فرشتگان

شباهت شیاطین با فرشتگان در شنیدن وحی و نزول آنها بر انسانها

انجمن: 

بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام خدمت کارشناسان محترم

قرآن کریم میفرماید:

هل انبئکم علی من تنزل الشیاطین تنزل علی کل افاک اثیم یلقون السمع فاکثرهم کاذبون

آيا شما را خبر دهم كه شياطين بر چه كسى فرود مى‏ آيند
بر هر دروغزن گناهكارى فرود مى ‏آيند
[دزدانه] گوش فرا مى ‏دارند و بيشترشان دروغگويند

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان چنین میفرمایند:

و در جمله ((یلقون السمع و اکثرهم کاذبون )) ظاهر چنین مى نماید که دو ضمیر جمع در ((یلقون )) و در ((اکثرهم )) هر دو به شیاطین بر مى گردد و سمع مصدر است ، ولى به معناى مسموع است و مراد از آن مسموع ، اخبار آسمانى است که شیطانها و لو به طور ناقص مى شنیدند، چون شهاب ثاقب ، آنها را مى راندند و نمى گذاشتند اخبار آسمانى را به طور کامل گوش دهند و آنچه استراق سمع مى کردند و مى شنیدند ناقص ‌ و غیر تمام بود و به همین جهت دروغهاى بسیارى با آن مخلوط مى شد.

سوال اینست که اگر بین نزول ملائکه بر قلب انبیاء و نزول شیاطین بر انسانها تفاوت هست (به دلیل تجرد ملائکه) پس چرا (شیاطین ) باید بتوانند همان چیزهایی را استراق سمع کنند و دزدانه گوش دهند که ملائکه میشوند؟

چرا از این نظر با ملائکه تفاوتی ندارند؟

با تشکر

اثبات تجرد ملائکه

انجمن: 

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و عرض ادب خدمت کارشناسان گرامی

از آنجاییکه در یک تاپیک مطالب مرتبط با موضوع بحث پاسخ داده نمیشود بعضی از سوالات بی پاسخ میماند، سوالات زیر را، با امر استاد گرامی عمار مجددا مطرح میکنم:

.امین.;459477 نوشت:
با توجه به اینکه جن و انس هم میتوانند به مقام ملائکه یا حتی بالاتر برسند آیا جای مطرح کردن این مساله نیست که امکان دارد عصمت ملائکه هم ذاتی نبوده باشد و در اثر عبادت زیاد بدست آمده باشد؟

و با توجه به آیه شریفه:

لا يعصون اللّه ما امرهم و یفعلون مایومرون

و من يقل منهم انى اله من دونه فذلك نجزيه جهنم كذلك نجزى الظالمين

امکان سرزدن معصیت از ملائکه هم وجود دارد منتها به مانند انبیاء الهی عصمتی دارند که مانع سرپیچی ایشان از اوامر الهی میشود.

پس عصمت ملائکه دلیل بر مجرد بودن ایشان نیست بلکه برعکس تجردشان را زیر سوال هم میبرد

.امین.;459477 نوشت:
نکته دیگر اینکه در یکی از این تاپیکها به نظر مشهور علما درباره تجرد ملائکه اشاره شده در صورتیکه در یک تاپیک دیگر چنین حدیثی را از امام صادق را نقل میکند :

نقل قول نوشته اصلی توسط طاها نمایش پست ها
در حدیث دیگرى از امام صادق(ع) نقل شده: یكى از یاران خاصش مى گوید: «از امام(ع) درباره ابلیس سؤال كردم كه آیا از فرشتگان بود؟

فرمود: نه از جن بود، اما همراه فرشتگان بود، آنچنان كه آنها فكر مى كردند از جنس آنان است (به خاطر عبادت و قربش نسبت بهپروردگار) ولى خدا مى دانست از آنها نیست، هنگامى كه فرمان سجود، صادر شد،آنچه مى دانیم تحقق یافت» (پرده ها كنار رفت و ماهیت ابلیس آشكارگردید).(4)
4.تفسیر نمونه، جلد 12، صفحه 506.

چرا ملائکه باید فکر کنند که شیطان از جنس آنهاست؟ مگر ملائکه مجرد نیستند؟

http://www.askdin.com/thread35196.html

لطفا بفرمایید بر چه اساسی علماء میگویند که ملائکه الله مجردند؟

اگر مساله ی زادولد ایشان هست که حضرت آدم هم بدون پدر و مادر آفریده شده اند. ایا برای خداوند اشکالی ایجاد میکند که تک تک فرشتگان را بطور جداگانه بیافریند با خلقتی شبیه خلقت انسان اما لطیفتر و از جنس نور نه خاک یا آتش.

چرا نمیتوان گفت که ملائکه از نور مادی آفریده شده اند و آنها هم مثل ما روح دارند و لاجرم باید بر این عقیده باشیم که نوری از جنس خداوند و مجردند؟ منشاء عقیده به تجرد ملائکه از کجاست؟

آیات یا روایات؟ وآیا معصومین (ع)صراحتا حرفی از تجرد روح یا ملائکه زده اند یا خیر؟

و سوال آخر : آیا امکان این وجود ندارد که ملائکه قبل از اینکه به مقامات والای معنوی دست یابند مثل انسانها یا جنیان پا به این دنیای خاکی گذاشته باشند و مورد آزمایش قرار گرفته باشند؟ از این جهت که دارای درجات و مراتب مختلفی هستند.

با تشکر

◊▫● مصحف فاطمه(سلام الله علیها) چگونه نوشته شد؟ ●▫◊ صــوتــی

انجمن: 

مصحف فاطمه :doa(8):
.......................................................

امیرالمؤمنین به ایشان(حضرت فاطمه) مى‌گوید: «وقتى صداى ملک را شنیدى، به من بگو تا آنچه را مى‌شنوى بنویسم.» و امیرالمؤمنین، آنچه را که ملائکه به فاطمه زهرا سلام اللَّه علیها املا مى‌کردند نوشت و این، کتابى شد که در نزد ائمّه ما علیهم‌السّلام بود و هست و «مُصْحَفُ فاطمة» یا «صَحیفَةُ فاطمة» نامیده مى‌شود.

پادکستی زیبا از سخنان رهبر معظم انقلاب:doa(9): پیرامون مصحف فاطمه:doa(8):



:roz: دانلود با کیفیت عالی با حجم 7.15 مگابایت :roz:
:goleroz: دانلود با کیفیت عادی با حجم 932 کیلوبایت :goleroz:

آیا ملائکه همان قوانین طبیعی هستند؟

انجمن: 

سلام علیکم.
در دعای سوم صحیفه‌ی سجادیه که مضمون آن صلوات و درود بر ملائکه و ساکنین آسمان‌ها می‌باشد، درباره‌ی وظایف فرشتگان نیز سخنی آمده است. برای مثال: «و الموکّلین بالجبال فلاتزول» - «و آن‌ها که نگهبان کوه‌ها هستند تا از جایشان نجنبند».
در حالی که ما از قوانین طبیعی و علومی همچون زمین شناسی و فیزیک می‌دانیم که عامل نگه داری کوه‌ها جاذبه‌ی زمین و پیوندهای بین ملکولی و ساختار مواد معدنی موجود در آن‌هاست.
آیا می‌توان نتیجه گرفت که منظور از این فرشتگان، همان قوانین طبیعی و علمی است؟

نکیر و منکر

انجمن: 

آیا نکیر و منکر میتوانند در این دنیا بر انسان ظاهر شوند و به او اخطار بدهند؟ یا فقط هنگام مرگ بر انسان ظاهر میشوند؟


کارشناس بحث : صالح

چرا فرشتگان برای مومنین استغفار می کنند؟

انجمن: 

الَّذينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذينَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذينَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبيلَكَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحيمِ (7) كسانى كه عرش [خدا] را حمل مى‏كنند، و آنها كه پيرامون آنند، به سپاس پروردگارشان تسبيح مى‏گويند و به او ايمان دارند و براى كسانى كه گرويده‏اند طلب آمرزش مى‏كنند: «پروردگارا، رحمت و دانش تو بر هر چيز احاطه دارد؛ كسانى را كه توبه كرده و راه تو را دنبال كرده‏اند ببخش و آنها را از عذاب آتش نگاه دار.»
رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتي‏ وَعَدْتَهُمْ وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ (8)
وَ قِهِمُ السَّيِّئاتِ وَ مَنْ تَقِ السَّيِّئاتِ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ (9)«پروردگارا، آنان را در باغهاى جاويد كه وعده‏شان داده‏اى، با هر كه از پدران و همسران و فرزندانشان كه به صلاح آمده‏اند، داخل كن، زيرا تو خود ارجمند و حكيمى.
و آنان را از بديها نگاه دار، و هر كه را در آن روز از بديها حفظ كنى، البتّه رحمتش كرده‏ اى؛ و اين همان كاميابى بزرگ است.»
مگر مومنان جهنم می روند که این در این آیات این گونه برایشان دعا می کنند؟ فرشتگان می گویند خدایا مومنان را از عذاب جهنم باز بدار. مگر مومنان جهنم می روند؟
لطفا کامل توضیح بفرمایید و مجادله هم نفرمایید.

چرا خداوند در قرآن دختران را با این وصف ستوده است؟

انجمن: 

أَ وَ مَنْ يُنَشَّؤُا فِي الْحِلْيَةِ وَ هُوَ فِي الْخِصامِ غَيْرُ مُبينٍ (18زخرف)آيا كسى [را شريك خدا مى‏كنند] كه در زر و زيور پرورش يافته و در [هنگام‏] مجادله، بيانش غير روشن است؟
این یعنی که دختر زبان الکنی دارد در حالی که دخترزبان غیر مبینی ندارد و می تواند به خوبی مفهوم کلامش را برساند و قرآن می فرماید در ناز پرورش یافته است. در حالی که می دانیم عربها دخترانشان را زنده به گور می کردند. این آیه را چگونه توجیه می کنید؟

چند شبهه دینی1

شبهات دینی من : این شبهات سنگین بوده و خواهشا چنانچه احساس می کنید که در باعث ضعف عقائد شما می شود اکیدا از خواندن آنها اجتناب کنید . با تشکر

1- در حالی که امروزه تقریبا همه برهانهای خداشناسی به شدت زیر سوال رفته اند و بر بعضی از آنها به طور کامل خط بطلان کشیده شده است ، چگونه می توان هنوز به وجود خدا باور داشت ؟ قوی ترین برهانهای خداشناسی ، برهان نظم و علیت می باشد . این براهین در هزاره های پیشین توسط دانشمندان یونانی و بعد مسیحی ابداع شدند و از همان زمان نیز مورد مخالفت شدید قرار گرفتند . ابوعلی سینا هر دو این نظریات را رد کرده بود . دیوید هیوم 25 سال بر روی این نظریه (برهان نظم) مطالعه کرد و مطالعات خود را تحت کتابی به عنوان محاورات به تألیف در آورد و نهایتا به شکست خود در اثبات این نظریه اعتراف کرد . شهید مطهری نیز در این زمینه تحقیقاتی به عمل آورد که نهایتا به نتیجه قابل ذکری نرسید و در عصر حاضر آیت الله جوادی آملی با قاطعیت می گوید : "هرگز برهان نظم بدون استمداد از براهین دیگر، توان اثبات ذات واجب را ندارد". وقتی که بزرگترین براهین خداشناسی چنین مورد نقض قرار می گیرند ، تکلیف سایر براهین کم اهمیت تر چه می شود . کار اثبات خدا چنان به تنگنا کشیده است که شخصی مانند پاسکال ، نظریه دفع خطر احتمالی را عنوان می کند که بیشتر به سفسطه می ماند تا یک برهان علمی . طبق این نظریه اگر خدایی نباشد( البته تاکید پاسکال بر خدای مسیحی و تثلیث است ) که هیچ ، ولی اگر خدایی باشد و در آن دنیا ما را مؤاخذه کند چه ؟ پس عقل سلیم می گوید که بهتر است خدا را قبول داشته باشیم . یک مسلمان می تواند این نظریه را برای الله به کار ببرد و یک بت پرست برای بت ها و هر کس از هر دینی می تواند این نظریه را برای خدایان و الهگان خود به کار ببرد و حتی یک شیطان پرست نیز می تواند ادعا کند که اگر تابع شیطان نباشید بعد از مرگ احتمالا روح شما را مجازات خواهد کرد پس بهتر است تنها به شیطان پناه ببرید تا از مجازات احتمالی در امان بمانید ! حتی بعضی رو به برهانهای احساس و فطرت و امیال درونی و میل به پرستش و ... می آورند در حالی که هنوز موجودیت فطرت و احساس و... و همچنین ماهیت و خواستگاه آنها در هاله ای از ابهام قرار دارد و برای اثبات خدا از طریق این براهین ابتدا باید خود فطرت و احساس اثبات شوند و سپس از آنها برای اثبات خدا استفاده کرد . به عنوان مثال یک انسان درستکار ممکن است بگوید احساس می کند که باید به جامعه خدمت کند و آن را اصلاح کند و یا یک بزهکار بگوید احساس می کند که باید از همان جامعه انتقام تمام رنجهایش را بگیرد . هر دو از احساس حرف می زنند ولی نوع احساس آنها تفاوت دارد و مسلما هر دو احساس به طور همزمان و موازی نمی توانند درست باشند .

2- امروزه نظریه تکامل ( به عبارت بهتر تطوّر یا فرگشت ) به شدت و به طرز خدشه ناپذیری از ناحیه علم ژنتیک و فسیل شناسی حمایت می شود و تاکنون هیچ دلیل علمی که بتواند خلاف آن را اثبات کند بوجود نیامده است و این بدان معنی است که انسان نه حاصل زاد و ولد آدم و حوا و نسلهای بعد از آن است ، بلکه موجودی کاملا حاصل تکامل موجودات تک سلولی اولیه می باشد و یافته های فسیل شناسی نیز این امر را تایید می کنند و جالب اینکه ساختار ژنتیکی شامپانزه ها به انسان شبیه تر است تا بقیه میمونها ! طبق تحقیقات به عمل آمده از کتب آسمانی، قدمت آدم و هوا نهایتا مربوط به ده هزار سال پیش می شود در حالی که آثار بدست آمده از انسانهای قدیم در نوع امروزی ، تا بیست هزار سال قدمت دارند و فسیل های کشف شده از انسان امروزی مربوط به چند صد هزار سال پیش می باشد . حال چگونه می توان نظریه آدم و هوا را که در تمام ادیان ابراهیمی مطرح است را توجیه کرد ؟

3- نظریه بیگ بنگ به طور کامل و با پرداختن به جزییات ، آفرینش جهان را از هیچ و بدون حضور عامل خارجی شرح داده است . پس جای خدا در آفرینش کجاست ؟

4- یک سوال تکراری که جواب قانع کننده ای تا کنون به آن داده نشده است :در مورد عدالت خداوند گفته می شود که چگونه خداوند عادل است در حالی که به جرم بعضی از گناهان یک انسان ، نسلهای بعد از او را نیز به سبب گناه جدشان مورد مجازات قرار می دهد ؟

5- خداوند به آفریدن ما هیچ نیازی نداشته است و ما نیز قبل از آفریده شدن ، هیچ بودیم و به خدا احتیاجی نداشتیم ، پس چرا خدا ما را آفرید ، در حالی که هیچ یک به دیگری نیازی نداشته ایم ؟ آیا خدا بی هدف و بیهوده دست به این عمل زده است ؟ و اگر هدفی داشته است ، بر اساس چه نیازی این کار را انجام داده است ؟ و اگر بر اساس نیازی این کار را انجام داده باشد ، پس چگونه می تواند خدایی غنی و بی نیاز مطلق باشد ؟ آیا طبق براهین قرآنی که میل خدا به پرستیده شدن و مورد تأیید قرار گرفتن از جانب انسان را دلیل آفرینش بشر بیان می کند ، خود نیز بیانگر نوعی از نیاز نیست ؟

6- چرا باید به دستورات قرآن عمل کنیم در حالی که احادیث زیادی ( چه در احادیث اهل سنت و چه در احادیث شیعیان ) مبنی بر تحریف آن وجود دارد و نوری طبرسی نیز در کتاب فصل الخطاب خود این امر را اثبات کرده و تاکنون هیچ جوابیه محکم و قابل قبولی برای رد آن نیامده است ؟ و همچنین در هنگام خواندن قرآن به تناقضات آشکاری( خارج از حوزه ناسخ و منسوخ ) بر می خوریم که انسان را دچار شک و تردید می کند . مانند اینکه قرآن می گوید : «سپس اراده آفرينش آسمان فرمود در حالي كه به صورت دود بود، به آن و به زمين دستور داد به وجود آئيد و شكل گيريد، خواه از روي اطاعت و خواه اكراه! آنها گفتند: ما از روي طاعت مي‏آئيم! سوره فصلت آیه 11 » و در جایی اشاره می کند که زمین و آسمان از هم شکافته شده اند و جهان کنونی شکل گرفته است . در این صورت آیا به گفته قرآن ، جهان ابتدا منبسط بوده و بعد متراکم شده و یا اینکه ابتدا متراکم بوده و بعد منبسط شده است ؟ در مورد همین آیه اخیر ( سوره انبیاء آیه 30 ) قرآن خطاب به کفار می گوید : « آيا كافران نديدند كه آسمان‌ها و زمين در ابتدا به هم پيوسته بودند و ما آنها را از هم جدا كرديم و هر چيز زنده‌اي را از آب پديد آورديم؟ آيا باز هم ايمان نمي‌آورند؟» سوال این است که کفار در هنگام خلقت هنوز وجود نداشتند ، پس چگونه می بایست با دیدن چیزی که هرگز ندیده اند به وجود خدا پی ببرند ؟ یا در سوره زخرف آیه 19 آمده :« و فرشتگان را كه بندگان خدايند، زن پنداشتند. آيا به هنگام خلقتشان آنجا حاضر بوده‌اند؟» سوال این است که آیا تنها راه تشخیص جنسیت ، حضور در هنگام تولد است ؟

7- یا اینکه قرآن بارها مرکز تفکر انسان را قلب معرفی می کند و هر چند مفسرین منظور از قلب در قرآن را چیز دیگری دانسته اند ، اما در نهج البلاغه صراحتا می بینیم که امام علی (ع) منظور از قلب را همان قلبی که درون سینه ماست معرفی می کند و این در حالی است که امروزه همه به خوبی می دانند که مرکز تفکر انسان مغز است . در مورد تعدی طلبی قرآن نیز تاکنون اشخاص بسیاری به مقابله برخواسته اند و به ظن بسیاری ، آثار آنها از آیات قرآنی بهتر بوده اند و نمونه آخر همان کتاب فرقان الحق می باشد که از حیث بلاغت و فصاحت و معنا و هماهنگی و عدم تضاد ، ادعای برتری بر قرآن را دارد . بر چه اساسی باید برتری قرآن را بر دیگر آثار اثبات کرد ؟

8- یک سوال که نمی دانم تا چه حد پایه علمی دارد : یک نوع بیماری به نام صرع لب آهیانه مغز وجود دارد که این بیماران در هنگام حمله صرع دچار توهمات مذهبی می شوند و مثلا یک مسیحی ممکن است حضرت عیسی را ببیند و یا یک مسلمان ، پیامبر یا یکی از امامان را مشاهده کند . حال بیگانگان چنین القاء می کنند که پیامبر نیز در هنگام نزول وحی دچار حالتی شبیه به غش و عواملی شبیه به حمله صرع می شده است و احادیثی را از جانب زنان پیامبر نقل می کنند که گفته می شود پیامبر گاه انجام کارهایی را مدعی می شد که هرگز انجام نداده بوده است و نتیجه گیری دشمنان اسلام از این استدلال این بوده است که( اعوذ بالله) هر چه به پیامبر وحی می شده است در واقع حاصل توهمات او بوده است .

9-چگونه می توان ادعا کرد که یکی از اهداف پیامبر مبارزه با برده داری بوده است در حالی که خود برده داشته است ( مانند انس ) و چند زن او نیز از کنیزان بوده اند ؟ و ائمه نیز بردگان زیادی داشته اند و حتی چند تن از آنان خود فرزند کنیزان بوده اند ؟

***فرشتگان از منظر قرآن***

آیات زیادى از قرآن در باره صفات، ویژگیها، ماموریتها و وظائف فرشتگان سخن مى گوید. حتى قرآن، ایمان به ملائكه را در ردیف ایمان به خدا و انبیاء و كتب آسمانى قرار داده است، و این دلیل بر اهمیت جایگاه ملئكه در نظام تكوین است. «آمن الرسول بما أنزل الیه من ربه و المؤمنون كل آمن بالله و ملائكته و كتبه و رسله» یعنی پیامبر اسلام به آنچه از سوى پروردگارش بر او نازل شده ایمان آورده، و مومنان نیز به خدا و فرشتگان او و كتابها و رسولانش همگى ایمان دارند.(بقره/285)
بدون شك وجود فرشتگان از امور غیبیه اى است كه براى اثبات آن، با این صفات و ویژگیها، راهى جز ادله نقلیه نیست، و به حكم ایمان به غیب، باید آنها را پذیرفت.
قرآن مجید روی هم رفته ویژگیهاى آنها را چنین مى شمرد:
1ـ فرشتگان موجوداتى عاقل و باشعور، و بندگان گرامى خدا هستند. «بل عباد مكرمون» (انبیاء/26)
2ـ آنها سر بر فرمان خدا دارند، و هرگز معصیت او نمی كنند. «لا یسبقونه بالقول و هم بأمره یعملون» (انبیاء/27)
3ـ آنها وظائف مهم و بسیار متنوعى از سوى خداوند، به عنوان اسباب تكوین بر عهده دارند.
گروهى حاملان عرشند. (الحاقة/17)
و گروهى مدبّرات امرند. (النازعات/5)
گروهى فرشتگان قبض ارواحند. (اعراف/37)
و گروهى مراقبان اعمال بشرند. (انفطار/10 تا 13)
گروهى حافظان انسان از خطرات و حوادثند. (انعام/61)
و گروهى مامور عذاب و مجازات اقوام سركشند. (هود/77)
گروهى امدادگران الهى نسبت به مؤمنان در جنگها هستند. (احزاب/9)
و بالاخره گروهى مبلغان وحى و آورندگان كتب آسمانى براى انبیاء میباشند. (نحل/2)
4ـ آنها پیوسته مشغول تسبیح و تقدیس خداوند هستند. «و الملائكة یسبحون بحمد ربهم و یستغفرون لمن فى الارض» یعنی فرشتگان تسبیح و حمد پروردگار خود را بجا مى آورند و براى كسانى كه در زمین هستند استغفار میكنند.(شوری/5)
5ـ با این حال انسان به حسب استعداد تكامل، از ملائكه برتر و والاتر است، تا آنجا كه همه فرشتگان بدون استثناء بخاطر آفرینش آدم به سجده افتادند و آدم معلم آنها گشت. (آیات30 -34 از سوره بقره)
6ـ آنها گاه به صورت انسان درمى آیند، و بر انبیاء و حتى غیر انبیاء ظاهر میشوند. (مریم/17، هود/69 و 77 و 78)
7ـ از روایات اسلامى استفاده میشود كه تعداد آنها بقدرى زیاد است كه به هیچ وجه قابل مقایسه با انسان نیست؛ چنانكه در روایتى از امام صادق (ع) میخوانیم: «هنگامى كه از آن حضرت پرسیدند: آیا عدد فرشتگان بیشترند یا انسانها؟ فرمود: سوگند به خدائى كه جانم به دست او است! فرشتگان خدا در آسمانها بیشترند از عدد ذرات خاكهاى زمین؛ و در آسمان جاى پائى نیست، مگر اینكه در آنجا فرشته اى تسبیح و تقدیس خدا میكند.»
8ـ آنها نه غذا میخورند و نه آب مینوشند، و نه ازدواج دارند؛ چنانكه در حدیثى از امام صادق (ع) میخوانیم: «إن الملائكة لایأكلون و لایشربون و لاینكحون و إنما یعیشون بنسیم العرش» یعنی فرشتگان غذا نمیخورند و آب نمی نوشند و ازدواج نمیكنند، بلكه با نسیم عرش الهى زنده اند.
9ـ آنها نه خواب دارند، نه سستى و غفلت؛ چنانكه امام على(ع) در حدیثى چنین مى فرماید: «لیس فیهم فترة، و لا عندهم غفلة، و لا فیهم معصیة ... لا یغشاهم نوم العیون و لا سهو العقول، و لا فترة الأبدان، لم یسكنوا الأصلاب و لم تضمهم الارحام» یعنی در آنها نه سستى هست، و نه غفلت و نه عصیان ... خواب بر آنها چیره نمی گردد و عقل آنها گرفتار سهو و نسیان نمى شود؛ بدن آنها به سستى نمى گراید، و در صلب پدران و رحم مادران قرار نمى گیرند.
10ـ آنها مقامات مختلف و مراتب متفاوت دارند. بعضى همیشه در ركوعند، و بعضى همیشه در سجود. «ما منا إلا له مقام معلوم و إنا لنحن الصافون و إنا لنحن المسبحون» یعنی هر یك از ما مقام معلومى دارد، ما همواره صف كشیده منتظر فرمان او هستیم و پیوسته تسبیح او میگوئیم. (صافات/164-166)
امام صادق (ع) مى فرماید:« و إن لله ملائكة رُكّعاً إلى یوم القیامة و إن لله ملائكة سُجّداً إلى یوم القیامة» یعنی خداوند فرشتگانى دارد كه تا روز قیامت در ركوعند، و فرشتگانى دارد كه تا قیامت در سجودند.
11_ آنها گاه بصورت انسان در می آیند و بر انبیاء و حتی غیر انبیاء ظاهر می شوند، چنانكه در قرآن كریم آمده است: «فأرسلنا الیها روحنا فتمثل لها بشرا سویا» یعنی فرشته بزرگ الهی بصورت انسان موزون بر مریم(س) ظاهر شد.(مریم/17)
در جای دیگر آمده كه آنها به صورت انسانهایی بر حضرت ابراهیم و لوط ظاهر شدند:
«و لقد جاءت رسلنا إبراهیم بالبشری قالوا سلما ...» یعنی آنگاه فرستادگان ما بر ابراهیم به سلامتی بشارت آوردند و او را سلام گفتند...(هود/69)
همچنین: «و لما جاءت رسلنا لوطا سیء بهم ...» یعنی چون فرستادگان ما بر لوط وارد شدند پریشان حال و دلتنگ شد...(هود/77)
حتی از ذیل این آیات استفاده می شود كه قوم لوط نیز آنها را در همان اشكال موزون انسانی دیدند: «وجاءه قومه یهرعون الیه ومن قبل كانوا یعملون السیئات ...» یعنی قوم لوط به قصد عمل زشتی به سرعت به درگاه او وارد شدند و لوط به آنها گفت: این دختران من برای شما پاكیزه و نیكوترند تزویج كنید. از خدا بترسید و مرا نزد مهمانان به عمل زشت خود خوار و سر شكسته نكنید...(هود/78)
12_ در قرآن نوع خلقت انسان و جن بیان شده ولی نوع خلقت فرشتگان و اینكه از چه خلق شده اند را نمی گوید؛ اما می توان استظهار نمود كه فرشتگان ماده قبلی ندارند، ولی جن و انس موجودات جسمانی هستند كه از ماده قبلی خلق شده اند.
فرشتگان موجودات جسمانی نیستند، بلكه مجردند. و البته ممكن است یا مجرد برزخی و یا مجرد تام عقلانی باشند؛ و یا چه بسا به حسب مراتب فرق كنند. برخی فرشتگان برزخی، مجرد برزخی باشند، یعنی شكل و قیافه داشته باشند و خواص ماده را نیز، آنطور كه در روایات آمده است كه نكیر و منكر به صورتهای مختلف به دیده مردگان ظاهر می شوند؛ و برخی نیز ممكن است مجرد تام باشند. به هر حال شاهد قطعی از آیات نداریم.(معارف قرآن، استاد مصباح یزدی، ج 1، صص 283-295)
13_ فاعل مبدِع، كسی است كه میان او و فعلش هیچ واسطه ای نباشد. فاعل مبدع، ازلی و ابدی است و طبعا فعل او نیز ازلی و ابدی است. چنین فعلی مسبوق به عدم نیست؛ و در عین اینكه مسبوق به عدم نیست بی نیاز از فاعل هم نیست، چرا كه فعل است و نیازمند فاعل می باشد.
از طرفی ملائكه از مبدَعات هستند، و فعل ابداعی آن فعلی است كه میان او و فاعل هیچ گونه واسطه ای از قبیل ماده یا آلت یا زمان نباشد.
از طرف دیگر هر حادثی مسبوق به زمان است، و از آنجا كه مجردات زمانی نیستند، یعنی زمانی نبوده كه فرشتگان نباشند، پس آنها ازلی و ابدی زمانی هستند، بر خلاف خدا هم ازلی و ابدی زمانی است و هم ازلی و ابدی زمانی.
اما از آنجا كه فرشتگان ممكن الوجود هستند و هر ممكنی حادث بالذات است، پس آنها حدوث ذاتی دارند؛ چرا كه هر ممكن بالذاتی، حادث بالذات است، اعم از اینكه قدیم زمانی باشد یا حادث زمانی.(برگرفته از "صنع و ابداع"، شرح نمط پنجم اشارات، نوشته دكتر احمد بهشتی)
البته بیان و استدلال فوق تنها در مورد مجردات مطلق صحیح است.
كلام آخر: بدون شك ملائكه با این اوصاف نمی توانند از این ماده كثیف عنصرى باشند، ولى مانعى ندارد كه از اجسام لطیفى آفریده شده باشند؛ اجسامى مافوق این ماده معمولى كه ما با آن آشنا هستیم. اثبات "تجرد مطلق" براى فرشتگان حتى از زمان و مكان و اجزاء كار آسانى نیست؛ و البته تحقیق در این مساله نیز فایده زیادى دربرندارد. مهم آن است كه ما فرشتگان را به اوصافى كه قرآن و روایات مسلم اسلامى توصیف كرده بشناسیم، و آنها را صنف عظیمى از موجودات والا و برجسته خداوند بدانیم؛ بى آنكه مقامى جز مقام بندگى و عبودیت براى آنها قائل باشیم.
برای مطالعه بیشتر علاوه بر مراجعه به آدرس آیات ذكر شده، می توانید به تفسیر نمونه، ج 18، ص 173 مراجعه نمایید.
منبع:سایت تبیان