نخواهد داشت!.این فتنه در نقطه ای آرام نمی یابد جز پس از آنکه در نقطه ای دیگر بیداد کند.
رسول اکرم (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم)
الملاحم والفتن،ص17

در میان امت من چهار فتنه بر پا شود:
در فتنه اولی آنقدر بلاها کمر شکن باشد که شخص مومن گوید:این فتنه مرا هلاک می سازد،در فتنه دوم شخص با ایمان گوید:این فتنه حتما مرا نابود سازد،در فتنه سومی هر وقت خیال کنند که تمام شده باز می بینند که ادامه می یابد،وفتنه چهارمی هنگامی روی دهد که امت یک روز با این ویک روز با ان می باشد،و هیچ رهبر و نقطه مشترکی نداشته باشند.
رسول اکرم (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم)
الملاحم و الفتن،ص17

شما را از هفت فتنه بیم می دهم که بعد از من روی خواهد داد:فتنه ای از مدینه،فتنه ای در مکه،فتنه ای از یمن،فتنه ای از شام،فتنه ای از شرق،فتنه ای از غرب و فتنه ای از قلب شام که آن فتنه سفیانی است.
رسول اکرم (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم)
الملاحم والفتن ص16،الزام الناصب،ص76

این احادیث نیزا به تحلیل صحیح دارند که توسط کارشناسان باید پاسخ داده بشه.
مثلا در حدیث اول از چند فتنه صحبت شده.آیا این فتنه ها به وقوع پیوستند؟یعنی میشه با جریانات این زمان تطابق داد؟
تشکر

تفسیر خطبه و نامه

سلام و درود
چرا امام علی (ع) در خطبه هشتاد میفرمایند:
اي مردم،
زنها از ايمان و ارث و خرد کم بهره هستند.
بیشتر منظورم خرد است؟

اگر پیامبر(ص) اکنون بود لباس مدرن می پوشید پس آیا بهتر نیست روحانیون برای جذب لباس زیباتر بپوشند؟

انجمن: 

بسم الله العالم العلیم....با سلام....آیا لباس حضرت محمد که درود خدا بر او ارواح اهل بیت پاک و مطهرش باد...همین لباس روحانیون است؟ اگر آره....خب این چنین لباسی برای قدیم نبوده؟ یعنی می خوام بگم بهتر نیست لباس علما روحانیون به لباسی مدرن و زیباتر تبدیل شود....چون مثلا فردی که در شهوات غرقه در آمریکایی که مادی گرا و اکثرا ضد خدا هستند و طبق ذات هر انسانی تجمل گرا هستند...وقتی مثلا یه نگاه بندازه به چنین لباس قدیمی در همین شروع کار....خیلی امکان داره عقب نشینی کنه.....قطعا نظر شخصی خودم اینه که اگر پیامبر در زمان کنونی بود لباسی کاملا مدرن و طبق جامعه حاظر انتخاب می کرد و می پوشید....زیرا پیامبر زیباست و زیبایی را دوست دارد...نمیگم لباس روحانیون زشته...میگم از مد افتاده و اصلا برای نسل کنونی جالب نیست و جذب نمیکنه...نظر خودم بود...بنظرم عالی میشه و تاثیر گذار...حالا منتظر نقدتان هستم ممنون

چشم زخم و قدرت خداوند متعال

انجمن: 

سلام .من چشم زخم رو قبول دارم در این مورد هم نمیخوام بحث کنم!

وقت میخوام بدونم وقتی مثلا یک نفر .دو نفر رو چشم میزنه.و زندگیشون خراب بشه.اینجا خدا خواسته ک زندگی اینا خراب بشه؟مگه همه چی دست خدا نیست؟مگه سرنوشت انسان ها دست خدا نیست؟پس چرا...؟

درخواست حضرت حجت (عج) از شيعيان براي دعا براي ايشان آيا يك تعارف است؟

انجمن: 

با عرض سلام خدمت دوستان و مومنين عزيز
از مدتها قبل اهميت مسئله دعا براي امام زمان روحي فداه برايم خيلي جا نيفتاده بود و خيال ميكردم حضرت حجت عليه السلام كه خود قطب عالم امكان و خليفه خدا روي زمين هستند و به يمن وجود ايشان همه موجودات روزي ميخورند و همه امور به دست ايشان است، عملا نيازي به دعاي ما ندارند و اگر ما دعا براي ايشان ميكنيم در اصل يك نوع اعلام ارادت و بيعت با ايشان است ، تا اينكه با حديث بسيار جالبي در كتاب شريف الاحتجاج شيخ طوسي از قول وجود مقدس حضرت امام حسن عسگري عليه السلام در مورد شرح واقعه " شب عقبه" برخورد كردم كه كلا ديد مرا نسبت به تاثير دعاي انسانها و موجودات بر عالم وجود ،عوض كرد و از آن موقع خودم را به شدت موظف به دعا براي همه انسانها علي الخصوص وجود مبارك حضرت بقيه الله الاعظم ميدانم.
به جا دانستم كه اصل متن كتاب و برداشتم از آن را با شما مومنين و انصارالحجه عليه السلام نيز در ميان بگذارم تا اگر اشتباه ميكنم بنده را راهنمايي نماييد و اگر درست فهميده ام ديگر مومنين نيز به دعا براي وجود مقدسش پايبند تر شوند.
اما متن كتاب:
===================================
«احتجاج رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله بر منافقين» «در جريان مكر آنان در راه تبوك در شب عقبه»
از امام عسكرى عليه السّلام نقل است كه فرمود: گروهى از منافقين در شب‏ عقبه‏، قصد كشتن رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله را داشتند، و گروهى ديگر در مدينه كمر به قتل حضرت على عليه السّلام بسته بودند، ولى قادر به مغالبه و ستيزه‏جويى پروردگار نبودند و خوشبختانه موفّق نشدند، و مطلبى كه آنان را وادار به اين توطئه نمود حسادتشان به اظهارات پيامبر در تمجيد و تجليل ازعلى بن أبى طالب عليه السّلام بود.
از آن جمله: هنگام خروج پيامبر از مدينه به سمت تبوك وقتى على عليه السّلام را جانشين خود در شهر نمود بدو فرمود: جبرئيل بر من نازل شد و گفت: اى محمّد، على أعلى ضمن ابلاغ سلام مى‏فرمايد: يا تو از مدينه خارج شو و على را بر شهر بگمار، و يا خود در شهر بمان و على خارج شود. و هيچ گريزى از آن نيست. و على را نيز مأمور به پذيرش يكى از آن دو ساخته‏ام، هيچ كس به حقيقت بزرگى و عظمت كسى كه مرا در مورد آن دو اطاعت نمايد و به پاداش عظيمش واقف نيست و نمى‏داند.
پس هنگامى كه او را جانشين خود در مدينه قرار داد موج زخم‏زبان و بدگويى منافقين به اوج خود رسيد، كه پيامبر از على دلتنگ و ملول؛ و از مصاحبت و رفاقتش بيزار گشته، و براى همين او را در مدينه گذاشته و بهمراه خود نبرده. و حضرت على عليه السّلام از شدّت ناراحتى و حزن، از مدينه خارج شده و به خدمت رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله رسيد.
پيامبر در مواجهه با على فرمود: چرا از مدينه خارج شدى؟ و آن حضرت جريان واقعه را باز گفت. پيامبر فرمود: آيا خوشنود نيستى كه نسبت به من مانند نسبت هارون به موسى باشى، جز آنكه پس از من هيچ پيامبرى نخواهد بود؟! با شنيدن اين كلام حضرت على عليه السّلام به مدينه بازگشت. و تير منافقين به سنگ خورد. بنا بر اين نقشه‏اى در خصوص قتل أمير المؤمنين عليه السّلام كشيدند، بدين ترتيب كه در سر راه او گودال عميقى كنده و روى آن را با حصير و خاك پوشانيدند تا چون‏آن حضرت از آنجا عبور كند با مركبش در آن گودال بيافتد. زمين اطراف گودال، سنگلاخ بود، و قصد داشتند جهت استتار روى گودال را با سنگ بپوشانند تا با زمين اطراف يكسان شده و آن حضرت را بكشند.
وقتى أمير المؤمنين عليه السّلام نزديك آنجا شد، اسب آن حضرت به قدرت خدا بزبان آمده و سر خود را كج نمود و رو به سوار خود نموده و جريان امر را بازگفت و حضرت را از حركت باز داشت.
آن حضرت نيز ضمن دعاى خير براى او حركت نمود تا به گودال سر پوشيده رسيد.
در اينجا اسب از بيم عبور از آن مكان ايستاد.
حضرت أمير المؤمنين عليه السّلام فرمود: به اذن و فرمان خدا صحيح و سالم بگذر، و آن مركب با معجزه‏اى ديگر صحيح و سالم از روى آن همچون زمين سفت و محكم عبور نمود.
و اسب عرضه داشت: پروردگار جهانيان چقدر رعايت حال تو را مى‏كند! تو را از روى اين گودال عبور داد.
آن حضرت فرمود: خداوند به جهت خيرخواهى تو بود كه مرا از روى آن گذراند.
سپس همچنان كه روى اسب به عقب برگشته و مشغول صحبت بود، منافقين در اطراف او مخفى شده بودند كه ناگاه اسب ندا كرد: از اين مكان دور شويد. همه رفتند و كسى نماند، و پس از آن زمانى نگذشت كه همه آنان به درون آن گودال افتادند، و صداى ناله و فغانشان بپا خاست و همه از آنچه ديده بودند متعجّب شدند. . .
================================
حديث ادامه دارد ولي منظور من قسمت قرمز رنگ آن است كه مولايمان امير المومنين به اسب خود ميگويد " خداوند به جهت خيرخواهى تو بود كه مرا از روى آن گذراند"
با توجه به اينكه ما ميدانيم ائمه معصومين عليهم السلام اهل تعارف يا خداي نكرده دروغ يا مبالغه نيستند پس اين جمله و اين واقعه ميگويد خداي تبارك و تعالي، جان خليفه خود در روي زمين ، اسد االله غالب علي عليه السلام كه بعد از پيامبر هيچ كس به عظمت او نيست و نخواهد بود را به خاطر خير خواهي يك اسب حفظ نمود.
واقعا دود از سر آدم بلند ميشود وقتي مي بينيم در قوانين عالم وجود، خيرخواهي و دعا در حق ديگران چه جايگاه عظيمي دارد.
پس وقتي مي بينيم حضرت حجت عليه السلام با واسطه و بي واسطه بارها به شيعيانشان پيغام داده اند و از ايشان خواسته اند كه براي ايشان و فرج ايشان دعا كنيم، مي فهميم اين يك تعارف نيست و واقعا دعاهاي شيعيان ميتواند در حفظ جان حضرت و زمينه سازي ظهور حضرت و ميزان موفقيت حضرت در زمان ظهور كاملا موثر باشد.
درضمن در حديث بالا ميخوانيم وقتي اسب ، براي مولايمان علي عليه السلام خيرخواهي مي نمايد و ايشان را از ادامه راه نهي ميفرمايد، حضرت نيز براي اسب دعاي خير مي نمايد، پس نتيجه ميتوان گرفت وقتي ما براي مولايمان عزيز فاطمه سلام الله عليهما دعا ميكنيم، حضرت نيز براي ما دعا مي نمايد و حتي مي توان گفت بنابر آيه شريفه " مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيرٌ مِنْهَا" و توصيه در دين به اينكه هركس حسنه و خوبي اي در حق تو كرد تو بهتر از آن را پاسخ بده ، يقينا حضرت حجت در حق دعا كنندگان و خير خواهانشان دعايي بهتر خواهند نمود و مسلما دعاي ولي خدا مردود نمي گردد.
پس از همين الان خود را موظف نمائيم هميشه وعلي الخصوص در نمازهايمان براي سلامتي و تعجيل در فرج حضرت و تاييد ايشان و از بين رفتن موانع ظهور ايشان دعا نمايييم.
حقيردر كنار همه دعاهايي كه شما مومنين سراغ داريد ،دعاي نسبتا مختصري را توصيه مينمايم كه از وجود مقدس حضرت امام رضا عليه السلام براي حضرتش رسيده و به شيعيان توصيه شده اين دعا را براي حضرت مهدي عجل االله فرجه بخوانند كه خدمتتان تقديم مينمايم باشد كه كساني كه حفظ نيستند حفظ نمايند و در قنوت نماز و هميشه براي ايشان قرائت نمايند:
ازابن مقاتل روايت شده كه امام رضا عليه السلام به اوفرمودند: در قنوت نماز جمعه چه مى خوانيد ؟ گفتم : آنچه مردم مى خوانند ، فرمود : همانند آنان نخوان ،بلكه بخوان:
اللَّهُمَّ أَصْلِحْ عَبْدَكَ وَ خَلِيفَتَكَ بِمَا أَصْلَحْتَ بِهِ أَنْبِيَاءَكَ وَ رُسُلَكَ وَ حُفَّهُ بِمَلَائِكَتِكَ وَ أَيِّدْهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ مِنْ عِنْدِكَ وَ اسْلُكْهُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً يَحْفَظُونَهُ مِنْ كُلِّ سُوءٍ وَ أَبْدِلْهُ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِ أَمْناً يَعْبُدُكَ لَا يُشْرِكُ بِكَ شَيْئاً وَ لَا تَجْعَلْ لِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ عَلَى وَلِيِّكَ سُلْطَاناً وَ أْذَنْ لَهُ فِي جِهَادِ عَدُوِّكَ وَ عَدُوِّهِ وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصَارِهِ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ
ترجمه : بار الها ، کار ظهور بنده شایسته و خلیفه راستینت (حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف) را سامان ده ، همان گونه که کار پیامبران و فرستادگانت را اصلاح کردی و از فرشتگانت نگاهبانانی بر او بگمار و از سوی خویش با روح القدس او را یاری فرما و دیده بانانی که نگاهش دارند از پیش رو به پشت سر و از هر گزندی نگاهش دار و ترس و هراس او را به امن دگرگون ساز که او تو را می پرستد و هیچ چیز را همتا و مانند تو قرار نمی دهد و برای هیچ یک از آفریدگانت چیرگی نسبت به ولی خود قرارمده و او را در جهاد با دشمنت و دشمنش اجازه فرما و مرا از یاران او قرار ده که همانا تو بر هر کاری توانایی.

خدا نگهدار و التماس دعا براي حضرت حجت عليه السلام

این خوابایی که دیدم چی میگن؟ آیا کاذب بودند؟

[="Indigo"]سلام ...

نمیدونم برا شماها هم پیش اومده یا نه ... اما گاهی وقتها خدا رو حقیقتا نزدیک تر از رگ گردن حس میکنی و با چشم دل میبینیش ...

سوای براهین اثبات خدا ... یه اتفاقایی میفته برات که خیلی راحت حضور و وجود خدا یه مهر تایید میشه تو زندگیت ...

**

چند وقتی بود شاید نزدیک دوهفته که بعد نماز صبح که میخوابیدم .... هر خوابی که خودم میخواستم میدیدم ..

با خودم میگفتم : مثلا کاش فلان خواب و ببینم و همون خواب و هم میدیدم ...

یعنی اولین دفعه که بعد نماز صبح داشتم میخوابیدم تو فکر و خیال بودم که با خودم گفتم :خدا دوست دارم اسمتو تو ابرا ببینم ... آخرم ندیدم ها:Ghamgin:

دقیقا همون موقع که خوابیدم ... خواب دیدم رو زمینم و وقتی تو اسمون و نگاه میکنم ... نوشته میشه : اشهد ان محمد رسول الله ...

گذشت تا شب بعدش ...

یاد خواب شب قبل افتادم و بعد نماز صبح با وضو هم بودم ... گفتم خدا اسم امام حسینم دوس دارم ببینم ... ( یعنی تا اینجا فک میکردم خواب شب قبل اتفاقیه ) اما درست همون روزم وقتی خوابیدم ... یه تیکه ابر به شکل نوشته حسین میدیدم که بالا سرم داره حرکت میکنه ...

حقیقت صبحش که بیدار شدم : یه مقدار جو منو گرفت که دچار ویژگی های خاص شدم :khaneh:

درست شاید یک هفته یا ده روز بعدش پدر شوهرم مریض شد ( منم تو این مدت دیگه هیچ نیتی نداشتم قبل خواب )

ولی همون شبی که مریض شد ... بازم بعد نماز صبح بود ... با وضو خوابیدم و تو دلم گفتم : خدا میدونم خواب بعد نماز صبح خیلی تایید شده نیست ... ولی یه جوری بهم بگو ... آخرش خوب میشه یا نه ؟ ( اگه خوابی دیدم ... اون خواب از طرف تو یه قوله برام ها )

وقتی خوابیدم ... خواب دیدم مرخص شده و اومده خونه : تو خواب بهم میگفت ... اینقدر گریه نکن حالم خوبه ...

****

گذشت تا چند هفته بعد که خالم رفت بیمارستان و معاینه اش کرد و گفت ... حاالش اصلا خوب نیست ... ممکنه هوشیاریش بیاد پایین و مرگ مغزی شه ... ممکنه هم هیچوقت از تو کما نیاد بیرون ... درسته امید خوبه اما سعی کن واقعیت رو هم در نظر بگیری ...

این جمله ها یه تبر بود به همه امیدم ... اینقدر از نظر روحی بهم ریختم که قران گرفتم تو دستم گفتم :

خدا کجایی ... من بی ارزش .. این همه ادم که دارن دعا میکنن بی ارزش ... این قرانتم ارزش نداره برات ... چند بار واسطه اش کردم ...

خیلی اوضام خراب بود ....یه بسم الله گفتم و قران و باز کردم ...

اولین آیه ای که اومد این بود ( از رحمت من خدا نا امید نشوید که جز کافران کسی از رحمت خدا ناامید نیست ) ( سوره ی یوسف )

**

دوباره گذشت ( این دیگه قسمت آخره ... الان تموم میشه پر چونگی هام :ok:)

یه مقدار هوشیاری پدر شوهرم اومد بالاتر و بعدم اوردنش تو خونه ... همچنان تو کمای سبک بود ...

همون شبی که اوردنش هم دوباره نیت کردم خواب ببینم خوب میشه یا نه ....

بازم درست همون شب خواب دیدم که داره میره مسجد ... تو خواب از مادر شوهرم پرسیدم بابا خوب شد ؟ میگه آره گوسفندی که براش سر بریدیم به نیت این بود که خوب شه دیگه ...

**

صبح اون روز که بیدار شده بودم ... دیگه مطمئن بودم که اگر چه دیر ولی بالاخره یه روز خوب میشه ...

والا چه دلیلی داشت هرشبی که نیت کردم همون خوابی که خواستم و دیدم ... ؟؟؟ حالش روز به روز بهتر میشد ... دکترا هم تعجب کرده بودن .. هوشیاریش خیلی اومده بود بالا ...

تا این که یه روز دوباره تو خونه یه سکته میزنه و تموم میکنه ... :Ghamgin:

نمیدونم ... اینقدر تو پرم خورد که هنوزم که هنوزه جرات نمیکنم نیت کنم و بخوابم ...

اون همه اطمینانم یهو رفت هوا ...

این خوابا تلقین و جذب و اینجور چیزا به حساب میاد ؟

یا میتونم روشون حساب کنم ...

ته دلم میدونم اگه بازم نیت کنم و بخوابم ... همون خوابی که میخوام و میبینیم ...

اما دیگه فک میکنم تلقین باشه و ارزشی نداشته باشه ...

ولی یه چیزی هم هست .... خیلیا نمیتونن با تلقین و این چیزا .. خوابی و که میخوان ببینن ...

اما من همیشه همونطور بوده که خواستم ... هیچ وقت نشده که نیت کنم و اون خواب و نبینم ...

تلقین تا این حد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟[/]

اصول تأثیر گذاری امر به معروف و نهی از منکر

چگونه می شود امر به معروف و نهی از منکر داشت در حالی که تاثیر گذار نیست؟
اگرامر به معروف تاثیر گذار نباشد,فراموش میشود.
آیا رفتار ما(داشتن خوبی یا نداشتن بدی) با شخصی که می خواهیم اورا امر به معروف کنیم می تواند اورا به سمت همان رفتار(داشتن خوبی یا نداشتن بدی سوق دهد)؟

مقصود از کفر ولایی، اعتقادی و عملی چیست؟

انجمن: 

اللهم ! صل على الصديقة فاطمة الزكية حبيبة حبيبك ونبيك وأم أحبائك وأصفيائك التي انتجبتها وفضلتها واخترتها على نساء العالمين .


سلام علیکم و عرض ادب خدمت همه دوستان گرامی و عزیز ..
کتب علما را که مطالعه می کردم چند اصطلاح را نفهمیدم اگر امکانش هست توضیح دهید ممنون می شوم
1-کفر ولایی چیست ؟؟
توضیح :در کتاب
خمس و في ء در روايات علامه جوادی املی می فرمایند::
در باب صله الامام عليه السلام چند روايت هست. اين روايات فراوان است ومضمون آن ها هم مشترك است لذا اگر بعضي از نظر سند ضعيف باشند بعض ديگر، آن هارا جبران مي كنند. و اما اين روايت گرچه مرفوعه است ولي مضمونش در روايات ديگرهم هست. قال ابوعبدالله عليه السلام: «من زعم ان الامام يحتاج الي ما في ايدي الناس فهو كافر»اين كفر ولايي است نه كفر اعتقادي......{تا ادامه سخن}
قسم بعدی که در سخن علامه پیدا می شود :کفر اعتقادی چیست ؟؟

قسم بعدی که بنده نفهمیدم کفر عملی است همانطور که علامه طباطبایی ره در ذیل ایه: قل قتال فيه كبير وصد عن سبيل الله وكفر به والمسجد الحرام می فرمایند که کفر عملی است نه کفر اعتقادی، اگر در مورد کفر عملی توضیح دهید ممنون می شوم

با تشکر از شما