عمومی

ما اینگونه می ارجاعیم . . .

با نام و یاد دوست سلامی از صفای دل و جان از اینکه خداوند افتخار خدمت به دین را در فضای مجازی، که سنگر امروزی مقابله با دشمنان دین است را نصیب این حقیر نموده است، بسی شکرگذار محضر ربوبی اش هستم و امیدوارم که بتوانم در این سنگر، بهترین خدمت را به اسلام ناب محمدی، که همان مکتب حقه جعفری می باشد انجام دهم. حقیقتا فکر نمی کردم فعالیت در بخش ارجاع، اینقدر سخت و طاقت فرسا باشد چرا که اگر می دانستم اینقدر وقت گیر و طاقت فرساست، هرگز پیشنهاد همکاری در این بخش را قبول نمی کردم چه کسی فکرش را می کرد برای ارجاع یک موضوع گاه نیم ساعت وقت بگذاری و آخرش ندانی به کدام انجمن و بخش تعلق دارد و به کدام کارشناس ارجاعش دهی؟ تصور من از ارجاع دادن موضوع، تصور یک کار ساده و راحت بود نه یک فرایند پیچیده، وقت گیر و حساس:ok: بگذریم اینجا را درست کردم تا خاطرات و مطالب و نکاتی را از ارجاع موضوعات در این موضوع ثبت نمایم که هم بیان تجربه ای باشد و هم ثبت خاطرات و لحظاتی شاد و گاه اندوهناک ... و ما اینگونه می ارجاعیدیم . . . :Nishkhand:

برچسب: 

پاسخ های ناقص کارشناسان!

با سلام قبل از آنكه به تحليل تاريخى اين پرسش بپردازيم، بايد اين نكته را متذكر شويم كه از ديدگاه فقهى، اين سخن مشهور كه امام حسين (علیه السلام) حجّ خود را نيمه تمام گذاشت، سخن نادرستى است زيرا امام (علیه السلام) در روز هشتم ذى حجه «يوم الترويه» از مكّه خارج شد. در حالى‏كه اعمال حجّ- كه با احرام در مكّه و وقوف در عرفات شروع مى‏شود- از شب نهم ذى حجه آغاز مى‏شود. بنابراين، امام (علیه السلام) اصولًا وارد اعمال حج نشده بود، تا آن را نيمه تمام گذارد. بله، مسلماً آن حضرت در هنگام ورود به مكّه، عمره مفرده انجام داده و چه بسا در طول اقامت چند ماهه خود در مكّه و احتمالًا در فاصله‏هاى مختلف، اقدام به انجام اعمال عمره كرده بود. اما انجام اعمال عمره مفرده، به معناى ورود در اعمال حجّ نمى‏شود. در برخى از روايات تنها از انجام عمره مفرده از سوى امام (علیه السلام) سخن به ميان آمده است.(1) از نقطه نظر تاريخى بالاخره اين پرسش باقى است كه با وجود آنكه يكى از علل انتخاب مكّه، داشتن فرصت مناسب براى تبليغ ديدگاه خود بود چرا در اين شرايط زمانى ويژه- كه اوج حضور حاجيان از سرتاسر نقاط مختلف در مكّه، عرفات و منا است و بهترين فرصت تبليغى براى آن حضرت فراهم آمده است- نابهنگام و به صورت ناگهانى مكّه را ترك كرد؟ به طور خلاصه مى‏توانيم علل اين تصميم ناگهانى را چنين ذكر كنيم: يك. احتمال خطر جانى از برخى عبارات امام حسين (علیه السلام) - كه در مقابل ديدگاه شخصيت‏هاى مختلفى كه با بيرون رفتن آن حضرت از مكّه و حركت به سوى كوفه مخالف بودند، ابراز شده- چنين بر مى‏آيد كه امام (علیه السلام) ماندن بيشتر در مكّه را مساوى با بروز خطر جانى براى خود مى‏دانست چنان‏كه در جواب ابن عباس مى‏فرمايد: «كشته شدن در مكانى ديگر براى من دوست داشتنى‏تر از كشته شدن در مكّه است».(2) در پاسخ عبداللَّه بن زبير نيز فرمود: «به خداوند سوگند اگر يك وجب خارج از مكّه كشته شوم، براى من دوست داشتنى‏تر است تا آنكه به اندازه يك وجب در داخل مكّه كشته شوم. به خداوند سوگند اگر من به لانه‏اى از لانه جانوران پناه برم، مرا از آن بيرون خواهند كشيد تا آنچه را از من مى‏خواهند، به دست آورند».(3) امام (علیه السلام) در برخورد با برادر خود محمد حنفيه، به صراحت سخن از قصد ترور يزيد در محدوده حرم امن الهى نسبت به جان خود سخن به ميان آورد.(4) بالاخره در بعضى از متون به صراحت سخن از اين مطلب به ميان آمده كه يزيد، عده‏اى را همراه با سلاح‏هاى فراوان براى ترور امام حسين (علیه السلام) در مكّه فرستاده بود.(5) دو. شكسته نشدن حرمت حرم در ادامه برخى از عبارات پيش گفته، تذكّر اين نكته از سوى امام حسين (علیه السلام) وجود داشت كه نمى‏خواهد حرمت حرم امن الهى، با ريخته شدن خون او در آن شكسته شود گرچه در اين ميان گناه بزرگ از آن قاتلان و جنايتكاران اموى باشد. آن حضرت اين مطلب را در برخورد با عبداللَّه بن زبير و به گونه تعريض ‏آميز نسبت به او- كه بعدها در مكّه موضع گرفته و لشكريان يزيد حرمت حرم را خواهند شكست- به صراحت بيان مى‏دارد. ايشان در جواب ابن زبير مى‏فرمايد: «ان ابى حدثنى ان لها كبشاً به تستحلّ حرمتها فما احبّ ان اكون انا ذالك الكبش»(6) «پدرم (على (ع «براى من نقل كرد كه در مكّه قوچى است كه به وسيله آن حرمت شهر شكسته مى‏شود و من دوست ندارم كه مصداق آن قوچ باشم». پي نوشت : (1) عن الصادق) ع (:» ان الحسين بن‏على) ع (خرج يوم التروية الى العراق و كان معتمراً «. ر. ك. وسائل الشيعه، ج 1، ص 246، كتاب حج، باب 7، ابواب العمرة ج 2 و 3. (2) ابن كثير، البداية و النهاية، ج 8، ص 951. (3) وقعة الطف، ص 251. (4) سيد بن طاووس، لهوف، ص 28. (5) همان. به غلط در اين متن فرمانده آنان» عمر بن سعد بن ابى وقاص «ذكر شده كه در متون ديگر به عمرو بن سعيد بن عاص تصحيح شده است. (6) ابن اثير، الكامل فى التاريخ، ج 2، ص 645.

برچسب: