قیام عاشورا

نتیجه و ثمره ی قیام عاشورا

سلام باتوجه به اينکه بعدازقيام حسين بن علي يزيد دوباره ازمردم مدينه بيعت گرفت به غيرازعلي بن الحسين پس اين قيام چه نتيجه اي داشت آيا اين تبيض بين امام ومردم است ياتکبرامام حسين درعدم بيعت وخطبه حضرت سجاد که دليلي براي عدم بيعت اوست بقيه مردم تکليف ندارندبقيه مردم مسلمان نيستندآياهمه مسلمانان بايد باامام حسين گشته مي شدند

عدم کاربست علم غیب در زندگی پیشوایان

سلام
لطفا کارشناس محترم پاسخ سئوالات زیر را بفرمایند
وقتی تاریخ اسلام را می خوانیم . به یک سری نکات رمز آلود میرسیم !
که یقین اگر همراه بصیرت نباشد
باعث تداعی شبهه یا شبهاتی در اذهان خوانندگان و جویندگان طریقت حق و حقیقت خواهد گردید
و چه بسا روند حق خود سمت و سوی باطل و بیراهه را طی نماید !
1/اولین مورد این است . با توجه به علم غیبی که خداوند به معصومین عنایت فرموده
چرا موقع هجوم خلیفه غاصب ثانی به منزل حضرت علی ع با توجه به اینکه امام و فرزندان بزرگوارش حسین حضور داشتند . و با عنایت به علم غیبی که لازمه یک امام معصوم است . اجازه فرمودند حضرت صدقه طاهره فاطمه س برود . در را بر روی آنها باز کنند . که منجر به آن حادثه شوم .و شهادت حضرت محسن ع بشود !
علت این امر با توجه به علم غیب امام علی ع چه بوده است ؟
چرا امام علی ع بعد از ضربت خوردن به امام حسن ع فرمودند اگر
شهید شدند . تنها یک ضربت به ابن ملجم ملعون بزنند ؟
چرا کلمه اگر را بکار بردند !

2/با توجه به بیعت امام علی ع با ابوبکر و صلح امام حسن ع امام حسین ع چرا از بیعت با یزید خودداری کرده است با توجه به علم غیب امام و اینکه میدانست کوفیان عهد شکنی می کنند !
چرا از مدینه خارج شد ! و چرا حضرت مسلم را به کوفه بعنوان سفیر خود فرستاد . و چرا از شهادت حضرت مسلم مطلع نشد ! تا پیک کوفه خبر شهادت ایشان را به اطلاع حضرت رساندند ؟

3/آیا قیام عاشورا به اجتهاد شخصی و احتجاج خود امام بوده است . یا تکلیف الهی
و خدا از اینگونه شهادت مظلومانه ولی خودش و خاندانش و یاران او چه منظوری داشته است !
شهادت امام تاثیرش بیشتر بوده یا با کمک و معجزه اوضاع را تغییرمیداد. حق را حاکم می کرد!

4/ دستاورد کوتاه مدت قیام عاشورا چه بوده است !
چون در همان برهه تغییر و روشنگری خاصی ایجاد نشد!
و بجز قیام مختار و توابین حرکت خاص مردمی بر ضد دستگاهها حاکمه و طرفداری از امامان مشاهده نشد
و همچنان و حتی با شدت بیشتر امامان معصوم ما در حصر و محدودیت و زندان و شهادت همراه بوده است

با تشکر

سخنرانی احمد قابل در مورد عاشورا و قیام امام حسین علیه السلام

با سلام
جدیدا من فیلمی از جناب احمد قابل دیدم که ایشون کلا عاشورا و عملکرد امام حسین رو به شکل دیگه ای تعریف میکنند.
میخواستم بدونم این حرف های ایشون تا چه حدی درست هست ؟؟؟

من در مورد ایشون که جستوجو میکردم متوجه شدم خیلی از رسانه های منافق از حرف های ایشون بر ضد فرهنگ عاشورایی استفاده کرده اند. به همین دلیل بر این شدم تا یکی از سخنرانی های ایشون رو در مورد عاشورا بررسی کنم که با یک بیان بسیار متفاوت ایشون مواجه شدم.
مثلا ایشون میفرمایند که امام حسین (ع) فرمودند من وظیفه ام امر به معروف و نهی از منکر هست و اگر مردم گوش نکردند صبر میکنم نه اینکه شمشیر میکشم.(دقیقه 1:40)
در جایی دیگر میفرمایند امام حسین (ع) قیام نکرد بلکه فرار کرد تا جایی که من میدانم دلیل خروج امام حسین (ع) با عجله از مکه جلو گیری از خونریزی در مکه بود و اینکه حرمت مکه شکسته نشود. ولی ایشون طور دیگه ای مسئله رو بیان میکنن. (دقیقه 1:55).
ایشون میفرمایند امام حسین (ع) برای حکومت به سمت کوفه نمیرفتند بلکه برای امنیت شخصی و صرفا امکان امر به معروف و نهی از منکر به سمت کوفه حرکت کردند. درحال که من در چندینجا شنیده ام که امام حسین (ع) به دلیل نامه های فراوان کوفیان و درخواست کوفیان از امام حسین (ع) برای حکومت کردن ایشان بر انان به سمت کوفه حرکت کرد.(دقیقه 2:33)
ایشون میفرمایند در مصاف با سپاه حر امام حسین (ع) دوبار سخنرانی میکنند و میفرمایند اگر من را نمیخواهید رهایم کنید تا مکانی رو پیدا کنم و به جایی برم که امنیت داشته باشم. با اطلاعات بنده حقیر امام حسین (ع) پس از برخورد با سپاه حر و ممانعت حر از ادامه حرکت کاروان امام، حضرت قصد برگشت کردند ولی در جایی نشنیده ام که حضرت اینگونه با حر سخن گفته باشن. (دقیقه 3:21)
از طرفی ایشون دائما اصرار دارند که امام حسین (ع) صرفا به خاطر امر به معروف و نهی از منکر به سمت کوفه حرکت کرد و در همه حال فقط امر به معروف و نهی از منکر رو هدف خود داشت در حالی که من در چندین جا شنیده ام که سه امام اول ما تا حدودی در صدد باز پس گیری حق خود از دشمنان داشتند وحتی امام حسین (ع) به اصرار مردم کوفه برای تشکلی حکومت با خانواده خود به سمت کوفه حرکت کرد.
ایشون شدیدا اصرار میورزند که امام حسین (ع) به سپاه دشمن با کوچکی میفرمودند که اگر من را نمیخواهید رهایم کنید تا در جای امنی زندگی کنم. ولی این با شناختی که من از امام حسین(ع) دارم خوانایی ندارد. امام حسین (ع) شخصیتی نبودند که اینگونه خار با دشمنان و خون خواهانشان صحبت کنند.
ایشون بعدا بحث های دیگری مانند حالت وحشت انفراد رو مطرح میکنن که انسان اگر منفرد باشد این انفراد بودن باعث وحشت میشود. من اصلا این مبحث رو برای امام حسین (ع) نمیتونم قبول کنم چون ایشون پدری مانند حضرت علی (ع) داشتند که تنها ترین فرد بود در زمان امامت خودش ولی دست از مبارزه بر نداشت. ایشون نوه ی پیغمبر هستن شخصی که تک نفری اسلام رو به چندین ملت معرفی کرد.
خواهشمندم در پاسخ گویی از مصلحت اندیشی اجتناب کنید و پاسخ دقیق رو بدهید با تشکر بسیار زیاد.

لینک سخنرانی ایشون:
http://www.aparat.com/v/OWdBs

امر به معروف تو اتوبوس(بد حجابی)-فلسفه قیام عاشورا!

بسم رب الحسین علیه السلام

از دوستم خداحافظی کردم ، ساک و وسایلم رو برداشتم و سوار اتوبوس شدم.از قم باید میومدم بوشهر...

از کمک راننده پرسیدم حاجی جای من کجاست؟ گفت اون صندلی...

رفتم نشتستم سرجام،چندثانیه بعدمتوجه شدم صندلی جلوی من یک خانومه وکنارش هم شوهرش نشستن.

یک خانوم بد حجاب....!!!

نگاهم رو از رو به رو دزدیدم و یک نگاهی به شوهره کردم دیدم یه سی و چند سالیش هست!

سرم رو انداختم پایین...

تو دو راهی امر به معروف کردن و نکردن گیر کردم.شرایط نشون میداد امر به معروفم بی اثره،

سرمو انداختم پایین.کمی گذشت.گردنم درد گرفت ، به خودم گفتم یعنی 17ساعت میخوای

سرت پایین باشه؟!؟!؟! تو ماشین هم که خوابت نمیبره.پس چیکار کنم؟!؟!

آهان! یه فکر بکر! کلاهی که داشتمو برادشتم گذاشتم رو صندلی جلویی!

آخیش!کلاه جلو دیدمو گرفت و دیگه موهای خانومه رو نمیدیدم.الحمد لله...

چند دقیقه ای گذشت و ما هم چشمون رو به گذر جاده دوخته بودیم.در همین حال حس کردم تو زاویه دیدم

یه عالمه مو میبینم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!نهههههههههههههههههههه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

تا حالا شنیده بودم اما از نزدیک ندیده بودم!خدااااا!!!!!!!!!!!!!! باورم نمیشه!!!!!!!!!

خانومه رو سریش رو کامل در آورده بود!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!ماه محرم!!!!!!!!!!!

دیگه جای تعلل نبود. زدم رو شونه مرده که جلوم بود گفتم حاجی به خانومت بگو روسریشو سرش کنه!!!

یه نگاهی به من کرد بعد به خانومه گفت میگه رو سریتو سرت کن!اونم سریع جمع کرد بساطشو...

کلاه رو دوباره گذاشتم بالا.ولی نه،انگار خانومه لج کرده بود.ظاهرا قضیه کلاه رو فهمیده بود!

اون قدر سرشون تکون داد تا کلاه افتاد.پیش خودم گفتم هنوز منو نشناختی،کلاه رو گذاشتم بالا با دست

محکم گرفتمش!!گفتم حالا تا دلت میخواد تکون بخور....

تو همین احوالات بودیم که اتوبوس برای شام توقف کرد.رفتیم پایین.

یه گوشه وایسادم واسه خودم که یه بنده خدایی اومد کنارم گفت چرا در اتوبوس رو بستن،بیرون سرده

بریم تو.... ، گفتم باز میکنن الان ، خلاصه کنم،سر صحبت باز شد ، کمی آشناش شدیم و منم خودمو معرفی

کردم و مشغول صحبت شدیم،از قضا وقتی میخواستیم بریم سر جاهامون بشینیم این بردار جدیدمون

گفت،حاجی بیا پیش من بشین من صندلی بغلیم خالیه!!!!!!از تنهایی بدم میاد....

تو دل خودم گفتم: خدا یا شکرت....! از شر اون زنه "گناهکاره موجب گناه" خلاصمون کردی....

الحمد لله الحمد لله الحمد لله

***
امام حسین علیه السلام در وصيت نامه و سخنراني خويش فرمودند:
مي خواهم امر به معروف و نهي از منكر كنم و طبق سيره و روش جدم و پدرم علي بن ابي طالب رفتار كنم...

و نيز فرمودند:
خدايا! همانا تو می دانی که آنچه از ما سر زد به خاطر دنيانبودبلكه هدف مااين بودكه نشانه هاي دينت را به
جاي خود برگردانيم و سرزمين تو را اصلاح كنيم...
(تحف العقول , ص 416-417)

****

قسمتی اززیارت ناحیه مقدسه(سوگواره حجة بن الحسن-عج-بر جد بزرگوارش حسین بن علی-علیه السلام-) :

سلام بر آن بدن های چاک چاک و آغشته به خون...
سلام بر آن لب های خشکیده...
سلام بر آن اعضای تکه تکه شده...
سلام بر آن سرهای بالای نیزه رفته...
سلام بر آن کشته شده ی مظلوم...
سلام بر آن نوگل شیرخوار....
سلام بر آن گونه ی خاک آلود...

*****
شرمنده طولانی شد
التماس دعا