فلسفه

کاربرد فلسفه در یادگیری علم فقه و اصول ؛ و استنباط احکام شرعیه

با سلام

از یکی از خطبا شنیدم که می گفت تحصیل علم فلسفه برای یادگیری علم فقه و اصول برای استنباط احکام شرعیه لازم و ضروری است و جز با تعلیم فلسفه کسی نمیتونه علم فقه و اصول بخونه !

میخواستم بپرسم چنین حرفی صحیحه ؟!

فلسفه چه ارتباطی با فقه و احکام شرعی داره ؟

فلسفه مگه جزء مسائل کلامی نیست ؟

تشکر

***** فلسفه روزه ؟ *****

باتبریک ایّام ضیافت الهی شما به استفاده از این مایده آسمانی دعوت می شوید :

روزه همانند ساير عبادات اسرار و آثار فراوان دارد ، فاطمه زهرا سلام‌الله‌عليها تمام آن اسرار و آثار را در يك جمله خلاصه نموده و فرمود:
«و جعل الله ... و الصيام تثبيتا للاخلاص»[1] و نظير اين سخن از همتا و همسرش اميرمؤمنان علیه السلام . نيز نقل شده كه فرمود:«و فرض الله ... و الصيام ابتلاء لاخلاص الخلق»[2]


[/HR][1]. خداوند روزه را براي تثبيت اخلاص بندگان قرار داده است. الاحتجاج، ج1، ص258.

[2]. خداوند روزه را به عنوان آزموني براي امتحان مردم واجب نموده است. نهج‌البلاغه، حكمت136.

وحدت وجود و فلسفه اشراق

با سلام

میخواستم بپرسم پیروان فلسفه اشراق قائل به وحدت وجود هستند ؟

نظر افلاطون راجع به وحدت وجود چیست ؟ آیا او قائل به آن است ؟

بی نهایت سپاس ...

حدوث و قدم عالم از منظر ملاصدرا و حکمت متعالیه

با سلام

سوال بنده این بود که از منظر جناب صدرالمتالهین شیرازی و حکمت متعالیه ایشان ، جهان قدیم است یا حادث ؟

امام روح الله و اهمیت فلسفه در نظر ایشان

بسمه تعالی

حضرت امام خمینى فیلسوفى کامل و متضلع بود، که تبّحر و خبرویت او در حکمت متعالیه زبانزد خاص و عام بوده است.
در (آینه دانشوران، ص152) آمده است: از متخصصین علوم فلسفه و عرفان و علاقه مندان به مطالعه کتب صدرالمتألهین ـ در حوزه علمیه قم در روزگار تألیف این کتاب [آینه دانشوران] دانشمند عالى مقام آقاى حاج آقاى روح اللّه خمینى بودند).
وقتى که امام در 27 سالگى دست به تألیف (شرح دعاى سحر) زدند, کاملاً به فلسفه آشنا بوده و کتاب هاى فلسفى را به دقت خوانده بودند و حتى نظرات و مبانى جدید خاص خود را اتخاذ نموده بودند.
امام خمینى ـ رضوان اللّه علیه ـ فلسفه را نزد مرحوم آیة اللّه رفیعى قزوینى و مرحوم حاج میرزا على اکبر حکیم فرا گرفته است.
حضرت امام علاوه بر تحصیل فلسفه سالیان متمادى به تدریس آن در حوزه علمیه قم اشتغال داشته است. استاد آشتیانى در مقدمه خود بر مصباح الهدایه ایشان، می گوید: (امام پانزده سال کتاب شرح منظومه و اسفار را تدریس نموده است).
گستردگى شخصیت علمى حضرت امام خمینى به پهنا و گستردگى همه علوم اسلامى است, امّا برخى آن حضرت را تنها از زاویه فقه و اصول مى نگرند و به نوآورى ها و ابتکارات او در حوزه مسائل فرعى پرداخته اند و بعضى از منظر اندیشه سیاسى یا از مرصد علوم قرآنى و تفسیر به مطالعه ابعاد وجودى امام پرداخته اند. ولى کمتر کسى به اندیشه هاى فلسفى حضرت امام پرداخته است, همچنان که دید جامعى نیز نسبت به او وجود ندارد.
معروف است که هر کس فلسفه را بدون استاد بخواند به عمق آن پى نخواهد برد و چه بسا به اشتباهات فکرى و اعتقادى نیز مبتلا شود. حضرت امام خمینى نیز چند بار به طلاب سفارش نموده است که: فلسفه را باید از اهل آن فرا بگیرید; مثلاً در (مصباح الهدایه) پس از نقل کلامى از (اثولوجیا) فرموده:
هر کس مى خواهد به آن کتاب رجوع نماید باید آن را از اهلش فراگیرد, زیرا براى هر علمى استادى خاص به خود آن علم وجود دارد و : (ایاک و الرجوع الیه و الى مثله بانانیتک و نفسیتک فانه لا یفیدک شیئاً بل لا یزیدک الا حیرة و ضلالة) یعنى هرگز خودت به تنهایى سراغ این کتاب و امثال آن مرو که در این صورت نه فقط چیزى به دست نمى آورى, بلکه موجب حیرت و ضلالت تو نیز مى شود.
سپس کلام ابن سینا را نقل مى کند که مى گوید: من طبیعیات و ریاضیات و طب را نزد خود فراگرفتم و زحمت زیادى برایم نداشت, اما الهیات (فلسفه) را نزد خود نتوانستم فرا بگیرم, مگر پس از آنکه مدت ها توسّل به خداى متعال داشتم حتى گاهى در یک مسأله آن چهل بار به کتاب مراجعه مى کردم, اما هیچ چیزى از آن متوجه نمى شدم.
سپس امام خمینى گوید:
وقتى ابن سینا که نابغه بزرگ و اعجوبه روزگار که کسى در قوّت و مدّت ذهن به او نمى رسد چنین است وضعیت دیگران روشن است, با آنکه اشتباهات ابن سینا در این علم کم نیست, و این نصیحت من است بر برادران مؤمن خود که خود را به هلاکت نیندازند.
حضرت امام خمینى از صدرالمتألهین ملاصدرا نیز با عنوان (صدرالحکماء المتألهین و شیخ العرفاء الکاملین) و نیز عنوان (شیخ العرفاءالسالکین) و یا (شیخ العرفاءالشامخین) یاد مى کند.
یک بار نیز در مقام تمجید از عظمت ملاصدرا فرموده است: ملاصدرا و ما ادریک ما ملاصدرا.
حال به ذکر برخی از مطالبی که از حضرت امام در جاهای گوناگون در مورد فلسفه نگاشته یا بیان فرموده اند می پردازیم:

ضرورت فلسفه برای مسلمانان

انجمن: 

با سلام و عرض ادب و احترام

میخواستم بپرسم هدف از تعلیم و تعلم مطالب فلسفی توسط علما و برخی شیعیان (به جز برای نقد !!) چیست ؟

اگر برای رسیدن به معرفت و خداشناسی و توحید است ، مگر دین اسلام و قرآن و احادیث و سنت اهل بیت علیهم السلام جز برای این آمده اند که مردم را بسوی خدا راهنمایی کنند و ایشان را موحد نمایند و به معرفت حقیقی برسانند ؟؟؟

حال معرفت و توحیدی که از قرآن و سنت دینی که مستقیم از طرف خدا توسط پیغمبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم گرفته شده بهتر و مطمئن تر و خالص تر است یا توحید و معرفتی که از فلاسفه و یونانیان آمده ؟

چرا با وجود قرآن و اهل بیت علیهم سلام الله ، عده ای به فلسفه و این مسائل روی می آوردند و تکامل و معرفت و معنویت را به جای آنکه از ثقلین پیغمبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم بگیرند در علوم فلسفی جست و جو می کنند ؟

با تشکر ...

سوالاتی در مورد اصل وحدت وجود و فلسفه و عرفان

سلام

میخواستم بپرسم اصل وحدت وجود ، متعلق به فلسفه است یا عرفان ؟

یا هر دو ؟!

و اینکه شنیدم عرفان میوه ی درخت فلسفه است . آیا این گفته صحیح است ؟

با تشکر ...

فلسفه نماز


:Gol:فلسفه نماز ؟:Gol:

نماز يكي از شاخص ترين شيوه هاي عبادي است كه دراسلام براي همه انسان ها تعريف شده است و تامل در ابعاد و جزييات آن انسان را به همت هاي گوناگون و فلسفه عميق اين عمل مهم آشنا مي سازد .
از منابع و مآخذ اسلامی به دست می‌‌آید که برای رسیدن به حق و شاداب کردن روح عرفانی انسان، هیچ راهی بهتر از نماز یافت نمی‌شود. برای روح انسان شیفته هیچ غذایی سازگارتر و سرشارتر از نماز وجود ندارد، زیرا چه کسی بهتر از خداوند (که برای رسیدن به هر هدفی، ترکیب راه خاصی را مشخص فرموده است) می‌تواند مَرْکب و معجونی برای رشد و ارتقای انسان‌ها پدید آورد؟
آنچه زیبایی و حُسن و خیر است، در نماز سفره‌ای است گسترده که خداوند آن را در پنج نوبت در شبانه روز برای بندگانش باز می‌کند و بر سر این سفره انواع و اقسام غذاهای لذیذ وجود داد و هر کس مطابق استعداد و تعالی خود از آن بهره‌مند می‌شود.
هشام بن حکم از امام صادق(ع) پرسید: چرا نماز واجب شد، در حالی که هم وقت می‌‌گیرد و هم انسان را به زحمت می‌‌اندازد؟ امام فرمود: «پیامبرانی آمدند و مردم را به آیین خود دعوت نمودند. عده‌ای هم دین آنان را پذیرفتند، امّا با مرگ آن پیامبران، نام و دین و یاد آن‌ها از میان رفت. خداوند اراده فرمود که اسلام و نام پیامبر اسلام(ص) زنده بماند و این از طریق نماز امکان پذیر است»،(1) یعنی علاوه بر آن که نماز عبادت پروردگار است، موجب طراوت مکتب و احیای دین هم هست.
هم چنین نماز رابطه بنده با خداست و طبیعی است که بنده آن را به جا می‌‌آورد که خواسته خداوند و معبود اوست و اصولاً هدف اصلی از خلقت انسان بندگی است و نماز بهترین شیوه اظهار بندگی است.
شکل نماز هم قشنگ است، هم معارف بلند اسلامی در آن وجود دارد، هم تسبیح و تقدیس لفظی است و هم تقدیس عملی می‌باشد. رکوع و سجود و تسبیح و تحمید و دعا و تکبیر و سلام و خلاصه همة زیبایی‌ها در نماز است. با این همه اگر نماز به طور صحیح و کامل با حفظ شرایط و آداب خوانده شود، جلوی بسیاری از مفاسد اجتماعی را می‌‌گیرد(2) نماز اگر با مقدمات و تعقیبات همراه باشد،‌انسان را به اوج معنویت می‌رساند. اذان با آن محتوای زیبا دل را می‌‌نوازد. نماز جماعت مخصوصاً در مساجد بزرگ مانند مسجد الحرام و مسجد النّبی(ص) زیباترین جلوة عبادت و همدلی و یکرنگی و صفا و صمیمیت است. پیامبر(ص) فرمود: «نماز نور چشم من است».(3)
در آیات قرآن و از طریق پیامبر و پیشوایان دینی نیز تنها بخشی از آثار و حکمت‏های نماز و عبادت بیان شده است.
با توجه به آیات و روایات در این زمینه، برخی از آثار و حکمت‏ها چنین است:
1 - قرب معنوی:
یکی از آثار بسیار مهم نماز قرب به خداوند است. این اثر روح عبادت و نماز را تشکیل می‏دهد و یکی از آیات قرآن هدف آفرینش انسان عبادت بیان شده است (4) که حکایت‌گر بُعد معنوی نماز و اهمیت آن است، امام علی(ع) فرمود: «الصلوة قربان لکل تقی؛ (5) نماز وسیله تقرب هر پرهیزگاری به خداوند است». در برخی از روایات از نماز به عنوان معراج مؤمن یاد شده که اشاره به آثار معنوی آن می‏باشد.
2 - یاد خدا و آرامش روانی:
در قرآن آمده است: «اقم الصلوة لذکری؛(6) نماز را بر پا دار تا به یاد من باشی».
یکی از نویسندگان در تفسیر این آیه می‏نویسد: «روح و اساس و هدف و پایه و مقدمه و نتیجه و بالاخره فلسفه نماز همان یاد خدا است. همان «ذکر اللَّه» است که در آیه فوق به عنوان برترین نتیجه بیان شده است».(7) ذکر و یاد خداوند نقش تعیین کننده در آرامش روانی دارد. نماز به عنوان ذکر خدا به انسان‏های نماز گذار آرامش می‏دهد، آگاه باشید یاد خدا مایه اطمینان است». (8)
3 - عامل باز دارنده از گناه:
یکی از آثار مهم نماز جلوگیری از گناه است:« اقم الصلاه،إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر (9) نماز را برپا دار، كه نماز (انسان را) از زشتيها و گناه بازمى‏دارد » . طبیعت نماز از آن جا که انسان را به یاد خدا نیرومندترین عامل بازدارنده یعنی اعتقاد به مبدأ و معاد می‏اندازد، دارای اثر بازدارندگی از فحشا و منکر است. انسان که به نماز می‏ایستد و تکبیر می‏گوید، خدا را از همه چیز بالاتر می‏شمرد... بدون شک در قلب و روح چنین انسانی، جنبشی به سوی حق و حرکت به سوی پاکی و جهشی به سوی تقوا پیدا می‏شود...».(10)
4 - گناه زدایی:
یکی از آثار بسیار مهم نماز گناه زدایی است. نماز وسیله شستشو از گناهان و مغفرت و آمرزش الهی است.(11) پیامبر(ص) از یاران خود سؤال کرد: اگر بر در خانه یکی از شما نهری از آب صاف و پاکیزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهید، آیا چیزی از آلودگی و کثافت در بدن او می‏ماند؟ در پاسخ عرض کردند، نه. حضرت فرمود: نماز درست همانند این آب جاری است. هر زمان که انسان نماز می‏خواند، گناهانی که در میان دو نماز انجام شده است، از بین می‏رود».(12)
5 - غفلت زدایی:‏
بزرگ‏ترین مصیبت برای رهروان راه حق آن است که هدف آفرینش خود را فراموش کند. و غرق در زندگی مادی و لذائذ زودگذر گردند، اما نماز به حکم این که در فواصل مختلف در هر شبانه روز پنج بار انجام می‏شود، مرتباً به انسان اخطار می‏کند و هشدار می‏دهد و هدف آفرینش او را خاطر نشان می‏سازد... و این نعمت بزرگی است که انسان وسیله‏ای در اختیار داشته باشد که در هر شبانه روز چند مرتبه به او بیدار باش گوید.(13)
6 - تکبر زدایی:‏
یکی از عوامل مهم تکبر زدایی نماز است؛ زیرا انسان در هر شبانه روز هفده رکعت و در هر رکعت دو بار پیشانی بر خاک در برابر خدا می‏گذارد و خود را ذره کوچکی در برابر عظمت او می‏بیند، از این رو پرده‏های غرور و خودخواهی را کنار می‏زند. از این رو علی(ع) بعد از بیان فلسفه عبادت، یکی از آثار نماز را تکبر زدایی بیان نمود: «خداوند ایمان را برای پاکسازی انسان‌ها از شرک واجب کرده است و نماز را برای پاکسازی از کبر».(14)
7 - عامل پرورش فضائل اخلاقی:
نماز روح اخلاص و خداباوری را در انسان افزایش می‏دهد و نتیجه آن پرورش فضایل اخلاقی است، انسان با نماز خواندن خود را از جهان محدود ماده و چهار دیوار طبیعت بیرون می‏برد و به ملکوت آسمان‏ها دعوت می‏کند و با فرشتگان همصدا می‏شود و خدا را در همه حال حاضر و ناظر می‏داند.
8 - همگرایی:
علاوه بر آثار مذکور که معمولاً آثار خودی نماز محسوب می‏شوند، یکی از آثار مهم اجتماعی و سیاسی نماز، همگرایی است، برگزاری نماز جمعه و جماعت، وحدت مسلمانان را به نمایش می‏گذارد؛ زیرا مسلمانان با صفوف فشرده در کنار هم قرار گرفته و با اوضاع سیاسی و اجتماعی جهان آگاهی پیدا می‏کنند. خطیب جمعه با بیان احکام و طرح مسایل سیاسی و اجتماعی به نمازگزاران رشد سیاسی می‏دهد، شاید به خاطر آثار مهم نماز جمعه و جماعت است که در آموزه‏های دینی به این دو فریضه اهمیت خاصی داده شده است.(15) پیامبر اسلام(ص) فرمود: «خداوند نماز جمعه را بر شما واجب کرده است هر کس آن را در حیات من یا بعد از وفات من از روی استخفاف یا انکار ترک کند، خداوند او را پریشان می‏کند و به کار او برکت نمی‏دهد. بدانید نماز او قبول نمی‏شود، بدانید زکات او قبول نمی‏شود، بدانید حج او قبول نمی‏شود،..، تا از این کار توبه کند...».(16)
9 - نفی طاغوت و ایستادگی در مقابل ستم‏:
انسانی که فقط خداوند را عبادت نماید در مقابل او سر تعظیم و تسلیم فرود آورد، هر چه غیر خداوند است، برای او حقیر و کوچک می‏شود و کسی نمی‏تواند با ظلم و ستم بر او چیره شود. و در مقابل گردنکشان و ظالمان سر تسلیم فرود نمی‏آورد و با طاغوت کنار نمی‏آید. خداوند این مسئله را یکی از اهداف بعثت پیامبر(ص) دانسته است: «و در میان هر امتی، پیامبری را مبعوث کردیم تا خداوند را عبادت نمایید و از طاغوت (هر چه در مقابل خدا است) پرهیز کنید.(17)

پی‌نوشت‏ها:
1. صدوق، علل الشرایع، نشر دار الحجه بیروت، 1412 ق، ج 2، ص10.
2. عنکبوت (29) آیة 45.
3. مجلسی، بحارالانوار، نشر دار الاحیا التراث العربی بیروت 1403 ق، ج 73، ص 141.
4. ذاریات(51) آیه 56.
5. نهج البلاغه، کلمات قصار نشر موسسه امیر المومنین قم 1370 ش ، جمله 136،
6. طه(20) آیه 14.
7. ناصر مکارم ، تفسیر نمونه، نشر دار الکتب الاسلامیه تهران، بی تا، ج 16، ص 289.
8. رعد(13) آیه 28.
9. عنکبوت (29) آیه 45.
10. تفسیر نمونه، نشر پیشین ج 16، ص 284.
11. همان، ص 290.
12. حر عاملی، وسایل الشیعه، نشر دار ا لاحیا التراث العربی بیروت 1402 ق، ج 3، ص 7.
13. تفسیر نمونه، نشر پیشین ج 16، ص 290 - 291.
14. نهج البلاغه، نشر پیشین کلمات قصار 252.
15. جمعه (62) آیه‏ 9، ناصر مکارم، تفسیر نمونه، ج 24، ص 125.
16. وسایل الشیعه، نشر پیشین، ج 5، ص 7.
17. نحل (16) آیه 36.

برچسب: 

فلسفه ی عرفان

بسمه تعالی

«فلسفه عرفان» مبتنی بر این حقیقت تأمل برانگیز شکل می گیرد که تجربه ای مستقیم از الوهیت هم ممکن است و هم به وسیله هر فردی به چنگ آمدنی است. همه ادیان در مدخل هایی فرهنگی می زیند که مشحون از آموزه «مجاهدت» به عنوان امری میانجی میان بشریت و الوهیت است. هر یک از ادیان، تجربه عرفانی اصیل فرد را در قالب ادبیات و اصطلاحات رایج در میراث فرهنگی خاص خود می ریزد. فلسفه دین که کوشش می کند به فهم طبیعت و ماهیت الوهیت نایل آید، این تفاوت های فرهنگی را نادیده می انگارد. فلسفه عرفان اما گامی فراتر می نهد و سعی دارد به طبیعت تجربه بشر از الوهیت از طریق دریافت و درک ارتباط محوری آن ها با یکدیگر دست یازد.

رشته فلسفه در دانشگاه و موسسات حوزوی

سلام
رشته فلسفه در کدام یک از دانشگاه یا حوزه یا موسساتی مثل موسسه ایت الله مصباح قویتر هست؟ با تشکر