طلاق

عذاب وجدان بعد از طلاق

انجمن: 

سلام.یکی از دوستانم 3ماه عقد بودند و بعد از اون شاهد ماجرای خیانت و اعتیادش بود.در صورتی که دوستم نمیخواست ابروی شوهرشو ببره همینطور وقتی ازش کسی سوال میکرد همه چیز شوهرشو به همه میگفته ولی قصدی نداشته.بعداز طلاق شوهرش بهش زنگ میزنه که نمیبخشمت و حلالت نمیکنم.خدا ابروتو ببره.دوستم عذاب وجدان گرفته که چه کاری انجام بده چون حرفایی که زده رو دیگه نمی تونه جمع کنه
سوالی که هست چیکار کنه که این گناهش بخشیده بشه
ممنون

آیا این حکم اسلامی در طلاق رجعی جاری می شود و این همه آمار طلاق داریم؟

انجمن: 


یکی از احکام طلاق رجعی اینست که مرد بعد از طلاق در طول ایام عده (حالا فرض کنید به طور متوسط 3 ماه) حق ندارد زن را از خانه بیرون کند مگر در مورد استثنائی که زن زنا کند و همچنین زن هم حق ندارد از خانه بیرون برود. خب فایده ی این حکم به نظرتون چیه؟

برای اینکه فایده اش مشخص بشه یه توضیحی در مورد طلاق رجعی میدم:

طلاق رجعی یعنی طلاقی که مرد در طول ایام عده میتونه بدون اجرا کردن صیغه ی عقد جدید دوباره به زن مطلقه اش رجوع کنه چه با حرف زدن مثلا بگه دوستت دارم یا بگه من دوباره تو رو میخوام و ... چه با انجام یه کاری مثلا زنش رو ببوسه و یا لمس کنه به نوعی که مشخص بشه میخواسته رجوع کنه (بله تعجب نکنید این کار بدون اجرای صیغه ی عقد جدید ممکنه چون یه قاعده هست که مطلقه ی رجعی حکم زوجه را دارد)
خب حالا فایده ی اون حکم رو بگم:
به نظرتون اگر زن و مردی که طلاق گرفتن 3 ماه

کنار هم زندگی کنند

آیا هیچ وقت نمیشه که اینا دوباره دلشون برای زندگی مشترک همدیگه تنگ بشه ، قطعا میشه چون روحیات انسان تغییر پذیره ، همون شخصی که تا دیروز ازت ناراحت بود میبینی یه دفعه محبتش گل میکنه و برمیگرده یه کاری میکنه که رجوع از طلاق اتفاق میفته و به این ترتیب دوباره زن و شوهر هم میشن و با توجه به تجربه ی تلخ طلاق اینبار با استحکام بیشتری به زندگی ادامه میدن مخصوصا مخصوصا اگه پای بچه ای هم این وسط باشه که بیشتر دلشون به اون میسوزه (البته برخی موارد هست که به هیچ وجه رجوع اتفاق نمیفته اما باور کنید مواردی که رجوع اتفاق خواهد افتاد فراوان خواهد بود)

به نظر بنده یکی از موارد کاهش آمار طلاق که خداوند خالق روان آدمی قرار داده ولی اونطور که من اطلاع دارم انجام نمیشه همین حکمه یعنی (ولا تخرجوهن من بیوتهن و لا یخرجن سوره طلاق آیه1 ترجمه: نه شما مردان زنان مطلقه را از خانه خارج کنید و نه آنها حق دارن از خانه خارج شوند).
سوال من اینه آیا این حکم اجرا میشه یا نه ؟ (گفتم اطلاع دقیق ندارم)
و اگه اجرا نمیشه چرا و با چه توجیهی؟

استعلام برای طلاق زمان عقد؟

انجمن: 

سلام...
من به خواستگاری دختری رفتم و موقع گرفتن شناسنامه برای انجام کارها محضر متوجه شدم شناسنامه شون از نوع جدیده و المثنی هم نیست
متوجه شدم قانونی هست که دختر زمان عقد اگر طلاق بگیره میتونه شناسنامه جدید بگیره و اسم همسر قبلیش رو پاک کنه
جطور میتونم از این قضیه مطمئن بشم؟(حتی الامکان هم نمیخوام خانواده عروس مطلع بشن )

مشاوره در مورد هم کفو نبودن

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

با سلام
من یه مشاوره و راهنمایی از شما میخاستم
من 29 ساله و مذکر و لیسانس هستم و شغلم برنامه نویسی است البته تا زمانی که یه کار خوب پیدا بشه
من حدود 6 ماهه که ازدواج کرده ام والان از شما تقاضای راهنمایی دارم
من با نوه عموی پدرم ازدواج کرده ام که در واقع هم شهرت هستیم و خانوادم به دلیل شناختی که از خانواده زنم داشتن اینو بهم پیشنهاد دادن و منم قبول کردم البته قبول کردن من دلیل داشت من خیلی وقت پیش میخاستم یعنی تو 25 سالگی که اون موقع هم درامد داشتم با اینکه دانشجو بودن ولی با مخالفت مادرم و خواهرام مواجه شدم وگفتم برو سربازی بعد و منم مجبورشدم قبول کنم و بعد از سربازی هم بازم قبول نکردن و گفتن اول یه شغل ثابت پیدا کن بعد ما بریم بگیم پسرمون چیکاره هست و...
و بعد از مدتها به فکرشون این فامیل رسید که در بالا گفتن و مادرم گفت که دختره خوبیه و بگیرش من حوصله دختر پیدا کردن برات رو ندارم و من چون از لحاظ روحی خیلی درگیر بودم ونیز به خاطر گناهایی که انجام میدادم (خود ارضایی) با این ازدواج موافقت کردم در حالی که قلبا راضی نبودن چون تقریبا با من کفویتی نداشت
من در شهر زندگی میکنم و اینا در روستا که طبیعتا فرهنگمون به هم نمیخوره.من اعتقاداتم خیلی بالاتر از همسرم هست و الان رنج میکشم .البته فعلا تو دوران نامزدی هستیم و به خونه خودمون نرفتیم (دوران عقد هستیم)
حالا من به فکر طلاق افتادم میخاستم کمکم کنید
مشکلاتی که من با زنم دارم اینا هستن
از لحاظ فرهنگی به من نمیخوره من مهندس کامپیوتر هستم و دوست دارم با خانواده همسرم در مورد تکنولوژی و اینجور چیزا صحبت کنیم ولی وقتی میرم خونشون در مورد گاو و گوسفند و باغ و.. اینجور مسائل صحبت میکنن و من رنج میکشم
از لحاظ اعتقادی زنم در سطح پایینی هست و خیلی راحت از کنار این مسائل میگذره و اعتنایی نداره و فقط نماز میخونه و بعضی اوقات راحت میزاره تا قضا بشه در کل نسبت به من خیلی پایینه از برنامه های مذهبی بدش میاد برعکس من و این موضوع خیلی بیشتر از همه عذابم میده
از لحاظ قیافه اونجوری که من میخاستم نیست .من فقط یه بار تو مراسم خاستگاری دیدم و بخاطر مسایلی که دربالا گفتم تقریبا از روی لجبازی پسند کردم تا از گناه دور بشم و گناه نکنم حالا زیاد ازش خوشم نمیاد
از لحاظ رفتاری زیاد ادم بگو بخندی نیست برعکس من و زیاد حرف نمیزنه چون فقط یه برادر کوچکتر از خودش داره و خواهر نداره برای همین ارتباطات اجتماعیش پایین هست
اینا مشکلاتی که من دارم البته این را هم بگم که خیلی دختر مهربان و حرف گوش کنی هست و خانوادش بهم خیلی احترام میزارن و تا حالا که 6 ماهه اصلا دعوایی نداشته ایم

میخاستم راهنمایی کنید که چیکار کنم ایا طلاق بدم یا نه؟
لطفا تا جایی که میتونید راهنمایی کنید چون مساله حساسی هست
یه نکته را هم بگم که با توجه به اینکه خانواده زنم تو روستا زندگی میکنن من عذاب وجدان گرفته ام که اگه طلاقش بدم دیگه نمیتونه ازدواج کنه یا اگرم ازدواج کنه ادم درست و حسابی نمیاد چون تو روستا فرهنگ پایینه اگه تو شهر بودن بهتر بود
لطفا در این مورد هم راهنمایی کنید

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

مردها باید از خانوم ها اجازه بگیرند!

[=&amp]با سلام

[/]


[=&amp]عقدِ ازدواجِ موقتی، بسته می شود.[/]

[=&amp]زن در این عقد، موارد استمتاع را محدود به یک مورد می کند.[/]
[=&amp]بعد از عقد، مرد ، استمتاع از مورد یا موارد دیگری را از زن اجازه می گیرد.[/]
[=&amp]آیا با اجازه دادن زن، استمتاع از آن موارد برای مرد جایز خواهد بود ؟[/]
[=&amp]آیا زن می تواند بگوید تنها یکبار این مورد یا مواردِ افزون را اجازه می دهد ؟ ( یعنی دفعات را زن تعیین کند. )[/]

[=&amp]آیا زن می تواند استمتاع از غیر از مورد اولی را مشروط به زمان اجازه ی خودش کند ؟ [/]
[=&amp]یعنی هر زمان اجازه داد، آن موارد افزون نیز، استفاده و استمتاع شود ؟ و با منعِ زن، آن موارد از استمتاع خارج شود ؟ [/]
[=&amp]( یعنی زمان شروع و پایان و مدتِ آن موارد افزوده شده به دست زن باشد )

[/]

[=&amp]با سپاس[/]

آیا بسیاری از مردان متاهل، جهنمی خواهند شد ؟

[=&amp]با سلام

می دانیم که برخی مردان، مهر بالایی را متعهد می شوند که حتی تا آخر عمر قادر به پرداخت آن نیستند.[/]


[=&amp]و البته برخی می توانند پرداخت کنند اما به هر دلیل به فکر پرداخت مهر خودشان نیستند.[/]
[=&amp]مثلا چون همسرشان به دنبال مهر نیست به فکر پرداختش نیستند یا بر اثر تصادف فوت می شوند و فرصت پرداخت مهر را پیدا نمی کنند.

[/]

[=&amp]سوال اول :[/]
[=&amp]از آنجایی که مهر یک دین به گردن مرد است و در صورت عدم پرداخت و عدم بخشش از سوی زن، این حق به گردن مرد باقی می ماند[/]
[=&amp]و با توجه به اینکه اکثر مردان ایرانی که مهر بالایی را تعهد داده اند قادر به پرداخت این مهر نشده اند و با این دین دار فانی را وداع خواهند گفت[/]
[=&amp]آیا جز این است که در آخرت، حق الناس به گردن خواهند داشت و اگر همسرشان راضی نشود[/]
[=&amp] یا از ثوابشان کم می شود و به زنشان داده میشود و یا از عقاب و عذاب زنشان کم شده و به عذاب مردان افزوده میشود تا جبران حق الناس بشود ؟[/]
[=&amp]آیا جز این است ؟[/]

[=&amp]سوال دوم :[/]
[=&amp]آیا در این مسئله ( اینکه دینی به گردن مرد می آید و در صورت عدم پرداخت در این دنیا ، در آخرت مدیون خواهد بود) [/]
[=&amp]تفاوتی می کند که گفته شود، مهر خانوم عند المطالبه است یا عند الاستطاعه ؟

[/]

[=&amp]سوال سوم :[/]
[=&amp]ایا مرد می تواند شرط کند که مهر خانوم در صورت فوت مرد یا خانوم یا تحقق هر شرط دیگری، بخشیده شود ؟[/]
[=&amp]یا مثلا اینگونه شرط کند که اگر زن مهرش را مطالبه نکرد، با فوت مرد، مهر بخشیده شود ؟[/]
[=&amp]یا مثلا بگوید اگر زن مهرش را مطالبه کرد و مرد در پرداختش کوتاهی نکرد اما مهر کامل پرداخت نشد و مرد فوت کرد، مهر بخشیده شود ؟[/]
[=&amp]لطفا بفرمایید چگونه باید شرط ذکر شود تا مسئله صورت شرعی و درستی پیدا کند ؟[/]

رابطه زوری با همسر

انجمن: 

سلام

آیا رابطه ی زوری با همسر مجاز است؟

مردی زنش را دوست دارد اما زن او را دوست ندارد و یا قصد سواستفاده دارد.
زن اجازه برقراری رابطه به شوهرش نمیدهد و ناشزه است.
مرد از طریق زبان و نصیحت و سایر راههای متصوره سعی کرده است تا همسرش را از حالت نشوز خارج کند اما افاقه نکرده است و
زن قانع نمیشود و تقاضای طلاق دارد و یا در عوض رابطه تقاضاها و شروط ناحق دارد و به نوعی قصد سواستفاده دارد و مرد زیر بار این شروط نمیرود.

سوال اول

دادگاه تشخیص داده است که زن هیچ دلیل قانونی بر نشوز ندارد.
آیا مردی که نمیخواهد زنش را طلاق بدهد شرعا مجاز است بدون رضایت همسرش با او رابطه داشته باشد؟ (رابطه زوری) یا باید تا آخر عمر رابطه ی زوری نداشته باشد؟

سوال دوم

حکم دادگاه ممکن است زمان زیادی طول بکشد مثلا شش ماه.
آیا در این مدت، مرد حق رابطه ی زوری دارد؟

بهترین راهکار طلاق

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:


سلام
من دختر28ساله ام که9ماهه عقد کردیم به شیوه کاملا سنتی.
همسرم 31ساله است و خیلی اخلاقای خوبی داره اما یه مشکل بزرگ داره اینکه اهل ازدواج نیس. شایدم اهل ازدواج با من!
از من همیشه تعریف میکنه از بساز بودنم از اعتقاداتم از خیلی از اخلاق هام و میگه تو لیاقتت کسی بهتر از من بود اما نمیتونه بهم علاقه مند بشه! همش دغدغه داره چرا ازدواج کرده؟

بااینکه نسبت به دوران نامزدی 9ماهه مون و سنتی بودن خونواده هامون ما هرچندهفته یکبار یک شب پیش هم هستیم و رابطه کامل که نه اما رابطه بدی هم باهم نداریم و واقعاً اون شب انگار یادش میره من همونم که هیچ علاقه ای بهم نداره! میگه خیلی عزیزی و...
اما باز یهو دغدغه هاش میاد سراغش و قیافش برج زهرمار میشه.

دغدغه هاش ایناس:
1-خیلی زود انتخاب کرده با معیارای ساده و الان پشیمونه کسی خوشگلتر قدبلندتر اندام بهتر از من نصیبش نشده. بااینکه خودشم اذعان داره من از نظر ظاهری بهش سر هستم!
2-خیلی وابستگی عاطفی به مادرش داره و نگرانه که چندماه بعد دیگه شب تو خونه مادرش نمیخوابه
3-مجردی خیلی اوضاع آرومی داشته خیلی از تنهایی اش لذت میبرده خیلی پایبند به مرام ها و اعتقاداتش بوده که بعد عقد این ویژگی ها رو از دست داده

و مشاوره هم رفتیم اولش خوب شد گفت صبر کنیم درست بشه اما همش این دغدغه ها باهاش هست. همش بهمش میریزه. دیر به دیر میاد همو ببینیم. و خودش اعتراف کرده دیر اومدن هاش بخاطر این دغدغه ها و دوری راهه.
ما تهران اونا شهریار بی وسیله سخته.

چندمساله علاوه بر این روحیاتش منو اذیت میکنه.
1-خودش اصرار داره مسایلمون بین خودمون بمونه و از هیچکس هیچی بهم نمیگه تا جایگاه خودمو بدونم. ولی همون روزای اول نامزدی رفته درباره بدی ازدواج با داداشش صحبت کرده تا منصرفش کنه! دلم خیلی شکست دیروز که این حرفو با وقاحت و شوخی و خنده بهم گفت! داداشش چه جایگاهی تو زندگی ما داره که اول زندگیمون با این حرفش دیدش به من منفی بشه؟
2-منو زنی میدونه که مطیع نیس چون چندبار باهاش سرمسایلی بحث کردم و نپذیرفتم حرفش رو اما بی انصاف اشتباهات خودش رو نمیخواد اصلاح کنه. بااینکه میدونه همه بحث های من بخاطر دغدغه های اون و حرفاییه که از ماه سوم نامزدیمون بهم زده. خودش بارها گفته بهت حق میدم !
3-ازنظر رابطه جنسی من بسیار گرمم و اون بسیار سرده. میگم هرچندهفته یکبار خوبه اما این رابطه چندهفته یکبار اصلاً منو راضی نمیکنه. و آدمی هم نیست که بخاطر این مساله مطالعه ای کنه مشاوره ای بره. همون مشاوره کلی هم که رفت بعد ماه ها اصرار من و اشک ریختنم بود. بهش گفتم اگه نیاد مشاوره دیگه چاره ای جز طلاق نمی مونه که پذیرفت!
4-اولین بارهایی که بحث طلاق شد بینمون اصلاً واکنشش منفی نبود. فقط نگران ذهنیت بقیه از خودش بود. و میگفت برای تو بد میشه! اما خیلی رک یه بار بهم گفت مثلاً اگه تو طلاق بگیری میگن دختره نخواست اما اگه من اقدام کنم چی بگم به بقیه؟! همینقد بی احساس! انگار تازه باری از دوشش بردارن!
اما الان اصلاً نمیخواد ذهن من سمت طلاق بره.
اما استرس هایی که دارم ذهنیت منو از ادامه زندگی خراب کرده. نگران آینده ام با این آدم هستم که خیلی رک بهم میگه الان علاقه ام بهت 10درصد هم نیس بگو یک درصد هم نیس شاید در آینده زیاد بشه و به همین شاید دلخوشه!!! هرچند همین درصدهم تا بحث جدی طلاق مطرح میشه میزنه زیرش میگه نه من الکی گفتم اصلاً 30% علاقه دارم! درصورتی که همه نشانه های بی علاقگی رو هم داره.


از طرفی فعلاً برادرم که بزرگترین حامی منه طلاق رو درست نمیدونه.

اگه اقدام به طلاق کنم حمایت برادر رو از دست دادم و تازه باید از حقوقمم بگذرم.
اگه ادامه بدم جهنمیه برا من و همسرم.

بهترین راه از نظر حقوقی برای بی تنش تموم شدن ماجرا چیه؟



این دومساله هم هست.
خیلی آدم صبوری هست.
مثلاً اگه چندهفته باهاش قهر کنم یا باهاش رفتار سردی داشته باشم صبر میکنه تا آروم بشم!
این صبر زیادیش باعث شده اصلاً متوجه بحرانی بودن شرایط روحی من نشه. جالبه که همش هم شاکیه میگه تو شرایط سخت منو نمیفهمی!


و نگرانم اگه بخوام با بی میلی خودم اونو به سمت طلاق ببرم تا اون اقدام کنه بخاطر صبور بودنش موفق نشم .


مساله دوم اینه که جدیداً همسرم صحبت که میکنه از ازدواج دائم بدش میاد و از صیغه موقت دفاع میکنه البته خیلی اصرار داره بگه که برا خودش نمیگه و برا جوونای مجرد اینو میگه اما خب ذهنیت من با اون حرفاش و شوخیای بی معنیش اول زندگی از تمایلش به ازدواج مجدد و اون بی علاقگیاش خب ذهنمو میبره بسمتی که اتفاقاً برای خودش هم بدش نمیاد!

یه سوال هم دارم اگه من حاضر بشم ازحقوقم بگذرم بازم برای طلاق دنگ وفنگی هست یا راحت میشه طلاق غیررجعی گرفت؟

پاسخ قسمتای بولد و فونت درشت خیلی مهم هست برام .

ببخشید وقتتون رو گرفتم.

التماس دعا



با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

(¯`(♥)´¯) - مطلع کردن خواستگار از شکست در زندگی قبلی - (¯`(♥)´¯)

سلااااااااااااااااااام...

خعلی چاکریم اوستا:Hedye: :Gol:

هییییییییییی زندگی... داغم به دلت بمونه که اینقد اذیتم نکنی/:

من می خواستم بدونم اگه یه دختری از عقد برگشته باشه(در زندگی اولش در دوران عقد طلاق گرفته باشن)

حالا باید به خواستگار جدید با چه کیفیتی این موضوع رو انتقال بده: مثلا همون اول که کسی زنگ می زنه گفته بشه... کی گفته بشه...

مدتی که تو عقد بوده رو چجوری باید بگیم که خواستگار پس نیوفته

علت طلاق رو تا چه حد بازش کنیم...

کلا فرض کنید خدای ناکرده زبونم لال روم به دیفال....زبونم لال فرض کنید که این اتفاق واسه دخترتون افتاده و حالا یه خواستگار میاد... شرایط رو شبیه سازی کنید و با خواستگار فرضی صحبت کنید تا هم متوجه برخورد صحیح بشم و هم ایده بگیرم:Gol:

چون نمی دونستم چه اطلاعاتی لازم هست بدونید و نمی خواستم خیلی مفصل در تاپیک عمومی توضیح بدم ... اگه اطلاعاتی نیاز هست که بدونید، در خدمتم

دستتون برسه به ضریح حضرت اباالفضل:Gol:

آیا این زندگی قابل بازسازی است یا ...؟

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:


نقل قول:


با سلام
چند وقت پیش مادرم متوجه شد که دختر یکی از مشتریاش با دو تا بچه می خواد جدا بشه، به خاطر سختی هایی که همه روزه خودمون داریم تحمل می کنیم تصمیم گرفت یه کمکی به این بنده خدا ها بکنه تا شاید زندگی شون درست بشه

خانومه طلاق می خواد،
وضع مالیشون هم خوبه، یه ماشین سنگین 400 میلیونی دارن و کلی پول در میارن،
بچه هاشون 3 و 8 ساله
خانواده پسره می گن معلوم نیست این دختره ساعت 10 شب با ماشین کجا میره و .... :Motehayer:،
دختره می گه تو عقدمون دیدم با دوست دخترشه ولی کوتاه اومدم ، گفتم درس می شه... اما الان خونه مجردی کرایه کرده و برا رفیقاش ساقی شده!!!

در مورد این دو خط خودم یاد این توصیه میوفتم که وقتی مرد خراب باشه... باعث می شه زنشم... بعله آقا جان شتر سواری دولا دولا نمی شه...

زنه چند تا عمل زیبایی انجام داده... مادر شوهرش می گه این افسردس و یکی از عوارض این عملا افسردگیه... دختره چندبار می خواسته خود کشی کنه

7 سال اول طبقه پایین خونه پدر دختره زندگی کردن... الان دوساله خونشون رو عوض کردن تا شاید وضع بهتر بشه..

الان دختره حرف حسابش اینه: بیاد یه مهمونی بگیره و جلو همه بابت تهمتایی که بهم زده ازم عذرخواهی کنه و طلاهامو که به خاطر ماشین فروختم برام بخره و خونه بخره سه دنگ به نامم بزنه....،
اونا هم که خیلی این حرفا رو تحویل نمی گیرن و می گن این افسردس و باید بستری بشه....

مامان دختره دیشب زنگ زده بود به مادرم و گریه می کرد.... می گفت حداقل یه تیکه طلای کوچیک با یه جعبه شیرینی پاشن بیان ... شاید راضی شد....

الان مامانم زنگ زده به پسره و راضیش کرده که گل و شیرینی بگیر بریم خونه دختره...

حالا هر نکته و توصیه ای برای مدریت این اوضاع نابسامون دارید... بفرمایید.. آهان راستی الان دادخواست طلاق هم داده....


تشکر از همه، مخصوصا کارشناس محترم

:hamdel:از کاربرانی که با مطرح نکردن بحثای بی ارتباط با موضوع، از به حاشیه رفتن صحبت جلوگیری می کنند، بی نهایت سپاسگذارم:hamdel:


با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید