ܓ✿ سـاعـتــ شـرعـی كـــربـلا ܓ✿
ارسال شده توسط افلاکیان در چهارشنبه, ۱۳۹۲/۰۲/۱۸ - ۰۰:۲۷زمان به ساعت شرعی كربلا، چرخید
نمای بسته ای از زخم خوردن خورشید
سكانس یك، دم سنگر، بریده ی یك سر
میان مین وتلاطم، فشنگ می رقصید
دو دست و پای بریده، بدن نه... خاكستر
نسیم شكل كفن شد، به زخم او، پیچید
میان آتش و خون، در میان آبی و بال
برای لحظه ی آخر جوانی اش را دید
دلش كه رفت به سوی شروع تازه تری
تنش به خاك رسید و گرفت نام شهید
سكانس دو، به تفحص، گروه تازه نفس
مكان، همان جا، آنجا كه عقل می ترسید
به جستجو كه رسیدند و یافتند فقط
پلاك و چفیه و مین، قبرهای تنگ و بعید
مرور وسعت تاریخ جنگ و دفتر خاك...
كه واژگان طلایی شور را بلعید
سكانس سه، كه فقط یا حسین(ع) و عطر گلاب
كه كاروان تفحص غریب و و خسته رسید
سكانس چهار و یك پیرمرد با یك عكس
جلورسید و هی بی اشاره می بارید
به هر كه آمد می گفت: صاحب این عكس
نبود بین شهیدان كاروان جدید؟
سكانس آخر این شرح را خدا دیده ست
نمای بسته ای از زخم خوردن خورشید
شاعر:شیدا شیرزادعراقی
[b]content[/b]