ظلم

چرا خدا مظهر خوبی هاست؟؟؟؟نه مظهر بدی ها؟

[="darkred"]چرا خدا خوب است؟[/]
چرا ظالم نیست؟
اگر میگویید در صفاتش نیست چرا در صفاتش نیست؟
[="rgb(139, 0, 0)"]آیا ما به دلیل ناتوانی خود،خدا را مظهر خوبی ها میدانیم؟؟؟؟[/]
[="rgb(139, 0, 0)"][="darkorange"]چرا کارهای خوب را خوب میدانیم و کار بد را بد؟(مثال:چرا روز اول به دروغ و دزدی میگفتند گناه و کار بد.چرا نگفتند ثواب و کار نیک؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟)[/][/]

آشنایی با عدل الهی

انجمن: 

قسمت اول : آشنایی با عدل الهی و تعاریف متعدد آن

عدل یکی از صفات مهم حضرت حق به شمار می رود و اهمیت آن تا حدی است که در کنار مهم ترین صفت خداوند، یعنی توحید، قرار گرفته است و در کلام امامیه و معتزله،

یکی از اصول دین معرفی شده است.

در قرآن کریم ، مشتقات مادۀ « ظلم » و « عدل »بیش از سیصد مرتبه به کار رفته است و عدل سفارش و ستایش ،و ظلم نهی و سرزنش شده است .

ظلم در این آیات ، ٤١ مرتبه از خدای سبحان نفی شده و یک مرتبه نیز فعل خدا با عنوان عدل توصیف شده است:

« وَتَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ صِدْقاً وَعَدْلاً » (1)

کلام پروردگارت با صدق و عدل سرانجام گرفته است.

در احادیث، عدل در کنار توحید و یکی از پایه های دین مطرح شده است . امام صادق (علیه السلام ) دراین باره چنین فرموده اند:

« إِنَّ أساسَ الدّینِ التَّوحیدُ وَالْعَدْلُ » (2)

به درستی که اساس دین، توحید و عدل است.

مطالب بالا ، نشان دهندۀ اهمیت فراوان عدل در اعتقادات مسلمانان، به خصوص اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) است.

دربارۀ دلیل اهمیت عدل و این که چرا یکی از اصول دین شمرده می شود، نکاتی ذکر شده است، از جمله:

١ - بسیاری از عقاید اسلامی ، زیرمجموع ۀ عدل الهی است (3) و اگر این اصل پذیرفته نشود ، بسیاری از آموز ه های اسلامی مانند نبوت، معاد،

اختیار انسان و تکلیف، قابل توجیه نیستند.

٢ - امامیه و معتزله با اهل الحدیث و اشاعره در بارۀ عدل الهی، اختلاف شدیدی داشتند، در حالی که در دیگر صفات الهی یا اختلافی نبوده یا اگر بوده اهمیت زیادی نداشته است .

از این رو به امامیه و معتزله « عدلیه » یا « اصحاب العدل و التوحید »گفته می شود. (4)

پاسخ سؤالات شما؟؟ پیرامون تکلیف ظالمان و ستمگران در دستگاه عدل الهی؟؟

انجمن: 

با سلام به دوستان گلم:Gol::Gol::Gol:

ممکن است برای برخی این سؤال مطرح شود که تكلیف كساني كه در طول عمرشان از هیچ ظلم و ستمی به ضعیفان عالم دریغ نکرده و همیشه به حقوق دیگران تجاوز کرده اند، چگونه است که به حسب ظاهر زندگی راحت و آرامی داشته و چه بسا بدون سختي و مشقت مُرده اند؟

در پاسخ به این سؤال باید گفت: اصولاً اين كه تصور شود ظالماني بوده‌اند كه تا دم مرگ زندگي خوب و راحت و احياناً جان دادن آساني داشته اند، تصور درستی نیست. زيرا خوب و راحت بودن زندگي، تنها به برخورداري بيشتر از امكانات دنيايي مانند ثروت، قدرت و شهرت و ... نيست. همان‌گونه كه عذاب‌هاي الهي منحصر در عذاب‌هاي مادّي و ملموس نيست.

از اینرو می بایست بین آسایش زندگی دنیا و آرامش روحی دنیا تفاوت قائل شد، فرضاً اگر شما را بین انتخاب آسایش و راحتی دنیا و یا آرامش روحی و روانی دنیا مخیر کنند شما کدامیک را انتخاب می کنید؟ آیا آسایش و راحتی سرتاسر دغدغه و ناآرامی را بر می گزینید یا آرامش روحی و روانی با حداقل برخورداری از مواهب و آسایش دنیا را انتخاب می کنید؟

قرآن كريم از زندگي کسانیکه صرفاً به آسایش دنیا دل خوش داشته اند، با تعبير «معيشة ضنكاً»يعني «روزگار تنگ»[1] ياد مي‌كند. يعني روزگار و زندگي‌اي كه در عطش سيري ناپذير آنها براي بدست آوردن هرچه بيشتر مسائل مادّي تباه مي‌شود، آنان همواره در زنداني از اندوه و اضطراب و ترس از وارد شدن آفت‌ها و ناملايمات و فرا رسيدن مرگ به سر مي‌برند و از شرّ حسودان و كيد دشمنان‌شان در اضطرابي كشنده دست و پا مي‌زنند و در نتيجه پيوسته در ميان آروزهاي برآورده نشده و ترس از فراق آنچه برآورده شده به سر مي‌برند.[2]

همچنين در همان لحظه‌اي كه ستمگري در لحظات پاياني زندگي ننگين و نكبت‌بارش بر بستري آرميده و ما گمان مي‌كنيم دارد به آساني جان مي‌دهد، چه بسا در چنان عذاب و فشار روحي و دروني دست و پا مي‌زند كه به وصف نمی آيد. لذا مبناي قضاوت و داوري ما دربارۀ حال افراد نبايد ظاهر زندگي و مرگ آنها باشد.

ادامه دارد ...:Gol:

پاورقی___________________________________________
[1] . طه/ 124.
[2] . ر.ك: طباطبايي، سيد محمّد حسين، تفسير الميزان، ترجمة سيد محمّد باقر موسوي همداني، قم، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ يازدهم، 1378ج 14، ص 315 ـ 314.