شرور

دلیل و حکمت برخی اتفاقات و حوادث

انجمن: 

با سلام و احترام
من فردی هستم که سعی میکنم وظائف شرعی خود را حداقل انجام دهم.اخیرا چند مورد قتل و تجاوز کودک در تهران و مشهد و اردبیل شاهد بوده ایم. میخواهم ببینم ان کودک چه گناهی دارد که باید قربانی بی توجهی ، تنبلی ، بی احتیاطی و یا احیانا تقاص گناهان پدر و مادرش باشد. اینگونه حوادث چرا نباید به صورت یک تصادف و یا مرگ بصورت دیگری باشد چرا که تجاوز به کودک و سپس قتل باعث بی ابروئی خانواده میشود. خواهشا در این خصوص توضیحاتی ارائه نمائید.

مسأله شر در عالم و سپاسگزاری از خداوند

انجمن: 

با سلام .
مدتیست که مسئله شر ذهن بنده را به خود مشغول ساخته سعی کردم مسئله را با دو بحث جبران شر و حکمت شر حل کنم . اما متاسفانه هنوز مسائلی برای من مجهول مانده و در ایمان دینی من تردید ایجاد کرده است . اگر به جز بحث جبران و حکمت موضوعی وجود دارد که بنده به آن در پاسخ به مسئله شر توجه نکرده ام لطفا ابتدا به توضیح آن موضوح بپردازید .

بنده در راستای رد حکیم بودن خداوند نمیتوانم به استدلالی متوسل بشم زیرا هر گاه بپرسم مثلا در اینکه یک نفر کر و کور و لال به دنیا امده چه حکمتی است ؟ ممکن است جواب این باشد که حکمتی دارد و ما چون علممان ناقص است قادر به درک آن نیستیم .

اما این مسئله شر بنده را در زمینه سپاسگزاری از خدا دچار تردید قرار داده . به طور مثلا امروز بعد از امتحان که بیرون امدیم یکی از دوستانم داشت میگفت خدایا شکرت که امتحان خوب شد بعد تو ذهنم این سوال پیش اومد که چرا باید خدا رو شکر کرد ؟ و وقتی همین سوال را از دوستم پرسیدم گفت دعا کرده بودم و خدا بهم کمک کرده . بعد از او پرسیدم خدا در مرگ میر انسان هایی که هر روز در اثر گرسنگی با زجر تمام میمیرند سکوت کرده اگر قرار باشد رحمت خدا شامل کسی بشود کدام واقعا در اولویت قرار دارد ؟ البته این نیز با همان مسئله حکمت قابل توجیه است و میتوان گفت که مثلا اگر خدا به آن ها کمک نمیکند حکمتی وجود دارد که پشت آن رحمت است .

خلاصه کلام اینکه : موضوع حکمت داشتن شر در عالم به نظر موضوعی است که مطابق با براهین صدیقین و متون دینی است و در ضد حکیم بودن خداوند استدلالی جز توسل به حس و حواس نیست .

اما برای بنده شخصا "بدی ها به قدری نفرت انگیز هستند" که نمیتوانم این مسئله را با حکیم بودن خداوند توجیه کنم و هنوز هم حس بدی نسبت به خدا دارم و فکر میکنم چون ما شر را ازمایش کردیم و حس کردیم و بین شر و مهربانی مطلق خدا تناقض وجود دارد یکی باید کنار برود زیرا ما سایر صفات خدا را حس نکردیم .

سلسله ایرادات ما بر اصل وجود خدا (مسأله شر)

انجمن: 

با درودی دیگر
این مسئله ای را که امروز خواهیم پرداخت مسئله شر میباشد
که نیازمند است بارها و بارها تکرار شود
که از استوار ترین استدلالاتی است که علیه وجود خدا مطرح شده است
پیش از ورود به این موضوع باید توضیحاتی را عرض کنم
که دیده ام برخی دوستان اشتباه میکنند
تاکید اصلی مسئله شر بر تناقض است
یعنی یک جسم کروی است دیگر نمیتواند مربع باشد
در منطق تضاد و تناقض مانعة الجمع هستند،یعنی یک برگ اگر سبز است دیگر قرمز نیست
موضوع بعدی مفهوم مطلق است
یک خط بینهایت را تصور کنید
. . . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . . .
این همان صفت خیر خداست(انتها هم ندارد مانند صفت خیر خدا بینهایت است)
اگر کسی بگوید این خط آبی مطلق است حرفش اشتباه است چرا که قسمتی از آن قرمز است
اپیکور میگوید خدا خیر خواه عالم و توانای مطلق است
پس در دنیا چرا شر وجود دارد؟ وجود شر هرچقدر کم متناقض است با خیر
در اینجا دو راهکار وجود دارد
یک اینکه اساسا شری در عالم نیست
دو اینکه شر است
اگر شر باشد طبق همان قاعده منطقی متناقض است با خیر
ممکن است گفته شود چیزی برای یکی خیر است برای دیگری شر،فرقی ندارد هر مقدار شر باشد نافی خیرخواهی خداست
اگر کسی اولی را بگوید پس برای جهنم عذاب و درد شر نیست
ادامه دارد...

نگاهی دیگر به مسأله شر

انجمن: 

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و عرض ادب .

توی این انجمن داشتم مباحث رو دنبال میکردم که دیدم یکی از کاربران نوشته بود کافیست به بیمارستان اعصاب و روان کودکان مراجعه کنید تا فطرتا درک کنید که خدا نیست !

بنده یکم این مساله منو به فکر فرو برد و گفتم یه مروری به مسئله شر بکنم .

ابتدا نگاهی بندازیم به یک تقریر مسئله ی شر :

  1. حالت اول: شر در جهان وجود دارد، چون خدا از وجود شر بی خبر است؛ در این صورت خدا عالم مطلق نیست.
  2. حالت دوم: شر در جهان وجود دارد، زیرا گرچه خدا از وجود شر باخبر است، اما نمی‌تواند آن را نابود کند؛ در این صورت خدا قادر مطلق نیست.
  3. حالت سوم: شر در جهان وجود دارد، در حالی که خدا از وجود شر باخبر و نسبت به دفع آن تواناست؛ در این صورت خدا خیرخواه مطلق نیست.

آنطور که من فهمیدم اختلاف سر این است که خداوند از وجود شر با خبر است و نسبت به دفع آن هم تواناست اما از اینکار امتناع میکند بنا بر مصلحت و خیر بزرگتر !

اما سوال اینجاست که چه خیری میتواند بزرگتر از عذاب چند ساله ی یک کودک برای او باشد ؟ چه خیری میتواند در این باشد که یک ساعقه بزند و صدها گوزن را بکشد ؟

البته ممکن است خیرهایی برای دیگران باشد ولی آیا این افراد قربانی جامعه شده اند ؟ یا نه نیک خودشان هم در همین بوده که بیمار باشند ؟

---
از نظر خوده بنده اینجا نه تنها وجود خداوند رد نمی شود ، بلکه بیشتر ضروری تر می باشد که خداوندی باشد تا در برابر این ضعف ها و نیازها ( بیماری و ... ) از ما حمایت کند و همچنین در جهان دیگر پاداش این موجوداتی که در این جهان تنها عذاب نسیبشان شده را در صورت موفقیتشان در امتحان الهی اگر خدا بخواهد بدهد .

مدعیان میگویند اگر خداوند مهربان و عالم و قادری بود این کودکان مریض را شفا میداد و همه جا گل و بلبل بود ولی ما از آنها میپرسیم کجای این عادلانه است که یک انسانی که در ذات خود خیری ندارد به فیض الهی برسد ؟

بنابر این از ضرورت خلق دنیای قبل بهشت و جهنم ( جهان امتحان بشر ) و همچنین اینکه چرا خداوند یک دفعه همه را به بهشت نبرده ( تا این عذاب ها که انسان خیری در آن نمی بیند نباشد ) نیز در بین سخنان خود لطفا بنویسید .

و هم از اینکه فلسفه ی این رنج ها و عذاب ها چیست و چه سودی برای ما دارد .

با تشکر .

خدا جام زهر می نوشد؟!

انجمن: 

با سلام
در تاپیکی بحث به اینجا رسید که خدا رضایت به جهنمی شدن ما ندارد.راضی نیست که مثلا سر کودکان شیعه مظلومانه توسط داعشیان بریده شود.یا بالاتر از همه خدا راضی نبود که امام علی خانه نشین و خون دل بخورند یا امام حسین ع و خانواده اش آنگونه مورد ظلم قرار بگیرند.خوب سوال میشود اگر راضی نبوده پس چرا اراده کرده و دنیایی رو خلق کرده که عده ای به جهنم می روند؟.چرا اراده کرد که شمری باشد و بدنیا بیاید و شمشیر و آهن و نیزه ای باشد که سر ببرد؟کاملا مشهود است که خدا در تمام اتفاقاتی که به قول کارشناس گرامی در آنها رضایت نداشته.سهیم و شریک بوده و نقش داشته و در آنها اراده ی خدا دخیل بوده.خوب احتمالا گفته شود به خاطر خیر کثیری که در مجموع فراهم می شود خدا آنها را اراده کرده؟اما چطور میشود.خدا بر خلاف رضایت و خواستش اراده و نقشی داشته باشد؟معمولا انسان ها هستند که اینگونه برخلاف رضایت قلبی اراده و انتخاب هایی می کنند که گاها آن انتخاب و اراده ها را به نوشیدن جام ذهر تعبیر میکنیم؟
آیا خدا هم جام ذهر می نوشد؟نظر شخصی بنده اینه که منطقی نیست و محاله آن خدای قادر و توانای ادیان جام ذهر بنوشد و بر خلاف رضایت و خواست قلبی اراده کند.مثلا دوست نداشته باشد امام حسین مورد ظلم قرار بگیرد ولی آن ظلم را چه مستقیم و چه غیر مستقیم اراده کند و در آن ظلم سهیم باشد!
نظر کارشناس گرامی چیست؟

مظلومی که هیچ کاری از دستش بر نمی آید

انجمن: 

سلام علیکم
امروز سخنرانی از آقای رائفی پور دیدم که فقط می خوام بمیرم
تصاویری رو در کلیپ پخش کردند که من طاقت دیدنشون رو نداشتم و حالم بد شد
تصاویری که گویای برده گی بود که همه چیزش رو ازش گرفته بودن دست ها و پاها رو قطع کرده بودن حتی تارهای صوتی رو از بین برده بودند
این انسان بی دفاع که برای خوش گذرانی آدم های هوس ران به این ذلت افتاده بود مگر انسان نیست
همیشه به خودم می گفتم مشکلات و گرفتاری ها برای هر کسی هست و یا برای تنبیه یا برای امتحان و .... است
امروز که این تصاویر رو دیدم که یک انسان کاملا حیوان شده بود و مجبور بود و دست خودش نبود حتی زبانی برای سخن گفتن نداشت و باید همیشه در فکر خودش آرزوی مرگ بکنه
این انسان مورد ظلم واقع شده برای چی به این مصیبت ها کشیده شده هیچ انسانیتی از او باقی نمانده
شاید روزی دزدیده شده و بعد از بهوش آمدن متوجه شده که دست ها و پاها ......
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا جهان خالی از شر نیست؟

انجمن: 

با سلام. این تاپیک می تواند، ادامه ای بر بحث تاپیک http://www.askdin.com/showthread.php?t=54906 باشد. در آن بحث، جناب صدیق به خوبی توضیح دادند که هیچ شر مطلقی در جهان نیست، و شروی که ما می بینیم، نسبی هستند.

اینجا سؤال می پرسیم: آیا خدا نمی توانست جهان را به شکلی بیافریند که همین شر نسبی هم در کار نباشد؟

برهان شر در محضر استاد صدیق

انجمن: 

سلام.می تونم بگم توی این چند ماه قضیه ای که بیشتر از همه، در حوزه دین و خدا ذهنمو درگیر خودش کرده، برهان شر و حواشی اونه....در این مورد سخنان کارشناسان و کاربران رو زیاد شنیده و تحلیل کردم ولی به نتیجه قطعی ای نرسیدم.این بار قصد داشتم به رسم چند تاپیک گذشته که استاد صدیق به عنوان کارشناس پاسخگو حضور داشتند سخنان استاد صدیق را شنیده و بر روی سخنان ایشان در این باره تامل داشته باشم.
برهان شر به شکل های مختلفی و البته نزدیک به هم مطرح می شه.
در دنیا شر هست.
1- خدا می تونه این شر رو از بین ببره ولی نمی خواد...پس خدا ظالمه
2- خدا نمی تونه این شر رو از بین ببره ولی می خواد که از بین ببره....پس خدا ناتوانه
3- خدا نمی تونه این شر رو از بین ببره و نمی خواد که از بین ببره...پس خدا هم ظالمه و هم ناتوانه

[SPOILER]حالا اینکه شر اینجا مصداقش چیه...من یک مورد رو مثال می زنم.و خواهش دارم روی همین مثال تمرکز بشه.کودکی پاک و معصوم از بدو تولد با یک بیماری بسیار سخت و طاقت فرسا بدنیا می آد.هر دم زجر می بینه و مادرش زودتر از کودک دق مرگ می شه و کودک هم پس از چند سال در اثر بیماری توانشو از دست می ده و از دنیا می ره و پدر هم پس از چند سال از غم مرگ همسر و فرزندش دق مرگ می شه و از دنیا می ره، البته مرد پیش از مرگ مورد اتهام و تهمت قرار می گیره که فسادی انجام داده و این بلاها نتیجه فسادش بوده.
خدا وکیلی از این یک داستان یک فیلم هندی بسازیدخوب فروش می ره ها:khaneh:[/SPOILER]

فکر می کنم برهان شر داستان بسیار مهمی هست و از اصلی ترین ادله های رد وجود خداست.باید بیشتر روش کار بشه.با تشکر.

عدل الهی ؛ اصلی از اصول دین

انجمن: 

به نام حق
با سلام

در این تاپیک میخواستم راجع به عدل الهی صحبت کنم
من در حال مطالعه کردن کتاب عدل الهی شهید مطهری هستم

این تاپیک رو ایجاد کردم تا بنظر خودم گزیده های از این کتاب رو بنا به دید خودم بزارم تا شاید دوستان دیگه هم براشون جالب بیاد
اگه دوستان هم در کامل کردن این تاپیک شرکت کنن ازشون تشکر میکنم
و اینکه سوال یا پاسخی داشتن

سوالم راجع به عدل الهی هست
تا حالا سراغ مطالعه کردن راجع به عدل الهی پرداختین

چرا ما شیعیان عدل الهی رو جزء اصول دین میدونیم ولی اهل سنت نمیدونن تا حالا راجع به این فکر کردین
اگه نه بهتون پیشنهاد میکنم راجع به عدل الهی مطالعه کنین

متشکرم لبخند بر روی لبانتان

حسن و قبح عقلی، نزاعی عینی یا علمی ؟ (عدل الهی)

انجمن: 

با سلام و احترام
آیا حسن و قبح عقلی، یک نزاع عینی است یا علمی ؟ ( عدل الهی )

بنده سعی کردم حسن و قبح عقلی را متوجه بشوم اما متاسفانه هر کس بیان خاصی ارائه می کند لذا لازم دانستم این مسئله را مطرح کنم و جواب دقیقی به بنده داده شود. تا جایی که میدانم دوستان و کاربران دیگری در این وادی سردرگم اند و شبهات زیادی به همین دلیل مطرح شده است و هر کس برداشت و تفسیری از آن ارائه می دهد. پیش از این در چند مورد در اسک دین به مشکل خوردم که متوجه شدم کلید حل مسئله اینجاست )
آیا چون خوب ، خوب است ، خدا به آن امر می کند ؟ یا چون خدا به آن امر می کند، خوب است ؟ آیا اشاعره حق می گویند یا امامیه ؟
این سوالات تکراری است و تکرار میشود و یک جواب کلی داده میشود اما همچنان ابهام دارد.
برای اینکه برای بنده یا دوستان مشخص شود که مقصود چیست، فروضی مطرح شده است.
بر اساس اینکه خوب و بد ، یک امر حقیقی است یا اعتباری ؟ آیا قابل درک است یا خیر؟ آیا یقینی است یا ظنی ؟ آیا در تضاد با حکم یقینی یا ظنی قرار میگیرد یا خیر ؟ ،فروضی مطرح شده است.
کدام فرض یا کدام فروض یا کدام قطعه از فرضها، مطابق با دیدگاه امامیه است ؟
( مثلا ممکن است کسی بگوید فرض اول و پنجم به جز جمله ی اخرشان، مطابق با دیدگاه امامیه است. )
نکته : ممکن است کسی بگوید تضادی بین عقل و شرع ایجاد نمیشود اما این را وقتی می توان از او قبول کرد که بتواند ادراک یقینی عقل را متزلزل کند و الا باید تن به تعارض و تساقط بدهد. والله العالم
نکته : مقصود از قبیح بودن ِظلم این نیست که مفهوم ِظلم، قبیح است بلکه مصادیق ِظلم قبیح است و عقل ِانسان از روی مصادیق ظلم، مفهوم ظلم را انتزاع کرده است و به قبیح بودن آن حکم کرده است یعنی حکم به قبیح بودن ظلم به حمل شایع صناعی است نه به حمل اولی
کدام یک از احکام صادر شده در فروض، مطابق با دیدگاه امامیه است ؟ ( با فرض ِقبول ِفرض )
هفده فرض داریم :
فرض اول حسن و قبح، امری حقیقی است که ما می توانیم درکش کنیم و این ادراک، یقینی است اما در برخی موارد، ادراک ِیقینی داریم و درمواردی این ادراک یقینی در تضاد با حکم یقینی شرع قرار می گیرد.
حکم : اذا تعارضا تساقطا
مثال : با توجه به فرض مسئله : بهره جنسی زوری از کنیز - عقل یقین به ظلم و قبحش دارد و حکم شرعی، یقین به جواز است ( این مثال یا مثال های دیگر را در هر مورد در نظر بگیرید )
فرض دوم حسن و قبح، امری حقیقی است که ما می توانیم درکش کنیم و این ادراک یقینی است اما در برخی موارد یقینی است و در مواردی، این ادراک یقینی در تضاد با حکم ظنی شرع قرار میگیرد.
حکم : حکم عقل مقدم میشود.
مثال : خبر واحد که ظنی است دلالت بر جواز تحلیل کنیز دارد و عقل، یقین به ظلم بودنش دارد پس حکم عقل مقدم میشود
فرض سوم حسن و قبح امری حقیقی است که ما می توانیم درکش کنیم و این ادراک ظنی است و در همه امور است و در مواردی در تضاد با حکم یقینی شرع قرار میگیرد
حکم : حکم شرع مقدم میشود.
فرض چهارم حسن و قبح امری حقیقی است که ما می توانیم درکش کنیم و این ادراک ظنی است و در همه امور است و در مواردی در تضاد با حکم ظنی شرع قرار می گیرد.
حکم : اذا تعارضا تساقطا
فرض پنجم حسن و قبح امری حقیقی است که ما می توانیم درکش کنیم و این ادراک ظنی است اما در برخی امور است و در مواردی در تضاد با حکم یقینی شرع قرار می گیرد.
حکم :حکم شرع مقدم میشود
فرض ششم حسن و قبح امری حقیقی است که ما می توانیم درکش کنیم و این ادراک ظنی است اما در برخی امور است و در مواردی در تضاد با حکم ظنی شرع قرار می گیرد.
حکم : اذا تعارضا تساقطا
فرض هفتم حسن و قبح امری حقیقی است که ما نمی توانیم درکش کنیم اما شارع ما را نسبت به همه آنها آگاه کرده است و این آگاهی از نوع حکم یقینی شرع است.
حکم : حکم شرع مقدم میشود ( تضادی بین عقل و شرع فرض نشده است)
فرض هشتم حسن و قبح امری حقیقی است که ما نمی توانیم درکش کنیم اما شارع ما را نسبت به همه آنها اگاه کرده است و این آگاهی از نوع حکم ظنی شرع است.
حکم : حکم شرع مقدم میشود. ( تضادی بین عقل و شرع فرض نشده است )
فرض نهم حسن و قبح امری حقیقی است که ما نمی توانیم درکش کنیم اما شارع ما را نسبت به برخی از انها اگاه کرده است و این آگاهی از نوع حکم یقینی شرع است.
حکم : به حکم شرع عمل میشود ( تضادی بین عقل و شرع فرض نمیشود )
فرض دهم حسن و قبح امری حقیقی است که ما نمی توانیم درکش کنیم اما شارع ما را نسبت به برخی از انها اگاه کرده است و این آگاهی از نوع حکم ظنی شرع است.
حکم : به حکم شرع عمل می شود ( تضادی بین عقل و شرع فرض نمیشود )
فرض یازدهم حسن و قبح امری حقیقی است که ما نمی توانیم درکش کنیم و شارع ما را نسبت به برخی از انها اگاه نکرده است.
حکم : نسبت به همان برخی از موارد هر طور تشخیص می دهیم عمل می کنیم ( تضادی بین عقل و شرع فرض نمی شود )
فرض دوازدهم حسن و قبح، امری حقیقی است که ما نمی توانیم درکش کنیم و شارع ما را نسبت به حسن و قبح هیچ امری اگاه نکرده است.
حکم : هر طور تشخیص می دهیم عمل می کنیم ( تضادی بین عقل و شرع فرض نمیشود )
( آیا چنین فرضی امکان دارد؟ )
فرض سیزدهم حسن و قبح امری اعتباری است که ما می توانیم در برخی موارد از شناختن ذات و صفات ِشخص معتبر ( = اعتبار کننده = خدا ) به امر و نهی اش پی ببریم. و در مواردی این حکم یقینی است و در تضاد با حکم یقینی شرع است.
حکم : اذا تعارضا تساقطا
مثال : ( کس یا کسانی هستند از اصولیین و غیره که تابع این دیدگاه هستند )
مقدمه اول : ما خدا ( اعتبار کننده یا معتبر ) را به صفت حکمت میشناسیم ( = حکم یقیینی )
مقدمه دوم : و حکیم بر اساس حکم عقلا و متناسب با آنها حکم می دهد نه بر خلاف آنها ( و به نوعی شارع خودش از عقلا است آن طور که در اصول فقه نیز گفته اند ) ( = حکم یقینی )
پس نتیجه می گیریم
خداوند اگر بخواهد درباره بهره بری و تحلیل جنسی کنیزان حکم کند، حتما از ان نهی خواهد کرد چون این کار خلاف مشرب عقلا است. لذا حکم خداوند متناسب با حکم عقلا خواهد بود به دلیل حکمت.
این حکم می تواند با دلیل قطعی شرع یا ظنی شرع در تضاد قرار بگیرد و خودتان در فروض بعدی پیاده کنید
فرض چهاردهم حسن و قبح امری اعتباری است که ما می توانیم در برخی موارد از شناختن ذات و صفات شخص معتبر به امر و نهی اش پی ببریم و در مواردی این حکم یقینی است و در تضاد با حکم ظنی شرع است.
حکم : حکم عقل مقدم میشود ( مثال فرض سیزدهم )
فرض پانزدهم حسن و قبح امری اعتباری است که ما می توانیم در برخی موارد از شناختن ذات و صفات شخص معتبر به امر و نهی اش پی ببریم و در مواردی این حکم ظنی است و در تضاد با حکم یقینی شرع است.
حکم : حکم شرع مقدم میشود ( مثال فرض سیزدهم )
فرض شانزدهم حسن و قبح امری اعتباری است که ما می توانیم در برخی موارد از شناختن ذات و صفات شخص معتبر به امر و نهی اش پی ببریم و در مواردی این حکم ظنی است و در تضاد با حکم ظنی شرع است.
حکم : اذا تعارضا تساقطا ( مثال فرض سیزدهم )
فرض هفدهم حسن و قبح امری اعتباری است که ما نمی توانیم در هیج موردی از شناختن ذات و صفات شخص معتبر به امر و نهی اش پی ببریم.
حکم : به حکم شرع، چه یقینی و چه ظنی عمل می کنیم. ( تضادی شکل نمی گیرد )