سوره ناس

عطر سور فلق و ناس در اشعار حافظ



به کار بردن مفاهیم آیات قرآن نه به صورت مستقیم، بلکه در قالب کلمه‌ها و جمله‌هایی است که ما فارسی‌زبانان، به ظاهر،انس بیشتری با آنها داریم. آشنایی با این قرآن‌ورزی‌های هنرمندانه و به کارگیری تدریجی آنها در گفت‌و‌گوهای روزمره،کمکی است به فرهنگ‌سازی قرآنی در نهادهای بشری و کاربرد واژه‌های نغز و پرمعنای قرآن در زبان و ادب فارسی و یکی از آنها گل واژه‌های معطّر سور فلق و ناس است که در بوستان غزلیات حافظ به شیوه‌ای متبحّرانه و هنرمندانه به کار رفته است که در این نوشتار عطر آن را به مشام جان‌های پاک می‌رسانیم.


الف ـ سوره فلق


قُل:اولین واژه‌ای که خداوند متعال در دو سوره فلق و ناس از طریق آن با بنده اش ارتباط برقرار می‌کند و جالب آن که این واژه از جنس گفتن است و خداوند با همه عظمتش، به جای این که خود بگوید، از بنده می‌خواهد که بگوید. به نظر می‌رسد که خدا باب گفت و گو ـ یا به قول حافظ صبحت ـ را می‌گشاید تا آنچه می‌خواهد از زبان خویش بر زبان بنده‌اش جاری کند.


یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم


دولت صحبت آن مونس جان ما را بس


«رب الفلق» به معنای ظاهریش ـ خدای سپیده دم ـ در این بیت حافظ جلوه می‌کند:


جلـوه گـاه رخ او دیده مـن تنـها نیست


ماه و خورشیـد هم این آینه می‌گردانند


کلام حافظ آن گاه که از «شر ما خلق» به «رب الفلق» پناه می‌برد و از دام جهان با مژده وصل او برمی خیزد، شنیدنی است:


مـژده وصـل تو کو کـز سـر جـان برخیـزم


طـایر قدسـم و از دام جهـان بـرخیـزم


به ولای تو که گربنـده خویشـم خـوانی


از سر خواجگی کـون و مکـان برخیزم


و آن زمان نیز که در شام تار «غاسق اذا وقب»،آتش طور را جست‌‌وجو می‌کند و پناه بردن خود به خدا را نشان می‌دهد.


شب تار است و ره وادی ایمـن در پیـش


آتش طور کجا؟موعد دیـدار کجاسـت؟

در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود


از گوشه‌ای برون آی،ای کوکب هدایت


و آن گاه که اسم اعظم را در مقابل افسون‌گری‌های «نفاثات فی العقد» به کار می‌برد نیز جالب و به یادماندنی است:


اسم اعظم بکند کارخود‌ای دل خوش دار


که به تلبیس وحیل،دیو مسلـمان نشود


پناه بردن به خدا نیز از شر حسودان و طعن آنان و ازشر بدگویان،در جای جای شعرهای حافظ به چشم می‌خورد. آن جا که به‌عنوان نمونه می‌گوید:


توپنـداری کـه بـد گو رفت و جـان برد


حسـابـش بـا کـرام الکـاتبـیـن اسـت


ونیز:


دلا زطعن حسودان مـرنج و واثـق باش


که بـد بـه خـاطـر امیـدوار مـا نـرسـد


و آن گاه که دیگری را از «شر حاسد إذا حسد» به خداوند می‌سپارد
یارب این نوگل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از چشم حسـود چمنش


همه آنچه که باید در مورد چشم زخم بدانیم

انجمن: 

سلام !
من عضو جديدم .و خيلي چيزا رو هنوز نرسيدم مطالعه كنم!.ميخواستم ببينم جائي ميخوندم چشم زخم حق است و دعا براي رفع آن هم حق!من ميخواهم ببينم اين اصلا درسته كسائي باشن كه با نيروئي منفي كه تو قلب و چشماشون وجود داره (به دلايل مختلفي مثل كينه حسادت و ... )براي ديگران چه با نگاه چه با فكر وچه با اعمال شيطاني مشكل بوجود بيارد وروح و جسم شون به حدي آلوده بيشه كه بصورت جني از شياطين دربياد وديگه انگار هميشه و هر جائي دنبال آدمن اين با عدل الهي سازگاره كه اينا بتونن با يه همچين اعمالي مشكل بوجود بيارن يا باعث تاخير تو اتفاقاتي كه بايد بيفته يا مشكلدار نشون دادن افراد بشن!(من هر وقت تو اين زمينه برام مشكلي بوجود مياد و كتاب خدا رو باز ميكنم اين آيه مياد:
(آنان كه آيات خدا رو به ميل خود جزئ جزئ پاره پاره كردند...)
اينا خيلي هضمش سنگينه و زندگي با يه همچين افرادي كه بعد از مدتي به طور كلي از دايره انساني و روابط و عواطف انساني دور ميشن و فقط به فكر برآورده شدن خواسته هاي حيواني و شيطاني شون به هر قيمتي هستند خيلي مشكل .و متاسفانه يا ...:Ghamgin: صبر خدا در اين موارد بسيار زياد!
واين حكمي كه درباره گردن زدن كافران ميگن عملا اگر هم كسي پيدا بشه تا بتونه به صورتي اونو بفهمه كه شخصي كافر يا عقايد كفر گونه داره، چطور بايد اثبات بشه و اقدام بشه اصلا تو جامعه كنوني ما اين حكم هنوز قابل اجراست؟:Narahat:شما ميدونيد كه كفر يا شرك از راه رفتن مورچه اي روي سنگ سياه هم آسونتر وارد ميشه و آدمهاي با اين خصوصيات خيلي راحت ميتونن خودشونو همرنگ جماعت يا حتي از اوننا و حتي مومنين مذهبي تر نشون بدن!با اين كافران معاند لجوج بايد چيكار كرد كه حتي گاهي با تازيانه كلام ايمان واقعي بندگان خدارو هم زير سوال ميبرن و تحقير ميكنن!:Ealam: