مشاوره ازدواج

آیا ازدواج در اوج جوانی آدم را حیف و میل می کند؟

با عرض سلام و ادب خدمت همه دوستانی که متن منو می خونن
اول یه کم از خودم میگم و بعد سوالمو مطرح می کنم.
پسرم . بیست و پنج سالمه . تازه مشغول به کار شدم و همین چند روز آینده به امید خدا قراردادی میشم. سربازی معافم . از قشر متوسط جامعه هستیم .شهرستانی هستم. تحصیلاتم لیسانسه ...

حدود شیش ماه پیش به خواستگاری رفتم که به دلایلی بعد از شیرینی خورون و آزمایش به هم خورد. خواستگاری اولم بود و تا به الان دیگه اقدامی انجام ندادم.
خانواده ام (مادر، برادرا و خواهرا) اصرار به ازدواج من دارن ( البته بعد از قطعی شدن قرارداد شغلیم) و خودمم به شدت نیاز به ازدواجو در خودم احساس می کنم.
ولی مسائلی هست که منو تو این امر دو دل کرده . از جمله :
1. هفتاد درصد دوستا و آشنا ها مدام سراغ می گیرن و تشویقم می کنن برا ازدواج ولی خیلی ها هم میگن این کار درست نیس. میگن حالا فعلا از جوونیت استفاده کن، پول پس انداز کن ، کلاس برو ، چون بعد از ازدواج دیگه درگیر زندگیت میشی و دیگه نمی تونی پیشرفت کنی و سختت میشه . میگن تا سه چهار سال دیگه تعویق بنداز.

2. از اونجایی که پدرم رو از دست دادم و بیشتر خرج و مخارج به عهده خودم میشه ، شاید نتونم اونطور که باید و شاید خانواده طرف مقابل رو راضی نگه دارم . در حالی که پسرای دیگه خانوادشون پشتشونه.

3. شهر ما محیطش سنتیه و همه همدیگه رو می شناسن . کافیه برم جایی خواستگاری تا فرداش همه شهر بفهمن ( درحالی که نمی خوام اینطور باشه ) و از طرفی این سنتی بودن باعث میشه که نشه راحت دخترا رو دید. دخترایی که معرفی می کنن رو تا حالا ندیدم و اگه بریم خواستگاری و نخواستم ، ممکنه خانوادش بگن که دیگه اسم رو دختر ما گذاشتین و باید بگیرین ! ( شده ، دیدم که میگما !)

4. تو بحث انتخاب دختر ، همه خانواده با هم اتحاد نظر ندارن . یکی میگه فلان دختر خوبه ، در حالی که یکی یه عیب می زاره روش.

نظر شما چیه ؟
بعد از مشخص شدن کارم ، خواستگاری برم ؟؟ نرم ؟؟ صبر کنم چند سال ؟؟
اگه قرار شد برم چطوری این دو دلی و وسواس رو از بین ببرم ؟؟؟
ممنون میشم راهنماییم کنین

دوستی دارم که به بعضی از مسائل شرعی عمل نمی کند. چه کنم؟

سلام خدمت همه
سال فاطمی همه مبارک
یه سوال
من یه ماهه که با یه نفر تو مدرسمون دوست شدم
این دوست من
خیلی خوشگله ولی من بخاطر قیافه اش باهاش دوست نشدم
بعدش ازش پرسیدم
نمازاشو میخونه اغلب مواقع
اما در کنارش
گوش دادن به صدای زن رو مشکل نمیدونه
و بعضی چیزای دیگه رو
مثلا روبوسی و دست دادن با نامحرمای فامیل
اما من خودم اینا رو حرام میدونم
حالا به نظرتون چیکار کنم؟
آخه خیلی پسر خوبیه
باادبه
درسش خوبه
اما گفتم دیگه
البته نه اینکه خودم معصوم باشما
حالا به نظرتون چیکار کنم؟
ادامه ی دوستی و سعی در اصلاح؟
قطع دوستی؟
.
.
.
لطفا نظراتتون رو ید دوستان
ممنون
یاعلی
در ضمن
من 17 سالمه

كمكم كنيداعتمادبه نفس داشته باشم وخودمو قبول کنم

...................................

دوستی های دوران دبیرستان را چطور مدیریت کنیم؟

سلام. احساس می کنم یکی از همکلاسیام از من خوششش اومده. اول سعی کردم به خودم تلقین کنم که اشتباه میکنم اما رفتارهایی ازش دیدم که دیگه حتی یک درصدم شک ندارم. خودش چهره ی زیبایی داره. منم از ترس اینکه به حال و روز الآنش نیفتم اصلا تحویلش نگرفتم. اما بعد از یه مدت دیدم خیلی پکره، حالش بدجور گرفتست. وقتی هم یه مدت باهاش بودم دیدم شنگول شده. الان هم که بیست روزی همدیگه رو نمیبینیم بهونه ای پیدا کرد تا با هم در ارتباط باشیم اما من هنوز جوابی بهش ندادم. خودمم هروقت تحویلش نگرفتم مدام به فکرش بودم. میخوام بدونم چی کار کنم که هم به نفع من باشه و هم به نفع اون.

مطرح کردن ازدواج با پدر و مادرم

با سلام
من بیست سالمه و دانشجو هستم
من به دختر خانومی علاقه پیدا کردم
ولی نمیدونم چه جوری این قضیه رو با پدر و مادرم درمیان بذارم

من از توهین به دینم خیلی عصبانی میشم!

انجمن: 

بسم الله الرحمان الرحیم
سلام
درمورد خشم
من اصولا آدمی نیستم که به این راحتیا عصبانی بشم...
مشکلاتو با صبرو حوصله حل میکنم
تو همه ی مسائل بجز درمورد دین و مذهب
وقتی میبینم کسی داره از خدای من..دینم..پیامبرم..امام هام بد میگه از کوره در میرم
خیلی سخت میتونم خودمو کنترل کنم
عصبانیتم طوری نیست که به کسی آسیب وارد کنم یا بهش توهین کنم نه
فقط خیلی خیلی تند و صریح جوابشو میدم یه کوچولو هم رک!
یه حدیثی خوندم که خداوند به حضرت محمد ص فرموده بود
در هرچه به تو میرسد صبر کن...
یه جا هم مردم به خدا توهین کرده بودن خدا اونجا هم به پیامبر دستور صبر داد
من این صبرو ندارم!
این نوع صبر نداشتن مشکل بزرگیه؟
برای برطرف کردنش باید چیکار کنم؟
....
راستی من تازه اومدم و خیلی خوشحالم که اینجام
و اینکه کاملا نمیدونستم این مشکلو باید اینجا بگم یا جای دیگه
اگ اشتبا جاشو انتخاب کردم شرمنده
و ممنون:Rose:

روش خواستگاری در خیابان و اتوبوس و مترو و ...

با سلام خدمت دوستان گرامی!

مدتی این برام سوال شده که اگه بخوام از دختری که در خیابان میبینم خواستگاری کنم باید چکار کنم!:Ghamgin:
مثلا اگه با دوستانم از خیابونی بگذرم و دختری محجه و با حیا را ببینم چگونه باید بهش بگم؟ با نامحرمان حرف نمیزدم و خجالت هم میکشم و نمتونم آدرس یا شماره خانواده اش رو بگیرم تا به خانواده ام بگم که با آن ها صحبت کنند!
این اتفاق برام نیوفتاده فقط میخوام بدونم اگه افتاد باید چگونه عمل کنم که هم دینم رو نگه دارم و هم به اون دختر مورد علاقه ـم برسم!

با تشکر از دوستان عزیز :Gol:

(¯`(♥)´¯) - مطلع کردن خواستگار از شکست در زندگی قبلی - (¯`(♥)´¯)

سلااااااااااااااااااام...

خعلی چاکریم اوستا:Hedye: :Gol:

هییییییییییی زندگی... داغم به دلت بمونه که اینقد اذیتم نکنی/:

من می خواستم بدونم اگه یه دختری از عقد برگشته باشه(در زندگی اولش در دوران عقد طلاق گرفته باشن)

حالا باید به خواستگار جدید با چه کیفیتی این موضوع رو انتقال بده: مثلا همون اول که کسی زنگ می زنه گفته بشه... کی گفته بشه...

مدتی که تو عقد بوده رو چجوری باید بگیم که خواستگار پس نیوفته

علت طلاق رو تا چه حد بازش کنیم...

کلا فرض کنید خدای ناکرده زبونم لال روم به دیفال....زبونم لال فرض کنید که این اتفاق واسه دخترتون افتاده و حالا یه خواستگار میاد... شرایط رو شبیه سازی کنید و با خواستگار فرضی صحبت کنید تا هم متوجه برخورد صحیح بشم و هم ایده بگیرم:Gol:

چون نمی دونستم چه اطلاعاتی لازم هست بدونید و نمی خواستم خیلی مفصل در تاپیک عمومی توضیح بدم ... اگه اطلاعاتی نیاز هست که بدونید، در خدمتم

دستتون برسه به ضریح حضرت اباالفضل:Gol:

چرا خانم ها اینقد به همسرشان گیرهای الکی می دهند؟

شما خانما ! با شمام !
چرا این قدر به شوهراتون سر چیزای کوچیک گیر می دید ؟!

چرا همیشه خودکارت تو جیبته ؟
چرا لباست رو دسته مبل می زاری ؟
چرا خونه که میای اول به بچه نگاه می کنی؟
چرا وقتی مامانم اومده خونمون بهش زیاد تعارف نکردی بمونه ؟
چرا یه لحظه حواست پرت شد؟ داشتی به چی فکر می کردی؟!
چرا تو خونه هم موبایلت رو جواب می دی؟

...
بسه دیگه همین کارای شماست که زندگیا رو خراب کرده و مردا رو هوایی !!!!!!!!!!
اینکه می گن شکر نعمت کنین راست می گن دیگه ، مردم تو حسرت شوهر موندن. اونوقت شما هی به شوهرتون گیر می دید که فلانه و چلانه !
بهشون هم که می گی ، می گن ذات زن اینجوریه ، نمی دونم جزئی نگره ، نمی دونم چی چیه !
خب اشکالی نداره پس فردا نگید شوهرم هوایی شد و با یه محبت جذب یکی دیگه شد تا بره ببینه اون چطوریه شاید اون دیگه بهش گیر نداد ! ... این هم ذات مرده ،تنوع طلبه ،کلی نگره ...

_______________________________________

کارشناس محترم شنیدید ؟! شما قضاوت کنید ذات زن اینه ؟ پس ما چیکار کنیم آخه چیجوری تو زندگی آرامش داشته باشیم؟
به پیر به پیغمبر ما هم نمی خوایم تو زندگی به این سختی ، یکی دیگه رو بیاریم وبال گردنمون بشه ؟ چیکار کنیم این خانما خستمون می کنن از بس گیر می دن به این چیزای کوچیک ! :Ghamgin:
لطفا شما راهنمایی کنید .

خیلی خیلی ممنون

ازدواج می کنم چون ...؟!

به نام خدا
سلام :Gol:

درمورد انگیزه‌های ازدواج، تفکرات توهم‌زایی که با خیالپردازی در ابتدای رابطه‌ها ایجاد می‌شود، یکی از بدترین‌هاست. بعنوان مثال، درمورد نامزدی‌های کوتاه‌مدت، دو دلیل توهم‌زا برای ازدواج کردن، «چون بااینکه تازه با هم آشنا شده‌ایم اما همیشه می‌شناختمت» و «چون از داستان عشق ما فیلم زیبایی می‌توان ساخت» می‌توانند باشند.

دلایل بد دیگری هم برای ازدواج کردن هستند. این دلایل معمولاً سه دسته هستند: اضطراب، بی‌کفایتی و واقعیت‌گرایی خودمحور.

[="SeaGreen"]اگر به ازدواج فکر می‌کنید یا به دنبال همسر ایده آل خود هستید، توصیه می‌کنیم که با خودتان صادق باشید و عمق انگیزه‌تان برای ازدواج را بسنجید.

آیا انگیزه‌تان از یکی از این دلایل ریشه می‌گیرد؟
[/]

[="Blue"]با این مقاله همراه باشید ....:Gol:
[/]