لجبازی

قدرت نه گفتن زیاد و لجبازی

انجمن: 

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

دختر 20 ساله ای هستم که توی یه خانواده ی مرفه زندگی میکنم و تا حالا هر چی که خواستم برام فراهم بوده ولی یه مشکل اساسی که توی زندگیم حتی با پدر مادر و نامزدم دارم اینه که قدرت نه گفتن در وجود من خیلی زیاده.
ینی وقتی یه موضوعی رو با من مطرح میکنن در اکثر مواقع بدون فکر کردن بلافاصله پاسخ "نه" میدم بهشون.بعدش خودم پشیمون میشم.یه جورایی انگار لجبازی کردن و ساز مخالف زدن جزء عاداتم شده.
نامزدم خیلی آدم صبوری هستن ولی متوجه میشم که از این لحن صحبت و طرز برخورد من ناراحت میشه.
چند بار هم به طور غیرمستقیم بهم گفته که چرا اینجوری مخالفت میکنی و چرا به حرفام گوش نمیدی و ...
راستش به صورت یه واکنش دفاعی بلافاصله در برابر هر حرفی،حتی حرفای ساده و منطقی هم اولین واژه ای که بیانش میکنم " نه " هست.اطرافیانم واقعا از این طرز برخورد من ناراحت میشن و خودم هم ناراحت میشم و سعی میکنم از دلشون دربیارم ولی واکنش اولیه ام رو نمیتونم کنترل کنم و این لجبازی رو از خودم دور کنم.مادرم میگن همیشه این ریشه لجبازی رو توی وجودت داشتی ولی اینقدر پررنگ نبوده.با بزرگ شدنم انگار این لجبازی هم با من بزرگ شده
هر چقدر که این "نه" گفتن برام راحت هست،" نه " شنیدن به همون نسبت برام سخته.ینی حاضرم یه کاری رو به هر سختی که باشه خودم تنها انجامش بدم و یا اینکه هر چقدر که اون کار ضروری باشه و به کمک کسی نیاز داشته باشه قیدشو بزنم ولی از کسی درخواست کمک نکنم تا خدایی نکرده " نه " بشنوم.نامزدم همیشه بهم میگه تو داری یه پیشنهاد میدی،اون شخص میتونه قبول کنه یا نکنه و قبول نکردنش چیزی از تو کم نمیکنه ولی با این وجود بازم برام به شدت سخته که دیگران درخواستمو رد کنند.



در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

لجبازی و بهانه جویی و آثار آن

بهانه جويى و لجاجت
اشاره :

بهانه جويى و لجاجت را مى توان از مهمترين موانع درك حقيقت دانست زيرا اين امر سبب مى شود كه انسان به حق نرسد بلكه در باطل راسخ تر گردد!.
منظور از بهانه جويى و لجاجت اين نيست كه انسان براى كشف حقيقت پافشارى كند و پى در پى سؤال مطرح نمايد، زيرا سؤال كليد اصلى كشف حقايق است، بلكه منظور اين است، بعد از آشكار شدن حق باز هم بر سخن باطل يا عمل نادرست خود پاى بفشارد، و يا تشبّث به بهانه ها و عذرهاى واهى و سخنان دور از منطق از پذيرش حق سر باز زند.
اين صفت رذيله ممكن است به صورت خصوصى در فرد يا افرادى ظاهر شود، يا به صورت عام مبدّل به خلق و خوى يك ملت گردد.
تاريخ نشان مى دهد كه در ميان اقوام پيشين، بنى اسرائيل بيش از همه لجوج و بهانه جو بودند، و به همين دليل آيات بسيارى از قرآن از لجاجت آنها سخن مى گويد كه در تفسير آيات به خواست خدا به آن خواهيم پرداخت.
مى توان گفت در ميان تمام اقوام نادان و خودخواه و خودپرست كه حاضر نيستند به آسانى اعمال و رفتار خود را از دست دهند اين رذيله اخلاقى وجود دارد.
به هر حال اين خوى زشت از زيانبارترين خوهاى شيطانى است، و شايد نخستين كسى كه درس لجاجت را به لجوجان آموخت، شيطان بود. و به قدرى آثار مرگبار آن زياد است كه گاه سرچشمه جنگهاى خونين مى گردد و نفوس و اموال را برباد مى دهد و شهرهاى آباد را ويران مى سازد.

منبع:(اخلاق در قرآن آيت الله مصباح يزدي ج3)