سنی

ازدواج شیعه و سنی

ازدواج شیعه و سنی از نظر شرعی چه حکمی دارد؟
در صورتی که طرفین متعصب نباشند و تفاوت ها را بپذیرند آیا صرف این تفاوت می تواند منجر به اختلاف شود یا نه!
خواهشمندم راهنمایی بفرمایید. با فردی آشنا شده ام که سنی است.اما از نظر اخلاق بسیار خوب است و به اصول اسلام پایبند است. به حضرت علی و فرزندانشان عشق می ورزد و به عقاید بقیه احترام میگذارد ولی این سنی بودنشان کمی من را نگران کرده.

پرده دری از شیعه بودن مولانا جلال الدین بلخی

انجمن: 


بسم الله
الرحمن الرحیم


وَلِلّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ

لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ

مذهب عاشق ز مذهبها جداست******عاشقان را مذهب و ملت خداست



آن یکی را روی او شد سوی دوست**وان یکی را روی او خود روی اوست

در این تاپیک قصد داریم پرده از تشیّع و تقیّه مولانا جلال الدین رومی برداریم با


بیان دیدگاه اولیای الهی درباره مولانا



هویدا سازی سخنان ائمه علیهم السلام در کلام مولانا

اشتیاق و شیفتگی وافر مولانا به مولا علی علیه السلام

آیت الله سیّد علی قاضی و سیّد هاشم حداد: وصول‌ به‌ توحيد بدون‌ ولايت‌ محال‌ است‌




محيي‌الدّين‌ عربي‌
و ابن‌ فارض‌ و ملاّ محمّد بلخي‌ صاحب‌ «مثنوي‌» و عطّار و أمثالهم‌ كه‌ در تراجم‌ و احوال‌، حالشان‌ ثبت‌ و ضبط‌ است‌، بدون‌ شكّ در ابتداي‌ امر خود سنّي‌ مذهب‌ بوده‌اند؛ زيرا در حكومت‌ سنّي‌ مذهب‌ و شهر سنّي‌نشين‌ و خاندان‌ سنّي‌ آئين‌ و حاكم‌ و مفتي‌ و قاضي‌ و امام‌ جماعت‌ و موذّن‌ تا برسد بهبقّال‌ و عطّار و خاكروبه‌ برِ سنّي‌ نشو و نما يافته‌اند. مدرسه‌ و مكتبشان‌ سنّي‌ بوده‌ و كتابخانه‌ و كتابهايشان‌ مملوّ از كتب‌ عامّه‌ بوده‌ و حتّي‌ يك‌ جلد كتاب‌ شيعه‌ در تمام‌ شهر ايشان‌ يافت‌ نمي‌شده‌ است‌.

ولي‌ چون‌ روز بروز در راه‌ سير و تعالي‌ قدم‌ زدند، و با ديدۀ انصاف‌ و قلب‌ پاك‌ به‌ جهان‌ شريعت‌ نگريستند، كم‌ كم‌ بالشُّهود و الوجدان‌ حقائق‌ را دريافتند، و پردۀ تعصّب‌ و حميّت‌ جاهلي‌ را دريدند، و از مخلِصين‌ موحّدين‌ و از فدويّين‌ شيعيان‌ در محبّت‌ به‌ أميرالمومنين‌ عليه‌السّلام‌ شدند. غاية‌ الامر اسم‌ شيعه‌ و ابراز بغض‌ و عداوت‌ با خلفاي‌ غاصب‌ نه‌ تنها براي‌ آنها در آن‌ زمان‌ محال‌ بود، امروز هم‌ شما مي‌بينيد در بسياري‌ از كشورهاي‌ سنّي‌ نشين‌ مطلب‌ از اين‌ قرار است‌.

امروز هم‌ در هر گوشه‌ از مدينه‌: خانۀ رسول‌ الله‌ و بيت‌ فاطمه‌ و محلّ گسترش‌ جهاد و علوم‌ أميرالمومنين‌ عليهم‌السّلام‌، اگر كسي‌ در اذان‌ خود و يا غير اذان‌ علناً بگويد: أَشْهَدُ أَنَّ عَلِيًّا أَمِيرُالْمُوْمِنِينَ وَ وَلِيُّ اللَهِ خونش‌ را ميريزند، و قبائل‌ و طوائف‌ خونش‌ و گوشتش‌ را براي‌ تبرّك‌ مي‌برند، و نمي‌گذارند جسد او باقي‌ بماند تا آنكه‌ وي‌ را دفن‌ كنند؛ ولي‌ اگر يك‌ ساعت‌ تمام‌ از عائشه‌ تمجيد و تعريف‌ كند ـ با آن‌ سوابق‌ شوم‌ و تاريخ‌ سياه‌ او ـ دور او جمع‌ مي‌شوند و نُقل‌ مي‌پاشند و هلهله‌ مي‌كنند.

بنابراين‌، آنچه‌ را كه‌ اين‌ بزرگان‌ در كتب‌ خود آورده‌اند، بر ما واجب‌ نيست‌ كه‌ بدون‌ چون‌ و چرا بپذيريم‌، بلكه‌ بايد با عقل‌ و سنّت‌ صحيحه‌ و گفتار ائمّۀ حقّه‌ تطبيق‌ كنيم‌. آنچه‌ را كه‌ درست‌ است‌ مي‌پذيريم‌ و استفاده‌ مي‌كنيم‌، و اگر أحياناً در كتابهايشان‌ چيزي‌ نادرست‌ به‌ نظر آمد قبول‌ نمي‌نمائيم‌، و آنرا حمل‌ بر تقيّه‌ و أمثالها مي‌كنيم‌؛ همانطور كه‌ دأب‌ و دَيْدن‌ ما در جميع‌ كتب‌ حتّي‌ كتب‌ شيعه‌ از اين‌ قرار است‌.


از فرمايشات آيت الله امجد

فکر و اثرش را ببینید


اشعار وبیانات سعدی (علیه الرحمه) برای همه ی مردم حکمت آمیز ومفید است دیوان حافظ (علیه الرحمه)مخصوص رندان است اشعار مولوی (علیه الرحمه)مخصوص علما است مولوی شاگرد قونوی و او شاگرد محی الدین عربی (علیه الرحمه) است . او150 نوآوری کرده است .

چکار دارید فلانی شیعه است یا سنی .فکر و اثرش را بگیرید .


تلک امه قد خلت لها ما کسبت ولکم ما کسبتم ولا تسئلون عما کانوا یعملون .{آنان گروهی بودند که در گذشتند دستاورد آنان فقط برای آنان ودستاورد شما فقط برای شماست . و از آنچه همواره انجام میدادند شما باز خواست نخواهید شد - بقره/ 134و141}.

دوستان اگر نظر یا نقدی دارند اول اجازه دهند تمام مطالب را قرار بدهم بعد به قضاوت و نقد بپردازند

معرفی منبع الکترونیکی در مورد شهادت حضرت زهرا

با سلام ببخشید میشه سایتی رو برام معرفی کنید که در ان علت شهادت حضرت زهرا در ان ذکر شده باشه (البته میخوام ان سایت به زبان عربی باشه)ممنون

برچسب: 

كفرياتي واضح از كتاب مثنوي مولوي

رزم علي بن ابيطالب - عليه السلام - با عَمْرو بن عَبدُوَد:

« اندرآ اكنون كه رَستي از خطر **** سنگ بودي كيميا كَردت گُهر


رسته‌اي از كفر و خارستان او **** چون گلي بشكفته در بُستان هو


تو مني و من تواَم اي مُحتشم **** تو علي بودي علي را چون كُشم» (1)

حرف هاي ما و شما:

* در جنگ خندق آنگاه كه پرچمدار كفر، «عمرو بن عبدود» خندق را پشت سر نهاده و با نعره‌هاي خود از سپاه اسلام مبارز مي‌طلبيد، كسي از مهاجر و انصار جرأت مقابله با او را پيدا نكرد. در آن هنگام حيدر كرار خواستار نبرد با او شد. رسول اكرم، علي مرتضي - عليه السلام - را براي رفتن به ميدان نبرد آماده كرد و فرمود:

خدايا امروز تمام ايمان به مصاف تمام كفر مي‌رود. علي را ياري كن كه اگر علي كشته شود تا روز قيامت كسي تو را بندگي نخواهد كرد.



علي عليه السلام به ميدان رفت و پس از مقدماتي، با ضربتي سرنوشت‌ساز كتف و سر «عمرو» را از تن جدا كرد و با گفتن تكبير، پيروزي حق را به سپاه اسلام مژده داد. و همه شنيدند كه زبان گوياي خدا، محمد مصطفي - صلي الله عليه و آله – فرمود:



يك ضربت امير در نبرد خندق، از پرستش جن و انس تا روز قيامت برتر است.



كشته شدن «عمرو» به دست سيدالاوصياء، علي مرتضي - عليه السلام- از افتخارات جاودانه اسلام و مسلمانان است. مخالفان سرسخت و كينه توز اول مظلوم عالم كه تحمل شنيدن فضائل مولانا اميرمؤمنان علي - عليه السلام - را نداشته و ندارند، همواره كوشيدند و در تلاشند تا فضيلتي از يگانه امير عالم باقي نماند مگر آنكه در آن خدشه وارد كرده و تحريفش كنند.


داستان سراسر دروغ «از علي آموز اخلاص عمل» از همان قماش است. مولويِ دربند وحدت وجود و شيفته و شيداي اصحاب سقيفه و فرمانبردار بي‌چون و چراي ابليس، داستان ساختگي خود را تا آنجا پيش مي‌برد كه در پايان نبرد، علي - عليه السلام - از كشتن «عمرو» صرفنظر كرده و مي‌گويد:



«تو مني و من تواَم اي مُحتشم **** تو علي بودي علي را چون كُشم»



آري، به خدا سوگند تاكنون از هيچ كافر و ملحدي جز مولوي نشنيده‌ايم كه حقيقت ايمان، نفْسِ نفيس پيامبر خاتم، ولي‌الله الاعظم، يعسوب‌الدين، اميرالمؤمنين علي - عليه السلام - را با جرثومه‌ي كثافت و ناپاكي يكي بداند، كه در اين شعر، قول پيامبر خدا را تكذيب كرده و ظلمت و نور را يكي دانسته است.

* من كه مي‌گم خدا دشمنان اميرالمؤمنين رو لعنت كنه. هر كي مي‌خواد باشه.

* يادمه از دوران جوونيم، هر وقت شعر «از علي آموز اخلاص عمل» رو مي‌خوندم، ناراحت مي‌شدم. برام باوركردني نبود. نمي‌دونستم اصل قصه مولوي دروغه. ولي پيش خودم مي‌گفتم: اميرالمؤمنيني كه با آب دهان كافري غضبناك مي‌شه، چرا وقتي به خونه‌ي همسرش حمله كردند و اون حوادثي كه همتون مي‌دونيد پيش اومد، اونجا چرا غضبناك نشد؟!! بعدها ياد گرفتم كه علي - عليه‌السلام - معصومه و خشم و غضبش، خشم و غضب خداست. اونوقت خيالم راحت شد.

* شما رو به خدا اين حرفا رو به اونايي بگيد كه صبح تا شب سنگ مولوي رو به سينه مي‌زنن و افتخارشون اينه كه حافظ اشعارش هستند. خيال مي‌كنن كه حافظ وحي خداوندي هستن...!!!

* محمد بلخي قائل به وحدت وجود است و همه چيز را خدا مي‌داند. در منطق او تفاوتي ميان علي - عليه السلام - و «عمرو بن عبدود» نيست، همچنان كه در داستان حضرت موسي - عليه السلام - و فرعون مي گويد:

«موسي‌اي با موسي در جنگ شد»



و در آن داستان نيز موساي پيامبر و فرعون را يكي مي‌داند. و بر همين اساس است كه داستان علي - عليه السلام - را به «عُمر» و داستان «عُمر» را به علي - عليه السلام - نسبت مي‌دهد.

اين عقيده ي كفرآميز در ماجراي گفتگوي حضرت امير با قاتلش – ابن ملجم مرادي – نيز تكرار شده است، آنجا كه مي گويد:

هیچ بغضی نیست در جانم ز تو **** زآنکه این را من نمی‌دانم ز تو



آلت حقی تو فاعــل دست حق **** چون زنم بر آلت حق طعن و دق



غم مــــخور جانا شفیع تو منم **** مـــــالک روحم نه مملوک تنم



* قربونت برم آقا اميرالمؤمنين. چقدر مظلومي. راسته كه اول مظلوم عالمي. آقاجون دوستدارانت شعر «از علي آموز اخلاص عمل» رو زمزمه مي‌كنن. اونا براش سر و دست مي‌شكنن. همه‌شون غافلند. همه‌شون يادشون رفته كه شما مطهّر و معصوميد. شما هواي نفس نداريد. شما يك آن از خدا غافل نمي‌شيد. آقاجون شما بهتر مي‌دونيد كه اين شاعر «عليه ما عليه»، مرشد خودشو خيلي خيلي بالاتر از شما مي‌دونه. و براي هم مَسلكان خودش چه كرامت‌ها و چه فضيلت‌هايي نقل مي‌كنه. دهانش پر از آتيش باشه هر كي به شما حرفي رو نسبت بده. خدا عذابشو زياد كنه...


* اميدواريم پس از اين هرگز شاهد شعر «از علي آموز اخلاص عمل» در كتاب‌هاي ادبيات فارسي مقاطع مختلف تحصيلي نباشيم و جامعه‌ي اسلامي ما از بدآموزي‌ها در امان باشد.


* حالا كه مولوي سفت و سخت طرفدار وحدت وجوده و در داستان حضرت علي و «عمرو» گفته: «تو مني و من تواَم»، و در داستان حضرت موسي و فرعون گفته: «موسي اي با موسي در جنگ شد»، به همون دليل ما مي‌تونيم بگيم: سگي، ابلهي، حرامزاده اي گفته:

«بشنو از ني چون حكايت مي‌كند»



زيرا اگر همه در وجود يكسانند و پيامبر الوالعزم و برگزيده‌اي چون حضرت موسي با فرعوني كه خودشو پروردگار مردم مي‌دونه و در برابر خدا طغيان كرده يكسان باشه، يكسان بودن شاعر با هر موجودي سهل‌تر و پذيرفتني‌تره. و اين طور حرف زدن از نظر شاعر هيچ اشكالي نداره. اگه اون حرفا حقه، اينم كه ما مي‌گيم حقه. اگه اينكه ما مي‌گيم حق نيست، اون حرفا هم هيچ كدوم حق نيستن و شاعر جَفَنگ گفته.


* ما توي كتاب‌ها اينطور ياد گرفته و باور كرده بوديم كه شاعر مي‌خواسته بگويد حضرت علي - عليه‌السلام - پس از فرو بردن خشم، دشمنش را كشته و اين مفهوم براي همه‌ي ما قطعي بود. ولي نمي‌دانستيم كه در پايان مثنوي مزبور، حضرت از كشتن «عمرو» منصرف مي‌شود و كسي چنين چيزي را از قول مولوي براي ما نگفته بود.


* من چندتا سوال دارم، از كي بپرسم؟!!



آيا كساني كه در كلاس‌هاي درس و يا بر روي منابر از مولوي مي‌گويند اين نكته‌ها را مي‌دانند؟

آيا براي ارشاد و هدايت مردم مي‌شود به قول هر كافر و ستمگري استناد كرد؟

آيا مولوي حقيقتي را گفته كه اولياي دين از گفتن آن خودداري كرده‌اند؟

آيا ترويج مولوي ترويج كفر و نفاق و شرك و ابتذال نيست؟

آيا دفاع از مولوي يه مساله‌ي سازمان يافته توسط فراماسونرها نيست؟! (2)



-----------------------------------------------------------------------------------------------
(1) جواب گفتن اميرالمومنين كه سبب افكندن شمشير از دست چه بود در آن حالت، مثنوي معنوي، نسخه‌ي رينولد نيكلسون، ص 164، ابيات 3905 تا 3907


(2) اشاره به انتخاب سال 2007 ميلادي به عنوان سال جهاني مولانا از سوي سازمان بين المللي يونسكو.

-----------------------------------------------------------------------------------------------
منبع: وبلاگ حرفاي ب ي ر ب ط (http://harfayebirabt.blogfa.com)

ای مردم : من عاشورائی شدم ... ( وصیت نامه شهید اهل سنت)

بسم الله الرحمن الرحیم

وصیت نامه شهید اهل سنت

وصیت نامه شهیدی از قوم اصیل ترکمن، اهل تسنن، از ترکمن های گنبد کاووس، بسیجی خوش رزم، ، بسیجی گردان «یارسول الله(ص)» از لشکر 25 کربلا؛...شهید قربان محمد روشنی

شهید قربان محمد روشنی، فرزند: «اله بران» معلم خوش مرام، از دشت ترکمن صحرای گلستان، شهرستان گنبدکاووس، اهل تسنن، بسیجی گردان «یارسول الله(ص)» از لشکر 25 کربلا؛...عاشق ولایت امام، همان سال های نخست جنگ، با عضویت بسیج، راهی جبهه می شود.
فرمانده گردان: شهیدحاج حسین بصیر. بنیانگذار«گردان یارسول الله(ص)» و قربان محمد، دل می سپارد به صداقت جبهه و ماندگار می شود.
از قوم اصیل ترکمن، اهل تسنن، از ترکمن های گنبد کاووس، بسیجی خوش رزم، عاشق مرام حاج حسین بصیر؛ این عشق، نه از رفتارهای روزمرگی جنگ است، نه؛ چرا که حاج حسین بصیر شهید؛ خود بشدت عاشورائی بود.

قربان محمد؛ عاشق، عاشورائی، حاج حسین بصیر می شود. ذره ذره این عشق در او شعله می کشد، بیقرار و بی تاب، مجنون وار می گدازد، از این سو برای مدتی، از گردان یارسول(ع) مرخصی گرفته، به شهر و زادگاهش باز می گردد._ پلاکش بر سینه؛ چفیه اش برشانه؛ پوتین و قمقمه، فانسقه اش؛ با همان لباس بسیجی خاکی و ساده اش؛ قبل از این که به خانه برود، عصر بود...کوچه به کوچه، اهالی محل را به مسجد می خواند!به خانه می رود، پدر و مادر و خانواده را هم بی درنگ به سوی مسجد می آورد.
همه بیائید... آخر تو ای معلم دوست داشتنی ترکمن ها، چه درسر داری....!؟همه نگران!؟ دلواپس و پر اضطراب.
مگر چه شده، این معلم خوش مرام و خوش نام را،...تک تک خانه اقوام و آشنا را می کوبد؛ بزرگان قومش را به تمنا و التماس، به مسجد می کشاند.
یکی دو ساعتی در محل، قربان محمد می افتد سر زبان ها، مگر از جبهه برای قومش چه پیغام مهمی آورده است.
نماز مغرب و عشاء؛ قربان محمد بیقرار... مردم بی تاب.
مادر نگران. پدر آشفته و دلواپس...

بین دو نماز، قربان محمد، وصیتنامه اش را برای بزرگان قوم، برای مادرش، پدرش، برادرانش، برای همه دعوت شدگان می خواند.وصیت نامه اش که وصیت نامه نبود، یک جوری دیگر بود، بلند می شود و با شیوائی سخنی که دارد می گوید:اهالی محل. بزرگان قوم، پدر، مادر، برادر، ای کاش همه شما با من بودید، سنگر به سنگر، خاکریز به خاکریز، خدا بود. خدا بود. خدا بود. ای مردم که من را می شناسید به خوش نامی و صداقت و راستگوئی، به رسول الله(ص) قسم که همه جبهه های ما عاشوراست...

از شما بزرگان قوم، دوستانم، برادرانم، اینجا در این مسجد خدا، از شما می خواهم که این «عشق نامه» من را به عنوان «شاهد» گواه کنید. گواه کنید که تاریخ نگوید، قربان محمد دروغ هست.

ای قوم من؛ این من هستم: «قربان محمد روشنی«فرزند: اله بران» گواهی می دهم که محمد(ص) رسول خداست و من ای مردم، با همه عشقی که به شما دارم، اکنون در محضر پروردگار به صراحت و سلامت؛ اعلام می کنم که: من شیعه شده ام و امشب دوباره راهی جبهه می شوم.»

من می روم؛ تا ادعای خودم را با خون سرخ خودم، در سرزمین عاشورائی امام حسین(ع)، جبهه های نبرد، گواهی بکنم. گواهی بکنم برای شما و برای آیندگان که شما بزرگان قوم ترکمن، جوان ترها، خانواده ام، که الان شاهد من هستید، فردای قیامت امام حسین شما را شفاعت کند.

من می روم تا شهید بشوم، تا همراه کاروان امام حسین(ع) نزد پرودگارم رو سفید بشوم. حالا دیگر علی(ع) مولای منست و سیدالشهداء سرور شهیدان عالم هستی. امام به حق من. خیلی زود ادعای خودم را گواهی می کنم با خون سرخ خودم، با شهادت خودم که هیچ زیبائی و قشنگی و خوبی، بهتر از شهادت، در راه پروردگار عالم نیست و من هرگز ندیدم.

قربان محمد، نامه اش را در مجلس می گرداند تا از حاضرین گواهی بگیرد.
مسجد سراسر سکوت می شود. فضا هر لحظه سنگین و سنگین تر شده. بهت و حیرت همه شهر و شب و کوچه و خیابان و خانه ها را می گیرد.و قربان محمد نیمه شب از شهر به جبهه باز می گردد.

گردان یا رسوالله(ص)...سیزده ماه در جبهه می ماند و هرگز به مرخصی نمی رود، تا این که با خون سرخش، با شهادتش، در شلمچه گواهی می دهد؛ که ای تاریخ، ای قوم من، پدر من، مادرعزیزم، برادرانم، ای مردم: من عاشورائی شدم...

منابع تاریخی سنی های دوازده امامی

آثارتاریخی سنیان دوازده امامی : مجمل التواریخ والقصص از ابن شادی 2- تذکرة الخواص از یوسف فرغلی بن عبدالله بغدادی سبط ابن ابوالفرج عبدالرحمان بن الجوزی 3- مطالب السوول فی مناقب آل الرسول از کمال الدین محمدبن طلحه شافعی 4- معالم العترة النبویة و معارف اهل بیت الفاطمیة العلویة از عبدالعزیز بن محمد معروف به ابن اخضر گنابادی 5- نزهة القلوب و تاریخ گزیده از حمدالله مستوفی 6- الفصول المهمة فی معرفة الاحوال الائمة از ابن صباغ مالکی 7- الشذرات الذهبیة فی تراجم الائمة الاثنی عشریة عند الامامیة از شمس الدین محمد بن طولون 8- فصل الخطاب از خواجه محمد پارسا 9- بهجة التواریخ 11- روضات الجنان و جنات الجنان از درویش حسین کربلائی 12- وسیلة الخادم الی المخدوم از فضل الله بن روزبهان خنجی 13 – کنه الاخبار 14- الصواعق المحرقة از ابن حجر هیثمی 15 – المقصد الاقصی از کمال الدین خوارزمی

آیا روز غدیر خم روز گرمی بوده؟

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام خدمت تمام دوستان اسک دینی
هدف من از ایجاد این تاپیک آشنایی با مذهب شیعه و مذهب سنی است.
عزیزان شیعه و دوستان سنی در این تاپیک می توانند مذهب خود را توضیح دهند.
اکثر ما فقط اسم مذاهب و فرقه ها رو میدونیم اما درباره خود اون ها هیچ اطلاعی نداریم.