شبهات

ܓܓܓ نرم افزار هاي رايانه و موبايل مرتبط با حضرت زهرا(س) ܓܓܓ



نرم افزارهاي ويژه رايانه

نرم افزارهاي ويژه تلفن همراه


دانلود کتاب پاسخ به شبهات رایج ولایت فقیه



دانلود کتاب پاسخ به شبهات رایج ولایت فقیه


مجموعه ارزشمند و نفیس "ولایت فقیه " که گزیده ای از مجموعه اطلاعات 130 جلد کتاب پیرامون موضوع ولایت فقیه در قالب جذاب و گیرای پرسش و پاسخ به رفع شبهات رایج حول این بحث اساسی و محوری می پردازد.


منبع


پاسخ, به شبهات, دکتر علی سینا ,شبهه1-( سن پایین عایشه)!!

با سلام به عزیزان اسک دین !:Gol:

چند سال پیش در سال ۱۳۸۶ شخصی به اسم دکتر علی سینا دست به شبهه پراکنیهای زد و با وجود خلق و خوی اسلام ستیزی که داشت!دکتر علی سینا یک جایزه 50,000دلاری برای کسی که بتواند ادعاهای او و اتهامهایی که او بر پیامبر اسلام وارد می‌کند رد کند در نظر گرفته است
و سایتهای اسلام ستیز هم به شدت استقبال کردند !
هر چند شبهات این ملعون بی خرد نخ نما ست !
اما برای انعکاس ان در محیط مجازی اینترنت لازم دیدم شبهات این ملعون را در سایت مطرح کنم تا با کمک اساتید بزرگوار
و[=&quot]دوستان [/][=&quot]گرامی[/] جوابی کوبنده و کامل به این شبهات داده شود !

قابل توجه عزیزان اینکه از شما بزرگوارم طلب بخشش دارم در مورد سخنان این ملعون که پر از بی احترامی و توهین به پیامبر ص میباشد !و تا آنجا که بتوانم سعی میکنم از سخنان توهین آمیز این از خدا بی خبر استفاده نکنم

خب اولین شبهه ایشان در مورد سن عایشه در هنگام ازدواج میباشد
که اینطور عنوان میکند


دکتر علی سینا:

محمد وقتی عایشه 6 سال سن داشت با وی ازدواج کرد و وقتی وی به سن 9 سالگی رسید با او همبستر شد. چطور یک شخص 54 ساله که خود را پیامبر خدا میخواند میتواند نسبت به دختری 9 ساله احساسات جنسی داشته باشد؟

اشکال در کم سن بودن عایشه است. برای یک پیامبر خدا هرگز شایسته نیست که نسبت به یک دختر کوچک احساسات جنسی داشته باشد، و این بسیار غیر معقول است که بر اساس این احساسات عمل کرده باشد. امروزه اگر یک مرد 54 ساله با یک دختر 9 ساله تماس جنسی داشته باشد، او را بعنوان یک بیمار ........... به زندان می اندازند، چرا پیامبر اسلام باید بخشیده شود؟"بیماری............ شامل تحریک شدن مکرر جنسی و یا احساس نیاز و هوس کردن و بر انگیخته شدن احساسات جنسی در قبال کودک و یا کودکان است. بیمار ........ باید بیش از 16 سال سن داشته باشد و تحریک جنسی باید مربوط به کودک 13 یا کم سن و سال تر باشد. اختلاف سنی بین بیمار و شخص محرک باید حداقل 5 سال باشد."

پیامبر با عایشه به دلیل اصرار پدرش ازدواج نکرد، احادیث بسیاری وجود دارد که محمد میل به عایشه داشت و از ابوبکر خواست که دختر 6 ساله اش را به وی بدهد. درواقع ابوبکر از شنیدن چنین خواسته ای شوکه شده بود. وی اعتراض کرد که وی با محمد پیمان برادری بسته است و یا او برادر رضاعی پیامبر است، که این پیمان ازدواج محمد با برادرزاده خویش را غیر قانونی میکند، اما پیامبر نظر ابوبکر را با گفتن اینکه ما برادران حقیقی و خونی نیستیم رد کرد و استدلال کرد که پیمان برادری آنها ربطی به این ماجرا ندارد. صحیح بخاری 7.62.18
پیامبر از ابوبکر ازدواج با عایشه را تقاضا کرد. ابوبکر گفت "اما من برادر تو هستم". پیامبر گفت "من و تو در دین الله و کتابش برادر هستیم اما عایشه بر من حلال است."
اعراب مردمان بدوی ولی به هم پیوسته ای بودند که اندک قوانین نیز برای خود داشتند. برای خود اصول اخلاقی ای داشتند که با دقت و وسواس بدانها عمل میکردند. بعنوان مثال در ماه های مشخصی از سال جنگ نمیکردند. همچنین شهر مکه را بعنوان شهری مقدس به رسمیت میشناختند و هرگز علیه آن جنگ نمیکردند. زن برادر رضاعی همچون برادرزن واقعی به شمار می آمد و ازدواج با وی جایز نبود. همچنین بسیار رایج بود که دوستان نزدیک پیمان برادری باهم میبستند و همدیگر را همچون برادران واقعی به رسمیت میشناختند. پیامبر هر زمان که این قوانین در مقابل او و منافع یا آرزوهایش قرار میگرفتند آنها را زیر پا میگذاشت.
ابوبکر و محمد پیمان برادری بسته بودند، و بنابر رسوم و قوانین عایشه همچون برادرزاده محمد بود، اما این محمد را از میل به عایشه باز نداشت، حتی وقتی که عایشه 6 سال سن داشت.
اما پیامبر که اخلاقیات را نسبت به امیال خود تغییر میداد با استناد به همین رسم که نمیتوان با دختر برادر ازدواج کرد، از ازدواج با دختر حمزه سر باز زد. چون او چندان زیبا نبود.

صحیح بخاری 7.62.37
از ابن عباس نقل شده است:
از پیامبر پرسیده شده بود، "آیا با دختر حمزه ازدواج نمیکنی؟"، او پاسخ داد "او برادر زاده من است".

حدیث زیر نشان میدهد که پیامبر به عایشه گفته بود قبل از اینکه از پدرش تقاضای ازدواج کند خواب او را دیده است.صحیح بخاری 9.87.140
از عایشه نقل شده است:
رسول الله به من گفت "تو دوبار قبل از اینکه من با تو ازدواج کنم در رویاهای من ظهور کرده بودی. من فرشته ای را دیدم که ترا در تکه ای لباس ابریشمی حمل میکرد، من به او گفتم، لباسش را در بیاور و اورا نگاه دار، او تو بودی. به خود گفتم "اگر این از طرف الله است، پس این (برهنه شدن عایشه) باید واقعا اتفاق بیافتند".
این بهانه که ازدواج محمد با عایشه یک "حرکت سیاسی" بود را میتوان به سادگی رد کرد. ابوبکر دوست خوبی برای محمد بود، او از پیروان محمد و برادر رضاعی محمد بود، به قبیله پیامبر متعلق بود، هیچ لزومی برای پیامبر الله وجود نداشت که برای تحکیم دوستی اش با ابوبکر لازم باشد که با دختر خردسالش همبستر شود. مدارک نشان میدهد که پیامبر مقدس از هواخواهی این مرد و اعتمادی که به او داشت سوء استفاده کرد و اورا وادار کرد تا دختر کوچکش را به ازدواج با او در بیاورد. چطور میتوانید درخواست مردی را که معتقدید پیامبر خدا است انکار کنید؟
ابوجهل (پدر جهالت) و ابولهب اسامی مستعار موهنی بودند که به عبدالعزی توسط محمد داده شده بود.

عبدالعزی عموی پیامبر و یک مرد دانشور بود. قریشیان وی را ابوالحکیم (پدر خرد) میخواندند. بسیار دشوار است که بدانیم رابطه میان خوابیدن با یک دختر 9 ساله، چطور میتوانست وی را از شر دشمنانش محافظت کند؟ همانطور که اشاره کردید، این ازدواج یک یا دو سال بعد از هجرت اتفاق افتاد. دشمنان محمد در مکه بودند. حتی اگر این ازدواج میتوانست باعث حفاظت بیشتر محمد شود، که این یاوه ای بیش نیست، او خود در مدینه در امان کامل بود. بنابر این عذر نیز غیر قابل قبول است.
به هر حال، مسئله این است که پیامبر با دختر ابوبکر ازدواج کرد، مسئله این است که با یک دختر بچه 9 ساله همبستر شد. دفاعیات شما پیامبر اسلام را حتی از اتهام های ما بیشتر متهم میکند.
میگویید این ازدواج یک ازدواج نمادین و سمبلیک بوده است، واقعا این مسئله چقدر میتواند نمادین باشد که پیامبر وقتی به عایشه نزدیک میشود که به گواهی خود عایشه، وی در حال بازی کردن با اسباب بازیهایش بوده است، و پیامبر یک چیز کاملا متفاوت از اسباب بازیهای عایشه را در اختیارش قرار میدهد تا آن دختر بچه "حیرت زده" با آن بازی کند؟
صحیح بخاری 7.62.90
از عایشه نقل شده است:

وقتی پیامبر با من ازدواج کرد، مادرم نزد من آمد و مرا وادار کرد که به خانه پیامبر وارد شوم، و هیچ چیز موجب تحیر من نشد، مگر آمدن پیامبر به نزد من قبل از ظهر.

پاسخ, به شبهات, دکتر علی سینا ,شبهه2-(جنگهای پیامبر ص)

[=Tahoma]با سلام به عزیزان اسک دین !:Gol:

چند سال پیش در سال ۱۳۸۶ شخصی به اسم دکتر علی سینا دست به شبهه پراکنیهای زد و با وجود خلق و خوی اسلام ستیزی که داشت!دکتر علی سینا یک جایزه 50,000دلاری برای کسی که بتواند ادعاهای او و اتهامهایی که او بر پیامبر اسلام وارد می‌کند رد کند در نظر گرفته است
و سایتهای اسلام ستیز هم به شدت استقبال کردند !
هر چند شبهات این ملعون بی خرد نخ نما ست !
اما برای انعکاس ان در محیط مجازی اینترنت لازم دیدم شبهات این ملعون را در سایت مطرح کنم تا با کمک اساتید بزرگوار
و[=&amp]دوستان [/][=&amp]گرامی[/] جوابی کوبنده و کامل به این شبهات داده شود !

قابل توجه عزیزان اینکه از شما بزرگوارم طلب بخشش دارم در مورد سخنان این ملعون که پر از بی احترامی و توهین به پیامبر ص میباشد !و تا آنجا که بتوانم سعی میکنم از سخنان توهین آمیز این از خدا بی خبر استفاده نکنم

خب [/]دومین شبهه ایشان در مورد جنگهای پیامبر ص میباشد
که اینطور عنوان میکند


دکتر علی سینا:

چطور شخصی که خود را پیامبر خطاب میکند، میتواند به کاروانهای تجارتی حمله کند و همچون یک ..........و ........ رفتار کند؟

بیشتر مسلمانان که ادعا میکنند جنگهای محمد حالت دفاعی داشته است، تایید کردید که محمد مهاجم بود و او بود که به کاروانهای تجارتی حمله کرد.
این زمان بسیاری را برای ما حفظ میکند، زیرا دیگر من مجبور نیستم سیاهه ای از حملاتی که محمد به کسانی که آنها را دشمن خوییش میدانست ارائه دهم.

اما گویا شما حملات محمد به کاروانها، شهر ها و کشتن شهروندان را به این دلیل که استراتژی نظامی برای تضعیف دشمنان محمد بوده اند عادلانه میدانید.
اما توضیح خود محمد برای این حملات این بوده است که مسلمانان حق دارند آنچه قریش در هنگام تبعید از مسلمانان ستانده، پس بگیرند.

اگر چه حقیقت این است که مکیان محمد را از خانه هایشان نراندند،بلکه مسلمانان به دلیل اصرار محمد مهاجرت کردند. وی ابتدا دستور داد که مریدانش به حبشه بروند و بعد که به اندازه کافی طرفدارانی در مدینه یافت، آنان را به مهاجرت به مدینه فرمان داد.
در حقیقت علی رغم اینکه محمد بطور دائم در حال دشنام دادن و توهین به مذهب قریشیان بود و آنها را با رفتار فرسایشی خود خشمگین کرده بود، حتی یک مورد نیز در تاریخنامه های اسلامی گزارشی از اعمال خشونت علیه محمد و طرفدارانش نشده است.
مسلمانان امروزه هیچ انتقادی علیه دینشان را نمیپذیرند. آنها شخصی را که عقایدشان را زیر سوال ببرد به یکباره می کشند و این چیزی است که پیامبر به آنها آموخت تا انجام دهند.
اما اعراب پیش از محمد از بردباری و مدارای دینی بیشتری برخوردار بودند. اعراب پیش از محمد با مسیحیان و یهودیان در توازن همزیستی می کردند، بدون اینکه هیچ نشانه ای از عداوتها و دشمنی های برگرفته از ادیان بین آنها باشد.
اما آزمایش بردباری و تحمل دینی نهایی بین اعراب وقتی آغاز شد که محمد شروع به شماتت کردن خدایان اعراب پرداخت.
اما با وجود تهمت هایی که به قریش زده می شود،قریشیان میزان بالایی از بردباری و تحمل را از خود نشان دادند، حتی وقتی که محمد آشکارا به مقدسات آنها توهین میکرد، هرگز به محمد و یا هیچیک از پیروانش صدمه ای نزدند.

این تحمل و بردباری را با رفتاری که با بهائیان در ایران میشود مقایسه کنید. بهائیها به محمد یا الله او توهینی نمیکنند، آنها امامان را انکار نمی کنند و با هیچ یک از مفاهیم قرآنی نیز مخالفت نمیکنند. تنها چیزی که آنها میگویند این است که پیامبر آنها همان کسی است که ظهور وی به مسلمانان وعده داده شده است.
این ادعا در مقابل دشنامهای آشکار محمد به عقاید و مقدسات قریش هیچ است اما نه تنها مسلمانان هیچ بیرحمی و قساوتی را از بهائیان دریغ نکرده اند، بسیاری از آنها را کشته اند، زندانی کرده اند، شکنجه داده اند و کتک زده اند. حقوق انسانی آنها را نادیده گرفته اند و بطور وحشتناکی غیر انسانی با آنها برخورد کرده اند. هیچکدام یک از این اعمال در حق پیامبر اسلام و طرفدارانش انجام نگرفته بود هرچند آنها بطور دائم خدایان قریش را با توهین و طعنه شستشو میدادند و به مقدسات آنها دائم دشنام میدادند.

وقتی مکیان به اندازه کافی محمد را تحمل کردند و نتوانستند تمسخر خدایانشان را تحمل کنند، سرانجام گروهی از بزرگان خود را به نزد ابوطالب فرستادند و به او شکایت کردند که "این برادر زاده تو بسیار زشت و زننده در مورد خدایان و دین ما سخن میگوید. ما را احمق خطاب کرده است و نیاکان ماراگمراه خوانده است.
اکنون یا تو اورا نصیحت کن یا دستور ده تا ما نسق کار خود بنهیم اورا از خود و به هر طریق که باشد، دفع کنیم". ابوطالب نیز با آنها به نرمی سخن گفت و به آنها اطمینان داد که با برادرزاده خود در این مورد صحبت خواهد کرد و از او خواهد خواست که احترام بیشتری از خود نشان دهد.
اما محمد اقدامات خود را تغییر نداد، پس آنها مجددا نزد ابوطالب با حالی آشفته بازگشتند و به او اخطار دادند که اگر او برادرزاده اش را از رفتار زشت خود باز ندارد، آنها خود وی را مهار خواهند کردو به ابوطالب گفتند "و حال دیگر ما براستی نمیتوانیم بیش از این تحملی از خود در مقابل توهین به مقدسات، پدران و خدیانمان نشان دهیم، یا تو اورا از توهین و تمسخر ما بازدار و یا خود با او همزبان شو و به او بپیوند تا ما بتوانیم در مورد این قضیه تصمیم بگیریم."

این تمام چیزی است که در مورد آزار مسلمانان در مکه گزارش شده است. آنچه آنها گفته اند تنها یک اخطار بود و حتی به تهدید نیز کشیده نشده است.
در واقع تا زمانیکه ابوطالب زنده بود و حتی بعد از مرگ وی تا زمانی که محمد در مکه بود هیچ صدمه ای به وی زده نشده بود و هیچیک از یارانش نیز آزاری ندیده بودند.

تنها گزارشی که از خشونت و برخورد فیزیکی علیه مسلمانان در تاریخ گزارش شده است، کتک خوردن خواهر عمر، به جرم اینکه وی اسلام آورده بود و عمر او را مورد ضرب و شتم قرار داده بود است، و از اتفاق همین قضیه نیز موجب پذیرش اسلام از طرف وی شد.
اما حتی این برخورد را نیز نمیتوان یک آزار مذهبی نامید، بلکه تنها میتوان آنرا خشونت خانوادگی دانست زیرا عمر انسانی کج خلق و غیر قابل پیشبینی و زود رنج بود که به آسانی کنترل اعصاب خود را از دست میداد و دست به خشونت می برد. اما حتی این حدیث نیز ممکن است درست نباشد، زیرا عمر خود در جای دیگر طریقه اسلام آوردن و آشنایی خود با اسلام را به گونه ای دیگر نقل کرده است.

پس پرسش اینجا مطرح میشود، اگر هیچ آزاری علیه مسلمانان وجود نداشت، چه کسی آنها را از خانه هایشان رانده بود؟
ما میدانیم که بسیاری از آنها خانه های خود را رها کردند و به حبشه و بعدها به مدینه رفتند. چرا آنها باید خانه های خود را در حالی که هیچ خطری آنها را تهدید نمیکرد رها میسازند؟

پاسخ به این سوال را میتوان در محمد و آنچه در مغز میپروراند یافت. این محمد بود که از آنها خواست که مکه را ترک کنند. درواقع او به آنها دستور داد که مکه را ترک کنند و اینرا نیز از طرف الله بر آنها واجب کرد. آیات زیر به روشنی به این مسئله اشاره میکنند.

سوره انفال آیه 72:
آنان که ايمان آورده اند و مهاجرت کرده اند و با مال و جان خويش در راه ، خدا جهاد کرده اند و آنان که به مهاجران جای داده و ياريشان کرده اند ،خويشاوندان يکديگرند و آنان که ايمان آورده اند و مهاجرت نکرده اند خويشاوندان شما نيستند تا آنگاه که مهاجرت کنند ولی اگر شما را به ياری طلبيدند بايد به ياريشان برخيزيد مگر آنکه بر ضد آن گروهی باشد که ميان شما و ايشان پيمانی بسته شده باشد و خدا به کارهايی که می کنيد بيناست.


اینها جملات بسیار خشنی هستند که محمد در رابطه با پیروان خودش که مکه را ترک نکردند میگوید. در جای دیگر محمد تاکید بیشتری روی این قضیه میکند.

سوره نساء آیه 89
دوست دارند همچنان که خود به راه کفر می روند شما نيز کافر شويد تا، برابر گرديد پس با هيچ يک از آنان دوستی مکنيد تا آنگاه که در راه خدا مهاجرت کنند و اگر سر باز زدند در هر جا که آنها را بيابيد بگيريد و بکشيد و هيچ يک از آنها را به دوستی و ياری برمگزينيد.

در آیه بالا محمد به به باورمندان مکه دستور می دهد که خانه خود را رها کرده و به مدینه بروند. او تا جایی پارا فرا میگذارد که به باقی مسلمانان دستور میدهد اگر برخی از مسلمانان خواستند به مکه برگردند آنها را بکشند که این نوع برخورد با طبیعت دینی اسلام سازگار است.
بنابر این ما میدانیم که هرچند محمد تحمل قریش را نیز با دشنامهایش به سر آورده بود، خروج مسلمانان از مکه بخاطر آزار و اذیت بت پرستان مکه نبوده است. هیچ آزاری طرف قریش وجود نداشت . تازه باورمندان مکه را به دلیل اینکه محمد از آنها اینچنین خواسته بود ترک گفتند. تکنیک های اعمال فشار از طرف محمد بر پیروانش آنقدر زیاد بود که او حتی به پیروانش گفت اگر مهاجرت نکنند به جهنم خواهند رفت.

سوره نساء آیه 97

کسانی هستند که فرشتگان جانشان را می ستانند در حالی که بر خويشتن ستم ، کرده بودند از آنها می پرسند : در چه کاری بوديد؟ گويند : ما در روی زمين مردمی بوديم زبون گشته فرشتگان گويند : آيا زمين خدا پهناور نبود که در آن مهاجرت کنيد؟ مکان اينان جهنم است و سرانجامشان بد.

از ماجرای بالا میتوان حقایقی را دریافت.[INDENT]الف. قریش مسلمانان را آزار نمیداد و رئیس قبیله تنها از محمد میخواست که به اعتقادات آنها توهین نکند.
ب. محمد بر ادامه رفتار فرسایشی علیه مردم مکه و عقایدشان مصمم بود.
پ. محمد در رویای تسخیر عربستان و مطیع ساختن عجمان (ایرانیان) از اعراب بود.

آشکار میشود که محمد وقتی در مکه بود و بیش از تعداد بسیار اندکی طرفدار نداشت، در حال رویا بافی برای فتح عربستان و مطیع ساختن ایران بوده است. آیا این شایسته یک پیامبر خدا است که "تسخیر کردن" و "مطیع کردن" را زشت نپندارد؟ از یک پیامبر که توسط خدا انتخاب میشود باید انتظار داشت که نوری برای انسانها باشد، عقایدی پیشروتر و نیکوتر برای راهنمایی آنها، آموزش و آزادی انسانها داشته باشد، نه اینکه به فکر تسخیر و مطیع ساختن آنها باشد. اینها افکار یک پیامبر خدا نیستند بلکه افکار یک کشورگشا و یک سلطه گر است. اینها تفکرات کسانی است که به فکر حکومت مرکزی و مطیع کردن همگان بوده اند همچون چنگیزخان، ناپلئون، هیتلر و حتی صدام حسین، نه افکار یک پیامبر که باید پرتوافکن عشق و دلسوزی و رحمت و سایر زیبایی های روحانی باشد.

صحیح بخاری، جلد پنجم، کتاب 87 شماره 111
وحی از طرف خداوند برای مدتی قطع شده بود و پیامبر از این بابت بسیار ناراحت بود، چنانکه شنیده شده است او چندین بار قصد پرتاب کردن خود از بالای کوه های بلند را داشت، اما هر وقت میخواست این کار را عملی بکند جبرائیل در مقابلش ظاهر میشد، و به او میگفت "ای محمد تو قطعاً در حقیقت پیامبر الله هستی". و در نتیجه قلب محمد ساکت میشد و آرامش پیدا میکرد و به خانه باز میگشت. و هرگاه مدت زمان نازل شدن وحی طولانی میشد، او همانکار را تکرار میکرد، اما هرگاه به بالای کوه میرسید جبرائیل بر او نازل میشود و آنچه قبلاً گفته بود تکرار میکرد.

این تغییر حالت به ما سرنخ هایی میدهد که پیامبر اسلام یک پیامبر خدا نبوده است

سوره بقره آیه 217تو را از جنگ کردن در ماه حرام می پرسند بگو : جنگ کردن در آن ماه ، گناهی بزرگ است اما بازداشتن مردم از راه حق و کافر شدن به او و مسجدالحرام و بيرون راندن مردمش از آنجا در نزد خداوند گناهی بزرگ تر است ،و شرک از قتل بزرگ تر است آنها با شما می جنگند تا اگر بتوانند شمارا از دينتان بازگردانند از ميان شما آنها که از دين خود بازگردند و کافر بميرند ، اعمالشان در دنيا و آخرت تباه شده و جاودانه در جهنم باشند.

بعد از ساختن این آیه، محمد یک پنجم از غنیمت بدست آمده را برای خود برداشت و بقیه را به مهاجمین داد و آنها نیز آنرا بین خود تقسیم کردند.

[/INDENT]

پاسخ, به شبهات, دکتر علی سینا ,شبهه ۴(قتل عام یهودیان)

[=Tahoma][=Tahoma][=Tahoma]با سلام به عزیزان اسک دین !:Gol:

چند سال پیش در سال ۱۳۸۶ شخصی به اسم دکتر علی سینا دست به شبهه پراکنیهای زد و با وجود خلق و خوی اسلام ستیزی که داشت!دکتر علی سینا یک جایزه 50,000دلاری برای کسی که بتواند ادعاهای او و اتهامهایی که او بر پیامبر اسلام وارد می‌کند رد کند در نظر گرفته است
و سایتهای اسلام ستیز هم به شدت استقبال کردند !
هر چند شبهات این ملعون بی خرد نخ نما ست !
اما برای انعکاس ان در محیط مجازی اینترنت لازم دیدم شبهات این ملعون را در سایت مطرح کنم تا با کمک اساتید بزرگوار
و[=&quot]دوستان [/][=&quot]گرامی[/] جوابی کوبنده و کامل به این شبهات داده شود !

قابل توجه عزیزان اینکه از شما بزرگوارم طلب بخشش دارم در مورد سخنان این ملعون که پر از بی احترامی و توهین به پیامبر ص میباشد !و تا آنجا که بتوانم سعی میکنم از سخنان توهین آمیز این از خدا بی خبر استفاده نکنم

خب [/][/][/]چهارمین شبهه ایشان در مورد (قتل عام یهودیان ) میباشد
که اینطور عنوان میکند


دکتر علی سینا:

پیامبر تنفر دینی را به عربستان معرفی کرد و مانند هیتلر یهودیان را در نسل کشیهای تباهکارانه نابود کرد، آیا یک پیامبر خدا باید اینقدر ظالم باشد؟

اعدام حدود 900 نفر، تبعید هزاران یهودی، بردگی زنهایشان و ریشه کنی کامل این مردم از عربستان که مدینه را برای دو هزار سال خانه خطاب میکردند، نمیبیند. هیتلر یهودیان را به دلیل نژادشان کشت؛ محمد نیز یهودیان را بخاطر نژادشان کشت. هیتلر قصد داشت آلمان را از وجود یهودیان خالی کند، اما محمد هم این قصد را داشت و هم به این قصد خود رسید و توانست عربستان را از یهودی خالی کند. تفاوت در چیست؟ چرا من باید برای مقایسه این دو حادثه شبیه ظالم خطاب شوم؟
در مدینه سه قبیله یهودی زندگی میکردند، بنی قینقاع، بنی نضیر و بنی قریظه. همه این قبایل با سایر قبایل عرب مدینه پیمان همبستگی داشتند و هرگاه که زد و خوردی بین هم پیمانان عربشان و سایر قبایل یهودی انجام میگرفت، آنها طرف دوستان عرب خود را میگرفتند. این خود اثبات میکند که در مدینه پیش از اسلام درگیری های دینی وجود نداشت، و تمام نابردباری های دینی (برخوردهای خصمانه مبتنی بر اختلافات دینی) توسط پیامبر به مدینه آورده شد.

وقتی پیامبر به مدینه وارد شد امیدوار بود که یهودیان دین او را قبول کنند. او همان خدای یهودیان را تبلیغ میکرد، پیامبرانشان و داستانهایشان را تایید میکرد. او سرزمین مقدس آنها (اسرائیل) را بعنوان قبله انتخاب کرده بود و سعی میکرد تابعیت آنها را اینگونه به دست بیاورد.


و.ن عرفات، کسی که نسل کشی اول یهودیان را انکار میکند، مینویسد "این بطور عمومی مورد قبول است که پیامبر امیدوار بود که یهودیان یثرب، بعنوان پیروان یک دین الهی، از خود درکی صحیح در مقابل دین یکتاپرست اسلام نشان دهند." 1


اما درست مانند قریشیان، یهودیان نیز به او پوزخند زدند و کمتر اعتنایی به فراخوانی او نکردند. وقتی که امیدهای او نقش بر آب شدند و صبر پیامبر به انتها رسید، پیامبر رفتاری خصمانه را در مقابل یهودیان پیدا کرد و مشخص بود که روزی از آنها انتقام خواهد گرفت.



نبرد بنی قینقاع

نبر بني نضير

نبرد بني قريظه

تاریخ نویسان مسلمان میخواهند که تمام تقصیر را به گردن یهودیان بیاندازند و آنها را "آدم بدها"ی داستان جا بزنند. هرچند استهزا کردن یک جرم نیست، اما اگر اندکی به پاسخ یهودیان به محمد دقت کنیم، در می یابیم که او نرفته بود تا یهودیان را اندرز دهد، بلکه رفته بود تا آنها را تهدید کند.

آیه زیر که در همان زمان از طرف محمد صادر شده بود، لحن متخاصمانه پیامبر را هنگامی که با یهودیان روبرو شد افشا میکند.

سوره آل عمران آیات 12 تا 14

قُل لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ سَتُغْلَبُونَ وَتُحْشَرُونَ إِلَى جَهَنَّمَ وَبِئْسَ الْمِهَادُ؛ قَدْ كَانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَأُخْرَى كَافِرَةٌ يَرَوْنَهُم مِّثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ وَاللّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَن يَشَاء إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لَّأُوْلِي الأَبْصَارِ.
به کافران بگوی : به زودی مغلوب خواهيد شد و در جهنم آن آرامگاه بد ، گرد خواهيد آمد؛ در آن دو گروه که به هم رسيدند ، برای شما عبرتی بود : گروهی در راه ، خدامی جنگيدند و گروهی ديگر کافر بودند آنان کافران را به چشم خود دو چندان خويش می ديدند خدا هر کس را که بخواهد ياری دهد و صاحبنظران را در اين عبرتی است.

روزی یک مرد زرگر یهودی زنی مسلمان را خشمگین کرد، او جامه زن را به پشت او گره زد و وقتی زن برخاست اندامهای تناسلی وی آشکار شد.
از اتفاق مردی آنجا بود و مرد یهودی را کشت، یهودیان نیز به تلافی مرد مسلمان را کشتند، خانواده مرد از مسلمانان کمک خواستند و جنگ اینگونه آغاز شد. 2
اینگونه حادثه ها در جوامع بدوی بسیار اتفاق می افتند، در واقع حتی در جوامع متمدن نیز بسیاری از مردم به دلایل ناچیزی همچون درگیری های ناشی از رانندگی کشته میشوند. انسانها موجوداتی کاملا منطقی نیستند. بسیاری از مردم عکس العمل هائی غیر قابل پیشبینی از خود نشان میدهند که اغلب این اعمال نتایج شومی را نیز بدنبال می آورد. هر انسان معقولی در چنین صحنه ای، باید تشنج زدایی میکرد و مردم را بدون اینکه طرف کسی را بگیرد آرام میکرد، اما محمد با یک آدم معقول بسیار فاصله داشت، محمد اخیراً با حمله به کاروانها و دزدیدن ثروتهایشان پرانگیزه شده بود و چشم به ثروت یهودیان یثرب داشت و دنبال بهانه ای بود تا حرکت خود را آغاز کند و این حادثه موقعیتی طلایی برای پیامبری بود که منتظر فرصت مناسب بود، در روز پانزدهم شوال سال دوم بعد از هجرت، او سربازان خود را بسیج کرد و یهودیان را برای 15 روز محاصره کرد و آب را بر آنها بست.

بنی قینقاع مجبور شد که تسلیم شود و به قضاوت پیامبر بر جانهایشان، ثروتشان، زنها و بچه هایشان تن در دهند.

سلسله شبهات:من فقط نقشی که برام نوشتند رو بازی میکنم!!!

[="darkred"]سلسله شبهات وارده بر دین اسلام
سلاممم بر همه عزیزان اسک دین،قصد من از مطرح کردن این تاپیک ها پاسخگویی به شبهاتیست که از جانب فرقه ها و ادیان مختلف(مسیحیت بهاییت و وهابیت،شیطان پرستی و یهود)درباره دین اسلام مطرح میشه[/]
[="darkorange"]فقط پیشاپیش من این تذکر رو بگم قصد من از مطرح کردن این شبهات قابل دسترس بودن این سوالات برای جوان هایی است که متاسفانه به علت فعالیت رو به رشد فرقه های کاذب،با این شبهات دست و پنجه میزنن و ان شاء الله به پاسخ مناسبی برسند.[/]
[="navy"] و صرفا به کار بردن افعال شخصی و مفرد برای همذات پنداری با مبلغین این فرقه ها و نزدیکی با افراد فریب خورده و افرادی است که این شبهات رو باور دارند در حالیکه من خودم شیعه دوازده امامی هستم و تا عمر دارم به این نعمتی که خداوند به من بخشیده افتخار میکنم و این خصلت ما شیعه هاست که شبهات رو سرکوب نمیکنیم بلکه به دنبال پاسخی منطقی براشون هستیم.[/]

سلسله شبهات:من فقط نقش خودمو بازی میکنم
[="blue"]مسئله بعد اینکه ما مسلمونها معتقدیم خداوند از ابتدای افرینش سرنوشت ما رو رقم زده و یا شب قدر تقدیر ما نوشته میشه،پس من این وسط چیکاره ام؟؟؟!!![/]
[="darkorchid"]اگر با فلانی ازدواج میکنم چون قسمته سرنوشته،خدا خواسته.اگر کارم جور نمیشه چون خداوند می خواسته،اگر فلان دانشگاه قبول میشم چون خدا میخواسته.من فقط مثل ی عروسک نقشی که برام نوشته شده رو بازی میکنم[/]
[="navy"] یزید،یزید شد چون از اول آفرینش آدم،خدا در نظر داشت یه یزیدی بیافرینه تا امام حسین(ع) رو بکشه پس چرا ما یزید رو لعن میکنیم؟؟!!یزید باید این کارو میکرد تا یزیدی که خدا میخواست بشه[/]

پاسخگویی حوزه های خواهران به سوالات و شبهات

[="Blue"][="Red"]مدیر پشتیبانی پژوهشی مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران گفت: حوزه های خواهران باید محل رجوع و پناه پرسشگران و پاسخگو به سوالات و شبهات باشند.[/]
به گزارش پرس و جو، داود رجبی نیا در گفتگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران افزود: با توجه به گسترش حوزه های خواهران در نقاط مختلف کشور وقتی یک نفر در نقطه ای دور افتاده در کشور شبهه یا سوالی در ذهن دارد چه جایی بهتر از حوزه های خواهران می تواند پاسخگوی این شبهه باشد.
وی ادامه داد: فراهم کردن زمینه حضور پرسشگران در حوزه ها موجب پاسخ به تمام یا بخشی از سوالات و شبهه های آنها می شود که این خود نوعی تربیت اجتماعی است و هم یکی از راههایی است که باعث می شود بانوان طلبه با مسائل مبتلا به جامعه آشنا شوند و از این طریق تحصیلات منطبق بر نیازها باشد.

[="#006400"]**حوزه های علمیه در صورت پاسخگویی به سوالات می تواند حرف جهانی بزند[/]

رجبی نیا گفت: زمان آن که حوزه علمیه تنها به طلاب خود پاسخگو باشد سپری شده و حوزه علمیه در صورتی که به تمام اقشار پاسخگو باشد می تواند حرف جهانی بزند.
وی یکی از راههای فراهم ساختن زمینه حضور پرسشگران در حوزه های علمیه خواهران را ایجاد امکان استفاده سایر اقشار از کتابخانه های مدارس برشمرد و افزود: بر اساس توافقی که با نهاد کتابخانه های عمومی کشور صورت گرفته در صورتی که مدارس خواهران تمایل داشته باشند کتابخانه های آنها به کتابخانه های مشارکتی تبدیل می شود.

[="#006400"]* کتاب بایستی به راحت ترین وجه در دسترس طلاب قرار گیرد[/]

رجبی نیا گفت: اگر معتقد به لزوم تولید علم در مدارس علمیه هستیم باید کتاب به راحت ترین وجه در دسترس طلاب قرار گیرد.
وی ادامه داد: با وجود کتابخانه های مشارکتی از سویی امکان استفاده ی افراد غیر طلبه از کتابخانه های مدارس فراهم می شود و از سوی دیگر این کتابخانه ها می توانند از حمایت نهاد کتابخانه های عمومی کشور بهره ببرند.

[="DarkGreen"]* ارتقا نرم افزارهای مختلف حوزه ها[/]

رجبی نیا گفت: در حوزه معاونت پژوهشی حوزه های خواهران، ارتقا نرم افزارهای مختلف به روزرسانی پژوهش های کتابخانه ای است.
وی ادامه داد: حضور مستمر طلاب در کتابخانه ها در پرتو مشاوره طلاب با خبرگان کتاب، اعم از استاد ، مشاور، کارشناسان در مدیریت های استانی و مرکز و کتابداران فراهم می شود.
وی گفت: اگر در همه کتابخانه های حوزه های خواهران رویکرد پاسخگویی به وجود آید وقتی طلاب خواهر به شبهه و پرسش بر می خورند به اولین جایی که مراجعه می کنند کتابخانه است و با این کار خود به خود کتابخانه بالقوه می شود.
وی گفت: در راستای افزایش توان پاسخگویی بیشتر کتابخانه های حوزه های خواهران، ارتقا نرم افزار کتابداری کاوش در این کتابخانه ها در دستور کار قرار گرفته است.[/]
منبع