سلامتی، عملیات، دفاع مقدس، ماه رمضان، رزمندگان

عملیات های رمضان

[h=1][/h]

[h=1][/h]


[/HR]
8 سال دفاع مقدس گستره زمانی بود که نمی‌شد از انجام عملیات در آن صرف‌نظر کرد؛ این بازه زمانی سبب شده بود که چهار عملیات در روزهای مبارک رمضان برگزار شود.


[/HR]
گستره‌ای برای دفاع
اولین آن عملیات محدود رمضان در مردادماه سال 60 که در 5 مردادماه برگزار شد .دومین مهم‌ترین آن «عملیات رمضان» در تیرماه سال 61 و همزمان با شهادت مولای متقیان امیرالمومنین (علیه‌السلام) بود. پس‌ازاین عملیات سال 64 عملیات ایذایی بانام ظفر 1 در جزیره مینو ساعت 20 و 15 دقیقه روز 7 خردادماه رزمندگان نیروی زمین ارتش جمهوری اسلامی مستقر در جبهه جنوبی با گذشتن از عرض رودخانه ‹‹اروندرود›› و یورش به مواضع اشغالی دشمن در جزیره ‹‹مینو›› ضمن انهدام بخشی از نیروهای دشمن شماری از سنگرهای انفرادی و اجتماعی نیروهای عراق را از میان برده و به مواضع پیشین خود بازگشتند. همچنین عملیات قدس یک برای نزدیکی شدن به اهداف عملیات مهم بدر طراحی و در ماه مبارک رمضان اجرا شدند.
با توجه به اینکه ماه رمضان مصادف شده با تیرماه و قرابت و نزدیکی 21 ماه رمضان و 22 تیرماه گذری می‌کنیم بر عملیات برون‌مرزی «رمضان» : رمضان بود و هوا شرجی می‌زد. رزمنده‌ها دل در دلشان نبود؛ زمان، زمان انتقام، بالاخره شامگاه بیست و یکم ماه رمضان از راه رسید و عملیات رمضان کلید خورد و «یا صاحب‌الزمان (عج) ادرکنی» ذکر لب‌هایی شد که دیدار محبوب را تمنا کردند.
رمضان بود. عطش بود. بوی پیکرهای سوخته از میدان مین می‌آمد و آنان که از دیدار حق محروم ماندند با آب کانال پرورش ماهی و نهر کیتبان و ... وضو گرفتند.
عملیاتی با رمز «یا صاحب‌الزمان ادرکنی» در محور شرق بصره به‌صورت گسترده در تاریخ 24 تیرماه 1361به فرماندهی مشترک انجام‌شده بود که نام رمضان را بر خود گرفت و نخستین عملیات نظامی پس از آزادسازی خرمشهر در وسعتی حدود ۱۵۰۰ کیلومترمربع برای تصرف نهایی بصره انجام شد و به‌ظاهر با شکست مواجه شد.
گفته می‌شود که عملیات رمضان بزرگ‌ترین نبرد زمینی جهان پس از جنگ جهانی دوم بوده است. در این نبرد سه موج جداگانه از سپاهیان داوطلب در زمینی مسطح به‌سوی بصره حرکت کردند. عراق به‌سادگی از توپخانه برای قتل‌عام ۳۰۰۰۰ سرباز ایرانی استفاده کرد.
هرچند عملیات رمضان برابر طرح‌های تهیه‌شده به اهداف نهایی خود دست نیافت اما رزمندگان اسلام به یاری خداوند هدف اصلی آن‌که تنبیه متجاوز و انهدام هر چه بیشتر نیروهای بعثی و مقابله با تمامی فشارهای سیاسی- تبلیغاتی دنیای استکبار بود را محقق کردند

متجاوز باید ادب شود
ارتش عراق پس از فتح خرمشهر به‌طور کامل از سرزمین ما عقب‌نشینی نکرد و خسارات وارد آمده به ما را هم جبران نساخت و حتی به تمکین معاهده 1975 هم توجهی نکرد. شورای امنیت سازمان ملل یک روز قبل از شروع عملیات رمضان تصمیم گرفت قطعنامه‌ای با شناسه 514 را در تاریخ 21 تیر 1361 مطابق با 12 ژوئیه 1982 صادر کند.ما انتظار داشتیم که شورای امنیت سازمان ملل با تجاوز مقابله و عراق را به‌عنوان کشور متجاوز محکوم سازد و از کشور قربانی تجاوز حمایت کند، اما شورای امنیت، حتی در این جنگ بی‌طرفی را هم رعایت کرد.
به‌هرحال ما این قطعنامه را ناعادلانه تشخیص دادیم و محتوای آن را مناسب ارزیابی نمی‌کردیم، پذیرش آن ننگی برای آزادمردان ایرانی دانستیم و از امضا آن خودداری کردیم، اما عراق که منافع خود را در پیداکرده بود بی‌درنگی نکرد و آن را پذیرفت.
به‌هرحال عملیات رمضان پس از بازگشت فرماندهان سپاه و ارتش از سوریه که به‌منظور حمایت از مردم لبنان در برابر اشغال کشورشان توسط اسرائیل انجام‌شده بود، در اواخر خردادماه طرح‌ریزی شد.
هرچند عملیات رمضان برابر طرح‌های تهیه‌شده به اهداف نهایی خود دست نیافت اما رزمندگان اسلام به یاری خداوند هدف اصلی آن‌که تنبیه متجاوز و انهدام هر چه بیشتر نیروهای بعثی و مقابله با تمامی فشارهای سیاسی- تبلیغاتی دنیای استکبار بود را محقق کردند.

ابتکار عمل
امیر سرتیپ غلامعلی جان‌گداز روایت می‌کند: ما در عملیات رمضان یک ابتکار هم به خرج دادیم و صدای لودر و بولدوزر را ضبط کردیم. در منطقه‌ای که مهندسی ما کار نمی‌کرد این صدا را پخش کردیم تا دشمن گمراه شود؛ به این خاطر که به‌شدت روی بچه‌های مهندسی ما شلیک می‌کردند.
با شروع عملیات، نیروهای تأمین‌کننده دستگاه‌های مهندسی همراه نخستین گروه تکاور شروع به‌پیش روی کردند و بانفوذ تا عمق مواضع دشمن، لودر و بولدوزرها را هم‌پشت سرخودشان به دل دشمن بردند. با یک تأخیر یک و نیم‌ساعته، مقاومت دشمن از هر دو جناح درهم‌شکسته شد و نیروها به محل موردنظر رسیدند.
آن‌ها احداث خاک‌ریزها را از محل مثلثی‌ها در عمق ۱۰ کیلومتری منطقه دشمن به سمت مواضع خودی شروع کردند.خاک‌ریز احداث‌شده در شمال منطقه یعنی خاک‌ریز سمت راست با دقت و سرعت پایان یافت. حاج رضا حبیب الهی خودش مستقیماً از جلوترین نقطه‌ای که نیروهای خودی حضور داشتند بر عملیات مهندسی نظارت می‌کرد.
اما در جناح چپ منطقه عملیاتی کار گره خورد. در این جناح به دلیل مقاومت شدید دشمن و وجود تیربارهای فراوان، گروه‌های عملیاتی به‌سختی توانستند نفوذ کنند و تانک‌های متعدد دشمن که در این منطقه بودند، کار را به نحو دیگری رقم زد و درمجموع مقاومت نیروهای عراقی، آتش تیربارها و تیر مستقیم تانک اجازه نداد تا کارها طبق طراحی قبلی پیش برود.
قرار بود خاک‌ریز احداثی در منطقه دشمن و خاک‌ریز ایجادشده از منطقه خودی درنهایت و در وسط به هم وصل شوند که عملیات به‌طور کامل صورت نگرفت و حدود یک‌صد متر در وسط بین دو خاک‌ریز بازمانده بود که عملیات احداث به سبب روشنایی صبح و فشار مضاعف دشمن و متوقف شد. نیروها و تجهیزات خود را چندین برابر کرد.
دشمن اگر موفق می‌شد که مانع اتصال این خاک‌ریز شود، می‌توانست با زرهی به مواضع نیروهای خودی نفوذ کند و کار را پایان دهد و یا چون نیروها از این جناح آسیب‌پذیر بودند، مانع رفت‌وآمد و تدارک آن‌ها در جلو باشد. دشمن برای این کار، بیش از ده دستگاه تانک آورده و در فاصله حدود یک کیلومتری در مقابل این شکاف قرار داده بود.
«احمد کاظمی» فرمانده تیپ ۸ نجف که شب سخت و طاقت‌فرسایی را پشت سر گذاشته بود و در این محور علاوه بر شکستن خط دشمن و پیشروی تا عمق ۱۰ کیلومتری منطقه دشمن مسئولیت تأمین چپ منطقه عملیات نیز به عهده وی بود، لذا در تلاش بود که این صد متر خاک‌ریز را به هم وصل کند.
در حقیقت خاک‌ریزی را که تقریباً ده کیلومتر بود، در طول هشت ساعت شب احداث کرده بودند. در طول روز که دشمن به مقابله بر خواسته بود، یک‌صد متر باقی‌مانده را حدوداً در طول پنج ساعت ایجاد کردند.


رمضان میعادگاه بزرگ‌مردان کوچک
شهید «ظفر خالدی» نوجوان‌ترین شهید دانش‌آموز چهارمحال و بختیاری به‌عنوان کم سن و سال‌ترین شهید کشور شناخته‌شده، این شهید با برادرش شهیدش هم پرواز شده و باهم به دیدار معبود شتافتند.لباس‌های بسیجی اندازه قامت ظفر نبود و به اصرار لباس‌های برادرش را به خواهرش می‌داد تا برای او اندازه کند.
شهید ظفر خالدی قبل از عملیات «رمضان» در مرخصی بود که مرخصی خود را رها کرد و به من گفت: دل‌تنگ برادرم «خدارحم» شده‌ام و خود را به عملیات رمضان رساند.
در عملیات رمضان و در روز 23 ماه مبارک رمضان مصادف با 23 مرداد سال 61 حین عملیات با برادرش در یک سنگر و در آغوش هم به شهادت رسیدند.
شهید حیدر شهیدی، 11 ساله‌ای که به‌جای بازی در کوچه محل دفن خود را تعیین کرد، با گروهی از همکلاسی‌ها به جبهه جنوب، لشکر 19 فجر اعزام شد و خود را در صف مجاهدانی قرارداد که به دفاع از کیان این ملت برخاسته بودند. این بسیجی عاشق با صدور فرمان حضرت امام(ره) که حضور در جبهه‌های جنگ را نوعی تکلیف دانست و به‌صف رزمندگان در جبهه پیوست. وی در زیر آتش شدید دشمن و انفجار گلوله و ترکش مشغول رساندن مهمات و آب و غذا به رزمندگان گردان بود و آن‌گونه که نقل است گلوله‌باران وسیع منطقه مانع از انجام‌ وظیفه او نشد.
سرانجام این نوجوان پاکباخته در 22 اردیبهشت 65 برای انجام یک عملیات ایذایی به منطقه شرهانی (شمال فکه) اعزام شد و پس از نبرد خونین و جنگ تن‌به‌تن در تپه‌ماهورها و سرزمین رملی منطقه با بعثیان کافر براثر اصابت ترکش و تیر مستقیم دشمن مورد هدف قرار گرفت و در سحرگاه 22 تیرماه 65 همزمان با سومین روز ماه مبارک رمضان درحالی‌که ندای یا حسین مظلوم و یا زهرای او قطع نمی‌شد دیدگان خود را فروبست و بال در بال ملائک نگاه خود را به افق بی‌کران آسمان‌ها دوخت و گوهر جان را نثار مقدم یار کرد.

پاسگاه زید سرزمین گمنام‌تر از گمنامی
در سمت راست هشتاد کیلومتری جاده اهواز به خرمشهر، تابلویی رنگ و رو رفته و زنگ‌زده‌ای توجه را به خود جلب می‌کند که بر روی آن نوشته: «یادمان شهدای گمنام عملیات رمضان، منطقه پاسگاه زید»
پاسگاه زیدی که شهدای آن غالباً تشنه بودند و خیلی از آن‌ها در موانع و خاک‌ریزهای مثلثی به‌جا ماندند.زید، با دلاوری‌های رزمندگان در عملیات رمضان آزاد شد. بچه‌ها از زید گذشته بودند، اما موانع صعب‌العبور و ترفندهای جدید دشمن سبب شد مواضع ما در خاک دشمن تثبیت نشود و آخرین خط دفاعی در همین پاسگاه زید شکل بگیرد.
محور پاسگاه زید 27 تیر 1361 نیمه‌شب یکشنبه 27 تیرماه، گردان‌های درگیر در مرحله دوم عملیات رمضان به دلیل گذشت زمان و نزدیک شدن صبح، از تعدادی از نیروهای داوطلب می‌خواهند که از میدان مین پیش رو سریع‌تر گذر کرده و معبری برای عبور دیگر رزمندگان باز کنند. از میان 150 نفر داوطلب به 20 نفر از آنان اجازه ورود به میدان مین داده می‌شود و اغلب این 20 نفر نیز به شهادت رسیدند.
زید پاسگاهی است مرزی در حدفاصل منطقه کوشک و شلمچه،‌ و یکی از مسیرهای تهاجم بعثی‌ها در ابتدای جنگ به خاک میهن عزیزمان و به‌واسطه جاده بین‌المللی که تا قبل از انقلاب در کنار این پاسگاه وجود داشت،
تهاجم از این مسیر به‌سادگی صورت گرفت و نیروهای عراقی خود را به سه‌راه حسینیه رساندند و سپس به‌طرف خرمشهر حرکت کردند.
بغض نه‌تنها گلوی تو را، بلکه تمام وجودت را فرامی‌گیرد. درحالی‌که اشک در چشمانت حلقه‌زده است با غربت شهیدان همراه می‌شوی. آه خداوندا! اینجا کجاست، سرزمین گمنام‌تر از گمنامی؟!