ظهور > قبل از ظهور

معرفی کتاب و منبع در مورد ظهور

سلام طبق معمول نمیدونستم کجا بنویسم
کتابهایی میخوام بم معرفی کنین که تمامی احادیث وروایات مربوط به ظهور و علامتها و نشانها رو داشته باشه و روی انها تفسیر و بحث کرده باشد
ودر کل بهترین کتاب هایی که در مورد علامت ها و نشانهای ظهور نوشته شده رو می خواستم معرفی کنین
اللهم عجل لولیک الفرج

ظهور > قبل از ظهور

سفيانى و دجال كيستند؟
بر گرفته از کتاب : حضرت مهدى عليه السلام فروغ تابان ولايت
در آستانه ظهور حضرت مهدى (عج ) نشانه هاى ديگرى نيز بروز مى كند از جمله خروج سفيانى و دجال (118) است سفيانى از جانب شام ، برمى خيزد. (119)
و افراد ديگرى نيز كه تا 30 يا 60 كذاب در روايات ذكر شده است (120) ، اينها همه پرچم مخالفت بر مى افروزند و سرانجام بدست ياران مهدى (عج ) و به رهبرى آن حضرت شكست مى خورند و به هلاكت مى رسند، از جمله از شكست خوردگان گروه 000/10 نفرى ((بتريه )) است كه در مسير كوفه با سپاه قائم (عج ) جنگ كنند و همگى به هلاكت مى رسند، امام در كوفه كاخهاى ستمگران را ويران مى سازد و همه منافقين توطئه گر بدست ياران مهدى (عج ) به هلاكت مى رسند. (121)
در وصف سفيانى آمده كه او از نسل ابوسفيان است از پليدترين مردم ، سرخ مايل به زرد رنگ است (در ظاهر مقدس مآبى مى كند) و ذكرش اين است : يا رب ، يا رب ، يا رب ، سرانجامش دوزخ است ، آنقدر پليد است كه كنيزش را كه از او بچه دار شده زنده به گور مى كند. (122)
و به نقل ديگر امام باقر عليه السلام : در شام سه گروه داراى پرچم ، خروج مى كنند: اصهب ، ابقع و سفيانى . (123)
به هر حال سفيانى پليد با دار و دسته اش بر ضد حضرت مهدى (عج ) قيام مى كند.
مهدى (عج ) به مردم فرمان مى دهد به جنگ اين دشمن خدا و دشمن خودتان برخيزند.
سپس خود حضرت مهدى (عج ) همراه مسلمانان براى جنگ با سفيانى از مكه به شام رفته و در شام با او مى جنگد سرانجام سفيانى و دار و دسته اش ، شكست مى خورند و سفيانى زير درخت بغوطه دمشق به هلاكت مى رسد. (124)
و در بعضى از روايات آمده : ارتش و طرفداران او براى جنگ با مهدى (عج ) به مكه مى روند، وقتى كه در راه به سرزمين ((بيدا)) رسيدند، بقدرت الهى مسخ مى گردند و يا در زمين فرو مى روند. (125)
كوتاه سخن آنكه : ((سفيان )) يك طاغوت پليد داراى يك رژيم جهنمى است كه با ويژگيهاى خاص با انقلاب جهانى مهدى (عج ) مخالفت مى كند و شكست مى خورد. (126)
اما در مورد دجال بايد گفت : او نيز يك طاغوت حيله گر ديگر است . طبق نقل امام صادق عليه السلام ، اميرمؤ منان على عليه السلام در ضمن خطبه طولانى فرمود:
((حضرت مهدى (عج ) با يارانش از مكه به بيت المقدس مى آيند و در آنجا بين آن حضرت با دجال و ارتش دجال جنگ واقع مى شود، دجال و ارتشش مفتضحانه شكست مى خورند، بطوريكه از اول تا آخر آنها به هلاكت مى رسند و دنيا آباد مى شود و حضرت مهدى ، عدالت و قسط را در جهان بپا مى دارد.
طبق روايتى : آن حضرت دجال را در كناسه كوفه به دار مى زند.)) (127)
خروج دجال در روايات اهل تسنن و در تورات و انجيل نيز آمده است .
اوصاف و ويژگيهاى او نيز در روايات ذكر شده . (128)
به هر حال آن حضرت ، دجال يعنى آن طاغوت حقه باز و پر تزوير را نيز كه به جنگ مهدى (عج ) برمى خيزد شكست مى دهد و طبق بعضى از روايات ، آن حضرت ، حضرت عيسى عليه السلام را در كشتن دجال در سرزمين فلسطين كمك مى كند. (129)
آرى رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم به على عليه السلام فرمود:
((بدانكه فرزندم از كسانى كه به تو و شيعيان تو ستم كردند در دنيا انتقام مى گيرند، و خداوند در آخرت آنها را غذاب مى نمايند.
سلمان پرسيد: او كيست ؟
پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود: او نهمين فرزند حسين عليه السلام است كه پس از غيبت طولانى ظاهر مى شود و فرمان خدا را اعلام مى كند و دين خدا را آشكار مى سازد و از دشمنان خدا انتقام مى گيرد و سراسر زمين را همان گونه كه پر از ظلم و جور شده ، پر از عدل و داد مى نمايد.)) (130)
ضمنا روشن شد كه رهبران مخالف ديگر نيز، طاغوتها با طاغوتچه هايى ديگر روى زمينند.

پي نوشت :
مؤ لف : محمد محمدى اشتهاردى
118- اثباة الهداة ، ج 7، ص 397.
119- اثباة الهداة ، ج 7، ص 391 و 392.
120- بحارالاءنوار، ج 52، ص 209 و اعلام الورى ، ص 426.
121- كشف الغمه ، ج 3، ص 364 بحار، ج 52، ص 338.
122- اثباة الهداة ، ج 7، ص 397 بحار، ج 52، ص 213 (از نسل عتبة بن ابى سفيان ).
123- اعلام الورى ، ص 428.
124- المجالس السنيه ، ج 5، ص 723 اين درخت بلند و پر شاخه اى است كه در آن هنگام در حيره است (اثباة الهداة ، ج 7، ص 168)
125- اثباة الهداة ، ج 7، ص 239.
126- المجالس السنيه ، ج 5، ص 723، بحار، ج 53، ص 10.
127- اثباة الهداة ، ج 7، ص 142 176.
128- در اين باره به بحارالاءنوار، ج 52، ص 194 و 195 مراجعه شود.
129- المجالس السنيه ، ج 5، ص 710.
130- اثباة الهدة ، ج 7، ص 137 علائم بسيار ديگرى نيز ذكر شده كه براى رعايت اختصار از ذكر آنها صرف نظر شد