سوال ;از چرایی; مقامات ;ائمه ;علیهم السلام ;; کفر ;شرک

آیا سوال از چرایی مقامات ائمه علیهم السلام مساوی است با کفر و شرک؟

با سلام خدمت اساتید گرامی

در باب شناخت امام مطالب و احادیث زیادی وجود دارد که انسان با خواندن آنها مجاب به گردن نهادن به درگاه ائمه اطهار علیهم السلام شده و پیروی تام را سرلوحه خود قرار می دهد ولی از آنجایی که خداوند به انسان عقل و درک و قدرت تحلیل داده و تا مطلبی منطقا برایش جا نیفتد قلبا نمی تواند منقاد کامل گردد وقبول کردن مسائل به صورت تعبدی زیاد قابل اتکال ، مخصوصا در گردنه های صعب العبور شبهات آخرالزمان نیست ، و از طرفی مقام و اختیارات ائمه معصومین درعالم آنقدر رفیع و وسیع است که هر صاحب ذوقی اجازه میدهد از خود بپرسد چرا و چطور و چگونه ایشان به این مقام رفیع دست یافته اند تا با شناخت بهتر از ایشان بتواند پیرو بهتری برای ایشان باشند ، ولی در بعضی احادیث شاهدیم که ائمه اطهار پیروان خود را از سوال در مورد اینکه چرا و چطور و چگونه خدا ایشان را به این مقام انتخاب کرده نهی نموده اند و حتی مطرح کردن اینگونه سوالات را مساوی کفر و شرک قرار داده اند .
برای مثال در حدیث شریف " شناخت امیر المومنین به نورانیت " حضرت امیر علیه السلام پس از شرح مقامات خود برای سلمان و ابوذر می فرمایند : وَ لَو قالَ قائِلٌ: لِمَ وَ کَیفَ وَ فِیمَ؟ لَکَفَرَ وَ أَشرَکَ، ِلأَنَّهُ لا یُسأَلُ عَمَّا یَفعَلُ وَ هُم یُسأَلُونَ یعنی اگر کسی ( بعد از شرح این مقامات برای خود و ائمه ) سوال کند چرا و چگونه و در چه جهت؟ کفر ورزیده و مشرک شده است . چه اینکه از خدا حساب نمی کشند و او سوال می کند ( و حساب می کشد) (الأنبياء/23)
سوال: چرا ائمه اطهار علیهم السلام با گفتن این جملات تهدید آمیز راه را بر تفکر و سوال پیروانشان بسته اند؟ اگر مقام ایشان برحق است ( که حتما اینچنین است ) با پاسخ منطقی دادن به سوالات آنها این حقانیت بیشتر تبیین میگردد.
مطلب دیگر اینکه کفر و شرک هرکدام تعریف مشخص و خاص خود را دارند اگر کسی علت و چگونگی صعود ائمه اطهار علیهم السلام به مقامات رفیع را مورد پرسش قرار دهد و واقعا منظورش کسب آگاهی از مقامات ایشان باشد که بتواند با این آگاهی پیرو و شیعه بهتری باشد ، چرا با این سوال خدا را منکر شده یا برای خدا شریک قائل شده است؟
البته فردی می گفت منظور ، " سوال انکاری "است یعنی وقتی منجر به کفر و شرک می شود که با این سوال قصدش انکار اصل آن باشد . ولی از متن حدیث و احادیث دیگر چنین استنباطی را نمیتوان کرد و برعکس مطلق سوال مساوی کفر و شرک انگاشته شده است.
با سپاس فراوان