عقل

منتخب اصول کافی

منتخب اصول کافی

بسم الله الرحمن الرحیم

اصول کافی یکی از مهم‌ترین و معتبرترین کتب حدیثی شیعه اثر ثقةالاسلام کلینی درگذشتهٔ ۳۲۹ است. وی در مدت ۲۰ سال این کتاب را گردآوری کرده‌است. موضوع این کتاب حدیث است که در سه بخش می‌باشد اصول، شامل روایات اعتقادی فروع، حاوی روایات فقهی روضه، شامل احادیث متفرقه تعداد روایات کتاب کافی را با رقم‌های مختلف گفته‌اند: یوسف بحرانی ۱۶۱۹۹، دکتر حسین علی محفوظ ۱۵۱۷۶، علامه مجلسی ۱۶۱۲۱ و برخی از معاصران مثل شیخ عبدالرسول الغفار ۱۵۵۰۳ حدیث شمارش کرده‌اند.کتاب مذکور یکی از کتب چهارگانه معتبر مذهب شیعه جعفری اثنی عشری می‌باشد.

اصول کافی


تصویری از صفحه آخر نسخه‌ای دست‌نوشته از اصول کافی

کلینی در اصول کافی، در هشت عنوان (فصل) به تبیین اصول اعتقادی شیعه و برخی مطالب دیگر که با مسائل اعتقادی ارتباط دارد، پرداخته‌است. عناوین این کتاب عبارتند از:

  • العقل و الجهل
  • فضل العلم
  • التوحید
  • الحجة
  • الایمان و الکفر
  • الدعاء
  • فضل القرآن
  • العشرة

بخش دوم کتاب کافی که فروع الکافی نام دارد دربردارندهٔ روایات مربوط به مسائل فقهی است. فروع کافی بزرگ‌ترین بخش کتاب کافی به حساب می‌آید. در این بخش عناوین زیر وجود دارد:
۱. کتاب الطهارة، ۲. کتاب الحیض، ۳. کتاب الجنائز، ۴. کتاب الصلاة، ۵. کتاب الزکاة والصدقه، ۶. کتاب الصیام، ۷. کتاب الحج، ۸. کتاب الجهاد، ۹. کتاب المعیشة، ۱۰. کتاب النکاح، ۱۱. کتاب العقیقه، ۱۲. کتاب الطلاق، ۱۳. کتاب العتق والتدبیر والمکاتبه، ۱۴. کتاب الصید، ۱۵. کتاب الذبائح، ۱۶. کتاب الاطعمه، ۱۷. کتاب الاشربة، ۱۸. کتاب الزّی والتجمل والمروّة، ۱۹. کتاب الدواجن، ۲۰. کتاب الوصایا، ۲۱. کتاب المواریث، ۲۲. کتاب الحدود، ۲۳. کتاب الدیات، ۲۴. کتاب الشهادات، ۲۵. کتاب القضا والاحکام، ۲۶. کتاب الایمان والنذور والکفارات.
در فروع کافی برخی از عنوان‌ها که معمولاً در کتب فقهی به صورت مستقل آورده می‌شوند به مناسبت، ضمن عنوان‌های یاد شده آمده‌اند. مثلاً امر به معروف، در عنوان الجهاد آمده‌است

روضه کافی

سومین بخش از الکافی که به روضه کافی شهرت دارد، روایات مربوط به موضوعات مختلف و متنوع، بدون هیچ ترتیب و نظم خاصی گردآوری شده‌است. چند نمونه از این موضوعات به شرح زیر است:

  • تأویل و تفسیر برخی آیات قرآن
  • توصیه‌ها و اندرزهای ائمه
  • رؤیا و انواع آن
  • دردها و درمان‌ها
  • کیفیت آفرینش جهان هستی و برخی از پدیده‌های آن
  • تاریخ بعضی از پیامبران بزرگ
  • فضیلت شیعه و وظایف آن
  • برخی مسائل تاریخ صدر اسلام و زمان خلافت علی
  • امام مهدی و صفات او و نیز اصحاب و ویژگی‌های زمان حضور او
  • تاریخ زندگی برخی اصحاب و اشخاص، نظیر ابوذر، ثمامة بن أثال، زید بن علی، سلمان، جعفر بن ابی طالب.

نکته مهم دوستان اگر خواستند حدیث بزارند به ترتیب بزارید
از گذاشتن احادیث با سند ضعیف که سبب ایجاد بحث در تاپیک میشود جدا خوداری کنی
با توجه به اینکه سایت مورد بازدید سنین مختلف است از گذاشتن احادیث خاص خوداری کنید

به خواستگارم جواب رد داده ام!

سوال یکی از کاربران:

من دختر 20 ساله ای هستم، به یکی از خواستگارانم جواب منفی داده ام، پس از آن همش فکر می کنم که گناه کرده ام که چرا به اون آقا جواب منفی دادم. آیا نیازه ازش معذرت خواهی کنم؟ خیلی عذاب وجدان دارم، آیا خدا می بخشه؟!

مهارتهای تصمیم گیری

انجمن: 

یکی از مهارت های مهم و ضروری در زندگی همین مهارت تصمیم گیری است، اگر توجه کنیم ریشه برخی از مشکلات ما به همین اصل برمی گردد، تصمیم اشتباه باعث انتخاب مسیر اشتباه خواهد شد، در نتیجه سختی ها و مشکلات طاقت فرسا گریبان گیر ما می شود.
اگر بتوانیم با اصول و مهارت تصمیم گیری بهتر و خوب آشنا شده و در مقام عمل رعایت کنیم، در آن صورت رسیدن به موفقیتهای بزرگ برای ما سهل خواهد شد.

چرا خدا به انسان عقل بزرگتر نداد؟

انجمن: 

با سلام.

عقل انسان کوچک است و نمیتوان به همه مسائل احاطه داشت، و این بدیهی است که اگر عقل و قوه عقل انسان بزرگتر آفریده می شد قدرت تحلیل انسان هم بالاتر می رفت.

اگر عقل انسانها بزرگتر بود حقایق را بهتر می توانستند درک کنند و خدا را بهتر می شناختند.

شاید اگر عقل انسانها بزرگتر بود خیلی ها راه صحیح را بهتر پیدا میکردند

شاید خیلی از اشتباهات انجام نمی شد.

شاید علم بیشتری میتواستند کسب کنند....

مگر ما آفریده نشدیم که خدا را بشناسیم و عبادت کنیم؟ پس چرا خداوند عقل ما را بزرگتر نیافرید؟

دلیل بر اختیار

منظور از اینکه انسان مختار افریده شده هست چیه؟!
یعنی مثلا من بیام به یه نفر بگم یا اینجوری رفتار میکنی یا بدبختت میکنم این معنی اختبار میده یا جبر؟!
اساس خوب و بد در اسلام به چه منطقی استوار است؟!
چرا یک عمل خوب و دیگری بد است؟
یکی از دلایلش رو میدونم اعمالی که به دیگران و جسم شخص ضرر میزنه میشه بد ولی بقیش رو نه.
چرا خدا انسان ها رو به زور افریده؟!یا اگه افریده چرا تو شرایط برابری قرار نداده؟
ایا درست هست که ما بازیچه تفکر خدا باشیم و اون برامون خوب و بد رو معرفی کنه؟!

بر چه مبنای عقلی یا قرانی نشان دادن تصویری از حضرت محمد گناه می باشد ؟

انجمن: 

سلام

در فیلمهایی که در باره حضرت محمد یا ائمه ساخته می شود از نشان دادن چهره هنرپیشه ای
که در نقش حضرت محمد یا ائمه بازی می کند پرهیز می شود
در حالی که برای پیامبرانی نظیر حضرت یوسف یا موسی یا عیسی این مساله رعایت نمی شود
حال سوال من این است
بر چه مبنای علمی یا عقلی یا قرانی نباید چهره حضرت محمد یا ائمه را نشان داد ؟
و اگر مبنایی دارد چرا برای بعضی پیامبران این مورد رعایت نمی شود ؟
مگر در قران نیامده نباید بین پیامبران فرق گذاشته شود ؟

با تشکر

شبهاتی در باب معرفت شناسی، حجیت عقل و حجیت علوم حضوری

بسم الله الرحمن الرحیم
شبهاتی در باب حجیت عقل و علم حضوری
ما از کجا به درستیِ عملکرد عقل اطمینان داریم و از کجا هر چه را عقل تأیید کند، درست و صحیح می‌دانیم؟ در واقع حجیت عقل چگونه اثبات می شود؟ ما برای استفاده از عقل، باید قبلا حجیت آن را ثابت کرده باشیم و به طریقی بدانیم که مجاز به استفاده از عقل در زندگی هستیم. این حجیت با چه ابزاری اثبات می شود؟ با خود عقل؟! این که دور است و محال. (توی پرانتز: اصلا چرا دور محال است؟!) یا مثلاً ممکن است بگوییم حجیت عقل، بدیهی است. اولاً- چرا بدیهی است؟ ثانیاً- همین گزاره‌ی "بدیهی است" را با چه معیاری می‌توانیم بسنجیم که آیا درست است یا غلط؟ یا شاید حجیت عقل را حواله بدهیم به مبحث علوم حضوری. بسیار خوب! برویم سراغ علوم حضوری:
به نظرم (صرف نظر از بحث در باب عقل و حجیت آن)، علوم حضوری پایه های سستی دارد. علم حضوری را چگونه تعریف می‌کنند؟ مثلاً می‌گویند علم حضوری، علمی است که در آن، واقعیت عینی، بدون واسطه (مفهوم یا صورت ذهنی) شهود می‌گردد، و ذات و واقعیت درک شونده (معلوم)، نزد درک کننده (عالم) حاضر می‌شود. این علم خطاناپذیر است و راز خطاناپذیری آن این است که: به علت انطباق علم و معلوم، خطا در این علم غیرممکن و بی‌معناست.
خب هر شبهه‌ای که راجع‌به عقل مطرح است، در مورد علوم حضوری هم قابل طرح است:
اولاً- تعریف و استدلال و اصلاً حرف زدن راجع‌به علوم حضوری با چه معیاری انجام می‌گیرد؟ از کجا معلوم این حرف‌هایی که درمورد علوم حضوری می‌گوییم درست باشد؟ آیا با عقل می‌سنجیم؟ این که نمی‌شود. سؤال‌های زیادی مطرح است: این گزاره‌ی "در علوم حضوری واسطه وجود ندارد" از کجا آمده است؟ معیار سنجش صحت و سقمش چیست؟ چرا امکان دارد واقعیتی بدون واسطه توسط ذهن ادراک شود. وقتی هنوز ساختمان معرفت شکل نگرفته، ما با چه اطمینانی از وجود ذهن و وجود عین صحبت می‌کنیم؟ اصلا چرا مدعی هستیم یک نوعی علم در جهان وجود دارد به نامِ علم حضوری؟
اما سؤال مهم‌تر اینجاست: فرضا که یک همچنین علمی در جهان وجود داشته باشد، روی چه حسابی یک سری از معرفت ها و دانسته‌ها را جزء علوم حضوری طبقه‌بندی می‌کنیم؟ مثلاً می‌گویند "اصل علیت" یا "اصل امتناع تناقض" حضوری است. اگر کسی بپرسد "چرا اینها حضوری است؟" جوابی نداریم. شاید دو اصل ذکرشده، با واسطه ادراک شوند. اینجا واقعا هیچ معیاری وجود ندارد. شاید بگوییم "علوم حضوری خود-معیارند". آیا همین ادعا نیاز به اثبات ندارد؟
ثانیاً- می‌گوییم "در علوم حضوری واسطه وجود ندارد" و بعد نتیجه می‌گیریم که "پس خطایی وجود ندارد". این چه نوع استنتاجی است؟ استنتاج عقلی است؟ چرا این استنتاج معتبر است؟
ثالثاً- به فرض معتبر بودن استنتاج فوق، ما چرا امکانِ خطا در علوم حضوری را فقط به وجود یا عدم وجودِ واسطه ربط می‌دهیم؟ ممکن است هزار و یک دلیل دیگر وجود داشته باشد که باعث بروز خطا بشود. مثلاً ممکن است یک علم حضوری تا بخواهد توسط ذهن ما ادراک شود، تغییر ماهیت بدهد و ما آن شکلِ تغییریافته را حضوراً درک کنیم. مثلاً یک واقعیتی در عالم وجود داشته و وقتی که آمده در ذهن ما نشسته، تغییر ماهیت داده و خودش را مثلاً به عنوان "اصل علیت" جا زده است. در صورتی که واقعیت، چیز دیگری بوده. یا مثلاً ممکن است واقعیتی از طریق یک واسطه و صورت ذهنی، توسط ما ادراک شود ولی ما حواسمان به آن واسطه و صورت ذهنی نباشد و اشتباها فکر کنیم که با یک علم حضوریِ بی‌واسطه مواجهیم. اشکال دیگر: ممکن است یک علم نه صددرصد حضوری و نه صددرصد حصولی باشد؛ بلکه ترکیبی از این دو باشد؛ ولی ما اشتباها آن را صددرصد حضوری فرض کرده باشم. یا بدتر: آن علم صددرصد حصولی باشد و ما صددرصد حضوری در نظرش گرفته باشیم. باز نیاز به معیار داریم. ممکن است آن قسمتی که حصولی است، مولد خطا باشد.
اشکال دیگر: ممکن است یک علمِ حضوری بیاید در ذهن ما؛ و ما هم به درستی ادراکش کنیم. اما به اشتباه درباره‌ی آن حکم صادر کنیم. مثلا علم حضوری "الف" بیاید در ذهن ما؛ ولی ما اشتباه حکم کنیم که این، علم حضوری "ب" است. مثل حرفی که راجع‌به احساس گرسنگی می‌زنند. ما بعضی وقت‌ها احساس گرسنگی می‌کنیم و این احساس را حضوراً درمی‌یابیم؛ در حالی که واقعا گرسنه نیستیم. آن احساسی که در ما به وجود آمده است، واقعا وجود دارد و خطایی در آن نیست. ولی ما اشتباه حکم به گرسنگی کرده ایم. در علوم حضوری دیگر هم، همین روال ممکن است. مثلا ما اشتباهاً حکم به اصل علیت کرده ایم. (و همه‌ی ما –جامعه‌ی بشری- همزمان در حال اشتباه کردنیم. مثل اتفاقی که برای نجوم بطلمیوسی افتاد و همگان تا مدت ها فکر می‌کردند که این هیئت نجومی درست و صواب است.)
نهایتاً انسان کم‌کم به این نتیجه می‌رسد که چون بشر چاره‌ای نداشته است و در برابر توجیه عالم، عاجز بوده است، بالاجبار تن به عقل یا علوم حضوری یا رئالیسم داده است، تا بتواند راحت‌تر زندگی کند و عالم را توجیه کند. شاید این روش در عمل هم جواب داده باشد؛ ولی این توجیه مناسبی نیست و همه‌ی اشکالاتی که بر عمل‌گرایی وارد است، بر این توجیه هم وارد است. به‌راستی چه اجباری وجود دارد که انسان حتما باید به معرفت دست یابد؟ شاید این، عملا غیرممکن باشد. اصلا همه‌ی این حرف‌هایی که نوشته شد، با چه معیاری بود؟ به نظر می‌آید که همه‌ی حرف‌هایی در آشفته‌بازارِ معرفت‌شناسی گفته شده و گفته می‌شود، متأسفانه سه چیز را به طور ضمنی فرض گرفته اند: عقل، علوم حضوری و رئالیسم. خنده‌دار است؛ نه؟!

رابطه عقل، قلب و دین چیست؟

سلام علیکم
در بین سوالات مبحثی با عنوان "تفاوت قلب و عقل در اسلام چیست؟" دیدم در این آدرس
http://www.askdin.com/thread2844.html
تاپیک بسته شده بود ولی جوابها عجیب و مبهم بود ! کاربردی نبود.
مطالبی پیدا کردم. میخوام این سوال رو دوباره بپرسم. به نظرم خیلی خیلی مهمه !
این طرف و اون طرف مطلب زیاده، ولی اصولی چیده نشده است. اصل مطلب بین انبوهی از مطالب کلی و احتمالا تصورات تکراری گم شده است. بیشترشون جملاتی هستند که نشون میده تصورند. گوینده مطلب رو درک و لمس نکرده ! البته ببخشیدها! قصدمون هم تدریس عرفان نظری و اثبات نظریه عقل کلی نیست. کتاب نمی خواهیم بنویسیم.
در ضمن در پاسخ گفته شده است که جهاد اکبر یعنی جنگ بین عقل و قلب !!!؟؟؟ این دیگه از اون حرفاست. گوینده خواسته بگه اصولا عقل و قلب در جنگند ! یعنی با هم نمی سازند !
در ضمن لطفا مطالب رو از دیدگاه افراد (پایین به بالا) توضیح بدهید نه از دیدگاه "بالا به پایین". حرف کلی زدن فعلا تعطیل باشه ممنون. (کاری به عالم تکوین هم نداریم.)
آوردن عباراتی مانند "مطلب پیچیده است" یا "شما باید اول کلی مسائل مقدماتی یاد بگیری" یا "یه چیزهایی هست که شما نمی فهمید" هم فعلا تعطیل تا بعد ببینیم چی میشه. البته مطلب بدون مقدمه نمی شه ولی مقدمه ای که فقط ابن سینا بفهمه و بقیه (منظورم همه است) نفهمند فعلا تعطیل.
گمونم بشه مطلب رو طوری جزء به جزء به صورت متوالی چید که برای همه روشن باشه. حالا طول کشید هم احتمالا عیبی نداره. مسئولین محترم رخصت. انشاء الله چند وقتی فرصت فکر و بحث و تدبر می دهند و تاپیک رو نمی بندند.
یا علی

خوابهای همسرم

با سلام و عرض خسته نباشید بنده سنم 32 جنسیت مونث شغلم کارمند متاهل هستم میزان تحصیلات بنده لیسانس حقوق و سابقه بیماری روحی و جسمی ندارم دینم اسلام و مذهب شیعه . میزان تقیید به اعتقادات مذهبی در حد نماز و روزه و انجام واجبات و ترک محرمات می باشد در حد متوسط رو به بالا است . میزان اختلاف سنی با همسرم 10 سال هست تحصیلات همسرم مهندس عمران . نحوه اشنایی ما به صورت سنتی ازطریق معرفی یکی از دوستان .
همسرم سابقه بیماری روحی و جسمی ندارن و داروی خاصی هم استفاده نمی کنن. در ضمن نه سیگار و نه هر نوع ماده مخدر مصرف نمی کنن. سابقه اضطراب ندارند این خوابها درست از آبان سال 93 شروع شده و ما حدود یک سالی می شه می خواستیم برای بچه اقدام کنیم و این خوابها بعد از نزدیکی اتفاق می افتد یعنی اگه نزدیکی نداشته باشیم حتی ماهها این خواب را نمی بینند . خواب می بینه یه نفر زن میاد کتکش می زنه و اثار سوختگی بعد از بیداری روی شونه چپش مشخص هست نمی دونیم چکا رکنیم
اگر منظور شما از مشاور مذهبی هست بله خودم صبحت کردم و من را با این سایت آشنا کردن . من تا الان صوت قران ، ختم قران ، آیه الکرسی ، چهار قل و هر کاری که شما فکرش را بکنید انجام دادیم حتی همسرم دو تا انگشتر عقیق و لعل اصل هم داشت که یه سری دعا حک شده بود از منزلمان مفقودشدن. تو را به خدا من و همسرم زندگیمان را دوست داریم تو رو خدا کمکمون کنید . ممنون از توجه شما

علت زن ذلیلی چیست و چطور باید آن را درمان کرد؟

با سلام خدمت دوستان عزیز و گرامی

مهمترین علت زن ذلیل شدن مردان چیست؟
چرا زنان اینقدر روی مردان تاثیر می گذارند و چگونه می توان این عارضه را درمان کرد؟

با تشکر