سیره عملی، معصوم.

وحدت گرایی در سیره امیرالمومنین علیه السلام

سلام  با نزدیک شدن ایام فاطمیه بعضی میگن این عزاداریها با وحدت منافات داره. سوال من اینکه که آیا از در تاریخ امده که حضرت علی علیه السلام بر وحدت تکیه کرده باشه؟ یا عملا به دنبال وحدت باشه؟ حدیث نمی خوام نمونه تاریخی میخام

مبنای سیره ی عملی حضرات معصومین علیهم السلام بر چه اساسی بوده است؟

با عرض سلام خدمت کارشناسان گرامی.

سوالی برای بنده پیش اومده، این که :

همون طور که می دونیم حضرات معصومین (پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و ائمه ی اطهارعلیهم السلام) دارای مقام علم و عصمت هستند. سوال بنده این است که آیا تمامی کارهایی که این بزرگواران در طول شبانه روز و در شرایط مختلف انجام می داده اند با بهره گیری از این مقامات علم و عصمت بوده یا خیر؟ مسائلی باعث شده چنین سوالی برای بنده پیش بیاد که شاید به پاسخ سوال کمک کند یکی این بوده که مثلا روایتی دیدم که تصمیم معصوم یک چیز بوده ولی از صحابه پیشنهادی شده و حضرت هم اون پیشنهاد رو بر نظر خودشون مقدم دونستند و به همون عمل کردند

مثلا پیشنهاد خباب بن منذر به پیامبر اکرم صل الله علیه و آله در جنگ بدر در مورد استقرار نیروهای نظامی که به پیامبر اکرم عرض می کند: اى رسـول خـدا، آيـا خـدا فـرمـوده كـه در ايـن جـا منزل كنيم و پيش و پس نرويم يا از نظر تدبير و جنگ هر جا كه شايسته است ، مى توان فـرود آمـد؟ رسـول خـدا فرمود: نه ، امرى در كار نيست ، بايد طبق تدبير و سياست جنگ رفـتـار كـرد. حـُبـاب گـفت : اگر چنين است ، اين جا جاى مناسبى نيست ، بفرماى تا سپاه اسـلام پيش روند و در كنار نزديك ترين چاه به دشمن فرود آييم و آنگاه چاههاى ديگر را از بـيـن بـبـريـم و بر سر چاهى كه فرود آمده ايم ، حوضى بسازيم و پر از آب كنيم و سـپـس بـا دشـمـن بـجـنـگـيـم و دسـتـشـان را از آب كـوتـاه كـنـيـم . رسـول خـدا پـيـشـنـهـاد وى را پذيرفت و دستور داد تا سپاه اسلام چنين كنند.

با این توصیف اگر تصمیم معصوم بهترین بوده پس چرا عوض شده است.

نمونه ی دوم هم بیان حضرت علی علیه السلام در مورد حق و حقوق متقابل مردم و حاکم حکومت که می فرمایند : «مردم، من بر شما حقی دارم و شما بر من حقی دارید. اما حق شما بر گردن من این است که شما را نصیحت کنم و حق من بر گردن شما این است که به بیعت با من وفادار باشید و مرا حضوراً و غیاباً نصیحت کنید.» (اصول کافی، ج 2، ص 163، حدیث 2) اما با در نظر گرفتن مقام علم و عصمت امام، حضرت چه نیازی به نصیحت عامه ی مردم دارند؟ آیا ممکن است مواردی باشد که گفتار، رفتار و یا عمل معصوم صحیح نباشد و نیاز به نصیحت دیگران داشته باشد ؟ به نظر بنده که خیر ولی با این نمونه ها جور در نمی آید. ممکن است بفرمایید از روی بزرگواری ایشان بوده که این طور می گفتند. اگر پاسخ این است حرفی نیست ولی در مورد بالا توضیحی بفرمایید.

اگر ابهامی در صورت سوال بود بفرمایید. با تشکر پیشاپیش از پاسخ شما.