سلامتی، امام خمینی، رهبری، سپاه، صحیفه نور

روح الله (ره) میدانست «ما پیروزیم

[h=1][/h]

[h=2]هشت سال دفاع مقدس اگرچه با «تحمیل» آغاز شد اما هدایت و سرانجامش حاصل تحلیلهای داهیانه مردی بود که از همان ابتدا هم می دانست «ما پیروزیم».[/h]


۳۱ شهریورماه ۵۹ کمتر از دو ماه از کشف کودتای نوژه گذشته بود که جنگنده های عراقی بر فراز آسمان ایران سایه انداختند.فرودگاهها و پایگاههای هوایی ایران نخستین و اصلیترین اهداف بمباران این جنگنده ها بود و همین هدفگیری سبب شد بسیاری از مردم تصور کنند کودتای دیگری در شرف وقوع است؛ واقعیت اما چیز دیگری بود.این بار دشمن نه با تکیه بر فریبکاری وادادگان داخلی که با استمداد از دشمنان بیرونی در برابر جمهوری نوپای اسلامی به میدان آمد و جنگی را به ایرانیان تحمیل کرد که سرنوشت آن مسیر تاریخ را تغییر داد. مقاومت هشتساله ملت مسلمان ایرانمهر تمدیدی بیمدت بود بر پای سند تولد یک جمهوری متفاوت در جهان؛ «جمهوری اسلامی ایران».
حالا دیگر سالها است که ۳۱ شهریور برای مردم ایران بیش از تلخی جنگ یادآور حلاوت حماسه است. ریشه های این طعم شیرین را اگر در تاریخ رصد کنیم به یک نام میرسیم: روح الله الموسوی الخمینی (ره). پایه گذار بزرگترین نهضت انقلابی تاریخ که توانست باایمان و استدلال، اجازه تاریخ نگاری جنگ هشت ساله را از عراق سلب کند؛ قرار شد تاریخ این سالها را هم کشور «پیروز» ثبت کند.
5 تاکتیک امام (ره)
آنچه در آستانه ۳۱ شهریور ۹۴ به بازخوانی گذاشته ایم تلاشی است برای پاسخ به یک سؤال؛ تاکتیکهای کلیدی امام خمینی (ره) در رهبری دفاع مقدس چه بود؟ سؤالی که قطعاً دایره پاسخهای آن گسترده تر از ۵ گذارهای است که متناسب باحوصله این گزارش به آن پرداخته ایم اما هر گوشه آن مملو از آموزههایی ماندگار و فراموش نشدنی است.
تثبیت و آرامش
«پس نیروهای نظامی ما کجا هستند؟» درست در روزهایی که برخی نمایندگان مجلس اینگونه از میز خطابه خانه ملت فریاد میزدند تا شاید کسی به فکر حل بحران حمله جنگنده های عراقی به ایران شود، آیتالله هاشمی رفسنجانی رئیس وقت مجلس به دیدار امام خمینی (ره) رفت.
روایت هاشمی رفسنجانی از این دیدار که در کتاب «انقلاب در بحران» آن را ثبت کرده شامل یک نقل قول کلیدی است: آیتالله خمینی (ره) آرام و مطمئن بودند و میگفتند «صدام مرگ خود را نزدیک کرد.» و آنقدر نیرومند و مصمم این را گفت که رئیس مجلس هم روحیه گرفت.
این خلاصه همان رویکردی بود که امام (ره) در نخستین مواجهه با اخبار داغ هجمه نیروهای عراق به ایران در پیش گرفته بودند. رویکردی که با صدور پیام مشهور ایشان همزمان با آغاز سال تحصیلی، آب سردی بر آتش اضطراب تمام ایران ریخت؛ «مردم فکر نکنند دولت و ارتش ما نمیتواند جواب عراقیها را بدهد. هر وقت لازم باشد پیامی به مردم میدهم و به صدام و کسانی که مثل او هستند ثابت میکنیم که نوکران آمریکا چیزی نیستند. مردم ایران نباید دست و پای خودشان را گم کنند. اگر مسئله جدی شد دستور میدهم عراق را سر جایش بنشانند. دزدی آمده سنگی انداخته و فرار کرده است.»
تقویت باور و ایمان

ما متکی به خدا هستیم و با اتکا به خدا از هیچ چیز ترسی نداریم و شما ملت عزیز مجتمع باشید، مصمم باشید و از هیچ چیز هراس نداشته باشید؛ که هراسی هم نیست

این یک واقعیت است که بر روی کاغذ و متناسب با محاسبات نظامی و منطقی، ایران هیچ شانسی برای مقابله با ارتش عراق به خصوص در سالهای نخست جنگ نداشت و این مسئله ای بود که آرامش در مواجهه با آن تنها از عهده «یومنون بالغیب» برمیآمد.
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب، در خاطرات شفاهی خود که در سال ۷۷ و در قالب برنامه تلویزیونی روایت فتح آن را ثبت کردند اشاره جالبی به یک نشست تاریخی و پیامرسانی جالب داشتند؛ «در روزهای سوم و چهارم جنگ بود. در اتاق جنگ ستاد مشترک همه جمع بودیم ... مسئولان کشور، رئیس جمهور، نخست وزیر... بحث میکردیم، مشورت میکردیم. نظامیها هم بودند. یکی از نظامیها آمد کنار من گفت: دوستان در اتاق دیگر کار خصوصی با شما دارند. من بلند شدم رفتم پیش آنها. مرحوم فکوری بود، مرحوم فلاحی بود. اینهایی که یادم است. نشستیم. گفتم کارتان چیست؟ گفتن اند: ببینید آقا! کاغذی درآوردند. این کاغذ را من عیناً دارم و توی یادداشتها نگهداشته ام که خط آن برادران عزیز ما بود. گفتند هواپیماهای ما اینها است... انواع هواپیماها بود. نوشته بودند از این نوع هواپیماها مثلاً ما ده تا آماده به کار داریم که تا فلان روز آمادگی اش تمام میشود...»
مقام معظم رهبری در ادامه روایت خود افزودند: «گفتند آقا وضع جنگ ما این است. شما بروید به امام (ره) بگویید. من هم از شما چه پنهان توی دلم قدری خالی شد. گفتیم واقعاً هواپیما نباشد چه کار کنیم. او (صدام) دارد با هواپیماهای روسی مدام میآید... گفتم خیلی خوب! کاغذ را گرفتم. بردم خدمت آقا در جماران و گفتم آقا این آقایان فرماندهان ما هستند و ما داروندار نظامیمان دست اینها است... (حالا نقل به مضمون میکنم و عین عبارت ایشان خاطرم نیست. حتماً جایی عین آن را ثبت کرده ام) ایشان گفتند این حرفها چیست؟ شما بگویید بروند بجنگند، خدا میرساند، درست میکند، هیچ طوری نمیشود.»
رهبر انقلاب ادامه دادند: «منطقاً حرف امام (ره) برای من قانع کننده نبود، چون امام (ره) که متخصص هواپیما نبود؛ اما به حقانیت ایشان و روشنایی دل و حمایت خدا از او اعتقاد داشتم و میدانستم خدای متعال این مرد را برای کاری بزرگ برانگیخته و او را وا نخواهد گذاشت. به این عقیده داشتم و لذا دلم قرص شد. همان هواپیماهایی که قرار بود بعد از پنج با شش روز بهکلی از کار بیفتند، هنوز هم دارد در نیروی هوایی ما کار میکند! ۱۴ سال از سال ۵۹ میگذرد؛ هنوز دارند کار میکنند.» (مصاحبه با برنامه روایت فتح. ۲۳ مرداد ۷۳)
تقویت شجاعت
احتمالاً با همان محاسبات مبتنی بر ایمان بود که امام (ره) هیچگاه و در برابر هیچ شیطنتی صحنه را خالی نگذاشتند و اجازه ندادند واهمه و تردیدی در دل ملت خانه کند.
طبق اسناد تاریخی عراق در مقطعی از جنگ برای تضعیف روحیه ایرانیها شایعه کرد که امام خمینی (ره) «کشته شده است» و در رسانه هایشان گفتند: «رژیم با جعل بیانیه از او سعی در پنهان کردن مرگ [امام] خمینی (ره) دارد. اگر رادیوتلویزیون ایران راست میگوید که [امام] خمینی (ره) نمرده است چرا او را نشان نمیدهد؟ حال بگذار بهشتی برای گول زدن مردم صدای [امام] خمینی را تقلید کند!»
در واکنش به این جوسازی رسانهای اما خیلی زود امام (ره) پیامی رادیوتلویزیونی منتشر کردند و گفتند: «دو سه ساعت قبل یکصدایی در بالای آسمان پیدا شد و از راههای مختلف اظهار نگرانی کردند (!) درصورتیکه مسئله ای نبود که نگرانی داشته باشد. ما قوی هستیم و قدرتمند هستیم و بر آنها غلبه خواهیم کرد. ملت ایران باید از اینطور مسائل هیچ نترسد... من از ملت بزرگ ایران خواهانم که در هر مسئله ای که پیش می آید قوی باشند، قدرتمند باشند. متکی به خدای تبارک وتعالی باشند و از هیچ چیز باک نداشته باشند. ما از آن قدرتهای بزرگ نترسیدیم، اینکه قدرتی ندارد. عراق که چیزی نیست... ما متکی به خدا هستیم و با اتکا به خدا از هیچ چیز ترسی نداریم و شما ملت عزیز مجتمع باشید، مصمم باشید و از هیچ چیز هراس نداشته باشید؛ که هراسی هم نیست.»
اشراف و آگاهی

ماسالها است که زیر بار مصائب بوده ایم و به زحمت کشیدن عادت داریم. حالا که استقلال پیداکرده ایم ۲۰ سال هم این جنگ طول بکشد ما ایستاده ایم

علاوه بر ایمان و شجاعت اما ویژگی غالباً مغفول امام خمینی (ره) اشراف عجیب ایشان بر واقعیتها و تحولات میدانی بود.بازهم اجازه دهید بخشی از خاطرات شفاهی رهبر انقلاب در گفتگو با برنامه روایت فتح را مرور کنیم: «دریکی از روزهای هفته های ابتدایی جنگ امام (ره) به من گفتند که «چند تفنگداریم؟ این را شما تحقیق کنید و به من بگویید.» من فوراً همه برادران فرمانده را جمع کردم و گفتم که حضرت امام (ره) فرموده اند مشخص کنید که ما چند تفنگداریم؟ آنها هم گفتند باشد. فوراً به همه جا اعلام شد و عددی از همه جا جمع کردند و به من گفتند اگر آن را به شما بگوییم از تعجب خنده تان میگیرد. من هم قبول کردم چون به نظرم عدد زیادی بود.»
رهبر انقلاب در ادامه خاطره خود میافزایند: «من به خدمت امام (ره) آمدم و گفتم این فهرست تفنگها است؛ اینقدر در نیروی زمینی است، اینقدر در نیروی هوایی و اینقدر در کجا و کجا... بعد که آن را برای امام (ره) خواندم ایشان تأملی کردند و با لحن بسیار خاطرجمعی گفتند؛ خیلی بیش از اینها است. من تعجب کردم که چطور حضرت امام (ره) با این نفس گرم میگویند خیلی بیش از اینها است؟! بعد امام (ره) از حرف تفنگ خارج شدند و گفتند که بدانید اسلحه و مهماتی که در کشور از پیشذخیره شده برای مقابله با کشوری مانند روسیه، جایی تعبیه شده و خیلی بیش از این حرفها ما سلاح و مهمات داریم. بروید بگردید و پیدا کنید. بعدها که گشتیم و چیزهایی پیدا کردیم که فرماندهان هم از وجود آن بی خبر بودند.»
آینده نگری
در همان سالهای آغاز جنگ، صدام متوجه اشتباه تاریخی خود شد و سعی کرد با پیشنهاد آتش بس جلوی سقوط بیشتر خود و حزب بعث را بگیرد. پیشنهادی که با قاطعیت از سوی امام خمینی (ره) رد شد. امام (ره) مردم ایران را برای جنگی طولانی آماده میکردند: «ما هم صبر داریم و هم حوصله. ماسالها است که زیر بار مصائب بوده ایم و به زحمت کشیدن عادت داریم. حالا که استقلال پیداکرده ایم ۲۰ سال هم این جنگ طول بکشد ما ایستاده ایم.»
امام خمینی (ره) با آینده نگری ویژه خود گویی از همان روزها می دانستند که قرار است تا سالها ایرانیان به بهانه سالگرد جنگ تحمیلی، جشن حماسه بگیرند و اینگونه بود که زیر بار هر پایانبندی ای برای این نبرد تحمیلی نرفتند.
امام (ره) بارها از شرایط ایران برای پایان جنگ گفته بودند. صحبت از این شرایط و کیفیت تحقق آن در مسیر قبول قطعنامه ۵۹۸ حکایتی طولانی است و در مقاطع زمانی دیگر باید به آن پرداخت اما در مقام مرور بخشهایی از سخنان امام خمینی (ره) در جمع فرماندهان ارتش در سالهای پایانی جنگ را در پایان این گزارش می آوریم: «از اولی که این جنگ شروع شد تا حالا، چه آن روز که صدام کوس قادسیه برای خودش میزد و چه امروز که دیگر اسمی از او نیست و رفته است آنجا که خدا میداند، ما مسائلی داشته ایم که یکی بوده... ما از اول میگفتیم شما ریختید در منزل ما در شهرهای ما در کشور ما حمله کردید، غافلگیرانه وارد شدید در کشور ما و آنهمه خرابی کردید و جرم کردید؛ آن همه کشتار کردید. باید بروید بیرون. یکی از شرایط ما این است که بروید بیرون... مسئله دوم مسئله خسارتهایی است که وارد کردند. قضیه جبران خسارت یک جهت مادی دارد یک جهت سیاسی و معنوی... مجرم باید معلوم بشود کیست.»


[/HR] منبع: خبرگزاری مهر

نهاد مقدس

[h=1][/h]


[/HR]
پس از پذیرش قطعنامه 598 ابهامات زیادی در نهاد سپاه پاسداران نسبت به پایان جنگ و ادامه فعالیت در سپاه بوجود آمده و ظاهراً این مسائل به حضرت امام (ره) منتقل شده بود.


[/HR]
چند هفته بعد از آتش بس، احمد آقا به محسن رضایی تلفنی تماس گرفته و می گویند که اگر در رابطه با جنگ و یا سپاه سوالی و یا تقاضایی دارید نامه‌ای برای حضرت امام بنویسید. سه سال قبل از این و درهمین ایام، احمدآقا با محسن رضایی تماس گرفته و با هماهنگی ایشان در نامه ای خطاب به حضرت امام، تقاضای تشکیل سه نیروی هوایی، زمینی و دریایی برای سپاه مطرح شده بود. در آن موقع هم ابهامات زیادی برای آینده سپاه شکل گرفته بود. فرماندهان سئوال می‌کردند آیا لشگرهای سپاه می‌مانند و یا منحل خواهند شد؟ پاسخ امام به تقاضای سپاه و تشکیل نیروهای سه گانه موجی از خوشحالی و نشاط را در آن زمان برانگیخته بود. برای بار دوم، چنین تلفنی به محسن رضایی از تصمیم مهمی ازسوی امام حکایت داشت.
محسن رضایی چند روز صبر می‌کند و سپس به امام نامه ای می‌نویسد. حضرت امام درپاسخ وی، نامه ای خطاب به فرماندهان می‌نویسند که عبارات آن برغم گذشت 27 سال، همچنان شگفت آور است و به تعبیر بسیاری، این نامه نقشه راه و الگوی رفتاری سپاه بعد از دفاع مقدس تا کنون بوده است.
سردار رضایی در پاسخ به این سوال که دلیل نگارش نامه شما و پاسخ حضرت امام (ره) چه بوده می‌گوید: پس از تماس احمد آقا با من که نامه‌ای خدمت حضرت امام بنویسم و اگر برای سپاه، تقاضایی دارم در آن ذکر کنم مدتی فکرکردم که چه چیزی را از امام بخواهم. به ذهنم آمد که مهم‌ترین مساله سپاه را با ایشان درمیان بگذارم. آن موقع مهم‌ترین مساله درسپاه، ابهامات جدیدی بود که پس از پایان چنگ پیش آمده بود.

نامه آقا محسن به امام
در نامه محسن رضایی خطاب به حضرت امام آمده بود: «بین برادران سپاه، غیر از ابهام از آینده سپاه، این مسئله مطرح است که تکلیف شرعیِ ماندن در سپاه پس از جنگ، از گردن ما ساقط شده و با توجه به خطرِ از دست رفتن کادرهایی که به بهای بسیار بزرگی، تجارب ارزنده از نبرد و دفاع مقدس را کسب کرده‌اند اگر حضرتعالی شرعاً تکلیف بفرمایید تا برادران، برای ادامه دفاع از اسلام و انقلاب اسلامی، در سپاه بمانند و با توجه به فرصت بدست آمده، به برطرف کردن کمبودها و ذخیره سازی عِده و عدّه نظامی، دفاعی، همت گمارند موجب تلاش و نشاط بیشتر در پرسنل سپاه خواهد شد.»
نامه محسن رضایی در 28/5/67 به محضر حضرت امام تقدیم شد، سپاه در تدارک برگزاری مجمع سالانه فرماندهان بود. این مجمع هر سال در تاریخ 26 شهریور یعنی سالگرد فرمان حضرت امام در خصوص تشکیل نیروهای سه گانه سپاه (در سال 64) برگزار می‌شد. در این نشست سالانه، فرماندهان سپاه در مجمع سراسری شرکت کرده، برنامه‌های سالانه سپاه را مورد بررسی قرار می‌دادند. لذا در حالی که چند هفته بیشتر از برقراری آتش بس نگذشته بود، مجمع سراسری فرماندهان در آستانه برگزاری بود. محسن رضایی از محضر امام تقاضا می‌کند که پیام آن حضرت خطاب به فرماندهان، همزمان با تشکیل مجمع فرماندهان صادر شود و حاج احمد آقا از سوی حضرت امام در مجمع حضور یافته و پیام حضرت امام را قرائت نمایند، همین اتفاق روی می‌دهد و مرحوم احمد آقا، 4 هفته بعد پس از نامه رضایی در 26 شهریور در مجمع سالانه فرماندهان حضور می‌یابد و پیام کم نظیر حضرت امام را قرائت می‌کند. پس از آن که احمد آقا پیام حضرت امام راقرائت کردند اثر معنوی فوق العاده ای درسپاه بوجود آمد؛ و عملاً برخی ابهامات مربوط به جنگ و نحوه اداره سپاه و مأموریت‌های آن در آینده تبیین و نقشه راه فعالیت سپاه ـ که تاکنون نیز بر همان منوال بوده ـ روشن شد.

دستخط امام به آقا محسن
اینک، نخستین بار در سالگرد پذیرش قطعنامه و برگزاری جلسه تاریخی فرماندهان سپاه، عین دستخط حضرت امام (ره) انتشار می‌یابد.
«بسم الله الرحمن الرحیم
فرزندان عزیزم، فرماندهان و مسئولین محترم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
در پایان قریب هشت سال دفاع مقدسی که منتهی به استقلال و تمامیت ارضی کشور وشکست طرح‌های توسعه طلبانه دشمنان انقلاب اسلامی مان گردید، نمی‌دانم با چه بیانی احساسات و علاقه خویش را به شما سربازان گمنام و سرداران دلاوری که توفان خشم این امت حزب الله از سینه صحنه کارزار شما جوشیده است بیان نمایم. در نزد موحدین و سالکان طریقت سخن از اجر و پاداش دنیایی، اسائه ادب به منزلت و مقام آنان است؛ و دنیا با همه زرق و برق‌ها و اعتباراتش به مراتب کوچک‌تر از آن است که بخواهد پاداش و ترفیع مجاهدان فی سبیل الله گردد؛ و مجاهد فی سبیل الله بزرگ‌تر از آن است که گوهر زیبای عمل خود را به عیار زخارف دنیا محک بزند؛ اما من که وظیفه‌ام دعاگویی و سپاس و تشکر از همه سپاهیان و بسیجیان و ارتشیان است، باید به همه نیروهای مسلح کشور و به شما اطمینان بدهم که تا من زنده هستم و تا رمق در جسم و جان دارم از حمایت و دعای خیر برای شما دریغ نخواهم کرد؛ و شما را از بهترین عزیزان و همراهان خود می دانم؛ و همان گونه که در ایام جنگ در کنار شما بوده‌ام و شاید یکایک شما محبت و ارادتم را به خود احساس کرده‌اید، بعد از این نیز چنین خواهم بود. شما آیینه مجسم مظلومیت‌ها ورشادتهای این ملت بزرگ در صحنه نبرد و تاریخ مصور انقلابید. شما فرزندان دفاع مقدس و پرچمداران عزت مسلمین و سپر حوادث این کشورید. شما یادگاران وهمسنگران و فرماندهان و مسئولان بیداردلانی بوده‌اید که امروز در قرارگاه محضر حق ماوا گزیده‌اند؛ و از آنجا که من بین خودم و شما فاصله ای نمی‌بینم و سخن دل شما و همه عاشقان انقلاب اسلامی را پیش از اینکه به کاغذ و قلم کشیده شود درک می‌نمایم، تصور می‌کنم که شما به خاطر آن غرور مقدس و آن روح پرحماسه ای که سال‌ها در میدان‌های نبرد و در هنگامه آتش و خون و از دل صخره‌های صعب مشکلات در فضای سرد و گرم حوادث آبدیده شده است و همه ذرات وجودتان با شجاعت و بیقراری عجین گردیده، از سکون و آرامش رنج ببرید و دلتان در همان حال و هوای خیمه جنگ بتپد و چه بسا از خود بپرسید که در شرایط صلح چه نیازی به وجود ما است که این هم از برکات معنویت وتحول در کشور ما است که پس از هشت سال دفاع مقدس خود احساس خستگی نمی‌کنید.
من به طور جد و اکید می گویم که انقلاب و جمهوری اسلامی و نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که بحق از بزرگ‌ترین سنگرهای دفاع از ارزش‌های الهی نظام ما بوده و خواهد بود، به وجود یکایک شما نیازمند است

ولی من به طور جد و اکید می گویم که انقلاب و جمهوری اسلامی و نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که بحق از بزرگ‌ترین سنگرهای دفاع از ارزش‌های الهی نظام ما بوده و خواهد بود، به وجود یکایک شما نیازمند است، چه صلح باشد و چه جنگ. من باز تاکید می‌کنم که ما در سیاست خود برای رسیدن به صلح در چهارچوب قطعنامه شورای امنیت جدی هستیم و هرگز پیشقدم در تضعیف آن نخواهیم بود؛ ولی آثار کارشکنی را در سیاست و رفتار نظامی عراق مشاهده می‌کنیم که بعید به نظر نمی‌رسد که دست بعضی از قدرت‌ها و ابرقدرت‌ها در این قضایا پنهان باشد و چه بسا صدامیان بخواهند بخت سیاه و تیره گون خود را مجدداً آزمایش کنند.

در هر حال، ما باید آماده و مهیا باشیم. روزهای حساس و تعیین کننده ای در پیش داریم؛ و انقلاب اسلامی هنوز سال‌ها و ماههای تعیین کننده دیگر در پیش خواهد داشت؛ که واجب است پیش کسوتان جهاد و شهادت در همه صحنه‌ها حاضر و آماده باشند و ازکید و مکر جهانخواران و امریکا و شوروی غافل نمانند؛ و حتی در شرایط بازسازی نیروهای مسلح، باید بزرگ‌ترین توجه ما به بازسازی نیروها و استعدادها و انتقال تجارب نظامی و دفاعی به کلیه آحاد ملت و مدافعان انقلاب باشد، چرا که در هنگامه نبرد مجال پرداختن به همه جهات قوت‌ها و ضعف‌ها و طرح‌ها و برنامه‌ها و در حقیقت ترسیم استراتژی دفاع همه جانبه، نبوده است. ولی در شرایط عادی باید با سعه صدر و به دور از حب و بغض‌ها به این مسائل پرداخت؛ و از همه اندوخته‌ها و تجربه‌ها و استعدادها وطرحها استفاده نمود؛ و در جذب هرچه بیشتر نیروهای مومن به انقلاب همت گماشت، وتجارب را به دیگران منتقل ساخت؛ و در تجهیز کلیه آحاد و افراد این کشور، بر اساس اصول و فرمول خاص دفاع همه جانبه و تا رسیدن به تشکل واقعی و حقیقی بسیج وارتش بیست میلیونی، کوشش نمود؛ و در کنار این مسئولیت بزرگ و پیروی از خطوط کلی سیاست نظامی کشور، باید همان محافل انس و نورانیت و برادری و وحدتی که درمیدانهای نبرد و در جبهه بوده است و همان ارتباط معنوی که میان شما و روحانیون عزیزبرقرار بوده به مجامع داخلی و به همه محیط‌های سیاسی و اجتماعی و نظامی کشانده شود تا انقلاب اسلامی ما از خطر آفت‌ها و تفرقه‌ها و بی تفاوتی‌ها محافظت گردد؛ و مبادا که این سرمایه‌های عظیمی که محصول سال‌ها تجربه و تلاش در عسرتها و فراز و نشیب‌ها بوده است، در مسیر زندگی روزمره به فراموشی سپرده شود.
من به شما دعا می‌کنم و عزت و سعادت دنیا و آخرتتان را از پیشگاه مقدس حق مسئلت دارم. ان شاءالله در لوای عنایت پروردگار و در ظل توجه حضرت بقیه الله - ارواحنا فداه - پایدار و سرفراز باشید. والسلام علیکم و رحمه الله.
26 شهریور ماه 1367
روح الله الموسوی الخمینی
جلد بیست و یکم صحیفه امام خمینی (ره) - صفحه 133، 26 شهریور 1367»


[/HR] منبع: خبرگزاری فارس