سلامتی

صاحب انگشتری که همیشه دست امام بود، کیست؟

[h=1] [/h]

شهدای ایران:فاطمه طباطبایی در خاطره ای از امام می گوید: یک روز آقای معلم که ظاهراً با امام همدوره بوده‏اند در بیمارستان به ملاقات امام آمدند. من آقای معلم را ندیده بودم؛ ولی می‏دانستم ایشان انگشتری به امام هدیه کرده بودند که ایشان همیشه آن را به دست داشتند.در ادامه این خاطره آمده است: خود حضرت امام در پاریس به من فرمودند که «این انگشتر را آقای معلم به من هدیه کرده است.»فاطمه طباطبایی افزوده است: در این دوران هم گاهی صحبتی از آقای معلم شده بود.

آقای معلم آمد تو اتاق، پایین تخت امام ایستاد. نه او حرفی زد ـ ‏غیر از سلام‏ نه امام، فقط به هم نگاه می‏کردند، فقط و فقط نگاه. آقای معلم نگاه می‏کرد و دعا می‏خواند، امام هم فقط نگاه می‏کردند.حرف این دو بیشتر با چشم بود، به جای اینکه با زبان باشد، با چشم خیلی مطالب را به هم گفتند. بعد آقای معلم خداحافظی کرد و رفت. من خیلی منقلب شده بودم. می‏خواستم یک حرفی بزنم؛ چون پزشکان سفارش کرده بودند با امام صحبت کنید، نگذارید خوابشان ببرد. شب ساعت هشت یا نه بود. برای اینکه حرفی زده باشم، راجع به آقای معلم پرسیدم.عرض کردم: آقا، این آقای معلم کیست؟ ایشان که معمم نیستند، چگونه با شما هم مدرسه بوده، چه آشنایی با شما دارند؟امام فرمودند: با ایشان هم‏مدرسه‏ای بودم، همدرس نبودیم. من تعجب می‏کنم چون او در وادی دیگری بود، من در وادی دیگری، او یکسری مسائل را اعتقاد داشت که من به آنها به آن شکل بی‏اعتقاد بودم، ولی من هم نمی‏دانم چه چیزی بود که ما با هم رفیق بودیم.

برچسب: 

از حوزه تا بدر

انجمن: 

مجید عامری در بهار 1344 در یک خانواده مذهبی چشم به جهان گشود. از همان کودکی عشق و علاقهٔ بسیاری به علوم اسلامی داشت این علاقه باعث شد که به کلاس‌های حوزه قدم بردارد و در محضر اساتیدی بزرگواری همچون حاج‌آقا نیشابوری (ره) و حاج‌آقا جاویدی به علم‌آموزی مشغول شد. با شروع جنگ تحمیلی خود را به میدان جنگ رساند. بارها به منطقه اعزام شد و در عملیات متعددی همچون والفجر مقدماتی، والفجر 3 و خیبر شرکت کرد. گویا چهره‌اش هیچ‌گونه خستگی را به خود راه نمی‌داد و درحالی‌که فقط نوزده بهار از عمر گران‌بهای خود را سپری کرده بود، در عملیات بدر در جزیره مجنون لباس زیبای شهادت را به تن کرد و جام وصال را سر کشید و در تاریخ 22/12/1363 آسمانی شد و نامش تا ابد بر پیشانی تاریخ درخشان ماند. در ادامه خاطراتی کوتاه از شهید مجید عامری را ازنظر می‌گذرانید. کی درس می‌خوانی؟ دوست شهید عامری در بیان خاطره‌ای از او می‌گوید: از مجید پرسیدم «تو که همیشه در جبهه‌ای، پس کی درس می‌خوانی؟ چرا به حوزه برنمی‌گردی و درست را ادامه نمی‌دهی؟» گفت: «جبهه به حضور ما نیاز دارد مردم و رزمنده‌ها نگاهشان به ماست» گفتم: «پس درست چه می‌شود؟» گفت: «از قم برایم نوار درسی آورده‌اند، به‌جای استراحت درس می‌خوانم تا از دیگران عقب نمانم. خودم می‌دانم که وظیفه شرعی دیگر من درس خواندن است». در جبهه هم خوب می‌جنگید، هم خوب درس می‌خواند و هم خوب تبلیغ می‌کرد. خوش‌بوتر دوست دیگر شهید می‌گوید: همیشه خوش‌بو بود، مسجد که می‌آمد خوش‌بوتر! می‌گفت: «اگر شما بخواهید پیش یک مقام یا شخص مهمی بروید، چه می‌کنید؟ سعی نمی‌کنید بهترین حالت را داشته باشید؟ موقع نماز هم شما در مقابل مهم‌ترین مقام دنیا و آخرت قرار دارید؛ پس هم حواستان را خوب جمع کنید و هم خوش‌بو باشید.»
همیشه قرآن بخوانید
دوست شهید عامری ادامه داد: مجید می‌گفت «همیشه قرآن بخوانید.» گفتم: «مگر می‌شود؟» راه می‌رفت قرآن می‌خواند، می‌خوابید قرآن می‌خواند، هر کاری که انجام می‌داد همزمان قرآنش را هم می‌خواند. قرار گذاشتیم که عصر پنجشنبه به گلزار شهدا برویم. وقتی دنبالش رفتم مادرش گفت: در حمام مشغول غسل مستحبی است.
همین‌طور که منتظر بودم صدایی به گوشم خورد. صدای قرآن بود. دقت که کردم، دیدم صدای مجید است که دارد در حمام هم قرآن می‌خواند! چه قدر هم دل‌نشین می‌خواند. موقع نماز هم شما در مقابل مهم‌ترین مقام دنیا و آخرت قرار دارید؛ پس هم حواستان را خوب جمع کنید و هم خوش‌بو باشید منتظر خوشمزه!
خواهر شهید عامری مهربانی و شوخ‌طبعی برادرش در منزل را این‌گونه بیان می‌کند: روز نان پزی بود. مادرم و بقیه زن‌های همسایه از صبح تا شب مشغول پختن نان می‌شدند و فرصتی برای درست کردن ناهار نداشتند. ما هم که همگی مدرسه بودیم. اتفاقاً آن روز خیلی گرسنه بودم و عجیب ضعفم گرفته بود. ولی چون یادم بود که نان پزی داریم و از ناهار خبری نیست با ناامیدی به‌طرف خانه برگشتم. وقتی وارد خانه شدم دیدم سفره پهن است و یک غذای لذیذ وسط سفره منتظر ماست! به خاطر درست کردن ناهار از مادرم تشکر کردم؛ ولی او گفت: «از من تشکر نکن. از مجید تشکر کن. او ناهار را درست کرده!» مجید خندید و گفت: «قابل شمارا ندارد.» چقدر خوشمزه بود. حق‌الناس
مادر شهید عامری گفت: برای نماز شب که بلند می‌شد، خیلی مواظب بود سروصدا نکند. درها را خیلی آرام باز و بسته می‌کرد. کفش‌هایش را در دستش می‌گرفت و پاورچین‌پاورچین راه می‌رفت که نکند یک‌وقت مزاحم خواب دیگران شود. چون حق‌الناس است. همیشه می‌گفت: «ممکن است خدا حق خودش را ببخشد، اما از حق‌الناس نمی‌گذرد.»
دائم از ما حلالیت می‌طلبید و می‌گفت: اگر باعث اذیت و آزار شما شده‌ام، مرا حلال کنید.


[/HR] منبع: خبرگزاری دفاع مقدس
برچسب: 

هشدار دوباره مقام معظم رهبری درباره حربه اختلاف افکنی

[h=1][/h]


[/HR] بیانات در دیدار اعضای ستاد کنگره‌ی گرامیداشت شهدای پیشمرگان مسلمان کرد
[/HR] بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌ (۱)

خیلی متشکّریم از برادران عزیز که همّت کردند تا یاد گرامی پیشمرگان مسلمان کرد را احیاء کنند و زنده بدارند و نگذارند این فداکاری‌ها فراموش بشود؛ تشکّر میکنیم از این زحماتی که کشیده‌اید و همچنین تشکّر میکنیم از بیاناتی که آقای حسینی، آقای [رجبی‌] فرمانده، آقای ملّاقادر دوست قدیمی ما بیان فرمودید. ان‌شاءالله که خداوند به همه‌ی شماها توفیق بدهد و کمک کند.
بله همان‌طور که اشاره کردید، برادران شجاع و بااخلاص در منطقه‌ی کردنشین کم نبودند و در همه‌جای منطقه‌ی کردنشین، برادران مومن و بااخلاص وجود داشتند که برای انقلاب واقعاً مایه گذاشتند. گل سرسبد اینها، همین جوانانی بودند که در مجموعه‌های پیشمرگان مسلمان کُرد مجتمع شدند، سلاح دست گرفتند و رفتند در میدان؛ هم جان خودشان را به خطر انداختند، هم خانواده‌های خودشان را به خطر انداختند؛ این نکته‌ی مهمّی است. در اصفهان، در تهران، در یزد، در مشهد، در تبریز اگر چنانچه فرزند یک خانواده‌ای میرفت در میدان جنگ و به شهادت میرسید، مردم نسبت به اینها اظهار ارادت میکردند؛ کسی به خود این جرئت را نمیداد و اصلاً کسی تمایلی نداشت که اینها را تهدید کند؛ [امّا] در کردستان این‌جور نبود؛ در کردستان بعضی از خانواده‌هایی که جوانانشان میرفتند به شهادت میرسیدند یا مبارزه میکردند، از طرف ضدّ انقلاب مورد تهدید قرار میگرفتند. این جوانی که در مجموعه‌ی پیشمرگان مسلمان کُرد با این شجاعت می‌آمد وسط میدان - که بنده یادم هست و کاملاً با این مجموعه آشنا بودم؛ مکرّر آنجاها رفته بودم، دیده بودم، می‌آمدند، میرفتند - هم جان خودش را در معرض تهدید قرار میداد، هم آرامش خانواده‌ی خودش را؛ میدانستند و می‌آمدند؛ اینها خیلی مهم است. و امتحان خوبی دادند؛ حقّاً و انصافاً امتحان بسیار خوبی دادند.
دشمن از روز اوّل روی منطقه‌ی کردنشین تکیه کرد؛ به دو جهت: یکی به‌خاطر قومیّت، یکی به‌خاطر مذهب؛ امیدوار بودند که بتوانند از این نقطه نفوذ کنند؛ در بلوچستان به یک نحو، در ترکمن‌صحرا به یک نحو، در کردستان به یک نحو. این اسناد و مدارک فراوان مربوط به منطقه‌ی کردستان که در نهان‌خانه‌های امنیّتی رژیم طاغوت بود، همه افتاد دست ما؛ ما فهمیدیم سیاستهای اینها آنجا چه بوده است و چه‌کار میکردند. اینها از این سیاستها میخواستند بعد از پیروزی انقلاب استفاده کنند و منطقه‌ی کردستان را تبدیل کنند به یک نقطه‌ی آسیب‌پذیر و آسیب‌زن نسبت به انقلاب؛ هدف این بود. حالا شعارهای گوناگونی میدادند؛ بعضی‌شان شعار چپ میدادند، بعضی حتّی شعارهای اسلامی میدادند. در همین منطقه‌ی کردستان از ضدّ انقلابِ معارض با نظام اسلامی، کسانی بودند که آیه‌ی قرآن میخواندند - که خب همه یادمان هست؛ کسانی که در این قضیّه بودند، یادشان هست - امّا در واقع داشتند برای ضدّ انقلاب، برای آمریکا، برای رژیم صهیونیستی کار میکردند، تلاش میکردند؛ و همه‌ی نیروی خودشان را هم مصرف کردند بلکه بتوانند آن منطقه را ناامن کنند؛ خب این منطقه ناامن نشد. خب بله، جوانهای ما از جاهای مختلف رفتند کردستان امّا اگر دل مردم کُرد با انقلاب نبود، باز هم اینها میتوانستند کار بکنند؟ معلوم است که نه؛ اگر ده برابر آن مقداری که ما نیرو فرستادیم کردستان، میرفتند کردستان امّا دل مردم کرد با اینها نبود، نمیتوانستند کار بکنند؛ مردم کُرد و خیلی از علمای کُرد دلشان با اینها بود؛ بعضی از علمای کرد را ضدّ انقلاب شهید کرد، که آخرینش همین چند سال پیش مرحوم شیخ‌الاسلام بود؛ در سنندج این مرد خالص و پاک را شهید کردند؛ بنابراین کاری که در آن منطقه انجام گرفت به همّت برادران بود.

همه بایستی مراقب باشیم، نگذاریم این توطئه به نتیجه برسد. بنده از همان مدّتها پیش این را میگفتم که انگلیس‌ها در این مسئله خیلی تجربه دارند، آنها از آمریکایی‌ها تجربه‌شان بیشتر است، تجربه‌ی اختلاف افکنی بین تشیّع و تسنّن در آنها خیلی بیشتر است؛ خوب بلدند چه‌کار بکنند که دو طرف را به جان هم بیندازند

من خاطرات زیادی دارم؛ حالا پاوه را آقای ملّاقادر گفتند؛ من یادم است روزی که اوّل‌بار بعد از قضایای پاوه، رفتیم، هوا هم سرد بود، رفتیم آن منطقه‌ی بالا [ی شهر] و جوانهایی که آنجا بودند [دیدیم] و رفتیم مسجد ایشان.(۲) حقیقتاً مردم در آن منطقه با غربتی که در خانه‌ی خودشان داشتند، برای نظام جمهوری اسلامی تلاش میکردند و خدمت میکردند و زحمت میکشیدند، یعنی واقعاً این‌جوری بود. خب بحمدالله اثر هم کرد؛ امروز هم در آن مناطق [همین وضع‌] هست. آنچه مهم است این است که ما بدانیم دشمن آرام نمی‌نشیند؛ اگر خیال کنیم که دشمن آرام خواهد نشست، نه، دشمن تا آنجایی که بتواند دشمنی خواهد کرد و نقشه خواهد ریخت و اقدام خواهد کرد؛ پول هم در اختیارشان هست، دستگاه‌های امنیّتی‌شان هم وسیع است، دستگاه‌های تبلیغاتی‌شان هم وسیع است و تلاش میکنند؛ ما باید بیدار باشیم ما بایستی بیدار باشیم. همان‌طور که عرض کردم، این مسئله‌ی شیعه و سنّی مسئله‌ی مهمّی است. آنها روی مسئله‌ی شیعه و سنّی تکیه کرده‌اند؛ سعی کردند از هر دو طرف تعصّبها را برانگیخته کنند؛ یعنی آتش تعصّب را، هم در طرف شیعه، هم در طرف سنّی برانگیخته کنند. یک عدّه‌ای هم خب از روی غفلت، همیشه بازیچه‌ی دست این چیزها میشوند. انسانهای دلسوز و علاقه‌مند باید حواسشان خیلی جمع باشد که اسیر این معانی نشوند. واقعاً این‌جور است که آن کسی که در کسوت طرف‌داری از تسنّن، بنا میکند به شیعه حمله کردن و دشمنی خود را از حد میگذراند، هیچ‌گونه علاقه‌ای در مرکز امر به تسنّن و به اسلام ندارد. عین همین قضیّه در مورد [تشیّع هست‌]؛ کسانی هستند که محرّک آتش تعصّب در شیعه بر ضدّ اهل تسنّن هستند، درحالی‌که هیچ‌گونه انگیزه‌ی دینی در آنها نیست؛ اینها از چه کسانی استفاده میکنند؟ از متوسّطین و متوسّطاتی که درست توجّه به جوانب قضیّه ندارند؛ علاقه‌ی مذهبی دارند امّا عقل و توجّه و حکمت لازم در آنها نیست که بفهمند هدف دشمن چیست. اینها از دو طرف تحریک میکنند؛ همه بایستی مراقب باشیم، نگذاریم این توطئه به نتیجه برسد. بنده از همان مدّتها پیش این را میگفتم که انگلیس‌ها در این مسئله خیلی تجربه دارند، آنها از آمریکایی‌ها تجربه‌شان بیشتر است، تجربه‌ی اختلاف افکنی بین تشیّع و تسنّن در آنها خیلی بیشتر است؛ خوب بلدند چه‌کار بکنند که دو طرف را به جان هم بیندازند. یک‌وقت به‌نحوی حرف میزنند که گویی طرف‌دار اهل سنّتند. حالا دیدید در مجلس کنگره‌ی آمریکا به‌عنوان حمایت از اهل سنّت عربِ عراق، طرح تصویب میکنند! حالا آنها آیا واقعاً به اهل سنّت علاقه دارند؟ آنها ضدّ هر چیزی هستند که نشانی از اسلام دارد؛ برایشان شیعه و سنّی هم فرقی ندارد؛ به این نکته بایستی توجّه کرد. بنابراین مسئله‌ی مذهب یک مسئله است، حالا خوشبختانه «...» [دشمنان‌] نمیتوانند از عامل کردی استفاده کنند؛ با اینکه در بعضی از کشورهای دیگر از عامل کردی خوب میتوانند استفاده کنند، در ایران از این عامل نمیتوانند استفاده بکنند ولیکن خب تبلیغات را میکنند، از عامل اختلاف مذهبی استفاده میکنند؛ مسئله‌ی قومیّت یک مسئله است. بهانه‌ها را باید از دست اینها گرفت.

جوانهای ما از جاهای مختلف رفتند کردستان امّا اگر دل مردم کُرد با انقلاب نبود، باز هم اینها میتوانستند کار بکنند؟ معلوم است که نه؛ اگر ده برابر آن مقداری که ما نیرو فرستادیم کردستان، میرفتند کردستان امّا دل مردم کرد با اینها نبود، نمیتوانستند کار بکنند

کار فرهنگی که آقای ملّاقادر گفتند کاملاً درست است، کار فرهنگی بسیار خوب است. حالا همین حرکتی که در زمینه‌ی پیشمرگان مسلمان کُرد دارید انجام میدهید، این خودش یک کار فرهنگی است؛ اگر این کار را خوب و تمیز و جامع ان‌شاءالله از آب دربیاورید، این خودش یک کار فرهنگی باارزشی است، این را باید انجام داد. کارهای خدماتی و اقتصادی هم باید انجام بگیرد؛ واقعاً جوانها نباید بیکار بمانند، بیکاری منشأ فساد است و مسائل مربوط به جوانها مسائل درجه‌ی یک است. امیدواریم ان‌شاءالله خداوند متعال به همه‌ی شماها توفیق بدهد، بتوانید این کارهایی را که شروع کرده‌اید، به بهترین وجهی ان‌شاءالله به پایان برسانید.
و السّلام علیکم و رحمة الله و برکاته‌
۱) این کنگره در تاریخ ۱۳۹۴/۲/۲۸ در سنندج گشایش می‌یابد. پیش از سخنان معظّم‌له، حجّت‌الاسلام سیّدمحمّد حسینی شاهرودی (نماینده‌ی ولیّ‌فقیه در استان کردستان)، سرتیپ‌۲ پاسدار محمّدحسین رجبی (فرمانده سپاه کردستان و دبیر کنگره) و ماموستا ملّاقادر قادری (امام جمعه‌ی پاوه) مطالبی بیان کردند.
۲) مسجد میدان‌

برچسب: 

درد و دل با شهدا !i! توبه کردم ننویسم ، اما دل دوباره تنگه !i!

انجمن: 

با شهدا

توبه کردم ننویسم ، اما دل دوباره تنگه

داره باز هوای جبهه ، به یاد روزای جنگه

توبه کردم ننویسم ، نگم از حرفای کهنه

اما دل آروم نداره ، بحث ترکش و تفنگه

توبه کردم ننویسم ، ناراحت نشین جوونا

میگم از چادر و سنگر ، جایی که تاریک و تنگه

میگم از خط مقدم ، آتیش و رگبار دشمن

میگم از روزای گرمی ، که حال و هواش قشنگه

میگم از روزای دوری ، که باهاش فاصله داریم

میگم از وحدت اونجا ، دلاشون همه یه رنگه

اما اینجا توی این شهر ، یه عده مارو سوزوندند

عده ای که کم اند اما ، قلبشون یه تیکه سنگه

اونایی که نمیدونن سر دعوا با کی دارند

حرفاشون آماده مثل : تیر تو لوله ی تفنگه

اونایی که میسوزونن دل جانبازای مارو

جانباز بیچاره ای که درد دلهاش با سُرنگه !

جانبازی که بستری شد ، یه عمری تو بیمارستان

جانبازی که تو دماغش ، همیشه چندتا شیلنگه !

خستم از اهل زمونه ، بدونید دلم گرفته

سرتون رو درد نیارم ، روی قلبم جای چنگه

توی این دنیای فانی ، نکته ایست باریکتر از مو!

" هر کسی با شهدا موند ، بدونید بچه زرنگه "

اشعار ღ دفاع مقدس-سبک بالان عاشق ღ

انجمن: 

قصه ی دو تا بسیجی


یه روزی روزگاری

دو تا بچه بسیجی

نمی دونم کجا بود

*

تو فکه یا دوعیجی

تو فاو یا شلمچه

تو کرخه یا موسیان

مهران یا دهلران

تو تنگه حاجیان

*

تو اون گلوله باران

کنار هم نشستند

دستا توی پشت هم

با هم جناق شکستند

*

با هم قرار گذاشتند

قدر هم و بدونن

برای دین بمیرن

برای دین بمونن

*

با هم قرار گذاشتن

که توی زندگیشون

رفیق باشن و لیکن

اگه یه روز یکی شون

*

پرید و از قفس رفت

اون یکی کم نیاره

به پای این قرارداد

زندگیشو بذاره

*

سالها گذشت و امّا

بسیجی های باهوش

نمی ذاشتن که اون عهد

هرگز بشه فراموش

*

یه روز یکی از اون دو

یه مُهر به اون یکی داد

اون یکی با زرنگی

مُهرو گرفت و گفت « یاد»

*

روز دیگه اون یکی

رفت و شقایقی چید

بُرد داد به رفیقش

صورت اونو بوسید

*

گل رو گرفت و گفتش :

بسیجی دست مریزاد

*

قربون دستت داداش

گل روگرفت و گفت: « یاد »

*

عکسهای یادگاری

جورابهای مردونه

سربندهای رنگارنگ

انگشتری و شونه

*

این می داد به اون یکی

اون یکی به این می داد

ولی هر که می گرفت

می خند ید و می گفت « یاد »

*

هی روزها و هفته ها

از پی هم می گذشت

تا که یک روز صدایی

اینطور پیچید توی دشت

یکی نعره می کشید :

« عراقیها اومد ند »

ماسکها تون و بذارین

که شیمیایی زدن

*

در صندوقو گشود

ماسک خودش بود ولی

ماسک رفیقش نبود

دستشو برد تو صندوق

ماسک گازشو برداشت

پرید روی صورت

دوست قدیمی گذاشت

*

همسنگر قدیمی

دست اونو گرفتش

هُل داد به سمت خودش

نعره کشید و گفتش :

« چرا می خوای ماسکِ تو

رو صورتم بذاری

بذار که من بپّرم

تو دوتا دختر داری »

*

ولی اون، اینجوری گفت !

« تو رو به جان امام

حرف منو قبول کن

نگو ماسکو نمی خوام »

*

زد زیر گریه و گفت :

اسم امام و نبر

ماسکو ، رو صورت بذار

آبرو ما رو بخر

زد زیر گوشش و گفت :

کشکی قسم نخوردم

بچه چرا حالیت نیست ؟

اسم امام رو بردم

*

اون یکی با گریه گفت :

فقط برای امام !

ولی بدون ، بعد تو

زندگی رو نمی خوام

ماسکو رفیقش گرفت

گازی توی ستگر اومد

*

وقتی می خواست بپّره

رفیقشو بغل زد

لحظه های آخرین

وقتی می رفتش ازهوش

خند ید وگفت : برادر

« یادم تو را فراموش »

*

آهای آهای برادر

گوش بده با تو هستم

یادم میاد یه روزی

باهات جناق شکستم ؟

تویی که روزی مرّگیت

توی خونه نشونده

تویی که بعد چند سال

هیچی یادت نمونده

*

عکسهای یادگاری

جورابهای مردونه

سربندهای رنگارنگ

انگشتری و شونه

هر چی رو بهت میدم

روی زمین میندازی

میگی همش دروغ بود

« یاد » نمیگی می بازی !
[b]content[/b]

سخنان مهم رهبر انقلاب در دیدار مسئولان نظام!

در خجسته سالروز بعثت پیامبر گرامی اسلام صورت گرفت؛

اکونیوز: رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز (شنبه) در خجسته سالروز بعثت پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد (ص)، در دیدار جمعی از مسئولان و کارگزاران نظام، سفرای کشورهای اسلامی و قشرهای مختلف مردم، با تأکید بر لزوم بهره گیری از درس های بعثت برای مقابله هوشیارانه با جاهلیت مدرن امروز که بسیار خطرناک تر و مجهزتر از جاهلیت قبل از اسلام است، استکبار و در رأس آن امریکا را عامل اصلی شکل گیری «جاهلیت مدرن» دانستند .

به گزارش خبرگزاری اقتصادایران، حضرت آیت الله خامنه ای با بییان مطالب بالا افزودند: تجربه 35 سال گذشته جمهوری اسلامی ایران، نشان داده است که امت بزرگ اسلامی با حفظ دو اصل «بصیرت» و «عزم و همت» می تواند در مقابل این جاهلیت بایستد و آن را شکست دهد.
به گزارش اکونیوز ،رهبر انقلاب اسلامی با تبریک عید بزرگ و تاریخی مبعث به ملت ایران و مسلمانان جهان و همه انسانهای آزاده، بشریت را نیازمند درس های بعثت و بازخوانی این درس ها دانستند و افزودند: بعثت پیامبر (ص) برای مقابله با جاهلیتی بود که نه فقط مخصوص جزیرة العرب، بلکه بر امپراطوری های آن روز دنیا نیز حاکم بود.
حضرت آیت الله خامنه ای دو عنصر اصلی این جاهلیت را «شهوت» و «غضب» برشمردند و خاطرنشان کردند: اسلام در آن زمان به مقابله با عرصه وسیعی از گمراهی در زندگی انسانها پرداخت که از یک طرف ناشی از شهوات نفسانی و جنسی مهار گسیخته و از طرف دیگر ناشی از حاکمیت غضب و قساوت ویرانگر بود.
ایشان با اشاره به باز تولید جاهلیت دوران قبل از اسلام در عصر کنونی، بر همان دو پایه «شهوت» و «غضب»، افزودند: امروز نیز شاهد شهوت رانی بی منطق و بی مهار و قساوت و کشتار بی حد و مرز هستیم با این تفاوت که جاهلیت کنونی متأسفانه مجهز به سلاح علم و دانش شده و بسیار خطرناک تر است.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: البته در مقابل، اسلام نیز مجهزتر و نیروی عظیم اسلامی با استفاده از ابزارهای گوناگون در دنیا گسترده شده و امید به موفقیت نیز بالا است اما شرط آن «بصیرت» و «عزم و همت» است.
حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر اینکه شرایط کنونی کشورهای اسلامی و ناامنی، برادرکشی و تسلط گروههای تروریستی در کشورهای منطقه، نمونه هایی از جاهلیت مدرن امروز است که نتیجه طراحی قدرتهای استکباری و در رأس آنها آمریکا است، گفتند: آنها برای اجرای اهداف شوم و حفظ منافع خود، از تبلیغات گسترده مبتنی بر دروغ نیز استفاده می کنند که نمونه آن ادعای آمریکاییها در مبارزه با تروریسم است.
ایشان خاطرنشان کردند: امریکاییها در حالی این ادعاها را مطرح می کنند که خودشان به دست داشتن در ایجاد خطرناک ترین گروههای تروریستی همچون داعش اذعان کردند. امریکاییها رسماً از گروههای تروریستی در سوریه و پشتیبانان آنها حمایت می کنند، امریکاییها از رژیم جعلی صهیونیستی که فلسطینی ها را در غزه و ساحل غربی مورد فشار قرار داده است، حمایت می کنند اما در شعارهایشان، به دروغ مدعی مبارزه با تروریسم هستند و این، همان «جاهلیت مدرن» است.
رهبر انقلاب اسلامی همه کشورهای اسلامی را خطاب قرار دادند و گفتند: ملت ایران، امت بزرگ اسلامی و زمامداران کشورهای اسلامی، بدانید، ما می توانیم در مقابل این جاهلیت بایستیم.
حضرت آیت الله خامنه ای، محور اصلی سیاستهای خباثت آلود استکبار در منطقه را، در شرایط کنونی، ایجاد جنگ های نیابتی خواندند و تأکید کردند: آنها به دنبال منافع خود و پر کردن جیب کمپانی های اسلحه سازی هستند، بنابراین کشورهای منطقه باید هوشیار باشند تا اسیر این سیاست ها نشوند.
ایشان یکی دیگر از ادعاهای دروغین امریکا را، ادعا درخصوص امنیت منطقه خلیج فارس دانستند و افزودند: امنیت خلیج فارس مربوط به کشورهای این منطقه است که دارای منافع مشترک هستند و نه امریکا. بنابراین امنیت منطقه خلیج فارس باید بوسیله کشورهای همین منطقه تأمین شود.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه امریکا بدنبال تأمین امنیت منطقه خلیج فارس نیست و صلاحیت اظهار نظر در این خصوص را هم ندارد، گفتند: اگر منطقه خلیج فارس امن باشد، همه کشورهای منطقه از این امنیت بهره مند خواهند شد اما اگر خلیج فارس ناامن شود، برای همه کشورهای منطقه ناامن خواهد بود.
حضرت آیت الله خامنه ای نمونه دیگر از دروغ بودن ادعای امریکاییها مبنی بر تلاش برای حفظ امنیت منطقه را، اوضاع تأسف بار یمن خواندند و افزودند: امروز یمن به صحنه کشتار کودکان و زنان بیگناه تبدیل شده است که عامل آن کشورهای به ظاهر مسلمان هستند اما طراح و عامل اصلی آن، امریکا است.
ایشان با اشاره به ادعای دروغین دیگر امریکاییها مبنی بر حمایت ایران از تروریسم، خاطرنشان کردند: ملت ایران با تروریسمی که با پول و حمایت امریکا، در داخل کشور، سربلند کرده بود، قاطعانه مقابله کرد، آن وقت ایران متهم به حمایت از تروریسم می شود! در حالیکه آن کسی که آشکارا از تروریسم حمایت می کند، امریکا است.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه ملت ایران همواره در مقابل تروریسم و حامیان آنها بوده و خواهند بود گفتند: ملت ایران با همه کسانی که در عراق، سوریه، لبنان و سرزمین های اشغالی در مقابل خطرناک ترین تروریست ها و صهیونیست های تروریست ایستاده اند، همکاری خواهد کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای با یادآوری مجدد اقدامات تروریستی امریکا، خطاب به دولتمردان امریکایی گفتند: تروریست شما هستید، اقدامات تروریستی، کار شما است، ما با تروریسم مخالف هستیم و با آن مبارزه و از هر مظلومی نیز حمایت خواهیم کرد.
ایشان ملتهای یمن، بحرین و فلسطین را از جمله ملتهای مظلوم دانستند و خاطرنشان کردند: در حالیکه در صدر اسلام، مشرکین مکه در ماه حرام، جنگ را متوقف می کردند: امروز در یمن، در ماه رجب که ماه حرام است، بر سر مردم بیگناه این کشور بمب و موشک ریخته می شود.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه حمایت از مظلوم دستور صریح اسلام است، افزودند: ما هر اندازه که بتوانیم از مظلوم دفاع و با ظالم مقابله خواهیم کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای کشورهای منطقه را به هوشیاری در قبال سیاست استکبار برای ایجاد دشمن موهوم و ترساندن این کشورها از یکدیگر، فراخواندند و گفتند: آنها تلاش دارند تا دشمن اصلی را که استکبار و وابستگان آنها و صهیونیست ها هستند، در حاشیه نگه دارند و کشورهای اسلامی را در مقابل یکدیگر قرار دهند، بنابراین باید با این سیاست که همان جاهلیت مدرن است، مقابله کرد.
ایشان با تأکید بر اینکه ملتهای منطقه بیدار شده اند، خاطرنشان کردند: شاید بتوان بیداری اسلامی را برای دوره ای موقت سرکوب کرد اما بیداری و بصیرت، سرکوب شدنی نیستند و امروز ملت ایران و بیشتر ملتهای منطقه، آگاه و هوشیار هستند.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند، قدرتهای استکباری سالها است که در تلاش برای سرکوب بیداری و مقاومت در منطقه هستند و در 35 سال گذشته نیز از هیچ تلاشی برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران به عنوان محور این بیداری فروگذار نکرده اند، اما همواره شکست خورده اند و بعد از این هم شکست خواهند خورد.
پیش از سخنان رهبر معظم انقلاب، حجت الاسلام والمسلمین روحانی رئیس جمهور، با تبریک عید مبعث، بعثت پیامبر اسلام(ص) را به معنای برانگیخته شدن انسانیت و آغاز دوران جدیدی برای جامعه ایمانی خواند و افزود: طبق آموزه های بعثت، آنچه می تواند تاریخ آینده و جامعه توأم با قسط و عدل را بسازد، نه شمشیر و گلوله و کاخ های مرتفع، بلکه حق و وحی است.
وی با بیان اینکه شریعتی که پیامبر(ص) برای مردم آورد، حکمت، عدالت، فضیلت و کمالات اخلاقی است، گفت: شریعت اسلامی نسبتی با خشونت ندارد و آنها که می خواهند شریعت را در کنار خشونت قرار دهند، چیزی از شریعت نفهمیده اند.
رییس جمهور با اشاره به ترویج تفرقه و توهم ایران هراسی در میان مسلمانان و با بیان اینکه ایران از آغاز به دنبال صلح، عدالت، کمک به دیگران و ایستادگی در برابر ظلم و زورمداران بوده و زیر بار ظلم و زیاده خواهی نخواهد رفت، خاطرنشان کرد: ایران به هیچ کشوری تجاوز نکرده و نمی کند اما اگر مورد تجاوز قرار بگیرد، پاسخش همانند دفاع هشت ساله پشیمان کننده خواهد بود.
آقای روحانی با بیان اینکه ایران چیزی بالاتر از حقوق قانونی خود را نمی خواهد، خطاب به کشورهای مسلمان منطقه و همسایگان، تاکید کرد: به کمپ پیامبر(ص) و قرآن پناه ببرید، و به سوی کمپ دیوید نروید، چرا که تنها اردوگاه اسلام و پیامبر (ص) می تواند منجی شما باشد.

برچسب: 

گزیده‌ بیانات رهبر انقلاب در مورد بعثت

[h=1][/h]

به گزارش فرهنگ نیوز، در آستانه سالروز بعثت پیامبر عظیم‌الشأن اسلام،‌ حضرت محمد مصطفی صلوات‌الله‌علیه و آله، پایگاه اطلاع‌رسانی رهبر انقلاب، گلچینی از بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را در این‌باره، منتشر می‌کند:

* یک درس فراموش‌نشدنی

یادآوری بعثت به معنای یادآوری یک حادثه‌ی تاریخی نیست -این آن نکته‌ای است که ما باید در مواجهه‌ی با این حادثه‌ی بزرگ و این خاطره‌ی ارجمند بشری و انسانی همیشه به یاد داشته باشیم- بلکه تکیه‌ی بر این خاطره‌ی پرشکوه در حقیقت تکرار و مرور یک درس فراموش‌نشدنی است در درجه‌ی اول برای خود امت اسلامی؛ چه آحاد امت، چه برجستگان و نخبگان امت -سیاستمداران، دانشمندان، روشنفکران- و در درجه‌ی بعد برای همه‌ی آحاد بشریت. این، تکرار یک درس است، تکرار یک سرمشق است، یادآوری یک حادثه‌ی درس‌آموز است.
دیدار مسئولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اعظم (ص) ۰۹/۰۵/۱۳۸۷

* مبعث و راه دشوار آینده‌ی ما

ما مسلمان‌ها البته باید قدر بدانیم؛ باید در پدیده‌ی بعثت بیندیشیم؛ باید از آن درس بگیریم؛ باید این گذشته‌ی پرفروغ را چراغی کنیم برای راه آینده‌ی دشوار خودمان که در پیش داریم.
بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام به مناسبت مبعث پیامبر مکرم اسلام ۱۱/۰۶/۱۳۸۴

* هدف بعثت دعوت به توحید بود

بعثت نبی اکرم در درجه‌ی اول، دعوت به توحید بود. توحید صرفاً یک نظریه‌ی فلسفی و فکری نیست؛ بلکه یک روش زندگی برای انسان‌هاست؛ خدا را در زندگی خود حاکم کردن و دست قدرت‌های گوناگون را از زندگی بشر کوتاه نمودن. «لااله‌الاالله» که پیام اصلی پیغمبر ما و همه‌ی پیغمبران است، به معنای این است که در زندگی و در مسیر انسان و در انتخاب روش‌های زندگی، قدرت‌های طاغوتی و شیطان‌ها نباید دخالت کنند و زندگی انسان‌ها را دستخوش هوس‌ها و تمایلات خود قرار دهند.

اگر توحید با همان معنای واقعی که اسلام آن را تفسیر کرد و همه‌ی پیغمبران، حامل آن پیام بودند، در زندگی جامعه‌ی مسلمان و بشری تحقق پیدا کند، بشر به سعادت حقیقی و رستگاری دنیوی و اخروی خواهد رسید و دنیای بشر هم آباد خواهد شد؛ دنیایی در خدمت تکامل و تعالی حقیقی انسان. دنیا در دید اسلام، مقدمه و گذرگاه آخرت است. اسلام دنیا را نفی نمیکند؛ تمتعات دنیوی را منفور نمی‌شمارد؛ انسان را با همه‌ی استعدادها و غرایز در صحنه‌ی زندگی، فعال می‌طلبد؛ اما همه‌ی اینها باید در خدمت تعالی و رفعت روح و بهجت معنوی انسانی قرار گیرد تا زندگی در همین دنیا هم شیرین شود. در چنین دنیایی، ظلم و جهل و درنده‌خویی نیست و این کار دشواری است و به مجاهدت احتیاج دارد و پیغمبر این جهاد را از روز اول آغاز کرد.
بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام در سالروز عید سعید مبعث ۰۲/۰۷/۱۳۸۲

* عربستان، قبل از هجرت

بعثت نبی اکرم برای بشر آغاز راه نویی بود. دنیای محیط بر آن پیام و محل پیدایش این پیام، دنیای بسیار بد و غیرقابل تحملی بود؛ دنیای گرایش و جذب مادیات شدن، دنیای خوی حیوانی، دنیای بی‌مهاری قدرتمندان و زورمندان و زورگویان، دنیای تبعیض و فساد و ظلم و شهوت‌رانی بی‌بندوبار. این وضعیت، مخصوص منطقه‌ی حجاز نبود؛ آن دو دولت بزرگی هم که منطقه‌ی عربستان را احاطه کرده بودند - یعنی ایران ساسانی و امپراتوری روم - دچار همین مشکلات بودند.
بیانات در دیدار مسئولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اکرم(ص)۱۳/۰۷/۱۳۸۱

* مبعث، پرچم علم و معرفت را برافراشت

مبعث در حقیقت روز برافراشته شدن پرچم رسالتی است که خصوصیات آن برای بشریت، ممتاز و بی‌نظیر است. مبعث در حقیقت پرچم علم و معرفت را برافراشت. بعثت با «إقرء» شروع شد: «إقرء باسم ربک الذی خلق» و با «ادع إلی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة» ادامه یافت؛ یعنی دعوت همراه با حکمت. دعوت اسلامی در حقیقت گسترش و پراکندن حکمت در سراسر عالم و در طول تاریخ است؛ همچنان که بعثت، پرچمداری و برافراشته شدن پرچم عدل است؛ یعنی در میان مؤمنین، بندگان خدا و آحاد بشر، عدالت استقرار پیدا کند؛ همچنان که رسالت، برافراشتن پرچم اخلاق والای انسانی است؛ «بعثت لأتمم مکارم الاخلاق». خدای متعال خطاب به پیغمبر می‌فرماید: «و ما أرسلناک الا رحمة للعالمین»؛ یعنی همه‌ی چیزهایی که بشر - در همه‌ی زمان‌ها، در همه‌ی شرایط و در هر نقطه‌ی عالم - به آن نیاز دارد، در این بعثت گنجانده شده است؛ یعنی علم و معرفت، حکمت و رحمت، عدل و برادری و برابری؛ چیزهای اساسی‌ای که جریان زندگی سالم انسان به اینها وابسته است. حتی با این‌که در اسلام، جهاد مقرر شده است، و جهاد یعنی مبارزه با زورگویی و تجاوز -البته بعضی کسان به‌طور بدخواهانه، اسلام را به خاطر حکم جهاد، دین شمشیر معرفی کردند- اما همین اسلام می‌فرماید: «و إن جنحوا للسلم فاجنح لها و توکل علی الله»؛ یعنی باز آنجایی که شرایط اقتضا میکند، صلح را بر جنگ ترجیح میدهد.
بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی به مناسبت عید سعید مبعث ۲۳/۰۷/۱۳۸۰

* مبعث بزرگترین روز تاریخ بشر است

روز مبعث، بی‌شک بزرگترین روز تاریخ بشر است؛ زیرا هم آن‌کسی که طرف خطاب خداوند قرار گرفت و مأموریت بر دوش او گذاشته شد - یعنی وجود مکرم نبی بزرگوار اسلام صلی‌الله - بزرگترین انسان تاریخ و عظیم‌ترین پدیده‌ی عالم وجود و مظهر اسم اعظم ذات اقدس الهی است؛ یا به تعبیری خود اسم اعظم الهی وجود مبارک اوست و هم از این جهت که آن مأموریتی که بر دوش این انسان بزرگ گذاشته شد - یعنی هدایت مردم به سوی نور، برداشتن بارهای سنگین از روی دوش بشر و تمهید یک دنیای مناسب وجود انسان و بقیه‌ی وظایف لایتناهی بعثت انبیا - وظیفه‌ی بسیار بزرگی بود. یعنی هم مخاطب بزرگترین است؛ هم وظیفه بزرگترین است. پس، این روز بزرگترین و عزیزترین روز تاریخ است.

اگر کسی بخواهد محتوای بعثت را در چارچوب آنچه که با عقول ناقص خودمان برداشت میکنیم، محصور کند، یقینا به مبعث و حقیقت بعثت و حقیقت این رسالت ظلم شده است. نمیشود محتوای بعثت پیامبر را به حدود فهم و دید ناقص ما محدود کرد؛ ولی اگر بخواهیم در یک جمله، بعثت و محدوده‌ی بعثت را - اگرچه لایتناهی است - تعریف اجمالی بکنیم، باید عرض کنیم که بعثت متعلق به انسان و برای انسان است؛ انسان هم لایتناهی است و ابعاد عظیمی دارد و محدود در جسم و در ماده و در زندگی چند روزه‌ی دنیا نیست؛ فقط محدود در معنویات هم نیست؛ محدود در یک قطعه‌ی مشخصی از تاریخ هم نیست. انسان، همیشه و در همه حال انسان است و ابعاد وجودی او، ابعاد لایتناهی و ناشناخته‌ای است. هنوز هم انسان موجودی ناشناخته است. بعثت، برای این انسان و برای سرنوشت این انسان و برای هدایت این انسان است.
بیانات در دیدار کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران به مناسبت عید مبعث ۲۶/۰۸/۱۳۷۷

* بعثت پیغمبر خاتم در رأس همه‌ی حوادث تاریخ بشر قرار میگیرد

اگر ما در بین حوادث تاریخ بشر -حوادثی که برای انسان‌ها پیش می‌آید -بعثت انبیا را از همه‌ی این حوادث، در سرنوشت بشر مهمتر و مؤثرتر بدانیم- که همین هم هست، بعثت پیغمبر خاتم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم از لحاظ اهمیت، در رأس همه‌ی حوادث بزرگ و کوچک تاریخ بشر قرار میگیرد.

هیچ حادثه‌ای از قبیل انقلابهای بزرگ، مرگ‌ها و حیات‌های ملتها، پدید آمدن اشخاص بزرگ، از بین رفتن اشخاص بزرگ و ظهور مکتب‌های گوناگون، اهمیتش برای بشریت، به اندازه‌ی بعثت‌های انبیا نیست؛ همچنان که امروز شما می‌بینید، ماندگارترین شکل‌های فکر و ذهن آحاد بشر، همان شکل‌هایی است که ادیان به آنها داده‌اند و تا ابد هم همین‌طور خواهد بود. اگر چه امروز بسیاری از کسان در عالم هستند که مستقیماً خود را در پرتو اشعه‌ی بعثت نبی اکرم قرار نداده‌اند - یعنی غیرمسلمانان - اما همان‌ها هم از برکات این بعثت، تاکنون منتفع شده‌اند.

بی‌شک علم و تمدن بشر، خلقیات نیکو در میان انسان‌ها، عادات خوب و بسیاری از این مقوله چیزها، اگر ظاهراً هم به ادیان متصل نباشد، در ریشه‌ی اصلی، جوشیده‌ی از ادیان و معارف الهی است و در رأس آنها بعثت نبی مکرم اسلام است؛ لیکن درعین‌حال همه‌ی بشریت - در آینده هم بیشتر - از این برکات استفاده خواهند کرد. بنابراین بزرگترین، مهمترین و برجسته‌ترین حادثه در تاریخ بشر، این بعثت است.

خدای متعال به برکت اسلام، به برکت توجه به معنویت اسلام و توجه به پیام سیاسی اسلام، ما را از آن رنجها خلاص کرد؛ یعنی بعثت برای این نبود که یک عده مردم، عقیده‌ای را در ذهن خودشان حفظ کنند و اعمال شخصی را انجام دهند، اما نظام اجتماعی، تحت حاکمیت دشمنان خدا و اندادالله باشد! بعثت آمد تا زندگی مردم را شکل دهد. بحمدالله این کار در نظام اجتماعی اسلام انجام گرفت؛ ملت ما هم آثارش را مشاهده کرد و ثمرات شیرین آن را هم چشید.

بنده احساس میکنم که ما احتیاج داریم که در زمینه‌ی اخلاق و تزکیه و تهذیب، بر روی نفوس خودمان و نفوس دیگران کار کنیم. نوسازی معنوی نظام اسلامی و ملت مسلمان ایران، این مجاهدت بزرگ را لازم دارد و این هم یکی از پیامهای مهم بعثت است.
بیانات در دیدار با مسؤولین کشور به مناسبت مبعث پیامبر گرامی اسلام(ص)1379/09/07

برچسب: 

راه جانبازی را آموختم

انجمن: 


[/HR]
شهید محمدجواد تاجیک سال 1344 در تهران در محله آب منگول در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد. شهید تاجیک از طریق بسیج مسجد رستم‌آباد به جبهه اعزام شد و بعدازاینکه در جبهه جانباز شد وی بازهم با عصا به جبهه برگشت که 23/12/1363 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.


[/HR]
قسمتی از آخرین نامه بسیجی و دانشجوی شهید عملیات بدر جانباز جاویدالاثر محمدجواد تاجیک به خانواده‌اش
مادر جان من هرچه از اسلام و مسلمانی دارم شما به من دادید و شما بودید که مرا از کودکی در مجالس و هیئت مذهبی و عزاداری سیدالشهدا بردید و به من معنی جانبازی درراه قرآن را یاد دادید و شما بودید که پای مرا به مساجد باز کردید و تنها خواهش من از شما این است که دست از یاری امام برندارید و در خط اسلام حرکت کنید.
احمد نطاق پورنوری روایت می‌کند: عملیات کربلای یک برای آزادسازی شهر مهران در منطقه عمومی قلاویزان در جریان بود. گردان انصار در گرمای فوق‌العاده زیاد ظهر تیرماه به خط دشمن زد. گرما شدید بود؛ ولی به یاری خدا توانستیم ضربات سنگینی به دشمن وارد آوریم. آن روز با محمدجواد تاجیک (عکس شماره 54) که از بچه‌های قدیمی گردان و اهل ورامین بود، دریکی کانال‌های روی قلاویزان به سمت دشمن حرکت می‌کردیم و قصدمان رساندن مهمات به بچه‌هایی بود که جلوتر از ما می‌جنگیدند. از پیچ کانال که عبور کردیم، دیدم از سنگری که جلوتر از ماست، صدای شادی بچه‌ها می‌آید. 40 تا 50 متر که جلوتر رفتیم، من به جواد گفتم: «انگار صدای بچه‌های خودی است!»
تا آمدیم به خود بجنبیم، آن‌ها گلوله آرپی‌جی‌ای به‌طرف ما شلیک کردند که از کنار من گذشت و به سرِ جواد اصابت کرد. جواد به زمین افتاد و لحظاتی بعد به شهادت رسید

در همین موقع، کسی گفت: «بیایید اینجا.‌ ما اینجا هستیم.»
ما به‌طرف صدا رفتیم؛ امّا ناگهان من متوجه شدم افرادی که آنجا هستند، لباس پلنگی به تن دارند و خودی نیستند. فهمیدم منافقینی هستند که در خدمت عراقی‌ها هستند. ولی تا آمدیم به خود بجنبیم، آن‌ها گلوله آرپی‌جی‌ای به‌طرف ما شلیک کردند که از کنار من گذشت و به سرِ جواد اصابت کرد. جواد به زمین افتاد و لحظاتی بعد به شهادت رسید. من به‌سرعت برگشتم و ماجرا را به بچه‌ها گفتم. فردای آن روز به کمک آتش پشتیبانی بچه‌ها توانستم جنازه مطهر شهید عالی‌مقام محمدجواد تاجیک را به عقب انتقال دهم. البته در روزهای بعد، همه آن مناطق از لوث وجود اجنبی آزاد شد.


[/HR]
منابع: کتاب ما آنجا بودیم، سایت روایت ایثار
برچسب: