عصمت

شرط عصمت و علم امامت در ولایت

مدتی است روی تریبون خطبه های نماز جمعه تهران این جمله نوشته شده .((ولایت فقیه همان ولایت رسول الله است))
حال این سوالات مطرح است

1-آیا شرط عصمت درپذیرش و محدوده ولایت تاثیر دارد؟

2-آیا علم پیامبر وامام با ولی فقیه یکسان است؟

لطفاً پاسخ ها مستند باشد .خداوند همه مارا به راه راست هدایت فرماید

انتخاب ابوبکر و عصمت پیامبر

انجمن: 

با سلام و احترام
شبهه :
پیامبر اسلام (ص) ، ابوبکر را مامور ابلاغ ایات سوره برائت کردند
از طرفی پیامبر خودشان مطلع بودند که ابوبکر لایق این ماموریت نیست و ترسو است... هم ایه غار و هم فرار در غزوات و نبردها موید این مطلب است... و خودشان در جواب اعتراض ابوبکر به ایه ی غار اشاره کردند...
حتی افراد معمولی وقتی زندگی صحابه را میخوانند متوجه میشوند لایق تر از ابوبکر وجود داشت....
پس چرا پیامبر افراد لایق تری را انتخاب نکردند؟
و بعد از اینکه خداوند با انتخاب ابوبکر مخالفت کرد پیامبر فرمودند خداوند اعلم از من است ...
یعنی پیامبر ان قدری مطلع نبودند که بهتر از ابوبکر به ذهنشان برسد ؟
چگونه این انتخاب با علم و عصمت ایشان سازگار است؟
مثلا ما اصلا انتظار نداریم رئیس جمهور یک انسان ترسو را برای مذاکره انتخاب کند...
این در حالی است که خداوند می فرماید
ما اتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا
پس انتظار نداریم در چنین امر مهمی چنین اشتباه آشکاری اتفاق بیفتد...
اما ظاهرا این داستان میگوید این اشتباه رخ داده است ...
و خداوند با انتخاب ابوبکر مخالفت میکند و امیر المومنین علی علیه السلام مامور ابلاغ میشوند...

لطفا به این شبهه پاسخ دهید...

عصمت از گناه یا خطا؟

بسم ربک العلی العزم یا الله
سلام .
سوالی که از پاسخگو انجمن دارم اینه
با چجه سند و مدرکی علما شیعه عصمت را مبرا بودن از اشتباه و خطا معنی کردن؟. 2 اینکه بر فرض محال که عصمت اری بودن از خطا هم معنی داد با چه مدرکی از ایات قران عصمت امعمه رو بیرون کشیدن؟

در معنی عصمت یعنی دوری .حالا عصمت از گناه از اشتباه عصمت از اب عصمت از اتش و یا هر چیزی.
خب تا انجا که من مطالعه کردن از ایات قرات عصمت از گناه برای امامان دیده میشود مثل
وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿۱۲۴﴾و چون ابراهيم را پروردگارش با كلماتى بيازمود و وى آن همه را به انجام رسانيد [خدا به او] فرمود من تو را پيشواى مردم قرار دادم [ابراهيم] پرسيد از دودمانم [چطور] فرمود پيمان من به بيدادگران نمى‏رسد

(۱۲۴)
در این ایه خدا گفته امامت عهد هست و عهد من به ظالمین نمیرسه.حالا چه ظالم به خود چه مردن چه خدا
در نتیجه هر ان کس که امام میشود باید معصوم از گناه باشد

« إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَكُمْ تَطْهِیرًا » [احزاب/33] ؛ خدا می خواهد پلیدی را از شما دورکند و شما را چنان که باید پاک دارد
وَقَرْنَ فِی بُیُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِینَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَكُمْ تَطْهِیرًا
؛
و درخانه‌‌هایتان قرار و آرام گیرند و همانند زینت نمایی روزگار جاهلیت پیشین زینت نمایی نکنید و نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید و از خداوند و پیامبر اطاعت نمایید .
همانا خداوند می‌خواهد که از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و چنان که شاید و باید پاکیزه بدارد

تا اینجا ثابت شد که امامت اری از گناه است اما هیچ جایی از قران نیامده که امام اری از خطاست
در حقیقت خدا فرموده ما شما را از پلیدی ظلمت دور کردیم .و نگفته ما شما را عالم دهر کردیم .
امامت از هر امر که اگاهانه منجر به گناه شود دوری میکند قیول
اما خطا غیر اگاهانه چه؟
دلیل عقلی
خطا زمانی رخ میدهد که انسان علم کافی به ان امر را دارا نباشد که در نتیجه ان امر با خطا مواجه میشود
از انجا که هیچ بشری عالم مطلق نیست در نتیجه هیچ بشری اری از خطا نیست و هر کس امکان خطا دارد
از ان گذشته هیچ سندی در قران مبنی بر عصمت هیچ بشری نسبت به خطا وجود نداردپ
شیعه با چه سندی میگوید امام معصوم اری از خطا است؟

اولین کسانی که ادعای عصمت کردند چه کسانی بودند؟ (پاسخ به شبهه)

با سلام
از اساتید گرامی تقاضا دارم به این شبهه جواب دهند

آیا خود ائمه دوازده گانه یا کسانی دیگر؟
با مطالعه در کتب شیعه و کتب تاریخ در می یابیم که اولین کسی که ادعای عصمت برای ائمه می کند ابن سباء یهودی بوده همان شخصیتی که علمای شیعه سعی در انکارش دارند. همانطور که قمی در المقالات و الفرق ص ۲۰ می گوید:….
(اولین کسی که برای علی ادعای عصمت نمود ابن سباء بوده) شخص دیگری که ادعای عصمت برای ائمه کرده شخص هشام بن حکم است . تثبیت دلائل النبوه: (۲/۵۲۸). شخص سوم که به این عقیده پرو بال بیشتری داد مومن طاق بعبارتى (شیطان طاق) بوده که نام اصلی اش محمد بن علی الاحول می باشد )در رجال الکشی: (ص۱۸۵)، مؤمن الطاق.تعریف عصمت در نزد شیعه وتضاد آن با کتب خودشان و قرآن
(عقائد الإمامیه ص۵۱ : ونعتقد أن الإمام کالنبی یجب أن یکون معصوماً من جمیع الرذائل ما ظهر منها وما بطن کما یجب أن یکون معصوماً من السهو والخطأ والنسیان لأن الأئمه حفظه الشرع والقوامون)
(اعتقاد داریم که امام مانند نبی باید معصوم باشد از تمام رزائل ظاهری وباطنی و معصوم باشد از فراموشی و خطاء زیرا ائمه محافظین شرع الهی هستند)

وهمینطور در کتاب میزان الحکمه (أن الإمام معصوم من الذنوب کلها صغیرها وکبیرها لا یزل عن الفتیا ولا یخطئ فی الجواب ولا یسهو ولا ینسى )
(امام معصوم است از گناهان کبیره وصغیره و خطا نمی کند در حِواب دادن ونه فراموشی به او دست می دهد ) میزان الحکمه ج۱ ص ۱۷۴

تضاد این عقیده با قرآن:
قرآن کریم به وضوح بیان می کند که انبیاء الله فراموش می کردند: به عنوان مثال(قَالَ أَرَأَیْتَ إِذْ أَوَیْنَا إِلَى الصَّخْرَهِ فَإِنِّی نَسِیتُ الْحُوتَ) الکهف/۶۳ (از زبان موسی در داستان با خضر که می گوید : گفت: «دیدى؟ وقتى به سوى آن صخره پناه جستیم، من ماهى را فراموش کردم)

وباز در سوره الکهف می گوید (واذکر ربک اذا نسیت) الکهف/۲۴ (پروردگارت را یاد کن هنگامی که فراموش کردی ) خطاب به رسول الله صلی الله علیه وسلم . باز سوره کهف آیه از زبان موسی (قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِی بِمَا نَسِیتُ) الکهف/۷۳ (موسی گفت من را بخاطر قولی که دادم وفراموش کردم مواخذه نکن)
انبیاء الله خطا می کنند زیرا بشر هستند:
در سوره ص حِریان ابراهیم علیه السلام در قضاوت خود بین آن دو برادر (إِذْ دَخَلُوا عَلَىٰ دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ ۖ قَالُوا لَا تَخَفْ ۖ خَصْمَانِ بَغَىٰ بَعْضُنَا عَلَىٰ بَعْضٍ فَاحْکُم بَیْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَىٰ سَوَاءِ الصِّرَاطِ )ص/۲۲« وقتى [به طور ناگهانى‌] بر داوود درآمدند، و او از آنان به هراس افتاد، گفتند: «مترس، [ما] دو مدّعى [هستیم‌] که یکى از ما بر دیگرى تجاوز کرده، پس میان ما به حق داورى کن، و از حق دور مشو، و ما را به راه راست راهبر باش»

(إِنَّ هَذَا أَخِی لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَهً وَلِیَ نَعْجَهٌ وَاحِدَهٌ فَقَالَ أَکْفِلْنِیهَا وَعَزَّنِی فِی الْخِطَابِ ) ص/۲۳
«این [شخص] برادر من است او را نود و نه میش و مرا یک میش است و مى‏گوید آن را به من بسپار و در سخنورى بر من غالب آمده است»

قَالَ لَقَدْ ظَلَمَکَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِکَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ کَثِیرًا مِّنْ الْخُلَطَاء لَیَبْغِی بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِیلٌ مَّا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاکِعًا وَأَنَابَ )۲۴ سوره ص
(داوود] گفت قطعا او در مطالبه میش تو [اضافه] بر میش‏هاى خودش بر تو ستم کرده و در حقیقت بسیارى از شریکان به همدیگر ستم روا مى‏دارند به استثناى کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‏اند و اینها بس اندکند و داوود دانست که ما او را آزمایش کرده‏ایم پس از پروردگارش آمرزش خواست و به رو درافتاد و توبه کرد ).

در سوره الانبیاء از زبان یونس علیه السلام: (وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ) ﴿الأنبیاء: ٨٧﴾
( ذوالنون را [یاد کن] آنگاه که خشمگین رفت و پنداشت که ما هرگز بر او قدرتى نداریم تا در [دل] تاریکیها ندا درداد که معبودى جز تو نیست منزهى تو راستى که من از ستمکاران بودم)

آدم و حوا علهیم السلام:
(فازلَّهُمَا الشَّیْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا کَانَا فِیهِ وَقُلْنَا اهْبِطُواْ بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَکُمْ فِی الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِینٍ )۳۶ البقره
«پس شیطان هر دو را از آن بلغزانید و از آنچه در آن بودند ایشان را به درآورد و فرمودیم فرود آیید شما دشمن همدیگرید و براى شما در زمین قرارگاه و تا چندى برخوردارى خواهد بود »

فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ . البقره/۳۷
سپس آدم از پروردگارش کلماتى را دریافت نمود و [خدا] بر او ببخشود آرى او[ست که] توبه‏پذیر مهربان است.

قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ.الاعراف /۲۳
گفتند پروردگارا ما بر خویشتن ستم کردیم و اگر بر ما نبخشایى و به ما رحم نکنى مسلما از زیانکاران خواهیم بود (۲۳)

از کتب خود امامیه:
( بحار الأنوار ج۲۵ ص۳۵۰ قیل للإمام الرضا ( إن فی الکوفه قوماً یزعمون أن النبی صلى الله علیه وآله وسلم لم یقع علیه السهو فی صلاته ، فقال : کذبوا – لعنهم الله – إن الذی لا یسهو هو الله الذی لا إله إلا هو ).

(به امام رضا امام هشتم شیعه گفته شد در کوفه اقوامی ادعا دارند که پیامبر در نماز خود فراموشی به او دست نداد امام رضا می گوید دروغ می گویند خدا لعنتشان کند کسی که فراموشی واشتباه نمی کند الله تعالی است که بغیر از او خداوندی نیست)
از دیگر کتبشان صحیفه سجادیه که امام صراحتا اعتراف به خطا می کند وآمرزش می طلبد و همینطور در دعاهای نهحِ البلاغه که علی رضی الله عنه اعتراف به خطا و گناه می کند .

شکی نیست که علمای امامیه همانطور که در ابتدا آمد برای ائمه خود وبرای اثبات عصمتشان روایاتی را وضع کرده اند روایاتی که با قرآن در تضاد است مانند کلینی در اصول کافی که ابوابی دارد با عنوان(باب أن الائمه (ع) یعلمون جمیع العلوم التی خرجت إلى الملائکه )(ائمه می دانند تمام علومی که ملائکه از آن باخبر هستند)
باب أن الائمه(ع) إذا شاؤوا أن یعلموا علموا
((ائمه هرگاه اراده کنند که حِیزی را بدانند خواهند دانست به مجرد اراده)

باب أن الائمه(ع) یعلمون متى یموتون، وانهم لا یموتون الا باختیار منهم
(ائمه می دانند کی می میرمند و موت اختیار دارند)

باب أن الائمه(ع) یعلمون علم ما کان وما یکون وانه(۵) لا یخفى علیهم
(ائمه علومی که کشف شده است می داانند وعلومی که کشف نشده نیز می دانند وحِیزی بر آنها مخفی نمی باشد)
تمام این ادعاهای که اقای کلینی در کافی آورده به عنوان عقیده واصول از نظر ایات قرآن مردود است.
اقای کلینی پا را فراتر گذاشته و می گوید: (أُعطیت خصالاً لم یعطهنّ أحد قبلی: علّمت علم المنایا والبلایا.. فلم یفتنی ما سبقنی ولم یعزب عنّی ما غاب عنّی)
(علی رضی الله عنه می گوید خصلت های به من داده شده که به کسی قبل من داده نشده است :به من علم منایا وبلا داده اند و هیچ چیزی در گذشته و آینده نبوده ونیست الا اینکه من یعنی علی می دانم).أصول الکافی: (۱/۱۹۷).

حال ببینیم قرآن چه می گوید!
((وَمَا تَدْرِی نَفْسٌ مَّاذَا تَکْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ)) [لقمان:۳۴].
و کسى نمى‏داند فردا چه به دست مى‏آورد و کسى نمى‏داند در کدامین سرزمین مى‏میرد در حقیقت‏خداست [که] داناى آگاه است .

و می فرماید:( قُلْ بَلَىٰ وَرَبِّی لَتَأْتِیَنَّکُمْ عَالِمِ الْغَیْبِ ۖ لَا یَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّهٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَلَا فِی الْأَرْضِ وَلَا أَصْغَرُ مِن ذَٰلِکَ وَلَا أَکْبَرُ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ)) [سبأ:۳].
سوگند به پروردگارم که حتما براى شما خواهد آمد [همان] داناى نهان[ها] که هموزن ذره‏اى نه در آسمانها و نه در زمین از وى پوشیده نیست و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر از آن است مگر اینکه در کتابى روشن [درج شده] است .
حال سخن کدام را قبول کنیم الله تعالی یا کلینی و علمای شیعه؟

بطلان دلایل عقلی شیعی در باب عصمت:
همه ى علمای شیعه می گویند عقل فتوی می دهد که امام باید معصوم باشد و خطا نکند کسی که خطا می کند چطور می تواند مردم را هدایت کند؟
پاسخ در ابتدا اثبات کردیم حتی انبیاء الله هم خطا ولغزش داشتند
دوم امت اسلام معصوم است به کتاب خداوند و سنت رسول الله صلى الله علیه وسلم
ودلیل اینکه هرگاه امتی از دین خدا بر می گشت خداوند نبی دیگری مبعوث می کرد واما بعد از نبی ما صلی الله علیه وسلم پیامبر نمی آید پس امت قرآن وسنت را دارد تا وقتی با آن دو است بر حق است همانطور که الله تعالی می فرماید(((وَمَن یُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِن بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُ الْهُدَى وَیَتَّبِعْ غَیْرَ سَبِیلِ الْمُؤْمِنِینَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءتْ مَصِیرًا)) [النّساء:۱۱۵].
«هر کس پس از آنکه راه هدایت براى او آشکار شد با پیامبر به مخالفت برخیزد و [راهى] غیر راه مؤمنان در پیش گیرد وى را بدانچه روى خود را بدان سو کرده واگذاریم و به دوزخش کشانیم و چه بازگشتگاه بدى است».

و می فرماید در سوره النساء ۵۹ (فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ)
(اگر در مورد چیزی اختلاف کردید به خدا و رسولش باز گردید یعنی کتاب الله وسنت* نمی گوید امام معصوم!!!

وخاتمه اینکه شیعه فرقه فرقه شده اند تاریخ شیعه مملو از اسماء فرق مختلف است همچون کیسانیه، و هوادارن مختار ثقفی، زیدیه، واقفیه، امامیه، اسماعیلیه، فطحیه، بوری ها وغیرهم که بسیارند) و هر کدام عقیده خاص خود را داشته وبرای ائمه مورد قبول خود خصوصیاتی قرار داده اند که با عقل سلیم وقرآن وسنت یکی نمی باشند وهر فرقه فرقه ای دیگر را تکفیر کرده اند.
حال چطور امام معصوم را بشناسیم سخن کدام را قبول کنیم در حالی که سخن تمامشان مخالف قرآن وسنت است!!؟

تذکر پیامبر(ص) به امیرالمومنین(ع) درباره برتری نماز جماعت صبح بر شب زنده داری

انجمن: 

باسمه تعالی
با سلام و آرزوی توفیق و سلامت برای همه کارشناسان محترم و دوستان گرامی

در کتاب دعائم الاسلام روایت شده است:

متن روایت: قال الباقر(ع): قام علي(ع) الليل کله حتي اذا انشق عمود الصبح صلي الفجر و خفق برأسه، فلما صلي رسول الله(ص) الغداة لم يره، فاتي فاطمة فقال: اي بنية ما بال ابن عمک لم يشهد معنا صلاة الغداة؟ فاخبرته الخبر فقال: ما فاته من صلاة الغداة في جماعة افضل من قيام ليله کله، فانتبه علي لکلام رسول الله(ص) فقال له: يا علي ان من صلي الغداةفي جماعة فکانما قام الليل کله راکعا و ساجدا. يا علي اما علمت ان الارض تعج الي الله من نوم العالم عليها قبل طلوع الشمس.

ترجمه روایت: امام باقر(ع) فرمود:شبی امیر مؤمنان علی علیه السلام از آغاز تا انجام بنماز ایستاد، هنگامی که سپیده سحر دمید، نماز صبح را خواند و پس از نماز خواب او را فرا گرفت. پیامبر صلی الله علیه و آله آن صبح حضرت علی علیه السلام را در مسجد ندید، بعد از نماز نزد فاطمه علیها السلام آمد و فرمود: چه اتفاقی افتاد که پسر عمویت علی (ع) همراه ما در نماز صبح حاضر نگشت؟ و فاطمه جریان را به عرض پیامبر صلی الله علیه و آله رساند. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: آن پاداشی که به خاطر نماز جماعت صبح به او می‏دادند، و از او فوت شده بهتر است از تمام نمازهایی که در آن شب خوانده است، علی علیه السلام وقتی صدای رسول خدا را شنید، از خواب بیدار شد، پیامبر صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود کسی که نماز صبح را با جماعت بخواند گویا همه شب را در حال رکوع و سجود به سر برده است.

درباره سند این روایت در تاپیکی دیگر صحبت شد (اینجا)

اما درباره محتوای آن دو سوال باقی ماند که موضوعی اعتقادی است:
آیا این روایت با مقام عصمت امیرالمومنین(ع) سازگار است یا خیر و آیا چنین مواردی در روایات معتبر، درباره امیرالمومنین(ع) نقل شده است یا نه؟

با سپاس

يه سوال در مورد رهبری

اگه كسي قبول نداشته باشه رهبر رو به عنوان يه فرد عادل گناه كاره ؟ مگه ايشون معصوم هستند ؟ من يك جايي يه نقدي از رهبر كردم چند نفري ريختن رو سرم كه تو منافقي و از اين حرفها يكي هم جدي گفت يك ركعت نمازت قبول نيست اگه به ولايت ايشون شك داشته باشي
واقعا اينجوره؟
من رهبري و ولايت فقيه رو قبول دارم ولي اصلا ايشون رو معصوم نميدونم اشتباه ميكنم من ؟

سوالاتی پیرامون عصمت و مراتب آن

انجمن: 

با سلام

میخواستم بپرسم جز اهل بیت و انبیاء علیهم السلام کس دیگری عصمت دارد یا خیر ؟ ( حتی در حد انبیاء)

و اینکه آیا عصمت انواع و اقسام دارد ؟ ( شنیدم یک نوع عصمت هست بنام عصمت تحصیلی که عباد و زهاد ممکنه به اون برسن ، چنین عصمتی وجود داره ؟ آیات و روایات یا نظرات علما در این رابطه چیزی موجوده یا خیر ؟)

با تشکر ...

رد عصمت تمام و کمال انبیاء

می توان گفت امامان و پیامبران دارای عصمت در هدایت اند و عصمت تمام و کمال ندارند و اینکه مثلا پیامبر اسلام
در 40سالگی به پیامبری رسید یعنی قبل از آن اشتباه نداشته است و از همان بدو تولد بدون اشتباه بوده پس فلسفه پیامبری و انتخاب شدن از جانب خدا چه می شود
اینگونه خدا مقدر داشته که فرضا فردی پیامبر شود و به خاطر لطف خدا بی هیج عیبی است و می توان گفت اعمال او از آن خدای اوست و بس و او نباید مانند بشر باشد بلکه باید مثل فرشتگان باشد و کارهای انسانی مثل ازدواج و این ها را هم نداشته باشد
اگر او مثل ما انسان است پس دچار لغزش می شود
مثال فطع نسل پیامبری از حضرت یوسف
و اینکه امام علی و امامان چگونه علم به مرگ وشیوه آن را داشته اند و جلوی آن را نگرفته اند می توانستند با عصمت و علم بی بدیلشان جلوی مرگ و نیستی دنیایی خود را بگیرند و مردم را بیشتر هدایت کنند و اینکه بگویند خدا مقدر کرده دلیل نمی شود خدا بد بندگانش را نمی خواهد آن ها می توانستند بیشتر نزد مردم باشند و بیشتر آن ها را هدایت نمایند
و اینکه آیا پدر و مادر پیامبر نیز ادم های کاملا خوبی بوده اند یا ممکن است دارای خطا باشند

پیامبران چه نیازی به عصمت از گناه داشتند؟

انجمن: 

با سلام
پیامبران چه نیازی به عصمت از گناه داشتند؟ برای پیامبران فقط داشتن عصمت در وحی کافیه و نیازی به عصمت از گناه نیست. اگر بپزیریم خدا بهترین شخص در یک قوم را برای پیامبری میگزینه دیگر نیازی به عصمت در گناه نیست مثلا اگر ایت الله خامنه ای عصمت ندارند ولی از بهترین انسان های این دوره هستند و اطاعت از ایشان هم واجب و اگر گناهی هم مرتکب بشوند بسیار کوچک خواهد بود و مردم انگ عالم بی عمل را به او نمیزنند
ممنون

آیا نماز پیغمبر (ص) قضا شده بود؟

انجمن: 

باسلام و عرض ادب
در متن زیر 2 نظریه وجود دارد
بالاخره کدومش درسته؟

[SPOILER]

آیا صحیح است که یک بار نماز صبح حضرت رسول خدا(ص) قضا شد؟
پرسش

می‌خواستم بدانم این‌که می‌گویند یک بار نماز صبح حضرت رسول خدا(ص) قضا شد صحیح است یاخیر؟ (البته این مطلب را در کتابی که پرسش و پاسخ علامه طباطبایی بود دیده‌ام.)

پاسخ اجمالی

این مسأله یکی از مباحث فقهی و مرتبط با مباحث کلامی است که روایاتی هم در این زمینه وارد شده است. اما فقهاء در آن اتفاق نظر ندارند، عده ای به جهت تعارض با ادله دیگر و تنافی با عصمت پیامبر(ص) چنین روایاتی را غیر قابل پذیرش می دانند، و عده دیگری به خاطر وجود سند معتبر و با توجه به این که در متن بعضی از آنها اشاره شده که این قضیه به خواست خداوند متعال اتفاق افتاد و باعث رحمت برای مردم بود، می گویند هیچ منافاتی با ادله دیگر و با مقام والای عصمت آن حضرت ندارد، و آن را می پذیرند.

پاسخ تفصیلی

این مسأله یکی از مباحث فقهی و مرتبط با مباحث کلامی است، و بیان تفصیلی آن در این جا ممکن نیست، آن چه می توان به صورت اشاره بیان نمود بدین قرار است که:

روایاتی،هم در منابع شیعی و هم در منابع سنی[1] وجود دارد که بیان کننده این اتفاق می باشند، و بعضی از آنها اسناد معتبری دارند ، مثل روایتی که در کتاب شریف کافی از امام صادق (ع) آمده که راوی گوید: «از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود: رسول خدا (ص) یک روز در وقت نماز صبح ، خواب ماندند و (در حقیقت) خداوند تبارک و تعالی ایشان را به خواب بردند تا آفتاب طلوع کرد، این کار رحمت خدا بود بر مردم تا هر گاه کسی برای نماز صبح خواب ماند و دیگران او را برای این اتفاق مذمت کردند و به او گفتند:« تو در نمازت تقوا نداری»پس این کار پیامبر(ص) الگو و سنتی شده، پس اگر شخصی به شخص دیگری بگوید: در وقت نماز صبح خواب ماندی! در جواب او بگوید" پیامبر(ص) هم در وقت نماز در خواب ماند" پس این کار پیامبر(ص) الگو و رحمتی شده، خداوند با این کار ، این امت را مورد رحمت قرار داده است (تا او بتواند با یاد آوری خواب ماندن رسول خدا (ص) از سرزنش آنها رهایی یابد.) [2]

در برابر این روایت و روایات معتبر دیگری که دراین زمینه داریم، ادله دیگری وجود دارد که متعارض با این روایات به نظر می رسند، مثل :

1- روایاتی که دلالت بر معصوم بودن پیغمبر و ائمه سلام الله علیهم می کنند،از جمله روایتی که در آن امام صادق (ع) حضرت علی (ع) نقل می کند که حضرت فرمودند:«از صفات امام این است که از تمامی گناهان صغیره و کبیره معصوم باشد، در فتوا دادن هیچ اشتباهی نکند، در جواب سوالات خطایی از او سر نزند و در هیچ یک از امور دنیایی سهو (اشتباه) و فراموشی یا بیهودگی در او راه نیابد»[3]

2. روایاتی که بیان می کنند: (...و ینام عینه ولا تنام قلبه ...)[4] یعنی :و چشمان امام می خوابد اما قلبش نمی خوابد.

3. دلیلهای عقلی که علما برای اثبات عصمت پیغمبر بیان می کنند مثل این دلیل که می فرماید:"پیغمبر(ص) برای هدایت مردم مبعوث شده و رفتار او باید طوری باشد که مردم او را به طور کامل بپذیرند، کوچکترین خطا یا اشتباهی پیغمبر(ص) را از درجه اعلای اعتبار پایین می آورد و هدفی که پیغمبر(ص)، برای آن مبعوث شده، تأمین نمی شود.لذا خداوند متعال کسی را به عنوان رابط خود با مردم انتخاب نمی کند که با خطا یا سهوی که مرتکب می شود مردم از او دور شوند و غرض الهی محقق نشود. بلکه وقتی خداوند امر به اطاعت بی چون و چرا از کسی می فرماید، باید تمام حرکات و اعمال او قابل الگو گیری و تبعیت باشد و کسی که اشتباه می کند از چنین قابلیتی برخوردار نیست.

4. دلیل دیگر اجماع واتفاق همه علما بر عدم اشتباه و خطای پیامبر(ص) است .

از این رو فقهاء در بر خورد با این روایات دو گروه شده اند:

الف) عده ای از فقهاء روایات قضا شدن نماز صبح پیامبر (ص) را به جهت قطعی نبودن سند و یا احتمال خطای راویان و یا جعل روایان و یا به جهت تقیه و یا مخالفت با ادله قطعی دیگر، قبول نکرده اند مانند؛ صاحب جواهر ره[5] و صاحب حدایق ره [6] و شیخ انصاری ره [7] و...

مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی ره [8] و مرحوم آیت الله سید محسن حکیم ره [9] به عنوان رد این روایات می گویند از این روایت که پیامبر (ص) خطاب به اصحاب خود می فرمایند:...در سرزمین شیطان خواب ماندید[10]. استفاده می شود که شیطان به دلیل آیه قرآن [11] ودلیل های قطعی دیگر از پیغمبر دور می باشد و توانایی غافل کردن یا تاثیر درخواب آن حضرت را ندارد لذا وجود این عبارت در روایت که خواب ماندنشان را در اثر القائات شیطانی می داند دلیل بر عدم صحت این روایت می باشد.

ب) در مقابل عده ای دیگر فقها این روایات را پذیرفته اند و آن ها را معارض و مخالف با ادله دیگر و نیز منافی با عصمت پیامبر(ص) نمی دانند . مثل شیخ صدوق ره،که در ذیل یکی از این روایات به شدت از آنها دفاع می کند[12] و بین سهو شیطانی و غیر آن فرق می گذارد و شیخ مفید ره که بر خلاف شیخ صدوق ره فرق می گذارد بین سهو پیامبر و خواب ماندن ایشان ، شیخ مفید ره سهو پیامبر را رد و از کلام ایشان این طور فهمیده می شود که خواب ماندن پیامبر را قبول می کنند [13] . شهید اول ره نیز بعد از بیان یکی از این روایات می گوید: کسی را نمی شناسیم که بخاطر توهم مخالفت این روایات با عصمت ، آنها را کنار گذاشته باشد.[14]شیخ بهایی ره می گوید: اصحاب، این روایات را قبول کرده اند و این نشان دهنده این است که بین خواب پیامبر(ص) و سهو آن حضرت فرق گذاشته اند و طبق آن فتوا داده اند. مرحوم مجلسی ره نیز این روایات را پذیرفته است. [15]

در بین علمای حاضر تا آنجایی که ما اطلاع داریم آیت الله بهجت این روایات را منافی با عصمت نمی دانند [16].

در پایان تذکر می دهیم که علاوه بر ارائه دلیلهای بالا نباید قطع به وقوع چنین اتفاقی حاصل شود چون به هر دلیل احتمال خدشه در روایات می رود و در درباره مقام پیامبر (ص) باید باید با دقت و احتیاط بیشتری بحث نمود.


[/HR][1] صحیح مسلم ج 2 ص 138 و سنن ابی داوود ج 1 ص 107
[2] کافی ج 3 ص 295(قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ نَامَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَنِ الصُّبْحِ وَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَامَهُ حَتَّى طَلَعَتِ الشَّمْسُ عَلَیْهِ وَ کَانَ ذَلِکَ رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ لِلنَّاسِ أَ لَا تَرَى لَوْ أَنَّ رَجُلًا نَامَ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ لَعَیَّرَهُ النَّاسُ وَ قَالُوا لَا تَتَوَرَّعُ لِصَلَوَاتِکَ فَصَارَتْ أُسْوَةً وَ سُنَّةً فَإِنْ قَالَ رَجُلٌ لِرَجُلٍ نِمْتَ عَنِ الصَّلَاةِ قَالَ قَدْ نَامَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَصَارَتْ أُسْوَةً وَ رَحْمَةً رَحِمَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ بِهَا هَذِهِ الْأُمَّة)
[3] بحارالانوار ج 17 ص 109 عَنِ الصَّادِقِ (ع) عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (ع) فِی بَیَانِ صِفَاتِ الْإِمَامِ قَالَ فَمِنْهَا أَنْ یُعْلَمَ الْإِمَامُ الْمُتَوَلِّی عَلَیْهِ أَنَّهُ مَعْصُومٌ مِنَ الذُّنُوبِ کُلِّهَا صَغِیرِهَا وَ کَبِیرِهَا لَا یَزِلُّ فِی الْفُتْیَا وَ لَا یُخْطِئُ فِی الْجَوَابِ وَ لَا یَسْهُو وَ لَا یَنْسَى وَ لَا یَلْهُو بِشَیْ‏ءٍ مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا
[4] الکافی ج 1 ص 388
[5] جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج‏13، صص 76-73.
فالإنصاف أنه لا یجترئ على نسبته إلیهم (علیهم السلام)، لما دل من الآیات و الأخبار «3» کما نقل على طهارة النبی و عترته (علیهم الصلاة و السلام) من جمیع الأرجاس و الذنوب و تنزههم عن القبائح و العیوب، و عصمتهم من العثار و الخطل فی القول و العمل، و بلوغهم إلى أقصى مراتب الکمال، و أفضلیتهم ممن عداهم فی جمیع‏ الأحوال و الأعمال، و أنهم تنام أعینهم و لا تنام قلوبهم، و أن حالهم فی المنام کحالهم فی الیقظة، و أن النوم لا یغیر منهم شیئا من جهة الإدراک و المعرفة، و أنهم لا یحتلمون، و لا یصیبهم لمة الشیطان، و لا یتثاءبون و لا یتمطون فی شی‏ء من الأحیان، و أنهم یرون من خلفهم کما یرون من بین أیدیهم، و لا یکون لهم ظل، و لا یرى لهم بول و لا غائط، و أن رائحة نجوهم کرائحة المسک، و أمرت الأرض بستره و ابتلاعه، و أنهم علموا ما کان‏ و ما یکون من أول الدهر إلى انقراضه، و أنهم جعلوا شهداء على الناس فی أعمالهم، و أن ملائکة اللیل و النهار کانوا یشهدون مع النبی (صلى اللَّه علیه و آله) صلاة الفجر، و أن الملائکة کانوا یأتون الأئمة (علیهم السلام) عند وقت کل صلاة، و أنهم ما من یوم و لا ساعة و لا وقت صلاة إلا و هم ینبهونهم لها لیصلوا معهم، و أنهم کانوا مؤیدین بروح القدس یخبرهم و یسددهم، و لا یصیبهم الحدثان، و لا یلهو و لا ینام و لا یغفل، و به علموا ما دون العرش إلى ما تحت الثرى، و رأوا ما فی شرق الأرض و غربها، إلى غیر ذلک مما لا یعلمه إلا اللَّه، کما ورد «1» أنهم لا یعرفهم إلا اللَّه و لا یعرف اللَّه حق المعرفة إلا هم، و لیسوا هم أقل من الدیکة التی تصرخ فی أوقات الصلوات و فی أواخر اللیل لسماعها صوت تسبیح دیک السماء الذی هو من الملائکة و عرفه تحت العرش و رجلاه فی تخوم الأرض السابعة، و جناحاه یجاوزان المشرق و المغرب، و آخر تسبیحه فی اللیل بعد طلوع الفجر «ربنا الرحمن لا إله غیره» «2» لیقم الغافلون، تعالوا عن ذلک علوا کبیرا، نعم لو أمکن دعوى ثبوت تکالیف خاصة لهم تقوم مقام هذه التکالیف اتجه دعوى جواز نومهم عنها، و ربما یومی الیه قول النبی (صلى اللَّه علیه و آله) «أصابکم فیه الغفلة» و قوله (صلى اللَّه علیه و آله): «نمتم بوادی الشیطان» و اللَّه أعلم بحقیقة الحال.
[6] الحدایق الناضرة، ج6، ص273
بالجملة فمقتضى عدم تجویز السهو علیه (صلى الله علیه و آله) کما هو ظاهر اتفاقهم رد هذه الاخبار و نحوها أو حملها على التقیة، کما یشیر الیه ما نقله من روایة العامة الخبر المذکور عن أبی قتادة و جماعة من الصحابة، إذ لا یخفى ما بین الحکمین من التدافع و التناقض.
[7] شیخ انصاری در رسائل فقهیه خود صفحه 323 و صاحب جواهر در جواهر جلد 13 صفحه 76 به این احتمال اشاره کرده وآن را می پذیرند
[8] - شیخ جواد تبریزی الأنوار الإلهیة - رسالة فی لبس السواد ص: 54
[9] مستمسک العره الوثقی ج 5 ص 138
[10] ...قَالَ یَا بِلَالُ مَا لَکَ فَقَالَ بِلَالٌ أَرْقَدَنِی الَّذِی أَرْقَدَکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ وَ کَرِهَ الْمُقَامَ وَ قَالَ نِمْتُمْ بِوَادِی الشَّیْطَانِ...تهذیب ج 2 ص 265
[11] سوره نحل آیه 100
[12] من لایحضره الفقیه ج 1 ص 359
[13] رساله عدم سهو النبی ص 28
[14] ذکری الشیعه فی احکام الشریعه ج2 ص 423
[15] مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول ج‏15 ص65ِ أقول: نوم النبی صلى الله علیه و آله کذلک أی فوت الصلاة مما رواه الخاصة و العامة، و لیس من قبیل السهو و لذا لم یقل بالسهو إلا شاذ، و لم یر و ذلک أحد کما ذکره الشهید (ره).
[16] بهجت الفقیه ص 150.[/SPOILER]

http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa1022
من قطعی میخوام بدونم
باتشکر