عاشق

عاشق دختری بزرگتر از خودم

سلام من 14 سال سن دارم من عاشق یه دختر 26 ساله شدم خیلی دوستش دارم باید چیکار کنم دوست دارم که باهاش ازداواج کنم ولی اختلاف سنیمون 12ساله باید چیکار کنم ولی نمیدونم اونم عاشق منه یانه

اگر این مطالب را بخوانید عاشق امام موسی صدر می شوید!

[="Tahoma"][="Purple"]

[=arial,helvetica,sans-serif][=arial,helvetica,sans-serif]... به نام او* و به یاد او* ...[/][/]

[=arial,helvetica,sans-serif][=arial,helvetica,sans-serif][/][/]
[=arial,helvetica,sans-serif][=arial,helvetica,sans-serif]مرحوم آيت ‌الله مشكيني:[/][/]
[=arial,helvetica,sans-serif]«يکي از جهت هاي مهمي که بعدها به آن ملتفت شديم ، مظلوميت ايشان (امام موسي صدر) بود. بنده معتقد هستم که مظلوميت ايشان غير از مظلوميت شهدايي است که ما داريم. مثل: مرحوم سيّد محمّد باقر صدر ،‌ مرحوم آقاي مطهري ، مرحوم آقاي بهشتي ، مرحوم باهنر و ... است. مظلوميت ايشان بالاتر از مظلوميت اينها بود[=arial,helvetica,sans-serif]».[/][/]



[=arial,helvetica,sans-serif]تقدیم به سیّدی که مظلومیتش از همه بیشتر بود ...[/]
[=arial,helvetica,sans-serif]سیّدی که عارف شهید مصطفی چمران هم عاشقش بود ، طوری که تمام وصيّتنامه اش خطاب به اين عالم گرانقدر است و در آن امام موسی صدر را معبود و معشقوق خود لقب داده است...[/]

[=arial,helvetica,sans-serif][/]
[=arial,helvetica,sans-serif][=arial,helvetica,sans-serif]...برای خواندن متن زندگی نامه + 43 خاطره بسیار خواندنی و کوتاه در مورد امام موسی صدر، حتماً مطالب را تا آخر مطالعه کنید. و يا فایل PDF موجود درلینک پایین صفحه را دانلود کنید.[/]
[=arial,helvetica,sans-serif]اگر چه مطالب کمی زیاد است ، امّا اگر مطالب را تا آخر خوانديد و عاشق امام موسی صدر نشديد ، آن وقت به بنده هر چه دلتان خواست بگوييد. برای مطالب مذکور زحمت بسیار زیادی کشیده شد و در فضای سایبر احتمالاً با این شکل تا به حال ارائه نشده است. با در اختیار قرار دادن آن در دسترس ديگران ، آنها را هم عاشق اين سيّد مظلوم کنید.[/]
[=arial,helvetica,sans-serif][/]
[=arial,helvetica,sans-serif]به نقل از : http://www.ammarname.ir/[/]
[/][/][/]

شهدا : اینها که بودند " ما که هستیم ! ای دل غفلت زده برخیز . . .

انجمن: 

بسم الله الرحمن الرحیم

ما کجا و انها کجا !

بسیار راه هست . . .

بـــرای شهید شدن . . .

باید عاشق شوی . . .

برای عاشق شدن . . .

باید دل بدهی . .

برای دل دادن باید در کوی عشق ساکن شوی
.

برای شهید شدن . . .

بــــــاید او شوی . . .

.

ای دل غفلت زده برخیز . . .

کاروان رفت !

خواب غفلت تا کی !

.

بوفاضل :Gol:

داستان صوتی فقیری که عاشق امام حسینه و پیاده میره کربلا وقتی برمیگرده میبینه پسر ارباب داره...

[="Black"]گوش کنید و نظر بدید.

[b]content[/b][/]

فایل: 

عاشق صادق

بسم الله الرحمن الرحیم


:Gol:یادکردی از

شهید نادر اکبرزاده :Gol:


در سال 1342 در خانواده ای متدین و با تقوا چشم به جهان گشود. پدر نانش حلال بود و مادر دامانش پاک و هر دو به تربیت اولاد اهمیت بسیار می دادند. مادر و خواهرهایش با آنکه اوضاع جامعه بسیار نابسامان بود و فساد بیداد می کرد، محجبه بودند و مومنه.
بستر خانواده برای تربیت اولاد شایسته و صالح آماده بود و باور نادر و خانواده اش نیز آن بود که نادر نیز از همان سربازان در گهواره حضرت روح الله رضوان الله علیه است که برای روزهای سخت انقلاب و جهاد به دنیا آمده است.


********************

تربیت صحیح

مادر، زنی مومنه و در عین حال ساده دل و باصفا بود. پدر هم بسیار بافرهنگ و اهل فکر و اندیشه بود. بسیار به تربیت اولادش اهمیت می داد. آنقدر که حتی جزئیات امور تربیت بچه ها برایش مهم بود، هیچ چیز دیگری آن همه مهم نبود. خیلی با سختی بچه ها را از فساد حاکم در جامعه حفظ می کرد و حتی لحظه ای از آنها غافل نمی شد. می گفت: من این بچه ها را توی پر کتم حفظ می کنم که سالم بمانند، مانند مادری که نوزادش را در آغوشش حفظ می کند. اینگونه هم بود که فرزندانش یکی از یکی صالح تر و مومن تر شد و زمین تا آسمان با جوانهای همسن و سالشان فرق داشتند.


********************

بسیار مهربان

می گویند نادر از همان دوران کودکی جنب و جوش زیادی داشت و بچه فعال و بانشاطی بود. در عین حال بسیار هم دلسوز و مهربان بود و خیلی خون گرم و زود جوش. با همه اعم از خانواده خودش و پدر و مادر و برادران و خواهرانش تا همسایه ها و بچه های همسن و سال خودش بسیار مهربان بود و اگر کسی از او چیزی می خواست نه نمی گفت و هر کاری از دستش برمی آمد برای طرف مقابل می کرد.


********************

اینکه ارزش ندارد

پدر همیشه نگران فرزندانش بود. مخصوصا برای نادر که به خاطر تربیت خوب و صحیحش نسبت به مسائل مذهبی حساسیت بخصوصی داشت، همیشه نگران بود.
پدر می گفت: مواظب خودت باش و سر هر چیزی بحث نکن، نادر ناراحت می شد و می گفت: نماز صبح و شبمان را می خوانیم؛ ولی نماز ظهرمان را به سختی
می توانیم در اول وقتش بخوانیم. چون ظهر موقع نماز در مدرسه بود و اجازه نمی دادند نماز خوانده شود، می گفت اینکه ارزشی ندارد. به هزار راه می زنیم برویم برای نماز اما نمی شود. نماز خانه هست اما اجازه نماز خواندن نمی دهند!


********************

زیر نور چراغ برق

از همان کودکی بسیار باملاحظه و اهل گذشت و صبر بود. بسیاری از شبها که شرایط به گونه ای بود که نمی توانست در خانه درس بخواند، می رفت کنار تیر چراغ برق کوچه و زیر نور و روشنایی آن درس می خواند و با همین سختی درسش هم همیشه خوب بود. اهل بهانه گیری و از زیر کار در رفتن نبود. بلافاصله خودش را با سختی ها وفق می داد و سختی ها را به جان می خرید.

********************
کمربند مشکی


پدر به ورزش بچه ها خیلی اهمیت می داد. با بچه ها ورزش می کرد. خیلی وقتها هم چهار پسرش را برای تماشای مسابقه فوتبال می برد تبریز. اینگونه بود که نادر هم به ورزش علاقه خاصی پیدا کرده بود و هم والیبال بازی می کرد و هم تکواندو کار می کرد. بعدها در تکواندو حتی کمربند مشکی هم گرفته بود اما با شروع جنگ، ورزش را رها کرده و به جبهه رفته بود.


********************

با تمام وجود

بعد از آشنایی با نهضت عظیم امام روح الله:doa(2): دیگر حتی یک لحظه بیکار نبود و تمام اوقاتش صرف انقلاب می شد. شبها تا صبح اعلامیه پخش می کرد و روزها تا شب دوباره فعالیت داشت. اگر تظاهراتی بود می رفت و شرکت می کرد و اگر هم نبود به فقرا و محرومین رسیدگی می کرد. صبحها می آمد سراغ مادر و می گفت: مادر، روغن داری؟ برنج داری؟ شکر داری؟ چای داری؟... از مادر می گرفت و برای محرومان و بی بضاعتها می برد. با آنکه خودشان هم زیاد مرفه نبودند و زندگی متوسطی داشتند ولی هرچه از دستش برمی آمد برای فقرا و محرومین انجام می داد.


ıllıllı پیام و وصیت نامه شهدا ▒ دفاع مقدس ▒

وصیتنامه ی شهید حسین خرازی



بسم رب الصدیقین


خطاب به فرماندهان و رزمندگان اسلام:
- ما لشگر امام حسینیم، حسین وار هم باید بجنگیم، اگر بخواهیم قبر شش گوشه امام حسین (ع) را در آغوش بگیریم كلامی‌ و دعایی جز این نباید داشته باشیم:

« اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد.»

- اگر در پیروزی‌ها خودمان را دخیل بدانیم این حجاب است برای ما، این شاید انكار خداست.
- اگر برای خدا جنگ می‌كنید احتیاج ندارد به من و دیگری گزارش كنید. گزارش را نگه دارید برای قیامت. اگر كار برای خداست گفتنش برای چه؟
- در مشكلات است كه انسانها آزمایش می‌شوند. صبر پیشه كنید كه دنیا فانی است و ما معتقد به معاد هستیم.
- هر چه كه می‌كشیم و هر چه كه بر سرمان می‌آید از نافرمانی خداست و همه ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد.
- سهل‌انگاری و سستی در اعمال عبادی تأناثثیر نامطلوبی در پیروزی‌ها دارد.
- همه ما مكلفیم و وظیفه داریم با وجود همه نارسایی‌ها بنا به فرمان رهبری، جنگ را به همین شدت و با منتهای قدرت ادامه بدهیم زیرا ما بنا بر احساس وظیفه شرعی می‌جنگیم نه به قصد پیروزی تنها.
- مطبوعات ما جنگ را درشت می‌نویسد، درست نمی‌نویسد.
- مسأله من تنها جنگ است و در همان جا هم مسأله من حل می‌شود.
- همواره سعی‌مان این باشد كه خاطره شهدا را در ذهنمان زنده نگه داریم و شهدا را به عنوان یك الگو در نظر داشته باشیم كه شهدا راهشان راه انبیاست و پاسداران واقعی هستند كه در این راه شهید شدند.
- من علاقمندم كه با بی‌آلایشی تمام، همیشه در میان بسیجی‌ها باشم و به درد دل آنها برسم.
وصیتنامه اول:
... از مردم می‌خواهم كه پشتیبان ولایت فقیه باشند، راه شهدای ما راه حق است، اول می‌خواهم كه آنها مرا بخشیده و شفاعت مرا در روز جزا كنند و از خدا می‌خواهم كه ادامه‌دهنده راه آنها باشم. آنهایی كه با بودنشان و زندگی‌شان به ما درس ایثار دادند. با جهادشان درس مقاومت و با رفتنشان درس عشق به ما آموختند. از مسئولین عزیز و مردم حزب‌الهی می‌خواهم كه در مقابل آن افرادی كه نتوانستند از طریق عقیده، مردم را از انقلاب دور و منحرف كنند و الان در كشور دست به مبارزه دیگری از طریق اشاعه فساد و فحشا و بی‌حجابی زده‌اند در مقابل آنها ایستادگی كنید و با جدیت هر چه تمامتر جلو این فسادها را بگیرید.
وصیت نامه دوم :
استغفرالله، خدایا امان از تاریكی و تنگی و فشار قبر و سوال نكیر و منكر در روز محشر و قیامت، به فریادم برس. خدایا دل شكسته و مضطرم، صاحب پیروزی و موفقیت تو را می‌دانم و بس. و بر تو توكل دارم. خدایا تا زمان عملیات، فاصله زیادی نیست، خدایا به قول امام خمینی [ره] تو فرمانده كل قوا هستی، خودت رزمندگان را پیروز گردان، شر مدام كافر را از سر مسلمین بكن. خدایا! از مال دنیا چیزی جز بدهكاری و گناه ندارم. خدایا! تو خود توبه مرا قبول كن و از فیض عظمای شهادت نصیب و بهره‌مندم ساز و از تو طلب مغفرت و عفو دارم ... می‌دانم در امر بیت المال امانتدار خوبی نبودم و ممكن است زیاده‌روی كرده باشم، خلاصه برایم رد مظالم كنید و آمرزش بخواهید.
و السلام

حسین خرازی - 1365/10/1

سرّ دلبران در حدیث دیگران

انجمن: 

بسم الله الرحمن الرحیم

نیستی عاشق



آن یکی عاشق به پیش یار خود***************می‌شمرد از خدمت و از کار خود

کز برای تو چنین کردم چنان****************** تیرها خوردم درین رزم و سنان

مال رفت و زور رفت و نام رفت***************بر من از عشقت بسی ناکام رفت

هیچ صبحم خفته یا خندان نیافت*************هیچ شامم با سر و سامان نیافت

آنچه او نوشیده بود از تلخ و درد***************او به تفصیلش یکایک می‌شمرد

نه از برای منتی بل می‌نمود*******************بر درستی محبت صد شهود

عاقلان را یک اشارت بس بود*****************عاشقان را تشنگی زان کی رود

می‌کند تکرار گفتن بی‌ملال****************کی ز اشارت بس کند حوت از زلال

صد سخن می‌گفت زان درد کهن***************در شکایت که نگفتم یک سخن

آتشی بودش نمی‌دانست چیست*********لیک چون شمع از تف آن می‌گریست

گفت معشوق این همه کردی ولیک*************گوش بگشا پهن و دریاب نیک

کانچه اصل اصل عشقست و ولاست***********آن نکردی آنچه کردی فرعهاست

گفتش آن عاشق بگو که آن اصل چیست****گفت اصلش مردنست ونیستی ست

تو همه کردی نمردی زنده‌ای*****************هین بمیر ار یار جان بازنده ای

هم در آن دم شد دراز و جان بداد********** همچو گل درباخت سر خندان و شاد

ماند آن خنده برو وقف ابد ******************همچو جان و عقل عارف بی‌کبد

نور مه‌ آلوده کی گردد ابد********************گر زند آن نور بر هر نیک و بد

او ز جمله پاک وا گردد به ماه***************همچو نور عقل و جان سوی اله

وصف پاکی وقف بر نور مه ‌است ************تابشش گر بر نجاسات ره ‌است

زان نجاسات ره و آلودگی********************نور را حاصل نگردد بدرگی

مولانا

کلیپ صوتی..روایتگری های خیلی زیبا در مورد شهدا...«شهدای تازه تفحص شده»

انجمن: 

[="Blue"]طلائيه

به روايت حاج آقا مهدوي بيات

بسيار زيباست.... ان شالله حتما دانلود كنيد...

دانلود (لينك مستقيم)

[/]

✿ آیا شــهـــدای ما ره صــد ســـاله را یک شبـه پــیـــمودند؟ ✿

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام و ادب


آیا شهدای ما هفت شهر عشق را در یک شب پیمودند؟

چگونه شد که شهدای ما در نوجوانی و جوانی عارف شدند؟

من با دختری دوستم و اون منو به خدا نزدیک میکنه

آیا عشق مجازی مقدمه وزمینه ساز عشق حقیقی است؟