شادی

پژوهشی در رابطه با شادترین مردم جهان و شادی از نظر اسلام مبین

مجله اقتصادى "فوربس" مردم ‌10 کشور جهان را به عنوان شادترين ساکنان اين کره خاکى اعلام کرد.

يکى از معيارهاى انتخاب اين ‌10 کشور به عنوان شادترين کشورها در جهان، ميزان توليد ناخالص داخلى در اين کشورها بوده است. کارشناسان مجله اقتصادى "فوربس" طى تحقيقات خود اعلام کردند که ساکنان 10 کشور جهان، جزو شادترين و خوشحال‌ترين مردم روى کره زمين به شمار رفته و با توجه به بحران اقتصادى رو به رشدى که جهان را در بر گرفته، مردم اين ‌10 کشور باز هم شاد هستند.


بنابر گزارش رسمى مجله "فوربس"، کشورهاى دانمارک، فنلاند و هلند در صدر اين ليست قرار داشته و پس از آن سوئد، ايرلند، کانادا، سوئيس، نيوزلند، نروژ و بلژيک به ترتيب در رده‌هاى بعدى قرار دارند.

اين در حاليست که بر اساس گزارش مجله فوربس، ميزان رضايتمندى مردم از زندگى در دانمارک 90.1 درصد، فنلاند 85.9 درصد، هلند 85.1 درصد، سوئد 82.7 درصد، ايرلند 81.1 درصد،‌ کانادا ‌78 درصد ، سوئيس 77.4 درصد، نيوزلند 76.7 درصد، نروژ 76.5 درصد و در بلژيک 76.3 درصد است.

گفتنى است، يکى از معيارهاى انتخاب اين ‌10 کشور به عنوان شادترين کشورها در جهان، ميزان توليد ناخالص داخلى در اين کشورها بوده است، چرا که به عنوان مثال دانمارک با داشتن ‌68 هزار دلار توليد ناخالص داخلى در سال ‌2009 ميلادى به عنوان اولين کشور در صدر قرار گرفته است. يکى ديگر از معيارها، ميزان ساعت کارى در هفته است، به طورى که در کشورهاى اسکانديناوى مردم کمتر از ‌37 ساعت در هفته کار مى‌کنند، ولى در کشورهايى نظير چين مردم بيش از ‌47 ساعت در هفته کار مى‌کنند، اما همچنان از زندگى مى‌نالند و از نوع زندگى خود ناراضى هستند.

علاوه بر اين، ميزان نرخ بيکارى در کشورهايى نظير دانمارک دو درصد، در نروژ 2.6 درصد و در هلند 4.5 درصد است اما اين ميزان بر اساس اعلام وزارت کار آمريکا در اين کشور هم اکنون ‌9 درصد تخمين زده شده است. به همين دليل گفته مى‌شود که اين ‌10 کشور جزو بهترين و شادترين مناطق روزى زمين به شمار مى‌روند و ميزان طول عمر مردم در اين ‌10 کشورها ، ‌85 تا ‌90 سال است.

آيا دينداري با زندگي شاد منافات دارد؟

آیا دینداری با زندگی شاد منافات دارد؟بسیاری از مردم به خصوص
جوانان چنین م یپندارند كه دینداری با زندگی شاد منافات دارد.كسانیكه دیندارترند از شادی كمتر در زندگی برخوردارند وكسانی كه به احكام و آموز ههای دین كمتر پایبندند در بهر هبرداری از لذ تها و شاد یهایزندگی آزادی بیشتری دارند... آیا این پندار صحیح است؟ و اساساً این پندار از كجا شكل گرفته است و منشأ آن چیست؟ریشه این پندار را میتوان در چند مورد خلاصه كرد:

1. نوع برخورد و مواجهه برخی دینداران كه- برخلاف دستورات و آموز ههای اخلاقی اسلام- چهرهای عبوس و گرفته دارند و نیز با گلایه و نارضایتی با همه مسائل برخورد م یكنند. گویی هیچ شادی و نشاطی در وجود آنان یافت نم یشود!

2. مراسم و برنامه هایی كه در جامعه ما در ایام سوگواری برای پیشوایان و بزرگان دین برگزار میشو د، نمود و گستره آن نسبت به مراسم شادی و سرور برای آن بزرگواران به مراتب بیشتر است. مثلاً برای عزاداری حضرت اباعبدا له الحسین)ع( معمولاً در ماه محرم و صفر مراسم و محافل برگزار میشود ولی به مناسبت میلاد مسعود آن حضرت تنها یك روز مراسم جشن و سرور برپا میشو د، آن هم محدود و مختصر!
3.بالاتر از همه برخی توصیه ها است كه شادی را مذمت كرده و اندوه و غم را مورد ستایش قرار داده است. این موارد زمینه و منشأ این برداشت م یشود كه دینداری با زندگی شاد منافات دارد بنابراین برای داشتن زندگی شاد نمیتوان دیندار بود! معنی صحیح و درست دیندار ی، باور به آموز ه های اعتقادی دین و پایبندی به مقررات، احكام و ارز شهای دینی است البته منظور ما از دین، نه هرچه كه به عنوان دین شناخته میشو د، بلكه اسلام ناب و حقیقی است. هر فرد یا جامع های كه باور عمی قتر و جدیتری به مبانی اعتقادی اسلام داشته باشد و در عمل و رفتار هم چارچوب اسلامی را بیشتر و دقیقتر عمل كند، دیندارتر شمرده میشود.به هر حال به نظر میرسد دینداری- به معنی صحیح وجامع آن - منافاتی با زندگی شاد- به معنی درست و عمیق آن- نداشته باشد، ولی نگاه و تعریف ما از «زندگی شاد » هم باید روشن شود تا پاسخ این پرسش كامل گردد.

زندگی شاد: شاد ی، همان حال خو ش، انبساط خاطر و احساس
مثبت و خوبی است كه هر كدام از ما آن را تجربه كرده است. شنیدن خبری مسر ت بخش، به دست آوردن موفقیتی برجسته، قرار گرفتن در موقعیتی لذ ت بخش، مشاهده صحنه ای غرورآفرین، ... همه و همه موجب خوشحالی و شادی خاطر انسان میگردد. اما همه شاد یها به یك اندازه برای ما مهم و مطلوب نیست. دانشجویی كه برای به دست آوردن موفقیتی علمی در حال پژوهش و مطالعه است، به راحتی از بسیاری خوشیها و شاد یهای گذرا چشم م یپوشد تا به خوشحالی و شادی ناشی از آن موفقیت علمی دست یابد. كارگر یا كارمندی كه برای تأمین معاش خود و فراهم كردن زندگی راحت و شاد تلاش فشرده و خسته كنند های را انجام م یده د، در این راه از بسیاری از لذ تها و شاد یهای زودگذر چشم میپوشد و حتی سخت یها و رن جهایی را تحمل م یكند. پس از واقعیتی بدیهی است كه: «برای به دست آوردن لذ تهای بزرگتر و شاد یهای ماندگارتر، باید از لذ تها و خوشیهای كوچكتر و پست تر صرفنظر كرد » اگر اندكی روی همین قاعده تأمل و درنگ داشته باشیم، به راحتی در مییابیم كه انواع و اقسام شاد یها را باید طبقه بندی كرد و سپس برای زندگی شاد به تعریفی مناسب و صحیح دست یافت. اگر تعریف خود از «دینداری ،» «زندگی « ،» شادی و غم » را مورد بازكاوی و تامل قرار دهیم، خواهیم دید كه دینداری حقیقی و پایبندی به ارز شهای دینی، گرچه برخی شاد یهای مادی و طبیعی را محدود میكنند ولی در عو ض، لذ تها و شاد یهای ارزشمند و متعادلی را برای فرد و جامعه دیندار به ارمغان م یآورد. در براب ر، آنچه را كه انسان غافل از دین به عنوان «زندگی شاد » برای خود میپندار د، چیزی جز شاد یهای سطحی و مادی
نیست كه علاوه بر محروم كردن دیگران از شاد ی، غالباً مستلزم هزینه های فراوا ن، پیامدهای تأسف بار و بالاتر از همه محروم شدن از لذ تها و خوش یهای ابدی و معنوی است. اگر زندگی جاودان و ابدی انسان را در نظر بگیریم، زندگی شاد جز در پرتو دینداری تحقق نخواهد یافت و اگر زندگی شاد دنیوی را هم جستجو كنیم، با دینداری میتوان به مصداق جامع متعادل و صحیحی از آن دست یافت. البته به شرط آنكه همه ابعاد دین را به درستی شناخته و بدان در عمل پایبند باشیم. ضمن اینكه برخی دریافت ها، رفتارها و عادات در بعضی از جوامع دینی از جهت عدم توجه به لذ تها و شادیهای مشرو ع، قابل نقد است و باید اصلاح گردد