سلامتی

شهیدرمضان مسیگر؛

انجمن: 

[TD="align: left"][/TD]

[h=1]شاعر دوبیتی سرایی که هواپیمای دشمن را با اسلحه کلاشینکف سرنگون کرد[/h] شهید رمضان مسیگر ضمن اینکه به شعر و شاعری علاقه فراوان داشت و دوبیتی های بسیاری را سروده است در هنگام جنگ دست از شعر و شاعری کشید و روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل شد تا به تکلیف الهی خود عمل کند و بعد از چندین ماه با و جود اینکه بی سیم چی بود، بلافاصله پس ازاینکه با اسلحه کلاشینکف یک هواپیما را سرنگون کرد بر اثر موج انفجار هواپیما به فیض عظیم شهادت نائل آمد.

به گزارش "منبری ها" به نقل از "چغادک نیوز"، شهیدرمضان مسیگرفرزند غلامحسن متولد 1/1/1342 در روستای تل سیاه و دومین فرزند خانواده می باشد که دارای دو برادر و چهار خواهر است که از هفت سالگي به مدرسه در روستای بنه گز رفت بعد هم براي ادامه ي تحصيل به اهرم عازم شد و تحصيلات دوره دبيرستان را در برازجان در رشته فرهنگ و ادب به پایان رسانید و در روستای سمل جنوبی از توابع شهرستان تنگستان- استان بوشهر در مقطع ابتدائی به شغل آموزگاری مبادرت داشت. آن زمان كه به مدرسه مي رفت، تابستان كارگري مي كرد تا خرج تحصيل خودش را محیا سازد چون خانواده وی نمی توانستند خرج تحصيل او را بدهند که در چغادك به انجام بنایی مبادرت می ورزید. وی به شعر و شاعری علاقه فراوانی داشت و دوبیتی های بسیاری را سروده است که در هنگام جنگ دست از کار و شعر و شاعری کشید و روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل شد تا به تکلیف الهی خود عمل کند و با نام نویسی در بسیج از اهواز با لشکر 19 فجر روانه جنگ شد و مدت 9 ماه را در جبهه در سمت بی سیم چی به انجام ماموریت پرداخت . این شهید بزرگوار در منطقه عملیاتی رقابیه در عملیات بیت المقدس بعد از اینکه یک هواپیمای جنگنده را با اسلحه کلاشینکف مورد هدف قرار داد به علت موج انفجار هواپیما که در نزدیکی ایشان سقوط کرد، در تاریخ 16/2/61به فیض عظیم شهادت نائل آمد و در گلزار شهدای شهر چغادک در خاک آرامید. قسمتي از خاطرات دوران دفاع مقدس سال 1361 برادر رزمنده عليرضا ميرزايي از همرزم شهيدش رمضان مسيگر كه به همت کنگره سرداران و 2000 شهید استان بوشهرتهیه شده است بدین شرح می باشد.
اهل روستای (تل سیاه)بود با هم به جبهه اعزام شدیم. در جبهه با هم آشنا شدیم. خیلی خوش سیما و خوش برخوردبود به من نیز علاقه ی بخصوصی داشت با من زیاد شوخی می کرد.
یادم می آید که در سال 61 در تپه های (رقابیه) مستقر بودیم بعد از عملیات (فتح المبین) آماده ی عملیاتی دیگر بودیم عملیات (بیت المقدس)نیز نزدیک بود در صف نماز جماعت معمولا پشت سر من می نشست خیلی خوش خلق بود، به طوری که اگر چند ساعت او را نمی دیدم،دلم برایش تنگ می شد. شب در حالی که باران ملایمی می بارید و زمین سر سبز بهاری با بوسه های قطرات باران و شمیم جان فزای گل ها و سبزه ها، بوی مطبوعی را در فضا پیچانده بود، ما دسته دسته و آرام آرام در لابه لای علف ها و سبزه ها و بعضا خارها، دنبال ریسمانی که قبلا گروه شناسایی جهت گم نکردن راه بسته بودند، به جلو می رفتیم. با منطقه آشنایی نداشتیم. خیلی هم توجیه عملیاتی نشده بودیم رفتیم تا رسیدیم به چند تپه ی شنی آن جا بود که با غرش کاتیوشاهای خودی روبرو شدیم نزدیک بود که از انفجار موشک های آنها همه ی نیروها تلف شوند باز هم به جلو رفتیم نزدیکی های صبح بود که در محاصره ی تانک های عراقی قرار گرفتیم با شلیک گلوله های تانک ها، چند شهید و زخمی دادیم و مجبور شدیم در لابه لای بوته ها و شن زارها، برای در امان ماندن از گلوله ها، برای خودمان سنگر انفرادی بسازیم. آفتاب داشت از پشت کوه های (رقابیه) خودنمایی می کرد، ناگهان صدای چند بالگرد شنیدیم از روی مسیر عبور و رنگشان دانستیم که خودی هستند بالگردها برای شکار تانک های دشمن آمده بودند شلیک می کردند و بعد می رفتند پشت تپه ها پنهان می شدند تانک ها را یکی پس از دیگری منهدم ساختند و بقیه فرار کردند. ما به طرف سنگرهای عراقی پیشروی کردیم اکثر عراقی ها فرار کرده بودند به هر سنگری که می رسیدیم، یکی دو تا نارنجک به درون آن ها پرتاب می کردیم در همین حین که من و یکی دوتا از بچه ها داشتیم پیش می رفتیم، دیدیم که یک هواپیما دارد روی سر ما پرواز می کند و دود غلیظی از آن بیرون می آید چند نفر از بچه ها هم حدود 50 متر از ما فاصله داشتند من نمی دانستم که شهید رمضان مسیگر جزء آن چند نفر است.
خلاصه هواپیما به فراز ما که قرار گرفت، مستقیم به سوی زمین آمد، یکی از بچه ها با موشک آر.پی.جی7 به سوی آن شلیک کرد که به هواپیما اصابت نکرد و دوباره یکی دیگر از بچه ها با تفنگ کلاش شروع کرد به سوی هواپیما شلیک کردن هواپیما در چند متری ما سقوط کرد و هر کدام برای نجات خود، به گوشه ای پناه بردیم تا فاصله ی 30 متری نزدیک هواپیما نمی شد رفت ما به مسیر خود ادامه دادیم. در یک شیار به تنهایی در حال رفتن بودم که یک نفر فریاد زد نرو،نرو، اسیر می شوی برگشتم و به جمع دیگر رزمندگان پیوستم گروهی از اسرا را آوردند خیلی اظهار تشنگی می کردند من آب قمقمه ام را به چند نفر از آن ها دادم پس از مدتی اطلاع یافتم که همان کسی که با کلاش به سوی هواپیما تیراندازی می کرده، رمضان بوده است که بر اثر ترکش تکه های هواپیما به شهادت رسیده و ما را در باتلاق دنیای پست تنها گذاشته است. من از شهادت رمضان اطلاعی نداشتم و بچه ها به خاطر این که ما با هم خیلی صمیمی بودیم، خبر شهادت او را به من نمی گفتند تا این که ما 25 نفر داوطلبانه با بالگرد به جاده ی اهواز خرمشهر آمدیم و در ایستگاه (حسینیه) (خط مقدم) مستقر شدیم در آن جا یکی از دوستان که الان پزشک است و الحمدلله به طبابت مشغول است به من گفت فلانی، می دانی رمضان شهید شد؟ خیلی ناراحت شدم گفتم کی؟ کجا؟ گفت هنگام سقوط هواپیما، گفتم من خودم آن جا بودم؛ پس چرا او را ندیدم ؟ شهادت رمضان خیلی وضعیت روحی ام را دگرگون کرد همیشه به یاد حرکات و شوخی های او بودم فراموش کردن یاد او برایم سخت بود هنوز هم هرگاه به بهشت شهدای چغادک و یا تل سیاه می روم، یاد او در دلم زنده می شود و با فرستادن درود به روان پاکش به حال خودم حسرت می خورم.

برچسب: 

من را رسوا نکن

انجمن: 

[h=1][/h]


[/HR]
حجت‌الاسلام‌والمسلمین خادم علیزاده استاد دانشگاه امام صادق (علیه‌السلام) درباره شهید محمدعلی شوشی‌نسب می‌گوید:‌ وی اولین شهید روحانی از دزفول بود که در روزهای دفاع مقدس شهید شد.


[/HR]
اولین شهید طلبه دزفول در جبهه‌های نور علیه ظلمت مورخ ۱۳۶۰/۹/۹ شهید محمدعلی شوشی دزفولی در کانون گرم خانواده‌ای مذهبی و از پیروان پاک سرخ تشیع در سال ۱۳۴۰ در دزفول پا به دنیا نهاد و با تولدش صفا و نورانیتی خاص به آن کانون داد.

نفر اول نشسته از راست شهید محمدعلی شوشی نسب

اولین شهید طلبه دزفول
پس از دوران طفولیت، خصوصیات اخلاقی و انسانی وی آشکارتر شد و در بین دوستان خود به‌خوبی می‌درخشید. دوران تحصیل را در همان شهر با موفقیت پشت سر نهاد و به خاطر علاقه‌ای که به حوزه علمیه داشت وارد لباس مقدس روحانیت شد. محمدعلی اولین طلبه شهید شهرستان دزفول که به جبهه‌های حق علیه باطل اعزام‌شده بود و پس از رشادت‌ها و فداکاری‌های فراوان در کنار رزمندگان در مقابله با متجاوزان بعثی در عملیات طریق‌القدس در محور بستان به شهادت رسید و لقب اولین شهید طلبه روحانی را درحالی‌که نوزده‌ساله بود به خود اختصاص داد. اودر بخشی از وصیت‌نامه‌اش با تأکید به تمسک قرآن می‌نویسد: تا آنجایی که می‌توانید از این سفرهٔ الهی استفاده کنید که ضامن هدایت شماست.
در طول هشت سال دفاع مقدس ۲۱ نفر از طلاب حوزه علمیه آیت‌الله قاضی (ره) در عملیات بستان، پیچ انگیزه، فتح المبین، بدر، کربلای پنج و والفجر هشت شرکت کرده و روح مطهرشان تا عرش برین عروج کرد.شهید شوشی‌نسب جزو بچه‌های ذخیره سپاه بود و منشأ گردان‌های عارف و زاهدی چون گردان بلال بود.
استاد دانشگاه امام صادق (علیه‌السلام) شهید محمدعلی شوشی‌نسب را یکی از شهدای مظلوم، گمنام، بی‌نام‌ونشان و زاهد خواند و گفت: این شهید وقتی به نماز می‌ایستاد بسیار خاشع بود و خشوع قلبی داشت .وی روایت می‌کند: این شهید در اولین هفته‌های پاییز 59 که در جبهه شوش که در آن روز وضعیت مناسبی نداشت تقید به نماز به‌خصوص نماز جماعت داشت و حتی توپ و خمپاره‌هایی که در نزدیک او اصابت می‌شد او را از حالت نماز خارج نمی‌کرد.

این شهید به هرچه نگاه می‌کرد، گویی در جستجوی خدا بود و در همه‌چیز آیات خدا را می‌دید

همچنین این هم‌رزم شهید می‌گوید: این شهید به هرچه نگاه می‌کرد، گویی در جستجوی خدا بود و در همه‌چیز آیات خدا را می‌دید.
این استاد دانشگاه بابیان اینکه شهید شوشی‌نسب در آذرماه سال 60 به همراه دوست خود شهید یوسف محمدی از بچه‌های تبریز به شهادت رسیدند، بیان می‌کند: این شهدا باهم روزها و هفته‌ها روزه گرفته و باکسی سخن نمی‌گفتند تا حکمت بر زبانشان جاری شود و این‌چنین خودسازی می‌کردند.
وی روزهای قبل از شهادت دوستش را به یاد می‌آورد و می‌گوید: شهید محمدعلی شوشی‌نسب چند هفته قبل از شهادت در ناله‌ها و مناجات نیمه‌شب خود باخدا راز و نیاز می‌کرد و می‌گفت: «خدایا تو گناهانی را بر من در دنیا پوشانده‌ای ولی من نیازمندم این گناهان را در آخرت بپوشانی، خدایا تو این گناهان را پوشاندی و نگذاشتی کسانی که من را می‌شناسند آن‌ها را بدانند، خدایا در روز قیامت جلوی چشم بندگانت من را رسوا نگردان.»
علیزاده با بیان اینکه این شهید در مناجات‌هایش از خداوند درخواست می‌کرد در قیامت با دیدار خداوند خوشحال شود، اظهار کرد: «مطمئن هستم که شهید شوشی‌نسب در روز شهادتش به این سرور و شادی که دیدار خداوند بود، رسید.»

برچسب: 

عکس/ عصبانت وهابی ها از یک تصویر

[h=1][/h]

صفحات وهابی ها در اینترنت با نشر تصویری عصبانیت خویش را از آن با دادن فحش و ناسزا به صاحب عکس نشان داده اند. در تصویر مورد بحث یکی از مجاهدین حشد الشعبی تی شرتی را به تن کرده که بر روی آن تصویر مقام معظم رهبری حک شده است.

منبع: اویس

برچسب: 

امام خمینی از معدود عرفای در پی پالایش عرفان بود

کد


استاد حوزه و دانشگاه:

خبرگزاری رسا ـ حجت الاسلام رضایی تهرانی گفت: امام خمینی(ره) از معدود عرفایی است که به دنبال پالایش عرفان های نظری و عملی بود و به صراحت از برخی آموزه های عرفانی انتقاد کرده اند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، همایش «عرفان اسلامی از نگاه امام خمینی؛ بنیادها و دستاوردها» با حضور حجت الاسلام سید عبدالله یزدان پناه، استاد حوزه علمیه قم، حجت الاسلام علی رضایی تهرانی، استاد حوزه و دانشگاه و دکتر محمد فنایی اشکوری، عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) امروز در دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی برگزار شد.

منظور از عرفان
حجت الاسلام رضایی تهرانی در این نشست، در رابطه با دستاوردهای امام راحل(ره) در حوزه عرفان گفت: در باب دستاوردهای فردی عرفانی امام راحل مقدماتی بیان می کنند؛ ما 5 اطلاق در نظر می گیریم؛ گاه عرفان از سنخ عمل است و گاه از مقوله علم؛ عرفانی که از مقوله علم است گاه از مقوله علم حضوری است و گاه از مقوله علم حصولی و علم حضوری نیز گاه دانشی است که در حین سلوک حاصل می شود که قبل الکمال نام دارد و گاه دانشی است که بعد از سلوک حاصل می شود و عرفانی که از سنخ حصولی است یا عرفان نظری است و یا عرفان عملی.

وی ادامه داد: با تفحصی که در آثار اخلاقی ـ عرفانی امام راحل شده است، تاکید ایشان در دستاوردهای فردی در سه بخش عمل درمتن زندگی سالک و دو قسم علم حضوری است.

آیا نظر امام کارشناسانه و تخصصی است؟
استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: متاسفانه یکی از بلایای جوامع شیعی، اظهارنظرهای غیر کارشناسانه است که منجر به بروز مشکلاتی شده است؛ امام راحل در چهار قسم از اقسام عرفان، متخصص و کارشناس هستند و تنها مورد اختلافی، بحث فنای فی الله است که البته هر دو دسته هم برای خود دلایلی دارند.

وی درباره جایگاه عرفانی امام خمینی(ره) تصریح کرد: ایشان خاتم العرفا و مستنبط در عرفان نظری است. ایشان اهل سلوک عملی بوده و به مشاهدات و مکاشفاتی نیز دست پیدا کرده بودند.

امام خمینی(ره) تا پایان عمر به عرفان پایبند بودند؟
حجت الاسلام رضایی تهرانی با اشاره به توبه فیض کاشانی گفت: امام راحل(ره) تا پایان عمر پربرکت خود پایبند به عرفان بودند و این در سیره و روش ایشان مشهود است.

اهمیت بررسی عرفان اسلامی از دیدگاه امام خمینی
وی تصریح کرد: بدون شک امام خمینی(ره) موثرترین فرد در سده اخیر بوده به نحوی که بازخوانی اندیشه های ایشان مورد توجه دوستان به منظور الگوبرداری و دشمنان به منظور جلوگیری از رشد افرادی امثال ایشان بوده است. مرحوم سید محمد باقر صدر و نیز امام موسی صدر به خاطر این که روش شان به گونه ای بود که همچون امام خمینی(ره) رفتار می کردند به شهادت رسیدند.

این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به جریان انقلاب اسلامی گفت: اگر سهم عرفان گرایی امام در جریان انقلاب از فقه بیشتر نباشد کمتر نیست. چرا که عرفان شجاعت می آورد و از آنجا که ایشان عالمی عارف بودند، هیچ ترسی از غیر حق نداشته و شجاع بودند و این تاثیر عرفان در وجود ایشان است.

آثار امام خمینی در عرفان و اخلاق
وی گفت: دستاوردهای فردی عرفانی امام راحل در دستاوردهای اجتماعی ایشان تاثیر داشته است. ایشان در بحث دستاوردها، هم به صورت ایجابی و هم سلبی بحث را دیده اند. در عرفان و اخلاق آثاری دارند که از سال 1347 تا 1359 قمری حدود 12 سال، حدود 14 اثر دارد که می توان شرح دعای سحر، مصباح الهدایه، تعلیق بر فصوص، سر الصلاه، شرح اربعین حدیث،آداب الصلاه و وصیت ایشان به مرحوم سید احمد خمینی و خانم فاطمه طباطبایی، تفسیر سوره حمد و دیوان شعر را نام برد.

دستاوردهای فردی عرفان از نگاه امام
حجت الاسلام رضایی تهرانی در ادامه، تعابیری همچون «وسعت قلب زمانی که محل ظهور سلطنت تامه الهی شود از تمام عوالم بیشتر شود»، «ظهور غنا در قلب که تمام ممالک ظاهر و باطن را به پشیزی نشمری»، «قوت اراده در صورتی که به ملک و ملکوت تعلق نگیرد به حدی است که هر دو عالم را لایق خود ندانی»، «وارستگی و گسستگی از همه تعلقات و زیستن در همین دنیا در بهشت به واسطه تعبد محض الهی حاصل شود»، «صورت قلب با ذکر الهی به حدی می شود که صورت انسانی، صورت نهایی آن خواهد شد»، «آگاهی از حقیقت اشیا و استعداد افراد و رسیدن با حقایق به واسطه ذکر الهی میسر شود» را به عنوان پاره ای از دستاوردهای فردی عرفانی امام خمینی(ره) نام برد.

وی یاداور شد: امام خمینی(ره) از معدود عرفایی است که به دنبال پالایش عرفان های نظری و عملی است. ایشان به صراحت از برخی آموزه های عرفانی انتقاد می کنند و نگاه نقادانه دارند.

دین مجموعه ای از عرفان و فقه و عقل است/ منطق امام در اتحاد دین و سیاست خلاصه می شود
در ادامه این نشست، محمد فنایی اشکوری، در باب عرفان حضرت امام(ره) و فعالیت های اجتماعی ـ سیاسی ایشان گفت: در اینجا بایستی به دو مسأله اشاره کرد؛ دفع شبهات پیرامون شخصیت عرفانی و مسائل ایجابی.

وی به ویژگی های برجسته امام راحل در مقابل علمای دیگر اشاره کرد و گفت: برجستگی بُعد اجتماعی از نقاط قوت و محصول جامع بودن شخصیت ایشان است.

اشکوری ادامه داد: حضرت امام(ره) هم در عرفان و ابعاد مختلف آن توجه داشته و هم در مجموعه علوم اسلامی، خود

برچسب: 

تکریم ِفاتحان خونین شهر

[h=1][/h]


[/HR]
فاتحان خرمشهر چه کسانی بودند؟ از چه کسانی باید تجلیل شود؟ امام ما گفت: «خرمشهر را خدا آزاد کرد» اما همه می‌دانند خدا از اسباب و وسیله برای انجام امورش بهره می‌برد و همیشه ناب‌ترین و بهترین اسباب را استفاده می‌کند و گاهی هم عدو را می‌کند سبب خیر. سوم خردادماه هم بهانه‌ای شده بود تا تجلیل هرچند کوتاه از برخی فاتحان خرمشهر انجام شود.


[/HR]
این همایش که با نام تجلیل از فاتحان خرمشهر برگزار شد به میزبانی سردار جواد خضرایی مدیرعامل باغ‌موزه دفاع مقدس و مشاور شهردار تهران، سردار علی فضلی جانشین بسیج مستضعفین بود که مهمانان آن را خانواده‌های معظم شهدا و ایثارگران تشکیل می‌داند. میعادگاه این عزیزان هم تالار خلیج‌فارس باغ‌موزه دفاع مقدس بود.
این برنامه با قرائت و قرآن و پخش سرود ملی آغاز شد. در ادامه آرمان برآر فرزند جانباز با خواندن چند سرود از میهمانان پذیرایی کرد و سپس سردار خضرایی مدیرعامل باغ‌موزه دفاع مقدس به بالای سن رفت و گفت: در جنگ‌های بعد از اسلام شیوه‌های تجاوزگری و بداخلاقی در همه جنگ‌ها دیده می‌شود تجاوز حزب بعث شرایطی را به وجود آورد که برای اولین بار در جنگ‌های معاصر ایمان و تقوا را در افرادی رشد داد که مأموریتشان دفاع از کشور بود.
وی ادامه داد: مقام معظم رهبری به‌عنوان یک فقیه سیاست‌مدار در بین همه کتاب‌هایی که در مورد عرفان و اخلاق و اصول است بیشتر کتب دفاع مقدس را مورد تقریظ قرار می‌دهند بیشتر اشارات ایشان در مورد وجوه اخلاقی رفتاری رزمندگان است.
سردار خضرایی اظهار داشت: برگزاری چنین برنامه‌هایی بر این موضوع است که ما بخش الهامی جنگ را مورد شناسایی قرار دهیم که چگونه در واقعه تجاوز نظامی عراق و در جنگی خانمان‌سوز اخلاق و معنویت به‌قدری رشد می‌کنند که مقام سربازان را تا حد زیادی ارتقا می‌دهد. برگزاری چنین برنامه‌هایی بر این موضوع است که ما بخش الهامی جنگ را مورد شناسایی قرار دهیم که چگونه در واقعه تجاوز نظامی عراق و در جنگی خانمان‌سوز اخلاق و معنویت به‌قدری رشد می‌کنند که مقام سربازان را تا حد زیادی ارتقا می‌دهد


هنوز چایی داغ بود
پس‌ازآن سردار علی فضلی جانشین سازمان بسیج مستضعفین میز خطابه را به دست گرفت و این گونه خاطرات را زنده کرد : جغرافیای عملیات بیت‌المقدس در مثلث خرمشهر بصره و اهواز واقع‌شده است دشمن بر این باور است که باوجود چهار مانع طبیعی قادر است از این جغرافیا برای همیشه دفاع کند وجود چهار رودخانه جغرافیانی منطقه را پوشانده. نیمی از ادوات دشمن و مهندسی‌شان در این جغرافیا قرار دارد.
بچه‌های اطلاعات با شناخت دشمن و تاکتیک فرماندهان؛ مشخص کردند دشمن نقاط قوتی را در این منطقه داراست. جغرافیای فکه برای مقابله انتخاب شد در منطقه عمومی فکه از چهار قرارگاه فتح نصر قدس و فجر که قرارگاه‌های مشترک ارتش بود استفاده شد. این عملیات با 135 گردان 45 گردان ارتش 90 گردان دریادلان که هنر امام بود که همه مردم را در خدمت آرمان‌های انقلاب و دفاع مقدس پای‌کار آورد تا در مقابله با دشمن و در انجام عملیات بیت‌المقدس همه‌چیز مهیا باشد.در چنین شرایطی شناسایی انجام شد، عملیات در سه مرحله طراحی شد و در اجرا به چهار مرحله موکول شد. عملیات آغاز شد آتش سنگین تهیه اجرا شد بچه‌های اطلاعات و تخریب زیر آتش تهیه معابر زدند خبر از خط رسید رشته سیم‌های الکترونیک را قطع کردند و امید دشمن را ناامید کردند. ما چهار گردان بودیم که باید به خط می‌زدیم گردان شهرپسند گردان عربیان و گردان خوش‌رفتار و گردان شهید کلهر آغاز کردند .شهید کلهر با بی‌سیم خبر داد سنگری از این دژ به تسخیر درآمده... خیز بعدی برای ورود به جاده جنت و کمربندی خرمشهر آغاز شد شهید کلهر دقایقی بعد اعلام کرد ما هم‌اکنون وارد پادگان دژ خرمشهر شدیم و عراقی‌ها ناگزیر به تسلیم شدند.
شهید کلهر می‌گفت در لیوانی که از فلاکس فرمانده چای ریخته شده دارد بخار بلند می‌شود اما سرعت سربازان امام به‌قدری زیاد بود که دشمن مجال چای خوردن هم نیافته بود. در آخر شهید شهرپسند اعلام کرد بار دیگر پرچم ایران بالای مسجد جامع خرمشهر به اهتزاز درآمد. عراقی‌ها فوج فوج خود را تسلیم سپاه اسلام می‌کردند. عمدتاً دست روی سر با زیرپوش‌های سپید تسلیم‌شده بودند. یازده هزار نیروی عراقی به اسارت درآمد و امام فرمودند خداوند خرمشهر را آزاد کرد.
امام پیام نورانی دیگری داد و فرمودند فتح خرمشهر فتح خاک نیست. فتح ارزش‌های اسلامی است. نوید بیداری اسلامی را جاری کردند افق بلند پیامبرگونه امام این را می‌دید. بیست هزار اسیر گرفته شد، تجهیزات و مهمات بسیاری به غنیمت سپاه اسلام درآمد.
در لیوانی که از فلاکس فرمانده چای ریخته شده دارد بخار بلند می‌شود اما سرعت سربازان امام به‌قدری زیاد بود که دشمن مجال چای خوردن هم نیافته بود


در انتهای این مراسم تعدادی از رزمندگان و جانبازان عملیات بیت‌المقدس و خانواده معظم شهدای این حماسه تقدیرنامه خود را از دست سردار خضرایی، سردار فضلی، سردار پیری و سردار اخوان دریافت کردند:
امیر سرتیپ «فرض الله شاهین راد»/جانباز و فرمانده تیپ 2 لشکر 21 حمزه سیدالشهدا در عملیات بیت‌المقدس
امیر سرتیپ دوم «سعید پورداراب»/جانباز فرمانده تیپ سه لشکر 21 حمزه سیدالشهدا در عملیات بیت‌المقدس
«حسن دانش پور»/دکترای مدیریت راهبردی رزمنده دوران دفاع مقدس استاد دافوس
«اکبر عاطفی»/رزمنده دفاع مقدس
«حشمت‌الله صادقی»/ یکی از فرماندهان عملیات بیت‌المقدس
«نصرالله عزتی» /جانباز فرمانده گردان لشکر 92 زرهی در عملیات بیت‌المقدس
«حسین دقیقی»/ رئیس ستاد تیپ 33 المهدی در عملیات بیت‌المقدس
خانواده «شهید یدالله کلهر»/ قائم‌مقام تیپ 33 المهدی در عملیات بیت‌المقدس
«حسین اسرافیلی» /رئیس انجمن جانبازان نخاعی
«داود حیدری»/ «ابوالقاسم علم الهدی»/رزمنده دفاع مقدس
«محسن رحیمی»،خانواده شهیدان «مقدم»، وخانواده شهیدان «رضایی»
«حسین الله امینی».
این مراسم با نماز جماعت ادامه پیدا کرد و پس از پخش کلیپ لیزری آزادسازی خرمشهر بر روی دیوار مسجدباغ‌موزه و نمایش لیزر شو بر آب‌نمای هورالعظیم ادامه پیدا کرد و در انتها با پذیرایی شام از فاتحان و خانواده‌هایشان به پایان رسید.

برچسب: 

هشدار اخير رهبري؛اولويت اول کشور

يادداشت



احمد جلالي- سفير در يونسکو


در چند روز اخیر، هشدارهائی از منابع معتبر رسیده است که هر وجدان حساس به منافع ملی نباید از کنارش به سادگی بگذرد. رهبری در صبح چهارشنبه 30/2/ 92، در دانشگاه امام حسین(ع) فرمودند که خبرهائی دارند که برنامه هائی برای کشاندن جنگ‌های نیابتی به نزدیکی مرزهای ایران در جریان است، و هشیاری همۀ پاسداران انقلاب پاسداران حریم امنیت ملی را متذکر شدند. متعاقب آن، عصر یکشنبه 3/3/94، سردار قاسم سلیمانی در گردهمایی بزرگ جانبازان و رزمندگان استان کرمان گفت که اگر کسی ملت را از خطر داعش آگاه نکند و برای دفع این بلا تلاش نکند، در مصیبت آینده شریک است و این عین منافع ملی است. او از بلای سهمگین داعش یاد کرد، از صدها نفر را خواباندن و سربریدن آسانتر از گوسفند و فریاد الله اکبر سردادن، منافع ملی یعنی محفوظ نگهداشتن یک ملت از این طاعون، منافع ملی یعنی حفظ ملت، منافع ملی یعنی مصونیت‌بخشی به ملت و این اندیشه که که چگونه این دفاع از ملت تحقق می یابد. او به درستی گفت که کسانی، به جای تعریف جامع و کامل و منصفانه‌ از چارچوب منافع ملی، سوار بر امواج سیاسی، عنوان منافع ملی را به مناقشه و حربه ای برای رقابت سیاسی تبدیل می‌کنند.

فرمانده نیروی زمینی ارتش ما در همان روز، 3/3/94 ، در جلسه علنی مجلس گفت که ما امروز با چهره تازه‌ای از تهدیدات روبرو هستیم که از نظر نوع، شکل و اندازه با گذشته فرق دارد. نیروهای تکفیری و تروریستی در نزدیکی مرزهای ما هستند و در گذشته داعش برای ورود به ایران زاغه مهمات پیش‌بینی کرده بود تا در زمان ورودشان با ترور، انفجار، آشوب بر پا کنند. داعش دارد در مرزهای شرقی ما خودش را آماده می‌کند. او یادآور شد که در چنین دورنمایی مولفۀ مهم نبرد نیروهای زمینی است و از مجلس تقاضا کرد که به تخصیص امکانات به نیروی زمینی بیشتر توجه کند تا بتوانیم سامانه های دفاعی مان را تقویت کنیم.

آیا اینها خبرها و هشدارهای بسیار مهمی نیستند؟ وجود چنین تهدیدهایی در چشم انداز منطقه ولو در حد احتمال متکی به قرائن، نباید نگاه ما را به اولویت هایمان بگرداند؟

دوستان! نشانه ها به ما می گوید که منطقۀ ما آبستن حوادث تلخ و سختی است. خدا را این هشدارها را جدی بگیریم. خدا را این فرموده مولای متقیان را ذکر مدام خود قرار دهیم که «دو نعمت همواره مورد غفلت و جهل اند: سلامت و امنیت». و قدر بشناسیم نعمت اقتدار و مرکزیت رهبری را که ستون خیمۀ تجهیز ما برای گذر و گذار از این گردنۀ مخوف است. توجه مسئولانه به این نشانه ها به ما می گوید که شعار سال 1394، یعنی، همدلی و همزبانی دولت و ملت، چقدر بجا و با ارزش است .

******

از یک سو، تیم متعهد مذاکره کنندۀ ما با هدایتِ رهبری، در گیر نبردی جدی و دشوار در عرصۀ دیپلماسی است، از سوی دیگر، رزمندگان و مدافعان امنیت و تمامیت ارضی کشور در کار تجهیز و آمادگی برای حفظ امنیت مرزهایمان و عمق استراتژیک امنیتی ما هستند و در جبهه ای دیگر، مدیران کشور به حفظ ثبات داخلی و گردش امور و تامین نیازهای مردم و تمهید پشتوانه های لازم می اندیشند و می کوشند. در این میان، همدلی و همزبانی است که می تواند این سه شاخه را به یکدیگر پیوند دهد تا از هم به طور متقابل تغذیه کنند و به این احساس مشترک برساند که هر یک بازوی حمایت و پیروزی دیگری است.

******

در مقاله‌ای که در مهرماه 1392 در قدر‌دانی از زحمات تیم دیپلماسی‌مان نوشتم (که در روزنامه اطلاعات 19/7/1392 و نیز در سایت الف در 22/7/1392 منتشر شد)، آورده بودم که حرکت دیپلماسی ما همچون متنی است که ساختار اصلی آن با حمایت رهبری شکل گرفته اما همواره مستحق ویرایش است. مناسب می بینم بخشی از آن نوشته را اینجا یادآوری کنم:

«کار تیمی که در خط قرار دارد استفادۀ بهینه و عزتمندانه از همۀ امکانات و ابزارهای دیپلماتیک در لحظه در دستور کاری است که برای او تعیین شده است و کار رهبری مراقبت جامع استراتژیک از افقی بلندتر و مشرف بر صحنه است که می باید به راهیانِ خط مقدم منتقل شود. این دیده بانی راهبردی یک نعمت و یک ضرورت لجستیک است و نشانۀ استحکام و گسترۀ دید نظام.

بگذارید در تبیینِ این مراقبت دوسویه، سخن را با نگاهی قرآنی، به قدر فهم خود، متبرک کنم که در یکجا، پس از آنکه دستورمان می دهد که آنچه در توان داریم در مقابل دشمنان آماده کنیم تا در موضع قدرت قرار بگیریم، سفارش می کند که «اگر سرِ صلح داشتند، تو هم از درِ صلح درآی و بر خدای شنوا و دانا توکل کن؛ و اگر بخواهند با تو نیرنگ ببازند، خدا تو را کفایت خواهد کرد، همو که تو را با یاری خود و با مومنان مدد فرمود»(1)، یعنی که در عین آمادگی برای دفاع، اصل بر صلح است و توکل بر خدا در نگرانی های محتمل. اما از سوی دیگر و جای دیگر، او را به ایستادگی و گریز از رُکون در مقابل ظالمان، فرمان می دهد تا مبادا به آتش گرایش به آنان در مقابل فشارهایشان بسوزیم و پشتوانۀ معنوی خود را ببازیم: «تو و هرکه با تو روی در خدا آورده باید بایستید که این فرمانی است که نباید از آن سر بپیچید که خدا به کارهایتان بیناست؛ و به سوی ستمکاران متمایل نشوید که آتش دامانتان را خواهد گرفت و جز خدا یاری نخواهید داشت و زان پس بی یار رها خواهید شد».(2) این فشارها بر پیامبر(ص) گاهی چنان بود که، اگر دست حمایت خدا بر شانۀ او قرار نمی‌گرفت، می رفت که حتی آن بزرگوار را هم به اندک کوتاه آمدنی بکشاند: «و نزدیک بود که به فریب آنها از وحی ما منحرف شوی تا چیز دیگری بر ما ببندی، و البته در آن صورت تو را به دوستی خواهند گرفت؛ و اگر نبود آن پای مردی که به تو دادیم، بی‌گمان بیم آن می‌رفت که اندک گرایشی به جانب ایشان پیدا کنی؛ در آن صورت، نتیجۀ آن را در زندگانی و مرگ دو چندان به تو می چشانیدیم و یاوری در برابر ما نمی یافتی».(3)

در بیان رهبری، حمایت از برآیند تحرک در دیپلماسی و خوشبینی و اعتماد به تیم دیپلماتیک ما، تناقضی با ابراز بدبینی و بی اعتمادی به بیگانه ندارد که آن اعتماد و خوشبینی محصول شناختن توان و انگیزۀ فرزندان ایران است که برکشیدۀ انقلابند و این نگرانی مسبوق به رصدی است که نشان داده است مدار گردش منظومۀ ارباب قدرت در سپهر سیاست جهانی چندان امن و پاکیزه نیست. پس در واقع این تذکر و تحذیر هم، در عمق خود در دراز مدت، مقوم همان اعتماد و حمایت است. این ویرایش مقوم متن است. این هردو از جنس پشتیبانی و حفاظت لجستیک است. این مراقبت دوسویه رهبری را می باید قدر شناخت. مگر نه آن است که یک کار ملی می باید متین و مستدام و مستظهر به همۀ توان ملی باشد؟» (پایان نقل قول از مقاله مهرماه 92 نویسنده )

******

اما، «همدلی و همزبانی دولت و ملت» اگر بخواهد فقط در حد شعار باقی نماند، محتاج تدوین یک «برنامۀ عمل» است. می دانم که این کار، یعنی برنامۀ عمل نوشتن برای یک هدف مقبول، در سنت ادارۀ امور در کشور ما پیشینه موفقی ندارد. اما به هرحال نمی توان مایوس بود. باید از جایی شروع کرد.

منظورم از برنامۀ عمل این است که اگر قبول داریم که هشدارهایی که در بالا بدان اشاره شد، خطیر است و نمی توان نادیده و ناشنیده گرفت، پس بیاییم کارگروهی تشکیل دهیم و ترجمۀ عملی این همدلی و همزبانی را در بخش های مختلف روی کاغذ بیاوریم و به سطوح عالی مسئولان تسلیم کنیم.

این روشی است که در سازمان های بین المللی هم در دنیا عمل می شود. یعنی ابتدا یک عنوان کلی با توجیه و هدف معینی شان نزول پیدا می کند و مورد بحث قرار می گیرد. اگر اصل آن پذیرفته شد، مرحله بعدی تدوین و تصویب «برنامۀ عمل». گمان بنده این است که در چنین برنامه ای، نه فقط مشارکت نهادهای رسمی و رسانۀ ملی شرط است، بلکه نهادهای مدنی را نیز می توان بدان دعوت کرد و البته برای موفقیت، از دو شرط گریزی نیست: انتخاب رویکردی اقناعی و فراگیر و تفکیک شعار از برنامه و نیالودن برنامه به شعار و مسابقه در آن.

******

بگذارید برای پیش درآمدی بر دعوت عملی به تدارکِ همدلی و همزبانی، داستان مولانا در دفتر اول مثنوی را به مدد بگیرم: استادی به مردی که چشم احول یعنی دوبین (چپ) دارد می گوید: برو آن شیشه را از آن طاقچه بردار و به نزد من بیاور. مرد می پرسد کدام یک را بیاورم؟

گفت استاد احولى را كاندر آ

رو برون آر از وثاق آن شيشه را

گفت احول ز ان دو شيشه من كدام

پيش تو آرم بكن شرح تمام‏

استاد گفت: دو شیشه نیست، یکی است، بردار و بیاور. اما مرد احول اصرار داشت که دو تاست و می پرسید کدام را؟ استاد که دید حرفش فهم نمی شود گفت: پس یکی را بشکن و سپس آن دیگری را بیاور.

گفت استاد آن دو شيشه نيست رو

احولى بگذار و افزون بين مشو

گفت اى استا مرا طعنه مزن

گفت استا ز ان دو يك را در شكن‏

پس مرد سنگی برداشت و به یکی زد. وقتی آن یکی شکست، دیگری نیز ناپدید شد!

شيشه يك بود و به چشمش دو نمود

چون شكست او شيشه را ديگر نبود

چون يكى بشكست هر دو شد ز چشم

مردم احول گردد از ميلان و خشم‏

داستان این است که هواها و نفسانیات ما، نگاهمان به واقعیت را احول می کند. می پنداریم اگر این یکی به سنگ ما شکست، دیگری بی رقیب برجای خواهد ماند، اما واقعیت آن است که اگر این را به سنگ غرض ها و کژ بینی ها و رقابت ها شکستی، آن دیگری را نیز از میان می رود. این غرض های دل، حجاب دیده هاست،

خشم و شهوت مرد را احول كند

ز استقامت روح را مبدل كند

چون غرض آمد هنر پوشيده شد

صد حجاب از دل به سوى ديده شد

*******

مسئولیت کنونی بنده، علمی و فرهنگی و آموزشی است، اما نیم نگاهی به قلمرو کلان تحرکات سیاسی منطقه مان نیز دارم و فضای عمومی بین المللی را هم در حد خود رصد می کنم و همین است که هشدارهای فوق الذکر را جدی می گیرم. جمله رهبری در آن هشدار این بود: «هشیاری همۀ پاسداران انقلاب و پاسداران حریم امنیت ملی»، جامع، روشن و فراگیر. اگر یادمان باشد، ایشان به هنگام انتخابات اخیر ریاست جمهوری، فرمودند: «ممکن است بعضیها - حالا به هر دلیلی - نخواهند ازنظام جمهوری اسلامی حمایت بکنند امّا از کشورشان که می خواهند حمایت کنند، آنها هم باید بیایند پای صندوق». به گمان بنده، اینجا هم همان سخن مصداق دارد. موضوع چنان خطیر است که صرف محتمل الوقوع بودنش کافی است که ضرورت آمادگی را قطعی و 100 در صد بگیریم. این شرط عقل و احساس مسئولیت است. از ارباب نظر و مکان و مکانت تقاضا می کنم این پیشنهاد را در دستور بررسی جدی خود قرار دهند. در این غربت با نگرانی و تمنا عرض می کنم :

مصلحت دید من آن است که یاران همه کار

بگذارند و خم طرۀ یاری گیرند

پی نوشت ها:

1- آیات ۶۱ و ۶۲ سورۀ انفال: وَإِن جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ، إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ؛ وَإِن يُرِيدُوا أَن يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّـهُ، هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ.

2- آیات ۱۱۲ و ۱۱۳ سورۀ هود: فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَن تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا ۚ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ؛ وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّـهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنصَرُون.

3- آیات ۷۳ تا ۷۵ سورۀ اسراء: إِن كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ، وَإِذًا لَّاتَّخَذُوكَ خَلِيلً

برچسب: 

چشمه مقاومت از دزفول جوشید

انجمن: 

[h=1][/h]


[/HR]
مردم دزفول با درسی که از مکتب عاشورا و فرهنگ حسین (ع) و علمای دین گرفتند با مقاومت ستودنی در ایام دفاع مقدس و ماندن در شهر باوجود موشک‌باران و حملات هوایی، نقش مهمی در دوران دفاع مقدس ایفا کردند.


[/HR]
اگر مردم دزفول شهر را تخلیه می‌کردند، بدون شک کل خوزستان سقوط می‌کرد و آزادسازی بسیاری از شهرهای ایرانی در دست عراق مدیون پایداری مردم دزفول است. نام‌گذاری روز چهارم خرداد
رئیس ستاد بزرگداشت روز چهارم خرداد از نام‌گذاری این روز به نام «روز دزفول، روز مقاومت و پایداری» خبر داد و گفت: دزفول عقبه همه یگان‌های رزم در جنگ بود و برای گرامیداشت یاد و خاطره دلاور مردی‌ها و مقاومت و ایستادگی مردم دزفول روز چهارم خرداد به نام این شهر نام‌گذاری شد.
سردار رئوفی نژاد تصریح کرد: اکنون با تشکیل ستاد چهارم خرداد روز دزفول، کسی در پی دزفول نیست زیرا این شهر به‌عنوان دوران دفاع مقدس معرفی‌شده است. بلکه دست‌اندرکاران ستاد بزرگداشت چهار خرداد به دنبال ترویج فرهنگ مقاومت هستند که ریشه در دین‌داری دارد و نماد آن مقاومت مردم دزفول است.
وی در نشست خبری این روز با اشاره به اینکه در هشت سال دفاع مقدس مردم از همهٔ ایران اسلامی نقش مهم و تعیین‌کننده داشتند افزود: دزفول به لحاظ موقعیت جغرافیایی در ابعاد نظامی و دفاعی از شرایط خاصی در دفاع مقدس برخوردار بود که توانست در کل جنگ تحمیلی اثر بگذارد.

با تخلیه دزفول فتح المبینی هم نبود
فرمانده ولی‌عصر (عج) خوزستان در طول هشت سال دفاع مقدس همچنین در این نشست که در پژوهشکده علوم و معارف دفاع مقدس برگزار شد بیان کرد: مردم کشورمان در مدت جنگ تحمیلی در جای‌جای ایران اسلامی نقش تعیین‌کننده‌ای داشتند و افتخار آفریدند و در هر گوشه کشور با حضور در جبهه‌ها و همچنین پشتیبانی و حمایت تدارکاتی از جبهه‌ها، نقش موثری ایفا کردند، لیکن دزفول به لحاظ موقعیت جغرافیایی، شرایط خاصی داشت و توانست اثرگذاری بیشتری داشته باشد.
وی با تأکید بر این‌که اگر شهر دزفول در همان اوایل جنگ از مردم شهر تخلیه می‌شد، قطعاً خوزستان سقوط می‌کرد، خاطرنشان کرد: مردم این شهر مقاومت کردند تا شهر حفظ شود و اگر مقاومت مردم دزفول نبود خوزستان سقوط می‌کرد، فتح المبین وجود نداشت و مقدمه آزادسازی خرمشهر فراهم نمی‌شد. وی گفت: دشمن بعثی دو لشکر از شش لشکری که برای حمله به خاک میهنمان آماده کرده بود مأمور فتح دزفول کرد تا خوزستان را دور بزند و درنهایت این استان را به تصرف خود درآورد اما مقاومت مردم مانع از این کار شد. مردم این شهر همه توان و امکانات خود را در اختیار رزمندگان قراردادند و این شهر به‌تنهایی در چهار سال ابتدای جنگ یک لشکر داشت.
انگیزه مقاومت
سردار عبدالمحمد رئوفی نژاد افزود: در دوران دفاع مقدس 176 موشک، دو هزار و 500 گلوله توپ، 331 راکت هواپیما به دزفول اصابت کرد که بیش از 19 هزار واحد مسکونی و تجاری این شهر تخریب شد.
وی گفت: دزفول در مقاومت جانانه‌اش دو هزار و 610 شهید تقدیم کرده که از این تعداد 250 شهید از سه روز تا 10 سال سن داشتند و کوچک‌ترین شهید شهری دزفول دختر سه‌روزه‌ای به نام «فاطمه» و بزرگ‌ترین آن زن 95 ساله‌ای به نام «زهرا» است.
مردم دین‌مدار دزفول به تبعیت از آیت‌الله قاضی در شهر ماندند و صحنه جنگ را ترک نکردند. آیت‌الله قاضی حتی یک هفته نماز جمعه را در دزفول تعطیل نکرد و حضور مردم دزفول در شهر موجب روحی رزمندگان و رقم خوردن پیروزی‌های بزرگ در عملیات مختلف دفاع مقدس شد.

رئیس ستاد بزرگداشت روز چهارم خرداد در ادامه به نقش آیت‌الله قاضی در ایستادگی مردم مقابل دشمن و مقاومت تا لحظه آخر اشاره کرد و گفت: البته انگیزه‌ای که باعث مقاومت مردم شد، حفاظت از شهر نبود بلکه به دلیل حفظ دین و نگاه دین‌مداری آن‌ها بود که تن به مقاومت دادند جالب است بدانید زمانی در دزفول 40 مجتهد صاحب رسانه داشتیم و هنوز بسیاری از محله‌های این شهر مانند بیگدلی‌ها، معزی‌ها و ... به نام این بزرگان است.
وی ادامه داد: مردم دین‌مدار دزفول به تبعیت از آیت‌الله قاضی در شهر ماندند و صحنه جنگ را ترک نکردند. آیت‌الله قاضی حتی یک هفته نماز جمعه را در دزفول تعطیل نکرد و حضور مردم دزفول در شهر موجب روحی رزمندگان و رقم خوردن پیروزی‌های بزرگ در عملیات مختلف دفاع مقدس شد.
سردار رئوفی نژاد اظهار داشت: مقاومت دزفول مقاومتی ناگفته و نانوشته بود آن زمان که شهر زیر آتش خمپاره‌ها و گلوله‌ها بود نگاه همه مردم آیت‌الله قاضی امام‌جمعه این شهر معطوف شد تا جایی که یکی از اهالی با ناراحتی خدمت او رفته بود و با اعتراض گفته بود مردم به خاطر شما ماندند. جواب این شهدا را چه کسی می‌خواهد بدهد.
آیت‌الله قاضی در جواب این مرد می‌گوید: من به‌هیچ‌وجه کسی را اجبار نکردم اما خود و خانواده‌ام خواهیم ماند و شهرمان را ترک نخواهیم کرد.
وی گفت: تأکید آیت‌الله قاضی بر این بود که هرجایی تخریب می‌شود فوراً بازسازی شود و به‌قدری مردم باهم همکاری داشتند که اگر مجروحی به بیمارستان می‌رفت بسیاری از دزفولی‌ها خود را برای دادن خون و یا انجام هر کمکی به بیمارستان می‌رساندند.

ویژه‌برنامه‌های روز مقاومت
رئیس ستاد بزرگداشت روز چهارم خرداد در بیان برنامه‌های ویژه چهارم خرداد، روز مقاومت و پایداری دزفول گفت: ویژه‌برنامه چهارم خرداد ساعت 17 با سخنرانی دکتر لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی در تالار اجتماعات سپاه پاسداران، بزرگراه بسیج جنب ورزشگاه تختی برگزار می‌شود. همچنین فردا همزمان ویژه‌برنامه‌های دیگری در دزفول با سخنرانی سردار سرلشکر فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، در اهواز با سخنرانی سردار سرلشکر محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام و در قم برگزار می‌شود.
وی همچنین از رونمایی دو جلد کتاب با عنوان «دزفول در جنگ» نوشته احمد لطیف پور و «یصله» نوشته محمد دورچین که اختصاص به جشن و پای‌کوبی بعد از پیروزی رزمندگان دارد، در روز چهارم خرداد خبر داد و گفت: 15 سال پیش، کلنگ احداث یک موزه در دزفول به زمین زده شد که به‌زودی به بهره‌برداری می‌رسد، ضمن این‌که ساخت یک باغ‌موزه دفاع مقدس هم در شهر مقاومت و پایداری دزفول در دست اقدام است.
فرمانده ولی‌عصر (عج) خوزستان در طول هشت سال دفاع مقدس در پایان از اجرای سرود «دژ مقاوم» در روز چهارم خرداد برای نخستین بار توسط سید صادق آهنگران خبر داد و گفت: سه فیلم‌نامه با نگاه مقاومت و سابقه دزفول و نماهنگ و سروده‌هایی به همین مناسبت تهیه‌شده است.

برچسب: 

خرمشهر را خدا آزاد کرد ... به مناسبت عملیات بیت المقدس و فتح خرمشهر

انجمن: 

بسم الله الرحمن الرحیم

پیام امام خمینی قدس سره به مناسبت عملیات بیت المقدس و فتح خرمشهر


بسم الله الرحمن الرحیم
با تشکر از تلگرافاتی که در فتح خرمشهر به این جانب رسیده است، سپاس بی حد بر خداوند قادر که کشور اسلامی و رزمندگان متعهد و فداکار آن را مورد عنایت و حمایت خویش قرار داد و نصر بزرگ خود را نصیب ما فرمود؛ و این جانب با یقین به آن که «مَا النصرُ اِلاّ مِن عندِ الله» از فرزندان اسلام و قوای سلحشور مسلح که دست قدرت حق از آستین آنان بیرون آمد و کشور بقیة الله الاعظم ارواحنا لمقدمه الفدا را از چنگ گرگان آدمخوار که آلت هایی در دست ابرقدرتان خصوصاً امریکای جهانخوارند، بیرون آورد و ندای «الله اکبر» را در خرمشهر عزیز طنین انداز کرد و پرچم پرافتخار «لا اله الا الله» را بر فراز آن شهر خرم که با دست پلید جنایتکاران غرب به خون کشیده شده و خونین شهر نام گرفت، - به اهتزاز در آورد – تشکر می کنم و آنان فوق تشکر امثال من هستند.

آنان به یقین مورد تقدیر ناجی بشریت و برپا کننده ی عدل الهی در سراسر گیتی روحی لتراب مقدمه الفدا می باشند. آنان به آرم «ما رمیتَ اِذ رمیتَ و لکنَّ الله رَمی» مفتخرند. مبارک باد و هزاران بار مبارک باد بر شما عزیزان و نورچشمان اسلام این فتح و نصر عظیم که با توفیق الهی و ضایعات کم و غنایم بی پایان و هزاران اسیر گمراه و مقتولین و آسیب دیدگان بدبخت که با فریب و فشار صدام تکریتی این ابرجنایتکار دهر به تباهی کشیده شدند، سرافرازانه برای اسلام و میهن عزیز افتخار ابدی هدیه آوردید و مبارک باد بر فرماندهان قدرتمند که فرماندهان چنین فداکارانی هستند که ستاره درخشنده ی پیروزی های آنان بر تارک تاریخ تا نفخ صور نورافشانی خواهد کرد و مبارک باد بر ملت عظیم الشأن ایران، این چنین فرزندان سلحشور جان بر کفی که نام آنان و کشورشان را جاویدان کردند و مبارک باد بر اسلام بزرگ این متابعانی که در دو جبهه ی جنگ با دشمنان باطنی و دشمن ظاهری پیروزمندانه و سرافراز امتحان خویش را دادند و برای اسلام سرافرازی آفریدند و هان ای فرزندان قرآن کریم و نیروهای ارتشی، سپاهی، بسیجی، ژاندارمری، شهربانی و کمیته ها و عشایر و نیروهای مردمی داوطلب و ملت عزیز، هشیار باشید که پیروزی هر چند عظیم و حیرت انگیز است، شما را از یاد خداوند که نصر و فتح در دست اوست غافل نکند و غرور فتح، شما را به خود جلب نکند که این آفتی بزرگ و دامی خطرناک است که با وسوسه ی شیطان به سراغ آدم می آید و برای اولاد آدم تباهی می آورد و من با آن که به همه ی شما اطمینان تعهد به اسلام دارم، از تذکری که برای مؤمنان نفع دارد باید غفلت نکنم، چنانچه از نصیحت به حکومت های همجوار و منطقه دریغ ندارم و آنان می دانند امروز با فتح خرمشهر مظلوم، دولت و ملت پیروزمند ما از موضع قدرت سخن می گویند و من به پیروی از آنان به شما اطمینان می دهم که اگر از اطاعت بی چون و چرای امریکا و بستگان آن دست بردارید و با ما به حکم اسلام و قرآن کریم رفتار کنید، از ما جز خیر و پشتیبانی نخواهید دید و شما بدانید آن قدر که ابرقدرت ها از صدام این نوکر چشم و گوش بسته پشتیبانی کردند، از شماها که قدرت های کوچک و حکومت های ضعیف هستید، پشتیبانی نمی کنند و شما عاقبت این جنایتکار و هم قطار جنایتکارش شاه مخلوع را به عیان دیده اید.
قدرت های بزرگ پیش از آن که از شما استفاده نمایند، از شما طرفداری نمی کنند و شماها را برای منافع خویش به هلاکت می کشند و من نصحیت برادرانه به شما می کنم که کاری نکنید که قرآن کریم برای برخورد با شما تکلیف نماید و ما به حکم خدا با شما رفتار کنیم، و یقین بدانید که امثال حسنی مبارک مصری و حسین اردنی و دیگر هم جنایتکاران آنان برای شما نفعی ندارند و دین و دنیای شما را تباه می کنند و اگر با نشست های خود بخواهید «طرح کمپ دیوید» یا فهد را که مرده اند، زنده کنید – که ما خطر بزرگ برای کشورهای اسلامی خصوصاً حرمین شریفین می دانیم – اسلام به ما اجازه سکوت نمی دهد و این جانب در پیشگاه مقدس خداوند تکلیف الهی خود را ادا نمودم، اکنون دست تضرع و دعا به سوی خالق یکتا بلند کرده و برای قوای مسلح اسلام و فداکاران قرآن کریم و میهن عزیز ایران دعا می کنم و سلامت و سعادت و پیروزی آنان را خواستار هستم. سلام و درود بی پایان بر فرماندهان قوای مسلح و بر رزمندگان فداکار و بر ملت دلیر ایران عزیز و سرشار از شادی ها.


والسلام علی عباد الله الصالحین
روح الله الموسوی الخمینی
سوم خرداد ماه 1361

زمزمه راضی‌ام به رضایت

انجمن: 


[/HR]
شهید «غلامحسین بسطامی» در آخرین لحظات قبل از شهادتش زمزمه می‌کرد: الحمدالله، الحمدالله، الهی رضاً بِرضائک، تسلیماً بِقضائک، مطیعاً لِامرک.


[/HR]
شهید «غلامحسین بسطامی» در سال 1338 شمسی در شهر «دامغان» متولد شد. پس از پایان دوره دبیرستان، در رشته مهندسی راه و ساختمان در دانشگاه «پلی‌تکنیک» پذیرفته شد. ورود وی به دانشگاه مصادف با اوج‌گیری تحولات انقلاب اسلامی در سال 1357 بود. وی در زادگاه خود در تظاهرات ضد رژیم پهلوی شرکت می‌کرد و مبارزاتی درراه پیروزی انقلاب اسلامی انجام داد. در تابستان سال 1358 به دنبال فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر بسیج عمومی برای کردستان و به‌خصوص پاک‌سازی شهر پاوه از وجود اشرار مسلح و ضدانقلاب، عازم کردستان شد. پس‌ازآن در 13 آبان ماه همین سال به همراه سایر دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، در تسخیر سفارت آمریکا مشارکت کرد و بعدازآن در واحد عملیات، مسئول حفاظت از گروگان‌ها بود. پس‌ازآنکه تعدادی از گروگان‌ها به‌منظور نگهداری و حفاظت بیشتر به شهرستان‌های مختلف انتقال داده شدند، حفاظت از گروگان‌ها در شهرهای «قم» و «محلات» را به عهده گرفت.
در این ایام به فراگیری فنون و آموزش‌های نظامی پرداخت و با شروع جنگ تحمیلی در شهریورماه سال 1359، از طریق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به‌طور داوطلبانه عازم جبهه‌های نبرد شد.
در آنجا مسئولیت‌هایی، ازجمله: مسئولیت تدارکات سپاه «سوسنگرد» را به عهده گرفت و علاوه بر این در عملیات متعددی ازجمله عملیات 59/12/26 و عملیات 60/2/31 شرکت کرد که در عملیات آخر از ناحیه دست مجروح شد.
پس از بهبودی به سوسنگرد بازگشت و مسئولیت رساندن تدارکات به خطوط عملیاتی را بر عهده گرفت. در عملیات طریق‌القدس شرکت و از ناحیه سینه مجروح شد. پس‌ازاین عملیات فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سوسنگرد به او واگذار شد.
شهید «بسطامی» در عملیات بیت‌المقدس که در تاریخ 61/12/10 انجام شد، مسئولیت فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی «سوسنگرد» را به عهده داشت و نقش به سزایی در این عملیات ایفا کرد.
شهید «بسطامی» در خردادماه سال 1361 به‌منظور شرکت در عملیات رمضان، از سمت فرماندهی سپاه سوسنگرد استعفا نمود و علی‌رغم پیشنهاد مسئولیت‌های مختلف به او، مایل بود به‌عنوان یک رزمنده در عملیات شرکت کند. او در این عملیات از ناحیه دست راست به‌شدت مجروح شد. پس از ترخیص از بیمارستان به همراه عده‌ای از جانبازان و خانواده‌های شهدا عازم زیارت‌خانه خدا شد که تأثیر عمیقی بر روحیه و رفتار او داشت.
شهید «بسطامی» در عملیات بیت‌المقدس که در تاریخ 61/12/10 انجام شد، مسئولیت فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی «سوسنگرد» را به عهده داشت و نقش به سزایی در این عملیات ایفا کرد

پس از بازگشت از سفر حج، قصد حضور مجدد در جبهه را داشت، اما دست راست او هنوز بهبود نیافته بود و نیاز به انجام چند عمل جراحی استخوان داشت. به همین سبب پزشک معالجش، شش ماه حضور در «تهران» را برای انجام عمل‌های جراحی او لازم دانست. این دوره مصادف با بازگشایی دانشگاه‌ها بود که او ثبت‌نام نموده و در کلاس‌های درس حاضر شد اما دوری از جبهه برای او قابل‌تحمل نبوده و با شروع عملیات والفجر مقدماتی در اردیبهشت‌ماه سال 1362 بلافاصله عازم جبهه شد و در واحد مهندسی رزمی قرارگاه خاتم‌الانبیاء (ص) در قسمت راه‌سازی مشغول به خدمت شد. در جریان عملیات والفجر 1 مسئولیت مهندسی رزمی تیپ سیدالشهدا را به عهده گرفت و با شروع عملیات برای احداث جاده حساسی به منطقه تپه دوقلو در جنوب فکه اعزام شد. او و چند تن از رزمندگان چندین شبانه‌روز بی‌وقفه بر روی جاده کارکردند. کار احداث جاده تقریباً به پایان رسیده بود و نیروهای عراقی به‌شدت منطقه را زیر آتش‌گرفته بودند.
شهید «بسطامی» از رزمندگان خواست که کار را تعطیل کنند و به عقب بازگردند. در حین بازگشت، خمپاره‌ای به زمین نشست و وی و «محمد صفری»، مسئول تدارکات قرارگاه مهندسی رزمی خاتم‌الانبیاء (ص) به‌شدت مجروح شدند.

لحظاتی بعد، «محمد صفری» به شهادت رسید و شهید «بسطامی» که از چند ناحیه زخمی شده بود و خونریزی شدیدی داشت، با آمبولانس به پشت خط مقدم جبهه منتقل شد. وی در حین بازگشت زمزمه می‌کرد: الحمدالله، الحمدالله، الهی رضآ برضائک، تسلیما بقضائک، مطیعا لامرک. آخرین جملات او قبل از شهادت چنین بودند: مهدی جان، قربانت بروم، بیا تا ببینمت.
پیش از آنکه آمبولانس به بیمارستان برسد، «غلامحسین بسطامی» به فیض شهادت نائل شد. تاریخ شهادت او 7 اردیبهشت سال 1362 مصادف با 13 رجب (سالروز تولد امیر المومنین علی (ع)) است.





[/HR] منبع: خبرگزاری دفاع مقدس
برچسب: 

پیشنهاد آیت الله بهجت به امام در سال 42

[h=1][/h]


[/HR] آیت الله حائری شیرازی پیرامون روابط ایت الله بهجت با امام خمینی می گویند: كسانی كه مدعی هستند آیت الله بهجت هیچ كمكی به انقلاب نكرد یك مورد بیاورند كه اینگونه باشد
[/HR]
بر عكس ایشان كمك حال انقلاب بودند و حمایت كردند حتی قبل از انقلاب و در زمان نهضت.به عنوان نمونه آیت الله بهجت در ایام نیمه خرداد شروع نهضت، نامه ای به امام می دهند و می گویند لازم است برای این حركت از كسانی كه حتی لوطی هستند و خیلی مذهبی نیستند نیز استفاده كنید. لذا امام نامه ای به طیب می دهد و طیب نیز در دسته راه اندازی می كند و زیر شكنجه به شهادت می رسد. به طیب فشار می آوردند كه بگو از امام پول گرفتم تا این كارها را انجام دهم ولی قبول نکرد و گفت من به سادات نمی توانم دروغ ببندم.
برچسب: