عرفان در اسلام

ادوار عرفان اسلامی

باسمه تعالی
باسلام:
عرفان ،پیشینه پردامنه ای در ژرفنای تاریخ بشر دارد از هنگام پیدایش ساحتی باطنی در درون انسان عرفان نیز مطرح بوده است. اما ظهور دین اسلام زمینه حرکت پرشوری را در فضای عرفانی پدید آوردو فضایی آفرید که به کمک آموزه های آن حقایق عرفانی روشنی و و گسترش بسیاری یافت(1)
و حتی در شاهکارهای شعر و ادب راه یافت.

این آموزه های اسلام که به ساحت باطنی مربوط بودند. موجب شکل گیری عرفان در همان قرون نخستین گردید.از این رو در قرون نخست اسلام شاهد ظهور عارفانی هستیم که بیشتر تحت تاثیر اسلام و نه عوامل بیرونی -اساس توجه خود را از امور معنوی و باطنی قرار دادند.

پی نوشت:
1- صائن الدین ابن ترکه ،تمهیدالقواعد ص 65

خاستگاه عرفان اسلامی

باسمه تعالی
با سلام
شرق شناسان از اوایل سده نوزدهم میلادی درباره منشاء پیدایش عرفان اسلامی به پژوهش پرداخته اند در پژوهش های اولیه منشاء پیدایش تصوف اسلامی بیشتر در دیگر سنت های هندی ،مسیحی ،نو افلاطونی جستجو می شد ولی با تحقیقات دامنه دار بعدی پژوهش گرانی همچون لویی ماسینیون ،نیکلسون ،هانری کربن و پل نویا به اثبات رسید که خاستگاه اصیل عرفان اسلامی را جز در بستر فرهنگ اسلامی نمی توان یافت (1)
به گونه ای که امروزه دیگر سخن گفتن از محل پیدایش تصوف اسلامی در سنت های بیگانه امری نا موجه است از سوی دیگر محققان مسلمانی چون مرتضی مطهری ،عبد الرحمن بدوی ،جلال الدین همایی،عبدالحسین زرین کوب نیز بر نشات گرفتن تصوف اسلامی از آموزه های قرآنی و سنت نبوی تصریح دارند(2)
ادامه دارد....
پی نوشت:
1-الف: لویی ماسینیون، سخن انا الحق و عرفان حلاج ترجمه ضیاء الدین دهشیری ص 3-4-12-13
ب:نیکلسون ،عرفان عارفان مسلمان ترجمه اسدالله آزاد ص56 به بعد
ج:هانری کربن، تاریخ فلسفه اسلامی ص 9- 14 -16- 17
د:پل نویا ،تفسیر قرآنی و زبان عرفانی ترجمه اسماعیل سعادت ص 10- 11
2-مرتضی مطهری ،آشنایی با علوم اسلامی ص98
عبدالحسین زرین کوب فارزش میراث صوفیه ص 14
جلال الدین هماییف تصوف در اسلام ص89
عبدالرحمن بدوی، تاریخ التصوف الاسلامی ص44
ر. ک. مبانی و اصول عرفان نظری سید یدالله یزدان پناه

مایه های عرفان اسلامی

باسمه تعالی
با سلام:
از مباحث مهم عرفان بررسی مایه های عرفان اسلامی است بدین معنا که آیا عرفان اسلامی از قبیل فقه ،اصول،تفسیر و حدیث است که اصول و بن مایه های اصلی خود را از اسلام برگرفته و برای آنها قواعد و ضوابط و اصول کشف کرده و یا ازقبیل طب و ریاضیات است که از خارج جهان اسلام راه یافته و در دامن تمدن و فرهنگ اسلامی بالیده و تکامل یافته است؟حال در این باره به چهار دیدگاه می پردازیم
1- نظریه عرفا:اینان عرفان اسلامی را مانند فقه و اصول و حدیث می شمرند که اساس آن برآمده از مایه های اصلی اسلام است و سپس برای آن قواعد،اصول و ضوابطی کشف شده است
2- نظریه مخالفان عرفا در جهان اسلام :این گروه می کوشند عرفان و تصوف را یکسره با اسلام بیگانه بخوانند و برای آن ریشه غیر اسلامی قائل گردند
ادامه دارد.....

فقهای شیعه رواج عرفان و تصوف را سبب هدم دین می‌دانستند

گفتگویی که در زیر از نظر می گذرانید مصاحبه‌ای است نشریه معارف با استاد حجت الاسلام و المسلمین انصاریان پیرامون عرفان مصطلح و تصوف صورت گرفته است. توجه شما را به این گفتگو جلب می کنیم.


همان‌گونه كه مستحضريد در مورد خاستگاه «عرفان اسلامي» نظريه‌هاي متعددي وجود دارد؛ نظر شما در اين‌باره چيست؟ نسبت عرفان با دين را چه مي‌دانيد؟
استاد انصاریان: ابتدا بايد به اين حقيقت توجه كرد كه اگر منظور از عرفان، محصول فكري و نظري انديشمندان و اهل حال جوامع گوناگون و ملت‌ها و آيين‌هاي مختلف است، تقريباً همة آنان با اختلاف آيين‌هايشان بر اصول و بخش عمده‌اي از فروع آن اجماع دارند و به صورت دانشي نظري كه در حدي هم قابل عمل است درآمده و تحت عنوان عرفان ارائه شده، كه بخشي مبتني بر فطرت انسان‌هاست و اين منبع در همه ابناي بشر مشترك است و البته بخشي تحت تأثير فرهنگ‌هاي جوامع و يا حالات روحي و رواني اشخاص مي‌باشد و بنابر اين ارتباطي به اصل دين ندارد، ‌و دين از امضاي كامل آن امتناع دارد. اما اگر مقصود از عرفان، عشق سوزاني است كه از معرفت به اوصاف و كمالات و زيبايي بي‌نهايت حضرت رب‌العزة، از طريق قرآن و معارف اهل‌بيت(ع) به ويژه دعاهايي چون كميل، عرفة سيدالشهدا(ع) و ابوحمزه ثمالي در قلب ظهور مي‌كند و موتوري براي حركت انسان به سوي لقاءالله و رضوان الهي است و عامل عمل به خواسته‌هاي حق و رنگ گرفتن از اخلاق الهي است، بايد گفت چنين عرفاني به منزله روح دين و صفاي آيين و مايه و پايه دينداري مي‌باشد.

نظر اسلام و تشیع در باره عرفان چیست ؟

تورو الله کمک کنید. کتاب تحقیقی بر تصوت رو خوندم و به حقیقت کفر صوفیه و عارف در اسلام و تشیع پی بردم و گفته های ائمه(س) نیز آشکارا در رد و تکفیر تصوف است اما نمیدونم چرا تصوت و خطرناک ترین عقیده آن کفار حربی را به امام خمینی سلام الله علیه چسبانده اند که او همچون ملاصدرا و مولوی و بایزید و ابن عربی ملحد نعوذ بالله به وحدت وجود نعوذ الله نعوذ بالله اعتقاد داشته. تورو خدا کمک کنید بگید چه خبره؟ این حرف از سایت معتبری است بنام دانشگاه امام صادق(س).


کارشناس بحث : اویس