آيا واقعاً جهان آخرت پايان ندارد؟ پس سرنوشت جهان آخرت چيست؟
ارسال شده توسط گمنام در چهارشنبه, ۱۳۸۸/۱۰/۲۳ - ۰۰:۵۰انسان براي زندگي دائمي آفريده شده است. او پس از آفرينش در سه جهان زندگي ميکند: دنيا، عالم برزخ و جهان آخرت. انسان به دنيا ميآيد، در اين جا نشو و نما ميکند و براي زندگي در جهان ديگر زاد و توشه تهيه مينمايد.
زندگي جاويدان يکي از آرزوهاي مهم بشر است. هيچ کس نميتواند اين حقيقت را انکار کند که از مرگ به معني "نيستي" گريزان است و خواهان طول عمر، کوشش براي به دست آوردن "اکسير جواني" و اظهار علاقه به يافتن "سرچشمه آب حيات" ميباشد.
نشانههاي اين اشتياق در جاي جاي تاريخ بشر، و کوششهاي دانشمندان و سرودههاي شاعران ديده ميشود، که همه دليل بر اين است که انسان ذاتاً خواهان بقا است، حتي علاقه انسان به حيات فرزند خود که دنباله حيات او محسوب ميشود، نشانهاي از اين عشق غريزي است.(1) وجود جهان آخرت، پاسخي به اين خواسته و نياز است، يعني خداوند در انسان ميل به جاودانگي را قرار داده و طبعاً پاسخي براي اين ميل در نظر گرفته، وجود جهان آخرت که زندگي جاويد و ابدي است، پاسخي براي اين نياز و خواسته است، زيرا اگر بنا باشد زندگي انسان (که گل سر سبد جهان آفرينش است) در اين خلاصه شود که چند روزي در دنيا بماند، مدتي کودک و ناتوان، زماني پير و کار افتاده، زماني گرفتار طوفانهاي شديد جواني، گاه سالم، گاه بيمار، و غالباً گرفتار تهيه نيازهاي زندگي که درخوردن و "خواب" خلاصه ميشود، سپس مردن و فاني شدن، چقدر نازيبا و دور از حکمت است! خداي حکيم دست به چنين آفرينش دور از حکمت نميزند. پس خدا انسان را براي زندگي ابدي و دائمي آفريده و زمينه آن را هم فراهم کرده است. اين که بعد از قيامت که زندگي جاودانه و نامتناهي است، چه خواهد شد، معنايي نخواهد داشت اما آنچه موجب شبهه و سؤال ميشود اين که معنا جاودانگي چيست، و شايد سؤال از اين که بعد چه ميشود، مقصود همين باشد. در پاسخ ميگوييم: سبب اصلي اين اشکال آن است که زندگي در آخرت و کيفيت آن را با زندگي دنيا مقايسه ميکنيم و چون در اينجا هميشه به دنبال "بَعدي" هستيم و از چيزهايي که در اختيار ما است دلزده ميشويم، خواهان چيزي هستيم که نداريم.
در دنيا چيزهايي که داريم براي ما تکراري است و تکرار ما را دلزده ميکند و همه چيز در اينجا محدود است. به همين خاطر، همين حالت را در آخرت فرض کرده و سؤال ميکنيم: بعد از بهشت چه خواهد شد. در حالي که زندگي در آن عالم به طور کلي متفاوت با زندگي دنيا است. در آن جا هيچ چيز تکرار نيست و انسان از هيچ چيز دلزده نميشود. همه چيز تازه و جذاب است و محدوديت و دلزدگي و تغيير در آن جا معنا ندارد. در آن جا همه چيزهايي که انسان در همه عمر به دنبال آن بوده و به خاطر ويژگيهاي اين عالم هيچ گاه به آن نخواهد رسيد (يعني خوشبختي و سرور و لذت و سعادت و آرامش جاودانه و هميشگي) به دست خواهد آورد.
بنابراين آخرت ، به معناي زندگي نهايي انسان است و اين زندگي ، جاودانگي و ابدي است و سرنوشتي جز جاودانگي ندارد. دنبال سرنوشت ديگري جز اين بودن خطا است. انسان در مورد چيزي به دنبال پايان و سرنوشت مي رود که پايان داشته باشد و پس از آن چيز ديگري واقع شود، در حالي که اين موضوع براي جهان آخرت بي معنا است.
پينوشتها:
1. ناصر مکارم شيرازي، پيام قرآن، ج 5، ص 235.